عاشقان پرتفوی، مدعیان ریسک /سهم بازار بیاور و حکومت کن!

سلسله مطالبی در خصوص این روزهای صنعت بیمه ایران(قسمت دوم)

ولع پرتفوی سالهاست که به عنوان یک چالش مطرح است اما در سالهای اخیر تبدیل به تاکتیکی برای مدیران ناپایداری شده که هدفشان ماندن و ساختن نیست. آنها عاشق سفر در صنعت بیمه و تمسک به سکوهای پرتاب هستند. تا جائی که افزایش سهم بازار برای آنها رزومه ای دهان پر کن است تا بتوانند در لابی گری ها ثابت قدم باشند.

ریسک نیوز/آزاده محسنی: در سلسله گزارش های پیش رو تلاش می کنیم تا مروری بر چالش های صنعت بیمه بیندازیم. صنعت بیمه سالهاست با چالش های مختلفی روبروست که این روزها بیش از گذشته خود را عیان می کند.

مدتهاست که خبرگان می گویند صنعت بیمه ای که باید ریسک محور باشد پرتفوی محوری را پیشه کرده و از فلسفه ذاتی خود فاصله گرفته است.

این ادعا گزاف نیست؛ چرا که نگاهی به صورتهای مالی شرکتهای بیمه ، ضرائب خسارت و بدهکاران حق بیمه حاکی از عاشقانی است که بر طبل پرتفوی محوری می کوبند دریغ از ارزیابی و مدیریت بهینه ریسک که هدف غائی بیمه گری است.

صنعتی که خود به عنوان پوشش دهنده ریسکها، منبع سرشاری از خطر است، آنچنان بر تحصیل پرتفوی و سهم بازار راغب است که با حصول پرتفوهای به اصطلاح سمی با ضرائب خسارت بالا بر خطرهایش افزوده است.

اما چرا صنعت بیمه ایران که از سال 85 با اسم خصوصی سازی در پهنه اقتصادی کشور فعال تر شده به جای ریسک محوری، پرتفوی محوری را برگزیده است؟ مگر نه آن ست که صنایع بازرگانی ضمن عمل به وظایف ذاتی خود باید حافظ حقوق ذینفعان خود باشند؟

ترازنامه های خسته

بیش از هر چیزی برای تحلیل این چالش نیاز است تا نگاهی بر صورتهای مالی شرکتهای بیمه بیندازیم، ترازنامه ها اتاق های شیشه ای شفافی هستند که می توانند شاهدی بر این مدعا باشند که مدیران بیمه ای تا چه اندازه پرتفوی محور و تا چه اندازه ریسک محور هستند.

حجم بالای صدور ثالث و بیمه نامه درمان بیانگر آن است که این دو رشته ساده ترین راه برای کسب پرتفوی هستند رشته های زیان دهی با ضریب خسارت بالا که تقریبا نزدیک 70درصد پرتفوی شرکتهای بیمه به این دو رشته زیان ده اختصاص یافته است.

نکته قابل توجه اینجاست که بیمه گران مدام از عوارضی می نالند که بر رشته ثالث وارد می شود و دائما از ضریب خسارت بالای رشته درمان گله مند هستند؛ اما همچنان طعم تلخ صدور این دو رشته را در صورتهای مالی می چشند اگرچه هضم و جذب نمی شود و مدیر عامل بعدی با این ترازنامه دچار سوء هاضمه خواهد شد!

این پرتفوهای سهل الوصول تراز نامه ای متورم با ضریب خسارت و مطالبات بالا برای شرکت بیمه ارمغان می آورد اما ملالی نیست جز صدور ثالث و درمان.

در مقابل اگر نگاهی به صورتهای مالی شرکتهای بیمه ای که بر صدور رشته های کم ریسک اهتمام دارند بیندازیم، تفاوت را احساس می کنیم. مدیرانی که بیشتر بر صدور بیمه عمر تاکید دارند و یا در انتخاب ریسک های درمان و ثالث وسواس به خرج می دهند، پرتفوهای عمده را زیر ذره بین می گذارند و با دیگر رشته ها بر سر سهم بازار رقابت نمی کنند.

مرا سهمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو

ولع پرتفوی سالهاست که به عنوان یک چالش مطرح است اما در سالهای اخیر تبدیل به تاکتیکی برای مدیران ناپایداری شده که هدفشان ماندن و ساختن نیست. آنها عاشق سفر در صنعت بیمه و تمسک به سکوهای پرتاب هستند. تا جائی که افزایش سهم بازار برای آنها رزومه ای دهان پر کن است تا بتوانند در لابی گری ها ثابت قدم باشند.

تاکتیکی که اخیرا زیاد به چشم می خورد، افشاء زیان مدیر قبلی و همزمان آوردن پرتفوی بزرگ و افزایش سهم بازار شرکت است . اما آیا این پرتفوی بزرگ می تواند زیان مدیر سابق را مستهلک کند؟

مشکل شرکت بیمه ازین جا شروع می شود که  معمولا مدیر بیمه برای نمایش مطلوبی از دوره مدیریت خود و پز افزایش سهم بازار در مقابل رقبا گاها با نرخ شکنی و عدم توجه به ریسک، پرتفوهای زیان آور در رشته هایی با ضریب خسارت بالا را وارد شرکت متبوعش می کند اما به نظر نمی رسد چندان نگران باشد چرا که آثار زیان بار این مدیریت نامطلوب پرتفوی در سالهای بعد و برای مدیر بعدی ظاهر می شود.

متاسفانه تصاحب جایگاه مدیریتی با روشهای رانتی اغلب به ورود پرتفوهای غیر فنی به شرکتهای بیمه منجر  می شود، پرتفوئی که با روابط و تعاملات پنهانی از دست رقبا ربوده می شود.

سهم بازار بیاور و حکومت کن

یکی از دلایل پررنگ تمایل صنعت بیمه ایران از ریسک محوری به پرتفوی محوری سهامدارانی هستند که با ورود نابهنگام به صنعت بیمه و  نا آشنا به فلسفه ذاتی بیمه گری توقعاتی از مدیرعامل دارند که منجر به این ناهمگونی شده است.

ویا اعضا هیات مدیره ای که در مقام سیاستگذار بدون توجه به مقوله حیاتی ارزیابی ریسک و مدیریت بهینه پرتفوی با فشار بر مدیر عامل به شاهراهی برای ورود پرتفوی های خطرناک به شرکت بیمه تبدیل شده اند.

اما آیا مدیرعامل اساسا نباید سهامداران و هیات مدیره را به اهمیت مدیریت ریسک و گلچین کردن پرتفوی آگاه کند؟ قاعدتا باید پاسخ بلی باشد اما در واقعیت حفظ جایگاه مدیریتی سبب می شود، پاسخ خیر باشد.

اما اگر چه این مدیران تا مدت کوتاهی می توانند بر مسند خود تکیه زنند؛ اما مشکلات زمانی آغاز می شود که پرتفوی به شرکت وارد شده اما حق بیمه ای با آن نیامده و این چالش جدید مقدمه ای می شود برای تحصیل پرتفوهای سهل الوصول تر و در عین حال زیان آور تر تا نقدینگی وارد شرکت شود.

ازطرفی سهامدار چندان خود را به پاسخگوئی به ذینفعان متعهد نمی داند و تنها جمع آوری درآمد حاصل از پرتفوی جهت سرمایه گذاری در محل های مورد نظر برایش اهمیت دارد.

گاو نر می خواهد و مرد کهن

بیمه صنعتی است ریسک محور که تلاش می کند با ارزیابی بهینه هم ریسک بنگاه های خود را کاهش دهد و هم ریسک را در جامعه به حداقل برساند.

اما پر واضح است که ارزیابی بهینه ریسک تخصص، علم و تیم تشکیلاتی خبره می خواهد. تمرکز بر ریسک باید از مرحله بازار یابی و نرخ دهی و صدور تا نگهداشت مشتری و ارزیابی خسارت را شامل شود.

و این مهم نیازمند تربیت شبکه فروش خبره، تیم های بازاریابی ماهر، مدیران ریسک مجرب، ارزیابان خسارت آگاه و مدیران فنی و فناوری کاردان است تا ضمن انتخاب درست ریسک ها ، نرخ دهی متناسب داشته باشند و زنجیره خلق ارزش را با تمرکز بر ریسک تکمیل کنند.

با توجه به آنچه گذشت، این فرایند کار هر کسی نیست بلکه مدیر متخصص می خواهد و شبکه متعهد.

اینجاست که برای برخی مدیران اتکاء به پرتفوی سهامداری تحمیلی و پرتفوهای سهل الوصول راحت تر است.

 

ما و این اقتصاد دستوری

از عوامل درون زا که بگذریم، بد نیست نگاهی نیز به علل برون زا بیندازیم صنعت بیمه جزئی از اقتصاد کلان است، اقتصاد تورمی که سبب شده شرکتهای بیمه نیز مانند سایر بخش های اقتصادی همواره در تنگنای تامین هزینه های جاری و روزانه قرار گیرند از جمله هزینه های مالی و اداری و پرداخت خسارت.

در اقتصادهای رکودی اساسا شرکتهای بیمه محبورند به جای تمرکز بر مدیریت ریسک بر هزینه های جاری تمرکز کنند که وابستگی به ثالث، می تواند نمودی از وضعیت نامطلوب اقتصادی باشد چرا که اقشار جامعه به دلیل اجباری بودن این رشته بیمه ای خرید بیمه نامه خودرو را در سبد خانوار قرار می دهند و شرکتهای بیمه نیز ازین موقعیت آسان ولی زیان آور بهره کوتاه مدت می برند.

چوب حراج به اخلاق

چالش پرتفوی محوری خود به چالش دیگری منجر شده و آن سست شدن اخلاق حرفه ای در صنعت بیمه ایران است.

چرا که تمرکز بر سهم بازار به رقابتهای ناسالم و عدم تعهد به توافقات سندیکائی منجر شده تا جائی که به جای رقابت بر سر نرخ فنی بر سر قیمت جنگ می شود.

با توجه به آنچه گذشت، صنعت بیمه ایران به جای اینکه با افزایش شرکتهای بیمه خصوصی به سمت ریسک محوری مایل شود و بر فلسفه بیمه گری اتکا کند، عملا به سوی پرتفوی محوری گرایش پیدا کرده و این عارضه در سالهای اخیر و با جابجائی مداوم مدیران نیز شدت گرفته است.

اگرچه که فضای قالب صنعت بیمه ایران عملا دولتی محسوب می شود چرا که سهامدارانی راهی شرکتهای خصوصی شده اند که برچسب شبه دولتی داشته اند و به نوعی نگاه دولتی را بر صنعت حاکم کرده اند.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

44  −  40  =