آیا شرکتهای بیمه زندگی يكي از بحرانهاي آينده هستند؟ / قضاوت مردم
در گفتگو با معصوم ضمیری پیشکسوت بیمه مطرح شد؛
تصور کنید یک شرکت بیمه یک میلیون بیمهنامه دارد آیا این شرکت قادر است در پايان سال پول تمام يك ميليون بيمهنامه را بپردازد؟ اگر محاسبات او دقیق و درست باشد و اگر نقدينگي حفظ كرده باشد، توان آن را دارد./در مورد اینکه این آییننامه نياز به بازنگري دارد ترديدی ندارم؛ اما نيت بازنگري اهمیت بسیاری دارد؛ برخی معتقدند که نيت بازنگري، باز كردن آييننامة سرمايهگذاري است به این ترتیب که هر كاری خواستید انجام دهید؛ نه، اصلاً موافق نيستم./اعتقاد دارم در شركتهاي بيمه دو واژه بايد كنار گذاشته شود؛ یکی ريسك محتاطانه با بازده محتاطانه و دیگری ريسك سوداگرانه با بازده سوداگرانه. ملاک ريسك متوسط با بازده متوسط است.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه بیمه داری نوین معصوم ضمیری را نه می توان پیش کسوت نامید و نه مدیرعامل یک شرکت، او حال به یکی از راهبران صنعت بیمه تبدیل شده که نه اکنون که دست کم برای چندین دهه آینده به عنوان یک الگوی موفق در محافل علمی و پژوهشی از او یاد خواهد شد. از روش هایش و چگونگی نگاه احترام آمیزش به تک تک اجزائ سازمان و بازیگران صنعت. ضمیری نیاز به تعریف ندارد اما صنعت بیمه این نیاز را دارد که پای حرفهای او بنشیند و بیاموزد. گفتگویی که از پی می آید ضمیری سحاوتمندانه تجربیاتش را درباره شرکت داری صنعت « بیمه زندگی» با مخاطبان در میان گذاشته است.
قسمت اول این گفتگو را خواندیم، قسمت دوم از پی می آید:
* چرا عدهای معتقدند که بيمههاي زندگي، بحران آينده هستند؟ در واقع احساس خطر ميكنند كه شركتهاي بيمه در بحث سرمايهگذاري متبحر نيستند. نکتة دیگر اینکه سود مشاركت در منافعی كه به آن اشاره كرديد، بعضي از شركتها بيمهگذاران عمر دارند؛ ولي بُنيه آن شركت قوي نيست و توانگري مالياش به تازگی به سطح يك رسيده است و سرماية كافي ندارد و … این شرکتها سود مشاركت در منافع بالا ارائه ميدهند تا بيمهگذاران خود را براي مدت كوتاهي حفظ كنند. اين موضوع چه تأثيري بر آينده شركت دارد؟
همانطور که بیان کردم یک شركت بیمه باید استراتژی خود را در بازار تعريف كند؛ از طرف دیگر از نظر مدت بيمهنامهها چه مدت زمانی را براي هدف تعیین میکند؟ برخی شركتهای بیمه، بيمهنامههاي دو ساله، سه ساله و پنج ساله ميفروشند؛ اما برخی شرکتهای بیمه دنبال تأمين اساسي هستند و بيمهنامههای بالاي 15 سال ارائه میکنند؛ چون یک نفر بعد از 15 سال بازنشسته ميشود و به اين بيمهنامه نیاز پیدا میکند؛ اگر قرار باشد شرکتها امسال بيمهنامه بفروشند و سال بعد پول آن را ارائه دهند، اين حالت، حالت هزينههاي جاري است و هزينههاي تأميني نيست. ما در بيمه پاسارگاد هدفمان بلندمدت است و اصولاً دنبال بيمهنامههاي كوتاهمدت نیستیم؛ چون به آن اعتقاد نداريم؛ بنابراين دنبال يك پرتفوي با نيازهاي بلندمدت رفتیم.
طبق آمارهاي تحليلي که در اختیار دارم، میدانم پدر و مادرهای بسیاری از این نوع بیمهنامه برای فرزندان خود خرید کردهاند تا هزينههای آیندة خود مثل هزینة تحصيل، هزينة ازدواج يا … را تأمین کنند. احتمالاً اين روند تحمل جامعه را از لحاظ پرداخت حق بيمه بالا ميبرد تا اینکه بیمهنامة يك ساله خرید کنند؛ بنابراين یکی از استراتژیهای شرکت بیمه براي فروش بيمه زندگي همین مورد است. اگر شرکت بیمهای مخلوطي از اینها را به عنوان استراتژی خود قرار دهد دچار گرفتاری ميشود؛ چون انتظار سرمايهگذاري يك فرد براي 15 سال بعد با انتظار يك فرد براي سال آينده متفاوت است؛ اگر شرکت بیمه به این مسائل توجه کند يك پرتفوي خوب و مناسب کسب میکند كه ما اين كار را انجام دادهایم و امروز بسیاری بيمهنامههاي این شركت را دارند كه قشر جوان هستند و يك تأمين مالي و برنامهريزي برای آينده دارند.
در مورد سرمايهگذاري هم باید بگویم که شركتهای بيمه باید متناسب با دورة بيمهنامههايشان اقدام كنند. شركت بيمهاي كه بيمهنامههای خود را سه ساله در نظر میگیرد اصلاً نميتواند وارد حوزة صنايع زيربنايي شود؛ چون بازده صنايع زيربنايي بلندمدت است؛ اما چون بيمهنامههاي بیمه پاسارگاد خاصيت بلندمدت دارند، وارد صنايع بلندمدت شدهایم. ما امروز يك سهم قابل توجه در معادن و سهم قابل توجه در پتروشيميها داريم كه آينده خوبي دارند. مشاركتهاي خاصي را در زمينههاي مختلف بلندمدت سرمايهگذاري انجام دادهايم؛ مثلاً در يك هلدينگ سلامت كه انتظارمان است ظرف چند سال آينده يكي از هلدينگهاي بخش بهداشت و سلامت مردم باشد، سرمايهگذاري كردهايم.
* چه میزان روندهاي آينده را در نظر میگیرید؟ چون ممكن است روندي كه امروز سودآور است، پنج سال ديگر سودآور نباشد؛ مثلاً چاپ يك صنعت تاريخ گذشته است روندهاي آینده میگویند که در صنعت چاپ سرمايهگذاري نكنید. شركت بیمه پاسارگاد چقدر روی روندهای آينده مطالعه دارد؟
بيمه پاسارگاد يك شوراي سرمايهگذاري بسیار قابل دارد که این شورا مشخص میکند که منابع با اين دورة انباشت سرمايه و با اين دورة بازپرداخت چگونه سرمايهگذاري شوند. این شورا هفتهاي يك جلسه برگزار میکند و به ما ميگويد که چقدر از سرمایه را بايد در سيستم بانكي سرمایهگذاری کرد یا چقدر از آن را در صنايع كلان سرمایهگذاری کرد؛ حتي در بازار سهام هم به همین شکل است؛ مثلاً در بخش مؤسسات دارويي چقدر و در بخش سيمان چقدر؟ همة اينها با يك برنامة سرمايهگذاري و به صورت يك استراتژي سرمايهگذاري آينده برنامهریزی میشوند اولاً يك برنامة سالانه نوشته ميشود و هفته به هفته اجراي آن متناسب با آن برنامه كنترل ميشود.
* بسیاری معتقدند که شرکتهای بیمه زندگی يكي از بحرانهاي آينده هستند.
كساني چنین اعتقادی دارند که از محاسبات بيمههاي عمر اطلاعات كامل ندارند؛ اگر يك شركت بيمه از همان روزي كه بيمهنامه ميفروشد تعهدات خود را به درستي محاسبه کند و ذخیره بگیرد با هیچ بحراني مواجه نمیشود و این امر ناممكن است.
* ولي اگر یک شرکت بیمه این موارد را در نظر نگیرد، ممكن است به وجود بيايد.
کاملاً درست است و بايد این موارد را در نظر بگيرد. تصور کنید یک شرکت بیمه یک میلیون بیمهنامه دارد آیا این شرکت قادر است در پايان سال پول تمام يك ميليون بيمهنامه را بپردازد؟ اگر محاسبات او دقیق و درست باشد و اگر نقدينگي حفظ كرده باشد، توان آن را دارد. بيمه مركزي در آييننامة سرمايهگذارياش به تمام وجوه اين مسئله توجه كرده است؛ مثلاً به شرکتهای بیمه اجازه داده است تا بخشی از سرمایة خود را به صورت سپردههاي بانكي سرمایهگذاری کند تا در صورتی که درخواست بازخريد زياد داشت از پس آن برآید؛ از طرفی اجازه داده است تا شرکتهای بیمه بخشي از سرمایة خود را به صورت بلندمدت سرمایهگذاری کنند. در واقع همچون یک خانواده که بخشی از منابع خود را صرف خرج روزانه میکند و مقداری از آن را در بانك سرمایهگذاری میکند؛ اما اگر سرمایة بیشتری داشت با آن سهم خریداری میکند؛ به این ترتیب به کار شوراي سرمايهگذاري و شركتهاي بيمه آييننامههای سرمايهگذاري نظارت ميكنند.
* در واقع نقش ناظر را مهم میدانید؟
بله درست است. نهاد ناظر آييننامهاي دارد كه به شما اجازه نمیدهد منابعتان را در بخشهایی که ریسک بالایی دارند سرمایهگذاری کنید.
* آیا به نظرتان نیاز است تا آييننامة سرمايهگذاري مجزایی با توجه به اینکه شركتهاي بيمه زندگي جديدي در راه ورود به بازار هستند نوشته یا بازنگري شود؟
در مورد اینکه این آییننامه نياز به بازنگري دارد ترديدی ندارم؛ اما نيت بازنگري اهمیت بسیاری دارد؛ برخی معتقدند که نيت بازنگري، باز كردن آييننامة سرمايهگذاري است به این ترتیب که هر كاری خواستید انجام دهید؛ نه، اصلاً موافق نيستم. اتفاقاً معتقدم اینجا حقوق مردم مطرح است و بيمه مركزي باید از طريق آييننامة سرمايهگذاري از حقوق آنها مراقبت کند. يك شركت بيمه اجازه ندارد با پول مردم هر كاری دلش خواست انجام دهد. آييننامة سرمايهگذاري بايد با حفظ اين موقعيت بازنگري شود؛ به تعبیر دیگر بيمه مركزي به آن انتظاری که از آن آييننامه دارد، برسد. آيا اين آييننامه حقوق بيمهگذاران را هم رعايت ميكند، يا نه؟ متأسفانه گروهي كه توصية اصلاح آييننامة سرمايهگذاري را دارند قصد دارند به این سمت و سو ببرند و من صد درصد با اين كار مخالفم.
* دو مسئله مطرح است؛ يكي آييننامه كه بايد كيفيت لازم را داشته باشد و دیگری تضمين اجراست. ممكن است يك آييننامه خوب باشد؛ ولي چه در سطح ناظر و چه در سطح شركتها عزم اجرا نداشته باشد به نظرم بسیاری از آييننامههاي بيمه دچار همين مسئله هستند.
من در تدوین دو آييننامه حضور داشتم؛ يكي آييننامة 58 در حوزة ذخاير و دیگری آييننامة 97 چه كسي آييننامه را مينويسد؟ بيمه مركزي. چرا آييننامه را مينويسد؟ دست بيمهگر را ببندد. كجا دست بیمهگر را ببندد؟ جايي كه بيمهگر قصد دارد با پول مردم سرمايهگذاري كند. اعتقادم بر اين است كه بيمهگرها بايد ذخاير مردم را عين پول خودشان فرض كنند؛ اگر تصور ميكند همة پول خود را در بورس سرمایهگذاری کند اشکالی ندارد؛ ولي اینکه این پول متعلق به مردم است و ريسك آن متوجه مردم است من نباید هر كاري بخواهم انجام دهم و هر اتفاقي افتاد مهم نباشد این نگاه، نگاه غلطی است يا حداقل با نگاه ناظر همخوانی ندارد. من اعتقاد دارم در شركتهاي بيمه دو واژه بايد كنار گذاشته شود؛ یکی ريسك محتاطانه با بازده محتاطانه و دیگری ريسك سوداگرانه با بازده سوداگرانه. ملاک ريسك متوسط با بازده متوسط است.
* یکی از اشکالات صنعت بیمه این است که همة مسئوليتها را بر دوش نهاد ناظر میگذاریم و مسئوليت را از مثلاً هیئت مديره یا مدير عامل كه باید در ابتدا ريسكها را ببيند و آنها را مدیریت کند برمیداریم چرا اين چالش اتفاق افتاده است؟
به نظرم اتفاقاً نگاه نهاد ناظر به آييننامة سرمايهگذاري نگاه کاملاً درستی است او كليتي را در چند صفحه بیان و حدنصاب سرمايهگذاريها را تعیین کرده است؛ مثلاً بیان شده 30 درصد سرمایهتان را وارد بورس کنید؛ اما مشخص نشده كدام سهم و این موضوع بر عهدة شرکتهای بیمه است؛ بنابراين نهاد ناظر مرزي براي كنترل و نظارت تعیین کرده است. معتقدم؛ شالودة آييننامة سرمايهگذاري درست چیده شده است؛ اما میتوان در رابطه با تجارب سالهاي اخير اصلاحاتي در آن اعمال کرد نه اینکه آن را بر هم ريخت.
* همانطور که میدانید اخیراً اتكايي اجباري مجدداً كاهش پيدا كرده و بيمههاي زندگي از 20 درصد به 17 درصد کاهش یافته است به نظرتان اين موضوع بر روند حركت فروش بيمههاي عمر تأثير دارد؟
كاهش بیمه اتكايي اجباري سياست بلندمدت دولت است که از ساليان گذشته آغاز شده و همينطور ادامه دارد و شايد هدف نهايي اين باشد كه روزي اتكايی اجباري نداشته باشيم. اعتقادم بر اين است كه حركت بيمه مركزي حركت عاقلانهاي است؛ يعني اگر به يكباره اتكايی اجباري را قطع كند و زمين بگذارد؛ صنعت بيمه كشش آن را نداشته باشد و کاهش آن در يك دورة بلندمدت باعث میشود تا شركتهاي بيمه با آن سازگار شوند.
اصولاً اتكايي اجباري دو فلسفه دارد؛ يكي ابزار نظارت است؛ اما بخشي از آن برای حمايت و پوشش به صنعت بيمه است. امروز در شرایط مناسبی نیستیم تا بيش از اين ظرفيت اتكايي اجباري را از طرف بيمه مركزي کاهش دهیم، در این صورت ممکن است شركتهاي بيمه دچار مشکلاتی شوند. شاید همة شركتهاي بيمه توان مالي و ظرفيت نگهداري لازم را نداشته باشند؛ ولي باید اكثريت آن را واگذار كنند؛ بنابراين کاهش تدریجی اتکایی اجباری منطقي است. به نظرم مجموع سياستهاي بيمه مركزي بايد خوب باشد؛ مثلاً آييننامة سرمايهگذاري بايد با كاهش اجباري متناسب باشد؛ وقتي كاهش اجباري اتفاق ميافتد، اتفاقاً آييننامة سرمايهگذاري بايد قويتر شود.
* به این ترتیب با توجه به كاهش اتكايي اجباري، حتماً آييننامة سرمايهگذاري نياز به يك بازنگري دارد؟
حتماً نياز به بازنگري دارد؛ اما آن درخواستها نبايد درخواستهاي رها كردن نظارتها باشد. اتفاقاً چون سهم نگهداري و ريسك شركتهاي بيمه در حال افزایش است؛ آييننامة سرمايهگذاري بايد کمی دقيقتر باشد؛ در واقع به يك بازنگري محتوايي نياز دارد. به نظرم این تصور که آيينَنامههای بيمه مركزي، آييننامههاي جزيرهاي و مستقل هستند تصور غلطي است. همة اينها با هم ارتباط دارند و بايد مجموعهاش بتواند به بازار نظارت كند.
* در جمعبندی صحبتهایتان به نقش بيمه پاسارگاد به عنوان راهبر و پيشران در این عرصه اشاره کنید و به نكات باقیمانده هم بپردازید.
روزي كه قرار شد بيمه پاسارگاد تأسيس شود، چند هدف برای آن تعريف كردیم؛ اولين هدف بیمه پاسارگاد توسعة بيمههاي زندگي است. اين هدف برای خوشايند سازماني كه اجازة تأسيس ميدهد بیان نشد؛ بلکه به عنوان باور این شرکت تعریف شد. بيمه پاسارگاد به گسترش بیمه زندگی اعتقاد داشت؛ حال چرا اعتقاد داشت؟ چون بیمه پاسارگاد در يك گروه مالي قرار دارد و تجهيز منابع در آن اهمیت بسیاری دارد؛ از طرفی ارتباط تجهيز منابع با سرمايهگذاري يك تخصص است و بیمه پاسارگاد نیز آن تخصص را دارد و این امتياز ويژهاي است که این شرکت نسبت به بقية شركتها دارد؛ اولاً مردم راحت به این شرکت اعتماد میكنند و در فروش بيمه زندگي نیز اعتماد مردم یک اصل است. حركت گروه مالي پاسارگاد در جامعه به گونهای بود که اين اطمينان را براي بيمه پاسارگاد فراهم آورد؛ آنها متوجه شدند که با يك شركت به اصطلاح استخواندار طرف هستند که میتوان به آن اعتماد كرد. از اين جهت مشكل نبود و از جهت ديگر ارتباط فعاليتي وجود داشت و از جهت سرمايهگذاري هم براي گروه خيلي مهم بود. به همین دلیل اولويت اول، توسعة بيمههاي زندگي بود. اولويت دوم، پرداختن به بيمه و بانك بود كه چگونه ميتوانيم بين بانك و بيمه يك همكاري ايجاد كنيم تا بانک اینشورنسی كه امروز در دنيا معروف است به وجود آید.
* مسئلهای که در اینجا مطرح میشود صيانت از سرماية مردم است، بانك به واسطة این که سهامدار است و قدرت بیشتری دارد، میتواند سهمخواهی کند و شما عملاً نمیتوانید از سرمایة مردم صيانت لازم را به عمل آورید.
اين مسئله وجود دارد و قصد ندارم آن را نفي كنم؛ چون در بخشي از جامعة ما این مسئله وجود دارد؛ ولي خوشبختانه در گروه مالي پاسارگاد اعتقادي وجود دارد و آن اين است كه هر كدام از اين اجزا، سياستهاي مستقلی دارند؛ يعني بانك اجازه ندارد سواري مجاني از بيمه بگيرد يا بيمه اجازه ندارد سواري مجاني از بانك براي توسعة خود بگيرد؛ این دو، دو بنگاه اقتصادي مستقل هستند كه سهامداران متفاوتی دارند. به همين علت هیئت مديرة بيمه پاسارگاد هيچ ارتباط مستقيمي با هیئت مديرههاي ديگر گروه ندارد. يك عضو هیئت مديره از بانك در هیئت مدیره بیمه حضور دارد تا هماهنگيها و همافزاييهای لازم را به عمل آورند. آيا همه اين باور را دارند؟ من نميدانم؛ ولي در گروه مالي پاسارگاد اين باور وجود دارد كه اين استقلال به نفع همة اعضای گروه است؛ در واقع يك بيمه وجود دارد که باید پاسخگوي EPS خود و پاسخگوي فعالیت خود باشد و بانك نیز پاسخگوي مشتريان خود ؛ بنابراین اين ديدگاه وجود دارد و در اين دورة بلندمدت شهادت مي دهم، این نگاه به طور کامل وجود دارد؛ اما بخشی از آييننامههاي سرمايهگذاري همين موضوع هستند؛ یعنی اجازه نميدهند منابع يك شركت بيمه به ويژه در بخش بيمههاي زندگي دربست در اختيار يك صاحب سهم قرار بگيرد. حال آن صاحب سهم بانك باشد يا هر بخش دیگر.
شركتهايي كه قصد دارند بيمه زندگي بفروشند، بايد بدانند مردم در مورد آنها قضاوت ميكنند و نحوة ادارة آن شرکت بیمه را زیر نظر دارند و میدانند که آن شركت بیمه با منابع آنها چه رفتاري ميكند. شركتهاي بيمهاي كه قصد دارند بلندمدت فعالیت كنند، شديداً به اين قضاوت نيازمندند. حال اگر قضاوت منفي شود؛ كارشان را از دست ميدهند؛ بنابراين بايد مراقب بود. به نظرم شركتهايي كه شانس خوبي براي فروش بيمههاي زندگي پيدا ميكنند اين موارد را خوب ميفهمند.
بيمه پاسارگاد فعالیت خود را در این عرصه حدود 15 سال پيش آغاز كرد و امروز ادعای پیشرو بودن دارد؛ بنابراین دوستاني كه قصد دارند در عرصة بيمههای زندگي در بازار حرفي براي گفتن داشته باشند، باید حوصله داشته باشند؛ اگر عجولانه وارد بازار شوند مطمئناً دچار مشكل ميشوند.
* به چالشهاي سال اول هم اشاره كنيد.
در بيمه پاسارگاد یک استراتژی حرکت تنظيم كرديم و پذيرفتيم از نظر سيستم اجرايي بايد روي پاي خود بايستيم. امروز مؤسسات آیتی كه قادر باشند به يك شركت بيمه زندگي سرويس ارائه دهند، وجود ندارند؛ بنابراين تصمیم گرفتیم خودمان آن را راهاندازی کنیم؛ بنابراین همانطور که میدانید برنامة آیتی بیمه زندگی بيمه پاسارگاد متعلق به خود اوست؛ خودمان آن را طراحي و به تدريج آن را آماده كردیم و امروز يكي از بهترين برنامههاي صدور بيمهنامه براي محصول بيمه پاسارگاد را در اختیار داریم. بيمه زندگي بيمه پاسارگاد تقريباً در همه جای کشور وجود دارد. متناسب با این موضوع به این نتیجه رسیدیم که بايد شعبمان را هم توسعه دهيم. امروز از نظر تعداد شعب سومين شركت بیمه هستيم. يكي از الزامات آن این بود كه نگاهمان يك چتر همهجانبه در كل نقشه ايران باشد.
از نظر تعداد نمايندهها اولين شركت هستيم؛ چون انتظاراتمان را از نمايندهها محدود کردیم؛ به ویژه در بخش بيمههاي عمر افرادي را انتخاب كرديم كه کارمزد بیمهنامه درآمد دومشان است؛ چون الزام نيست که فرد حتماً شغلش نمايندگي باشد. به هر حال بيمه پاسارگاد با يك استراتژياي آغاز كرد كه اين استراتژي يك ثروت ملي محسوب میشود و بايد در صنعت بيمه مورد بهرهبرداري قرار بگيرد و نكات ضعف و قوت آن اصلاح شود؛ به همين دلیل چند سال پيش اعلام کردیم که آمادهایم اين تجربه را به صورت سخاوتمندانه به اشتراك بگذاريم.
من مطمئن هستم که اگر دو شركت بيمه مثل بيمه پاسارگاد راهاندازی شود، رشد بیمه پاسارگاد سه برابر ميشود؛ چون اگر فروشندة بيمههاي زندگي افزایش یابند به یکدیگر كمك میکنند. اگر شما يك نفر نماينده در تهران داشته باشید به جايي نميرسید؛ اما اگر تعداد آنها هزار نماینده شوند به یکديگر كمك ميكنند؛ بنابراين منافع بيمه پاسارگاد هم در توزيع اين تجربه است.
* آیا تا به حال پیش آمده که نا اميد شويد؟
نه. ما حتماً ناامید نميشويم؛ چون نيتمان خير است. ما راه نااميد نشدن را بلد بودیم و آن هم این بود که همة تخممرغها را در سبد بيمه زندگي نگذاشتيم؛ مثلاً هفت الی هشت سال است كه كنسرسيومي را دربارة بيمههاي ترانزيت اداره ميكنيم كه در كشور نمونه است.
دو هفته پيش با رئيس كل محترم گمرك جلسه داشتيم که ايشان به شدت از فعاليت این كنسرسيوم رضایت داشت. ایشان بیان کردند که امروز بحث ترانزيت و درآمدهاي حاصل از آن بسيار با اهميت شده است و اين بيمهنامه مشكلاتمان را حل كرده است؛ از طرفی ما درآمد خيلي خوبي از آن داريم. يكي از مواردی که سبب شد تا نااميد نشويم، حركت در زمینههای مختلف بود. بيمههای زندگي بخشی از كار بود و مطمئن بودیم که به نتيجه ميرسد؛ چون يك تجربه در پس آن بود؛ در واقع گروهي در بيمه پاسارگاد فروش بیمههای زندگی را آغاز کردند که در سال 73 در بيمه آسيا آغاز کرده بودند.
* سال 75 فروش بيمههاي عمر یک باره در بیمه آسیا متوقف ميشود؟
خیر؛ در روز عيد فطر سال 73 که مصادف شده بود با ماه اسفند، به مناسبت عيد سعید فطر در شرکت بیمه آسیا اولین بيمهنامه صادر شد. من تا سال 86 در بيمه آسيا بودم و تا همان موقع بيمهنامههاي عمر بيمه آسيا پيشرو بود.
* اما در دورهاي فروش بیمههای عمر متوقف ميشود.
آن دوره متعلق به قبل از انقلاب است. پس از انقلاب در سال 58 وقتي شركتهاي بيمه شكل جديد به خود ميگيرند، توهمي پيش ميآيد كه نكند بيمههاي زندگي حالت ربوي داشته باشند؛ بنابراین متوقف میشود؛ اما پس از مطالعات جديد در سال 73 مجدداً آغاز شد.