هر شرکت بیمه یک محصول و طرح چند سؤال/ آزاده محسنی
اما نقش نهاد ناظر در این میان چیست؟ و سؤال مهمتر اینکه آیا نهاد نظارتی که همایشها را با شعاری چون نوآوری و هر سال یک محصول مزین میکند، فرایندهای نظارتیاش را مطابق با سیر تحولآفرینی و نوآوری بیمهگران تغییر داده یا همان پارادایمهای نظارتی سابق در دست اجراست؟
«شعار هر سال یک محصول جدید بیمهای شعار تمامی شرکتهای بیمه کشور است.»
جمله بالا سخن غلامرضا سلیمانی امیری، رئیس کل بیمه مرکزی است که در بیست و هفتمین همایش بیمه و توسعه در سال گذشته ایراد داشت.
رئیس کل بیمه مرکزی تأکید داشت: «هر سال رونمایی از یک محصول بیمه در هر شرکت بیمه، شعار ماست که نه تنها تحقق خواهد یافت؛ بلکه اعتقاد داریم با توان فنی و ظرفیتهای شرکتهای بیمهای قابلیت تهیه بیش از یک محصول نیز وجود دارد.»
با گذشت یک سال از این شعار و به نوعی خواسته رئیس ناظر بیمهای نگاهی بر میزان تحقق آن نظری بیندازیم. آیا شرکتهای بیمه توانستند در سالی که گذشت قدمی در این راه بردارند تا خواسته ناظر را جامه عمل بپوشانند؟
اکنون که بیست و هشتمین همایش سالانه بیمه و توسعه هم برگزار شد، شاید بهتر باشد کارنامه میزان تحقق شعار همایش سال قبل را واکاوی کنیم.
قطعاً بیمهگرانی که در تحقق این شعارها، حتی به طور نسبی، موفق بودهاند با طیب خاطر بیشتری قدم به همایش بیست و هشتم گذاشته اند.
بسترهای نوآوری
برای بررسی میزان تحقق شعار «هر شرکت یک نوآوری و محصول بیمهای»، نگاهی به چهار بستر نوآوری میاندازیم تا بررسی شرایط موجود مهیاتر شود. با توجه به چهار بستر ذیل، بیمهگران میتوانند با نگاهی به عملکرد خود دریابند و بگویند در کدام دستهبندی جای میگیرند؟!
1) نوآوری در تاکتیکها و روشها:
برخی شرکتهای بیمه با واسطه درک بازار رقابتی توانستهاند در تاکتیکهای مدیریتی، ساختاری، بازاریابی، مدیریت شبکه فروش و … نوآور باشند. قطعاً این شرکتها روشهای تحولگرایانه تاکتیکی خود را برای رقبا فاش نمیکنند؛ اگرچه رقبا در پی موفقیتهای پیاپی این گروه در صدد کشف آن برمیآیند اما مسلماً اولینها همیشه شانس بیشتری دارند و رقبایی که این تاکتیکها را کپی میکنند از شانس محدودتری برای موفقیت برخوردارند.
قابل ذکر است که شرکتهای بیمهای که در این دسته جای میگیرند باید مدام تاکتیکهای خود را بهروزرسانی کنند تا رقبا آنها را جا نگذارند.
به هر روی شرکتهای بیمهای که طی یک سال گذشته و حتی سالهای قبل توانستهاند در تاکتیکها و فرایندهای مدیریتی خود تحول ایجاد کنند، موفق به تحقق این شعار بودهاند.
2) نوآوری در محصول:
نگاهی بر عملکرد شرکتهای بیمه در سال گذشته نشان میدهد، شرکتها اندکی موفق به خلق محصولات نوآورانه بودهاند؛ اگر چه تلاشهایی در این زمینه صورت گرفته است و برخی شرکتهای بیمه توانستهاند در بستر وب محصولات نوینی به بیمهگذاران خود ارائه دهند.
نوآوری در محصول، زائیدۀ تفکر نوآورانۀ هیئت مدیره و تیم اجرایی است. نوآوری در محصول نیازمند شناخت مشتری و پیوند زنجیرههای خلق ارزش است. شرکت بیمهای که این شاخصها را دارا بوده توانسته مشتری خود را با محصول جدید غافلگیر کند.
3) نوآوری در تاکتیک و محصول:
در این دستهبندی شرکتهای بیمه هم در تاکتیک و فرایندهای خود نوآوری به خرج دادهاند و هم قادر بودهاند محصولات نوینی را روانه بازار کنند.
به نظر میرسد، نوآوری در تاکتیکها و ارائه محصولات جدید میتواند ارتباط مستقیمی نیز با هم داشته باشد. چرا که شرکتهای بیمهای که تاکتیکهای خود را متحول کردند بعضاً به این نتیجه رسیدند که در این فرایند تحولگرایانه نیازمند محصولات جدیدی هم هستند.
شاید بتوان گفت شرکتهای بیمهای که طی یک سال گذشته قادر بودهاند هم در تاکتیک هم در محصول نوآور باشند به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسند.
4) فقدان نوآوری در تاکتیک و محصول:
شرکتهای حاضر در این دستهبندی نه تنها نتوانستهاند در تاکتیکها تحولآفرین باشند که محصول نوینی هم برای مشتریان خود به ارمغان نیاوردند.
نگاهی به عملکرد شرکتهای بیمه در حوزۀ نوآوری گویای آن است که متأسفانه تعداد زیادی در این دستهبندی جای میگیرند.
اساساً شرکتهای بیمه که درگیر روزمرگی بودهاند کمتر وقت داشتهاند به تحولآفرینی بیندیشند. ارزیابیها نشان میدهد، شرکتهای بیمه گروه چهارم درگیریهای مدیریتی و سهامداری بیشتری داشتهاند ضمن اینکه عمدتاً این سستی و لختی در نوآوری به رفتار سهامداران بازمیگردد.
سهامدارانی که فقط به دنبال جذب پرتفوی هستند و غالباً با هر نوآوری در شرکت سرسختانه رفتار میکنند این شرکتها که تعداد آنها کم هم نیست بیشتر مسیر روزمرگی را دنبال میکنند و در نوآوری چابک نیستند نمونه بارز این گروه، شرکتهای دولتی و خصولتی هستند.
حال با توجه به چهار بخش فوق شرکتهای بیمه میتوانند با بررسی منصفانه وضعیت خود را بسنجند که در کدام گروه و دسته قرار میگیرند؛ همچنین خوانندگان این مقاله نیز میتوانند قضاوت کنند.
پس قضاوت با شماست.
آداب نوآوری و نقش شرکتهای بیمه
اما سؤال اینجاست که وقتی در همایش پیشین بیمه و توسعه شعار «نوآوری، هر شرکت بیمه یک محصول» داده شد زیرساختهای نوآوری مهیا بود یا حداقل تلاشی برای مهیاسازی صورت گرفت؟
و البته سؤال مهم دیگر اینکه آیا ذهن شرکتهای بیمه در ضرورت تحولآفرینی در فرایندهای بیمهای آماده است؟ آیا شرکتهای بیمه توانستهاند با شناسایی نیازهای مشتریان خود ذائقۀ آنها را به سمت فرایندها و محصولات نوین سوق دهند؟
از طرفی باید یک سری ابزارهای نوآورانه در شرکتهای بیمه مهیا باشد چه ابزارهای نرمافزاری و چه سختافزاری.
یکی از مواردی که در زمره ابزارهای نرمافزاری عینیت مییابد این است که آیا مدیران ارشد شرکتها به تحولآفرینی در تاکتیکها و محصولات اعتقاد قلبی دارند یا صرفاً اگر کار نوآورانهای انجام دادهاند بنا بر تکالیف نظارتی در همایش و شعار مورد اشاره بوده است؟
قدم در مسیر تحول، بدون آمادگی ذهنی ارکان شرکت بیمه از هیئت مدیره گرفته تا صف و ستاد امکانپذیر نخواهد بود و قطعاً تحولآفرینی پیش از هر چیزی باید در ذهن سازمان نهادینه شود تا در تاکتیکها و محصولات تجلی یابد.
از طرف دیگر ابزارهای سختافزاری نیز مطرح میشود که در این راستا که آیا به طور مثال سامانههای بیمهگری در شرکتهای بیمه حرفی برای گفتن دارند؟ ابزارها و تکنولوژیهای شرکت بیمه تا چه اندازه برای ارائه محصول نوآورانه برای طیف وسیعی از مشتریان ظرفیت دارد؟ و … .
آداب نوآوری و نقش نهاد ناظر بیمهای
اما نقش نهاد ناظر در این میان چیست؟ و سؤال مهمتر اینکه آیا نهاد نظارتی که همایشها را با شعاری چون نوآوری و هر سال یک محصول مزین میکند، فرایندهای نظارتیاش را مطابق با سیر تحولآفرینی و نوآوری بیمهگران تغییر داده یا همان پارادایمهای نظارتی سابق در دست اجراست؟
آیا آییننامههای مصوب شورای عالی بیمه ظرفیت این تحولات را دارد یا خیر؟ (استارتاپها و تقابل آنها با شبکۀ فروش یک نمونه بود که نشان داد آییننامههای مصوب صنعت بیمه ظرفیت لازم برای بستر تحول را دارا نیستند.)
به نظر میرسد نهاد ناظر اگر از شرکتهای بیمه خواستهای دارد باید پیش از آن، توقعات صنعت بیمه جهت تسهیلسازی تحول را برآورده کرده باشد.
اگر شعار هر سال، یک محصول نوین سر میدهیم باید مقررات، آییننامهها، فرایندهای نظارتی و … را در این راستا متحول کنیم.
از طرفی سؤال دیگر این است که آیا ساختار سازمانی بیمه مرکزی در راستای تحولآفرینی قرار دارد؟ آیا منابع انسانی تقویت شده است؟ آیا طراحان و مصوبان آییننامه و بخشنامهها در این مسیر حرکت میکنند؟
همۀ این سؤالات نشان میدهد که تحولآفرینی و تاکتیکها و تولید محصولات جدید توسط نهادهای بازرگانی نیازمند فرآیندهای نوین نهادهای نظارتی است و بدون Governanceها نقش مهمی در ایجاد چابکی صنایع دارند. بیشک یکی از موانع اصلی تحولات، خود دولتها هستند.
پر واضح است که اگر نهاد ناظر مجهز به فرایندهای نظارتی نوین و مبتنی بر ریسک باشد در مقابل تحولات نوآورانۀ شرکتهای بیمه و استارتاپها شوکه نمیشود و همیشه فرآیندهای بازار را برای تحولات آماده میکند.