دیجیتالی شدن در کشور ما به کدام سو می‌رود؟/ دقیقا کجا ایستاده‌ایم

گفت‌وگو با علی کرمانشاه عضو کارگروه تحول دیجیتال

دگردیسی دیجیتال را باید فهمید و زندگی کرد.خودش عملیاتی می‌شود؛ اما وقتی درباره این مساله درک درستی نداشته باشیم طبعا اقداماتی هم که صورت می‌گیرد می‌تواند با آزمون خطایی بسیار همراه باشد و ریسک فعالیت را بالا ببرد.

به گزارش پایگاه خبری ریسک نیوز دگردیسی دیجیتال یک پروسه است که کندی یا تندی توسعه آن به عوامل مختلف از جمه معدل نگرش و شناخت مجموعه ذی نفعان در باره مفهوم  دیگردیسی و همچنین  انعکاس نگرش در رفتار آنان بستگی دارد. در عین حال اگر در راستای تسریع فرایند دگردیسی شدن اگر پروژه هایی تعریف شد از جمله سندی که از سوی وزارت اقتصاد به بانکها ابلاغ شده لاجرم باید متناسب با پروسه جاری جامعه باشد. در گفتگو با دکتر علی کرمانشاه  معاون پیشین فناوری های بانک مرکزی و یکی از اعضای کارگروه تحول دیجیتال به فرایند فعالیت های این کار گروه و ارزیابی سند تحول دیجیتال پرداخته ایم. متن گفتگو را با هم می خواینم

* شما مدتی در بانک مرکزی سمت معاونت فناوری های نوین را بر عهده داشتید. به نظر می رسد ترکیب هیئت عامل و بدنة بانک مرکزی چندان با نگاه فناوری اطلاعات عجین نیستند  و این مسئله کار معاونان فناوری‌ این بانک را سخت می‌کند شما چقدر  این چالش را قبول دارید و در زمان تصدی گری حس ‌کردید؟

درست است این چالش وجود داشت. این موضوع به نوع حکمرانی فناوری در بانک مرکزی بازمی‌گردد؛ بدین معنا که نقش اصلی را معاون فناوری اطلاعات در مدیریت و هدایت فناوری بر عهده داشت و معاونان بانک، مثل معاونت اقتصادی، معاونت نظارت و سایر معاونت‌ها نقش دوم و به نوعی غیر فعال داشتند. این‌طور تصور می‌شد که معاونت فناوری باید سامانه‌ها را طراحی و آماده کند تا معاونت‌ها استفاده کنند.
برای اصلاح ساختار حکمرانی آی‌تی به پیشنهاد من و تصویب هیئت عامل، اصلاحات زیر در نظام تصمیم‌گیری پروژه‌های موسوم به نقشة راه بانک مرکزی (شامل بیش از 40 پروژه) انجام گرفت. به جای معاونت فناوری، مقام ریاست بانک مرکزی هدایت برنامة نقشه راه را بر عهده گرفت و هر یک از معاونت‌ها به جای معاونت فناوری، مسئولیت اصلی هدایت پروژه‌های خود را عهده‌دار شدند و مقرر شد که معاونت فناوری اطلاعات نقش پشتیبان، تسهیل‌گر و بعضاً مشاور را ایفاء کند؛ البته برای پروژه‌های تکنولوژی‌محور و فناوری‌های جدید، مدیریت و هدایت کار بر عهدة بخش فناوری بود.

* شرکت رهنما را راه‌اندازی کردید؛ اما پس از مدتی از بازی خارج شد و می‌توان گفت که یک تجربة شکست‌خورده بود.

شرکت رهنما با هدف ایجاد یک ظرفیت مشاوره‌ای توانمند در خدمت به نظام بانکی توسط شرکت ملی انفورماتیک تشکیل شد. از نظر چشم‌انداز و مأموریت و طراحی مدل کسب و کار و تهیه و تنظیم پیشنهاد به پروژه‌های همکاری با مشاورین معتبر بین‌المللی موفق بود. لکن بعد از خروج من از بانک، مدیریت جدید تصمیم به انحلال شرکت گرفت و البته از نیروهای انسانی و تجربیات به دست آمده به صورت انتقال و مأموریت به سایر شرکت‌ها همچنان در حال بهره‌برداری هستند.

* در مورد امر مشاوره جز در موارد معدود مثل ساختمان نهادسازی چندانی نشده است؟

بله درست است و این یکی از ضعف‌های کشور است. به دلیل جایگاه نظام بانکی و جایگاه بانک مرکزی و عقب‌ماندگی نظام بانکی از بانک‌داری مدرن دنیا به این فکر افتادیم که نمی‌توانیم به تنهایی این تحول را رقم بزنیم و باید زمینة استفاده از خدمات مشاوران معتبر خارجی را فراهم کنیم؛ اما به شکلی جدید.
بدین معنا که مشاور خارجی به عنوان همکار شرکت رهنما تلقی شد و با بهره‌گیری از کارشناسان و مشاوران حقیقی و حقوقی داخلی و نیز نیروهای دانشگاهی پروژه‌های بانکی انجام پذیرفت و از این طریق انتقال دانش و تجربة مشاورة مدیریت و فناوری و بومی‌سازی همراه با صرفه و صلاح اقتصادی محقق شد.

* در مورد همکاری با وزارت اقتصاد در قالب کارگروه بانکداری دیجیتال بگویید چطور همکاری شما آغاز شد؟

قبل از آنکه من به عنوان یک عضو کارگروه در اواخر سال 98 در وزارت اقتصاد مشغول به کار  شوم کارگروه شکل گرفته بود دوستان چارچوبی به عنوان «چارچوب تحول دیجیتال» برای صنعت بانکی تعیین کرده بودند. این چارچوب مراحل نهایی خود را طی می‌کرد که در جلسه‌ای با حضور مدیران بانکی و جناب وزیر به اشتراک گذاشته شد آنها نیز با چارچوب آشنا شدند و نظرات خود را اعلام کردند و بالاخره با چند بار رفت و برگشت سند نهایی، ابلاغ شد و طی دو مرحله در حضور بانک‌های مربوطه پیشرفت کار در گروه مورد بحث و بررسی و ارزیابی قرار گرفت که در حال حاضر قرار است یک بار دیگر در جمع مدیران بانک‌ها ارائه و در مورد ادامة کار تصمیم‌گیری شود.

* اصلاً دنبال چه چیزی بودید؟

قصد داشتیم تا نظام بانکی، فهم و درکی دقیق و کامل‌تر نسبت به قابلیت‌های تحول دیجیتال پیدا کند از طرفی نقشة راهی برای توسعة ظرفیت تحول دیجیتال در بانک مربوطه در پنج سال آینده تنظیم شود. در چارچوب ابلاغی پس از تبیین مبانی نظری مرتبط با تحول دیجیتال بر اساس روندهای جهانی و بانکداری مدرن دنیا از بانک‌ها خواسته شده بود تا تجزیه و تحلیلی از عملکرد گذشته و موجود خود با بهره‌گیری از یک مدل بلوغ و آنالیزی از محیط ارائه دهند و وضع مطلوب خود را از نظر چشم‌انداز و مأموریت‌ها ترسیم کنند. پس از آن آنالیز فاصلة Gap analysis را انجام دهند. در نهایت استراتژی‌ها و مدل کسب و کار و برنامه‌های عملیاتی خود را در چارچوب نقشة راهی برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب پیشنهاد کنند.

* بسیاری از بانک‌ها درک درستی از ادبیات تحول دیجیتال، بانکداری باز، بانکداری دیجیتال ندارند؛ وقتی در مورد این نوع مسائل از آنها سؤال می‌پرسیم مطالب اشتباهی را بیان می‌کنند. آیا با این موضوع مواجه نشده‌اید؟

بله درست است؛ اما در این مورد باید به چند نکته اشاره کنم. اول اینکه عدم آشنایی با مفهوم تحول دیجیتال و اقتصاد پلت‌فرمی به دلیل جدید بودن موضوع به کشور ما اختصاص ندارد؛ به تعبیر دیگر سابقة مباحث تحول دیجیتال و تکنولوژی‌های مربوطه مثل بلاک‌چین IOT، AI، ماشین لرنینگ و … به دو الی سه سال اخیر بازمی‌گردد و این مفاهیم در سایر کشورها نیز به لحاظ فهم و درک مدیران در مراحل اولیه است.
لکن چنانچه بخواهیم برداشتی اولیه از نوع فهم و درک بدنة بانکی از تحول دیجیتال ارائه دهیم شاید بتوان به این نکته اشاره داشت که تنها بخشی که مدیران ارشد آن بیش از یک سال است که گفتمان تحول دیجیتال را جدی گرفته‌اند و برای آن کارگروه ایجاد کرده‌اند و به طور منظم پیگیری و طی جلسات متعدد تحولات این بخش را دنبال می‌کنند نظام بانکی است. گفتمانی که در نظام بانکی جریان دارد در هیچ بخش اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگی به ویژه بخش دولتی مشاهده نمی‌شود. این یک نکتة مثبت و قوت است که البته کامل نیست باید دوران بلوغ خود را طی کند؛ البته سطوح مختلف مدیریتی از نظر درک مفهوم بانکداری دیجیتال متفاوت هستند و به نظر می‌رسد مدیران میانی در قسمت‌های فناوری اطلاعات و بعضاً امور طرح و برنامه و قسمت‌های کسب و کار، دانش بیشتری در مقایسه با مدیران ارشد و عالی بانک‌ها نسبت به تحول دیجیتال داشته باشند. معتقدم این جریان پس از چهار الی پنج سال به حد بلوغ مناسب و معقول می‌رسد.

* معتقدم؛ این شکل ورود به مباحث، سبب ایجاد انحراف می‌شود؛ از طرفی این کارگروه به جای اینکه وضعیت بانک‌ها را مطالعه کند شرایطی ایجاد کرده است که بانک‌ها به سمت او بیایند و شرح وضعیت بدهند و این خوداظهاری اغلب با واقعیت‌ها در تضاد است و یکی از چالش‌هایی که اتفاق می‌افتد همین‌جاست. مشابه چنین اتفاقی در سال 84 الی 86 اتفاق افتاد و وزارت اقتصاد، کارگروه بانکداری الکترونیک را شکل داد. حاصل آن انحراف در صنعت پرداخت بود. به نظر شما این اتفاق خطرناک نیست که از وضعیت بانک‌ها اطلاعی ندارید؟

من از جزئیات تجربة گذشته در کارگروه بانکداری الکترونیک اطلاعی ندارم؛ منتهی مدلی که در صنعت پرداخت پیش گرفته شد مدل کاملی نبود و شما درست می‌گویید؛ البته اگر منطق نهادی سابق عمدتاً ناشی از عدم همکاری فی‌مابین بانک‌ها و فقدان تعامل سازنده بین کلیه بازیگران و ذی‌نفعان و عملکرد صرفاً رقابتی ادامه یابد و تغییر نکند و بحث تحول دیجیتال هم ناکارآمدی‌های مربوط به تجربیات گذشتة فناوری ICT را در نظام پرداخت یا کربنکینگ تجربه کند، بحث گفتمان تحول دیجیتال با ریسک‌ها و پیامدهای خطرناک‌تری مواجه خواهند شد؛ یعنی به همان اندازه که تحول دیجیتال و گفتمان اقتصاد جدید، ظرفیت‌های مثبت از قبیل بهبود و تحول در مدل کسب و کار، اصلاح ساختار و فرآیندها، بهبود خدمات و ارزش‌آفرینی برای مشتریان و کاهش هزینه‌ها و … ایجاد می‌کند، به همان اندازه اگر بد فهمیده و درک شود و ظرفیت مدرن تحول دیجیتال با ساز و کارها و منطق نهادی سنتی مدیریت شود، پیامدها و عواقب منفی و ریسک‌های به مراتب بیشتری از مشکلات گذشته و موجود، گریبانگیر سیستم بانکی خواهد شد.

البته سؤال شما مبتنی بر اطلاعات کم کارگروه از وضعیت بانکی و اینکه معمولاً در خوداظهاری اطلاعات واقعی ارائه نمی‌شود، سؤال و دغدغة مهمی است؛ اما رویکردی که کارگروه در معاونت امور بانکی وزارتخانه اتخاذ کرده است، به نظر من یک رویکرد دستوری و اداری صرف نیست؛ بلکه یک رویکرد تعاملی و سازمانی و یادگیرانه است. به این معنا که در سطح اطلاعات موجود از نظام بانکی در کارگروه که افراد کم اطلاعی نسبت به امور بانکی و نیز فناوری نیستند از بانک‌ها خواسته شده است تا نسبت به مفروضات و رویکردها و راهبردها و برنامه‌های عملیاتی تحول دیجیتال پیشنهادی وزارتخانه اظهارنظر کنند و برنامه‌های تحول دیجیتال خاص خود را ارائه دهند و چون این یک فرآیند تعاملی و تکاملی و یادگیرانه بین بانک‌ها و وزارتخانه است در این یک سال و چند ماه چندین بار در سطوح مختلف تکرار شده است؛ حتی اگر در جلسات دور اول اطلاعات و برداشت‌های ناقص و غیر دقیق ارائه شود. به دلیل طبیعت فرآیندی و تکاملی کار و ماهیت نقادانه‌ای که جلسات دارد، مشاهده می‌کنیم که به تدریج این برنامه به سمت بلوغ بیشتر و رفع نقایص اولیة خود حرکت می‌کند. با اینکه چنانچه فرصت باشد در ادامه به نقاط قابل بهبودی که باید بعد از این اتفاق بیفتد اشاره خواهم کرد.

* در تجربة ناموفق گذشته وزارت اقتصاد پیش قدم شد و در این تجربه نیز وزارت اقتصاد پیش قدم شده است و نگاه پروژه‌ای دارد. به نظر من نگاه پروژه‌ای به یک پروسه سبب ایجاد چالش می‌شود و به نظرم ریسک را افزایش می‌دهد؛ مثل بحث پرداخت و کربنکینگ.

پیشگامی وزارت اقتصاد در گفتمان برنامة اقتصاد هوشمند در کل مجموعة وزارت اقتصاد و در بخش امور بانکی در چارچوب تحول دیجیتال امر پسندیده‌ای است. شایسته است که سایر وزارتخانه‌ها، نهادها و دستگاه‌ها نیز موضوع تحول دیجیتال را در بالاترین سطح مدیریت خود در دستور کار قرار دهند؛ البته گفتمان تحول دیجیتال در کشور با چالش‌های متعدد و متنوعی مواجه می‌شود که می‌تواند موجب برکات عدیده‌ای شود. نگاه وزارتخانه نیز پروژه‌ای به معنای مصطلح آن یعنی فعالیت‌هایی با یک نقطة شروع و خاتمه و به خدمت گرفتن منابع و زمان‌بندی و مسائلی از این قبیل نیست؛ بلکه صحبت از برنامه و رویکرد و یک نگاه جدید است. اسم این را ممکن است پروژة تحول گذاشت؛ اما هر چه باشد مقوله‌ای چند بعدی است که یک بعد آن فرایند (Process) و پروسۀ مد نظر شماست؛ اما دو بعد دیگر دارد و آن محتوا (Content) و دیگر زمینه (Context) است که باید به هر سة آنها توجه شود. به علاوه ما سعی می‌کنیم در کارگروه از مفاهیم و ادبیات مرتبط با تحول دیجیتال نیز بهره‌گیری کنیم. یکی از این مفاهیم پایه‌ای، مفهوم پلت‌فرم است. در جلسات، پیشنهاد کردیم که معاونت خود را به مثابه پلت‌فرم تلقی کند. وزارت اقتصاد به مثابه پلت‌فرم یکی از گفتمان‌هایی است که در جلسات دنبال می‌کنیم. در واقع ما پلت‌فرم را ایجاد و محیطی باز فراهم کنیم تا اکوسیستم متشکل از بانک‌ها، شرکت‌ها و مشاوران سیاست‌گذار، مشتریان و … جمع شوند و اجازه دهیم فرصت‌ها و چالش‌ها و راه‌حل‌ها در اکوسیستم و از طریق تعامل فعال اعضا بروز و ظهور یابند. رویکرد پلت‌فرمی، بخشی از مدل مفهومی مورد نظر ما در تحول دیجیتال ‌است که چنانچه در ادامة بحث لازم باشد دربارة آن بیشتر صحبت خواهم کرد.

* بیان کردید که نهاد مشاوره نداریم؛ اما خود شما هم نهاد مشاوره را اجرا نکردید؛ حتی به تجارب گذشتة بانکی در حوزة پرداخت و کربنکینگ هم توجه نکردید تا بدانید در گذشته چه اتفاقی افتاده است تا در تجربة جدید از آنها استفاده کنید.

بحث نهاد مشاوره البته یک ضرورت است و ما هم در بانک مرکزی تلاشی در این جهت انجام دادیم که در نیمة راه متوقف شد که توضیح آن داده شد. لکن در تجربة تحول دیجیتال در وزارت اقتصاد توجه به تقویت و بهره‌گیری از مشاور مورد تأکید است. نقش کارگروه بیش از هر چیز یک نقش مشاوره‌ای برای وزارتخانه و سیستم بانکی است؛ ضمن اینکه اکثر بانک‌ها در تهیه و تدوین نقشة راه تحول دیجیتال خود به نحوی از مشاور خارج از بانک و بعضاً از مشاورین خارجی نیز بهره گرفته‌اند که این امر مورد تأیید و تأکید کارگروه در جلسات مشترک با بانک‌ها قرار گرفته است.

* چرا مطالعه‌ای انجام نشد؟

همان‌طور که گفته شد؛ وقتی من به عضویت کارگروه درآمدم مطالعة انجام‌شده چند ماهی بود که شروع شده بود و مراحل نهایی خود را می‌گذراند و در نهایت پس از چند هفته به بانک‌ها ابلاغ شد. اینکه چه میزان اسناد پشتیبان در مجموعة وزارتخانه از قبل تهیه شده بود، اطلاعی ندارم. در هر صورت به اعتقاد من برای شروع فرآیند تعامل با بانک‌ها چارچوب تهیه‌شده کفایت می‌کرد و باعث شد که بانک‌ها سریع‌تر با الهام از آن درگیر مطالعات اختصاصی و دقیق‌تر و بعضاً اقدامات عملی در مجموعة خود در زمینة تحول دیجیتال شوند.
البته ممکن است بحث شود که بهتر آن بود که در ابتدا مطالعات عمیق‌تر و طولانی‌تر مثلاً شش ماه تا یک سال انجام می‌شد؛ سپس طرح پخته‌تری به بانک‌ها ابلاغ می‌شد.

* اگر دقت کنید متوجه می‌شوید که مطالعة اسناد طی دو ماه اگر به یک سال هم تبدیل می‌شد فایده‌ای نداشت؛ چون آن مسیر، مسیر درستی نبود.

قضاوت در مورد درست یا غلط بودن مسیر طی‌شده نیازمند بررسی دقیق‌تر و توسط مسئولان و ذی‌نفعان اصلی است و هر کسی می‌تواند در این زمینه نظری داشته باشد. به نظرم کاری که در یک سال و چند ماه اخیر در بخش بانک‌های غیر خصوصی کشور و با هدایت معاونت امور بانکی وزاتخانه شروع شده است در مسیر بلوغ و تکامل پیش می‌رود و در طول مسیر اصلاحات لازم در یک فرآیند یادگیری جمعی در آن انجام می‌شود؛ البته زمینه‌های بهبود در رویکرد و فرآیند کار قطعاً وجود دارد که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.

* آیا وزارت اقتصاد شأنیت و جایگاه انجام این کار را دارد؟ و اگر جایگاه آن را دارد باید چگونه ورود کند؟ وزیر اقتصاد در همین سند در یک جا اعلام کرده است که اقتصاد دیجیتال با اقتصاد هوشمند متفاوت است؛ اما واقعاً تفاوت آنها در چیست؟

جناب آقای دژپسند، وزیر محترم اقتصاد واژة اقتصاد هوشمند را می‌پسندند که تعاریف مخصوص به خود را دارد از طرفی اقتصاد دیجیتال هم تعریفِ شسته و رفته‌ای که روی آن اجماع باشد، ندارد. کلاً یکی از مقوله‌هایی که می‌تواند مشکل ایجاد کند همین واژه‌هاست. این وضعیت فقط مربوط به اقتصاد هوشمند، اقتصاد دیجیتال، اقتصاد پلت‌فرمی و سایر مفاهیم مشابه نیست. هر کدام از این واژه‌ها تعریف خود را دارند و اتفاق نظری روی تک‌تک آنها نیز وجود ندارد و هر کدام از این مفاهیم با اشتراکات زیاد تفاوت‌های خاص خود را دارند که قطعاً لازم است در جای خود مورد توجه و مطالعة مراکز نظریه‌پردازی قرار گیرد. لکن بنابر ملاحظات اجرایی اگر این واژه‌ها را جای یکدیگر هم به کار ببریم لطمه‌ای به جایی وارد نمی‌شود؛ بنابراین از نظر من اقتصاد دیجیتال می‌تواند با اقتصاد هوشمند با تأیید تفاوت‌هایی که دارند یکی باشد. نظام مالیاتی و مدل کسب و کار آن چه در اقتصاد دیجیتال و چه در اقتصاد هوشمند باید متحول شود.

* اگر از همان ابتدا به ادبیات واژه‌ها نیز بپردازند بسیار خوب است.

همین‌طور است به همین دلیل در سال جاری مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده و سرفصل اقدامات مهم وزارتخانه در اقتصاد هوشمند تهیه و تنظیم شده است و به زودی قرار است که به عنوان یک چارچوب و سند راهنما در معاونت‌ها و زیر بخش‌های وزارتخانه شامل مالیات، خزانه، گمرک، بیمه با هدف هوشمندسازی آنها ابلاغ شود.

* لطفاً به صورت مختصر دربارة نتایج فاز دوم و ادامة کار تحول دیجیتال در نظام بانکی هم بگویید. در بخش بعدی مصاحبه بیشتر در این مورد صحبت می‌کنیم.

همان‌طور که ذکر شد در حال حاضر کارگروه به جمع‌بندی از پیشرفت نقشة راه تحول دیجیتال بانک‌ها پرداخته و نقاط قوت و همچنین زمینه‌های بهبود کار مشخص شده است و قرار است که در اولین فرصت در جلسه‌ای با حضور همة بانک‌ها این جمع‌بندی ارائه و چارچوب رویکرد ادامة کار در سال جدید مشخص شود؛ از جمله اقداماتی که به نظر می‌رسد برای ادامة کار در دستور قرار گیرد، جلب مشارکت و درگیر کردن سایر ذی‌نغعان به ویژه نهاد رگولاتور یعنی بانک مرکزی و سایر بازیگران، شامل فین‌تک‌ها و سایر شرکت‌های بزرگ فناوری و نیز مشاوران و مراکز پژوهشی و دانشگاهی با هدف ارتقاء بیشتر کیفیت کار و تقویت و مشارکت بیشتر در تجربة تحول دیجیتال بانکی کشور است.

 

منبع: ماهنامه بانکداری آینده

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

90  −    =  82