پدیدة فاختگی در صنعت بیمه!/ ضرورت تشکیل کنسرسیوم سیل در سندیکای بیمه گران / بیمه ها نقشی در پروپوزال پهنه‌بندی سیل ندارند

یک میزگرد آموزشی برای بیمه گران در خصوص سیل(قسمت دوم)

مسئلة بسیار مهمی که برای صنعت بیمه وجود دارد سود حاصل از اقدامات پیش‌گیرانه است؛ وقتی کل تولید بیمه‌نامه‌های آتش‌سوزی صنعت بیمه در حدود سه میلیون و 400 هزار بیمه‌نامه و کمتر از 40 درصد آن پوشش سیل دارد، آیا به صرفه است که شرکت بیمه نگاه پیشگیرانه برای این موضوع داشته باشد؟/ بیش از 40 درصد خانه‌های کمیتۀ امداد امام (ره) از نوع خشت و گل و حدود 10 الی 20 درصد آنها از نوع آجر و آهن هستند؛ حتی کپر هم در میان آنها وجود دارد! البته بنیاد برکت اوضاع بهتری دارد./ 40 هزار میلیارد تومان، بودجة عمرانی یک سال کشور است که جبران آن سال‌ها زمان می‌برد. معتقدم؛ دولت هم در این تعاملات سود می‌برد. در این سود، مطالعه‌کننده و بیمه‌کننده با یک سری تمهیدات می‌توانند با یکدیگر مشارکت کنند. این تمهیدات اجازه می‌دهند پروپوزال پهنه‌بندی سیل را به بیمه‌ها نشان دهد و بیمه‌ها نیز می‌توانند از دولت بخواهند که حتي مطالعات پهنه‌بندی بخش‌های مختلف را به آنها بسپارد.

به گزارش ریسک نیوز، سیل دیگر یک اتفاق با فاصله های چند ده ساله نیست. فاجعه ای است که می تواند هر سال بیش از یک بار به دیوار شهر و روستا بکوبد و هر چه هست را خراب کند و با خود ببرد. نمونه اش شال 98 که ابتدای سال حدود 24 استان درگیر سیل شد و پس از آن سیل سیستان و بلوچستان . چاره ای نیست که برای ان فکر جدی شود. به باور کارشناسان دیگر نمی شود به صورت خطرات تبعی ذیل بیمه نامه آتش سوزی گنجاند. باید فکری برای طراحی و ارائۀ یک بیمه‌نامۀ مستقل برای بیمه‌های حوادث فاجعه‌آمیز شود.

میزگرد زیر با مشارکت بهنام شهریار مدیر کارگروه ریسک سندیکای بیمه گران و مشاور مدیر عامل بیمه آرمان ،سعید جمالی پژوهشگر حوزه سیل ومحمد ابراهیم رییسی پژوهشگر حوزه انرژی برگزار شد قسمت اول منشر شد و قسمت دوم و آخر در پیش رو می آید:

* آیا در آمار جهانی با این موضوع که شرکت‌های بیمه چقدر در پیشگیری از صدمات ناشی از سیل کمک کردند برخورد کرده‌اید؟

جمالی: به این شکل خیر. محاسبة همة اینها کار دشواری است؛ اما در سیل اخیر از ساده‌ترین کار برای ارزش‌گذاری پیش‌بینی سیلاب آغاز کردیم. در این محاسبات ارزش پیش‌بینی در تولید برق نیروگاه‌های آبی مورد بررسی قرار گرفت. آبی که سرریز شود وارد توربین نمی‌شود و برق تولید نمی‌کند. ما آب سرریز را به عنوان ضرر لحاظ کردیم؛ این محاسبات برای سد کارون 4 در بالادست حوضة آبریز کارون انجام شده است. در بهره‌برداری سد کارون 4 از سامانة پیش‌بینی سیلاب استفاده می‌شود. بکارگیری این سامانه و بهره‌برداری مناسب در این سد موجب شد به‌‌رغم حجم سیلاب بسیار زیاد سرریزی رخ ندهد. این امر موجب افزایش تولید برق قابل توجه شد. بکارگیری این‌گونه سامانه‌ها (روش‌های غیرسازه‌ای) در بهره‌برداری سدهای مخزنی (روش سازه‌ای) می‌تواند موجب کاهش قابل توجه خسارت‌های ناشی از سیلاب شود.

 

* اگر این آب داخل سد می‌ماند برق بسیاری تولید می‌شد.

جمالی: بله، در واقع با رهاسازی پیش از وقوع سیلاب علاوه بر تولید برق، حجم زیادی برای ذخیرة سیلاب فراهم شد؛ همچنین، از این حجم آب ذخیره‌شده در تابستان برای تولید برق بهره‌مند شدیم.

 

* یعنی اگر یک شرکت بیمه در پیشگیری کنار شما قرار می‌گرفت سود بسیاری می‌برد.

جمالی: کل هزینة سامانة پیش‌بینی سیلاب بسیار کمتر از منافع حاصل از آن است. برای این منظور سناریوهای مختلفی در سد کارون 4 شبیه‌سازی شد. نتایج نشان می‌دهند؛ در سناریوی محقق‌شده (بکارگیری سامانة هشدار سیل) منافع حاصل از افزایش تولید برق (با فرض تعرفه‌‌های برق صادراتی 6 سنت به ازای هر کیلووات ساعت) تنها در بازه سیلاب بین 2 تا 4 میلیون دلار بیشتر از سایر سناریوهاست. این سود تنها در یک رخ‌داد سیلاب به دست آمد و چندین برابر کل هزینة سامانة پیش‌بینی سیلاب طراحی‌شده در حوضة آبریز کارون طی 15 سال اخیر است.

یک طرح در یک بازة 15 روزه (البته برنامه‌ریزی بلندمدت شده بود که این اتفاق بیفتد) به اندازة چندین برابرِ هزینه‌ای که برای آن صرف شده درآمدزایی کرده است؛ از طرفی کارون 4 با جلوگیری از سرریز آب سبب شد تا این حجم آب به سمت خوزستان نرود و خسارت پایین‌دست تشدید نشود. این اتفاق تا حدودی در سیمره و گتوند هم رخ داد.

به نکته‌ای اشاره کنم و آن اینکه در سال آبی گذشته در فصل تابستان عملاً قطعیِ برقِ قابل توجهی نداشتیم. سال قبل از آن به دلیل خشکسالی شدید، نیروگاه‌های آبی نتوانستند با توان اسمی‌شان فعالیت کنند و به همین دلیل قطعی برق زیاد بود. ذخیره‌سازی هوشمند در نیروگاه‌های آبی، در پیک تابستان وارد مدار شد و برق تولید کرد و مقابل قطعی برق را گرفت و درآمد قابل توجه ایجاد کرد. تقریباً میزان تولید برق نیروگاه‌های برق‌آبی در سال آبی گذشته چهار برابر سال قبل از خود بود.

 

 

* دکتر شهریار قصد داریم ریسک را کاهش دهیم؛ حال شرکت‌های بیمه چه نقشی می‌توانند در این زمینه داشته باشند؟

شهریار: صنعت بیمه باید کمی‌ بازتر به مسئله بنگرد. می‌توانم، بگویم 90 درصد کارکنان صنعت بیمه به نکاتی که آقای دکتر جمالی  بیان کردند واقف نیستند؛ در حالی که بیمه‌نامه هم برای این موضوع صادر می‌کنند. وضعیت مدیریت ریسک در شرکت‌های بیمة ایرانی به صورت سیستماتیک نیست؛ بلکه به صورت جزیره‌ای است.

اطلاعات صنعت بیمه در این زمینه بسیار ناچیز است آنها با این مسائل ناآشنا هستند. از نشانه‌های این امر همین بس که صنعت بیمه با متخصصان در حوزة زلزله و سیل آشنایی ندارند و با آنها در زمینة تحلیل ریسک، نرخ‌دهی و … همکاری محدودی دارند (به استثنای برخی کارهای پژوهشی آن هم در پژوهشکدة بیمه). البته مسائل مختلف دیگر از جمله فقدان تفکرات جدید، رقابت‌های ناسالم و یا نحوة انتخاب اعضای هیئت مدیره بسیار در این مسائل تأثیر دارد.
مسئلة بسیار مهمی که برای صنعت بیمه وجود دارد سود حاصل از اقدامات پیش‌گیرانه است؛ وقتی کل تولید بیمه‌نامه‌های آتش‌سوزی صنعت بیمه در حدود سه میلیون و 400 هزار بیمه‌نامه و کمتر از 40 درصد آن پوشش سیل دارد، آیا به صرفه است که شرکت بیمه نگاه پیشگیرانه برای این موضوع داشته باشد؟ معتقدم؛ تولید بیمه‌نامه در حوزة سیل و زلزله باید به مقیاس اقتصادی (Economic Scale) برسد تا تولید آن مقرون به صرفه باشد در این صورت است که شرکت‌های بیمه یک نگاه پیش‌گیرانه نیز خواهند داشت. در این میان حمایت دولت از شرکت‌های بیمه در تولید این‌گونه بیمه‌نامه‌ها اجتناب‌ناپذیر است.

 

*شرکت های بیمه می توانند از طریق پیشگیری از حادثه هم سود ببرند

 

شهریار:   شرکت‌های بیمه مانند تولیدکنندگان چیپس و پفک و بستنی و حتی خودرو نیستند. سود و هزینة شرکت‌های بیمه قبل از انعقاد قرارداد مشخص نیست و برآوردی و احتمالی است. حسابداری بهای تمام‌شده در همة صنایع وجود دارد؛ اما در صنعت بیمه قابلیت پیاده‌سازیِ آن با اما و اگرها و ظرافت‌ها و سختی‌هایی همراه است؛ چون بخش اعظم آن را اکچوئران تعیین می‌کنند و کاملاً احتمالی و برآوردی است و معلوم نیست رخ بدهد یا ندهد؛ بنابراین سود صنعت بیمه مثل صنعت خودروسازی یا شرکت‌های بستنی‌سازی و … نیست و اینکه شرکت بیمه بخواهد وارد این حوزه شود و از قِبَل آن سودی کسب کند بستگی به این دارد که آیا می‌تواند در آن سرمایه‌گذاری (حتی با نگاه پیشگیرانه) به عنوان یک بیمه‌گر و واسطه‌گر پولی و مالی، وارد شود یا خیر؟ کما اینکه ممکن است به لحاظ سرمایه‌گذاری، اجازة این کار را هم نداشته باشد و به لحاظ اصول مدیریت دارایی ـ بدهی (ALM)، حق این کار را نداشته باشد.

 

*: اجباری شدن تهیة بیمه‌نامه برای پایان کار خانه‌های یک شهر یا منطقه  کار مثبتی است؟

 

شهریار: اگر تولید بیمه‌نامه به حدی برسد که تولید بیمه‌نامة سیل مقرون به صرفه باشد و دولت هم پشتیبانی کند، می‌توان انتظار داشت.

 

* مشارکت بیمه‌ها با دیگر نهادهای شهری بسیار کم است.

شهریار: علت دارد و آن هم مسئلة کژگزینی است؛ یعنی بدها انتخاب می‌شوند به دلیل اطلاعات نامتقارنی که وجود دارد. من به شخصه اطلاعاتی قابل قبول و قابل اتکا در سایت‌ها و پایگاه‌های اطلاعاتی در مورد سیل پیدا نکردم.

 

جمالی: پدیدة زلزله یک رخداد است و یک بار اتفاق می‌افتد و قطع می‌شود تا بار دیگر رخ دهد؛ اما دبی رودخانه پیوسته است و هر لحظه آب جاری می‌شود که در زمان‌های مختلف میزان آن متفاوت است و پیوستگی آن برای ما اهمیت بسیاری دارد؛ نکتة دیگر اینکه طول رودخانه خود را نشان می‌دهد و معرف آن یک عدد برای کل رودخانه نیست؛ بلکه هر قسمت آن یک عدد مخصوص به خود را دارد و حجم دادة آن نیز بسیار زیاد است. ما تعداد بسیار زیادی ایستگاه هیدرومتری داریم که 50 الی 60 سال داده روزانه دارند و حجم اطلاعات آنها بسیار بالاست که تحلیل آن نیز بسیار پیچیده است.

 

شهریار: از دید بیمه‌گران، اعداد موجود و نحوة تحلیل آنها در رخداد سیل با زلزله چندان تفاوتی ندارند؛ اگر همین الان سایت‌ها را نگاه کنید زلزله‌هایی با ریشترهای بسیار ناچیز رخ می‌دهند که اصلاً حس نمی‌شوند؛ اما زمانی که خرابی ایجاد کنند برای ما اهمیت می‌یابند؛ برای تحلیل‌گر اکچوئر و تحلیل‌گر آماری هم همین‌طور است؛ به تعبیر دیگر یک تحلیل‌گر آماری وقتی می‌خواهد ریسک سیل را برآورد کند این سؤال را مطرح می‌کند که این سد چه تعداد سرریز در سال دارد؟ حتی‌الامکان این اطلاعات برای حوادث سیل در کشور در دسترس بیمه‌گران نیست.

 

* می‌توان قبل از آن یک سری اقدامات انجام داد که از سرریزی سد جلوگیری کند.

شهریار: همان‌طور که گفتم هزینة کنترل ریسک باید برای بیمه‌گر صرف داشته باشد تا قبل از وقوع سیل، در صنعت بیمه روی زلزله که بسیار ملموس است کنترل داشتیم؛ چون زلزله‌های بزرگی از جمله بوئین زهرا، رودبار، بم و کرمانشاه را در ایران تجربه کرده بودیم؛ اما سیل به صورت منطقه‌ای و محلی و در ابعاد کوچک رخ می‌داد. جالب است که سیل اخیر بسیاری از استان‌های کشور را درگیر کرد؛ به همین دلیل هزینة کنترل سیل الان به حدی رسیده است که صنعت بیمه احساس می‌کند که صرف هزینه روی آن مقرون به صرفه است. منتهی ابزار آن را در اختیار ندارد؛ چون ارتباطی با خارج از صنعت ندارد و این ارتباط‌ یا از طرف ما برقرار نشده یا از طرف متخصصان در حوزة سیل برقرار نشده است.

هزینة کنترل نیز باید به حدی برسد که سودی برای بیمه‌گر داشته باشد تا به یک نگاه پیشگیرانه فکر کند؛ مثلاً وقتی بیمه‌گر 2 میلیون و 100 بیمه‌نامه صادر می‌کند علاوه بر اینکه باید سازه‌ها را در نظر بگیرد باید به این موضوع نیز توجه داشته باشد که چقدر از حق بیمه‌هایی که دریافت می‌کند به بیمه‌شده بازمی‌گردد برای این کار باید ارزیابی دقیق‌تری از ریسک داشته باشد؛ مثلاً یکی از شرکت‌های بیمه با 170 میلیون تومان برای یک شهر بیمه‌نامه صادر کرد! کاملاً مشخص است که این شرکت بیمه ارزیابی‌ای در مورد سازه‌های منازل آن شهر، آب و هوا، سدهای منطقه، پهنه‌شناسی و … انجام نداده است.

این در حالی است که در آمار نفوس مسکن به ریز و به تفکیک شهرستان تعداد سازه‌ها با کیفیت‌شان نوشته شده است؛ اما برای بیمه‌گر اهمیتی ندارد و به آن توجه نمی‌کند.

 

* لطفاً در انتها صحبت‌های خود را جمع‌بندی کنید و به اقلیم بپردازید.

جمالی: تغییر اقلیم، شرایط را حادتر می‌کند. طبق آمار سازمان ملل 90 درصد بلایای طبیعی به گونه‌ای به آب ارتباط پیدا می‌کنند و تغییر اقلیم چون روی آب اثر می‌گذارد، بزرگای این بلاها را افزایش می‌دهد. شرایط حدیِ هیدرولوژیکی، خشکسالی‌ها و ترسالی‌ها هستند که در حال افزایش‌اند. بررسی‌های مختلف در اقلیم ایران نشان می‌دهند با وجود کاهش منابع آبی، تعداد سیلاب‌ها شدیدتر شده‌اند. سال‌ها در ایران خشکسالی بود؛ اما سال گذشته سیلاب شدیدی آمد و بسیاری از رکوردهای تاریخی سیلاب در نقاط مختلف کشور از جمله شدت و حجم و مدت زمان بارش و دبی را شکست. همة اینها نشان‌دهندة این است که پدیده‌ای در حال رخ دادن است که در زمینة سیلاب شرایط را بدتر می‌کند.

 

* در نقشة سیلاب، بیمهها مشارکت دارند؟

جمالی: متأسفانه اطلاعات من دقیق نیست.ولی یک سری از مطالعات می‌توانند جنبة عملیاتی پیدا کنند و تبدیل به درآمد شوند به شرط آنکه کاملاً با مطالعات كارشناسي پشتيباني شود؛ مثل هر جای دیگری به یک بستر قانونی و یک بستر اقتصادی نیاز داریم تا بستر مناسب سرمایه‌گذاریِ مشترک را فراهم کنیم.

با توجه به تغییرات اقلیم، حس می‌کنم بازار بزرگی برای بخش بیمه تولید می‌شود. يكي از نتايج تغییر اقلیم، افزایش چیزی است که آن را بلایای طبیعی می‌نامیم که در حالت عادی بلایای طبیعی نیستند؛ بلکه اتفاقات معمولی هستند. در دنیا بلایای طبیعی را فقط کنترل نمی‌کنند؛ بلکه بخشی هم با آن کنار می‌آیند. بیمه در هر دو زمینه می‌تواند به دولت‌ها کمک کند؛ ولی این اتفاق باید به گونه‌ای رخ دهد که دو طرف هم‌سود باشند.

40 هزار میلیارد تومان، بودجة عمرانی یک سال کشور است که جبران آن سال‌ها زمان می‌برد. معتقدم؛ دولت هم در این تعاملات سود می‌برد. در این سود، مطالعه‌کننده و بیمه‌کننده با یک سری تمهیدات می‌توانند با یکدیگر مشارکت کنند. این تمهیدات اجازه می‌دهند پروپوزال پهنه‌بندی سیل را به بیمه‌ها نشان دهد و بیمه‌ها نیز می‌توانند از دولت بخواهند که حتي مطالعات پهنه‌بندی بخش‌های مختلف را به آنها بسپارد.

این مطالعه دو نتیجه دارد؛ یکی میزان خسارت وارده بر دولت و دیگری میزان حق بیمه‌ای که کار را برای دولت سودمند می‌کند؛ اما اگر حق بیمة هر خانه سه میلیون تومان بشود کسی آن را پرداخت نمی‌کند؛ اما می‌توان از این روش استفاده کرد که در 50 سال اول 2 میلیون تومان را دولت بدهد و یک میلیون تومان را بیمه‌گذار بدهد. بیمه با این وضعیت امکان سرمایه‌گذاری برای پیشگیری خطرات را می‌یابد. به این پول به عنوان منبع درآمد نگاه نکنید؛ بلکه به عنوان کمک به بیمه بنگرید که به طرح‌های بالادست از جمله سازه و غیر سازه کمک می‌کند تا در دفعات بعد این خطر کاهش یابد و حق بیمه نیز در درازمدت کاهش می‌یابد، شرکت بیمه سود می‌برد، دولت سود می‌برد و مردم نیز سود می‌برند و این بازی به یک بازی بردبرد تبدیل می‌شود.

بیمه و حق بیمه به عنوان منبع درآمدِ ناشی از بلایای طبیعی تعریف نمی‌شوند؛ بلکه منبع درآمد جلوگیری‌کننده از بلایای طبیعی و کنترل بلایای طبیعی تعریف می‌شوند. به نظر من این نکتة بسیار مهمی است که از یک برداشت و یک مطالعه استخراج می‌شود.

 

 

شهریار: در ابتدا کمی در مورد مدل‌سازی سیل و بیمه بگویم. صنعت بیمه با مدل‌سازی ریسک سیل و زلزله ناآشناست؛ البته اکچوئرانی هستند که مطالعاتی داشته‌اند؛ ولی در حد مطالعة اولیه و برای تحقیقات دانشگاهی بوده است و در حد کاربرد نیست؛ اما در مورد زلزله مطالعات بیشتری صورت گرفته است، احتمالاً آقای دکتر ذوالفقاری و آقای دکتر غفوری آشتیانی که از متخصصان حوزة زلزله هستند و نشریة «بیمه‌داری نوین» با آنها میزگردی را تشکیل داد، در مورد این‌گونه مدل‌ها گفته‌اند.

 

* آنها کمی از غفلت بیمه‌ها ناراحت هستند.

شهریار: حق دارند. صنعت بیمه باید ادراک این موضوع را داشته و آینده‌نگر باشد صرفاً نه اینکه سود پایان یک سال را ببیند؛ مثلاً زمانی یک شرکت بیمه برای یک پروژة بزرگ بیمه‌نامه صادر می‌کند، ممکن است دو الی سه سال زیان این بیمه‌نامه خود را نشان ندهد؛ زیرا که شرکت بیمه برای بخشی از خسارات رخ‌داده که معوق می‌شوند، ذخیره می‌گیرد یا حتی برخی شرکت‌ها آن را به درستی گزارش نمی‌کنند و این ذخیره بعدها شرکت را به سمت ورشکستگی یا مادة 141 می‌برد. لزوماً سود و زیان شرکت‌های بیمه در یک سال مشخص نمی‌شود. بسیاری از شرکت‌های بیمه که دچار نقصان شدند سه الی چهار سال سود خوبی داشت؛ مثلاً در شرکتی مشغول به فعالیت بودم که در یک سال 60 تومان سود به ازای هر سهم پرداخت کرد؛ اما سال بعد یک میلیارد تومان سود داشت و دو سال بعد مجبور شد منهای 60 تومان زیان تقسیم کند. پایداری سود در شرکت‌های بیمه بسیار مهم است نه سودآوری. چون دیدگاه بلندمدت یا میان‌مدت در اغلب شرکت‌های بیمه وجود ندارد و نگاه کوتاه‌مدت است؛ به همین دلیل اغلب در شرکت‌های بیمه می‌خواهند عدد درآمد را در آن سال مورد نظر بالا ببرند و در مجمع، خود را توانمند نشان دهند؛ بنابراین خسارات آن بیمه‌نامة بزرگ بر عهدة تیم مدیریت بعدی قرار می‌گیرد و این موضوع را من شبیه نوع زندگی پرندة فاخته می‌دانم و نامش را پدیدة فاختگی صنعت بیمه گذاشته‌ام. این‌گونه موضوعات تا زمانی که تصحیح نشوند، هیچ کار پایه‌ای در صنعت بیمه صورت نمی‌گیرد؛ بنابراین آن نگاه باید درست شود تا زمانی که آن نگاه درست نشود همة پژوهشگران و محققان خارج از صنعت نیز نتیجه نمی‌گیرند.

اما در مورد مدل‌های ارزیابی ریسک حوادث فاجعه‌آمیز  یا CAT Models: مدل‌های RMS، EQECAT و AIRS از جمله این مدل‌ها هستند. این مدل‌ها اغلب دارای چهار ماژول هستند و صندوق حوادث طبیعی نیز بر اساس این مدل‌ها طراحی شد. این مدل، چهار ماژول یا دسته‌بندی موضوعی دارد که از درون آن برآورد حق بیمه استخراج می‌شود. اولین ماژول آن ماژول موجودی (Inventory Module) است؛ در این ماژول، به تعبیری پرتفوی تحت معرض ریسک (Risk Exposure) را با توجه به تفکیک‌بندی حوزة آبریز یا پهنه‌بندی گسل‌ها برای بیمه‌گر مشخص می‌کنیم؛ مثلاً بیمه‌گر 2 میلیون واحد مسکونی را برای ارزیابی ریسک سیل لیست کرده است و ویژگی‌های آنها را بررسی و تحلیل می‌کند.

ماژول دوم ماژول ژئوفزیکی (Geophysical Module) است، این ماژول نقشة جغرافیایی، گسل‌ها، پهنه‌بندی زلزله و سیل را است که نشان می‌دهد مناطق مسکونی یا سازه‌ها یا تجهیزات و ماشین‌آلاتی که برای‌شان بیمه‌نامه صادر کرده‌ایم در کدام نقطه قرار دارند. این تقسیم‌بندی اهمیت بسیاری دارد. بعد از این مرحله سراغ استخراج توابع آسیب‌پذیری در ماژول آسیب‌پذیری (Vulnerability Module) می‌رویم. سازه‌های مختلف، واکنش‌های مختلفی را در هنگام زلزله یا سیل از خود نشان می‌دهند. ممکن است احتمال رخداد سیل یا زلزله برای همة ساختمان‌های تحت پوشش بیمه یکسان باشد؛ اما سهم منازل مسکونیِ آجری، خشت و گل و … از یک پرتفوی به پرتفوی دیگر متفاوت است؛ مثلاً 78 درصد خانه‌های شهر یزد خشت و گل و آجر و آهن است.

در سیستان و بلوچستان به صورت موسمی سیل می‌آید و 79 درصد سازه‌های این شهر خشت و گل است و اصلاً قابلیت صدور بیمه‌نامه ندارد. به طور متوسط 40 درصد سازه‌های کشور ما استاندارد نیستند. این نوع پهنه‌بندی و این نوع تقسیم‌بندی را باید در توابع آسیب‌پذیر دید؛ یعنی ما نمی‌توانیم برای همة واحدهای ساختمانی، یک تابع آسیب‌پذیری یکسان برآورد کنیم. این توابع باید برای هر زون برآورد شوند و بیمه‌ها باید در این زمینه سرمایه‌گذاری و از مهندسان و متخصصان استفاده کنند.

همة این اطلاعات خوراک هستند که می‌توان آنها را در اختیار اکچوئر قرار داد. از اینجاست که اکچوئر وارد می‌شود و اقدام به شبیه‌سازی خسارات می‌کند؛ وقتی داده‌های شبیه‌سازی به وجود آمدند اکچوئر می‌آید و خسارت انتظاری و فرین (Extreme) را برآورد می‌کند و بر اساس آن حق بیمه و ارزش در معرض ریسک (VaR) و به عبارتی حداکثر خسارت ممکن را برآورد می‌کند. بخشی از اکچوئرها با این موضوعات آشنا و بخشی واقعاً آشنا نیستند.

 

* خانه‌های کمیتة امداد و بنیاد برکت در کدام نوع تقسیم‌بندی قرار می‌گیرند؟

شهریار: بیش از 40 درصد خانه‌های کمیتۀ امداد امام (ره) از نوع خشت و گل و حدود 10 الی 20 درصد آنها از نوع آجر و آهن هستند؛ حتی کپر هم در میان آنها وجود دارد؛ البته بنیاد برکت اوضاع بهتری دارد. من در سال 1397 و در زمان مدیریت آقای بنویدی در بیمة میهن، عضو رسمی کمیتة حاکمیتی ریسک بودم و طی دو الی سه جلسه همة محاسبات را انجام دادیم و مصوب کردیم که 95 درصد از ریسک بیمه‌نامة منازل مسکونی بنیاد برکت باید در قالب بیمة اتکایی واگذار شود که این کار انجام شد. متأسفانه در زمینة کمیتة امداد، بنده معاون توسعة بازار و دبیر کمیتة ریسک حاکمیتی شرکت بودم و در حضور رئیس کمیتة ریسک و عضو هیئت مدیره و معاون فنی و قائم مقام وقت شرکت، به مدیر عامل جدید شرکت، در زمینة ریسک زلزله و سیل این قرارداد و آسیب‌پذیری بالای منازل عزیزان تحت پوشش کمیتة امداد امام (ره) به طور شفاهی هشدار دادم و پیشنهاد کردم که از روش کنسرسیوم برای تسهیم ریسک آن استفاده کنند که متأسفانه این کار انجام نشد و منجر به برکناری من و خروجم از شرکت شد؛ البته با درایت رئیس شورای فنی، آقای دکتر ملکوتی و مدیر اتکایی شرکت، قرارداد مازاد خسارت فاجعه‌آمیز (CATXL) در 27 اسفند 1397 و یک روز قبل از بروز سیل شمال کشور، به همراه 11 شرکت بیمة دیگر با بیمة مرکزی ج.ا.ا منعقد شد و این کار باعث شد تا اندازه‌ای خسارات آن شرکت بیمه محدود شود. واقعاً خداوند سهامداران زحمت‌کش این شرکت را دوست دارد!

 

* پیشنهادتان چیست؟

شهریار: پیشنهادم این است که صنعت بیمه در این زمینه گام اساسی بردارد؛ چون صنعت بیمه در رشته‌هایی همچون شخص ثالث و بیمه‌های بدنه به حدی از اشباع رسیده است. باید استراتژی فروش خود را به سمت حوزه‌های جدیدتری هدایت کنند. یکی از این ریسک‌ها بیمة زندگی است. ضریب نفوذ بیمة زندگی در ایران 6/0 درصد است در حالی که همه جای دنیا 3 الی 5/3 درصد است در زمینة بیمة حوادث فاجعه‌آمیز نیز واقعاً استراتژی فروش شرکت‌های بیمه باید به این سمت برود و گام‌های اساسی بردارند و حجم پرتفوی را در این زمینه افزایش دهند.

پیشنهاد دیگرم این است که سندیکا در این موضوع فعال‌تر شود و به عنوان نمایندة بیمه‌گران کنسرسیوم سیل تشکیل و مطالعات جامعی در این زمینه انجام دهد؛ چون معتقدم؛ همة این موارد وظیفة سندیکاست. سندیکا می‌تواند همه چیز را مرتفع کند؛ چون قرار نیست همیشه با نگاه پدرانه از بیمة مرکزی انتظار داشت که در این‌گونه موارد اقداماتی انجام دهد.

 

* سندیکا می‌تواند مطالعات تطبیقی و اولیه را در کنار پژوهشکده انجام دهد.

شهریار: پژوهشکده مطالعه‌ای انجام داده است؛ اما جامع و کامل نیست.

 

* درست است. من با دوستان حوزة زلزله در پژوهشکده رفت‌ و آمد بسیاری دارم؛ ولی بعید می‌دانم که ارتباطی با شما برقرار کرده باشند.

شهریار: در زمینة سیل، مطالعاتی صورت نگرفته است؛ اخیراً تحقیقی در شمارة 91 آن منتشر شده است؛ اما جامع نیست. بهتر بود در زمینة مدل‌سازی و طراحی بیمه‌نامه و پرسشنامه و اینکه کجا ریسک‌ها را بگیریم و کجا نگیریم جامع‌تر عمل می‌کردند. به نظر من سندیکا و پژوهشکده می‌توانند نقش فعالی در این زمینه بازی و یک نقشة راه برای این موضوع استخراج کنند.

در زمینة ارتباط با نهادهای مرتبطِ تحقیقاتی نیز باید بگویم که من این عزیزان را برای اولین بار است، ملاقات می‌کنم و احتمالاً شما نیز برای اولین بار است که من را می‌بینید. ما در هر رشته باید با متخصص آن صحبت کنیم و این فرصت خوبی بود که توسط بیمه داری نوین مهیا شد. سندیکا می‌تواند این ارتباط را ایجاد کند.

شرکت‌های بیمه چالش‌های بسیاری دارند؛ از جمله ضرورت افزایش ظرفیت پذیرش شرکت‌ها.

معتقدم؛ معیار ظرفیت پذیرش باید اصلاح شود، این معیار، چندان کامل نیست، ظرفیت پذیرش به ازای هر ریسک تعریف شده است و تفکیک ریسک به درستی و جامع مشخص نشده است؛ البته طبق ملاحظات جدید بیمة مرکزی این ایراد تا حدی برطرف شده است.

علاوه بر این تقویت توانگری شرکت‌های بیمه نیز اهمیت دارد، تحقیقات نشان می‌دهند که توانگری از 70 درصد به سمت پایین با شدت بسیار بیشتری افت می‌کند؛ یعنی وقتی نسبت توانگری به 70 درصد می‌رسد با شدت بسیار بیشتری افت می‌کند؛ بنابراین شرکت‌هایی که نسبت توانگری آنها 70 تا 100 درصد هستند، در موقعیت مالی خطرناکی قرار دارند؛ به همین دلیل شرکت‌های بیمه باید نسبت توانگری بیش از 200 درصد داشته باشند.

صندوق حوادث طبیعی نیز باید پیگیری شود؛ همچنین ارائة پوشش بیمة سیل و بیمة زلزله به صورت مستقل انجام شود. به جرأت می‌توانم بگویم که در بیمة آتش‌سوزی، بالاترین سهم خسارت در شرکت‌های بیمه ناشی از ریسک سیل و زلزله است نه خود ریسک آتش‌سوزی. مگر چند پلاسکو داریم که فرو بریزد؟ احتمال خسارت آتش‌سوزی در صنعت بیمه در حدود 3 تا 6 هزارم است؛ اما احتمال رخداد سیل و زلزله بسیار بیشتر از این است. یک سیل کل صنعت بیمه را با چالش مواجه کرد. یک زلزله چندین شرکت را درگیر می‌کند؛ بنابراین همة این ریسک‌ها باید از یکدیگر تفکیک شوند.

بیمة مرکزی باید به جد اوراق حوادث فاجعه‌آمیز را دنبال کند. بازار این اوراق باید راه بیفتد؛ چون چاره‌ای جز این نداریم؛ حتی اگر تصور کنیم درهای اقتصاد باز شده است و همة بیمه‌گران اتکایی نظیر مونیخ‌ری، سوئیس‌ری و … بیایند چه اتفاقی می‌افتد؟ مگر آنها چقدر ظرفیت دارند؟ حتی بیمه‌گران اتکایی سوئیسی که از SPVهایی هستند که اوراق حوادث فاجعه‌آمیز صادر می‌کنند.

موضوع کلیدی و پایه‌ای دیگر، افزایش و ارتقای توانمندی مدیران و مدیران فنی در زمینة مدیریت ریسک است، مدیران فنی ما مدیران خوبی هستند؛ اما توانمندی آنها در زمینة کاربردی مدیریت ریسک باید ارتقا یابد و توانمندتر شوند.

 شاید بیمة مرکزی بتواند نقش کلیدی را در آیین‌نامة 90 در این مورد ایجاد کند که واقعاً تحلیلی، کاربردی و عملیاتی باشد.

 اگر جزوات CII لندن را مشاهده کنید متوجه می‌شوید که چطور تکنیک‌های متعددی را برای ارزیابی ریسک‌های متعدد تعریف می‌کنند. همه چیز را گردن اکچوئران نیندازیم؛ در حالی که مهم‌ترین قسمت مدیریت یا تحلیل ریسک، «شناسایی ریسک» و «تحلیل ریسک» است؛ به تعبیر دیگر تا زمانی که مدیران فنی با علوم مهندسی، جغرافیا، آمار و … آشنایی نداشته باشند، نمی‌توانند ریسک‌های قراردادهای بیمه را به درستی ارزیابی و مدیریت کنند؛ حتی‌الامکان اگر آشنایی ندارند شرکت‌های بیمه این امکان را به وجود بیاورند و از مهندسان و متخصصان در حوزه‌های مختلف ریسک، استفاده کنند.

واقعاً چه تعداد از مدیران می‌دانند که مفهوم دبی چیست؟ یا در مورد امواج درونی و سطحی زلزله اطلاعات دارند. مدیران شرکت‌های بیمه بد نیست که از آیین‌نامه‌ها و پرسش‌نامه‌ها و بخش‌های کلیشه‌ای صنعت بیمه خارج شوند. در اینجا به نظرم نقش بیمة مرکزی می‌تواند بسیار کلیدی باشد؛ چون اگر اجبار وجود داشته باشد قطعاً آنها مجبور خواهند شد که یاد بگیرند.

نکتة بسیار مهم و کلیدی پایانی این است که شرکت‌های بیمه باید کمیته‌های ریسک حاکمیتی و کمیتة ریسک بیمه‌گری را به طور فعال راه‌اندازی کنند و هر قراردادی که بتواند پروفایل ریسک شرکت را بر هم بزند و موقعیت مالی شرکت را به خطر بیندازد، قبل از انعقاد بررسی و تحلیل کنند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

  +  36  =  37