سختی های آزادی // شرط بیمه مرکزی برای ورود منطقه آزادی ها به سرزمین اصلی// از تاسیس شرکت جنرال تا ادغام

نمایندگان ناظر و مجری در میز سخن شرکت‌های بیمة مناطق آزاد(قسمت دوم)

برای شرکت‌های مناطق آزاد اگر بخواهند به سرزمین اصلی بیایند این تسهیل را در نظر می‌گیریم که بتوانند یک شرکت جنرال یا عمومی تأسیس کنند. آنها تمام مراحل را طی می‌کنند و هر زمان که شرکت‌شان امادگی داشت و مجوز فعالیت دریافت کرد خودشان در مورد شرکتی که در منطقة آزاد دارند تصمیم می‌گیرند که یکی از گزینه‌ها می‌تواند ادغام این شرکت و انتقال کلیة حقوق و تعهدات شرکت منطقة آزاد به شرکتی باشد که در سرزمین اصلی تأسیس شده است.

به گزارش ریسک نیوز، شرکت‌های بیمة مناطق آزاد به عنوان بخشی از خانوادة صنعت بیمه دارای مختصات ویژه‌ای هستند که مقررات و آیین‌نامه‌ها و ضوابط باید متناسب با فضای کسب و کار این شرکت‌ها تهیه یا اصلاح شوند. میزگرد پیش رو با هدف بررسی وضعیت شرکت‌های بیمة فعال در مناطق آزاد برگزار شد. حاضران در این میزگرد اعتقاد دارند که مزیت‌های موجود در این مناطق از جمله بومی بودن باعث شده است شرکت‌های این حوزه وضع نسبتاً مطلوبی را تجربه کنند؛ اما با توجه به تغییر اکوسیستم نیاز است که همسو با تغییرات و فضای رقابتی، دست به اقدامات و اصلاحاتی به فراخور ساختار خود بزنند.

رحیم مصدق، معاون طرح و برنامة بیمة مرکزی؛ علی‌اکبر اکرامی، مدیرعامل شرکت بیمة امید؛ حمیدرضا کاوه، مدیرعامل شرکت بیمة ایران‌معین، علیرضا یزدان‌دوست، مدیرعامل شرکت بیمة آسماری و کامبیز پیکارجو، مدیرعامل شرکت بیمة آرمان حاضران در میزگرد «بیمه در مناطق آزاد» هستند.

قسمت اول میزگرد  بیمه داری نوین را با عنوان سختی های آزادی // از بیم تبدیل به توسعه دیگر تا خیالی آسوده // آسیا ، البرز و دانا تکلیف امید را روشن کنند با هم خواندیم. قسمت دوم در پیش رو می آید:

* لطفاً توضیح دهید که در مناطق آزاد چه کارهایی می‌شود انجام داد که در جاهای دیگر نمی‌شود.

اکرامی: تعداد شرکت‌ها کم است از طرفی شرکت بیمة امید نیز سه سهامدار دارد که همین کاری که ما انجام می‌دهیم آنها هم انجام می‌دهند.

 

* بنابراین نظر آقای مصدق را قبول دارید؟

اکرامی: بله درست است من با سهامداران هم سال گذشته و هم امسال مکاتبه کردم و پیشنهاداتی دادم. این شرکت‌ها ریسک بزرگی دارند. من به سهامداران برای حفظ ثروت سهامداران برنامه‌ای دادم و بیان کردم که صلاح شما این است زودتر فکری بیندیشیم.  وقتی سال 93 به بیمة امید آمدم سرمایة بیمه امید 9 میلیارد تومان بود اما امروز سرمایه‌اش به 45 میلیارد تومان افزایش یافته است. آن زمان نقدینگی بیمة امید 2 میلیارد تومان بود اما امروز نقدینگی این شرکت از 100 میلیارد تومان بالاتر رفته است. در آن زمان بیمة امید را 3 میلیارد و 200 میلیون تومان فروخته بودند ولی ارزش امروز بیمة امید بیش از 100 میلیارد تومان است؛ چون این شرکت فقط 100میلیارد تومان نقدینگی دارد و تعهداتش بسیار کم است. عملکرد ما در حد عالی است و خسارت‌ها را به موقع پرداخت می‌کنیم و شما هم بررسی کنید متوجه می‌شوید که ظرف دو الی سه سال گذشته یک شکایت از بیمة امید به بیمة مرکزی منعکس نشده است. اما این دلیلی بر این نیست که ما ریسک نداریم. این دلیل نمی‌شود که تهدیدی برای ما وجود ندارد.

 

* ریسک شما ریسک سهامداری‌تان است؟

اکرامی: همان‌طور که دوستان بیان کردند قواعد بازی تغییر کرده است. پنج سال پیش در کیش سه الی چهار شرکت وجود داشت اما امروز ده شرکت وجود دارد.

بین مناطق آزاد و سرزمین اصلی یک تفاوت وجود داشت؛ مقدار اندکی وارد و صادرات در این مناطق انجام  می شد که  الان با توجه به  تحریم  تقریباً قطع شده است. در نتیجه بیمه نامه    باربری‌های ما به شدت کاهش پیدا کرده است. سال گذشته 70 میلیارد پرتفو داشتیم و از این میزان حدود 7 میلیارد سود داشتیم . در حال حاضر پرتفوی ما حدود 55 درصد ثالث 26 درصد درمان  و بقیه اموال است. اما این شرکت‌ها چرا روی پا مانده‌اند به دلیل خرده‌فروشی است.  در مناطق آزاد امکان عمده‌فروشی وجود ندارد است چون محیط مناطق هم بسته است در عین حال در این مناطق  تصادفات کم است و آتش‌سوزی و سیل در این مناطق نبوده است ، بنیة مالی شرکت را تقویت کردیم و هر کسی خسارت می‌خورد به سرعت پرداخت می‌کنیم اما نمی‌توانم این را کتمان کنم که وقتی بیمة آسیا، البرز، دانا، پارسیان، ایران و شرکت‌های سرزمین اصلی می‌آیند، به لحاظ سرمایه بالا، ساختار بزرگ و فعالیت گسترده در سطح کشور امکان رقابت با آنها سخت میشود. و در نتیجه همانطوریکه من گفته‌ام قبلا این سیب بین چهار نفر تقسیم می‌شد اما امروز بین 20 نفر تقسیم می‌شود و این سیب هم بزرگ نشده است.

 

* آقای اکرامی شما چه تلاشی کردید؟

اکرامی: نگرانی این است که این وضعیت نمی‌تواند به صورت بلندمدت تداوم پیدا کند. امروز این اتفاق نیفتاده است ولی دو الی سه سال دیگر چنین اتفاقی می‌افتد.

* بیمة امید چه نوآوری‌ای می‌تواند برای این وضعیت داشته باشد.

اکرامی: به دور از اینکه ما با یکدیگر رقیب هستیم سهامداران با دانشی داریم و هیچ وقت ما را اذیت نکردند و همیشه ما را کمک کرده‌اند و اگر امروز بیمة امید موفق بوده است به دلیل کمک سهامداری است. اما در کار فنی با ما رقابت کرده است.

 

* آقای کاوه، نظر شما چیست؟

کاوه: وقتی حاکمیت از طریق مادة 30 قانون تأسیس بیمة مرکزی انحصار را برداشت همه این نگرانی را داشتند که حالا بیمة ایران چه کار کند. وقتی تأسیس شرکت‌های بیمة خصوصی تصویب شد باز همه این نگرانی را داشتند. اساساً انحصار، ساماندهیِ کار ما نیست. امروز مجوز پرداخت خسارت کارشناس ایران معین در کیش  ده هزار درصد بالاتر از دومین شرکت بیمه‌ای کشور است. این را جامعة بازاریان کیش و صاحبان صنایع کیش می‌فهمند ضمن اینکه به داستان بومی بودن اعتقاد دارم اصلاً‌ برند یعنی همین.

* ولی امروز هر کاری کنید همه می‌گویند بیمة ایران.

کاوه: ما افتخار می‌کنیم که بیمة ایران هستیم الان هم اگر تبلیغ نمی‌کنیم که بیمة ایران هستیم برای اینکه یک روزی اگر دامنة تحریم‌ها زیاد شد و خواستیم تحریم‌ها را دور بزنیم نگوییم که ما در تحریم هستیم. ما در رشتة باربری 270 درصد شش ماهة امسال به شش ماهة سال گذشته رشد داشتیم و نفت و انرژی بیش از 780 درصد رشد داشتیم و بیمة هواپیما 78 هزار درصد رشد داشتیم.

من فرمول توانگری مالی را قبول ندارم؛ اما تا زمانی که هست به آن احترام می‌گذاریم. فرمول توانگری مالی یک فرمول گذشته‌نگر و اشتباه است برای اکسپوژر واحد شرکت بیمه‌ای که حق بیمة بالاتری می‌دهد ضعیف‌تر است چون حق بیمه را در مخرج کسر محاسبه می‌کنند.

اصول حاکمیت شرکتی هم از دهة 1960 در آمریکا رواج پیدا کرد و اوایل 2000 هم جمع شد چون فهمیدند که اصلاً فرمول کامل و جامع و مانعی نیست اما امروز ما آن را آورده‌ایم و اصرار هم داریم که درست است.

 

* نظرتان دربارة آمدن شرکت‌ها به سرزمین اصلی چه نظری دارید؟

کاوه: بیان کردم شرکت های سرزمین اصلی قابلیت رقابت با مناطق را ندارندچرا که  توان کارشناسی من ده هزار درصد بالاتر از آنها است .

 

* آقای یزدان‌دوست، نمی‌توان روی مزیت‌های منطقة آزاد کاری انجام داد؟

من یک الی دو نکته را در راستای صحبت دوستان اشاره کنم؛ من هم با آقای مصدق و آقای کاوه موافق هستم ، نه تنها آیین‌نامة 90 را الزام می‌بینم بلکه اعتقاد دارم  که تسری ان در مناطق آزاد لازم است . در عین حال قبول دارم بندهایی از آیین‌نامة حاکمیت شرکتی نمی‌تواند در شرکت‌های منطقة آزاد رعایت شود مثلاً بحث هیئت مدیره که حداقل 5 نفر باشند اما در یک شرکتی که سهامداری آن 99 درصد است دلیل ندارد 5 نفر یا 7 نفر هیئت مدیره داشته باشند؛ اما اینکه بگوییم هیچ کدام از بندها نباید در خصوص مناطق آزاد حاکم باشد من خیلی موافق نیستم.

نکتة دیگر اینکه فارغ از  تمایل یا عدم تمایل شرکت‌های منطقة آزاد به آمدن به سرزمین اصلی اعتقاد دارم راه‌حل‌هایی وجود دارد تا این تعاملات  افزایش یابد. مثلا استفاده از ظرفیت بیمة مشترک ، می تواند تعاملات شرکتهای بیمه مناطق ازاد را افزایش دهد. در جلساتی که خدمت دوستان بودم پیشنهاد دادم که بیمة مرکزی می تواند ابلاغ کند، اکانتی را که شرکت‌های سرزمین اصلی‌ای در مناطق آزاد می‌گیرند در ابتدا  آن را با شرکتهای فعال در منطقة آزاد به اشتراک گذارند و اگر چیزی باقی ماند آن را در میان شرکت‌های سرزمین اصلی تقسیم کند.این یک راه حل برای تشریک مساعی است و می تواند راهکارهای دیگری نیز در سایه تعاملات اتخاذ گردد.

* بیمه تابع اعداد بزرگ است ولی تعداد خودروها در مناطق آزاد چندان زیاد نیست ؟ در باره منزل و درمان هم همین است. با این حساب  بیمه گری چگونه  در مناطق دارای توجیه اقتصادی می شود؟

یزدان‌دوست: درست است؛ اما در مورد خرده‌فروشی باید بگویم که خرده‌فروشی در حال حاضر رسوب بیمه‌گذار را بیشتر کرده است یعنی سطح چسبندگی بیمه‌گذار به شرکت در خرده‌فروشی به مراتب بیش از کلان‌فروشی است.

 

* چرا به حوزة زندگی خیلی ورود نکردید.

یزدان دوست: اگر سرانة جمعیت مناطق آزاد را استخراج کنید نسبت به سرزمین اصلی به قدری کم است که شاید در خیلی از مناطق به ویژه مناطق ویژه اقتصادی اصل اعداد بزرگ ایجاد نشود. از 80 میلیون جمعیت چه تعداد بیمه‌نامة عمر دارند که اگر بخواهید همین نسبت را در مناطق آزاد حفظ کنید متوجه می‌شوید که خیلی جاها اعداد بسیار کوچک است.

نکتة دیگر اینکه اعتقاد دارم  تا زمانی که حساب‌های زندگی را نتوانیم مجزا از غیر زندگی نگه داریم خلط مطلبی که بین این دو حوزه ایجاد می‌شود خود یک ریسک بسیار بزرگی است .

 

* اقای پیکارجو نظر خود را بفرمائید.

پیکارجو: اگر به تاریخ صنعت بیمه بنگریم متوجه می‌شویم که ما در نقطة عطفی از تاریخ صنعت قرار داریم. بحث‌های بیمة آسیایی، بیمة البرزی و … مثل گذشته پررنگ نیست. چون بیمه‌ ایرانی ها وارد شرکت‌های بیمة خصوصی شدند و بچه‌های بیمة مرکزی بعد از بازنشستگی مدیرعامل شرکت‌های دیگر شدند.

به عبارتی امروز صنعت بیمه متعلق به خودمان است همة ما تجربة کار در چندین شرکت را داریم

لذا معتقدم اکوسیستم فعلی یکی از کامل‌ترین و هماهنگ‌ترین اکوسیستم‌هایی است که صنعت بیمه تا کنون بر خود دیده است. الان شرایط این اکوسیستم به گونه‌ای است که مزیت‌های رقابتی تغییر کرده به ویژه در مناطق آزاد.

امروز شرکت‌های بیمه به این نتیجه رسیده‌اند با نوآوری در بازاریابی و نوآوری در طراحی محصول یا با ارائة بسته‌های حمایتی و استفاده از مزیت‌های سهامداران‌شان می‌توانند با یکدیگر فعالیت کنند. یکی از مهم‌ترین تغییرات اکوسیستم این است که تقریباً‌ همة شرکت‌های بیمه با توجه به رفاقتی که بین مدیرعاملان هست تاکید بر سینرژی و هم‌گرایی متقابل دارند. من به عنوان مدیرعامل  به دنبال این تحول در شرکت هستم که اول بتوانم  با همکاران تجاری‌ام خود هم افزایی داشته باشیم  بعد بین بیمه‌گذارانم.

بحث سوم اینکه یک شرکت در سرزمین مادر نمی‌خواهد به منطقة آزاد برود و با شرکت‌های بیمة آنجا رقابت کند چون در این صورت فرصت رقابتی خود را می‌سوزاند. به طور مثال  من به عنوان بیمه آرمان با بیمه آسماری صحبت می‌کنم و می‌گویم که مزیت شما در فروش بیمه‌نامه‌های انفرادی است. من به جای اینکه خودم این را ایجاد کنم می‌آیم در پکیج فروشم این خدمت را می‌گذارم.

این راهکار  یک تشریک مساعی ایجاد می‌کند و ممکن است ایران‌معین بگوید که من هم می‌خواهم بیایم و بیمة تخصصی اعتباری ایجاد کنم و نمی‌خواهم همة ریسک آن را خودم برعهده داشته باشم آیا شما حاضر هستید که سهمی از آن را بگیرید؟ این باعث می‌شود که آن سیب بزرگ شود.

در این راستا معتقدم ، دیدگاه‌مان نسبت به فعالیت‌های بازرگانی‌مان را باید از نوع رقابت تغییر دهیم.

قانون صنعت بیمه را بیمه‌گران نوشته‌اند بعد از اینکه ملی شد چند بیمه‌گر دولتی بودند در ارائة نرخ و شرایط سخت‌گیری داشتند؛ یعنی کسی نمی‌توانست زیر نرخ بیمة ایران و بیمة البرز و بیمة آسیا و بیمة دانا نرخی ارائه دهد. چه اتفاقی افتاد؟ ما هم حافظة تاریخی نداشتیم و هم در خصوصی‌سازی میل به شتاب داشتیم و قبل از اینکه قوانین را کامل کنیم و نیروی انسانی تربیت کنیم یک مرتبه اجازه دادیم شرکت‌های بیمه تأسیس شوند برای همین آمدیم نماینده‌ها را گرفتیم و از بیمه‌گر اربابی به نماینده اربابی حرکت کردیم. نماینده اربابی چون تئوری نداشت امروز بیمه‌گذار اربابی باب شده است. اتفاقاً‌ می‌خواهم بگویم امروز در حال حاضر با تغییر این اکوسیستم دارد بیمه‌گذار اربابی کمرنگ می‌شود.

 

تاکید می کنم که در تشریک مساعی‌ای که در حال حاضر وجود دارد ما می‌توانیم با یکدیگر کار کنیم و توجیه بهبود پرتفو داشته باشیم ولی هنوز هم از دید من اکوسیستم دارد به گونه‌ای حرکت می‌کند که اگر یک شرکت سرزمین اصلی با یک پشتوانة کارشناسی قوی و یک فعالیت بیمه‌گری خوب با استفاده از بومی‌ها در منطقة آزاد کار کند واقعاً برای شرکت‌های مناطق آزاد می‌تواند یک رقیب جدی باشد. من فکر می‌کنم شرکت‌های منطقة آزاد باید فکری برای این قضیه بکنند.

* لطفاً صحبت‌های خود را جمع‌بندی کنید.

مصدق: بعضی از شرکتهای مناطق ازاد درخواست‌شان این است که بتوانند در سرزمین اصلی هم فعالیت کنند.

باید بگویم ، تنظیم بازار و سیاست‌گذاری بر عهدة بیمة مرکزی است اما می توان برای بهبود فعالیت شرکتهای بیمه منطقه آزاد تسهیلاتی ایجاد کرد از جمله راهکاری است که دوستان به آن اشاره کردند یعنی ورود به حوزه بیمة مشترک . در این زمینه بعد از مدت‌ها بالاخره آیین‌نامه‌ای را با برخی چارچوب‌ها نوشتیم تا تسهیلاتی ایجاد کنیم برای اینکه شرکت‌های کوچک هم بتوانند راهبر شوند و امکان ورود داشته باشند.

 از طرف دیگر یک شرکت تقاضا دارد که به سرزمین اصلی بیاید ما به این شرکت اعلام کردیم که از نظر ما منعی وجود ندارد ولی چاره‌ای نداریم جز اینکه الزامات فعالیت در سرزمین اصلی را در مورد شما نیز اعمال کنیم البته بدان معنا نیست که  از همین الان فعالیت‌تان را قطع کنید نه فعالیت‌تان را ادامه دهید ولی همزمان شرایط شرکت‌های بیمة سرزمین اصلی را به دست بیاورید بعد تدریجا بقیة کارها را انجام دهید.

ما به متقاضیانی که تمایل دارند به سرزمین اصلی بیایند تسهیلاتی را ارایه می دهیم از جمله اینکه جزو سیاست‌های بیمة مرکزی طی چند سال اخیر بوده است که در سرزمین اصلی فقط مجوز شرکت تخصصی داده می شود ولی برای شرکت‌های مناطق آزاد اگر بخواهند به سرزمین اصلی بیایند این تسهیل را در نظر می‌گیریم که بتوانند یک شرکت جنرال یا عمومی تأسیس کنند. آنها تمام مراحل را طی می‌کنند و هر زمان که شرکت‌شان امادگی داشت و مجوز فعالیت دریافت کرد خودشان در مورد شرکتی که اینجا در منطقة آزاد دارند تصمیم می‌گیرند که یکی از گزینه‌ها می‌تواند ادغام این شرکت و انتقال کلیة حقوق و تعهدات شرکت منطقة آزاد به شرکتی باشد که در سرزمین اصلی تأسیس شده است. روش‌های دیگری هم هست. معتقدم ما نمی‌توانیم در بازار بیمة کشور تلاطم ایجاد کنیم. خوشبختانه بازار بیمة کشور ما به یک حالت باثباتی رسیده است. اعتماد عمومی به صنعت بیمه افزایش پیدا کرده است که باید از این اعتماد مواظبت کنیم. همة ما در یک کشتی هستیم اگر یک شرکت بیمه با مشکلی مواجه شود چه سرزمین اصلی چه منطقة آزاد باشد دودش به چشم همة صنعت بیمه خواهد رفت.

تاکید می کنم، شرکت‌هایی که مایل باشند به سرزمین اصلی بیایند هم مجوز جنرال به آنها می‌دهیم و هم مرحله به مرحله می‌گوییم کارهای‌تان را انجام دهید و بعد از اینکه آخرین مجوزتان را دریافت کردید تکلیف این شرکت منطقة آزادتان را هم تعیین کنید.

 

*شرکت‌های مناطق آزاد از نظر شفافیت حسابها مشکلی ندارند.

اکرامی: تهیه صورت‌های مالی و گزارشگری مالی و به طور کلی کارهایی که شرکت‌های سرزمین اصلی انجام می‌دهند در شرکت‌های بیمة مناطق آزاد هم انجام می‌شود و در پرتال خود قرار می دهند  که قابل رؤیت است مطالبات معوق آنها نیز در حد کم و قابل قبول است.در کل صورتهای مالی شرکتهای بیمه مناطق آزاد از شفافیت لازم برخوردار است.

 

 

کاوه: در بیمه ایران معین چیزی به اسم مطالبات نداریم قریب به صفر است و همه چیز شفاف است تقاضای ما این است که بیمة مرکزی بحث رعایت حداقل سرمایه را برای شرکت‌های سرزمین اصلی که چند سال است از آن گذشته است و چندین بار هم مورد عنایت و لطف دولتمردان قرار گرفته هم اجرائی کند کم شده است .

البته باید اذعان کنم سرمایه ایران‌معین  از خیلی از شرکت‌های سرزمین اصلی بیشتر است و خیلی از شرکت‌های سرزمین اصلی، یک پنجم حداقل سرمایه را دارند.

نکتة دیگر اینکه ما در مناقصات شرکت نمی‌کنیم چون مناقصه ریشه‌اش نقص است و ما کاری که منقوص باشد انجام نمی‌دهیم و بهترین نرخ و مناسب‌ترین شرایط را به بیمه‌گذاران‌مان می‌دهیم و الزام داریم هیچ نماینده‌ای در هیچ شعبه‌ای از ما حق ندارد پاکت مناقصه پلمب کند و بفرستد. به لحاظ روانی نیز کسی که مناقصه را پیروز می‌شود نمی‌داند خوشحال است یا ناراحت است. بنابراین برای اینکه در پارادکس گیر نکنیم در مناقصه شرکت نمی‌کنیم.

آیندة شرکت های بیمه مناطق آزاد را روشن می‌بینم. معتقدم باید فرآیندهای‌مان تسهیل شود که شده است .

 

یزدان‌دوست: امیدوارم چنین نشست‌هایی فقط در مورد مناطق آزاد نباشد بلکه هم‌اندیشی در حوزه‌های مختلف اتفاق بیفتد. چون اگر آن همدلی اتفاق بیفتد به نتایج خیلی خوبی می رسیم. به نظرم مرز بین مشتری‌مداری و بیمه‌گذارسالاری خیلی قابل تفکیک و مشخص است ولی اگر آن همدلی در صنعت بیمه اتفاق بیفتد خیلی از موارد سو استفاده توسط بیمه‌گذاران قابل رفع و یکسان‌سازی است. پیشنهادی را که به سندیکا دادم اینکه ما یک کارگروه یا کمیسیون فرعی را در کنار سندیکا برای بررسی مسائل مبتلابه شرکت‌های منطقة آزاد داشته باشیم به جهت اینکه گاهاً جنس مسائل مبتلابه آنها از جنس مشکلات سرزمین اصلی متفاوت است. نمی‌خواهم بگویم که بغرنج‌تر یا سهل‌تر است بلکه جنس آن متفاوت‌تر است. داستان‌هایی را که شرکت‌های سرزمین اصلی در حوزة واردات و صادرات و بیمه‌های باربری برای ثبت سامانة تجارت دارند ما به شکل دیگری داریم چون اجناس آنجا ثبت سفارش نمی‌شوند که ما بخواهیم در سامانة تجارت برای آنها کد رهگیری و … بگیریم. بنابراین احساس من این است که این متفاوت بودن جنس مشکلات نیاز به نگاه دیگری در یک کمیسیون فرعی یا کارگروه منطقة آزاد دارد که امیدوارم در سندیکا این عملیاتی شود. در نهایت چیزی که من به عنوان یک آرزو مطرح می‌کنم این است که واقعاً دانش بیمه‌ای مردم افزایش یابد تا  تبع آن فرهنگ بیمه افزایش پیدا کند. به نظرم آن طرف این تساوی افزایش ضریب نفوذ است یعنی اگر مردم بیمه را به چشم هزینه نبینند حتماً ضریب نفوذ افزایش پیدا خواهد کرد.

 

پیکارجو: مطمئن هستم در سال 1400 می‌بینیم که شرکت‌هایی که در مناطق آزاد هستند خیلی متفاوت‌تر از الان هستند و مجبور هستند به سمت تخصص‌گرایی بروند و به صورت یک شرکت جنرالی که در یک یا دو حوزه کار می‌کند کار نخواهند کرد. اقتصاد هم   تغییر میکند همان‌طور که پوسته‌های سیاسی و اجتماعی ما تغییر می‌کند تا سال 1400 تغییر خواهد کرد.

 

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

15  +    =  17