توافقات کمیته صیانت در خصوص موارد بازنگری توانگری مالی / تدوین آیین نامه مجزا برای زندگی ها
در میزگرد ریسک بازار مطرح شد؛(بخش دوم)
حقوردیلو: باید برای توانگری مالی شرکتهای بیمه زندگی آییننامة مجزایی داشته باشیم. به بیان دیگر شرکتهای بیمهای که به صورت اختصاصی در حوزة بیمههای زندگی فعالیت میکنند باید ضرایب ریسکفاکتورشان متفاوت باشد./داروپناه:اگر بتوان اصلاحاتی در محاسبه ریسک بازار در آییننامه توانگری زد بسیار مناسب خواهد بود؛ مثلاً نسبت ضریب دارایی 6/2 است که به نظرم اصلاً درست نیست؛ چون شرکت بیمهای که طی سالهای گذشته دچار مشکلات عدیدهای شد و تقریباً از بین رفت، بیش از اینکه از نظر فنی دچار مشکل شود به دلیل ریسک بازار نقد نشدن داراییهای ثابت (رکود املاک) با مشکلات عدیده نقدینگی و عدم ایفای تعهدات دچار شده است./بنویدی: مدیران دوست دارند جسورانه و متحورانه تصمیم گرفته و عمل کنند؛ ولی آنچه مسلم است و باید به آن عمل شود، سیاستهای کلان شرکت بیمه و مقررات بیمهگری است که منجر به فعالیت آنها در یک چارچوب خاص میشود.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین به نقل از بیمه داری نوین امسال سال پرنوسانی است. مرور قیمت دلار از ابتدای سال تا کنون، کشدار شدن ماجرای احیای برجام، تداوم جنگ اوکراین، ناآرامی های این روزها و حالا هم یک بازار سراسر سرخ را در بورس اوراق مشاهده می کنیم. اینها همگی نشان می دهند امسال ریسک های غیر سیستمی، شاخص تاب آوری شرکت های بیمه در عرصه سرمایه گذاری را به سخره گرفته اند. طی میزسخنی که افراد آن ترکیبی از نگاه ناظر و مجری است به بررسی ریسک بازار پرداخته ایم. محمود حق وردیلو، مدیر کل نظارت مالی بیمه مرکزی؛ مجید بنویدی، مدیرعامل بیمه اتکایی آوای پارس و اسماعیل داورپناه، مدیرعامل بیمه اتکایی تهران رواک به بررسی موضوع ریسک های بازار سرمایه گذاری پرداخته اند.
بخش اول را خواندیم بخش دوم از پی می آید:
* آقای حقوردیلو لطفاً نظرتان را بیان کنید.
حقوردیلو: در واقع باید ببینیم مفهوم واقعی توانگری چیست؟ در 95 درصد موارد، میزان حق بیمهای که شرکتهای بیمه دریافت میکنند باید پوششدهندة ریسکهایی باشد که پذیرفتهاند و پنج درصد مابقی نیز مباحث غیر مترقبه است که همان توانگری را تشکیل میدهد؛ در توانگری فرض این است که شرکت بیمه علاوه بر خالص جریان وجوه نقد ورودی ناشی از فعالیتهای عملیاتی و سرمایهگذاری و تأمین مالی از داراییهای کافی برای ایفای تعهدات آتی احتمالی برخوردار باشد.
به عبارت دیگر بر اساس آییننامة 94 باید برای ریسکی که مینویسیم حقبیمه مناسب و کافی دریافت کنیم؛ در واقع با فرض رعایت قانون اعداد بزرگ، ضوابط مدیریت ریسک و صدور بیمهنامه در صنعت بیمه، عملاً ریسک بیمه شده به طور کامل پوشش داده میشود، بنابراین برای موارد خاص یا غیر مترقبه احتمالی ممکن است پیشبینیهای لازم به طور کامل صورت نگرفته باشد که در اینجا بحث توانگری پیش میآید.
ریسک بازار با توجه به فرمول، حدود یک واحد یا دو واحد درصد بر کاهش توانگری تأثیرگذار است و میتواند اثر منفی بر توانگری بگذارد. همانطور که دوستان بیان کردند؛ بخشی از ریسک بازار مربوط به داخل کشور و بخشی از آن فراتر از کشور است. به بیان دیگر بر بازار سرمایه ایران یک سری شرایط خارجی و یک سری شرایط داخلی تأثیرگذار است؛ مثلاً بودجه یکی از عواملی است که بر شرکتها تأثیر میگذارد. در واقع یک سری از مجموع عوامل میتواند باعث نوسانات قیمت داراییها شود؛ البته این نوسانات محدود به یک کشور نیست؛ گرچه بخشی از ریسک توسط شرکتهای بیمه قابل مدیریت کردن است؛ ولی عمدتاً خارج از کنترل شرکتهای بیمه است.
* آیا دستهبندی خاصی در این رابطه داشتید یا شرکتهای بیمه به شما اعلام کردند؟
حقوردیلو: وقتی نهاد ناظر توانگری را به شرکتهای بیمه اعلام میکند همانجا ریسک نقدینگی را هم محاسبه و در جدول درج میکند که درصد تأثیرگذاری آن کمتر از 5 درصد است.
در آییننامه سرمایهگذاری که به نوعی مرتبط با بحث امروز است، اولویت اول نقدشوندگی و مدیریت ریسک بوده و بحث بازده سرمایهگذاری در جایگاه بعدی قرار دارد؛ به تعبیر دیگر بازده برای نهاد ناظر در اولویت قرار ندارد و اولویت اصلی نهاد ناظر مدیریت ریسک است؛ چون ذات صنعت بیمه، پذیرش ریسک است و پذیرفتن یک ریسک مضاعف در سرمایهگذاری احتیاط بیشتری را میطلبد؛ به همین دلیل همة رگولاتورهای دنیا برای سرمایهگذاری مقررات تعیین میکنند و دست شرکتها را به طور کامل باز نمیگذارند. بعضی از نهادهای ناظر ممکن است مقررات سرمایهگذاری را با سطح توانگری شرکت متناسب کنند؛ مثلاً کسانی که توانگری بالایی دارند محدودیتهای کمتری برای آنها مترتب است؛ البته در آییننامة 69 این ضوابط دیده شده که شرکتهایی که توانگریشان افت میکند، محدودیتهایی برای آنها در نظر میگیریم.
* آیا مدلی دارید که نحوۀ توصیه به شرکتها را بر اساس ترکیب پرتفویشان انجام دهد در واقع شرکتهایی که وابسته به شخص ثالث هستند یک سری توصیه میکنند و شرکتهایی که چسبندگی به درمان دارند یا میانه هستند و … ؟
حقوردیلو: نهاد ناظر طی مقایسهای میان شرکتهایی که در حوزة بیمه شخص ثالث و بیمه درمان فعالیت میکنند به این نتیجه رسید که بیش از 70 درصد ریسک بیمهگری شرکتها از این دو رشته ناشی میشود؛ یعنی شرکتهایی که در رشتههای زیانده مثل بیمه شخص ثالث و بیمه درمان متمرکز شدهاند روی توانگریشان تأثیر منفی میگذارد.
معتقدم باید برای توانگری مالی شرکتهای بیمه زندگی آییننامة مجزایی داشته باشیم. به بیان دیگر شرکتهای بیمهای که به صورت اختصاصی در حوزة بیمههای زندگی فعالیت میکنند باید ضرایب ریسکفاکتورشان متفاوت باشد. بسیاری از دوستان معتقدند که در بحث توانگری، شرکتهای بیمه اتکایی نیز باید متفاوت دیده شوند؛ چرا که مثلاً در بحث پذیرش ریسک، شرکتهای بیمه اتکایی مخیر هستند که ریسک را بپذیرند یا رد کنند؛ اما در گزینش اولیه ریسک تقریباً دخالتی نداشته و صرفاً ریسک و شرایط بیمهنامه را بررسی کرده و بسته به نوع قرارداد ممکن است سهمی از آن را بردارند.
* محاسبات، معمولاً گذشتهنگر است.
حقوردیلو: به طور کلی هر برآوردی بر اساس دادههای تاریخی صورت میگیرد.
* درست است؛ ولی باید به شاخصهای آینده نیز بپردازید و اینجاست که نظارت هوشمند و دادهمحور میتواند به کمک بیاید.
حقوردیلو: در بخش بازنگری به آن میپردازم.
* آقای داورپناه دستهبندی ریسک را بر اساس زیستبوم شرکتهای بیمه توضیح دهید.
داورپناه: فضای حاکم بر شرکتها در این موضوع بسیار تعیینکننده است. در صنعت بیمه ایران یک شرکت دولتی داریم که مقررات و ضوابط و واحدهای نظارتی خاص خود را دارد که قطعاً حرکت مدیران را کند میکند و احتیاط را افزایش میدهد. سه شرکت قدیمی داریم که قبلاً دولتی بودند و امروز خصوصی شدهاند؛ ولی فضایشان همچنان دولتی است و کارکنان رسمی دارند. این شرکتهای بیمه داراییهای رسوبشده و مازاد زیادی دارند؛ ولی ممکن است بعضاً نتوانند برای فروش آنها تصمیم بگیرند؛ البته افزایش سرمایه این شرکتها از محل تجدید ارزیابی داراییها میتواند راهکار کوتاهمدت خوبی باشد.
به هر حال شرکتهای قدیمی، داراییهای انبوهی دارند از طرفی کارشان را به شبکة نمایندگی و شرکتهای ارزیاب خسارت و … واگذار کردهاند و دیگر نیازی به شعبة فیزیکی مانند گذشته ندارند؛ چون تعدد ساختمانها علاوه بر تحمیل هزینههای مختلف گرفتاریهای زیادی نیز ایجاد میکند. بحث دیگر مطالبات است. آییننامهای مربوط به مطالبات جدید نوشته شده و مطالبات را تعیین تکلیف کرده است. شرکتهای قدیمی مطالبات کهنهتری دارند که بعضاً نیاز به سوخت شدن دارند. منتها چون فضای حاکم بر شرکتها اجازه نمیدهد شفافسازی صورت نگرفته است. آنها ذخیره میگیرند؛ ولی حاضر نیستند آنها را سوخت کنند؛ بنابراین داراییهایشان متورم شده است از طرفی علاوه بر مطالبات، در بحث بیمهگری نیز کسری ذخایر یا پروندههای حقوقی در رابطه با خسارتهای گذشته دارند؛ به این ترتیب زخمهای کهنهای دارند که بسیار قدیمی هستند؛ اما داراییهایی دارند که ارزشمند هستند و بعضاً تجدید ارزیابی کردهاند اگرچه بعضاً اسناد و مدارکشان کامل نیست و موفق به تجدید ارزیابی نشدهاند یا داراییهایی که دارای معارض هستند و نیاز به عزم جدی جهت تعیین تکلیف کردن دارد. در واقع بسیاری از شرکتهای بیمه داراییهایی دارند که ارزشمند هستند؛ ولی سند و مدرک کاملی ندارند؛ بنابراین شرکتهای قدیمی هم مزایایی در ترازنامهشان دارند و هم معایبی دارند. ارزشهایی که در بورس برای این شرکتها در نظر گرفتهاند به نسبت شرکتهای جدیدالتأسیس پایینتر است و این به آن معنا است که بازار سرمایه به جنبههای منفی این شرکتها وزن بیشتری داده است.
* این شرکتها با دو ریسک مواجهاند؛ یکی ریسک سرمایهگذاری است و دیگری ریسک سهام خودشان است و این دو نیز به نوعی ریسک بازار محسوب میشوند.
داورپناه: ریسک سهام ربطی به شرکتهای بیمه ندارد؛ هر چند برخی مدیران ارشد نسبت به قیمت سهام شرکت تحت مدیریت خود حساس هستند و آن را رصد میکنند؛ ولی برخی نسبت به آن حساس نیستند. در کل قیمت سهم قاعدتاً باید منعکسکنندة وضعیت بنیادی شرکت باشد و قطعاً به صورت مصنوعی نمیتوان قیمت سهم را مدیریت کرد و اصولاً مدیران با عملکرد خود و تصمیمات مناسب باید بتوانند برای سهامداران خلق ثروت کرده و این موضوع در قیمت سهام متبلور میشود.
* بالاخره اینها ارتباطی با یکدیگر دارند؛ اگر سرمایهگذاری خوبی نکنید ارزش آن کاهش مییابد و اگر خوب سرمایهگذاری کنید ارزش آن افزایش مییابد.
حقوردیلو: آنچه شما بیان میکنید ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک نام دارد. هیئت مدیره در قیمت سهام معمولاً دخالتی ندارد.
* شاید تنها در ایران است که آثار ریسکهای غیر سیستماتیک چندان زیاد است که عملاً اثر ریسکهای سیتماتیک را کم تأثیر میکند. به هر حال نمیشود عملکرد هیئت مدیره و مدیران ارشد بر قیمت سهام بیاثر باشد؟
حقوردیلو: در نیمه اول سال 99 متوسط پی بر ای (p/e) بازار 14 بود؛ یعنی بازده نقدی حدود 7 درصد. در آن مقطع به دلیل رونق بازار سهام همه اشخاص حقیقی و حقوقی اقدام به خرید سهام میکردند؛ بنابراین به دلیل غلبه تقاضا بر عرضه قیمتها سهام افزایش مییافت؛ در حالی که امروز به دلیل رکود حاکم بر بازار سرمایه، بسیاری از صنایع پی بر ای کمتر از 4 دارند.
پی بر ای 4 در واقع بیانگر بازدهی نقدی 25 درصد سهام است که اگر آن را با سپردة 18 درصد مقایسه کنیم بهتر است؛ ولی امروز اقبال به سمت بازار بورس نیست و به این ترتیب شاخص بورس افت میکند. در شرایط فعلی ریسک سیستماتیک تأثیرگذاری بیشتری دارد. ریسکهای غیر سیستماتیک در اختیار شرکت بیمه است که میتوان با متنوعسازی آن را کاهش داد. علاوه بر متنوع سازی پرتفوی سرمایهگذاریها، در بحث ریسک بیمهای هم به جای تمرکز بر رشتههای با ضریب خسارت بالا نظیر درمان و شخص ثالث، چنانچه در رشتههای سودده نظیر زندگی، آتشسوزی و باربری بیشتر فعالیت کنیم قطعاً ریسک غیر سیستماتیک را بهتر مدیریت کردهایم.
داورپناه: شرکتهای واگذارشده به بخش خصوصی داراییهای بسیار ارزشمندی دارند؛ ولی به دلایلی که بیان کردم نمیتوانند آنها را قیمتگذاری کنند یا به راحتی به فروش برسانند به همین دلیل قیمت آنها در تابلوی بورس به نسبت بقیه شرکتهای بیمه پایینتر است؛ البته اگر بتوان اصلاحاتی در محاسبه ریسک بازار در آییننامه توانگری زد بسیار مناسب خواهد بود؛ مثلاً نسبت ضریب دارایی 6/2 است که به نظرم اصلاً درست نیست؛ چون شرکت بیمهای که طی سالهای گذشته دچار مشکلات عدیدهای شد و تقریباً از بین رفت، بیش از اینکه از نظر فنی دچار مشکل شود به دلیل ریسک بازار نقد نشدن داراییهای ثابت (رکود املاک) با مشکلات عدیده نقدینگی و عدم ایفای تعهدات دچار شده است. این شرکت بخش زیادی از منابع خود را در املاک و مستغلات سرمایهگذاری کرده بود.
حقوردیلو: ضریب ریسک سهام 31 و املاک و مستغلات 10 است.
* هر کدام از شرکتهای بیمه زیستبوم خاص خود را دارند؛ مثلاً بیمه دی یک شکل و بیمه پارسیان یا بیمه سامان رفتار و ریسک خاص خود را دارند وضعیت شرکتها را متناسب با زیست بوم کلیشان چطور میبینید؟
داورپناه: برخی از شرکتهای بیمه، تابع شرکتهای بالاسری یا سهامدار عمده خود هستند. هر چند در دنیا شرکتهای بیمه بانک ایجاد میکنند؛ ولی در ایران معکوس عمل میشود. بعضاً داراییهایی از سمت نهادهای بالاسریشان در اختیار آنان قرار میگیرد. آییننامة 97 سرمایهگذاری حتی سپردهگذاری در یک بانک را نیز محدود کرده و به نظرم تا حدودی ریسک موارد بالا را کاهش داده است؛ اگر این آییننامه نبود برخی از داراییهای شرکتهای بیمه به داراییهای سمی تبدیل میشد.
* لطفاً نظرتان را در مورد آییننامة توانگری مالی هم بگویید.
داورپناه: به نظرم در آییننامه توانگری مالی تأثیر R1 بالای 90 درصد و R2 4 الی 5 درصد و R3 و R4 تقریبا صفر است. به نظرمیرسد ریسکها را به صورت تکی ارزیابی کرده و تأثیر هر کدام را روی دیگری نمیسنجیم؛ ولی گویا قرار است در آییننامة جدید ارتباط بین ریسکها نیز سنجیده شده و تأثیر هر یک را روی دیگری نیز ارزیابی و محاسبه کنند؛ ضرایب ریسک موجود در آییننامه مطلق نیستند. در پرتفوی فرمولهای مختلفی از جمله ضریب بتا، همبستگی سهام، وزن سهام و … را داریم که نشان میدهند ریسک یک پرتفوی چقدر است. به نظرم ضرایب ریسک هر شرکتی را با توجه به وضعیت خود آن شرکت ارزیابی کرد و یک نسبت مطلق برای همه اعمال نشود بعضی از شرکتها پرتفویهای بسیاری خوبی دارند و از ریسک کمتری برخوردارند و سبدهای کم ریسکی در سرمایهگذاریهای خود ایجاد کردهاند لیکن آییننامه کیفیت سرمایهگذاریها و تئوری سبد سرمایهگذاری را نادیده میگیرد و برای همه نسبت مطلق در نظر گرفته است که در این موضوع قطعاً جای بهبود داریم.
همچنین به موضوع مهم نقدشوندگی پرتفوی در آییننامه توانگری و محاسبه ریسک بازار توجهی نشده است یقیناً ریسک نقدشوندگی یکی از ریسکهای مهم سرمایهگذاریها محسوب میشود.
* ولی به بیمه مرکزی اعلام نمیکنند؟
برخی از شرکتهای سرمایهپذیر بورسی در تمام روزهای معاملاتی بورس به جز روز مجمعشان با حجم معاملات به شدت بالا باز بودهاند به هیچ عنوان ضریب نقدشوندگی پایینی ندارند و برخی نیز در بازار پایه فرابورس با حجم پایین و بدون ارائه صورتهای مالی در حال معامله هستند، اینها با هم نه از منظر ریسک و نقدشونگی یکسان نیستند. در آییننامه سرمایهگذاریها محدودیت خرید هر صنعت حدود 30 درصد است؛ ولی برخی صنایع با یکدیگر مرتبط هستند، مثلاً صنعت سنگ آهن و فلزات اساسی یا صنعت پتروشیمی پالایشگاه، صنایع تولیدی و خدماتی، یا صنایع ارزمحور و صادراتی بنابراین لازم است ریسک پرتفوی هر شرکت بیمه با تئوریهای علمی موجود محاسبه و برای هر شرکت در ریسک بازار اعمال شود و اعمال نسبت ثابت برای ریسک همه شرکتها بسیار ناعادلانه است.
* نیازمند سامانهای هستیم تا بتواند گذشته و آینده را تحلیل کند.
داورپناه: به نظرم بیمه مرکزی میتواند محدودههای حرکت شرکتها را تعیین کند از طرفی هیئت مدیره شرکتهای بیمه نیز باید استراتژی و برنامههای خود را در کوتاه و میان و بلندمدت تدوین کنند. نکتة دیگر اینکه بیمه مرکزی باید یک مقدار دست شرکتهای بیمه را باز بگذارد در واقع اگر مرتب خط و خطوط محدودکننده تعیین کنیم عملکردها همه مشابه یکدیگر میشود و مدیریت و خلاقیت و ریسکپذیری و … کم رنگ میشود؛ ولی در هر حال نظارت در سطح عالی باید وجود داشته باشد. ضرایب ریسک نباید ثابت و مطلق باشد؛ بلکه باید متغیر و متناسب و متصل به هم باشند.
* آقای بنویدی از منظر ذینفعان به موضوع بپردازیم. بیان کنید که نحوة نقشآفرینی ذینفعان اصلی در مدیریت ریسک با تأکید بر ریسک بازار چیست؟
بنویدی: در ابتدا اجازه دهید به نکتهای درباره توانگری 2 اشاره کنم و آن اینکه توانگری 2 الگوی جدیدی است که در اروپا بر اساس توانگری 2 استفاده میشود و سه پایه دارد؛ یکی اندازهگیری داراییها و بدهیهای مربوط به شرکت است، دوم رابطة بین اینها که مفهوم اورسا ORSA را ایجاد میکند و سوم مطالبی که باید افشا شود این سه مورد در مباحثی که مطرح کردیم قرار میگیرد. توانگری 2 در اروپا هم برای بانکها و هم بیمهها پیاده میشود؛ چون R2 بیشتر برای بانکها به کار میرود؛ چون این بانکها هستند که سرمایة مردم را دریافت و سرمایهگذاری میکنند و R2 در این بخش ریسک مهمی محسوب میشود.
* در واقع شرکتهای بیمه باید ریسک بانک را هم بسنجند.
بنویدی: بله درست است. بانکها طبقهبندی ریسک دارند. اگر رقم درشتی در بانک سپرده داشته باشند و برای خسارت مراجعه کنند ممکن است بانک نتواند در لحطه از عهدة پرداخت آن برآید؛ البته تاکنون اتفاق نیفتاده و ریسک آن بسیار پایین است.
* به همین دلیل باید تنوع بانکی وجود داشته باشد.
حقوردیلو: الگوی توانگری Π اروپا میتواند برای شرکتهای بیمه بسیار راهگشا باشد؛ این سیستم اعلام میکند که ریسکهایتان را با داراییهایتان تطبیق دهید؛ اگر داراییهایتان بالا رفت، میتوانید ریسک بیشتری بپذیرید و بالعکس اگر ریسکتان بالا رفت؛ باید دارایی بیشتری داشته باشید. تنوع سپردهگذاری در بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری نیز بحث مدیریت ریسک و توزیع مناسب آن است. به بیان دیگر نهاد ناظر صنعت بیمه درصدد کاهش اثرات مربوط به ریسک احتمال ورشکستگی یک بانک بر روی عملکرد شرکت بیمه است.
بنویدی: الگویی که در توانگری 2 اروپاست و سه پایه را به صورت مشخص نشان میدهد، میتواند برای شرکت بیمه بسیار راهگشا باشد؛ به ویژه بخشی که دربارة اورسا صحبت میکند. اورسا اعلام میکند که ریسکهایتان را با داراییهایتان تطبیق دهید؛ اگر داراییهایتان بالا رفت، میتوانید ریسکپذیرتر باشید؛ اگر ریسکتان بالا رفت؛ باید دارایی نقدشوندة بیشتری داشته باشید در واقع باید این ترازو را همیشه حفظ کنید. آقای داورپناه اشاره کردند که اگر سبد سهامی با نقدشوندگی و EPS خوبی وجود دارد و سهام آن همیشه نقد است برای یک شرکت بیمه بهتر از یک سپردة بانکی است. به نظرم بیمه مرکزی نباید وارد جزئیات شود؛ مثلاً سامانهای برای رصد و کنترل لحظهای شرکتها ایجاد کند.
* سامانه یک بحث است و نحوۀ رصد نیز بحث دیگر.
بنویدی: این مزیت رقابتی شرکتهای بیمه است. بیمه مرکزی یک سری مدیر برای شرکتهای بیمه تایید میکند و به عبارتی صلاحیت علمی، تجربی و … آنها تأیید میشود این شرکتها یک مزیت رقابتی دارند؛ مثلاً یک شرکت بیمهای که بیمهگری میداند، میتواند کار بیمهگری انجام دهد؛ ولی اگر علم و تحربه سرمایهگذار نداشته باشد قطعاً سرمایهاش را در بانک سپرده میکند؛ اگر این شرکت بیمه ترکیبی از سرمایهگذاران و مدیران بیمهای خوب داشته باشد، میتواند از هر دو بازو استفاده کند و سود بیشتری کسب کند؛ این یک مزیت رقابتی محسوب میشود؛ در واقع شرکتهای بیمه و سهامداران برای انتخاب اعضای هیئت مدیره و مدیران میانی و معاونان شرکت باید افرادی را انتخاب کنند که این ترکیب را داشته باشند و بتوانند این رقابت را ایجاد کنند. حال این رقابت میتواند در به دست آوردن پرتفوی بیمهای، سود ساختن از منابع سرمایهگذاری و استفاده از فرصتهای طلایی باشد.
* عملاً افشا میکنند؛ مثلاً در بورس و در بانک افشا میشود.
بنویدی: بله چیزهایی که لازم است باید افشا شود؛ ولی بیمه مرکزی نمیتواند در امور شرکتهای بیمه دخالت کند که مثلاً امروز سهام پتروشیمی نخرید سهام دیگری بخرید.
* بیمه مرکزی هیچ وقت چنین کاری نمیکند؛ بلکه با نظارت هوشمند عدول از رویههای آییننامهای و پرریسک را گوشزد میکند.
بنویدی: اگر سامانه ایجاد شود ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. نگرانی بیمه مرکزی این است که بیمهگذاران خسارتشان را به موقع دریافت کنند. بورس هم نگرانی دیگری دارد و آن اینکه سهامداران بیشترین منافع را کسب کنند.
* اگر بیمه مرکزی سامانة مشترکی بین خود و بورس و بانک و حوزه مسکن ایجاد کند به طوری که همه به آن دسترسی داشته باشند و همه بتوانند سرمایهگذاری شرکتهای بیمه را در لحظه مشاهده کنند مشکل ویژهای پیش نمیآید.
بنویدی: شرکتهای بیمه موظف هستند اطلاعات را سه ماه یک بار بارگذاری کنند.
کلام آخر اینکه بیمه بر اساس قانون اعداد بزرگ بنا نهاده شده است که به ما میگوید؛ ما یک اطلاعات تجربی و یک اطلاعات ریاضی داریم؛ شما با اطلاعات ریاضی نرخی را حساب میکنید که در قانون اعداد بزرگ انتظار دارید بهترین نتیجه را به شما ارائه دهد. اطلاعات ریاضی گذشتهنگر است؛ مثل آمار آتشنشانی، آمار زلزله، آمار سیل، آمار خسارت، آمار مرگ و میر و … .
آنچه متعلق به آینده است یک سری فاکتورها مانند مرگ و میر است؛ مثلاً برای فروش بیمهنامة 20 ساله امید به زندگی را اندازهگیری میکنید و بر اساس آن بیمهنامه میفروشید. اطلاعات گرانبهای شرکتهای بیمه در سراسر دنیا اطلاعات گذشتهنگر است.
* بیمه مرکزی باید از دادهمحوری و هوش مصنوعی و تکنولوژیهای بیگ دیتا (بیگ تک) استفاده کند.
بنویدی: برآوردها در مورد مسائل مختلف از جمله مسئلة سیل، زلزله، طوفان و … انجام میشود. در واقع 45 درصد خسارتهای بیمه در سراسر دنیا متعلق به سیل و طوفان است؛ مثلاً در مورد اینکه طوفان به کدام سمت حرکت میکند و چه اتفاقاتی رخ خواهد داد الگوبندی میکنند. اینها برآوردهایی است که انجام میشود و میتواند بر اساس اطلاعات گذشته و دادههایی که داریم تأثیر بگذارد.
R2 ریسکی برای ما میسازد که در نهایت با ریسکهای دیگر جمع میشود و بیمهگر باید دارایی کافی در قبال پرداخت تمام آن را داشته باشد؛ ولی نکتۀ مهم این است که R2 ریسک منابع مالی اصلی شرکت بیمه است؛ بنابراین اگر کیفیت سرمایهگذاریها مناسب باشد هم ریسک شرکت را کاهش میدهد و هم درآمد سرمایهگذاری شرکت برای سودآوری شرکت، افزایش مییابد.
* آقای حقوردیلو لطفاً به نقش ذینفعان و شرکتهای فناوری که نقش بسیار کلیدی دارند، اشاره کنید؛ همچنین نظرتان را درباره نظارت دادهمحور بگویید و اینکه اقداماتی در بیمه مرکزی شده یا نه؟
حقوردیلو: قطعاً ذینفعان یک شرکت بیمه در بحث توانگری تأثیرگذارند. یکی از ذینفعان بیمهگذاران هستند که باید اطمینان حاصل کنند که شرکت بیمه توانایی ایفای به موقع و کامل تعهداتش را دارد. کسانی که به نوعی در ارتباط با شرکت بیمه و صنعت بیمه هستند با موضوع توانگری سر و کار دارند.
قبلاً در کمیتة صیانت از شرکتهای بیمه دربارة این موضوع بحث شده که بعضی از ریسکهای مترتب بر مؤسسات بیمه در مدل توانگری فعلی دیده نشدهاند؛ مثل ریسک عملیاتی که ناشی از فرآیندها و سیستمهاست یا ریسک نوسانات نرخ ارز، ریسک تورم و … . درست است که ریسک نقدینگی یا ریسک بازار با ریسک نوسانات نرخ ارز و تورم همبستگی دارند؛ ولی بهتر است ریسک نوسانات نرخ ارز به عنوان عامل مجزا در مدل توانگری لحاظ شود. محور دیگری که مورد تأکید کمیته صیانت قرار دارد این است که توانگری باید حالت پیشگیرانه داشته باشد در واقع به جای پسین بودن باید شاخصی آیندهنگر بوده و یا حداقل در لحظه قابلیت اندازهگیری داشته باشد. در صورت تحقق این امر، اگر توانگری شرکت بیمهای از سطح مطلوب افت کرد محدودیتهایی بر آن مترتب می شود که برای رفع آنها باید افزایش سرمایه داده یا میزان صدور را کاهش یا اتکایی واگذاری را افزایش داد. شایان ذکر است مطالعات مربوط به اصلاح آییننامه توانگری مالی توسط پژوهشکدة بیمه با تأکید بر محور فوق آغاز شده است.
یکی از ایدهها در مورد بحث هوشمندسازی این است که هر شرکت بیمه به اندازة ریسکی که میپذیرد در لحظه باید دارایی داشته باشد؛ اگر بتوانیم در لحظه را اندازهگیری کنیم به شرکت بیمه اعلام میکنیم که برای اینکه توانگریتان سطح یک باشد باید چه اقداماتی را انجام دهد. در صورتی که توانگری آنلاین شرکتهای بیمه کاهش یافت، به طور هوشمند محدودیتهایی برای فعالیت بیمهگری و سرمایهگذاری آن اعمال خواهد شد.
* در بازنگریتان چقدر به انتقاداتی که سالهاست بیان میشود توجه کردهاید؛ مثلاً برای شرکت بزرگی مانند شرکت بیمه ایران مقدار محاسبه توانگری با یک شرکت کوچک مثل آسماری یکی است.
حقوردیلو: در ابتدا دربارة آنچه آقای داورپناه و آقای بنویدی به آن اشاره کردند، بگویم که قرار است به جای اینکه ضرایب ریسک متوسط صنعت بیمه را در نظر بگیریم برای هر شرکت بیمه به صورت اختصاصی ضرایب ریسک تعیین شود.
* برای این کار نیاز است با زیستبوم شرکتهای بیمه آشنا باشید.
حقوردیلو: دقیقاً همینطور است یکی از مواردی که قرار است در آییننامة فعلی به آن بپردازیم ضرایب ریسک بیمهگری است؛ در واقع شرکت بیمهای که خوب فعالیت میکند و پرتفوی متنوعی دارد با شرکت بیمهای که فقط روی رشتههای زیانده متمرکز میشود متفاوت است. در آییننامة فعلی به نوعی تفاوت خاصی بین شرکتهایی که در عملکرد بیمهگری بهتر از متوسط هستند با سایرین وجود ندارد. مدل فعلی به شرکتهایی که ضریب ریسکشان از میانگین صنعت بیمه بدتر است کمک میکند.
بنویدی: سطح توانگری شرکتهای بیمه اتکایی در دنیا دو برابر است در واقع اگر ضریب 100 است اتکایی باید 200 باشد.
* شاخصی به نام تابآوری داریم این شاخص چقدر با توانگری شرکتهای بیمه فاصله دارد؟
حقوردیلو: سرمایة موجود، داراییها منهای بدهیها به علاوة مازاد ارزش روز نسبت به ارزش دفتری است. سرمایة الزامی نیز همان چهار ریسکی است که وجود دارد؛ وقتی خالص داراییهای یک شرکت بیمه به واسطة تورم افزایش مییابد چنانچه رشد پرتفوی به اندازة رشد تورم در داراییها نباشد، توانگری بهبود مییابد. عدد توانگری سال قبل بسیاری از شرکتهای بیمه نسبت به سال مالی 1400 بهتر بود چون سودهایی که در سال 1399 از بازار سرمایه کسب کردند و بخش عمدة آن به حقوق صاحبان سهام منتقل یا صرف افزایش سرمایه شد باعث بهبود توانگری مالی شد.
* آقای داورپناه لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
داورپناه: ایران کمی با کشورهای پیشرفتة دنیا متفاوت است؛ چون تلاطم و نوسانات زیادی در اقتصاد داریم. ایران سالهاست درگیر تورمهای چند رقمی است. متأسفانه همانطور که بیان شد برخی از مدیران سرمایهگذاری فعال در این حوزه با آییننامة سرمایهگذاری موجود موافق نیستند. در شرایط تورمی کشور باید وام هم بگیریم کما اینکه در زندگی شخصی همة ما این کار را کردهایم و میکنیم. شرکتهای بیمه به ویژه آنهایی که توانگری خوبی دارند باید در شرایط تورمی اجازه داشته باشند وام بگیرند و استقراض کنند و از موج تورم استفاده کنند تا ضعیف نشوند و بتوانند بازدهی متناسب با تورم به سهامداران و بیمهگذاران ارائه کنند تا زمانی که بازدهی صنعت بیمه کم باشد نه سرمایهگذار رغبتی به افزایش سرمایه و بزرگ شدن شرکتهای بیمه خواهد داشت و نه بیمهگذاران رضایت کافی از خدمات شرکتهای بیمه دارند.
نکته دیگر اینکه نباید اساساً و اصولاً ریسک بازار R2 به دو بخش ریسک نوسان قیمت و ریسک نقد شوندگی میتواند تقسیمبندی شود، برای ریسک نقد شوندگی در آییننامه توانگری فرمولی پیشبینی نشده است و نسبتهای ریسک بازار هم همگی برای همه شرکتها ثابت و یکسان است که به هیچ عنوان درست نبوده و مغایر با محاسبه ریسک علمی است. در هر حال ریسک بازار از جنس ریسک عدمالنفع است؛ در واقع اگر منابع را در جای درست سرمایهگذاری نکنیم بازده مورد انتظار را نخواهیم گرفت و ریسک این آیتم عدمالنفع است. شرکتهای بیمه فینفسه از محل عملیات بیمهگری به ندرت سود میکنند. سود اصلی در قسمت منابع قرار دارد. یک شرکت بیمه ممکن است با مدیریت صحیح داراییهایش به شدت سود کند و خود را نجات دهد و یک شرکت بیمه گرفتار شود؛ بنابراین R2 ممکن است عدد کوچکی باشد؛ ولی ریسک عدمالنفع آن میتواند به قیمت سرنوشت یک شرکت باشد.
* میتوان شاخصی با نام عدمالنفع طراحی کرد و شرکتهای بیمه را رتبهبندی کرد.
داورپناه: نام این شاخص را میتوان «هزینة فرصت» Opportunity cost قراردارد در واقع شرکتهای بیمه باید بتوانند با سرمایهگذاری صحیح منابعی که در اختیار دارند، با تورم مقابله کنند.
حقوردیلو: معمولاً شرکتهای بیمه از فعالیت بیمهگری سودی به دست نمیآورند و تمام سود آنها ناشی از سرمایهگذاری است؛ اگر شرکت بیمه در حوزة سرمایهگذاری عملکرد مناسبی نداشته باشد همین امر سبب کاهش سودآوری و بعضاً افت توانگری آن میشود. بیمه مرکزی از شرکتهای بیمهای که به سطح پایینتر از یک تنزل یافتهاند میخواهد تا طبق آییننامه، برنامة ترمیم مالی ارائه دهند.
داورپناه: نکته آخر اینکه بین داراییها و بدهیها یک توازن وجود دارد؛ بخش مهمی از منابع شرکتهای بیمه از محل بدهیهاست و با یک بررسی چشمی متوجه میشویم که 80 الی 90 درصد داراییهای شرکتهای بیمه از طریق ذخایر و بدهیها ایجاد شده است و 10 الی 20 درصد آن حقوق صاحبان سهام است. در نتیجه کیفیت اقلام چپ ترازنامه یعنی ذخایر و بدهیها بر سمت راست آن یعنی داراییها تأثیر عمیق دارد؛ بنابراین باید ریسک را از طریق بررسی دو طرف ترازنامه محاسبه کنیم؛ البته این کار نیازمند بررسیهای فراوان و فرمولهای پیچیدهای است؛ ولی باید آنها را محاسبه کرد در هر حال امکان ندارد دو ترازنامه شبیه به یکدیگر باشند.
حقوردیلو: ضرایب ریسک دو الی سه سال قبل بروز رسانی و اصلاح شد و همانگونه که عرض کردم مقرر است در بازنگری آییننامه شماره 69 ریسک فاکتورهایی که خاص هر شرکت است تعریف شود.
الان شرکت بیمهای داریم که70 درصد منابعاش را سپردهگذاری کرده، در این صورت چقدر بازدهی میگیرد 18 درصد، شرکتی هم داریم که حداقل سپرده الزامی را دارد. میخواهم بگویم که این محدودیتی که بیان میکنید آییننامه ما دارد را من چندان قبول ندارم. آییننامه سرمایهگذاری دست شرکتهای بیمه را باز گذاشته است؛ البته این را هم باید اشاره کرد که برخی از شرکتهای بیمه متخصص حوزة سرمایهگذاری ندارند و اصلاً تمایلی به داشتن مدیر سرمایهگذاری ندارند. این شرکتها از شرکتهای سبدگردانی، مشاوره، سبدگردانی PRX و … استفاده میکنند؛ به تعبیر دیگر برخی شرکتهای بیمه فعالیتهای سرمایهگذاری خود را برونسپاری کردهاند.
بنویدی: مدیران دوست دارند جسورانه و متحورانه تصمیم گرفته و عمل کنند؛ ولی آنچه مسلم است و باید به آن عمل شود، سیاستهای کلان شرکت بیمه و مقررات بیمهگری است که منجر به فعالیت آنها در یک چارچوب خاص میشود.