آیا بازیگران جدید این ظرفیت را دارند که کژرفتاریهای ناشی از مسابقه تولید حق بیمه را در صنعت بیمه به سوی سودآوری و حفظ حقوق ذینفعان سوق دهند؟ آیا بازیگران جدید میتوانند ورق را برگردانند و چالش چندین ساله صنعت بیمه که همان نارضایتی مشتریان از سرویسدهی و پرداخت خسارت است را به بازاری مشتری محور تبدیل کنند؟
به گزارش ریسک نیوز آزاده محسنی سردبیر نشریه تخصصی بیمه داری نوین در چهلمین شماره این نشریه نوشت:
در دوره ریاست غلامرضا سلیمانی، سیاست افزایش تاسیس شرکتهای بیمه قوت گرفت، در حالیکه در دوره ریاست عبدالناصر همتی در نهاد نظارتی، تمرکز بر ایجاد شرکتهای بیمه تخصصی بود بهطوریکه دو بیمه تخصصی باران و خاورمیانه متولد شدند، اما سلیمانی ترجیح داد این سیاست را تغییر دهد و به بیمههای جنرال هم مجوز دهد.
سلیمانی زمانی در گفتوگو با بیمهداری نوین در توجیه این کار میگوید: اتفاقا سختگیریهای ما در صدور مجوز تاسیس به شرکتهای جنرال بیشتر است زیرا باید بیزینس پلن منحصربفردی داشته باشند که در صنعت بیمه نوآورانه باشد.
به هر روی ورای تغییر سیاستهای اتخاذی در نهاد ناظر، از سال 99 تا 1402 شرکتهای مختلفی مجوز تاسیس دریافت کردند و بازیگرانی جدیدی به عرصه بیمهگیری پا نهادند.
نکته قابل توجه در خصوص بازیگران جدید این است که اغلب کاملا خصوصی هستند و سهامدار دولتی ندارند و از طرفی از سایر نهادهای مرتبط مانند نهاد سرمایهگذاری و تامین مالی رهسپار سپهر بیمه شدهاند.
بیمه اتکائی سامان، بیمه اتکائی تهران رواک، بیمه اتکائی آوای پارس، شرکت بیمه جنرال پردیس، شرکت بیمه عمر هامرز، شرکت بیمه جنرال هوشمند فردا، شرکت بیمه عمر آگاه و شرکت بیمه رایا از جمله شرکتهایی هستند که مجوز تاسیس گرفتهاند و در حال فعالیت هستند، شرکتهای بیمه اعتماد، هاما، مفید و پرشین نیز در شرف تاسیس هستند.
همانطور که مشخص است، تعداد شرکتهای بیمه افزایش قابل توجهی یافته و این افزایش بیسابقه دارای موافقان و مخالفاتی است.
موافقان افزایش تعداد شرکتهای بیمه معتقدند، اگر به بازار آزاد رقابتی اعتقاد داشته باشیم ورود بازیگران جدید و یا خروج برخی شرکتهای بیمه امری کاملا طبیعی است؛ چرا که این بازار است که با توجه به شرایط رقابتی تعیین میکند کدام شرکتهای بیمه ماندگارند و کدام باید از گردونه رقابت حذف شوند.
مخالفان تعدد شرکتهای بیمه نیز بر این باورند که ما هنوز مولفههای بازار رقابتی را نداریم و از سوی دیگر همچنان حلقه تکمیلکننده نظارت سیستماتیک در صنعت بیمه ایران ناقص است؛ در این راستا باید همزمان با رشد عددی شرکتهای بیمه، توسعه نظارت هوشمند اتفاق بیفتد در غیراینصورت شاهد بیمههای توسعه دیگری خواهیم بود.
ورای از نظرات موافق و مخالف افزایش تعداد شرکتهای بیمه، دیگر فرصت نقد نیست چرا که تعداد بیمهگران چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال افزایش است. اما آیا این افزایش تعداد بیمهگران میتواند شرایط فعلی بازار بیمه ایران را متحول میکند؟ آیا بازیگران جدید قادرند قواعد بازی را تغییر دهند؟
آیا شرایط فعلی صنعت بیمه که حاکی از دخالت سهامداران دولتی، پرتفویسازی ولع سهم بازار و نرخشکنی است، با حضور بازیگران جدید دچار تغییر خواهد شد؟
آیا بازیگران جدید این ظرفیت را دارند که کژرفتاریهای ناشی از مسابقه تولید حق بیمه را در صنعت بیمه به سوی سودآوری و حفظ حقوق ذینفعان سوق دهند؟ آیا بازیگران جدید میتوانند ورق را برگردانند و چالش چندین ساله صنعت بیمه که همان نارضایتی مشتریان از سرویسدهی و پرداخت خسارت است را به بازاری مشتری محور تبدیل کنند؟
این سوالات در واقع انتظاری است که صنعت بیمه از بازیگران جدید دارد؛ اما تحقق این انتظارات تا چه اندازه میسر است؟
اگر بخواهیم از پنجره واقعیت به حیاط بازی شرکتهای بیمه تازه تاسیس بنگریم باید گفت، به دلیل اینکه شرکتهای بزرگ و قدیمی سالهاست در بازار بیمه ریشه دواندهاند و برخی فرهنگها را نهادینه کردهاند به نظر میرسد، تغییر رفتار صنعت بیمه توسط بازیگران جدید کار راحتی نخواهد بود. از طرفی قدرت سهامداران دولتی در شرکتهای بیمه قدیمی همیشه میچربیده و تاثیر زیادی در فضای کلان صنعت بیمه داشته است.
سهامداران زورگويی که به مدد پشتوانه دولتی، مدیران شرکتهای بیمه را به سمت کسب سهم بازار، حصول پرتفوی بیشتر برای رزومهسازی، عدم رعایت مفاد آییننامههايي همچون آییننامه حاکمیت شرکتی و… میکشانند و مدیران نیز ناگزیرند برای از دست ندادن جایگاه مدیریتی کژتابیها را تداوم بخشند. در این راستا شکستن این سد کار راحتی نیست و چه بسا بازیگران جدید را هم به ورطه این چالش بکشاند.
اما اگر بخواهیم از دریچه خوشبینانه به فضای رقابتی جدیدی که در بازار بیمه ایجاد شده بنگریم و بر ظرفیتهای شرکتهای بیمه تازه تاسیس بیشتر تمرکز کنیم، میتوان بارقههایی از تغییر را پیشبینی کرد.
مهمترین ظرفیتی که در اغلب شرکتهای تازه تاسیس مشاهده میشود، ترکیب سهامداری خاص آنهاست که اغلب سهامداران کاملا خصوصی را دربر میگیرند، این خصوصیت، فرصت مغتنمی در اختیار صنعت بیمه قرار میدهد تا فضا به سمتی هدایت شود که بازیگردانان غیردولتی با هدف سودآوری بیشتر برای ذینفعان و سهامداران مهرههای شطرنج را بچینند.
بدون شک مدیران شرکتهای بیمه با سهامداران خصوصی باید طوری عمل کنند که در نهایت پاسخگوی آنها باشند، سهامدار خصوصی دیگر مانند سهامدار دولتی به رانت دولتی متصل نیست و به اصطلاح حتی برای یک ریال آورده نقدیاش هم سودآوری میخواهد.
در اینجاست که مدیران شرکتهای بیمه خصوصی دیگر نمیتوانند منتظر پرتفویهای بادآورده و سفارشی زيانده باشند تا فقط رزومهای بسازند و به شرکتی دیگر بروند، بلکه باید تغییری محسوس در خدمترسانی به مشتری ایجاد کنند تا روند سود محوری را جایگزین پرتفوی محوری کنند.
از طرفی شرکتهای بیمه تازه تاسیس یا در شرف تاسیس توسط بازیگران جدیدی هدایت میشوند که بعضا از خارج بازار بیمه چون بورس و نهادهای سرمایهگذاری آمدهاند و این میتواند نوید دمیدن روحی تازه در صنعت بیمه باشد. بازیگرانی که با خود افکار جدیدی را به ارمغان میآورند و میتوانند تابوشکنی کنند، طرحی نو دراندازند و مبدع روندهای نوینی باشند.
بیمهگران سنتی بیشتر بر تولید حق بیمه تولیدی با تکیه بر سهم بازار تمرکز دارند اما بازیگران جدید به دلیل اهمیت سودآوری مجبورند بر روندهای تازه مانند خدمترسانی بهینه به مشتری با تمرکز بر زیرساختهای دیجیتال و نوآورانه حرکت کنند.
به نظر میرسد چارهای هم جز این ندارند زیرا کیک بیمه در حال حاضر بین چند شرکت بیمه دستبهدست میشود، در این راستا بیمهگران تازه وارد ناچارند، در این فضای غیررقابتی و گاها مسموم، بازارها و ظرفیتهای جدیدی کشف کنند و در مسیر تازهای با تکیه بر خدمترسانی بهینه به مشتری حرکت کنند در غیراینصورت بازنده خواهند بود.
بازیگران جدید با ظرفیتهای سهامداری خود ناچارند زیر میز بزنند، بازی را بهنفع خود تغییر دهند بهطوریکه ذائقه مشتری و بیمهگذار را آنچنان با خدمات خاص تغییر دهند که چون حلوای شیرینی باشد که دیگر مزههای سابق در دهان مشتری خوش نیاید.
اگر شرکتهای بیمه تازه تاسیس به ظرفیت عظیم مشتریان و بازارهای مغفول توجه کنند، میتوانیم انتظار داشته باشیم که در پنج سال آینده به دلیل تغییر ذائقه مشتریان با اتکاء بر محصولات و خدمات جدید در حوزه خسارت و… تحولی چشمگیر در صنعت بیمه شاهد باشیم.
بازیگران جدید باید به نسل جدید که اساسا بیمههای سنتی به آنها بیتوجه بودند، فکر کنند، نسل Z اقیانوس آبی است که میتواند قواعد بازی بیمهگری در ایران را تغییر دهد.
در اینجا تعامل با اینشورتکها و کسبوکارهای نو میتواند برای بازیگران جدید ظرفیتهای تازهای ایجاد کنند تا زنجیره خلق ارزش از مرحله بازاریابی و صدور تا ارزیابی ریسک و پرداخت خسارت را کامل کنند.
بدون شک حرکت در مسیر بیمههای سنتی توسط بازیگران جدید، همان به راه باطل رفتن است و سکته زدن در مسیر روزمرگی.
دیدگاه شما چیست؟