زندگینامه محمد کریمی ، رئیس کل پیشین بیمه مرکزی // از خرقان تا آفریقا!

با احتمال کاندیداتوری کریمی به عنوان دبیر کلی سندیکای بیمه گران منتشر شد؛

سید محمد کریمی در هیاهوی مشغله های بی شمار شغلی و چالش های پیچیده صنعت بیمه به آینده سید مجتبی و فرشته السادات هم فکر می کند که روحیه ایثار و صبوری را از مادر و خلق و خوی بسیجی را از پدر فرا گرفته اند و به فضل الهی با کسب مدارج عالی تحصیلی در ردیف نخبگان و فرهیختگان جامعه جای دارند!

به گزارش ریسک نیوز این روزها انتخابات دبیر کلی سندیکای بیمه گران ایران داغ شده و نام سید محمد کریمی رئیس کل سابق نیز در میان کاندیدا به چشم می خورد.

گفتنی است دیدار وی با جمعی بیست نفره از برخی مدیران صنعت بیمه نیز این روزها از طریق رسانه ها خبری شده است!

در این میان مراجعه به وب سایت شخصی و زندگی نامه  کریمی اطلاعاتی در خصوص فعالیتهای وی بدست می دهد هر چند که درکارنامه کاری اش اشاره و تمرکز بسیار کمی به صنعت بیمه داشته است

 زندگی نامه وی از پی می اید:

مردی از تبار خدمت

درنخستين روز آبان سال یکهزار و سیصد و چهل که پاییز، چتر طلایی رنگش را روی سر خرقان باز کرده بود در خانه “سید اصغر” غوغایی برپا بود.

فامیل از دور و نزدیک آمده بودند تا تولد فرزند “سید” را به او شادباش بگویند. سید اصغر پیش از مشتلق قابله محلی به رسم نیاکان، قرآن را از روی تاقچه برداشت و بوسید. سوره نور را تلاوت کرد و در حاشیه کلام الله مجید مطلبی نوشته شد:

در یکم ماه هشتم سال یکهزار و سیصد و چهل هجری شمسی خداوند فرزند پسری عنایت فرمود که به نیت اطاعت از آخرین فرستاده الهی و به احترام او نام زیبای “سید محمد” را برایش برگزیدم.

 

کودکی در خرقان

“گاهی چشم هایم را می بندم و کودکیم را در کوچه پس کوچه های خرقان به یاد می آورم. روستایی بزرگ با تاریخی سترگ و مشایخ کبار که یک تن از آنان شیخ الشیوخ ابوالحسن خرقاني است که چون نگینی در تذکره الاولیا می درخشد.

دوران کودکیم در دامان پرمهر مادری مومنه و حافظ قرآن و سخنور و مدرس و پدری دانا و دلسوخته و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت گذشت و از برکت انفاس قدسی مشایخ و تربیت آن دو بزرگوار قدم در جاده صلاح و پرهیز نهادم و همواره از خدا می طلبم که این دو متاع گرانبها را از هیچ عبد صالحی نستاند.

سال های پرآشوب دهه چهل در آرامشی غریب گذشت اما در آن زمان خبر نداشتم که روزگار چگونه بازی می کند و من از گوشه امن خرقان به کدام هیاهوکده کوچ خواهم کرد.

 

پس از تحصیلات مقدماتی، شور و شوق دانستن و اندیشه های نو حتی یک لحظه رهایم نکرد و هنوز از سال های نوجوانی چیز زیادی نگذشته بود که خود را چون تشنه ای بی تاب در کنار اقیانوس بیکران دانش بزرگانی چون مرحوم آیت الله امینی و دیگر علمای بزرگوار یافتم، دوران ابتدائی وراهنمائی را در زادگاهم گذراندم.

هنرستان علی آباد کتول، عرصه خوبی بود که علم و عمل را در کنار یکدیگر به تجربه بنشینم و در آخرین روزهای این تجربه اندوزی، بزرگترین حادثه قرن رقم خورد و هم نسلان من از بستر عافیت برون آمدند و در آغوش خطر خفتند.”

به قول حضرت حافظ:

“گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده، سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت”

 

سالهای حماسه و عشق

“سید محمد” که در خانواده ای مومن و پایبند به اعتقادات مذهبی بزرگ شده بود پس از شنیدن پیام آسمانی “حضرت امام خمینی (ره)” به صف انقلابیون پیوست و همراه با جوانان غیور خطه علی آبادکتول فعاليت هاي انقلابي را در هنرستان و در سطح شهرستان آغاز کرد.

“آن روزها همه با هم و کنار هم بودیم و حتی سرودها و شعارهایمان هم یکی بود. با شوقی وصف ناشدنی و جسارتی مثال زدنی  همگام و همدل اعلاميه ها و اطلاعيه هاي امام را پخش می کردیم و تلاش می کردیم با روشنگري مردم، با برپايي تجمعات و راهپيمايي ها نقش خود را در این حماسه تاریخی ایفا کنیم.”

با پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي و عادي شدن شرايط كشور “سید محمد” به هنرستان برگشت تا تحصیلات نیمه تمامش را تمام کند. وی مدرک دیپلم را دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی دریافت کرد اما این پایان کار نبود.

او می دانست برای انقلاب چه خون های پاکی ریخته شده و به همین خاطر وظیفه او و هم نسلانش تا چه اندازه خطیر و حیاتی است. حضور موثر در انجمن اسلامی هنرستان به وی آموخته بود که برای حراست از نهال نازک انقلاب و مقابله با فرهنگ ها و جریان های انحرافی باید خود را وقف این حرکت عظیم مردمی نماید.

انقلاب به پیروزی رسیده بود اما سوالی در ذهن جوانان آن روز شکل گرفته بود که باید بعد از انقلاب را چگونه سپری کرد تا ارزش هاي بر جا بماند و خون شهدای راه آزادی پایمال نشود.

“پس از صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در خصوص تشکیل جهاد سازندگی، مسیر آینده خود را یافتم و دانستم تا انتهای مسیر انقلاب باید در قامت یک جهادگر، یک مخلص نظام و بالاخره یک سنگرساز بی سنگر، انجام وظیفه کنم.”

همنشنی و هم اندشی وی با بی توقع ترین و خالص ترین خادمان مملکت در جهادسازندگی، روحیه بسیجی “سید محمد” را تقویت کرد و کار تا آنجا پیش رفت که او و یارانش در جهاد منشا خدمات بسیاری شدند بی هیچ چشمداشتی به عمران و آبادی روستاهای محروم منطقه پرداختند.

“آن سالها پست و مقام و میز و منصب، معنا و مفهومی نداشت و انقلابی ها فقط به این نکته فکر می کردند که در کدام موقعیت می توانند مفیدتر باشند و بیشتر خدمت کنند. به همین خاطر بلافاصه پس از آغاز جنگ تحمیلی خود را به حوزه نظام وظیفه معرفی کردم و با ورود به نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دوران جدیدی را برای خدمت مقدس سربازی شروع کردم. و به جهت روحيات مذهبي و انقلابي در واحد سياسي ايدئولوژي آن زمان (سياسي- عقيدتي فعلي) در قسمت ترفيع افسران و آموزش عقيدتي و همچنين نهضت سوادآموزي مشغول به کار شدم اما وسوسه نبرد رودرو با دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی دست از سرم بر نداشت و با استعانت از خداوند متعال این توفیق را یافتم که چندین بار به مناطق جنگی و واحدهای عملیاتی نیروی دریایی اعزام شوم.”

خدمت در سنگری دیگر، آقای بخشدار

“پس از اتمام دوره ضرورت و احتياط و شروع خدمت در فرمانداري علي آباد كتول از استان گلستان مسئوليت هاي متعددي را به لطف الهي و با دعاي خير پدر و مادر برعهده گرفتم و تا امروز بار مسئولیتی را بر دوش خود احساس می کنم که از برادران شهیدم به یادگار مانده است.”

در مقطع بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، شوراي انقلاب به وزير كشور اختيار داده بود تا بخشداران و فرمانداران را از بين نيروهاي انقلابي و متعهد به کار بگمارد.”لاریجان” نامی بود که در حکم بخشداری كريمي با امضای حاج آقا ناطق نوری، وزیر وقت کشور، به ثبت رسیده بود تا جوانی انقلابی، فرمان منطقه اي محروم، كوهستاني اما با مردمانی غيور و مهربان، زحمت كش و با فرهنگ را در دست بگیرد.

“وجود قله دماوند، آب گرم لاريجان، جاده هراز، رستوران ها و مجموعه هاي پذيرايي بين راهي از جمله ويژگي هاي منطقه ای بود که وظیفه خدمتگزاري آن بر دوش من بود. از همان روز نخست، مزیت ها و چالش های لاریجان را بررسی کردم و با توفیق خداوند در طول مدت مسئوليت، اقدامات اساسي و زير بنايي از جمله تأمين و توسعه شبكه برق، ساماندهي آب گرم، آباداني روستاها از جمله جاده، احداث مدرسه، حمام بهداشتي، آب آشاميدني را در این سامان با مشارکت مردم و همکاری ادارات و نهادهای مربوطه به انجام رساندم.

توسعه كشاورزي، باغداري، دامپروري، زنبورداري، پرورش ماهي و خدمات و سرويس هاي مورد نياز مسافران خطه شمال از جمله برنامه های دیگری بود که با کمک همکاران خوبم به بار نشست و خاطرات نخستین مسئولیت حساس در صفحات تاريخ زندگیم نقش بست.”

جوان انقلابی دیروز و طعم خدمت چشیده امروز که مسئولیت منطقه ای را با پیشینه غني فرهنگی لاریجان برعهده داشت حتی برای یک لحظه یاران خویش را در جبهه های نبرد با دشمن بعثی، از یاد نبرد و با ایجاد تعامل گسترده با اهالی انقلابی و خونگرم لاریجان، به جمع آوری کمک های مردمی پرداخت و با ارسال دهها کامیون مایحتاج ضروری خود را در کنار همسنگرانش احساس کرد و اکنون به تقدیرنامه ها و لوح سپاس از فرماندهان غیور جبهه ها و به ویژه فرماندهان لشکر همیشه پیروز ۲۵ کربلا می بالد.

“سید محمد” وقتی از روزهای دفاع و خاطره و خون حرف می زند، بغض گلویش را می فشارد و چشمه چشمانش به اشک می نشیند و جوی هزار زمزمه در او می جوشد.

مرا اسب سپیدی بود روزی

شهادت را امیدی بود روزی

در این اطراف دوش ای دل تو بودی

نگهبان دیشب ای غافل تو بودی

بگو اسب سپیدم را که دزدید؟

امیدم را امیدم را که دزیدید؟

حالا همگان از عمق ارادت او به مردان بی ادعای جبهه ها خبر دارند و می دانند در هر مسئولیتی نخست سراغ یادها و یادگارهای هشت سال دفاع مقدس را می گیرد و از هر گونه حمایتی در خصوص برجای ماندگان آن سال های سرخ دریغ نمی کند.

انگار نام سید محمد با نام بسیج و مرام بسیجی ها گره خورده است.

 

باز هم آقای بخشدار

آقاي محتشمي، دومین وزیر کشوری بود که پای حکم سیدمحمد کریمی را به عنوان بخشدار امضا کرد. بعد از لاریجان این بار نوبت “محمود آباد” بود که با پیگیری های امام جمعه، نماينده وپایمردی مسولان وقت، “سید محمد” را به آن خطه بکشانند تا از خدمات این جوان جسور و خوش فکر و انقلابی بهره مند شوند. کارنامه درخشان وی در لاریجان، انتظارات را از این جوان متعهد بالا برده بود و “وي” چاره ای نداشت جز آن که با تلاش و همت و غیرتی مضاعف، گوهر گرانبهای اعتماد مردم را حفظ کند.

محمودآباد منطقه اي ساحلي و با ويژگي هاي منحصر به فرد خود از جمله وجود زمين هاي مستعد كشاورزي كه بعضاً در سال چند بار كشت مي شود و همچنین زيبايي هاي طبيعي خدادادي از جمله جنگل، دريا و ساحل آرام و دلچسب و وجود منازل مسكوني متعدد در كنار هتل ها و متل ها و ويلاهاي كنار دريا براي بهره گيري مسافرين و مردم عزيز ساير مناطق كشور و مهمتر از همه مردماني بسيار سخت كوش و مهربان و خدمتگزار و موثر براي صنعت توريست كشور و همچنين داشتن روحيات انقلابي شرايط ویژه ای داشت. اولا با وجود بخش بودن، ظرفيت هاي كامل شهرستاني را داشت. با۱۰۰٫۰۰۰  نفرجمعيت در آن زمان و روستاهاي متعدد و شور و تعهد جوانان اين منطقه نسبت به ارزشهاي انقلاب و اسلام كه در آن زمان در قالب جبهه و جنگ بروز داشت بر ويژگي هاي اين سامان اضافه می کرد و همين ویژگی ها باعث شده بود كه فرماندهي جبهه و جنگ نگاه و توقع و انتظار ويژه اي از منطقه و مسئولان و بخصوص بخشدار منطقه داشته باشند.

“می دانستم چه مسئولیت سنگینی را پذیرفته ام. به همین دلیل از همان روزهای اول به اتفاق همکاران آستین همت را بالا زدیم. منطقه محمودآباد از نظر استراتژیک منطقه ای حساس بود. برای مثال قرار بود بخشي از برنج مصرفی در جبهه ها از این منطقه تامین شود و اگر کوچکترین غفلتی صورت می گرفت کار پشتیبانی از رزمندگان با مشکل جدی روبرو می شد. البته من به عنوان بخشدار مسئولیت های دیگری را هم بر عهده داشتم و هنگامی که فرمان مسئوليت را به خادم دیگری می سپردم اقداماتی نظیر پيگيري شهرستان شدن محمودآباد، ايجاد ادارات و سازمانهاي دولتي تا سطح شهرستان، حمايت و تقويت دانشكده هاي نفت، در عين حال حمايت ازتوسعه مجتمع رفاهي كاركنان صنعت نفت، ساماندهي وتوسعه شهري، توسعه و ساماندهي شبكه هاي مخابراتي در سطح روستاها، آسفالت جاده هاي روستايي و ايجاد جاده هاي بين مزارع براي توسعه كشاورزي، استفاده بهينه از دريا در کارنامه ام به ثبت رسیده بود.”

دغدغه های اصلی پشت جبهه ها، تامین مايحتاج ضروري مردم بود که باید توسط مسئولان فراهم می شد و هر گونه قصوری در این زمینه غیر قابل بخشش بود.

تلاش های سید محمد کریمی در دوران تصدی بخشداري محمودآباد در حوزه سوخت، مسئولان ارشد وقت را بر آن داشت تا از توانایی ها و اندیشه های این جوان در حوزه های نفتی نیز بهره بگیرند و به همین خاطر سکان پخش فرآورده های نفتی ناحيه ساري استان مازندران از سوی مدیرعامل پخش فرآورده های نفتی ایران به وی سپرده شد.

“مسئولیت جدیدی بود. شاید در حال حاضر بعضی ها به تنوع مسئولیت ها در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشکال وارد کنند اما حقیقت این است که مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی به شایسته سالاری اهمیت می دادند و تخصص را تنها در کنار تعهد مفید می دانستند. البته در زمان بخشداری تا حدودی به مسائل سوختی اشراف پیدا کرده بودم اما در این راه از وجود مشاوران متخصص و خوبی بهره بردم و با توفیق خداوند وحمایت مسئولان نفتی کشور توانستم از این میدان حساس نیز با موفقیت و روسپیدی بیرون بیایم.
ساماندهي مجاري عرضه كنندگان فرآورده هاي نفتي در سطح شهرها و روستاهاي شهرستان و تأمين فرآورده هاي مورد نياز كشاورزان، كارخانجات و ذخيره سازي هاي مناطق كوهستاني از جمله عملکردهای آن دوران بود که با توجه به شرایط جنگی کشور و وضعیت خاص منطقه به دشواری صورت می پذیرفت اما خوشبختانه با موفقیت همراه بود.”

همین عملکرد قابل قبول سبب شد که مسئولان در هنگام واگذاری مسئولیت های بیشتر در حوزه عملیات پخش فرآوردهای نفتی نام “سید محمد کریمی” را بیشتر به یاد بیاورند.

سرانجام در تغييرات مديريتي شهرستان آمل به لحاظ وسعت حوزه عملياتي و وجود جاده هراز به لحاظ تردد وسائط نقليه و شاخص هاي مد نظر عمليات سوخت رساني در آن زمان و از طرفي کارنامه درخشان در دو بخش لاريجان و محمودآباد، مسئولان وقت استان و مركز را بر آن داشت كه رياست شركت نفت آمل را به وی واگذارکنند. مسئولیتی که خیلی زود ارتقا یافت و سید محمد کریمی به معاونت شرکت نفت استان سمنان رسید تا یک بار دیگر به زادگاه خود یعنی شاهرود باز گردد.

 

و همچنان نفت

حالا دیگر آقای بخشدار در محافل نفتی، نام و اعتباری برای خود پیدا کرده بود و حکم معاونت شرکت نفت یک استان را در روي میز کارش داشت.

کار در استان سمنان، توقع مردم را از همشهری خود تا حد زيادي بالا برده بود و همگان انتظار داشتند هم ولایتی شان در قامت معاون شرکت نفت به بهترین شکل ممکن، خدمات رسانی کند.

کریمی از این دوران به عنوان یکی از سخت ترین و در عین حال شیرین ترین سالهای خدمتش یاد می کند.

“مسئولیت خطیری را پشت سر گذاشتم. در رعایت کامل مقررات و از طرفی با مطالبات همشهریانم روبرو بودم که تحقق آنها مشكل به نظر مي رسيد. خوشبختانه در اينجا نيز لطف خداي متعال در قالب اعتماد مسئولان و محبت مردم از سوي ديگر كه در عين انتظارات ويژه قصور و كوتاهي ها را ناديده مي گرفتند، شامل حال شد و در مدت خدمتگزاري در كنار مسئولين ارشد نفتي استان توفيقاتي از جمله احداث مجموعه اداري، توسعه انبارهاي نفت شاهرود، سمنان و دامغان، ساماندهي مجاري عرضه فرآورده هاي نفتي و تحقق برنامه هاي ابلاغي از سوي شركت نفت مركز نصیب شد که برای تک تک آن، خداوند بزرگ را شاکرم.”

 

این بار آقای فرماندار

دوران درخشان بخشداری سید محمد کریمی سبب شد تا مسئولان وزارت کشور وی را زیرنظر داشته باشند.
“فرمانداری کردکوی سنگر بعدی من بود تا در جهاد مقدس خدمت رسانی، بی سنگر نمانم.”

شهرستان كردكوي كه در استان گلستان واقع شده است فاصله چندانی با گرگان ندارد كه در زمان انتصاب کریمی به عنوان فرماندار اين شهرستان، استاني به نام گلستان وجود نداشت و اين شهرستان از جمله حوزه سرزميني استان مازندران به حساب مي آمد.

وجود بخش بندر گز (در آن زمان بندر گز يكي از بخش هاي شهرستان كردكوي بود) و ارتباط با دريا، وجود زمين هاي كشاورزي مستعد كه بعضاً دو تا سه بار در سال كشت مي شود، حضور مردماني سخت كوش و قانع و جواناني با استعداد و همچنين وجود جنگل هاي سرسبز با داشتن درختان صنعتي و كوهستان هاي ييلاقي داراي قدمت تاريخي و آب هاي روان و چشمه سارهاي پر آب از جمله ويژگي هاي اين شهرستان به حساب می آید.
مدت فرمانداری کردکوی کوتاه بود اما در سایه تعامل برادرانه مردم شریف کردکوی و بندرگز و با عنایات و حمایت های ویژه ائمه بزرگوار جمعه این دو شهرستان و نمایندگان وقت و بزرگان منطقه و استان از آزمون دشوار این مسئولیت نیز سربلند شد.

 

اقدامات زير بنايي و اساسي نظیر:

فعال سازي و توسعه مجتمع بزرگ آموزشي كردكوي، بندر تجاري بندرگز، توسعه شهرهاي كردكوي و بندرگز و پيگيري و اجرائي نمودن مصوبه شهر شدن نوكنده و ايجاد شهرداري، ايجاد پارك بزرگ جنگلي كردكوي، تأمين كسري آب آشاميدني كردكوي و بندرگز، فاضلاب شهرهاي مذكور (از جمله پروژه هاي بزرگ استان محسوب مي شد) توسعه و تقويت كشاورزي، دامپروري، زنبور داري، نظارت بر نحوه استفاده بهينه از جنگل و پيگيري در احداث ساختمان بيمارستان بزرگ كردكوي، احداث ساختمان فرمانداري و توسعه بخش هاي بهداشت و درمان كردكوي، بندرگز و نوكنده و ايجاد دهها پروژه هاي عمراني و خدماتي مختلف از جمله دستاوردهای خدمات سید محمد کریمی و همکاران سخت کوش وی در کردکوی به شمار می رود.

 

از جبهه های جنوب تا جبهه شمال

غروب بود. چند تن از مسئولان استانداری مازندران به دیدن آقای فرماندار آمده بودند. چفیه و لباس بسیجی سید محمد در رخت آویز اتاق فرمانداری کردکوی خودنمایی می کرد. انگار پیغامی داشتند اما هیچکس یارای گفتن نداشت. همه از تعصب مردم کردکوی و بندرگز و مسئولان این شهر نسبت به “آقای فرماندار” خبر داشتند. بالاخره زنگ تلفن به صدا درآمد و بار مسئولیت خبررسانی از دوش بر و بچه های استانداری برداشته شد.

آقای استاندار پشت خط بود.
سلام برادرکریمی! خودتان را آماده کنید. باید به جبهه اعزام بشوید.

چندسالی از جنگ می گذشت. خبری از مارش حمله نبود. جبهه ها مناطق امنی بودند که واژه اعزام و جبهه با آن ها غریبه بود. ”سید محمد” در ذهن خود مفهومی را می جست که در کلام استاندار نهفته بود. اما آقای استاندار وی را چندان در انتظار نگذاشت و به ابهام پایان داد.

بايد به قائم شهر بروید و در سمت فرماندار آن شهرستان به مردم خدمت کنید.

سخت بود. کمتر از خدمت در جبهه نبود. اداره شهری که مدت های مدیدی از وجود فرماندار بی بهره بود و به لحاظ بافت جمعیتی و موقعیت خاص سیاسی و فرهنگی زبانزد خاص و عام بود.

“احساس تکلیف می کردم. جمله آقای استاندار به شدت تکان دهنده و تعهدآور بود. مسئولیت اداره شهرستانی که بیش از هزار شهید و هزاران جانباز و ایثارگر را به انقلاب اسلامی هدیه کرده کار آسانی نبود. همان روز با خدای خود عهد بستم که شب از روز نشناسم و تمام توان خود را وقف مردمی کنم که شایسته بهترین ها هستند.

توسعه واحدهاي دانشگاهي از جمله دانشگاه آزاد قائم شهر و همچنين توسعه كشاورزي و منابع آبي شهرستان، توسعه شبكه گاز، آب آشاميدني، اصلاح شبكه برق و ايجاد تقويت كنندگان برق شهرستان، پيگيري در اصلاح و ساماندهي ساختار نساجي قائم شهر و همچنين تقويت بنيان هاي نساجي مازندران، پيگيري در شهرستان شدن بخش جويبار و توسعه شهرهاي قائم شهر، جويبار و كياكلا و فراهم کردن زمينه كسب و كار بازاريان و همچنين ایجاد شرايط عرضه محصولات باغي، زراعي و دامي روستاهاي شهرستان و دهها پروژه عمراني وخدماتي یادگارهای مهمی است که در کنار همت والای مسئولان وقت استان و شهرستان در ویترین افتخارات خود نگاه داشته ام.”

مديران و همكاران دو بار اشك هاي مهندس كريمي را به ياد مي آورند كه يكي از آن دو سهم قائم شهر است. روزي كه در قامت استاندار به قائم شهر رفت و عكس زمان خدمت خود را ديد و باقي حكايت كه شرح آن بماند براي بعد!

 

بازگشتی دوباره

نخستین حکم مسئولیت ملی سید محمدکریمی از سوی مدیرعامل فرآورده هاي نفتي امضا شد و وی در عین جوانی در سال ۱۳۷۶ به مدیرعاملی شرکت ایران گاز رسید.

مدير عاملی و ریاست هيئت مديره شركت ايران گاز، مسئوليتي متفاوت از مسئوليت هاي گذشته بود. حوزه خدمتي كشوري و ملي اين بار بر دوش وی نهاده شده بود ويژه گي هاي تخصصي منحصر به فرد، وجود بخش خصوصي در كنار بازار رقابتي اين فعاليت و اداره آن با تكيه به درآمدهاي حاصل از ارائه خدمات گازي با حساسيت هاي خاص خود از جمله ويژگي ها و اهميت اين صنعت بود.

شركت ايران گاز که قبل از انقلاب با سرمايه گذاري دانماركي ها ايجاد شده بود بعنوان بزرگترین شرکت گاز مایع در كنار شركتهاي گازي ديگر به امر شارژ و توزيع سيلندرهاي گازي خانگي مي پرداخت كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي اين شركت ملي، اعلام شد. وجوه سرمايه گذاری دانماركي ها به آنان پرداخت و شركت پس از طي دوراني به شركت ملي گاز مايع و پس از آن به شركت پخش فرآورده هاي نفتي واگذار شد.

“در آن دوران شركت ايران گاز بعلت ترك خارجيها و از سوئي بعلت تحريم و عدم واردات قطعات شير و سيلندر در شرايط بسيار بحراني بلحاظ وضعيت مستهلك تأسيسات شارژ گاز در شهرستان ها، نیاز به نوسازي و جايگزيني سيلندرها و همچنين قديمي بودن ناوگان حمل و نقل و اتمام تعهد پيمانكاران حمل و نقل و فرسوده شدن گازكش ها و واگن هاي حمل گاز و سررسيد مطالبات تأمين اجتماعي و امور مالياتي و بدهي هاي شركت به ساير ادارات و طلبكاران و از همه مهمتر بي انگيزه بودن نيروي انساني، كمبود شديد گاز و نبود نقدينگي، شرايطي بسيار سخت براي شركت پدید آورده بود. تعداد سيلندرهاي منفجر شده در سطح كشور بعلت استهلاک و غیر ایمن بودن آنچنان زياد بود كه در كمتر محكمه قضائي در سطح كشور، پرونده نداشتیم. با خود می اندیشیدم که در چنين شرايطي چگونه مي شد بر همه مشكلات ریز و درشت چيره شد؟ آيا هيچ حرکتی بی لطف خداي كريم در حل اين معادله چند مجهولي راهگشا خواهد بود؟ بالاخره با عنایت خداوند و اهتمام مديران و كاركنان سخت كوش، علاقه مند، اميدوار و دلسوز شركت و اعتماد ایشان و حمايت بي دريغ مقامات و مسئولين پخش فرآورده هاي نفتي وقت و تلاش شبانه روزي، تمامي مشكلات را پشت سر گذاشتيم.

در يك دوره نسبتاً طولاني و هشت سالي که مسئولیت آن بعهده اینجانب بود اين شركت از زيان انباشته مشمول ماده ۱۴۱ قانون تجارت به يك شركت بسيار مناسب و خوب با اصلاح ساختار نيروي انساني مبدل شد كه اجراي طرح طبقه بندي مشاغل را در خود داشت.

بازسازي و توسعه تأسيسات شارژ كپسول هاي گاز و نوسازي ناوگان حمل و نقل و واگن هاي حمل گاز و نوسازي كپسول هاي فرسوده با ارقام بسيار كلان به تعداد دهها و صدها هزار عدد سبب شد اين شركت نه تنها بازار خود را از دست نداده بلكه با افزايش بازار نیز مواجه شود.”

تجربیات کریمی در عرصه های اجرایی و تسلط وی به مقوله سوخت وضعیت این شرکت را به گونه ای دگرگون کرد که از یک شرکت زیانده به یک شرکت سودآور تغییر وضعیت داد.

و به این ترتیب شرکت ایران گاز به شركتي تبديل شد كه در تمام زمينه ها سرآمد بوده و پس از واگذاری به بخش غیر دولتی، در ردیف دهك اول شركت هاي فعال در شركت سرمايه گذاري تأمين اجتماعي جای گرفت.

 

گلستان تو را می خواند

با شروع فعاليت دولت نهم و انتصاب استاندار گلستان، سید محمد کریمی، گزینه ای مناسب برای معاونت استانداری بود.

پیشنهاد خوبی به نظر می رسيد. آن هم برای مردی که سال های پرطراوت جوانی را در همین استان گذرانده بود و خاطرات شیرینی از مردم مهربان و صبورش را در حافظه داشت.

کریمی با پيشنهاد استاندار وقت مبني بر همكاري در امور اجرايي استان موافقت كرد و بر اساس ابلاغ صادره از سوي وزير كشور وقت به معاونت برنامه ريزي، مالي واداري استانداري منصوب شد.

شروع فعاليت در مسئوليت معاونت استانداري مواجه بود با برنامه هاي كلان دولت از جمله طرح استفاده از تسهيلات زودبازده، تشكيل شركتهاي تعاوني سهامي عدالت، توسعه تعاوني ها به منظور ایجاد اشتغال جديد و همچنين برنامه هاي سفرهاي دولت به استانها كه در پايان سال ۸۴ از جمله اتفاقات مهم بود كه نهمين سفر دولت در پايان سال انجام شد.

در دولت نهم مردم به واسطه شعار عدالت محوری رئیس دولت و عهد اعضای کابینه مبنی بر تلاش شبانه روزی برای نیل به عدالت، انتظارات حداکثری داشتند و همین امر کار را برای مدیرانی چون کریمی که در بدنه اجرایی فعالیت داشت، دشوارتر می کرد.

به عبارت دیگر، استاندار به عنوان عالي ترين مقام استان در تامین و اجابت خواستهاي مردم از سوی رییس جمهور و دولت انجام وظیفه می نمايد. معاونت برنامه ريزي، مالي و اداري كه علاوه بر نقش اداره استانداري و مجموعه پرسنل و نيروهاي استانداري، اعم از ساختمان مركزي استانداري و فرمانداريها و بخشداريهاي تابعه و در يك معنا تمامي امور مربوط به پرسنلي همکاران را به عهده داشت با همكاري رئيس سازمان برنامه و بودجه مسئولیت تامین اعتبارات استان، پيگيري جذب اعتبارات ملي، تحول اداري و كميته هاي برنامه ريزي، توسعه صادرات، شورای آرد و نان، اداره شوراي كشاورزي و همچنين شوراها و كميته هاي تخصصي ديگر با معاونت برنامه ريزي بود. از جمله اقدامات موثر ديگر تهيه و تنظيم سند توسعه استان و نظارت بر اجراي چشم انداز و برنامه هاي ۵ ساله تدوين شده و ابلاغي از طرف دولت توسط دستگاههاي اجرايي بود.

آماده سازی مقدمات سفر دولت و تنظيم مصوبات قابل ارائه براي جلسه دولت، تنظیم دستور كار كميته هاي تخصصي از جمله اقدامات قبل از برگزاري سفر دولت و تأمين تداركات و پشتيباني در زمان اجراي سفر دولت و پيگيري در ابلاغ و اجرايي شدن مصوبات دولت بعد از سفر، از جمله ماموریت های معاونت برنامه ريزي بود.

 

دوباره تهران، دوباره صنعت نفت

این بار عنوان مدير عامل شركت صنايع ملي گاز ايران بود که وی تمامی مديران ارشد را در جلسه ای گرد هم آورد و از سیاست های جدید این مجموعه سخن گفت.

برخی از مدیران و کارشناسان ارشد که با سوابق وی آشنایی کافی نداشتند تصور می کردند این سیاست ها در حد حرف و ایده باقی می ماند اما مهندس کریمی تنها به چند ماه زمان نیاز داشت تا ایده هایش را به مرحله اجرا برساند.

صنايع ملي گاز از جمله واحدهاي بزرگ صنعتي و تخصصي بود كه در ابتدا يكي از شركتهاي تابعه شركت ملي گاز بوده و وظيفه ساخت و توليد، توزيع و تعميرات انواع كنتورهاي گاز خانگي و صنعتي را به عهده داشت همچنين توليد و تعمير فشار شكن هاي گاز شهري به عهده اين واحد توليدي گذارده شده بود.

سهام اين شركت در راستاي اجراي سياست هاي اصل ۴۴ به بخشهاي غير دولتي واگذار شده بود و طبيعي است كه رقابت با بخش خصوصي و آن هم با ساختار دولتي و هزينه هاي سربار سنگين، دشوار بود. آن هم در شرایطی که نیروهای متخصص شركت با استفاده از امکان “بازخرید و تعديل” از شركت خارج و بعضا در شرکت های خصوصی و حتي در شركتهاي رقيب مشغول به کار شده بودند.

کریمی دریافته بود که شرکت از سرمایه کافی و چابکی لازم برخوردار نیست و خوب می دانست که در چنین شرایطی راضی نگاه داشتن سهامداران نيز کار مشکلی است.

اما او معتقد بود با توكل بر خدا و تلاش شبانه روزی می توان بر مشكلات فائق آمد.

سرانجام با جلب اعتماد و حمايت سهامداران و با تكيه بر توان مديران و كاركنان زحمت كشی که قدرت اصلاح امور و پيشبرد مطلوب شرايط را داشته  اما از انگيزه کافی بی بهره بودند وارد میدان کارزار رقابت جدي با بخش خصوصي شد و در زمان كوتاهي رقابت منفي به رقابت مثبت و تعامل، مبدل شد و توانست بدون استفاده از ابزارهایی نظیر نرخ شکنی علاوه بر ارتقای كيفيت، به نوعي بازار كشور را مديريت و تمامي شركت هاي فعال در بازار در منافع حاصله سهيم و با هم افزايي همديگر قيمت تمام شده محصول را كاهش دهند.

در فاز بعدی، توليد قطعات يدكي مورد نياز و قیمت تمام شده آن با همكاري شركت ها و در توليد انبوه به حداقل مبلغ رسید و کریمی و یارانش موفق شدند با جلب اعتماد سيستم بانكي از اعتبارات بانك ها بهره مند شده و محصولات شرکت را با شرايط جديدي عرضه كنند.

وقتی در جشن ثبت ركورد تولید بیش از چهل و پنج هزار کنتور خانگی، آن هم کمتر از یک ماه، بعلت این موفقیت، قربانی کردند تمامی مدیران و کارکنان شرکت اشک شوق داشتند. کریمی پشت تریبون رفت و این افتخار را به همکارانی تقدیم کرد که در این راه دشوار پا به پای او راه آمده و تلاش کرده بودند.

چندی بعد وی صندلی مدیرعاملی را به یکی دیگر از خادمان نظام سپرد تا در صندوق تعاون کشور، خدمتی جدید را آغاز کند.

 

تجربه ای تازه

دكتر عباسي وزیر وقت تعاون در دفتر کار خود نشسته بود و گزینه های پیشنهادی برای مدیرعامل و رئیس هیات مدیره صندوق تعاون را بررسی می کرد.

در انبوه نام ها یکی بیش از دیگران توجه اش را به خود جلب کرد. مدیری که در سوابقش سمت های اجرایی متعددی به چشم می خورد. مردی که علاوه بر فعالیت های اجرائی، در عرصه های گوناگون اقتصادی نیز برای خود نامی داشت. دیگر جای درنگ نبود. قلم را برداشت و روی سپیدی کاغذ نوشت:

برادر گرامی، جناب آقای مهندس سید محمد کریمی، با توجه به توانمندی های جنابعالی در عرصه های مختلف اجرایی و  … شما را به سمت مدير عامل و رئيس هيئت مديره صندوق تعاون كشور منصوب مي نمايم.
در زمانی نه چندان طولانی مهندس کریمی به ساختمان صندوق تعاون کشور کوچ کرد تا در قامت مدیرعامل و رییس هیات مدیره این صندوق نقش آفرینی کند.
بررسی دقیق وظایف و ماموریت های این صندوق، نخستین اقدام وی به شمار می رفت تا کریمی با اشراف کامل پشت میز مدیرعاملی بنشیند.
در اجراي اصل ۴۳ قانون اساسي جهت حمايت از تعاونيها، صندوق تعاون به منظور پرداخت تسهيلات ايجاد شد كه بعدها با تصويب مجلس شوراي اسلامي اين صندوق به بانك توسعه تعاون فعلي تبديل شد.

از جمله اقدامات صورت گرفته در زمان تصدی وی، پرداخت تسهيلات به تعاونيها، تامين وام سرمايه گذاري و سرمايه در گردش اتحاديه ها و تعاونيها، تقويت و آموزش نيروي انساني به عنوان سرمايه اي عظيم همراه با اصلاح ساختار صندوق، شفاف سازي در مسائل مالي، تهيه دستورالعمل هاي اجرايي و كاربردي، تقويت بنيان هاي سپرده گذاري تعاونيها در راستاي رعايت مقررات بانك مركزي بود. از جمله نكات بسيار با اهميت اين دوره شفاف سازي در تعيين معوقات تسهيلات و وام هاي پرداختي و اهتمام و اقدام همه جانبه در وصول و تعيين تكليف اين معوقات بود كه با لطف الهي و تلاش مدیران و کارکنان محقق شد و صندوق را از ورشكستگي نجات داد و زمینه را برای تاسیس یک بانک معتبر فراهم کرد.

 

زمانی برای معاونت

ساماندهي وضعيت صندوق تعاون و عملکرد درخشان، روحیه بسیجی و خستگی ناپذیر مرد روزهای سخت یک بار دیگر سبب شد آقای وزیر دست به قلم شده و این بار حکم معاونت پشتيباني، مالي و اداري، حقوقي و پارلماني را برای کریمی صادر کند.

“روزی که حکم معاونت وزیر تعاون را دریافت کردم بی اختیار یاد نخستین حکم اجرایی خودم افتادم که مرا برای تصدی پست بخشداری، راهی لاریجان کرده بود. به این راه طولانی، دشوار، نفس گیر اما خاطره انگیز می اندیشیدم و به همکاران و همراهانی که خالصانه در کنارم بودند. با خودم فکر می کردم تا چه اندازه نزد یاران شهیدم روسپیدم؟ حتی یک لحظه به این سوال فکر نمی کردم که تا کی در این پست و مقام باقی می مانم. راستش را بخواهید هرگز به پست و مقام و این چیزها نیندیشیده بودم. در واقع پس از قرار گرفتن در اینهمه موقعیت های حساس کاری و با درس گرفتن در مکتب ارزشی الهی و اسلامی، دیگر شوق مادی، برای رسیدن به مقام دنیوی نباید وجود می داشت مگر انگيزه خدمت براي مردم و اعتلاي كشور.”

دوران معاونت با اعتماد کامل وزير محترم تعاون همراه بود. تفويض اختيار گسترده اي در همه زمينه ها صورت گرفت و کریمی توانست با يك كار شبانه روزي و با همكاري مديران كل زير مجموعه حوزه معاونت و همكاران شاغل در ستاد و استانها کارنامه موفقی از خود به جا بگذارد.

تعامل تنگاتنگ با نمايندگان مجلس و حل و فصل مسائل مختلف با رایزنی های مناسب سبب شد در تمام طول دوران معاونت، حتی یک تذکر از سوی نمایندگان خانه ملت نسبت به عملکرد وزیر تعاون از صحن علنی مجلس قرائت نشود.

پس از ادغام وزارت تعاون با وزارتخانه های رفاه و کار و امور اجتماعی هنوز در این مجموعه نام مهندس سید محمد کریمی، با احترام به میان می آید و خاطرات خوبی را به یاد کارکنان متبادر می سازد.

 

که مازندران شهر ما یاد باد

سرانجام پست استانداری مازندران به جوان داراي خاطره و تجربيات سال های دهه شصت، پیشنهاد شد و بخشدار و فرماندار خوش سابقه شهرهای این استان زیبا و سرسبز شمالی، پشت میز خدمت استانداری نشست.

“من مازندرانی نیستم اما با افتخار اعلام می کنم که خود را شهروند افتخاری مازندران می دانم.”

همین دو جمله در نخستین دیدار سید محمد کریمی با مردم خونگرم استان مازندران تکبیر و صلوات مردمی را به همراه داشت که هنوز وی را به عنوان یکی از دلسوزترین خادمان استان مازندران می دانند.

مهندس كريمي، مازندران را خیلی خوب مي شناخت و با زير و بم استان آشنا بود. شايد به همين خاطر بود كه اهالي رسانه هنوز از نخستين جلسه شوراي اداري استان به عنوان يك نشست تاريخي ياد مي كنند. روزي كه سيد محمد كريمي روبروي دوربين هاي خبري ايستاد و با جمله اي توفاني، عزم و اراده خلل ناپذير خود را به رخ همگان كشيد.

که ان شاا… به لطف خدا و همت مردم و تلاش خدمتگزاران وضعیت استان سامان خواهد یافت.

از همان لحظه برخي از مديران استان كه در جلسات پيامك بازي مي كردند دريافتند كه كشتي بان را سياست ديگري پيش آمده و اگر نتوانند خود را با ناخدا هماهنگ كنند بايد قيد دريانوردي را بزنند. كريمي از همان اول نشان داد كه با هيچكس تعارف ندارد و مصالح نظام و مردم را بر هر چيزي ترجيح مي دهد. آن روز آقاي استاندار از ظرفيت هاي استاني حرف زد كه به دليل برخي سوء مديريت ها مغفول مانده و مردم استان به حق واقعي خود نرسيده اند.

در آن جلسه خيلي از مديران تصور كردند آقاي استاندار مي خواهد از آنها، به اصطلاح زهر چشم بگيرد اما پس از چندي اين تصور، رنگ باخت و سيد محمد كريمي تمامي دستگاه هاي اجرايي استان را به چنان تحركي واداشت كه تا آن زمان بي سابقه بود.

“از نخستین روز تصدي استانداري مازندران هميشه اين دغدغه را داشتم كه با توجه به سالهاي طولاني خدمتي و تعهدات اينجانب به مردم استان و تقريباً شناخت آبرومندانه مردم نسبت به اينجانب چگونه مي توانم لطف الهي را در خدمت بي منت براي مردم با فرهنگ و مهربان و باهوش ديار علويان ادا کنم.”

کریمی از استان مازندران شناخت نسبتاً عميق و گسترده ای داشت و از ظرفيت هاي استان باخبر بود. همین اشراف کامل سبب شد در گام نخست با همكاري و همفكري كارشناسان و علاقه مندان به استان برنامه هاي توسعه را در قالب هشت محور توسعه استان تدوين و تنظیم کند و با تصويب محورهاي توسعه در شوراي برنامه ريزي، آن را به عنوان يك منشور كاري در اختیار مقامات استان قرار دهد و نام خود را در دفتر مدیران برنامه محور به ثبت برساند.

فرزند خلف ديار پاك خرقان از همان روزهاي اول با الگوبرداري از مولاي متقيان و نگاه دقيق و عميق به نامه مولا علي (ع) به مالك اشتر، ساختار مديريتي استان را دگرگون كرد. آقاي استاندار، صريح و بي پروا،  مديران ناكارآمد را تهديد كرد كه در صورت ادامه سستي و كاهلي بايد جايگاه خدمتي شان را ترك كنند تا خدمتگزاران راستين نظام و ملت جاي آنان را بگيرند.

در اندك زماني پروژه هاي عظيمي در استان مازندران كليد خورد. بخش هاي مسكن، راهسازي، نهادهاي پولي و مالي و چرخه هاي ديگر استان به جنب و جوش در آمدند و مازندران در مسير توسعه و پيشرفت قرار گرفت. حالا “سيد محمد كريمي” نامي است كه هيچگاه از لوح خاطر اهالي خونگرم مازندران پاك نخواهد شد.

کوچه های خراسان تو را می شناسند

هر چه که دارم از برکت یک نگاه لطف آمیز آقا امام رضا (ع) است. بی اغراق می گویم پربرکت ترین دوران خدمت را در سنگری گذراندم که بر پیشانی آن نام آسمانی امام هشتم نقش بسته بود.

 

صندوق مهر امام رضا (ع) مقصد بعدی استاندار مازندران

پس از طي دوران طلائي خدمت گذاري در استان مازندران و بر حسب ابلاغ صادره توسط رياست محترم جمهوري و بنا به پيشنهاد دكتر شيخ الاسلامي، وزير كار و امور اجتماعي وقت، آغاز این فعالیت و خدمت فراهم شد.

کریمی در ماه هاي پاياني سال ۱۳۸۸ به سمت مدير عامل صندوق مهر امام رضا (ع) منصوب شد.

صندوق مهر امام رضا (ع) با انگيزه خدمت به مردم با اولويت جوانان و انجام سه محور اساسي خدمتي كه شامل پرداخت تسهيلات براي ازدواج، اشتغال و مسكن جوانان از ادغام سه صندوق فرصت هاي شغلي، ازدواج جوانان و توسعه اشتغال روستايي تشكيل شد.

در طي مدت تصدي وی علاوه بر اقدامات موثر در پرداخت تسهیلات قرض الحسنه به جوانان جویای کار و بخصوص کارآفرینان، ساماندهي نيروي انساني، تدوين دستورالعمل ها و بخشنامه هاي اجرايي، پيگيري جدي دروصول مطالبات معوق، شفاف سازي و برقراري انضباط مالي و برگزاري جلسات مجامع و هيأت امنا به موقع و انجام تكاليف هيأت امنا و گرفتن گزارش مقبول از حسابرس و بازرس قانوني و توسعه و سامان دهي واحدهاي استاني و شهرستاني، صندوق مهر امام رضا (ع) با قريب به ۴۰۰٫۰۰۰ شغل در طي سالهاي ۸۸ و ۸۹ به عنوان دستگاه برتر كشور در امر اشتغال نیز برگزيده شد.

 

و حالا سکانداری صنعت بیمه

دکتر شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مراسم تودیع مهندس سید محمد کریمی با ابراز تاسف از کوچ وی از صندوق مهر امام رضا (ع) با قاطعیت اعلام کرد که با حضور وی در بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران، این صنعت، تحولی شگرف را تجربه خواهد کرد.

برای مهندس کریمی تنها سه ماه زمان کافی بود تا در کمال بی ادعایی، پیش بینی آقای وزیر را به اثبات برساند.

صنعت بیمه برای تبديل شدن به یک صندوق بزرگ و فراگیر تعاون به عزمی ملی و مدیری توانمند نیاز داشت و دکتر شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد که با سوابق کریمی به خوبی آشنایی داشت وی را برای تصدی پست رییس کلی به آقای رییس جمهور معرفی کرد و دکتر احمدی نژاد هم که با کارنامه کریمی بیگانه نبود بلافاصله این پیشنهاد را پذیرفت  تا این مدیر با سابقه و بسیجی با تصويب دولت به ساختمان معروف خیابان آفریقا برود.

حالا سید محمد کریمی در کلام الله مجید تاریخ تولد خود را جستجو می کند. اول آبان است و رییس کل بیمه مرکزی جمهوری اسلامی ایران پنجاه و یک سالگی خود را شروع کرده است.

“از جوانی تا امروز مسئولیت های متعدد و متنوعی را تجربه کرده ام. امروز که به گذشته نگاه می کنم هنوز به مردم سرزمينم خيلي بدهکارم و مردم ایران شایسته بیشترین و بهترین خدمت خالصانه هستند. اگرچه تاکنون از هیچ تلاشی برای خدمت به این ملت شریف دریغ نکرده ام لکن تا مطلوب فاصله طولانی وجود دارد. به همسرم  نيز بدهکارم که در این سال ها چون کوهی استوار در کنارم بوده و از هیچ توفانی خم به ابرو نیاورده است.”
سید محمد کریمی در هیاهوی مشغله های بی شمار شغلی و چالش های پیچیده صنعت بیمه به آینده سید مجتبی و فرشته السادات هم فکر می کند که روحیه ایثار و صبوری را از مادر و خلق و خوی بسیجی را از پدر فرا گرفته اند و به فضل الهی با کسب مدارج عالی تحصیلی در ردیف نخبگان و فرهیختگان جامعه جای دارند.

اقدامات بسيار گسترده و اساسی آقای رئيس کل در اين مقال نمی گنجد لذا شما را دعوت می کنيم در صورت تمايل به کتاب و گزارش (چهل + دو سال) عملکرد بيمه مرکزی که در سايت شخصي دكتر سيد محمد كريمي در قسمت کتابها و مقالات بارگذاری شده است قبول زحمت فرموده و ملاحظه فرمائيد.

سيد محمد نه تنها در عرصه کار و تلاش در طول بيش از سه دهه موفق بود بلکه در زمينه ارتقا سطح علم و دانش خود نیز فرو گذار نبود و آنها که از نزديک با زندگی شخصی وی آشنا هستند خوب می دانند که ايشان با همت والا و وقت گذاری فوق العاده موفق شد در حين کار و مسئوليت، دوران تکميل تحصيلات خود را با موفقيتهای مثال زدنی و با کارنامه های بسيار عالی طی نمايد که آخرين آن پس از فراغت از کار اداری و نائل شدن به افتخار بازنشستگی، دفاع از رساله دکتری خود در دانشگاه مازندران و با موضوع “نقش بیمه در پایداری مشاغل خرد” می باشد که دست آورد دوران تجربه و تحصیل ایشان بود. و در سال ۱۳۹۲ موفق به دریافت دانشنامه دکترای ph.d در رشته مدیریت با گرایش تولید وعملیات شد که بلحاظ پرهیز از تصدیع شما را به قسمت کتابها و مقالات و گالری سایت ایشان دعوت می نمائیم.

و امروز آقای دکتر کریمی مدیر با تجربه گذشته بنا بر دعوت دانشگاه آزاد اسلامی و موسسات آموزشی، دوران دیگری از زندگی خود را در انتقال تجربیات به دانشجویان و آینده سازان کشورمان مي گذراند.

آنچه را که ذکر کردیم تنها گوشه ای ناچیز از زندگینامه سراسر تلاش خدمتگزاری، صادق است و برای همین مختصر هم مورد اعتراض ایشان هستیم که تاکید دارند خدمت زمانی شیرین است که موجبات رضای خدای متعال و مورد شهادت مردم باشد و این خدمات را مدیون امام راحل، هدایتهای مقام معظم رهبری، رهنمودهای روسای جمهور طول دوران خدمت، وزرای وزارتخانه های متبوع، ائمه جمعه و علمای بزرگوار و نمایندگان ولی فقیه در استانهای محل خدمت، نمایندگان محترم مجلس، مدیران و مسئولین استانی، همکاران پر تلاش دوران خدمت، آحاد مردم شریف و عزیز حوزه های خدمتي، مسئولین نهادهای تشکیلات ارزشی و بویژه خانواده های گرامی شهدا و ایثارگران دانسته و سهم خودشان از موفقیتهای برشمرده را بسیار ناچیز می دانند و بطور مرتب لفظ عذر خواهی از تقصیر، قصور و کوتاهی را بر زبان دارند و همواره به سوالی فکر می کند که در روز حساب از سوی شهیدان طرح شود:

دوستان و هم رزمان عزیز! بعد از ما چه کردید؟
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان آن سو نخندید.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

99  −    =  92