حلقه های مفقوده ی پیاده سازی سوپرمارکتهای مالی در ایران / محمد اصغری

امروزه ایجاد سوپر مارکت مالی به عنوان مدلی راهبردی جهت مشتری مداری در بازار های مالی جهان مرسوم شده ، مدلی که با دسته بندی مشتریان کانالی جهت ارایه محصول ایجاد می کند .

یکی از ویژگیهای سازمانهای سرویس گرا، توانایی ارایه  سرویس متناسب با نیاز های مشتری است که این امر مستلزم سطح بالایی از بلوغ سازمانی است ، در این راستا خدماتی مانند ایجاد سوپر مارکتهای مالی بدون زیرساختهای سازمانی بلوغ یافته و سرویس گرا نمی توانند بازده بالایی داشته باشد .

بیش از هر چیزی ایجاد تعامل و زبان مشترک در بستر های مالی ، حقوقی ، تکنولوژی و بازاریابی میان بازارهای  مالی چون بانک ، بیمه ،بورس، لیزینگ و اتصال زیر ساختهای این تکه های پازل در پیاده سازی این مدل اهمیت می یابد.

طی سالهای اخیر اخبار از عزم برخی مدیران بیمه ای برای حرکت به سمت ایجاد سوپر مارکتهای مالی خبر می دهند ؛ اگر چه که تلاش برای حرکت به سوی این مدلهای نوین قابل تحسین است،  اما واکاوی شرایط بازارهای مالی در ایران نشان می دهد که موانع بسیاری برای تحقق این مدل وجود داردکه پرداختن بدین موانع جهت ارایه راهکارهای راهبردی ضرورت دارد.

اولین عاملی که بیش از هر چیزی ایجاد تعامل میان بانک و بیمه را،  برای تحقق فرایند سوپرمارکتهای مالی ، با چالش مواجه می کند فاصله تکنولوژیکی میان بانک و بیمه در ایران است به عبارتی عقب ماندگی بنیادین در بحث فناوری های نوین بیمه گری سبب شده این دو بازار مالی نتوانند با یکدیگر در این زمینه به تعامل برسند اگر چه که فاصله تکنولوژیک بانک های ایران نیز از کشورهای توسعه یافته کم نیست اما بی شک توسعه بانکداری الکترونیک و روشهای فناورانه ارایه محصول به مشتریان در ایران قابل چشم پوشی نیست، همان مسیری که بیمه گران از ان دور افتاده اند.

دومین عاملی که باید بدان اشاره شود چالش کسب و کار بیمه گری در ایران است چرا که بیمه طی سالهای متمادی همیشه کیک خود را کوچک نگاه داشته و در راه توسعه کسب و کار محتاطانه قدم برداشته و این فاصله کسب و کاری بین بانک و بیمه سبب شده بیمه گران و بانکداران نتوانند در نهایت به زبان مشترک برسند.

عامل سوم عدم مهیا بودن بسترهای حقوقی و قانونی است چرا که بانک ها در ایران نمی توانند بنگاهداری کنند و به هر روی برای اینکه همه ی خدمات در یک سبد قرار گیرد باید یکسری بسترهای حقوقی مهیا باشد یکی از راهکارها تشکیل هلدینگ های مالی است اگر چه که طی سالهای اخیر برخی از بانک ها در راه تشکیل هلدینگ قدم برداشته اند اما به دلیل ساختار معیوب در نهایت بستر مناسب برای ارایه خدمات بانک و بیمه ای به درستی شکل نگرفته و از سوی دیگر به دلیل این ساختار معیوب بانکداران به عنوان سهامداران عمده شرکتهای بیمه امروزه پا را از وظیفه سهامداری فراتر گذاشته اند و  به جای ایجاد زبان مشترک با بیمه گران،  بر انها سلطه یافته اند.

 به نظر می رسد به دلیل اینکه بیمه ها هنوز به بلوغ کافی نرسیده اند نه تنها نتوانسته اند هم قد بانک ها ظاهر شوند بلکه در بسیاری موارد زیر سلطه انان قرار گرفته اند و این تسلط بی چون و چرا بعضا ایجاد زبان مشترک را با چالش مواجه کرده است.

عامل چهارم ساختار متفاوت بازار یابی بانک و بیمه هاست به عبارتی مدلی منسجم از بازار یابی وجود ندارد که به طور همزمان خدمات بانک و بیمه را به مشتری ارایه کند ، در تشریح این نوشتار باید افزود ، مدل بانکداری جامع که یکی از مباحث روز جهان است در ایران قابل پیاده شدن نیست بانکداری جامع در واقع مدلی از کسب و کار است که در  ان مشتری ها در مدل های بانکداری شرکتی ، اختصاصی ، خرد و تجاری دسته بندی می شوند و در واقع بانک ها بر اساس این مدل بازار یابی می کنند و به عبارتی سوپرمارکتهای مالی در راستای این دسته بندی ها شکل می گیرد و چه بسا محصولاتی که در شاخه بانکداری تجاری به مشتریان ارایه می شود با شاخه بانکداری خرد متفاوت است زیرا مشتری ها با هم متفاوتند.

در این راستا باید گفت در ایجاد سوپرمارکتهای مالی نحوه تقسیم بندی مشتریان و شناخت نیاز های آنها در مسیر تولید محصول بسیار اثر گذار خواهد بود همان فرایندی که فقدان ان سبب شده بانک و بیمه های ایرانی بدون حرکت در این دسته بندی همواره محصولات یکنواختی را به مشتریان ارایه دهند.

پنجمین عاملی که تحقق سوپرمارکتهای مالی در ایران را با چالش مواجه کرده و به نوعی چکیده ای از موانع قبلی محسوب می شود ، این است که در مدل بانکداری ایرانی ، بیمه داری چندان نمی گنجد شاهد این مدعا این است که در برخی بانک ها ، کیوسک هایی تعبیه شده که خدمات بیمه ای ارایه می دهد اما به دلیل انچه که بدان اشاره شد گویا که در این پازل جایی ندارد .
گفتنی است ، به دلیل شکل گیری چرخه معیوب بانک – بیمه در ایران بانکداران هنوز به این نتیجه نرسیده اند که بیمه ها می توانند پشتوانه قابل اتکایی باشند در حالیکه در جهان این بیمه ها هستند که این چرخه را هدایت می کنند.

البته ذکر این نکته نیز ضروری است که صنعت بانکداری در ایران از منظر دانش محوری نتوانسته خود را به صنعت بیمه نزدیک کند. صنعت بیمه به دلیل ماهیتی که دارد صنعتی دانش بنیان محسوب می شود همین امر سبب شده امور فنی و حسابداری بیمه گری با منطقی که پشت آن دانش است ، پیش رود همان شاخصی که صنعت بانکداری در ایران از آن عقب افتاده است.
به طور مثال در حال حاضر بانک ها به دلیل ضعف بنیانهای علمی و عدم تطابق با استانداردهای جدید همچنان نتوانسته استاندارد IFRS را پیاده سازی کند و بانک مرکزی در خصوص اجرای استانداردهای گزارشگری مالی همچنان با سازمان حسابرسی به تفاهم نرسیده است.به نظر می رسد صنعت بیمه به لحاظ امور حسابداری به دلیل پشتوانه علمی خود چند قدم جلوتر از صنعت بانکی حرکت می کند.

با توجه به آنچه گذشت ، نگرشی نوین، سرویس گرا و مشتری محور دیدگاه غالب در فرایند نوین سوپر مارکت مالی است و به نظر می رسد جهت نیل به این اهداف تکه های پازل بانک ، بیمه، بورس ، لیزینگ و .. باید به صورتی ساختارمند و منسجم و با حفظ زبان مشترک در کنار هم شکل بگیرند تا در نهایت مجموعه ای از خدمات مورد نیاز به مشتری ارایه شود.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

  +  38  =  43