یک سوال از صنعت بیمه / آزاده محسنی

پاسخگویی، شفافیت، عدالت(انصاف) و رعایت حقوق ذینفعان چهار رکن اساسی و هدف غایی حاکمیت شرکتی به عنوان موثرترین فرایند در کنترل و هدایت شرکت ها و بنگاههای اقتصادی در جهان امروز به شمار می رود.

به تعبیر دیگر هدف نهایی حاکمیت شرکتی دستیابی به 4 اصل پاسخگویی،شفافیت،عدالت و رعایت حقوق ذینفعان است که از میان این اهداف پاسخگویی،شاه بیت و جوهره وجودی حاکمیت شرکتی محسوب می شود.از همین رو توجه بسیاری از کشور ها طی سال های اخیر و به دنیال فروپاشی شرکت های بزرگ به نقش برجسته حاکمیت شرکتی و به خصوص اصل پاسخگویی جلب شده است.

از سوی دیگر بحث رقابت و به دنبال آن گسترش و توسعه در اقتصاد امروز جهان به یک اولویت حیاتی تبدیل شده و جهت نیل به این هدف فرایند حاکمیت شرکتی به عنوان موثرترین راه مطرح شده است؛ اما سوال اساسی این است که چرا تا کنون این احساس نیاز در صنعت بیمه کشور شکل نگرفته است که متولیان و فعالان این صنعت در پی استقرار حاکمیت شرکتی در شرکت های بیمه باشند؟ آیا نمی تواند پاسخ این باشد که در صنعت بیمه کشور ما روح رقابت و توسعه وجود ندارد؟

در حقیقت سوال اساسی نیز همین است که تحت چه شرایط و دلایلی احساس نیاز به توسعه و رقابت در صنعت بیمه وجود ندارد.در عین حال در پشت صحنه و  سوی دیگر میدان شاهد رونق بازار  رقابت های ناسالم و تخلف هایی هستیم که هر از گاهی چون کوه یخی بخش از آن نمایان و رسانه ای می شود.

نگارنده در این نوشتار دنبال پاسخ دادن به سوال مذکور نیست بلکه در نظر دارد طرح سوال کند.

پیکان سوال در بادی امر به سمت متولیان صنعت بیمه و در راس آنها دولت قرار می گیرد که پاسخ دهند چرا این احساس نیاز شکل نگرفته است و چرا   حرکت به سمت شیوه های نوین مدیریتی در آنها به عنوان یک ضرورت گریزناپذیر مطرح  نشده  است.

بررسی شرایط موجود نشان می دهد ،صنعت بیمه در ایران غالبا در مدیریت سنتی خویش باقی مانده و همچون برکه ای است که جوشش آبی از درون و هیچ رودی  از بیرون به عنوان آبشخور به آن ورود نمی کند.همچنین به نظر می رسد ظاهرا مدیران بیمه ای هیچ گاه نگران از دست دادن سود خود نیستند زیرا در غیر این صورت در بحث مدیریت صنعت بیمه تغییراتی ایجاد می کردند.

همانطور که عنوان شد ،ارکان اساسی حاکمیت شرکتی پاسخگویی، شفافیت، عدالت(انصاف) و رعایت حقوق ذینفعان است ، همان چهار رکنی که صنعت بیمه  از فقدان آن رنج می برد. بدیهی است ، نهاد بیمه تنها یک ارگان کسب سود نیست بلکه مسولیت اجتماعی و اقتصادی بر دوش ان سنگینی می کند که تعهد و پایبندی به این مسولیت اجتماعی و اقتصادی نیازمند پیاده سازی یک مدیریت نوین و پایدار است.

بحران های موجود در صنعت بیمه چون وقایع ساختمان فاطمی و مشکلات موجود در بیمه توسعه و …  در سایه بی توجهی مدیران این صنعت به روش های نوین مدیریتی شکل گرفته است که لاجرم توجه نهاد ناظر را می طلبد.

یافتن پاسخ دقیق درباره میزان اعتقاد و پایبندی مدیران بیمه ای کشور به پاسخگویی و سایر ارکان مذکور،نیازمند انجام تحقیق جدی و بررسی دقیق متغیرهای فرهنگی،اقتصادی است .

در سال 2001صندوق بین المللی پول تعریف حاکیمت شرکتی را چنین بیان‏ کرده‏ است:"ساختار روابط و مسئولیتها در میان یک گروه اصلی شامل‏ سهامداران،اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل برای ترویج بهتر عملکرد رقابتی لازم جهت دستیابی به هدفهای اولیه مشارکت. "

آنچه که از این تعریف بر می آید مهمترین کارکرد پیاده سازی حاکمیت شرکتی یعنی ایجاد رقابت برد-برد در سایه روابط سالم و تعریف شده میان بازیگران اصلی یک  نهاد است ، همان حلقه مفقوده صنعت بیمه کشور یعنی فقدان فضای رقابتی.

بنابر آن چه گذشت ادله محکمی جهت ضرورت پرداختن به فرایند حاکمیت شرکتی وجود دارد که تمامی این دلایل و شواهد ضرورت پاسخ به این سوال را نشان می دهد که چرا تا کنون این احساس نیاز شکل نگرفته است؟

در نهایت اینکه، ریشه یابی این عدم احساس نیاز بدون شک راهگشای حل بسیاری از مشکلات خواهد بود.

 

،

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

48  −  41  =