مجامع شرکت های بیمه چگونه برگزار شد؟/اصلاح اساسنامه شرکتهای بیمه(قسمت اول)
در میزگردی با حضور استاد هاشمی ، حق وردیلو و نمایندگان بورس و بیمه بررسی شد؛
استاد هاشمی:نكتة مهمی كه امسال به صورت پررنگ به آن پرداختیم؛ حاكميت شركتي بود؛ در واقع حاكميت شركتي در شرکتهایی که با نقص مواجه بود پررنگ جلوه دادیم./ حق وردیلو: بيمه مركزي در مجامع امسال تا جایی که میتواند از شناسايي سودهايي كه باكيفيت تلقي نميشوند، جلوگيري کرد./ واشقانی:اساسنامة همة ناشران به جز بانك و بيمه و ليزينگ اصلاح شدهاند و اصلاح اساسنامة بیمه نیز آغاز ميشود./تاجدار:قابليت مقايسة صورتهاي مالي در شركتهاي بيمه به شدت آسيبپذير است و بايد اصلاح شود./بمانی:در سال 1401 همچنان با این موضوع مواجه بودیم که بعضی از شركتهاي بيمه هزينه كارمزدشان را همان زمان شناسايي میکنند؛ در صورتي كه طبق استانداردها و طبق آييننامه 58، روش ما بايد تعهدي باشد و ذخيره لازم براي كارمزد را دریافت کنیم./مجد رضائی:نقطه ضعف صنعت بيمه، كم اهميت بودن و بها ندادن به بحث كنترلهاي داخلي است.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه بیمه داری نوین مجامع عمومی سالانه مهم ترین رویداد مالی یک شرکت محسوب می شوند و برای شرکت های بیمه به واسطه ساختار مالی و درآمدی شان، این رویداد همیشه با چالش های خاص به خود همراه است. خدمتی فروخته می شود اما بخش عمده هزینه های خدمت(خسارت ها) مبتنی براحتمالات آتی است و حال اضافه کنید وضعیت اقتصادی، اجتماعی ایران را و به ناگزیر در صورت های مالی حفره هایی شکل می گیرد که امیدواریم ابدی نباشد. در ایران چالش های اقتصادی، مقرراتی و نظارتی طبیعتا بر کیفیت مجامع و صورت های مالی اثر می گذارد. در میزگرد پیشرو که با حضور علی استادهاشمی، معاون وقت نظارت بیمه مرکزی؛ محمود حقوردیلو، مدیرکل وقت نظارت مالی بیمه مرکزی؛ رسول تاجدار، رئیس کمیسیون مالی سندیکای بیمه گران؛ سعید واشقانی فراهانی، رئیس اداره نظارت بر ناشران گروه مالی و خدماتی سازمان بورس؛ مجید بمانی، رئیس هیئت مدیره موسسه حسابرسی فاطر و محمدرضا مجد رضایی، کارشناس و صاحب نظر حوزه حسابرسی برگزار شده است به بخشی از حفره های صورت های مالی و مجامع شرکت های بیمه پرداخته شده است. گفتنی است میزگرد پیشرو در زمانی برگزار شده است که علی استادهاشمی معاونت نظارت و محمود حق وردیلو مدیرکل وقت نظارت مالی را بر عهده داشت. ماهنامه بیمه داری نوین ضمن تبریک، برای علی استاد هاشمی در مسئولیت جدیدش یعنی ریاست کلی بیمه مرکزی و محمود حق وردیلو در کسوت جدید یعنی معاونت نظارت، آرزوی موفقیت دارد.
* آقای استادهاشمی لطفاً در ابتدا شاخصهاي اصلي صورتهای مالی را مرور کنید و اگر مقدمهاي در ذهن دارید بگویید.
استادهاشمی: من شخصاً از اینکه كارها به صورت كارشناسي انتقاد شود و منتقدين روي مسائل مختلف ورود كنند استقبال میکنم. ما در معاونتمان دقيقاً از همین روش استفاده میکنیم در واقع هر كدام از دوستان نظرات كارشناسي خود را بیان میکنند و سعي ميكنيم برآيند كار، كارشناسي باشد. معتقدم هر قدر نشريات تخصصي سراغ كار تخصصي و نقد کارشناسی بروند خوب است و ما نیز از آن استقبال میکنیم.
در مجمع سال جاری سعي كرديم با همكاري ادارات كل، اشكالاتي را كه طی يك سال گذشته در شركتهاي مختلف با آنها مواجه شدیم مورد بررسی قرار دهیم. همانطور که میدانید اداره كل نظارت بخش های خاصي را مورد بررسي قرار میدهد؛ در واقع مجمع عادي ساليانه، مجمع مالي محسوب میشود؛ ولي چون يك كار حرفهاي و تخصصي را در كنار آن پیش میبردیم بقيه واحدها هم در اين بحث متمركز شدند؛ مثلاً آقاي حقوردیلو به عنوان ناظر مالي، نظراتشان جمعبندي شده بود؛ ولی بعضي از ادارات كل هنوز در مورد آن بحث داشتند. بنابراین سختگيري ما بيشتر بود؛ ولي نه به حدي كه بخواهيم براي شركتهای بیمه مشكلزایی کنیم.
نكتة مهمی كه امسال به صورت پررنگ به آن پرداختیم؛ حاكميت شركتي بود؛ در واقع حاكميت شركتي در شرکتهایی که با نقص مواجه بود پررنگ جلوه دادیم و آقاي دكتر حقورديلو نیز در مجامع و پيشمجامع به این شرکتها تذکر دادند و بعضاً به شرکتها نامه زديم یا تأییدیة بعضي از شركتها را تا زماني كه اصلاحیه نداده بودند ارائه نکردیم. در واقع امسال ريسك حاكميت شركتي را پوشش بيشتري دادیم.
حقورديلو: بیمه مرکزی هر سال در پيشمجامع و مجامع شركتهاي بيمه حضور فعال دارد. امسال آقاي دكتر استاد هاشمی شخصاً در مجامع حضور داشتند و اين نشان ميدهد كه برای بیمه مرکزی برگزاري مجامع شركتهای بیمه از اهميت خاصي برخوردار است؛ در واقع مجمع جايي است كه میتوانیم يكسري از نقطه نظرهاي نظارتيمان را براي سهامداران به ويژه سهامداران عمده كه بايد اصلاحاتي را در شرکتها انجام دهند، مطرح کنیم.
صحبت آقاي دكتر استادهاشمی در مورد سختگيريهای امسال مجمع را اینطور تکمیل میکنم که با توجه به شرايط حوزه درمان و بحث حذف ارز ترجيحي حوزه دارو و درمان از برج 5 سال 1401، روي بررسي ميزان ذخاير و كفايت ذخاير رشته درمان جديت بيشتري نسبت به سالهاي قبل داشتیم با توجه به اینکه اثرات احتمالي اين حذف ارز ترجيحي در سال 1402 منتقل میشود سعي كرديم بحث ذخاير شركتهاي بيمه به ويژه ذخيره خسارت معوقي را كه براي رشته درمان در نظر گرفته بودند با دقت بيشتري بررسي کنیم؛ البته در اين راستا اكچوئران و حسابرسان مستقل و بازرسان قانوني شركتها کمک شایان توجهی به ما داشتند که جا دارد از آنها تشكر کنیم.
نکتة دیگر که يك الی دو سال گذشته به جد پيگير آن بودیم، بحث مطالبات است. در واقع بیمه مرکزی با كمك حسابرسان مستقل، تجديد سني مطالبات، صحت آنها و ذخاير لازمي كه بايد بر اساس آييننامه 101 باشد مورد بررسی قرار میدهد و تا زمانی که بررسيهايش مؤيد بررسي حسابرسان مستقل نباشد، اجازه برگزاري مجمع را به هيچ شركتي نمیدهد.
با توجه به اينكه شرايط كسب و كار صنعت بيمه در حوزه مديريت ريسك در سال 1401 سختتر شد که قطعاً بعضی از تعهدات به سال 1402 نیز منتقل ميشود، بيمه مركزي با اين رويكرد موضع سختگيرانهتري در پی گرفت. آقاي دكتر سيد هاشمي موضعشان اين بود كه بيمه مركزي تا جایی که میتواند از شناسايي سودهايي كه سود باكيفيت تلقي نميشوند، جلوگيري میکند؛ در واقع ذخاير لازم باید بر اساس آييننامه 58، دستورالعمل كفايت ذخاير رشته ثالث و بحث آييننامه 101 كه بحث ذخيره مطالبات است گرفته شود و این مورد را در مجامع در نظر گرفتیم.
نکتة دیگر اینکه به شرکتهای بیمه اجازه ندادیم تا سود تسعیر ارز را در مجامع شركتهاي بيمه تقسیم کنند در واقع اعلام کردیم که باید سود تسعیر ارز اندوخته شود و در سالهاي بعد از محل آن افزايش سرمايه صورت گیرد.
واشقاني: جنس نظارت ما در بورس با بیمه مرکزی متفاوت است. ساید نظارتي ما عمدتاً سايد سهامداري است در حالی که بيمه مركزي سایدش بيمهگذاران است؛ اما نقاط مشتركي با یکدیگر داریم یکی از این نقاط مشترک، دغدغه سود باكيفيت و عدم تقسيم سود است و جا دارد از بیمه مرکزی تشكر كنيم چون این مسئله یکی از دغدغههاي جدي ما محسوب میشود و امسال در مجامع تا حد زيادي اين مسئله رعايت شد.
نكتة ديگري كه به آن اشاره نشد، اينكه آبانماه سال گذشته دستورالعمل حاكميت شركتي به همة شرکتها ابلاغ و دو مرحله هم وركشاپ آموزشي برای آنها برگزار کردیم ،این ورکشاپها با حضور مديران 900 شركت برگزار شد از طرفی اساسنامة شركتهاي غير بيمهای و بانك و ليزينگ هم اصلاح شده یا در حال اصلاح شدن است.
نكتة مهم دیگر اینکه در تدوین دستورالعمل حاكميت شركتي در آن زمان به دليل کمبود وقت، بندي شکل گرفت مبنی بر اینکه شركتهاي بيمه و بانك و ليزينگ، مشمول آن دستورالعمل نيستند و بعدها اساسنامهشان اصلاح ميشود و از هفته های ديگر با آقاي دكتر بنيادي يكسري جلسات مشترك براي اصلاح اساسنامه شركتهاي بيمه خواهيم داشت تا الزامات حاكميت شركتي و دغدغههای بيمه مركزي در مورد نحوة انتخاب اعضاي هيئت مديره که عمدتاً از جنس حاكميت شركتي است اصلاح شود. در واقع تصور میکنم این حرکت، حرکتی بسیار مهم و بزرگ در حوزه نظارت و كنترل بر عملكرد شركتهاي بيمه است.
امروز اساسنامة همة ناشران به جز بانك و بيمه و ليزينگ اصلاح شدهاند و اصلاح اساسنامة بیمه نیز از هفته بعد آغاز ميشود. به نظرم با این اصلاحات، بحث حاكميت شركتي كه بسیار مهم است و دغدغه ما و بقیة نهادهاي نظارتي محسوب میشود تا حدود زيادي مرتفع شود، به ویژه اينكه صنعت بانک و بیمه از صنایعی هستند که اطلاعات و برآوردها در اختيار هيئت مديره قرار دارد و عملاً هيئت مديرهها در تعيين صورتهای مالي، نقش برآوردكنندگي سنگینی دارند و اين ميطلبد كه الزامات حاكميت شركتي، اعم از نحوة انتخاب، تحصيلات، صلاحيت مديران، بحثهاي تخصصي در هر رشته با جديت بيشتري سنجيده شود؛ چون در صورتهاي مالي بسیار تأثیرگذار است.
نكتة ديگر اینکه دستورالعمل و رتبهبندي بسیار جامعي بر اساس الزامات افشاي اطلاعات آماده كردهايم که پیشنویس آن آماده است و احتمالاً تا انتهای مردادماه تصویب هيئت مديره سازمان را دریافت میکند و از شهريورماه هر شش ماه يك بار ناشران را بر اساس اطلاعات حسابرسيشدهشان اعم از تمامی رشتهها (بانك، بيمه، ليزينگ، شركتهاي توليدي، خدماتي، ساختماني و سرمايهگذاري و …) به شكل كلي و به شکل خاص طبقهبندي و افشا ميكنيم.
اين رتبهبندي سه فاكتور اصلي دارد؛ اول، به موقع بودن اطلاعات، دوم، كيفيت اطلاعات صورتهاي مالي از لحاظ قابليت اتكا مثل تعدیلات سنواتي و تغييرات بعدي و سوم، كيفيت سود، مثلاً نسبت سود نقدينگی به سود عملياتي و چهارم، حاكميت شركتي. البته در مورد بيمهها و بانكها با توجه به اينكه الزامات حاكميت شركتي برايشان مترتب نيست لحاظ نميكنيم؛ ولي براي بقيه صنایع اعمال ميكنيم كه به نظرم بسیار تأثيرگذار است.
* آیا این اطلاعات، آن هدف را محقق ميكند؟
واشقانی: امروز که دور این میز نشستهایم و در مورد شرکتهای بیمه صحبت میکنیم ممکن است ذهنيتي در مورد این شرکتها نداشته باشید؛ ولي اگر شرکتهای بیمه را فقط از نظر یک شاخص مثل ارزش بازار با یکدیگر مقایسه کنید متوجه ميشويد که چه اتفاقات عجيب و غريبي در صنعت میافتد. درست است كه اطلاعات، پسيني هستند و پيشگيريكننده نيستند؛ اما رتبهبندی باعث میشود که این شرکتها به مرور زمان به سمت ميانگين مناسبي حرکت کنند؛ به ویژه صنايعي مانند صنعت بيمه که رقابتی محسوب میشود. به نظرم رعایت الزامات حاكميت شركتي و از طرفي رتبهبندی ميتواند در پیشرفت شرکتها نقش به سزایی داشته باشد.
* قطعاً يك نگاه كلي به مجامع شركتهايي كه طی يك ماه گذشته برگزار شد، داريد. مجمع يكي از شركتها به دستور قضایی برگزار نشد عكسالعمل شما نسبت به آن چه بود؟
واشقانی: همة نهادهای ناظر، یک چارچوب عملياتی و مقرراتی دارند. من در مجامع مختلفي شرکت کردهام و معتقدم نباید نقش سازمان بورس را فعال مايشا دانست؛ سازمان بورس در چارچوب مقررات اقدام ميكند. وقتي يك شركت مجمع ميگذارد یا وقتي مدیرعامل يك شرکت که توكن را در اختیار دارد، وظيفه اطلاعرساني با مسئوليت تضامني همه اعضاي هيئت مديره را دارد مجمع را برگزار و بعد آن را لغو ميكند بايد به هر دوی آنها تمكين كنيم؛ تصور کنید مدیرعامل شركتی مجمعي برگزار و سهامدار آن اعلام کند که مجمع را لغو نكنید يا لغو کنید يا بورس بيايد يا بورس نيايد، اين اصلاً بيضابطه ميشود؛ بنابراين به نظرم موضوعات مرتبط با شركتهاي بيمه به بحث حاكميت شركتيشان بازمیگردد كه اتفاقاً دوستان سعی کردهاند در پيشنويسي كه براي ما ارسال میکنند آن را اصلاح كنند.
امروز در سازمان بورس با بحث تأييد صلاحيت مديران مواجهیم؛ ولي شكل انتخاب و انتصاب مديران متفاوت از بيمه مركزي يا بانك مركزي است؛ بنابراين اين مشكلات بايد در آن نقاط مرتفع شوند نه با حركتهاي موردي.
نکتة آخر اینکه يكي از ابزارهای مورد استفادة ما این است که در سامانه كُدال بر اساس الزامات افشا و الزامات مقرراتي، محدوديتها يا فرمهاي خاصی طراحي کردهایم؛ مثلاً در مورد تمام ناشراني كه ملزم به رعايت حاكميت شركتي هستند، محدوديتهایی تعیین کردهایم؛ به طور مثال در دستورالعمل حاكميت شركتي سازمان بورس محدوديت سه عضويت در هيئت مديره وجود دارد؛ در واقع فردی که در سه بخش عضویت داشته باشد كد ملياش بعد از سومين انتصاب قفل ميشود.
* آقای تاجدار لطفاً کمی بر اساس اعداد و ارقام به این مسئله بپردازيد.
تاجدار:صنعت بيمه ضعفها و محدوديتهاي اساسي دارد؛ مثل نگاه اجتماعي دولت و حکومت به بیمه. در بخش صنايع بزرگ در بورس حدود 10 ميليارد دلار براي سال 1401 سود توزيع كردهاند؛ اما با مقایسه سود شركتهاي بيمه طي سه سال گذشته با توجه به عوارضي كه پرداخت کردهاند به عمق فاجعه و نگاه حكومتي به آن پي ميبريد.
مسئلة بعدي، سایز کوچک صنعت بیمه است که معلول همة علتهاست. كل سرماية شركتهاي بيمه 53 همت است و این رقم در بازار سرمايه از نظر رقمی هیچ معنایی ندارد.
در مورد گزارش حسابرسي باید توضیحی ارائه دهم تا گمراه نشویم. نباید در گزارش حسابرسي دنبال نكات حياتي و مهم باشيم؛ چون ماهيت كار حسابرس، نمونهاي است.
برای طبقهبندي حسابرسی باید بگویم که بحثي كه مبناي گزارش حسابرسي است آثار سود و زياني دارد و منجر به اظهارنظر گزارش و تعیین نوع اظهارنظر گزارشي ميشود بسیاری از شرکتها بحث ذخاير و مطالبات را دارند.
بحث بعدي، تأكيد بر مطلب خاص و عدم رعايت آييننامه و عدم رعايت قوانين به ویژه قانون تجارت و عدم رعايت قوانين مربوط به سازمان بورس و اوراق بهادار است كه میتوان آنها را طبقهبندي كرد. همة شرکتهای بیمه سه الی چهار نقطه مشترك دارند مثل عدم ارسال به موقع، عدم گذاشتن گزارش به موقع كدال، ثبت صورتجلسات مجامع و … .
معتقدم باید دنبال مطالب مهمتري در صنعت بیمه باشيم؛ چون اين صنعت، صنعت خاصي است؛ حتي حسابرسان، سازمان حسابرسي و جامعه حسابداران طی چند سال اخير است که به سرفصلهاي شركتهاي بيمه و ماهيت فعاليتهاي بيمه تسلط پيدا كردهاند و رسيدگي ميكنند و در سالهاي گذشته به این شکل نبود و حسابرسان با ماهيت فعاليتهاي بيمه آشنايي نداشتند؛ بنابراين اگر دنبال ايراداتي ميگرديم بايد عميقتر شویم و سراغ تعريف شاخصها برویم.
در مورد شاخصها من چند کشور بزرگ دنیا مثل نیوزیلند و انگلستان و … را بررسی کردم. این کشورها از نظارتهای ترکیبی استفاده میکنند؛ مثلاً نسبتهاي مالي، رتبهبندی، فیچ، اساندپی، کفایت سرمایه، سالونسی مارجین و … را کنار هم قرار میدهند و شركتها را رتبهبندی ميكنند؛ مثلاً از 12 نسبتي كه براي شركتهای بيمه تعيين كردهاند، اگر شركتي در چهار نسبت يا بيشتر به نُرم معمول نرسد، قطعاً از ثبات مالي كافي برخوردار نيست.
تصور ميكنم با توجه به محدوديتهاي ذاتيای كه نسبتها و صنعت بيمه دارند و محدوديت سرفصلهاي صورتهاي مالي در شركتهاي بيمه كه قابليت مقايسه را به شدت محدود میکنند قضاوت در مورد شرکتهای بیمه گمراهكننده است؛ بنابراين يكي از مباحث اين است كه قابليت مقايسة صورتهاي مالي در شركتهاي بيمه به شدت آسيبپذير است و بايد اصلاح شود.
نکتة دیگر عدم توجه به مديريت حسابداري و نقش مديريت مالي است. مدير مالي نقش ثبتکننده و حسابداري دارد؛ در واقع به هيچ عنوان نقش مديريت مالي را ايفا و برای مدیریت تصميمسازي نمیکند. مدیر مالی باید بتواند با استخراج پنج الی شش نسبت خوب نشان دهد که شركت بیمه در کدام نقطه قرار دارد؛ چون فلسفه نسبتها این است که بدانيد شرايط شرکت به طور کلی و شرایط شرکت در مقايسه با رقبا به چه شكل است؛ بنابراين مديريت حسابداري و مديريت مالي، نقش لازم را در شركتها ایفا نمیکنند و عمدتاً از این موضوع غافل هستند.
مسئلة بعدي آييننامه توانگري شركتهاي بيمه است كه بيمه مركزي طی سالهاي قبل آن را مصوب كرده و يكسري ریسکها از جمله ريسك عملياتي در آن دیده نشده است؛ هر چند این مورد نیز معلول يك تصميم عجولانه و آن حذف تعرفه است كه در گذشته رخ داده است؛ یعنی بدون اينكه پيشبيني كنيم كه اين تعرفه را حذف ميكنيم، بدانیم جايگزين آن چیست و قصد داریم چه کاری انجام دهیم. ما در ابتدا حذف كرديم و در ادامه به فكر سالونسی مارجین افتادیم و در آنها با عجله چیزی نوشتیم. هر چند آقايان طي سالها به مرور سعي كردهاند با كنترلهاي جايگزين، گپ و ضعف سالونسی مارجين را جبران كنند؛ ولي به هيچ عنوان ما را به مقصد نرسانده است به ویژه ريسك عملياتي اصلاً ديده نشده است؛ به همین دلیل در انتهاي آييننامه سالونسی مارجین آمده است که هر دو سال يك بار بايد اين آییننامه اصلاح شود كه تاكنون چنين اقدامي صورت نگرفته است.
آقای بماني، شما به عنوان حسابرس نکاتی را مدنظر دارید که قطعاً دیگران ندارند؛ مرور وضع موجود و به طور کلی صورتهاي مالي و مجامع شركتهای بيمه را چطور ارزيابي ميكنيد؟ از طرفی در خلال صحبتها بیان شد که در مجمع امسال سود چنداني توسط شركتهاي بيمه تقسيم نشد؛ از يك طرف سهامدار علاقه دارد سود بيشتري به او تعلق بگيرد و از طرف دیگر نهاد ناظر و شركت بيمه است كه ترجيح ميدهد به جاي سود زيان، تقسيم سود باكيفيت داشته باشد تا كسري ذخاير و مشکلات دیگر را مرتفع کند اما در این میان گویا تضادي وجود دارد در واقع ناظر يك چيز و سهامدار چيز ديگري ميخواهد.
بمانی: صنعت بيمه از چند بخش درآمدزایی دارد؛ یکی ناشی از عمليات بيمهگري است كه متأثر از صدور و خسارتها و كارمزدهاست و دیگری درآمد سرمايهگذاري است که سودساز محسوب میشود؛ چون درآمدی که شرکتهای بیمه از محل صدور حق بيمه کسب میکنند صرف بخش خسارت و … میشود و چه بسا در این بخش با كسري هم مواجه میشوند و از محل درآمد سرمايهگذاريشان، بخشي از آن را جبران ميكنند.
طی چند سال گذشته زماني که شركتها با رشد بورس و بعد از آن عقبگرد آن مواجه شدند بر صورتهای مالي شركتهاي بيمه تأثير گذاشت؛ وقتی وضعیت بازار بورس بهبود یافت و برای شرکتهای بیمه درآمد ايجاد شد شركتها با بحث خسارت درمان مواجه شدند؛ چون پس از بیماری کرونا و افزایش مراجعه به مراکز درمانی بدلیل مواردی که بیمه گذاران در زمان کرونا آنها را به تعویق انداخته بودند و همچنین از سوی دیگر بدلیل تورم هزينة درمان افزايش یافت و باعث افزایش شدید ضريب خسارت و چالش شرکتهای بیمه با اين موضوع شد و بيمه مركزي هم روي اين موضوع ورود و به ذخاير خسارت درمان توجه ویژه ای کرد.
در مورد بحث تقسيم سود باید بگویم که سازمان بورس يك دستورالعمل تقسيم سود دارد كه حسابرسان به رعایت آن توجه دارند طی سالهای گذشته برخی شركتها از محل فروش ملك، درآمد غير عملياتي كسب كردهاند يا سود تسعیر ارز بالايي داشتند؛ بنابراین همة این موارد نشان میدهند که آیا سود شرکتها از كيفيت لازم برخوردار است یا متناسب با جريان نقدي هست يا نيست یا مطالبات شركت از این بابت چقدر رشد داشته است.
بحث تقسيم سود به این معنا نیست که منافع سهامدار زیر پا گذاشته شود اتفاقاً منافع سهامدار در بلندمدت در اين راستا قرار دارد. در واقع منافع سهامدار اين است که حفظ بقاي شركت و رشد آیندة شركت لحاظ گردد؛ البته اين موضوع متناسب با دستورالعملها و نظارتهاي بيمه مركزي و سازمان بورس است و در حسابرسي ملزم به توجه به این موارد هستیم.
با توجه به بندهاي گزارش حسابرسی شركتهاي بيمه، اولین بند، اختلاف بين استانداردهاي حسابداري و آييننامههاي مصوب شوراي عالي بيمه است كه خوشبختانه يك مورد از آنها یعنی ذخیرة برگشت حق بیمه در سال 1401 مرتفع شد. جداي از نحوة طبقهبندي و انعكاس آن، این كار مثبت ارزیابی میشود و طبق اصلاح این بند دیگر لازم به در نظر گرفتن ذخيره نیست و از سال 1402 با این موضوع مواجه نیستیم. مسئلة دیگر ذخيره فنی تكميلي است که امیدواریم برای آن نیز راهحلی در نظر گرفته شود.
بحث دیگر هزينه كارمزد است كه اصلاحاتي روي آن انجام شد؛ ولي در سال 1401 همچنان با این موضوع مواجه بودیم که بعضی از شركتهاي بيمه هزينه كارمزدشان را همان زمان شناسايي میکنند؛ در صورتي كه طبق استانداردها و طبق آييننامه 58، روش ما بايد تعهدي باشد و ذخيره لازم براي كارمزد را دریافت کنیم. آييننامه 58 اشاره ميكند كه از درآمد صادره میتوان 15 درصد را بلافاصله شناسايي کرد. اين 15 درصد بابت هزينههاي صدور است. يكي از هزينههاي صدور، هزينه كارمزدي است كه قرار است پرداخت كنيم؛ بنابراين وقتي درآمد را شناسايي و بلافاصله 15 درصد را شناسايي ميكنیم باید هزينه كارمزد را هم شناسايي كنیم، در صورتي كه شركتهاي بيمه اين موضوع را به این دلیل که هنوز حق بیمه را وصول نكردهاند به تعويق مياندازند. این موضوع اگر رقم با اهميتی باشد یا شركت ذخيره كافي نگرفته باشد در گزارش ذکر میشود؛ اما در برخی شرکتها این موضوع با اهمیت نیست.
مسئلة دیگر خسارات است. خوشبختانه کسری ذخیره خسارت در شرکتهای بیمه به دلیل نظارتهاي بيمه مركزي کاهش یافته است. بیمه مرکزی در رشته بیمه شخص ثالث، كفايت ذخاير صادر ميكند و امسال هم به شرکتهای بیمه در بحث درمان نیز ذخيرة پیشنهاد داده است. من در هفت الی هشت شركت بيمه حسابرسي انجام میدهم و میدانم که بعد از اصلاحیة بیمه مرکزی در آنها کسری ذخیره موضوعيت نداشت و یا کمتر شد؛ و در بعضي از شركتها کسری ذخیره همچنان وجود دارد؛ ولی در کل این روند، روندِ مثبتي بود.
بحث دیگر مطالبات است. بعد از الزامی شدن آييننامه 101، شركتها ذخيره لازم را در نظر میگیرند که به بحث كيفيت سود کمک میکند و وقتي مطالبات راكد را از منظر استانداردهاي حسابداري بررسي ميكنيم متوجه میشویم که حداقل ذخايري که براي اين موضوع در نظر گرفته شده است در مجموع باعث میشود تا ریسک عدم وصول به نوعي كاهش یابد و اطمينان بيشتري شکل بگیرد و ذخیرة بسیاری از شركتها پوشش كافي داشته باشد و برخی شرکتها هم که پوشش كافي ندارند، حداقل فاصلة كمتری داشته باشند؛ در واقع ميزان كسري ذخايري كه با آن برخورد ميكنيم کاهش یافته باشد. اين موضوعات موضوعاتی هستند كه در اکثر شركتهای بیمه با آنها مواجهیم.
* آقاي مجدرضایی، وضع موجود شركتهاي بيمه را از منظر مجامع چگونه ميبينيد؟
مجدرضایی: اگر گزارشهای حسابرسی شرکتهای بیمه را دستهبندی کنیم به آنچه دوستان امروز بیان کردند، میرسیم و دقیقاً درست بیان کردند. یک نكتة جالب در این گزارشها که بعضی از مؤسسات به آن اشاره كرده بودند، بند تلفيق و كارمزد بود. با توجه به اينكه كارمزد از اهميت زيادي برخوردار است در بعضي از شركتها، درصد بيمهنامههاي غير مستقيم بالاست و عدم شناسايي كارمزد يا نداشتن چارچوب مشخص آن جزو تعهداتي است كه اگر در دورة آن شناسايي نشود، قطعاً بر دوره بعد تأثيرگذار است، علاوه بر این، سياستها هم بر اين اساس است كه از شبكه فروش حمايت شود.
نكتة دیگر اینکه يكي از اين مؤسسات به بحث دعاوي حقوقي اشاره كرده است. اين مورد از آن مواردي است كه هميشه مغفول ميماند. آنچه در حسابداري ثبت ميشود خيلي مهم نيست؛ بلکه آنچه ثبت نميشود، بايد شناسايي شود و ارزيابيهايي در مورد آن داشت.
* منظورتان از دعاوي حقوقي چيست؟
مجدرضایی: بالاخره در موردهای کاری پیش میآید و ما هم در موردهاي كاريمان با آنها مواجهیم؛ مثلاً پروندهای چندین سال است که مفتوح است و هر سال نیز در اين مجمع به آن اشاره ميشود و خيلي راحت از آن رد ميشوند؛ يعني اگر شرط ماندگاري مديران در مجموعه این مسئله باشد، اين خود يك ريسك است.
همه ما امانتدار یک سری مسائل هستيم؛ ولي با نگاه به گذشته میبینیم که خيلي مقابل اين اتفاقات به واسطه دستورالعملهاي بيمه مركزي و كنترلهايي كه وجود دارد، گرفته شده است. گاهی اینطور تصور میشود که صورتهای مالي توسط مدیران تهيه میشود و براي مقابله با این قضيه مهم اين است كه آييننامة حاكميت شركتي به درستي اجرا شود. در واقع قرار است اين مجموعه را يك تيم راهبري و هدايت كند و كسي مطابق با ميل خود کار نکند.
به نظرم نقطه ضعف صنعت بيمه، كم اهميت بودن و بها ندادن به بحث كنترلهاي داخلي است؛ چون ما در سامانههايي فعالیت ميكنيم كه تمام اطلاعاتمان داخل آن منعكس ميشود در واقع دخل و تصرفی در آن سامانهها نداريم، حسابرس گزارشهاي بعد از دورة مالي را نگاهی ميكند و بيمه مركزي كفايت ذخاير ارائه ميدهد و حسابرس هم بند ميگذارد و رويدادهاي بعد از تاريخ ترازنامه را نگاهی میکند تا بداند چه اتفاقاتی افتاده است.
به نظرم جای یک سيستم جامع كنترلهاي داخلي و مورد تأييد مديريت و حاكميت شركت، نه بر اساس سليقه براي اين قضيه خالي است.
* سيستمهاي كنترل داخلي كه حاكميت شركتي است، چقدر كارايي دارد؟
مجدرضایی: حسابرسي يك چارچوب دارد و بر اساس آن رسيدگي صورت میگیرد؛ ولي در واقعیت تيم مديريتي بهتر ميداند که گزارش حسابرسي داخلي كه توسط يكي از اعضاي داخلي آن مجموعه نوشته شده است و حيات و مماتش نیز به مدیریت وابسته است چقدر قابل قبول و قابل اتكاست. خوشبختانه با اين نظارتها و كنترلها و بالاخره تجارب سنوات گذشته، بهرغم اينكه بسیاری ايراد ميگيرند كه صورتهاي مالي شركتهاي بيمه شايد به ظاهر شفاف نیست؛ ولي در واقع شفافيت لازم را دارد؛ ولي بايد به يك اطميناندهي در مجموعه برسيم كه آيا هر آنچه اتفاق افتاده، منعكس شده است يا خير.
ادامه دارد….