چرا درمان افسردگی ضرورت دارد؟

افسردگی اختلالی است که به دلایل مختلف با آشفتگی عملکرد مغز مرتبط است و بر کل ارگانیزم و شخصیت اثر می‌گذارد. «اراده» به تنهایی برای مقابله با اختلالی تا این حد پیچیده کافی نیست و به همین دلیل بی‌تردید دریافت درمان‌های تخصصی، زمانی که ما از این اختلال رنج می‌بریم ضروری است.

پذیرفتن ضرورت دریافت درمان همیشه آسان نیست، گاه به دلایل روان‌شناختی و فرهنگی و گاه به دلیل آثار مربوط به افسردگی. اما باید بدانیم تنها بودن در مبارزه با افسردگی بسیار دشوار است. زیرا این یک مبارزه‌ٔ کاملا نابرابر است. در مقابل، مراقبت‌کردن، دریافت روان‌درمانی و/ یا دارودرمانی به‌معنای دوباره فعال شدن و به دست گرفتن مجدد سرنوشت است.

همه‌ ٔدرمان‌ها مبتنی بر نوعی اتحاد و همکاری نزدیک میان بیمار و درمان‌گر(ان) هستند و در چارچوب همین اتحاد است که برنامه درمانی مشخص می‌شود. درمانِ یک اختلال روانی نیازمند مشارکت و همکاری قابل توجه از جانب بیمار است. هم‌چنین نقش اطرافیان بیمار نیز نباید دست کم گرفته شود، زیرا آن‌ها می‌توانند از بیماری که اعتماد به‌نفس خود را از دست داده است محافظت کنند.

راه‌حل‌های درمانی موثر افسردگی، کدام‌اند؟
درمان‌های پرتعدادی برای افسردگی وجود دارند که متناسب با هر فرد، شدت بیماری و اغلب به صورت مکمل هستند.

>>> روان‌درمانی
به چه دردی می‌خورد؟
در دوره افسردگی: 
روان‎‌درمانی کمک می‌کند بیماری به خوبی بهبود پیدا کند و علائم و نشانه و آثار آن‌ها کاهش یابد.
بعد از بهبود افسردگی: روان‌درمانی هم‌چنین می‌تواند از عود یا بازگشت علائم و نشانه‌ها پیشگیری کند.

در اتاق درمان چه می‌گذرد؟
برنامه‌های درمانی مختلفی برای افسردگی وجود دارد که هر کدام نوع خاصی از مداخله را دنبال می‌کنند. اما فارغ از روش مورد استفاده، روان‌درمانی قبل از هر چیز مبتنی بر تبادل بین‌فردی است که با گوش‌دادن، پذیرش، عدم قضاوت و درک درمان‌گر امکان‌پذیر می‌شود. هم‌چنین رازداری حرفه‌ای، کیفیت رابطه و احساس پذیرفته و فهمیده شدن المان‌های مشترک در همه‌ٔ روان‌درمانی‌ها هستند.

روان‌درمانی در اکثر موارد مبتنی بر تبادل کلامی است، اما نه هر نوعی از آن. این تبادل کلامی نه همان گفت‌وگوی هر روزه‌ٔ ما در زندگی، بلکه یک نوع رابطه‌ٔ بخصوص است که در آن درمان‌گر برای گوش دادن و درک مشکلات روان‌شناختی آموزش دیده است و می‌تواند آن‌ها را به روشی خاص و متفاوت از آن‌چه در توان ما یا نزدیکانمان است، حل و فصل نماید. یکی از اصول ضروری این رابطه اجازه‌ٔ بیان آن‌چه زندگی‌، احساس و فکر می‌کنیم بدون ترس از قضاوت یا مورد انتقاد واقع شدن است. برای مثال ما می‌توانیم به موقعیت‌ها یا احساساتی که ما را می‌ترسانند نزدیک شویم، به محدوده‌های تاریک و کم‌تر شناخته شده‌ٔ وجودمان سرک بکشیم و در مورد مسائلی که حرف زدن از آن‌ها حتی با عزیزانمان بسیار دشوار است، صحبت کنیم. درمان‌گر آن‌جاست تا رنج‌ها، دشواری‌ها و تردیدها را بشنود. او با تکنیک‌هایی مانند سوال‌های باز-پاسخ، فرمول‌بندی مجدد مسئله و گاهی سکوت، شما را به بیان آن‌چه واقعا احساس و تجربه می‌کنید، سوق می‌دهد. به‌این صورت درمان‌گر در محیطی امن و قابل اعتماد، ما را با خودمان مواجه می‌کند. همه‌چیز برای رفتن به ماورای‌ِ عادات آماده است.

بنابراین می‌توانیم خودمان را به طریقی دیگر ببینیم، نسبت به مسائل جدیدی آگاه شویم، به‌گونه‌ای متفاوت به مشکلاتمان بپردازیم و پاسخ‌های جدید و راه‌حل‌های موثری پیدا کنیم. برای ایجاد این تغییرات، ممکن است درمان‌گر به روش فعال‌تری نیز مداخله کند. او می‌تواند از ما بخواهد در مورد موضوعی به‌خصوص صحبت کنیم، فهمِ خود از مسئله را با ما در میان بگذارد یا درباره‌ٔ آن توضیحاتی ارائه دهد، توصیه‌هایی مطرح کند، از ما بخواهد یک‌سری تمرین (در اتاق درمان، در خانه یا محیط دیگری) انجام دهیم.

چه‌کسی می‌تواند روان‌درمانی انجام دهد؟
روان‌پزشک: او پزشکی است متخصص که پس از پایان دوره پزشکی عمومی، یک دوره ۴ ساله‌ تخصصی درباره بیماری‌های روانی و درمان‌ آن‌ها گذرانده است. او می‌تواند دارو یا آزمایش‌های تشخیصی تجویز کند.

روان‌شناس بالینی: او کسی است که حداقل ۶ سال در رشته‌ تحصیلی روان‌شناسی گرایش بالینی تحصیل کرده است. برخلاف روان‌پزشکان، آن‌ها پزشک نیستند و جلسات درمانی‌شان تحت پوشش خدمات بیمه قرار نمی‌گیرد.

روان‌درمانی در چه مواردی توصیه می‌شود؟
فارغ از شدت، قدمت  و نوع افسردگی، روان‌درمانی همیشه یک درمان مناسب برای این اختلال خلقی است. او می‌تواند به تنهایی یا در کنار داروهای ضد افسردگی و درمان‌های دیگر مورد استفاده قرار گیرد. اما در فاز فعال افسردگی حاد، روان‌درمانی فقط زمانی می‌تواند شروع شده و موثر واقع شود که قبل از آن داروهای ضد افسردگی از شدت علائم و رنج بیمار کاسته باشد.

روان‌درمانی هرگز محدود به طبقه اجتماعی، سن یا جنسیت خاصی نیست. بهتر است جهت جلوگیری از تداوم یا تشدید احتمالی بیماری که درمان آن را سخت‌تر می‌کند، رنج بی‌فایده‌ای به فرد تحمیل می‌کند و ریسک مزمن شدن بیماری را افزایش می‌دهد، در سریع‌ترین زمان ممکن به روان‌شناس یا روان‌پزشک مراجعه کنید.

روان‌درمانی چه‌قدر زمان می‌برد؟
طول یک دوره‌ روان‌درمانی افسردگی با توجه به نوع افسردگی، شدت آن و موقعیت درمان‌جو می‌تواند بسیار متغیر باشد. عموما ۱۵ تا ۲۰ جلسه درمان برای موارد ساده‌تر کافی است، در حالی‌که برخی موارد نیاز به پیگیری درمان طولانی‌تری دارند.

ارزیابی اولیه (که پس از چند جلسه انجام می‌شود) و ارزیابی‌های مجدد و منظم بعدی به درمان‌گر اجازه می‌دهد تا طول مدت درمان را مشخص و به اطلاع شما برساند.

جلسات درمانی عموما یک بار در هفته و هر بار به مدت ۳۰ تا ۶۰ دقیقه برگزار می‌شوند، اما این میزان نیز می‌تواند با توجه به نیازهای بیمار و مرحله‌ٔ روان‌درمانی متغیر باشد.

چگونه یک درمان‌گر خوب انتخاب کنیم؟
کیفیت رابطه میان درمان‌جو و درمان‌گر فاکتوری ضروری برای موفقیت یک روان‌درمانی است. بنابراین ضروری است درمان‌گری را انتخاب کنید که آموزش دیده باشد، مهارت‌های لازم برای درمان افسردگی را دارا باشد و در عین حال شما با او احساس راحتی کنید. اگر متخصصی با این ویژگی‌ها نمی‌شناسید، پزشک خانوادگی‌تان یا یک پزشک عمومی مورد اعتماد می‌تواند شما را به آن‌ها ارجاع دهد.

در جلسات ابتدایی مراجعه به روان‌شناس اگرچه ممکن است بسیار مضطرب، عصبی و درگیر مشکلات خود باشید، اما تلاش کنید برای کسب اطلاعات و نزدیک شدن به درمان‌گرتان زمان بگذارید. طرح پرسش‌هایی با محوریت موضوعات زیر می‌تواند به شما کمک کند:
* تحصیلات و مهارت‌های درمان‌گر
* تعداد جلسات مورد نیاز، هزینه جلسات، نحوه دست‌رسی در موارد اورژانسی

آیا روان‌درمانی دشوار است؟
روان‌درمانی در واقع نوعی مواجهه با خود، مشکلات، احساسات و رنج‌هاست. ممکن است ما از این‌که این مواجهه دردناک باشد بترسیم و از آن اجتناب کنیم. باید بدانیم لحظات تردید، احساس آسیب‌پذیری و تجربه‌ٔ احساسات شدید در فرآیند درمان مکررا رخ می‌دهد.

روان‌درمانی تغییرات پایداری ایجاد می‌کند. هر تغییری نیز با ترک عادات و رفتارهای اتوماتیک همراه است که همیشه پذیرفتن آن مسلم و آسان نیست. در حقیقت، پیشرفت در بازسازی و اعتماد مجدد به خود که در نتیجه‌ٔ روان‌درمانی اتفاق می‌افتد، به اندازهٔ کافی مهم و عمیق است که ادعا کنیم فراز و نشیب‌های روان‌درمانی ارزشش را دارد.

آیا روان‌درمانی موثر است؟
بله. مطالعات اثربخشی انواع مختلف روان‌درمانی را برای افراد گوناگونی که از انواع مختلف افسردگی رنج می‌برند نشان داده است. در موارد متعددی، روان درمانی باعث بهبودی پایدار و کامل افسردگی شده و در موارد دیگر توانسته است علائم و نشانه‌ها را بهبود بخشیده و دفعات بازگشت بیماری در انواعی از افسردگی که تمایل به بازگشت دارند کاهش دهد. روان‌درمانی همواره به‌طور معناداری شرایط و کیفیت زندگی افراد افسرده را بهبود می‌بخشد.

>>> داروهای ضد افسردگی
افسردگی با شدت‌های مختلف ظاهر می‌شود و همه‌ٔ آن‌ها نیاز به درمان با داروهای ضدافسردگی ندارند.

به چه دردی می‌خورد؟
هدف درمان به‌وسیله‌ داروهای ضدافسردگی کاهش معنادار نشانه‌های افسردگی و آثار آن‌ها در زندگی روزمره است. مصرف مداوم این داروها به مدت ۳ تا ۴ هفته علائم و نشانه‌های افسردگی را بهبود می‌بخشد و به بازگشت عملکرد طبیعی خواب، اشتها، به‌دست گرفتن ابتکار عمل و درک مثبت از زندگی کمک می‌کند.

چگونه از دارودرمانی بهترین نتیجه را بگیریم؟
>>> دوره‌ٔ درمان با داروهای ضدافسردگی چه‌قدر است؟

به دلیل پیچیدگی مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی، به‌طور معمول برای احساس کردن آثار بهبودی لازم است چند هفته (حدود ۳ تا ۴ هفته و گاهی کمی بیشتر) صبر کنید.
درمان افسردگی شامل دو فاز است:
فاز فعال: در این مرحله هدف ناپدید شدن علائم و نشانه‌های افسردگی است که ۶ تا ۱۲ هفته طول می‌کشد.
فاز تثبیت: در این مرحله هدف پایدار کردن علائم بهبودی است که ۴ تا ۶ ماه طول می‌کشد. توقف درمان در این مرحله، حتی زمانی که نشانه‌ها کاملا ناپدید شده‌اند، ریسک بازگشت مجدد علائم و نشانه‌های بیماری را به شدت افزایش می‌دهد.

>>> چگونه درمان را پایان دهیم؟
داروهای ضدافسردگی وابستگی ایجاد نمی‌کنند، با این حال ممکن است مواجهه با پایان درمان برای شما دشوار باشد. در تمامی موارد، پایان دادن به درمان باید تدریجی و با هماهنگی کامل پزشک‌تان صورت گیرد. اگر در این دوره، علائم بیماری مجددا ظاهر شدند، لازم است با مشورت پزشک مجددا دارو با یک دُز موثر مصرف شود.

>>> عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی چیست؟
مانند هر داروی دیگری، ممکن است داروهای ضدافسردگی نیز عوارض جانبی و ناخوشایند داشته باشند. باتوجه به نوع دارو این عوارض می‌تواند خواب‌آلودگی (یا برعکس، پرتحرکی)، یبوست، افزایش یا کاهش وزن، خشکی لب، مشکلات جنسی و … باشد. حتما با پزشک خود درباره این عوارض احتمالی هنگام تجویز داروی ضدافسردگی صحبت کرده و توضیحات مربوط به داروها را دقیقا مطالعه کنید.

عوارض جانبی داروهای ضدافسردگی برای همه افراد رخ نمی‌دهد و همچنین لزوما این عوارض برای همه مصرف‌کنندگان یکسان نیست. برخی از این عوارض با مکانیزم عمل داروها مرتبط است و موارد زیادی از آن‌ها به مرور و با ادامه پیدا کردن روند درمان از بین می‌روند، با این حال عموما راه‌حل‌هایی برای اصلاح این عوارض وجود دارد. اما اگر این عوارض برای شما بسیار ناخوشایند است، باید با پزشک خود درمورد احتمال تغییر دارو صحبت کنید.

چه زمانی بستری شدن لازم است؟
بسیاری از اَشکال افسردگی بدون نیاز به بستری شدنِ بیمار درمان می‌شوند. با این حال بستری شدن در بیمارستان ممکن است در مورد افسردگی حاد، بیمارانی که در خطر (خودکشی، از دست دادن کنترل خود و …) هستند یا مواردی که نیاز به دریافت درمان تکمیلی تحت نظر پزشک دارند، ضرورت پیدا کند.

بستری شدن در بیمارستان موقعیتی است که بیمار را از شرایطی که موجب بروز افسردگی شده است دور می‌کند و به او این امکان را می‌دهد که بیمار باشد، بدون آن‌که لازم باشد این موضوع را از دیگران مخفی کند. به این ترتیب فرد افسرده می‌تواند بر خود و درمانش تمرکز کند.

طول مدت درمان در بیمارستان بستگی به شدت افسردگی دارد، اما عموما یک دوره‌ٔ ۱۵ تا ۲۱ روزه کفایت می‎‌کند.

* بخشی از کتابی که خاویر بریفو در سال ۲۰۰۷ با عنوان La Dépression, En Savoir Plus Pour En Sortir نوشته و در سال ۲۰۱۹ توسط بخش ترجمه فرانسه وب‌سایت «بیا حرف بزنیم» letstalkaboutit.ir تلخیص و ترجمه شده است.

منبع: خبرآنلاین

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

6  +  1  =