نفتی ها:بیمه مرکزی کجاست؟ / بیمه ای ها: در صنعت بیمه نویزی عمل می کنیم
بیمه ای ها و نفتی ها دور یک میز؛
جهانگیری: بخش زیادی از مشکلات ما به بیمهی مرکزی برمیگردد. جایی که قرار بود این مسائل را بررسی کنیم خود بیمهی مرکزی حضور ندارد و بنا نیست اینها به گوش کسی رسانده شود./رحیمی: حداقل استانداردهای صنعت بیمه مشخص نیست. این مسئلهی مهمی است. ما این خط را نداریم و خیلی نویزی عمل میکنیم. حتی از سوگیری گذشته./عبدلی:در مورد خسارت 94 میلیاردی بوعلی هم باید توضیح دهم. این واقعیت است. مگر ما چقدر خسارت گرفتهایم؟ و شرکت بیمه چند تا خسارت 94 میلیون یورویی پرداخت کرده است؟/باباکردی:در مورد آییننامهی 95 خیلی تلاش کردیم. کار بهجایی رسید که آقای جهانگیری هم کمک کردند این آییننامه تعدیل شود. متأسفانه دوستان بیمهی مرکزی اجازهی این اتفاق را ندادند./رشیدی:تمام پالایشگاهها یا تأسیساتی که یورویی بیمه شدهاند، الآن بهدلیل افت ارزش یورو، باید قطعاً سرمایهی جایگزینشان را بالا میبردند تا این اتفاقات نیفتد./یوسفی:این را هم بپذیرید که بهرغم تمام تلاشهایی که میکنید، تجهیزات شما دستدوم هستند.اما انتظارتان در زمان بروز خسارت، دریافت خسارت NRV یعنی جایگزینی نو است.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین، بیمه های انرژی در ایران یک بام و دوهوای ویژه ای را همراه خود دارند. با فرض اینکه تحریمی نبود، تفکیک اینکه کدام بخش از بیمه های انرژی در ایران قابل پذیرش است و کدام بخشها باید به بیمه گران بین المللی واگذار شود چندان سخت نیست اما اکنون که تحریم هستیم بیمه انرژی در لابلای هياهوی تحریم به مقوله مبهمی تبدیل شده و به همین خاطر نمی توان ارزیابی درستی از این حوزه داشت.
طبیعی است که سهم بزرگی از بیمه های مرتبط با بخش انرژی امکان واگذاری به داخل را در موقعیت عادی ندارد اما اگر صنعت بیمه حضور تخصصی تری در این حوزه داشت می توانست اعتمادآفرینی بیشتري در حوزه مذکور انجام دهد حال که تحریم هستیم طبیعی است در یک شرایط غیرطبیعی تصمیم ها هم غیرطبیعی و مبني بر فورس گرفته می شود و حاصل نیز چندان قابل قضاوت نیست که دارای چه کیفیت و اثربخشی است.
حاضران در میزگرد نیز عبارتند از: محسن رحیمی، مدیر بیمه های نفت و انرژی بیمه پارسیان؛ ناصر رشیدی، مدیر بیمه های مهندسی و انرژی بیمه ملت؛ محمد باباکردی، مدیر بیمه گذاران شرکتی و مدیر ریسک بیمه نوین؛ عباس عبدلی، صاحبنظر حوزه نفت و انرژی؛ جهانگیری، کارشناس حوزه نفت و انرژی و یوسفی، مدیر مجتمع ولیعصر بیمه ایران.
محورهای مورد بررسی در این میزگرد یکی بررسی نقش نهاد ناظر است و اینکه چه نوع نظارتی می تواند کارایی را افزایش دهد؟ محور دوم: راه های دستیابی به زبان مشترک بین بیمه گران و بیمه گذاران و محور آخر: جمع بندی نهایی و صحبتی در مورد چگونگی ارتقاء جایگاه و سطح بیمه ی انرژی در ایران با توجه به شرایط تحریم.
بخش اول را خواندیم:بیمه گران تبدیل به اپراتور شدند! / دوغ و دوشاب در بیمه های انرژی
* در مورد حلقهی اتصال نقطهنظرتان را بفرمایید.
جهانگیری: بخش زیادی از مشکلات ما به بیمهی مرکزی برمیگردد. جایی که قرار بود این مسائل را بررسی کنیم خود بیمهی مرکزی حضور ندارد و بنا نیست اینها به گوش کسی رسانده شود. در مورد زبان مشترک میخواهم بگویم، بعضی سوگیریها باعث میشود در برابر ایجاد زبان مشترک مقاومت کنیم. در مورد نگاه بالا به پایینی که دوستان گفتند باید این توضیح را بدهم که از شخص وزیر نفت تا ردهی پایین سازمان همگی کارمند دولت هستند. بیش از این نیستند و همه دغدغهشان این است که این کشور منبع درآمدی دارد که اگر از دست رود چه کار باید بکنند؟ همه دغدغهشان این است که آن را حفظ کنند. همه یکسمت میز نشستهایم، روبروی هم نیستیم. منافع کلی به همه میرسد. ما وقتی خسارتی میبینیم، جز ضرری که بهخاطر خسارت متحمل شدیم، عدم نفع را هم ضرر کردهایم. یعنی خسارتی که در اثر کار نکردن یک روز در یک فاز مثلاً پالایشگاه پارس جنوبی ایجاد میشود از کل خسارتهایی که تابهحال دیدهایم بیشتر است. این نگاه باید وجود داشته باشد که کسی در بخش نفت یا نیرو نشسته، هدفش این است که تأسیسات را با وجود اینهمهی مشکلات و فشارهای بینالمللی و بدون پشتوانه و حمایت با چنگ و دندان آن را حفظ کند چون بههرحال بودجهی کشور روی این صنعت بسته میشود. بنابراین این نگاهها باید برداشته شود.
* آیا کاری در این جهت انجام دادهاید؟
جهانگیری: در جلساتی که برگزار شده، نقش بیمهی مرکزی کمرنگتر بوده که البته سعی داریم با آنها نیز ارتباطهایی برقرار کنیم. آقای یوسفی در جریان هستند. قبلاً در مورد بیمهنامه مشکلات زیادی وجود داشت. هیچکدام متوجه نمیشدیم طرف مقابل چه میخواهد.
* علت عدم تمدید بیمهنامهی شرکت ملی نفت همین بود؟
جهانگیری: مشکلات دیگری وجود دارد ازجمله اینکه هیئتمدیره خواستند ارزیابی ریسک روی خود تأسیسات انجام شود. همانطور که آقای عبدلی فرمودند، تأسیساتی که ریسک پایین دارد با تأسیساتی که ریسک بالا دارد نباید با هم یککاسه شوند و ما تشخیص دهیم کدام را بیشتر بیمه کنیم و کدام را کمتر. و اینکه دوباره بحث ارزشگذاری اموال مطرح شد. شرکتها ارزشی را بیمه میکردند، حال ده یا پانزده سال گذشته و حال ما باید با چه نرخ استهلاکی آنها را دوباره قیمتگذاری کنیم؟ از چه روشی استفاده کنیم؟ موضوع این است. البته حدود شش ماه بیمهنامهمان را تمدید کردیم. اینطور نیست که در حال حاضر بیمهنامه نداشته باشیم یا وقفهای افتاده باشد.
در مورد ارزشگذاری و جایگزینی باید گفت ما چون در شرایط تحریم قرار داریم، آنها هم کفایت نمیکند. چون ما میخواهیم اوضاع را به شرایط قبلی برگردانیم. هزینهی کاری که شرکت توتال در خلیج مکزیک انجام میدهد با هزینهی کاری که ما در خلیجفارس انجام میدهیم، یکی نیست. پس اگر جایگزینی نو را هم انجام دهیم باز کفایت نمیکند. در مورد یکی از خسارتهایی که برایمان پیش آمد و آقای یوسفی در جریان هستند، نحوهی ارزیابی خسارت با واقعیت فاصلهی زیادی داشت. مثلاً لولهای ترک برداشته بود و اینها هزینههای یک کشتی لولهگذار را برآورد کرده بودند. درحالیکه این کار نیاز به یک شناور ثابت، غواص و جوشکاری زیر آب دارد که اینها قابل قیاس با وردینگ نیستند. اگر آن زبان مشترک ایجاد شود، خیلی راحتتر کار پیش میرود.
* آقای یوسفی نظر شما چیست؟
یوسفی: در مورد راهکارهای دستیابی به زبان مشترک باید گفت اصولاً رسیدن به زبان مشترک در جامعهای که بخشی از آن بیمه را بهطور کلی محصول لوکسی میبیند و بخش دیگر بهناچار و بر حسب نیاز و ضرورت این بیمهها را تهیه میکنند، سخت است. یکسری از مردم فقط بیمهی ثالث میخرند و بیمهی غیرثالث را بیمهی لوکسی میدانند. مثالی هست که عدهای میگویند بیمهگری یعنی کَندن مویی از خرس. فرد میگوید ماشینم را بیمه کردم. در این فضا باید به مفاهمه برسید، مذاکره کنید، بیمهنامه بفروشید در مورد یک کالای intangible و ناملموس. همیشه گفتهام که بازاریابان بیمه سختترین کار ممکن را انجام میدهند.
اما ازآنجاکه ما در بیمهایران همیشه به دنبال حل چالش و راهکار هستیم، به همت دوستان در هفتهی اول اسفند 1401 همایشی در مورد چالشهای تعامل بیمهگر و بیمهگذار فقط در بخش پتروشیمی برگزار کردیم. از مدیران عامل شرکتهای پتروشیمی دعوت شد در باشگاه بیمهی ایران ریسکها را بررسی کنیم. سخنرانهای همایش، کارشناسان نخبهی صنعت نفت هستند که با بیمه هم آشنایی دارند. اینها زمانی که به کلاسهای بیمهی مهندسی آمدند، از بیمه هیچچیز نمیدانستند الآن حتی کلوزها را هم میشناسند. از این دست کارها باید انجام شود. ضرورت است. زیرا به شکلگیری زبان مشترک کمک میکند.
* آقای رحیمی شما در خصوص چالشهای ایجاد زبان مشترک نظری دارید؟
رحیمی: حداقل استانداردهای صنعت بیمه مشخص نیست. این مسئلهی مهمی است. ما این خط را نداریم و خیلی نویزی عمل میکنیم. حتی از سوگیری گذشته. سلیقهای است. تبدیل به هنر شده، دیگر علم نیست. دودو تا چهارتایی نیست. به همین خاطر است که همین امروز در مورد بیمهنامههایی غیر از انرژی که محاسبات سادهتری دارند، نرخ بیمهی آتشسوزی منزل مسکونی 50 تا 100 متری را در سایتهای فروش بیمه استعلام بگیرید، میان ارزانترین و گرانترین نرخ بالغبر 300 درصد اختلاف نرخ وجود دارد. این یعنی نویزی بودن صنعت بیمه. پس دیگر نباید انتظار داشته باشید وقتی پتروشیمی و پالایشگاه را میخواهید بیمه کنید، کتابچهی توضیحاتم را با جزییات ارائه بدهم.
* در این شرایط چه باید کرد؟
رحیمی: در مورد اینکه چه باید بکنیم، ما تجربهی این بحث را با صنعت حفاری داشتیم. فکر میکنم سه سال و مجموعاً 21 جلسه برگزار شد میان همهی مدیران بخش انرژی شرکتهای بیمه و مسئولین شرکتهای نفتی در حوزه حفاری. 21 جلسهی دوساعته در این مورد صحبت کردیم، با پاورپوینت آموزش دادیم و آنها هم آموزش دادند. آماده میشدیم برای ایجاد زبان مشترک. اما هیچگاه با هم منطبق نشدیم. هنوز هم در شرکت ملی حفاری مشکل داریم. این شرکت نمونهی برجستهی این مورد است. ما در ایران چیزی بهنام کنفرانس بینالمللی انرژی تهران کم داریم. دوبی،ریاض، کویت، ترکیه، سنگاپور و خیلی جاهای دیگر این کنفرانس را دارند. در همه جای دنیا بیمهگر و بیمهگذار با هم مینشینند چند روز در مورد موضوعات اصلی حوزهشان با هم صحبت میکنند. ما در تهران چنین چیزی را کم داریم. این نوع ارتباط در آنجا میتوانست شکل بگیرد. بروکرها و بیمهگرها در آنجا میتوانند خود را نمایش دهند و نیازها آنجا نمایان میشود. در بحث انرژی بهدلیل خاص بودن موارد، ارتباط بین شرکتهای بیمه زیاد است. خیلی از مشکلات را همینطور بهصورت تلفنی و از راه همفکری با هم حل میکنیم.
راهکار دیگر، توسعهی نقش بازیگرانی است که در حال حاضر اهمیتی به آنها داده نمیشود ازجمله بروکرها و ارزیابان ریسک. در سازمان ما ارزیابان ریسک انرژی دو نفر هستند. اما این دو نفر واقعاً قرار نیست همه چیز بدانند. در صنعت نفت هم کسی نمیتواند بگوید من همهچیز را میدانم. نکته اینجاست که اینها فقط مدیریت امور ارزیابی را بر عهده دارند و باید فارغ از سوگیریهای مربوط به پورتفو، یک Third Party در این بخش حضور داشته باشد.
نکتهی آخر مربوط به کاری است که ما باید انجام دهیم و آن کاهش روزمرگیهای زندگیمان است. ما آنقدر همیشه در کار و زندگیمان درگیر امور نرمال و رو به پایینی هستیم که مسائل بزرگی که الآن در موردش حرف میزنیم از نگاهمان دور میماند. من بعد از 15 سال هنوز 10 صفحه سند برای بیمهی انرژی تولید نکردهام که چهار نفر بخوانند. وقت پیدا نشده است. درحالیکه هزاران صفحه در ذهنم دارم. در شرکتها شوراهای فنیای داریم که دوستانی از باتجربههای صنعت را گرد هم آورده است. اما تولید دانش جزو وظایفشان نیست.
چرا صنعت بیمه سابقهای مثلاً 20 ساله در مورد خسارتها و اتفاقاتی که در حوزهی انرژی رخ داده، اختیار ندارد؟ دیتابیسهای مختلفی وجود دارد. اما یکسری از آنها محرمانه است و بههرحال اتفاقاتی رخ داده است که شرکت دوست ندارد افشا شود. این موارد را دیگر بهعنوان محصول علمی روی میز نمیگذارند.
* همانطور که دوستان بیمه انتقادات را به خودشان نیز وارد کردند، شما هم شجاعت داشته باشید و انتقاداتی را به خودتان هم وارد بدانید.
عبدلی: آنطور که انتقاد میشود بدین معنا نیست که کار بیمهگر حتماً کار اشتباه و پرنقصی است. اگر روند را نگاه کنید، شاهد روندی روبهرشد هستید. در سالهای گذشته وضعیت شرکتها بیمه، ارزیابی ریسکها و سایر اتفاقات وضعیتی روبهبهبود است. ما در مورد مدیریت ریسک، با فرایند تحت عنوان 4T مواجه هستیم. T اول ابتدای Terminateاست. بدین معنی که ابتدا سعی کنید اصلاً ریسک را حذف کنید، اگر نتوانستید دست به Treat بزنید یعنی شدتش را پایین بیاورید، اگر باز نتوانستید Tolerate یعنی قابلتحملش کنید و T آخر که موضوع اختصاصی بیمه است ابتدای Transfer یعنی منتقل کنید. یعنی وقتی تمام کارهایی که میخواستید را نتوانستید انجام دهید، مرحلهی آخر این است که ریسک را منتقل به شرکت بیمه کنید. این روشی است که در دنیا انجام میشود. چیزی نیست که مخالفتی با آن داشته باشیم. ما کاملاً با موضوع بیمه در تعامل هستیم. من کماکان اعتقاد دارم بیمه یک قرارداد معاملهی برد-برد است. اگر ما یا شرکتهای بیمه به این باور نرسیم،با مشکل مواجه میشویم.
در مورد خسارت 94 میلیاردی بوعلی هم باید توضیح دهم. این واقعیت است. مگر ما چقدر خسارت گرفتهایم؟ و شرکت بیمه چند تا خسارت 94 میلیون یورویی پرداخت کرده است؟ ببینید همانطور که شرکت بیمه روبهرشد بوده، ما نیز روبهرشد بودهایم. پالایشگاه آبادان بیش از 100 سال عمر دارد و پالایشگاه کرمانشاه بیش از 70 و پالایشگاه تهران بیش از 50 سال قدمت دارند. ما هزینه کردهایم. سیستمهای کنترل خسارت ما در سال 75 شامل چه مواردی بوده و الآن در سال 1401 چگونه است؟ برای تجهیزات آتشنشانی و سیستمهای اعلام و اطفاء هزینه کردهایم.
ضمناً باید تأکید کنم که ما بسیار به دنبال این بودیم که نرخگذاری بیمهها برای پرداخت حق بیمه با چه روشی انجام میشود؟ چیزی پیدا نکردیم. گشتیم ببینیم آیا استاندارد بینالمللیای در این زمینه وجود دارد یا خیر. آنهم پیدا نشد. تنها چیزی که به آن رسیدیم سیستم Dow Index بود. شاخص ارزیابی حریق و انفجار. این تنها چیزی بود که بسیار با روشهای مدیریت ارزیابی ریسک در حوزهی بیمه منطبق بود. که در بخشی خطرات را شناسایی میکند، شاخص ریسک را بهدست میآورد و از طرفی دیگر میگوید در برابر این خطرها چه کنترلهایی در سیستمتان دارید. این دو را در مقابل یکدیگر قرار میدهد و در آخر نتیجهای میگیرد و میگوید مثلاً عدد ریسک واحد شما اینقدر است. هرگاه ما توانستیم با شاخصی معین، عددی برای ریسک تعیین کنیم، گام مهمی برداشتهایم. برای اینکه بگوییم شرکت X با عملیات مشابه در شرایط مشابه نسبت به شرکت Y ریسک بالاتر یا پایینتری دارد، باید بتوانیم با عدد صحبت کنیم. اینطور نیست که شما بگویید چون خسارتی از بیمه نگرفتهایم، شانس آوردهایم. ما در سیستم ارزیابی مدیریت ریسک، شانس نیاوردهایم. بلکه بحث کنترل است. ببینید در همهی مجموعههای نفتی در کل وزارت نفت در همهی سالهای گذشته چند ارزیابی ریسک در سال انجام دادهاند؟ نتایجشان کجا اعمال شده است؟ ما بیخود هزینه نمیکنیم به شرکتی پول بدهیم که برایمان ارزیابی مدیریت ریسک انجام دهد و بعد گزارششان را در کتابخانهی خانهمان بگذاریم. از این گزارشها استفاده میشود. از روشهای کنترلی آن بهرهبرداری میشود. و نتیجهی همهی اینها باعث میشود وضعیت ما از سال گذشته بهتر یا بدتر شود یا همان شرایط قبلی را داشته باشیم. یعنی ما دست به پیشگیری زدهایم و این شرکت بیمه نیز کمک کرده که خسارتهای کمتری را بپردازد.
در شرایط کنونی کشور وضعیت تولید فراوردههایمان در شرایط بالاتر از طراحیمان در حال روی دادن است. شرکت بیمه باید این را بهعنوان امتیاز منفی در نظر بگیرد و بگوید بهخاطر همین یک مورد، باید نرخ حق بیمهی بالاتری بر شما اعمال کنیم. این هم یک مورد منفی. مثلاً پالایشگاه تهران که 250 هزار بشکه ظرفیت دارد، 260 هزار بشکه تولید میکند. چرا؟ چون بنزین کم است، گاز کم شده است.
در کل هر دو طرف در روندی رو به جلو قرار داریم. نواقصی وجود دارد و زبان مشترکمان مشکل دارد. این طبیعی است. اما در موارد بسیاری هم با یکدیگر همسو هستیم.
* پیشنهاد دیگری دارید؟
عبدلی: پیشنهاد من این است که اولا ارزیابی ریسکهایمان بر اساس منطق و متدولوژی خاصی انجام شود. البته نمیتوان یک نسخه برای کل صنعت پیچید. اما حداقل صنایع مشابه، مدل مشابهی داشته باشند. ضمناً شاخص تعیین کنیم. اگر عددی صحبت نکنیم، به نتیجه نمیرسیم. باید Key Performance Indicator داشته باشیم تا بتوانیم بگوییم پارسال روی چه عددی بودهایم و امسال روی چه عددی هستم. نقشهی راه نیاز به KPI دارد. با این شیوه میتوانیم بگوییم الآن اینجا هستم و پنج سال دیگر میخواهم به آن نقطه برسم. و بعد بر اساس شاخصها نظارتها، کنترلها و پایشهایمان را انجام دهیم تا به نتیجه برسیم.
* آقای باباکردی نظر شما چیست؟
باباکردی: مشکل اصلی ما تحریم است. شعارهای زیادی داده میشود که تحریم باعث خودکفایی شده است. سال ۹۴ بیمه پارسیان یک دوره مهندسی با مونیخ ری برگزار کرد که من نیز در این دوره شرکت کردم و با مدیران مونیخ ری ارتباط گرفتم. بعد از مدتی آنها اعلام کردند که بهدلیل تحریم دیگر نمیتوانیم پاسخ ایمیلها را بدهیم. ما حتی اگر آموزش هم ببینیم، با این ریسکهایی که داریم میپذیریم، کجا میخواهیم اتکایی داشته باشیم؟ اگر خسارت بزرگی وارد شود چه کسی پرداخت میکند؟ همانطور که آقای جهانگیری فرمودند، خسارت بوعلی را هم دولت داد. بههرحال تحریم دست ما نیست و کاری در این زمینه نمیتوانیم انجام دهیم.
در مورد آییننامهی 95 خیلی تلاش کردیم. کار بهجایی رسید که آقای جهانگیری هم کمک کردند این آییننامه تعدیل شود. متأسفانه دوستان بیمهی مرکزی اجازهی این اتفاق را ندادند.
از طرف دیگر بحث Co-leader در حال حاضر بهصورت غیررسمی در حال انجام است. چه اشکالی دارد؟ شرکتهای بزرگ زیادی داریم که کارهای بزرگی انجام میدهند. اما متأسفانه مشکل آییننامهی 95 حل نشده است و این یکی از موانعی است که بحث را بستهتر میکند. بهنظر من اگر شرکتهای نفتی سرمایهی واقعیشان را اعلام کنند و شرکتهای بیمه امکاناتش را تکمیل کنند، صنعت بیمه میتواند بهطور کامل مشتریانش را حمایت کند. چرا بیمهی مرکزی خیلی از پوششهای را نمیدهد؟ چرا فرانشیزهای بالا میگذارد؟ چون خسارتها را باید خودش پرداخت کند و چون بیمهگر اتکایی خارجی نداریم. در حال حاضر راحتترین خسارتها را شرکتهایی پرداخت میکنند که پوشش اتکایی بیشتری گرفته باشند.
* آقای رشیدی نگاه شما به چالشهای موجود دیگر چیست؟
رشیدی: ما با یکسری خسارتهای دومینویی نیز مواجه هستیم. یکسری استانداردها را رعایت نمیکنیم، واحدهایی هستند در وضعیتهای بالاتر از ظرفیت کار میکنند. این مشکل همهمان است که البته در راستای منافع کشور است. از آن سمت، در این شرایط ممکن است خسارتهایی بر ما تحمیل شود که ناشی از عدم رعایت استانداردهاست. صنعت بیمه چه آمادگیهایی دارد؟
تمام پالایشگاهها یا تأسیساتی که یورویی بیمه شدهاند، الآن بهدلیل افت ارزش یورو، باید قطعاً سرمایهی جایگزینشان را بالا میبردند تا این اتفاقات نیفتد. چون بیمهنامههایشان ریالی و با نرخ تسعیر ارز است و همچنین بهدلیل جهشهای ارزی، در صورت بروز خسارت آنچه از صنعت بیمه به آنها تعلق میگیرد، ارقام کوچکتری میشود. اینها مواردی است که در حال حاضر اتفاق میافتد. واقعیت آن است که نمیدانیم چه کنیم. صنعت بیمه برای این موضوعات نسخهای ندارد. مریض بدحال از وضعیتی که دیگر بدحالتر شد، پزشک هم میگوید که فقط میتوانید دستبهدعا شوید. ما خودمان در حال حاضر با این ریسکها مواجه هستیم.
لذا بهتر است حداقل روی قراردادهایمان بازنگری انجام دهیم. چون گاه شروط سختگیرانهای در قراردادهایمان وجود دارد که بعضاً استانداردها را الزام کرده است و درصورتیکه امکان بروز خسارتهای سنگین وجود داشته باشد، ممکن است خاطرات ناخوشایندی برایمان بهوجود آید که در صورت تلفیق تعهدات با ریسک نوسانات ارز ممکن است شرایط بسیار پیچیدهای هم برای شرکتها و هم برای بیمه مرکزی بهوجود آید.
* آقای جهانگیری نظر شما چیست؟
جهانگیری: من ابتدا میخواهم دفاعی از همکاران خودم در شرکتهای مختلف داشته باشم. HSEهای شرکتهای تابعهی ما فعالیت خوبی دارند و از استانداردهای سختگیرانه، نظارتهای دورهای و سیستمهای F&G و ESD استفاده میکنند. سکوهای گازی مانند بمب آمادهی انفجار هستند، اما ریسکهای بسیار پایینی دارند. شرکت فلات قاره که از تأسیسات قدیمیتری برخوردار است، پروژههایی را تحت عنوان پروژههای جامع F&G تعریف کرده است. یعنی هر منطقه را بهعنوان یک پروژهی بزرگ تعریف کرده و F&G تمام تأسیسات خشکی و دریاییاش را در آن دیده است. الآن در حال تمدید بیمهنامهاش هستیم. البته هنوز به سرانجام نرسیده اما پیشرفت خوبی داشتهایم.
در مورد صحبت آقای باباکردی در مورد تحریم کنند، باید بگویم ما واقعاً اگر تحریم نبودیم، مجبور بودیم یکسری استانداردها را برای شرکتهایمان بگیریم. این استانداردها ما را به کارهایی موظف میکردند و تا مطابق با قوانین و استانداردهای بینالمللی باشیم و مانند شرکتهای بیمهی بینالمللی و شرکتهای نفتی بینالمللی شویم.
در حال حاضر چون تحتفشار هستیم، بودجه نداریم. چطور این تأسیسات را با آن نوع بیمهای که مدنظر شماست، بیمه کنیم؟ با چنین بودجهی نداریم و آنچه شما برآورد میکنید سهبرابر بودجهی ماست. کسی پیشنهاد مابینی نمیدهد. بر اساس ارزیابی ریسک ابتداییای که انجام دادیم، گفتیم چهار مورد را حذف کنیم و بهصورت بینام سه حادثه را در سال پوشش دهیم تا هم حقبیمهای نصیب شرکت بیمه شود و هم پوششی برای ما ایجاد شود. اما با ما صفروصدی برخورد شد و گفته شد همهشان باید بیمه شود آنهم با این نرخ. که گفتیم از عهدهی ما برنمیآید پس حذفش کنیم. برای بقیهی بیمهنامههایمان نیز همین اتفاق میافتد. یعنی اگر به این سمت برود، شکل برخورد با ما صفروصدی میشود.
در مورد وردینگ، باید بگویم من هم با تغییر به زبان فارسی موافق نیستم. چون ممکن است شرایط عوض شود، آنوقت مجبوریم همین را دوباره به انگلیسی برگردانیم. منظور از تغییر وردینگ، تغییر ماهیت بیمهنامه نبود. مثل این میماند که بیمهنامهای برای وزارت نیرو تهیه کنید و بعد بدون اینکه سازمانها و رگولاتورهای آن را تغییر دهید، دقیقاً همان را بهعنوان بیمهنامهی شرکت دیگری استفاده کنید. یعنی کاملاً مشخص است که کپیپیست شده است.
در آخر اینکه، اگر شرایط عادیتر بود، شاید دید مدیران ما نیز تغییر میکرد. ما در فاز 1 چهار سکو در کار یکدیگر داریم. آیا اگر خسارت کلی روی اینها اتفاق بیفتد، شرکت بیمه میتواند رقمی بیش از یک میلیارد دلار را پوشش دهد. اگر چنین قوتقلبی ایجاد میشد، مدیر نفت هم میگفت حق بیمهی خوب میدهیم و در عوض مطمئن بودم این پرداخت انجام میشود.
*آقای یوسفی شما هم جمعبندی خود را ارائه دهید.
یوسفی: همانطور که همهی دوستان گفتند، ما از دانش بینالمللی بهخصوص در حوزهی بیمههای مهندسی و انرژی که بیمههای نویی هستند، محروم هستیم، درحالیکه لازم است که کارشناسانی که در این حوزه فعالیت دارند با مجامع بینالمللی و شرکتهای بزرگ در ارتباط باشند. تحریمهای ظالمانه باعث شده که علاوه بر آنکه اتکایی بینالمللی نداریم، از دانش شرکتهای خارجی نیز نتوانیم استفاده کنیم. در سندیکا مدتها در تلاش هستیم که از آقای دیوید شارپ که کتابهای مرجع بیمههای انرژی را نوشته، دعوت کنیم به ایران بیایند،اما ایشان راضی نمیشوند. این واقعاً معضل است.
در حوزهی نفت و گاز و بیمههای مهندسی بهخصوص در زمینهی ماشینآلات و تجهیزات نفت و گاز، وقتی دانشی وجود ندارد، نباید به هر قیمتی دست به تجربهی جدیدی زد. در دنیا علمی بهنام بنچمارک وجود دارد. حدود 10 سال پیش آقای مهندس وند به بیمهی مرکزی پیشنهاد کرد بیمهنامههای حوزهی مهندسی حداقل CAR و EAR را بنچمارک کنیم. یعنی ببینیم چه چیزی در دنیا وجود دارد؟ چند کشور و شرکت موفق را در این زمینه پیدا کنیم و آنها را ملاک عملمان قرار دهیم. ما دو شرکت بهنامهای آلیانز از آلمان و ای.تیکوآر را از مالزی انتخاب کردیم. بعد از سه ماه کار کردن، چه نتیجهای بهوجود آمد؟ نتایج را به بیمهی مرکزی فرستادیم و هنوز که هنوز است کاری در این زمینه انجام نشده است. نقاط قوت و نقاط ضعف بیمهنامههای بینالمللی را پیدا کردیم و برای استفاده در ایران بومیسازی کردیم. مثلاً شرکت آلیانز در بریتانیا، حوزهی دریای کاراییب و کشورهای دیگر، مطابق با قوانین محلی همان کشورها در حال فروش بیمهنامه به آنهاست. چرا ما نمیتوانیم این کار را انجام دهیم؟ آقای دکتر عبدلی درست میگویند، توقع نداریم زبان بیمهای که از خارج وارد ایران میشود فارسی باشد، اما انتظار هم نداریم که کاملاً قوانین آنجا در اینجا اعمال شود. مثلاً ما با مفهومی به نام کلوز 006 مواجه هستیم که یعنی ناچار هستید هزینهای انجام دهید ترجمهی این کلوز باید بهگونهای دیگر باشد. ما باید اینها را طبق قوانین محلی خودمان درآوریم. آیا این کار را انجام دادهایم. اصلاً اهمیتی به این موضوعات میدهیم؟ خیر. اگر هم کاری انجام شده، بسیار ناچیز بوده است.
در مورد فرمایشات آقای دکتر عبدلی که گفتند بهروزرسانی کردن و HSEشان قویتر شده، باید بگویم به همهی اینها باور دارم و از آقای مهندس جهانگیری و مجموعهشان تشکر میکنم. همکاران بیمهی مرکزی بهوضوح دیدهاند که شرکت POTC و شرکت گاز پارس جنوبی با همهی مشقتها و تحریمهایی که وجود دارد، چه سیستم ایمنی فوقالعادهای برپا کردهاند. این قطعاً روی نرخشان تأثیر میگذارد. اما این را هم بپذیرید که بهرغم تمام تلاشهایی که میکنید، تجهیزات شما دستدوم هستند. تجهیزات نویی نیستند. اما انتظارتان در زمان بروز خسارت، دریافت خسارت NRV یعنی جایگزینی نو است.
چند پیشنهاد هم دارم که بهطور خلاصه میگویم. ما برای اینکه در بحث انرژی و مهندسی به نتیجهای برسیم، محتوای بسیار کمی داریم. باید تولید محتوا کنیم. دست به بنچمارک بزنیم. برای اینکه صنعت آگاهی پیدا کند و مشکلاتش کم شود ترجمه کنیم. در سندیکا پیشنهاد دادم حداقل بخشهای کاربردی و خوب کتاب دیوید شارپ ترجمه شود. معضل دیگری هم که صنعت بیمه از آن رنج میبرد این است که افراد حاضرند برای ماست و چیپس و پفک تبلیغ کنند، اما برای بیمه کسی تبلیغ نمیکند. چراکه بیمه را کالای لوکس میدانند. این به هماهنگی میان مراجع تأثیرگذار و ذیصلاحی نیاز برای بسط و گسترش بیمه و ایجاد آگاهی در مردم نیاز دارد. نکتهی آخرم این است که شبکهی فروش بهواسطهی جنبههای کارمزد و نرخهای حق صدور، واقعاً انگیزهی فعالیت در صنعت بیمهی مهندسی را ندارد و قطعاً باید فکری به حال این مسئله شود.
عبدلی: من هم پیشنهادی دارم که همین لحظه به فکرم رسید. همانطور که در مسابقات جامجهانی فوتبال در تلویزیون دیدید، با بهترین بازیکنها و مربیهای اروپایی و آمریکایی بهصورت آنلاین مصاحبه میشد. میتوان با همان افراد معتبر و متخصص خارجی که نمیتوانند به ایران بیایند، چنین جلساتی برگزار شود.