معماری و تجربه کاربری در سنهاب باید خیلی سال پیش بررسی می شود. سامانه نظارت و هدایت الکترونیک بیمه ای که طی بیش از یک دهه به مرور تکمیل شده و به واسطه شرایط هیچگاه این فرصت را نیافته تا متناسب با رشد فناوری و روندهای روز دنیا، از نو بازطراحی شود طبیعتا اکنون در سال 1401 قادر نیست تا نیازهای روز ذی نفعان را پاسخگو باشد. اگر چه ممکن است عده ای باشند و به وایطه تعصبی که به سامانه فعلی دارند آن را بی نقص بدانند اما واقعیت جهانی که با سرعت سرسام اوری شاهد رشد تکنوژی و از رده خارج شدن تکنولوژی های قبلی است تکمیل دیگر کافی نیست برخی مواقع باید از بن بنا را فرو ریخت و از نو و متناسب با معماری های نوین سامانه سنهاب را بازطراحی کرد. البته به گفته نعمتی مدیر مرکز فاوای بیمه مرکزی، اقدماتی در خصوص طراحی سنهاب 2 در در دستور کار است اما اینکه پروژه سنهاب 2 دقیقا تا کجا پیش رفته سوالی است که جامعه ذی نفعان از بیمه مرکزی انتظار دارند پاسخ داده شود.
به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین معماری و تجربه کاربری در سنهاب باید خیلی سال پیش بررسی می شود. سامانه نظارت و هدایت الکترونیک بیمه ای که طی بیش از یک دهه به مرور تکمیل شده و به واسطه شرایط هیچگاه این فرصت را نیافته تا متناسب با رشد فناوری و روندهای روز دنیا، از نو بازطراحی شود طبیعتا اکنون در سال 1401 قادر نیست تا نیازهای روز ذی نفعان را پاسخگو باشد. اگر چه ممکن است عده ای باشند و به وایطه تعصبی که به سامانه فعلی دارند آن را بی نقص بدانند اما واقعیت جهانی که با سرعت سرسام اوری شاهد رشد تکنوژی و از رده خارج شدن تکنولوژی های قبلی است تکمیل دیگر کافی نیست برخی مواقع باید از بن بنا را فرو ریخت و از نو و متناسب با معماری های نوین سامانه سنهاب را بازطراحی کرد. البته به گفته نعمتی مدیر مرکز فاوای بیمه مرکزی، اقدماتی در خصوص طراحی سنهاب 2 در در دستور کار است اما اینکه پروژه سنهاب 2 دقیقا تا کجا پیش رفته سوالی است که جامعه ذی نفعان از بیمه مرکزی انتظار دارند پاسخ داده شود. در این میزگرد آقایان قاسم نعمتی، رئیس فاوای بیمه مرکزی؛ یوسف قلاتی، رئیس هیئت مدیره فناوران اطلاعات خبره؛ علیرضا مقرب، رئیس شورای فنی شرکت بیمه البرز؛ مهدی ترکی، مدیر محصول راهکارهای بیمه گری داتین و سرکارخانم طیبه قنبری، مدیرعامل تحلیلگران هوشمند ژرفا به گفتگو نشستند.
بخش اول را خواندیم بخش دوم از پی می اید:
* آیا میتوانیم قانع باشیم که مثلاً در شش ماه آینده پروژه سنهاب 2 را کلید بزنید که از کنار آن، پروژهای متناسب با استانداردهای روز دنیا شکل بگیرد؟
نعمتی: میتوان چنین کاری کرد؛ اما موضوع فقط سنهاب نیست. نقطه کلیدی در مدلسازی و استانداردسازی جدید و از آن مهمتر جاریسازی آن در صنعت بیمه است؛ مثلاً صنعت بیمه در طول سالهای متمادی بر اساس یک سری دادهها و مدلها، بیمه عمر صادر کرده است و تمام محاسبات و اکچوئریها بر مبنای آن دادهها شکل گرفتهاست. حال اگر استاندارد جدیدی تولید شود، مهاجرت دادهای از استاندارد و مدل قدیمی به استاندارد و مدل جدید چالش قابل توجهی خواهد بود. قطعاً مهاجرت از یک استانداردی به سمت استاندارد دیگر به سادگی Off کردن استاندارد قبلی و On کردن استاندارد جدید نخواهد بود.
* سنهابی که الان فعال است برای زمان خود خوب شروع کرد و به نقطة مطلوبی هم رسید مثل بانکی که یک کربنکینگ دارد بعد یک کربنیکنگ جدید طراحی میکند در اینجا نحوة مهاجرت سؤال است؟ آیا به یک باره مهاجرت صورت میگیرد یا کمکم و طبق ماژول و در زمانی که کر آماده شد مهاجرت اتفاق میافتد. برای سنهاب جدید هم همین فرایند قابل پیشبینی است.
نعمتی: منظور من بخش نرمافزاری سیستم نیست؛ چون نرمافزار را میتوان در یک بازه زمانی ایجاد کرد منظور من مدل دادهای و مدل دیتایی و استانداردهاست. تصور کنید بیمهنامة جدیدی با استاندارد جدید تولید کنیم این کار به نرمافزار جدید نیاز دارد؛ اگر در استاندارد قدیمی دیتای قدیمی را استخراج کنیم آن هم با مشکلاتی مواجه است یا امروز خسارتی از بیمهنامههای قبلی پرداخت کنیم مجدداً با مشکلات دیگری مواجه میشوم؛ بنابراین این موضوع پیچیدگی دارد.
* پیشنهادم این است که پروژه سنهاب 2 را به عنوان کیس مطالعاتی که مقالهاش در همایش 13 آذر ارائه شود در دستور کار پژوهشکده قرار دهید تا همه نقطه نظرات بیان شود.
نعمتی: درست است. منظور من از سختی این کار این نیست که انجام نمیشود؛ نه. صنعت بیمه در یک بازة زمانی لاجرم ناگزیر به انجام این کار است صنعت بیمه نمیتواند در مقابل آن مقاومت کند و باید آن را انجام دهد. من فقط به چالشها اشاره کردم. این کار ساده نیست و به همین دلیل سخت پیش میرود. از دید من زمان زیادی است که از انجام این کار گذشته است و هر زمان انجام دهیم دیر انجام دادهایم و کار سختتر خواهد شد.
ریشة بسیاری از نظارتهای ناموفق و پروژههایی که در شرکتهای بیمه ایجاد نمیشوند و بسیاری از نوآوریهایی که نمیتوان در صنعت بیمه به درستی اجرا کرد و با شکست مواجه میشوند همین مدلسازیهای غلط است؛ البته این صحبت اعتقاد شخصی من است و ممکن است دیگران نسبت به آن نقد داشته باشند. بسیاری از مسائل و مشکلات ناشی از این است که هنوز با تجارب شکستخوردة دیگران مواجه نشدهایم شاید هم شکست خوردهایم؛ ولی خبر نداریم. بحث این است که همان تجارب را تکرار میکنیم و این دوباره طراحی کردن چرخی است که قبلاً طراحی شده و صیقل پیدا کرده. به هر صورت دیتا از دید من چالش بزرگی است که در بسیاری از مصاحبههایم به آن اشاره کردهام؛ چون صنعت بیمه چیزی به جز دیتا ندارد. برای سنجش ریسک دیتا نیاز دارد، برای آیندهنگری و گذشتهنگری دیتا نیاز دارد، برای پرداخت خسارت دیتا نیاز دارد در واقع برای انجام هر کاری به دیتا نیاز دارد.
گاهی به دیتاهایی نیاز داریم که به دلیل استاندارد نبودن فرآیندهایمان آنها را تولید نمیکنیم؛ بنابراین نبود این دیتا در آینده میتواند ما را در نقطهای به بنبست و بیراهه برساند.
* آقای مقرب لطفاً نظرتان را بیان کنید.
مقرب: سؤال بسیار خوبی مطرح شد. به نظرم اگر زبان مشترکی ایجاد کنیم موفقتر خواهیم بود. به دلیل تعدد شرکتهای بیمه این نهادی به نام سندیکا شکل گرفته است و کارگروههای مختلفی در رشتههای گوناگون بیمهای دارد و میتواند در موارد مختلف تصمیمگیری کند در واقع سندیکا میتواند زبان مشترک صنعت بیمه باشد.
به نظرم باید زبان واحد را تعیین کنیم که جای یکسانسازی و هماهنگسازی زبان صنعت بیمه در بیمه مرکزی و سندیکاست. سندیکا جایی است که به صورت تشکلی، نقطه نظرات جمع میشوند در واقع بضاعت صنعت بیمه آنجاست و باید از آن مسیر پیش برویم و پیشنهادات، نقطه نظرات، اصلاحات و سایر موارد مرتبط با صنعت از سندیکا به بیمه مرکزی برود.
* آقای مهندس بیان کردند که گاهی دادههای شرکتهای بیمه اصلاً کیفیت لازم را ندارد شرکتهای بیمه باید چه کنند که دادههای تمیزتری ارائه کنند؟
مقرب: امروز این امکان وجود دارد که دیتا را کامل تفکیک کرد و اگر زبان مشترک در حوزة آیتی ایجاد شود و ساختار مناسب به وجود بیاید دیگر دیتایی بدون کیفیت ایجاد نمیشود؛ مثالی بزنم اخیراً طی جلساتی به موضوعی پرداختیم و از بیمه مرکزی درخواست داشتیم فلان تکلیف تعیینشده از طرف ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز را نپذیرید؛ چون برای صنعت بیمه مشکل ایجاد میکند؛ متوجه شدیم به واسطة این موضوع بخشهای آیتی شرکتهای بیمه به درخواست بیمه مرکزی در سیستمهای مکانیزه تعاریفی قرار دادهاند که با مبانی فنی و بیمهگری مغایرت دارد؛ بنابراین اطلاعات را از آقای قلاتی دریافت کردیم و پس از طرح در گروه فنی سندیکا آنها را به دو دسته قابل ثبت در سامانه و غیر قابل ثبت در سامانه تقسیم کردیم و آن را از طریق بیمه مرکزی در اختیار ستاد قرار دادیم؛ به این ترتیب بیمه مرکزی از طریق اطلاعات تخصصی دریافتی از سندیکا موضوع را مدیریت میکند.
موضوعی که به نظرم اهمیت بسیاری دارد اینکه بانکها در بحث توسعه تجارت الکترونیک بخشی از خدماتی که مشتری میتوانست انجام دهد با ایجاد زیرساختهای لازم در اختیار مشتری قرار دادند امروز مشتریان به راحتی در منزل خود نقل و انتقال انجام میدهند، امروز کسانی به بانک مراجعه میکنند که واقعاً کار بانکی خاصی دارند یا هنوز امکان ارائه آن خدمت در خارج از بانک فراهم نشده است. به این ترتیب کمکم فشار از روی بانکها برداشته شد و آنها توانستند به سمت نوآوری حرکت کنند. در صنعت بیمه دیتای بیش از 10 سال کاربری زیادی ندارد بیشتر جنبة آماری و اطلاعاتی و سالنامهای و نشری دارد. برای یک کاربر فنی دیتای 10 سال کافی است؛ بنابراین الان بهترین زمان است که فشار را از روی بیمه مرکزی برداریم. دیتا و اطلاعات امروز وجود دارد؛ ولی در اختیار صنعت بیمه نیست. در قدم اول باید در اختیار صنعت بیمه قرار بگیرد تا بسیاری از فشارها از روی دوش فاوای بیمه مرکزی برداشته شود تا شرکتهای بیمه با سرعت بیشتری و مراجعه کمتری به بیمه مرکزی امورات خود را مدیریت کنند. نکتة دیگر اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم در کشور ما تصمیمات فردی و مدیریتی بسیار اثرگذار است؛ پس لازم است برنامههای استراتژیک به خوبی برنامهریزی شوند؛ تا با تغییرات مدیریتی دستخوش تغییر جدی نشود یا کمتر شاهد تغییر در آن باشیم.
* آقای قلاتی در دور دوم بحث داده مطرح شد. صحبتی هم درباره صنعت بیمه و ورودی سنهاب داشتید، میتوانید بیشتر در مورد آن صحبت کنید.
قلاتی: هدف از ایجاد سامانة سنهاب در بیمه مرکزی نظارت بر اتکایی بود و همین امر باعث شد تا در بیمه مرکزی نسبت به اینکه در سامانه سنهاب ارزش افزودههایی برای صنعت بیمه ایجاد کنیم توجه کمتری شود نه اینکه توجهی نشده ولی کمتر توجه شده است؛ مثلاً استعلام اصالت بیمهنامه که در اختیار بیمهگذاران قرار دارد به اندازة کافی با ارزش است یا در مورد رشتة شخص ثالث ارائة کد یکتا یا دریافت سوابق خسارت و بحثهای دیگر اقدامات بسیار با ارزشی هستند؛ ولی هنوز جای کار بسیاری وجود دارد. ارزش افزودههای بسیاری در این دیتا میتوان داشت که نداریم.
یکی از نقطه ضعفهای سامانه سنهاب از بُعد دیتا که حتماً باید در سال جاری و سال 1402 به آن بپردازیم این است که سامانة سنهاب فقط در بعد فنی توسعه پیدا کرده است و هنوز در بعد مالی توسعة لازم را پیدا نکرده است؛ البته حتماً این موضوع دغدغة آقای نعمتی است.
قصد دارم این موضوع را به سؤال دوم ارتباط دهم؛ اگر به دادههای موجود در سنهاب با دید عملیاتی بنگریم و آن را دیتایی بدانیم که مبنای عملیات در صنعت بیمه شود شک نکنید که این دیتا خود به خود درست خواهد شد. امروز این دیتا در سامانه سنهاب انبار میشود و کسی با آن کاری انجام نمیدهد؛ طبیعتاً تا وقتی کسی با آن کاری نداشته باشد به فکر ایجاد کدینگ یکسان یا افزایش کیفیت دیتا نمیافتد؛ مثلاً امروز انتظار نداریم وقتی کد ملی را وارد سامانه سنهاب میکنیم به جای اطلاعات قلاتی اطلاعات آقای مقرب مشاهده شود؛ چون به صورت عملیاتی از کد ملی استفاده میشود؛ بنابراین کیفیت دیتا در این بخش 100 درصد است یا در حوزة کدپستی 100 درصد است.
در گذشته بارنامهها با کیفیت بسیار بدی وارد صنعت بیمه میشد؛ اما امروز عملیات صدور و خسارت متصدیان حمل و نقل به دیتای بارنامه وابسته است این دیتا در ابتدا 50 درصد کیفیت داشت؛ ولی امروز حدود 100 درصد است. بنابراین یکی از راهکارها برای افزایش کیفیت دیتا در سامانة سنهاب این است که از آن استفاده عملیاتی کنیم.
اجازه دهید به بحث استانداردهای بینالمللی بپردازم. استانداردهای بینالمللی بسیار خوب هستند؛ اما نباید فراموش کنیم که با مقولهای به نام «بیمهگری ایرانی» مواجهیم. آیا ما میتوانیم با سامانة شرکت مونیخری یا ارگو کار کنیم؟ خیر. با اینکه این سامانهها استانداردهای بسیار بالایی دارند؛ ولی بیمهگری ما بسیار متفاوت است و در همة رشتهها مفاهیم بیمهگری خود و طبیعتاً استانداردهای متناسب با آن را نیاز داریم.
موضوع دیگری که میخواهم به آن اشاره کنم این است که ما در سامانة سنهاب که سامانة بسیار بزرگی است فریمورک نداریم؛ البته آقای نعمتی بیان کردند شاید 10 سال قبل نمیشد به این مقوله فکر کرد؛ ولی امروز نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود.
* یعنی چارچوب کاری مشخص ندارد.
قلاتی: سنهاب یک معماری مشخص و فراگیر ندارد. ما در سامانة سنهاب به یک معماری و چارچوب منسجم و فراگیر در مورد کل رشتههای بیمهای نیاز داریم؛ البته نمیتوان گفت که سامانهای به این بزرگی زیرساخت ندارد؛ ولی باید انسجام و عمق بیشتری پیدا کند و بروز شود؛ وقتی زیرساخت معماری به وجود بیاید همه میدانند که این سامانه چارچوب مشخصی را در حوزههای کسب و کاری و فنی دنبال میکند و قرار نیست در آن، هر اتفاقی طبق دلخواه ما بیفتد.
در معماری سامانه سنهاب تفکر فنی انتزاعیای که هیچ چیز و هیچ کس نتواند انسجام آن را دچار خدشه سازد مورد نیاز است؛ اما با حقوقهایی که در بیمه مرکزی و صنعت بیمه پرداخت میشود امکان جذب چنین افرادی نیست. آقای نعمتی باید دست بازی در این زمینه داشته باشد تا شخصی که میتواند چنین کاری انجام دهد جذب کند. آیا آقای نعمتی با قوانین جذبی که در بیمه مرکزی وجود دارد، میتواند چنین شخصی را در بیمه مرکزی جذب کند؟ من از طرف ایشان میگویم؛ نه.
* آقای ترکی لطفاً نظرتان را بیان کنید.
ترکی: من هم میخواهم به موضوع بیمهگری ایرانی بپردازم؛ البته در همة بخشهای ایران از جمله بانک هم چنین روندی وجود دارد؛ مثلاً خدمت کارت به کارت در هیچ کجای جهان وجود ندارد. این وضعیت در بیمهگری خیلی جدیتر وجود دارد. کسب و کار بیمه از نظر طراحی سیستم به گونهای است که قاعدتاً شما باید بتوانید با یک موتور قواعد کسب و کاری استاندارد، آن را مدیریت کنید و تا جایی که اطلاع دارم نرمافزارهای خارجی بیمهگری، همین طور هستند و حجم بالای سفارشیسازی با سناریوهای خاصی ندارند؛ در حالی که اگر بخواهیم بیمه را در ایران پیادهسازی کنیم باید لیست بلند بالایی از ifو else بچینیم که نه فقط بیمه مرکزی بلکه خود شرکتهای بیمه نیز تنوع و پیچیدگی بالایی ایجاد میکنند؛ البته ممکن است برای بزرگ کردن پرتفویشان مجبور به این کار باشند؛ ولی بخشی از این بههمریختگی داده به این مسئله بازمیگردد که تعهد جدی بر حرکت در چارچوب استاندارد وجود ندارد. قطعاً نقطه نظرات شرکتهای فناور با توجه به اینکه موتور محرک فنی و اجرایی شرکتهای بیمه هستند میتواند در این زمینه مؤثر باشد.
* ما یک راهکار کوتاهمدت در کنار بلندمدت نداریم یا طرف مدام یک راهکار بلندمدت پیش پای ما میگذارد و ما میگوییم، نمیشود یا آنقدر کوتاهمدت است که کل منافع بلندمدت طرف مقابل زیر سایه قرار میگیرد.
ترکی: ما تلاش میکنیم به سمت دادة صحیح برویم وتأثیرگذار باشیم؛ همانطور که شرکت داتین در حوزة بانکی در حال حاضر بسیار تأثیرگذار است، در صنعت بیمه نیز در حال طی کردن همین مسیر هستیم و به عنوان یک شرکت فناور پیشرو به دنبال ایفای نقش کلیدی در این حوزه هستیم.
معتقدم در حال حاضر مشارکت نگاههای مختلف شرکتهای متنوع فناور حوزه بیمه و استارتاپها در سندیکا کافی نیست و باید شرایط به گونهای ایجاد شود که طیف گستردهتری از نظرات و نگاههای جدید و خلاق از شرکتهای مختلف فناور در این حوزه ابراز و شنیده شود. ما میتوانیم به دلیل مشتریانمان در سندیکا حضور داشته باشیم؛ ولی تا جایی که میدانم استارتاپها و اینشورتکها خیلی به این فضا دسترسی ندارند؛ بنابراین باید راهی برای شنیده شدن نظرات و صحبتهای مجموعههایی که به آنجا دسترسی ندارند یا صحبتشان شنیده نمیشود وجود داشته باشد. منظورم این نیست که یک به یک از آنها سؤال شود، بلکه میتوان در قالب کارگروهی از شرکتهای فناوری که در حوزه بیمه فعالیت میکنند شکل بگیرد تا آنها هم نظرات مشورتی خود را ارائه دهند.
مقرب: در سندیکا کارگروه آیتی وجود دارد. داتین در حوزة بانک شناختهشده است در مورد بیمه هم به زمان بیشتری نیاز دارد تا شناختهشده شود؛ مثلاً آقای قلاتی و همکارانشان در فناوران به خوبی در صنعت بیمه جا افتادهاند.
* خانم قنبری یکی از چالشهای صنعت بیمه جریان داده و چالش دیگر آن خود داده است. این دو خیلی به هم ربط دارند؛ لطفاً به یک چارچوب خاص در حوزه داده نیز اشاره کنید.
قنبری: قبل از پاسخ به این سؤال گریزی به مبحث قبلی بزنم؛ مطرح شد بیمهگری ایرانی داریم؛ بله درست است یک سری قواعد خاص در ایران وجود دارد که مشابه آن در کشورهای دیگر وجود ندارد، در همین راستا بحث بومیسازی استانداردها را نیز داریم.
نمیتوان ادعا کرد که یک استاندارد را بدون تغییر همانگونه که در کشوری دیگر پیاده شده وارد صنعت بیمه ایران میکنیم؛ بلکه باید استاندارد را وارد کنیم و بر مبنای آنچه در صنعت بیمه داریم آن را بومیسازی کنیم. در مواردی که استاندارد مغایر با فرایندهای فعلی است؛ شاید تصمیمگیرندگان صنعت به این نتیجه برسند که اصلاحاتی در فرآیندهای فعلی انجام دهند یا شاید بر اساس تحلیلها به این نتیجه برسند که فرآیند فعلی مناسبتر است و استاندارد را تغییر دهند.
همانطور که بیان کردند، وارد کردن چنین استاندارد جامعی به صنعت بیمه که تاریخچه طولانی با رویه فعلی دارد و به آن عادت کرده، چالشی بزرگ است. صنعت بیمه نسبت به سایر صنایع، فرآیندهای پیچیدتری دارد و نیز بدنه فرهنگی و ساختار سازمانی آن نسبت به تغییر مقاومت بالایی دارد، بنابراین نمیتوان استاندارد را به صورت یکجا وارد کرد؛ تغییرات ناشی از استاندارسازی باید به مرور زمان انجام شود، در گام اول میتوان استاندارد را مطالعه و وضعیت موجود را بررسی کرد و نقطه شروع مناسب و نقشه راه پیادهسازی را پیدا کرد.
در جواب سؤال، مسئلهای که در مورد کیفیت داده مطرح است اینکه دیتاهایی که با سختی و فرآیندهای مختلف و هزینههای زیاد جمعآوری شدهاند کیفیت لازم را ندارند. کدینگ استاندارد وجود ندارد و جایی هم که کدینگ وجود دارد ورود دیتا درست نیست. پیشنهادی که برای وضعیت فعلی میتواند کارگشا باشد و در سمپل کوچک آن را اجرا کردهایم این است که داشبوردهای کیفیت داده طراحی شوند. گزارشات به صورت دورهای هدفمند بررسی شوند. کاربردهای اولیه صنعت بیمه چه هستند؟ مثلاً تعیین ریسک خسارت یا تعیین ریسک تقلب یا انواع اکچوئری هستند یا قصد داریم آنالیزی از گذشته داشته باشیم یا اعتبارسنجی مشتریان جدید برای انعقاد قرارداد. به نظرم دیتاها باید بر مبنای کاربردشان به صورت هدفمند پالایش شوند؛ مثلاً از چهار سال پیش کدملیها درست وارد سامانه میشوند؛ چون بحث استعلام ثبت احوال پیادهسازی شد. اگر دریافت یک سری استعلامها زمانبر یا ناممکن است، میتوان نظارت بهتری با داشبوردهای کیفیت داده داشت.
بحث دیگر که به سنهاب و تجربه کاربری مرتبط است بحث بیمهگذاران و تجربة مشتریان است؛ سامانه سنهاب در لول بالاتر سوئیچ بیمه مرکزی میتوانند تأثیر مثبتی بر تجربه مشتریان بگذارد و باعث افزایش ضریب نفوذ بیمه شود؛ که به کرات در صنعت بیمه مطرح شده و نسبت به میانگین جهانی پایین است و باید افزایش یابد.
* وقتی صحبت از تجربة کاربری میکنیم منظورمان بیشتر شرکتهای بیمه و شرکتهای فناوری هستند.
قنبری: البته این بحث را میتوان دو جانبه بررسی کرد. سامانة سنهاب این کار را آغاز کرده است و گرایش دارد که فرآیند خسارت را آنلاین کند. آنلاین شدن فرآیند خسارت منافع بسیاری برای صنعت بیمه و بیمهگذاران دارد؛ در این فرآیندها شفافیت ایجاد میشود، امروزه مراودات و مکاتبات با نهادهای مرتبط همچون پزشکی قانونی و ناجا به صورت کاغذی صورت میگیرد که زیرساختی مناسب برای وقوع تخلفات است. اطلاع داریم که ناجا دیتای دیجیتال دارند؛ ولی پزشکی قانونی را اطلاع ندارم. در صورت دسترسی و مپ شدن به این دادههای بیرون از صنعت، هم به کیفیت داده افزایش مییابد و هم به کاهش مغایرتها و تخلفات کمک کند.
با توجه به تحلیلهایی که روی دادههای صنعت انجام دادیم، کیفیت دادة صدوری با ارفاق قابل قبول است؛ ولی از مرحله صدور به بعد، فرایند پروندههای خسارت عمدتاً کاغذی پیش میروند یا با فقدان داده مواجهیم یا دیتای موجود نادرست است؛ اگر فرآیندها از ابتدا تا انتها، یعنی از صدور بیمهنامه تا پرداخت خسارت به درستی دیجیتال شود و استعلامهای مورد نیاز فراهم شوند
تا فرآیند ثبت حواله ادامه یابد و از طرفی میتواند کیفیت داده را بهبود ببخشد. سنهاب با پشتوانه نهاد ناظر، میتواند دیجیتال شدن این فرایندها را تسهیل و تسریع کند.
* آقای نعمتی لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید و بگویید آیا سنهاب برای بیمهگذاران ایدهای دارد؟
نعمتی: یکی از نکات حائز اهمیت، جایگاه واحدهای فناوری اطلاعات در شرکتهای بیمه است. واحد فناوری اطلاعات بسیاری از شرکتهای بیمه در حد یک الی دو کارشناس خوب و در شرکتهای بزرگ تعداد بیشتری کارشناس دارند؛ از طرفی آنها بیشتر به عنوان رابط بین شرکت خودشان و شرکتهای فناوران و داتین و پیمانکاران فعالیت میکنند و مشکلات خود را به این دو شرکت منتقل میکنند؛ بنابراین در شرکتهای بیمه واحد فناوری اطلاعات به آن شکل وجود ندارد و بیشتر سیم رابط هستند.
* لطفاً مدل هم ارائه دهید؛ چون یکی از چالشهای شرکتهای بیمه نداشتن دانش است.
نعمتی: قبول ندارم. بعید میدانم اینطور باشد؛ اگر امروز میکروفن را مقابل مدیرعاملان یا هر سرمایهگذاری در هر شرکت بیمهای قرار دهید؛ یکی از چالشهای اساسیشان را فاوا میدانند و فناوری اطلاعات را ضامن موفقیت و عامل نظارت قلمداد میکنند. امروز چه کسی هست که بگوید فاوا اهمیت ندارد؛ بنابراین درد ندانستن نیست. هر دستاوردی سرمایه گذاری خود را دارد وقتی برای بهرهگیری از فناوری تمایل به سرمایهگذاری ندارید و پرداخت دستمزد و خرید تجهیزات فناوری و … را هزینه میبینیم، یعنی فقط شعار میدهیم.
* منظور از دانش رسیدن به یک ضرورت است. شاید حرف من هم اشتباه باشد؛ مثالی بزنم امنیت برای ما اهمیتی نداشت و تا زمانی که کمربند اجباری نشد آن را نبستیم و این موضوع ربطی به آگاهی نداشت.
نعمتی: با این دیدگاه «متأسفانه» موافقم؛ موضوع قدری فرهنگی شد یعنی چیزی را که باید انجام دهیم و به «درستی آن باور داریم» باید «کسی مجبورمان کند تا انجام دهیم».
به نظرم پیشنهادی که شما دنبال آن هستید ایجاد آییننامة فناوری اطلاعات در صنعت بیمه باشد. این آییننامه باید در چند بُعد از جمله امنیت، کیفیت داده، استانداردهای کلان نرمافزارهای بیمهگری و ابعاد دیگر طراحی شود.
دوستان به نکتة بسیار درستی اشاره کردند؛ شرکتهای بیمه میتوانند به صورت سفارشی مبنای عدم رعایت قانون در نرمافزارشان را ایجاد کنند؛ چون رابطة پیمانکاری و کارفرمایی مطرح است و بعضی از شرکتهای پیمانکاری ممکن است سماجت بسیاری به خرج دهند؛ ولی عموماً در یک نقطه مقاومت شکسته میشود و این کار انجام میشود؛ بنابراین در این بُعد هم باید بحث تأییدیه و تعهد رعایت اجرای قانون مدنظر قرار گیرد. بحث جایگاه و ساختار فناوری اطلاعات در شرکتهای بیمه نیز مهم است. امروز در بسیاری از شرکتهای بیمه مشکل مراکز داده و نحوة نگهداری داده داریم. این مباحث اهمیت ویژهای دارند که مغفول مانده است.
* یکی از راهحلها این است که مرکز فاوا در بیمه مرکزی به معاونت تبدیل شود.
نعمتی: بحث مدلسازی شرکتها و سازمانهایی که مبتنی بر ایدة حاکمیت فناوری اطلاعات پیش میروند و آرزوی دیجیتال ترنسفورمیشن را دارند در پلتفرمهایی که در دنیا وجود دارد و فریمورکهایی که برای این نوع سازمانها پیشنهاد میشود که میخواهند فناوری اطلاعات را پیشة کار خود قرار دهند؛ مانند استاندارد APQC سه لایه کلی برای سازمان در نظر میگیرند و در تمام این لایهها از مدیریت و تصمیمسازی گرفته تا اجرایی و پشتیبانی، فاوا حضور دارد؛ یعنی اینطور نیست که فاوا یک اداره در یک لایه از سامان باشد؛ بلکه در تار و پود سازمان حضور دارد. وقتی سازمان وظیفهمحور چیده میشود یک سری وظیفهها در لایة مدیریتی و تصمیمسازی و به صورت کلان وجود دارد و یک سری وظیفهها در لایة اجرایی قرار میگیرد که باید فاوا در آنجا هم حضور داشته باشد.
* آیا در هیئت عامل بیمه مرکزی فردی که تجربة فاوایی داشته باشد حضور دارد؟
نعمتی: اخیراً تعدادی از عزیزان تغییر کردهاند و شاید در رزومة کاریشان تجربة فاوایی داشته باشند؛ اطلاع قابل اظهاری از سابقه فعالیت و تجارب عزیزان اخیراً عضو شده در هیئت عامل ندارم؛ ولی فکر میکنم به طور کلی پاسخ سؤال شما منفی باشد.
* آیا ضرورت تشکیل معاونت فاوا را در سطح مدیریت عامل مثبت ارزیابی میکنید؟
نعمتی: به نظرم با توجه به نقش فناوری اطلاعات در بسیاری از سازمانها نه تنها در بیمه مرکزی، بلکه در تمام سازمانها این موضوع باید وجود داشته باشد؛ به نظرم در لایة تصمیمگیری و تصمیمسازی و در لایة هیئت عامل در هر شرکت بیمه باید یک فرد آگاه و مسلط به فاوا حضور داشته باشد. استاندارد APQC این امر را ضروری دانسته است؛ البته در شرکتها و ساختارها تلاش شده ذیل معاونتها یا ترکیبی از معاونتها مختلف یا حتی به صورت «اسمی» به عنوان مرکز فاوا نهادسازی شود ولی کارایی لازم را نخواهد داشت.
نکتة دیگر اینکه من پلتفرم را خارج از استاندارد نمیبینم؛ وقتی استانداردی در بسیاری از کارها وجود ندارد زیبا نیست که در مورد پلتفرم صحبت کنیم. در کشورهای خارجی که پلتفرم دارند همه چیز استاندارد دارد؛ اما در ایران استاندارد درست و درمانی داریم و دوستان تعابیر بیمهگری ایرانی را مطرح میکنند که کاملاً درست است بسیاری از پارامترهای بیمهگری جهانی در ایران رعایت نمیشود؛ مثلاً اگر مطابق استاندارد باید ریسک را بسنجم و بعد بیمه کنم در این صورت اصلاً نباید خودرویی مانند «پراید» را بیمه کنیم. پراید با اصول اولیه بیمه قابلیت بیمه کردن ندارد نرخ بیمهای که پراید دارد باید حق بیمهاش بسیار بالاتر از چیزی که هست، باشد. بیمهگری در ایران در بسیاری موارد، از علم خارج میشود و اقتضایی میشود.
* شاید به همین دلیل نمیگویند رشته بیمة شخص ثالث، بلکه میگویند رشتة شخص ثالث.
نعمتی: تعبیر شما کاملاً درست است. این پلتفرم باید در ریشة خود، فرایندهای استاندارد و استاندارد دیتایی داشته باشد تا بتوان آن را پلتفرم کرد؛ البته این به آن معنا نیست که سنهاب به این دلیل پلتفرم ندارد. میخواهم بگویم که اگر پلتفرم هم ایجاد کنیم؛ چون هیچ چیز مشخص و استانداردی ندارید به مرور مجبور میشویم بنا به مقتضایاتی، دانهدانه آن را نقض کنیم. (مثل معروف شیر بییال و کوپال و دم و اشکم)
نکتة دیگری که در جمعبندی باید به آن اشاره کنم اینکه صنعت بیمه بهرغم اینکه خود مدیریت ریسک میکند به شدت، ریسکگریز است؛ در واقع در ورود فناوریها و در تست فناوریها و اینکه کسی ایدة جدیدی ارائه میدهد ریسکگریز است تا زمانی که چندین دلیل و مدرک نداشته باشد که آیا موفق است یا نه سراغ آن نمیرود و کاملاً ریسکگریز است و این ویژگی، ویژگی بسیار بدی است پیشنهادم برای مدیریت این قضیه این است که مرکز نوآوری در صنعت بیمه ایجاد شود و این مرکز بتواند کمک کند تا ایدههای نو و کارامد شناسایی و حمایت بشوند و راحتتر وارد صنعت بیمه شوند و سندباکسهایی کنار دست آن شکل بگیرد.
* به نظرتان این مرکز در کدام سازمان شکل بگیرد بهتر است؟
نعمتی: به نظرم مرکز نوآوری باید با همکاری شرکتهای بیمه در پژوهشکدة بیمه شکل بگیرد.
* اما روح پژوهشکده، پژوهشی است؟
نعمتی: شرکتهای بیمه قطعاً باید در این امر کمککننده باشند؛ چون اساساً برای اینکه محصول بیمة مبتنی بر یک طرح نوآوری ایجاد شود باید یک نفر آن را پیاده کند؛ اگر کسی یک طرح نو داشته باشد و سراغ یکایک شرکتهای بیمه برود؛ اما هیچ کدام اجرا نکنند کاری از دست پژوهشکده بیمه برنمیآید؛ بنابراین باید در صندوق نوآوری، شرکتهای بیمه دخیل باشند تا در چرخة سودآوری که در نوآوری ایجاد خواهد شد سهیم باشند. به نوعی وقتی ایدهای بیرون میآید یک یا چند شرکت بیمه اسپانسر آن شوند تا وقتی ایده آماده اجرا شد حداقل در قالب سند باکس آماده پذیرش تست و اجرا شوند و پشتیبانی کنند در غیر این صورت طرحها دچار سرونوشت طرحهای پژوهشی میشوند.
در مورد بحث دیتا باید بگویم که دیتایی که در سامانة سنهاب تجمیع میشود در همة رشتهها نیست؛ بلکه تمام دیتاهای مورد نیاز نظارت در تمامی رشتههاست؛ بنابراین عملکردی که از تجمیع این دیتاها دنبال آن هستیم این است که به درد نظارت بخورد و ابتدائاً به دنبال تسهیل بیمهگری نیستیم. در سامانه سنهاب دیتایی تجمیع شده است که در فرآیندهای مختلف به درد نظارت بخورد. به تجربه ثابت شده است اگر دیتایی را که وارد فرآیند کاری نشده است دیتای زباله و دور ریختنی است و قابل بهرهبرداری نیست؛ بنابراین جمعآوری دیتایی که وارد فرآیند کاری نشود کاملاً اشتباه است و فقط سبب هدر رفتن منابع و انرژی میشود؛ بنابراین اگر قرار است از سامانة سنهاب انتظار داشته باشیم که به تسهیل بیمهگری کمک کند باید برخی از فرآیندهای بیمهگری را وارد آن کنیم یا بهتر بگویم، سنهاب را وارد فرایندهای بیمهگری کنیم؛ بنابراین برای حفظ جایگاه نظارتی بیمه مرکزی، بهتر است که همکاری بین شرکتهای بیمه و سامانهنگار شکل گیرد.
یکی از مقولههایی که خیلی میتواند به شرکتهای بیمه کمک کند تعریف پروژههایی از جنس دیتا Enrichment است. در صنعت بیمه دیتاهای بسیاری را جمعآوری میشود؛ ولی برای تصمیمگیری به دادههای پیرامونی در مورد موضوعات بیمه (منظور مورد بیمه است) نیاز است. ممکن است در سامانة سنهاب فقط نامی از پالایشگاه بوعلی داشته باشد؛ ولی سوابق خسارتی و تعمیراتی و سوابق محیطی و به طور کلی دادههای پیرامونی آن وجود ندارد؛ اما میتوان این دیتاها را کنار این «موردهای بیمهای» متمرکز کرد؛ این دادههای پیرامونی، دادهها و سوابق موجود در صنعت بیمه را ارزشمندتر میکند. این کار فراتر از وظیفة نظارتی بیمه مرکزی است؛ ولی میتواند به عنوان یک پروژه توسط دوستانی از جمله خانم قنبری که از جمله شرکتهای نوآور هستند انجام شود.
تمرکز ما برای امسال این است که نظارت پیشگیرانه را پیادهسازی کنیم منتهی با زاویهدید و برش اطلاعات مالی، تا به امروز بُعد نظارتی سامانه سنهاب نظارت فنی بود؛ اما قصد داریم با توجه به دستور رئیس کل محترم دامنه نظارتی سنهاب ارتقا دهیم و نظارت مبتنی بر اوضاع مالی و توانگری را در سنهاب عملیاتی کنیم. این کار راهی ندارد جز اینکه مبتنی بر دادههای حوزة مالی شرکتهای بیمه و مباحث سرمایهگذاری و ریسکسنجی و توانگری مالی انجام شود.
* چه کسانی برای نظارت هوشمند باید درگیر باشند؟ چون شما به تنهایی نمیتوانید صنعتی را هوشمند کنید مگر اینکه ذینفعان هم همراه شما باشند.
نعمتی: بحث هوشمندی جای صحبت زیادی دارد. هوشمندسازی مانند BI یا دادهکاوی نیست. شرکتهای بیمه ممکن است ریسکی را قبول کنند که توان نگهداری و مدیریت آن را ندارند و بیشتر کنترلهای مکانیزه ایجاد میکنند. در ادامة سال 1401 بیشتر قصد داریم به سمت مباحث دادهکاوی و هوشمندسازی و … برویم؛ یعنی تمرکز ما بر این است که بتوانیم وارد حوزة مالی شرکتهای بیمه شویم و مباحث نظارتی و شاخصهای نظارتی را در این بخش انجام دهیم. قطعاً در این مسیر با سازمانهای دیگر هم مراوده خواهیم داشت.
در این لحظه و در این نشست دارم بلندبلند فکر میکنم و ایدههایی را طرح میکنم که هنوز به صورت متمرکز و هدفمند مورد بررسی جمعی تصمیمگیران بیمه مرکز قرار نگرفته است.
* شرکتهایی مانند اعتبارسنجی ایران اطلاعات زیادی از صنعت بیمه دارند آنها نمیتوانند در حوزة داده به شما کمک کنند؟
نعمتی: این شرکتها روی افراد تمرکز دارند و تسلط دیتایی آنها زیرمجموعهای از تسلط دیتایی ماست و دیتاهای حوزه بیمه را از ما دریافت میکنند. ما هم در حد یکسری معذورات دیتا در اختیار آنها قرار میدهیم و مدل دادههای ما با یکدیگر متفاوت است. جلسات بسیاری با آنها برگزار کردیم و بخشی از دیتاها را در اختیارشان قرار دادیم. این شرکت گذشتهنگر است ولی ما قصد داریم در لحظه وارد شویم و پیشگیرانه کار انجام دهیم.
* آقای مقرب لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
مقرب: من از نظر فنی بیمهگری صحبتهای خود را جمعبندی میکنم؛ توضیحات دوستان معطوف به حوزة زیرساختی و نگاه آیندهنگری بود. معتقدم؛ سنگ بزرگ علامت نزدن است. متأسفانه امروز دورهای را تجربه میکنیم که دورة مدیریتها در شرکتهای بیمه کوتاه شده است و همة اینها بسیار اثرگذار هستند.
* در شرکتهای بیمه افراد فقط جابهجا شدهاند و تغییر نکردهاند.
مقرب: تصور کنید من از این حوزه به حوزة دیگری بروم؛ ولی دیگر در آن حوزه هیچ نقشی ندارم چون تخصص آن حوزه را ندارم. متأسفانه نیروهای کیفی موجود در حوزه فنی و بیمه مرکزی متناسب با اندازه صنعت، شرکتهای بیمه و نیاز نیست و در نحوة آموزشهای تخصصی اجرایی ضعیف بودهایم. به نظرم علت آن عدم وجود مبانی انتخاب افراد براساس تواناییهای فنی و لازم است؛ از طرف سندیکا باید بگویم که ما نیاز به دیتا و اطلاعات داریم. بیمه مرکزی باید به تغییر نگاه نظارتی خود سرعت ببخشد؛ البته در بحث نظارتی هم ایراداتی وجود دارد که باید عزیزان دیگر به آن بپردازند؛ ما در حوزة استفادهکننده و بهرهبرداریکننده از این سامانه و برای ارتقاء سطح فنی و سطح حرفهای بیمهگریمان نیاز به دیتا و اطلاعات داریم. این اطلاعات با میزانی که در مرحله نخست نیاز داریم در اختیار بیمه مرکزی قرار دارد؛ ولی باید به اشتراک گذاشته شود و در اختیار صنعت قرار گیرد. معتقدم که امروز برخی از تصمیماتی که مبنای ارائه مجوزهای لازم از سوی بیمه مرکزی شده مثل آییننامه 94 دارا نقص جدی میباشد و بیمه مرکزی هم به آن ورود نکرده است یا مطلع نیست؛ اگر ارائه شود بر اساس آن میتوان شرکت بیمه را با تکمیل سیستمهای نظارتی طبق قوانین و آییننامههای مربوطه پاسخگو کرد.
* آیا شما در سندیکا این شرایط را میتوانید فراهم کنید که مرکز داده کسب و کاری راه بیندازید؟
مقرب: نمیدانم باید در این مورد صحبت کنیم.
آدمی که گرسنه است اگر دسترسی به غذای کامل نداشته باشد معمولاً تهبندی میکند ما امروز در صنعت بیمه تا زمان آماده شدن کامل سیستم اطلاعات به تهبندی نیاز داریم و همین امر باعث میشود که سطح کیفی خدمات و بیمه گری فنی به صورت قابل قبولی افزایش یابد؛ در این منظر شرائط هنوز ایده آل نیست یعنی نگاه بیمه مرکزی در سامانه سنهاب استفادة نظارتی از منظر خود بوده است و به نیازهای شرکتهای بیمه توجه کاملی تشده است. ما تشنة اطلاعات هستیم تا ریسکهای بازار را به درستی انتخاب، ارزیابی و قیمتگذاری کنیم.
نعمتی: ما حاضریم هر نوع دیتایی که سندیکا لازم دارد ارائه دهیم.
مقرب: زمانی که بیمهگران اطلاعات شفاف و درست داشته باشند؛ حتی اگر محاسبات بیمهگریشان درست نباشد حداقل در مورد آن ریسک هر تصمیمی میگیرند نسبت به آن آگاهی دارند و دیگر این اتفاق نمیافتد که برخی از بیمهگذاران به صورت غیر فنی خسارتی چند صد میلیاردی به صنعت بیمه تحمیل کنند تعارف را کنار بگذاریم امروز برخی از بیمهگذاران هستند که بازار بیمه را هدایت میکنند و چه زمانی این وضعیت بر هم میریزد؛ زمانی که معادله را بر هم بزنیم و زمانی میتوانیم معادله را بر هم بزنیم که دستمان در مورد اطلاعات مورد نیاز صنعت و متناسب با تعداد بازیگران آن پر باشد؛ چه کسی باید دیتا و اطلاعات را در اختیار ما قرار دهد؟ طبیعتاً دوستان بیمه مرکزی. البته یک نیاز دیگری اینجا وجود دارد و آن اینکه من به عنوان یک فرد بیرونی که شناختی از بیمه مرکزی دارم و سالیان سال است در کمیتهها و شوراهای متعددی حضور داشتم و در تدوین و بازنگری برخی آییننامهها نیز همکاری کردهام به نظرم باید ارتباط بین معاونت نظارت و معاونت اتکایی فنی قویتر شود و بعد ارتباط این دو با فاوا.
همچنین ما یک سری نیازها داریم که هنوز نتوانستهایم از شرکت مجری خود در بخش آیتی دریافت کنیم که علت اصلی آن کمبود نیروی انسانی متخصص در این حوزه است. حرف اول را نیروی انسانی مجرب میزند و مشکل اصلی همانطور که آقای قلاتی اعلام داشتند در این حوزه موضوع دستمزد است. قطعاً با تدبیر لازم از سوی شرکتهای خدماتی آیتی به صنعت بیمه و همکاری شرکتهای بیمه میتوان این مشکل را به حداقل رساند.
* آقای قلاتی لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید و ایدههای مورد نظرتان برای سامانة سنهاب را بیان کنید.
قلاتی: خواهشی که از آقای نعمتی دارم این است که با هدفمندی بیشتری توسعه سنهاب را انجام دهند؛ چون امروز از سازمانهای بیرونی، معاونت نظارت و بخشهای دیگر هر روز انواع و اقسام نیازمندیها برای سنهاب تعریف میشود و آقای نعمتی به دلیل حسننیتی که دارند سعی در انجام همه آنها دارند. تعدد پروژهها آنقدر زیاد شده است که همکاران بیمه مرکزی دیگر امکان رسیدگی به همه آنها را به صورت همزمان ندارند. متأسفانه بعضی از آنها هدف مشخصی را هم دنبال نمیکنند؛ مثلاً الزام شده که اطلاعات بیمهشدگانمان را به بیمه سلامت ارائه دهیم تا در آنجا بانک اطلاعاتی بیمهشدگان ایجاد شود. اما پس از ارائة اطلاعات چه اتفاقی میافتد؟ هنوز کسی نمیداند. بیمه مرکزی یکی از نهادهای مهم اقتصادی کشور است و نمیتوان کار بیهوده به بیمه مرکزی تحمیل کرد آن هم در این خشکسالی نیروی انسانی. شاید لازم است گاهی بیمه مرکزی مقاومت بیشتری در مورد بعضی از پروژههای بیهدف به خرج دهد؛ البته اگر پروژه هدفمند باشد هیچ حرفی در مورد آن نیست؛ ولی اگر پروژه بیهدف است باید در برابر آن مقاومت کنیم.
نکتة دیگر اینکه برای اینکه صنعت بیمه پروژة سنهاب را از خود بداند باید به واسطة سنهاب برای صنعت بیمه تسهیلگری ایجاد کنیم. اگر بیمه مرکزی دستش بسته است میتواند این مأموریت را به شرکت سنحاب (سامانهنگار حامی بیمه) واگذار کند در هر صورت این وظیفة نهاد بیمه مرکزی است که این اتفاق بیفتد و صنعت بیمه برای توسعة سنهاب بازی داده شود. بدون تعارف باید بگویم که صنعت بیمه در توسعة سنهاب بازی داده نمیشود ما بارها و بارها درخواست کردهایم تا یک کارگروه متشکل از سندیکا و شرکتهای فناوری اطلاعات، بیمه مرکزی و … در این مورد تشکیل شود تا با یکدیگر در مورد نحوة توسعه، زمانبندی انجام کارها و … همفکری کنیم؛ اما هیچ وقت محقق نشده است.
نکتة دیگر اینکه باید تکلیف محرمانگی دیتا در صنعت بیمه مشخص شود. این چالشی است که در توسعة سنهاب با آن مواجهیم.
نکتة دیگر که الزام است و نمیتوان از آن گریز کرد اینکه برای سامانة سنهاب یک معماری استاندارد و یکسان به وجود بیاید و بر اساس آن مجدداً پیادهسازی شود.
نعمتی: پروژه دیگری از سنهاب در کنار این سنهاب در حال تولید شدن است.
قلاتی: ای کاش از صاحبنظران حوزه کسب و کار و تکنولوژی در صنعت بیمه در این بخش بیشتر استفاده کنید. گاهی یک جمله در این بخش میتواند یک مسیر اشتباه را اصلاح کند. به نظرم یکی از دلایلی که صنعت بیمه خیلی از سنهاب استقبال نمیکند این است که از نظرات صنعت بیمه در آن استفاده نمیشود و سنهاب صرفاً بر اساس نظریات همکاران بیمه مرکزی توسعه پیدا میکند.
* آقای ترکی لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
ترکی: به نظرم باید بحث حرکت به سمت تحول دیجیتال در صنعت بیمه و توانمندسازی صنعت بیمه با استفاده از فناوری اطلاعات در بیمه مرکزی به شکل یک پروژة ملی در سطح بالاتر از فاوا دیده شود و کاملاً درست فرمودند که فاوا باید به شکل ماتریسی در همة بخشها حضور داشته باشد؛ چون زمانی همة مشکلات عدم یکپارچگی حل میشود که فاوا در همة حوزهها صاحبنظر و تأثیرگذار باشد؛ اگر این اتفاق نیفتد در واقع اتفاق جدیای در صنعت بیمه رخ نخواهد داد؛ برای رقم خوردن این اتفاق، ساختارهای بیمه مرکزی باید تغییر کند و حتی بیمه مرکزی باید در مورد اینکه بحث آیتی در شرکتهای بیمه جدی گرفته نمیشود به عنوان یک رگولاتور ورود و الزاماتی تعیین کند در واقع الزامات را به سمتی ببرد که شرکتهای بیمه در بحث بودجهای که به بخش آیتی تخصیص میدهند قضیه را جدیتر بگیرند.
در مورد نوآوری هم با آقای نعمتی موافق نیستم ممکن است در پژوهشکده تشکلی شکل بگیرد و صندوق هم سرمایهگذاری کند؛ ولی در نهایت پا نمیگیرد؛ چون نوآوری واقعی وقتی رخ میدهد که سرمایهگذار خصوصی با انگیزه و علاقه وارد شود. شاید باید شرکتهای بیمه را به سرمایهگذاری بیشتر اجبار کرد؛ چون نرخی که الان در حوزه فناوری اطلاعات سرمایهگذاری میکنند با نرخ جهانی اصلاً قابل مقایسه نیست. بیمه مرکزی نیز باید بسترسازی و حمایت بیشتری کند.
* اگر با آنها گفتمان داشته باشید به نتایج بهتری میرسید تا بیمه مرکزی … آقای نعمتی ممکن است بگوید؛ بله ولی آقای نعمتی یک نفر است.
ترکی: بحث بسترسازی است. بیمه مرکزی نمیتواند راه بیندازد؛ ولی میتواند بسترسازی کند. در جزئیات اجرایی در سال جدید بحث راهاندازی سندباکس و محیط تستی سنهاب و همچنین برنامهریزیشده بودن گامهای اجرایی خیلی میتواند کمک کند که حداقل شرکتهای بیمه و شرکتهای فناور کمتر اذیت شوند؛ همچنین بحث مشارکت شرکتهای فنآور در تحلیل سرویسها به صورت جدی مد نظر قرار گیرد و به صورت کامل اجرایی شود.
* خانم قنبری لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
قنبری: نیاز به ارتقای سنهاب کنونی داریم؛ سنهاب فعلی که تنها محل تجمیع دادههاست در بهترین حالت میتواند به سوئیچ ارتقا پیدا کند که محل تبادل داده در سطح صنعت بیمه باشد و تبادل داده در آن باید مبتنی بر استانداردهای بینالمللی چون آکورد انجام بیفتد، تا در آینده دچار مسئلة بازنویسی کل سیستم نشویم. اقدام عملی ممکن در حال حاضر شروع R&D در راستای پیادهسازی و نه پژوهش و تدوین نقشه راه پیادهسازی برای این مسیر است. بحث دریافت استعلامهای خارج از صنعت بیمه مانند ناجا، مراکز درمانی، قوه قضاییه و … که مدتهاست در دست انجام است، لازم است پیادهسازی و اجرایی شوند.
در ساختار فعلی سنهاب نیاز به استقرار نظارت بر کیفیت داده ورودی از ابعاد و کاربردهای مختلف به صورت سیستمی در قالب گزارشهای اتومات و نیز داشبوردهای کنترلی داریم.
در پایان، برای ارتقا سنهاب و حتی سطح صنعت بیمه، نیاز است نقش اینشورتکها پررنگ شود؛ تغییرات بزرگ و اساسی در صنایع مختلف از گذرگاه استارتاپها و شرکتهای نوآور آنها رخ میدهد، در صنعت بیمه این گروه مغفول ماندهاند و دیده و شنیده نمیشوند. یک تأثیر مستقیم این مغفول ماندن، بالا بودن ریسک سرمایهگذاری روی استارتاپهای اینشورتک و سخت بودن جذب سرمایه و توسعه کار برای اینشورتکهاست، که منجر به کمرنگتر شدن این بازوی صنعت بیمه میشود، یک چرخه معیوب که باید از آن خارج شد.
پیرو صحبت آقای مقرب، ایجاد کارگروه اینشورتک در سندیکای بیمهگران میتواند یک اقدام مناسب باشد، هماندیشی و استفاده از پتانسیلهای اینشورتکها به مثابه ورود خونی تازه به شریانهای صنعت بیمه منجر به ارتقا سطح فناوری و حرکت در مسیر تحول دیجیتال خواهد شد.
دیدگاه شما چیست؟