خسروشاهی: این شاخص ایراد جدی دارد. درست است که تصویری در اختیار ما از وضعیت صنعت بیمه قرار میدهد؛ ولی ایراد اساسی دارد و آن اینکه به هیچ عنوان نفوذ حقیقی بیمه را نشان نمیدهد در واقع نفوذ بیمه در اقتصاد را نشان نمیدهد؛ اصلاً حق بیمة تولیدی از جنس جیدیپی نیست؛ حق بیمة تولیدی مقدار فروش را نشان میدهد در حالی که جیدیپی ارزشافزوده است.در ضمن استفادهای که سوئیسری یا OECD از این شاخص متعارف ضریب نفوذ میکنند متفاوت از استفادهای است که در ایران از آن میکنیم./ ثبات:با صحبت از ضریب نفوذ صنعت بیمه هیچ راهکاری برای افزایش ضریب نفوذ به دست نمیآید؛ به جایش لازم است وضعیت هریک از رشتههای بیمه و نسبت بازار بالقوه به بالفعل آن که مفهوم درست ضریب نفوذ است را بررسی و تحلیل کنیم تا بتوان از آن راهکار و برنامه استخراج کرد و عبارت نامفهوم ضریب نفوذ صنعت بیمه فقط به کار موسسات خارجی میخورد که راه دیگری برای مقایسه صنعت بیمه کشورها بلد نیستند.شاخصهای کلی این است که ببینیم حق بیمة تولیدی و ارزش افزودة صنعت بیمه چقدر است؟ اما از این مقایسة سادة بینالمللی نمیتوان هیچ استفادهای کرد.
به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه تخصصی بیمه داری نوین ، ضریب نفوذ بیمه به جای کمک به توسعه این صنعت به پاشنه آشیلی تبدیل شده که موجبات تضعیف آن را فراهم کرده است. قرارگیری شاخصی که زائیده نگرش افراد کم شناخت نسبت به اکوسیستم بیمه است در قوانین و مقررات و معیارهای سنجش عملکرد و جایگاه صنعت بیمه باعث شده تا عملا صنعت بیمه مورد بی مهری و قضاوت های نادرست قرار گیرد. اما فرای رفتار و قضاوتی که در ایران نسبت به این شاخص شده ببينیم دنیا چگونه به ضریب نفوذ بیمه نگاه می کند. پرويز خسروشاهی، قائم مقام سابق بيمه مركزي و غلامعلي ثبات، عضو شورای فنی شرکت بیمه ما طی یک میزسخن دو نفره به بررسی این موضوع پرداخته اند.
قسمت اول از پی می آید و قسمتهای دوم و سوم در روزهای آتی منتشر می شود:
* آقای خسروشاهی لطفاً در مورد اهمیت ضریب نفوذ بیمه و مقررات مرتبط با آن به نکاتی اشاره و آن را واژهشناسی کنید.
خسروشاهی: معنای حقیقی ضریب نفوذ آن است که صنعت بیمه چقدر توانسته ریسکهای بالقوه را پوشش دهد. تصور کنید 20 میلیون راننده در کشور وجود دارد ریسکی که این تعداد راننده میتوانند داشته باشند این است که ممکن است با فردی تصادف کنند؛ بنابراین ریسک موجود، ریسک حادثهآفرینی 20 میلیون راننده است؛ اما از این تعداد چند نفر بیمه شخص ثالث دارند؟ وقتی همة 20 میلیون نفر بیمه شخص ثالث بخرند ضریب نفوذ بیمه به تعبیری 100 خواهد بود. به صورت مصداقیتر باید بگویم که شرکتهای بیمه یا اموال و یا اشخاص را پوشش بیمه میدهند یا مسئولیتهایی که مرتبط با این اشخاص و اموال است. اشخاص و یا اموال آنان ممکن است در جریان فعالیت آسیبی به دیگران بزنند و مسئولیتی به ایشان مترتب شود؛ بنابراین با ریسکی مواجهاند و خطر و زیانی پیش میآید و باید آن را جبران کنند. به این ترتیب ریسکهای مترتب بر تمام مسئولیتهای قابل تصور در اقتصاد و تمام اموال در معرض خطر و تمام اشخاص در معرض خطر را باید تقویم ریالی کنیم، حال سهمی از این ارزش ریالی که توسط شرکتهای بیمه پوشش بیمهای گرفته است را بسنجیم که این معنای واقعی ضریب نفوذ بیمه خواهد بود.
* هدفی که از این محور داریم این است که در کتابهای واژهشناسی مرتبط با صنعت بیمه تعریف مشخصی داشته باشیم.
خسروشاهی: ضریب نفوذ به لحاظ مفهومی چنین معنایی دارد؛ ولی محاسبه آن بسیار پیچیده است.
ضریب نفوذ به معنی که عرض کردم در رشتههای بیمهای که واگذاری اتکایی اختیاری دارند با یک برآورد سرانگشتی 30 درصد است در واقع پوشش بیمهای کل ریسک کشور در حوزههای مربوط به رشتههای آتشسوزی و انرژی و هواپیما و باربری و نظایر آن که واگذاری اتکایی دارند 30 درصد است؛ ولی محاسبة ضریب نفوذ برای بقیة رشتهها از جمله بیمه شخص ثالث و بیمه بدنه و… به این شکل بسیار دشوار است.
اما آنچه در صنعت بیمه کل دنیا به نام ضریب نفوذ بیمه رایج شده است چنین تعریفی ندارد بلکه برای این منظور از یک شاخص استفاده میکنند که بر اساس آن؛ حق بیمه تولیدی رشته مورد نظر، تقسیم بر جیدیپی میشود. هر قدر حاصل این کسر زیاد باشد نشاندهندة افزایش ضریب نفوذ بیمه است. در اقتصاد بیمه یا حتی برای تأمین اجتماعی نیز از این شاخص استفاده میکنند.
محاسبه ضریب نفوذ به این ترتیب، ما را به آنچه در ابتدا بیان کردم نمیرساند؛ چون جیدیپی یعنی ارزش تولیدات جدید نهایی در طول سالی که گذشت؛ در واقع در سالی که گذشت چقدر تولید جدید شده است؟ جیدیپی یعنی ارزش کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در اقتصاد. در حالی که خودرویی که 10 سال پیش تولید شده نیز مواجه با انواع ریسکهاست و لذا پوشش بیمهای میگیرد.
* آیا طی مطالعاتتان به نقدی در مورد این نوع استخراج ضریب نفوذ برخورد کردهاید؟
خسروشاهی: نه. اما مفهوم جیدیپی و حق بیمه تولیدی را میدانیم و آگاه هستیم که جیدیپی ارزش کل کالا و خدمات نهایی تولیدشده در کشور در طول یک سال است. ولی ساختمانی که 10 سال پیش هم ساخته شده است و ارزس آن در محاسبه جیدیپی، اثری ندارد نیز پوشش بیمه میخرد.
* وقتی ریسکهای موجود در جامعه را به عنوان یک خدمت پوشش میدهید چه سهمی از جیدیپی را دارد؟
خسروشاهی: عرض کردم محاسبه این سهم بسیار دشوار است. ضمن آنکه نباید آنرا بر جیدیپی تقسیم کنیم بلکه بایستی بر کل ریسک بالقوه کشور تقسیم کنیم تا ضریب نفوذ بیمه واقعی محاسبه گردد.
* یک زبان مشترک جهانی ممکن است رسا نباشد؛ ولی در عین حال مشترک است.
خسروشاهی: محاسبة نفوذ بیمه به آن معنی که مطرح کردم پیچیده است و هزینة بسیاری دارد بخصوص اگر قرار باشد که بصورت مرتب و دورهای محاسبه گردد؛ به همین دلیل شاخص ساده نسبت حق بیمه تولیدی به تولید ناخالص داخلی را برای آن در نظر گرفتهاند؛ ولی این شاخص ایراد جدی دارد. درست است که تصویری در اختیار ما از وضعیت صنعت بیمه قرار میدهد؛ ولی ایراد اساسی دارد و آن اینکه به هیچ عنوان نفوذ حقیقی بیمه را نشان نمیدهد در واقع نفوذ بیمه در اقتصاد را نشان نمیدهد؛ اصلاً حق بیمة تولیدی از جنس جیدیپی نیست؛ حق بیمة تولیدی مقدار فروش را نشان میدهد در حالی که جیدیپی ارزشافزوده است. مثل اینکه شما نانوایی دارید و نان تولید میکنید و هر نان 10 هزار تومان است در حالی که جیدیپی متناظر نان 10 هزار تومان نیست. 10 هزار تومان منهای آردی که استفاده کردید انرژیای که صرف کردهاید و… همه را کسر میکنید و آنچه باقی میماند ارزش افزوده است. ارزش افزوده، مجموع دستمزد کارگر و اجاره و … است. در سطح کلان نیز جیدیپی جمع حقالزحمه عوامل تولید است؛ بنابراین وقتی حق بیمه بر آن تقسیم میشود نسبت درستی شکل نمیگیرد. محاسبة درست این است که ارزش افزودة بیمه را محاسبه کنیم و ببینیم از کل ارزش افزودة کشور چند درصد متعلق به بخش بیمه است.
* ارزش افزودة بیمه چه نسبتی از کل ارزش افزودة کشور را دارد؟
خسروشاهی: بانک مرکزی در سالهای 93 یا 94 میزان آن را 4/0 درصد اعلام کرد.
پس ضریب نفوذ، مفهوم مشخصی دارد؛ اما روش محاسبة ما ایراد دارد؛ ولی چون روش سادهای است و هزینة زیادی ندارد و به راحتی میتوان همة کشورها را به وسیلة آن با یکدیگر مقایسه کرد و یا وضعیت خود را نسبت به گذشته براحتی با آن ارزیابی کرد بسیاری از کشورها از آن استفاده میکنند؛ با این وجود ضریب نفوذ متعارف ایراد فرمولی، مفهومی و… دارد. ایراد مهم آن این است که ممکن است هیچ اقدامی انجام ندهیم؛ ولی ضریب نفوذ افزایش یابد یا اقتصاد رشدی نداشته باشد؛ ولی ضریب نفوذ همچنان بالا برود یا اینکه در صنعت بیمه تلاش زیادی بکنیم و اقتصاد هم رشد داشته باشد ولی ضریب نفوذ بیمه پایین برود. همة این عوامل به این دلیل رخ میدهند که متغیر برونزایی بنام تورم در اقتصاد وجود دارد که به دلایل زیادی میتواند کم و زیاد شود و ضریب نفوذ بیمه متعارف را بدون دخالت صنعت بیمه کم یا زیاد کند.
* آیا ضریب نفوذ تابع عدد جیدیپی هست؟ امروز حق بیمه تولیدی تابع رشد اقتصادی ماست؟
خسروشاهی: بله هست.
* به این ترتیب با نوسان جیدیپی، ضریب نفوذ نیز نوسان خواهد داشت؟
خسروشاهی: ممکن است نوسان داشته باشد؛ ولی لزوماً اینطور نیست. در دوران تورم، قیمت تمام کالاها به ویژه تحت تأثیر نوسان قیمت ارز افزایش مییابد و جیدیپی نیز به تبع آن افزایش مییابد؛ ولی حق بیمه شخص ثالث افزایش نمییابد در حالی که 30 درصد پرتفوی صنعت بیمه را به خود اختصاص میدهد.
* آقای ثبات لطفاً نظر خود را بیان کنید.
ثبات: ابتدا بگویم که من با عنوان «صنعت بیمه» مشکل دارم چون واژه «صنعت» در ادبیات علم اقتصاد به مفهوم تعدادی بنگاه است که یک محصول همگن تولید میکند که در مصرف قابلیت جانشینی با هم را دارند؛ مانند اینکه در صنعت خودرو میتوان از بین خودروی چند تولیدکننده یا عرضهکننده یکی را به جای دیگری انتخاب کرد. بنابراین وقتی از صنعت بیمه سخن میگویید چون شامل محصولات متنوعی در انواع رشتههای بیمه است که نمیتوانند به جای همدیگر استفاده شوند باید آن را تفکیک کنید و بگویید منظورتان صنعت بیمة کدام رشته است، صنعت بیمه اتومبیل، صنعت بیمه زندگی یا صنعت بیمه آتشسوزی و… . ماهیت محصولات تولیدی صنعت بیمه آنقدر با یکدیگر متفاوت است که نمیتوان آنها را با یکدیگر جایگزین کرد و به همة آنها به صورت یکپارچه صنعت گفت. با این نگاه، استفاده از عنوان صنعت بیمه در بسیاری از تحلیلها ما را به جایی نمیرساند که بتوانیم نتیجه کاربردی بگیریم؛ برای نمونه وقتی در مورد ضریب نفوذ صنعت بیمه و راههای افزایش آن صحبت میکنیم باید بدانیم در هریک از رشتههای زیرمجموعه صنعت بیمه چه تغییراتی رخ داده است. البته بهتر است اینطور بگویم که عبارت صنعت بیمه غلط نیست؛ بلکه ناقص و بیفایده است و به جای آن باید عبارت کامل صنعت بیمة زندگی یا صنعت بیمة خودرو یا صنعت بیمه آتشسوزی را استفاده کنیم.
با این مقدمه، چون با صحبت از ضریب نفوذ صنعت بیمه هیچ راهکاری برای افزایش ضریب نفوذ به دست نمیآید؛ به جایش لازم است وضعیت هریک از رشتههای بیمه و نسبت بازار بالقوه به بالفعل آن که مفهوم درست ضریب نفوذ است را بررسی و تحلیل کنیم تا بتوان از آن راهکار و برنامه استخراج کرد و عبارت نامفهوم ضریب نفوذ صنعت بیمه فقط به کار موسسات خارجی میخورد که راه دیگری برای مقایسه صنعت بیمه کشورها بلد نیستند.
* اگر همة آنها را با یکدیگر جمع کنیم چطور؟
ثبات: وقتی از ضریب نفوذ صحبت و آن را با کشورهای دیگر مقایسه میکنید باید بتوانید از دل آن یک برنامه عملی استخراج کنید؛ برای نمونه اگر قصد داریم ضریب نفوذ را به 5/3 درصد برسانیم؛ باید بدانیم ضریب نفوذ هر یک از رشتههای بیمه چه وضعیتی دارد و در کدام رشته افزایش ضریب نفوذ آسانتر و موثرتر است. من بعید میدانم در کشورهای دیگر نیز اینقدر مقایسة ضریب نفوذ برایشان مهم باشد و برای آن برنامهریزی و هدفگذاری کنند. اگر هم مقایسه کنند نگاهشان این است که از دل رقابت در رشتههای مختلف، خود به خود ضریب نفوذ افزایش مییابد؛ بنابراین، رویکرد درست آن است که به جای تمرکز بیفایده روی ضریب نفوذ که جز شعار دادن و هدفگذاری بیفایده و بهانهگیری برای تغییر رئیس کل، از دل آن برای صنعت بیمه نتیجة ملموسی استخراج نمیشود به فضای کسبوکار و موانع رشد صنعت بیمه در رشتههای مختلف بپردازیم.
* ضریب نفوذ در چه قوانینی استفاده شده است؟
ثبات: موضوع ضریب نفوذ جز در قانون برنامة ششم توسعه و قانون در دست تصویب برنامة هفتم در هیچ قانون دیگری وجود ندارد. در برنامة ششم یک هدف هفت درصدی برای ضریب نفوذ تعیین کردند که اصلاً قابل دسترس نبود و فقط باعث شد که مقامات با این مصوبه از عملکرد صنعت بیمه انتقاد کنند و بگویند که وضع آن خراب است؛ در حالی که بارها بیان شده است که ضریب نفوذ بیمههای غیرزندگی ایران از متوسط دنیا خیلی دور نیست و وضعیت خوبی دارد فقط در رشتة بیمة زندگی با آنها فاصله داریم. واضع موضوع ضریب نفوذ، نشریة شرکت سوئیسری است که برای مقایسة صنعت بیمه کشورها با یکدیگر، نسبت حقبیمه تولیدی به تولید ناخالص داخلی را ایجاد کرد و به غلط نام آن را ضریب نفوذ گذاشت و سیاستگذاران و سیاستمداران اینطور تصور میکنند که این شاخص اهمیت بسیاری دارد در حالی که باید نام آن را شاخص مقایسهای میگذاشت.
* اگر به جای عنوان ضریب نفوذ از «شاخص مقایسهای» استفاده کنیم آیا این شاخص آنقدر ارزشمند است که بتوان بر اساس آن برنامهریزی کرد؟
ثبات: این شاخص را میتوان در حد یک مقایسة ساده که پس زمینه بسیار پیچیده ای دارد و اصلاً دقیق نیست به شمار آورد و قابل استفاده در برنامهریزی هم نیست.
* دو نوع مقایسه میتوان کرد؛ یکی مقایسه بین صنعتها، مثلاً صنعت بیمه در مقایسه با صنعت بانک، خودرو و… تا ببینیم هر کدام در چه نقطهای هستند و چه سهمی از جیدیپی دارند تا بر اساس آن اقدامات و برنامهریزی صورت بگیرد. مقایسة دوم بین صنعت بیمه ایران با صنعت بیمه منطقه و جهانی است. آیا با وجود این، این شاخص، شاخص ارزشمندی محسوب میشود؟
ثبات: در مقایسه بین صنعتی میتوان سهم ارزش افزودة صنعت بیمه را استخراج و آن را با سهم سایر صنایع مقایسه کرد اما در این صورت نیز این مقایسه به دلیل ماهیت بسیار پیچیده و متفاوت صنعت بیمه مقایسة درستی نیست؛ مثلاً قصد دارید سهم صنعت بیمه در مقایسه با سهم صنعت بانکداری و خودرو را استخراج کنید؛ ولی در نهایت قصد دارید به چه چیزی برسید؟
* قصد داریم صنعت بیمه را رشد دهیم. اجازه دهید به نکتهای اشاره کنم ممکن است دموکراسی بهترین نظام نباشد؛ ولی نظامهای دیگر از آن بدتر هستند. درست است که شاخص ضریب نفوذ خوب نیست؛ ولی جایگزین آن چیست؟ از این منظر توضیح دهید.
ثبات: استفاده از شاخص نفوذ را برای مقایسة ساده و ارائة یک تصویر کلی قبول دارم؛ ولی کمکی هم برای اقدام عملی نمیکند و ابزار قوی در اختیار شما قرار نمیدهد. برای یک برنامهریزی محکم باید فضای کسبوکار صنعت بیمه را در رشتههای مختلف یا به طور کلی سنجید و موانع رشد و توسعه را استخراج کرد.
* با آنچه بیان میکنید و در جزئیات کاملاً با شما موافق هستم؛ ولی در کلیات مجبوریم شاخصهای کلی را استخراج کنیم.
ثبات: شاخصهای کلی این است که ببینیم حق بیمة تولیدی و ارزش افزودة صنعت بیمه چقدر است؟ اما از این مقایسة سادة بینالمللی نمیتوان هیچ استفادهای کرد.
* آقای خسروشاهی به هر حال باید شاخصهایی برای مقایسه داشته باشیم جزئیات بسیار گسترده هستند؛ ولی مجبوریم یک سری شاخصهای کلی داشته باشیم آیا برای شاخص «ب» میتوان جایگزینی داشت یا مجبوریم به آن بسنده کنیم؟
خسروشاهی: نهادهای بینالمللی نظیر OECD و برخی شرکتهای بیمه در دنیا از ضریب نفوذ بیمه متعارف یعتی نسبت حق بیمه به تولید ناخالص داخلی استفاده میکنند و این امر نشان میدهد که این شاخص پاسخ خود را داده است؛ چون سادگی و عملی بودن دسترسی به نتیجه موضوع مهمی است که این شاخص واجد آن ویژگی است. از سوی دیگر اندازهگیری دقیقتر سهم بیمه از جیدیپی در ایران نیز مشکلاش این است که از سال 94 دیتایی از سوی بانک مرکزی منتشر نشده است. سوئیسری هم بخواهد این نسبت را در کشورهای مختلف محاسبه و منتشر کند برایش امکانپذیر نیست چون به اطلاعات کشورهای مختلف دسترسی ندارد و اطلاعات ارزش افزوده بخش بیمه در بسیاری از موارد به سهولت در دسترس نیست؛ بنابراین قادر نیست سهمها را اندازهگیری کند؛ در نتیجه از همین شاخص ساده حق بیمه به تولید ناخالص با تمام ایراداتش استفاده میکند تا از اینکه بیمه در کدام کشورها جدیتر و مهمتر است و در کدام کشورها کمرنگتر است آگاهی یابد تا از این طریق از گستردگی بیمهگری در کشورها و کار اتکایی در آنها آطلاع پیدا کند.
در ضمن استفادهای که سوئیسری یا OECD از این شاخص متعارف ضریب نفوذ میکنند متفاوت از استفادهای است که در ایران از آن میکنیم و لذا خواهان رسیدن ضریب نفوذ بیمه به هفت درصد هستیم.
* این شاخص لاجرم چیز بدی نیست؛ البته میتوانست بهتر از این باشد؛ اختلاف نظر ما در این جمع نحوة استفاده از آن است که به ویژه دولتیها از این شاخص استفادة ناکارآمد میکنند.
خسروشاهی: اگر قرار است از این شاخص برای نفوذ بیمه در جامعه بخصوص برای دورههای کوتاهمدت استفاده کنید کار اشتباهی است. اگر قرار است از این شاخص برای ارزیابی رئیس کل، صنعت بیمه، رشتة بیمهای یا موارد دیگر استفاده کنید اشتباه است؛ ولی اگر قرار است با این شاخص کشورها را با یکدیگر مقایسه کنید یا تصویری سرانگشتی از گسترش بیمه در کشور البته در شرایط ثبات اقتصادی ارایه کنید لاجرم چارهای ندارید چون شاخص سهلالوصول دیگری برای این منظور در اختیار ندارید.
* در نهایت جایگزین چیست؛ برای اینکه مدیری را مورد ارزیابی قرار دهیم باید از چه شاخصی استفاده کنیم؟
خسروشاهی: اگر قرار است سیاستگذار، صنعت بیمه را ارزیابی کند باید بدانیم که او دقیقا به دنبال چیست؟ آیا علاقه دارد که بخش بیمه سریعتر از بخش بانک یا بقیة بخشها رشد کند؟ اگر چنین علاقهای داشته باشد شاخص مناسب سهم ارزش افزوده صنعت بیمه از ارزش افزوده کل اقتصاد است یعنی نسبت ارزش افزوده صنعت بیمه به جیدیپی. ولی اگر علاقه دارد که صنعت بیمه خوب کار کند و مورد اعتماد باشد و ریسک مردم را به خوبی پوشش دهد ضریب نفوذ فعلی بیمه به هیچ عنوان شاخص مناسبی نیست چون چنین چیزی را اندازه نمیگیرد و تحقق این امور هم لزوما منجر به افزایش ضریب نفوذ بیمه نمیشود.
* شما به هر دو گزینه اشاره کنید.
خسروشاهی: اگر سیاستگذار علاقه دارد که صنعت بیمه از بقیة صنایع بیشتر رشد کند باید سهم آن را از جیدیپی هدفگیری کند در واقع یا از بانک مرکزی آن را بگیرد یا ارزش افزودة چهل شرکت بیمه را از طریق صورتهای مالیشان محاسبه کند و با توجه به رقمی جیدیپیای که بانک مرکزی ارائه میکند نسبت کل را استخراج کند و از ما بخواهد که 4/0 را به 5/0 یا یک تبدیل کنیم؛ چون برای من مهم است که بیمه در این اقتصاد مهمتر از صنایع دیگر شود.
اما اگر سیاستگذار علاقه دارد که به ضریب نفوذ به آن معنای واقعیاش که ابتدا عرض کردم دست یابد باید بداند که محاسبة آن بسیار پیچیده و دشوار است. اما اگر صرفا دنبال جلوتر رفتن صنعت بیمه در رقابت با سایر بخشهاست میتواند از روشی که بیان کردم در واقع استفاده از صورتهای مالی و جیدیپی بانک مرکزی این شاخص را استخراج کند؛ در واقع برای کنترل توسعه و بزرگ کردن کیک صنعت بیمه در میان تمام صنایع دیگر میتوان از این شاخص بهره برد.
* سیاستگذار نمیتواند چنین وقتی بگذارد و آن را محاسبه کند او در مقام مقایسه برمیآید و وقتی سهم آن رشد کرده باشد به این نتیجه میرسد که صنعت بیمه نیز رشد کرده است.
خسروشاهی: به عنوان یک نشانگر درست است. اما برای اینکه بدانند چه صنعتی جلوتر و چه صنعتی عقبتر عمل کرده است اندازهگیری میزان سهم، شاخص خوبی است. کدام صنعت از کل تولید کشور سهم بیشتری دارد؟ وقتی سهم صنعتی بالا برود نشان میدهد که از جهت رشد تولید عملکرد خوبی داشته است هر چند ممکن است بگویند که صنعت شما عملکرد خوبی نداشته است؛ بلکه صنایع دیگر بد عمل کردهاند و سهم این صنعت افزایش یافته است. بر این اساس جهت اندازهگیری میزان رشد آن میتوان از شاخص سهم استفاده کرد؛ اما برای توسعه کیفی یک صنعت شاخصهای دیگری نباز است.
* از چه زمانی جیدیپی و ضریب نفوذ صنعت بیمه برای سیاستگذاران اهمیت پیدا کرد؟
خسروشاهی: در سال 86 زمانی که مساله شرکت بیمه ایران پیش آمد رئیس جمهور وقت آقای احمدینژاد نامهای 10 مادهای نوشت و بر اساس آن در وزارت اقتصاد و بیمه مرکزی کارگروههایی شکل گرفت تا برای بیمه، سند تحول تهیه کنند که از آن زمان این مسئله مطرح شد. سوئیسری نیز از سال 1980 این شاخص را گزارش میکند.
* اشتباه استراتژیک از زمانی اتفاق افتاد که این مسئله وارد برنامة هفتم شد در واقع این عدد فراتر از توان صنعت بیمه است.
خسروشاهی: وقتی ادبیات و منابع بیمهای را مطالعه میکنید متوجه میشوید که ضریب نفوذ موضوع مهمی محسوب نمیشود و جایگاه چندانی در آن ندارد. در واقع ضریب نفوذ در صنعت بیمه دنیا به عنوان یک بحث نهادی و فنی و علمی مطرح نشده است.
ادامه دارد…….
دیدگاه شما چیست؟