قابل توجه سیاست گذاران بیمه ای / یک روش برای محاسبه ضریب نفوذ بیمه متعارف(قسمت سوم)

خسروشاهی: به نظر می‌رسد برای کشور خودمان می‌توانیم با تعدیل اثر تورم آن را دقیق‌تر اندازه‌گیری کنیم تا واقعیت را بهتر نشان دهد؛ هر چند مشکل را کامل حل نمی‌کند؛ مضافاً اینکه سهم صنعت بیمه از جی‌دی‌پی را هم اندازه‌گیری کنیم که در این صورت می‌تواند برآورد بهتری از واقعیت را نشان دهد./ثبات:نگاه من دربارة ضریب نفوذ این است که به جای اینکه سراغ حق بیمه برویم بهتر است سراغ مقایسه تعداد ریسک‌های موجود و تحت پوشش برویم.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه تخصصی بیمه داری نوین ، ضریب نفوذ بیمه به جای کمک به توسعه این صنعت به پاشنه آشیلی تبدیل شده که موجبات تضعیف آن را فراهم کرده است. قرارگیری شاخصی که زائیده نگرش افراد کم شناخت نسبت به اکوسیستم بیمه است در قوانین و مقررات و معیارهای سنجش عملکرد و جایگاه صنعت بیمه باعث شده تا عملا صنعت بیمه مورد بی مهری و قضاوت های نادرست قرار گیرد. اما فرای رفتار و قضاوتی که در ایران نسبت به این شاخص شده ببينیم دنیا چگونه به ضریب نفوذ بیمه نگاه می کند. پرويز خسروشاهی، قائم مقام سابق بيمه مركزي و غلامعلي ثبات، عضو شورای فنی شرکت بیمه ما طی یک میزسخن دو نفره به بررسی این موضوع پرداخته اند.

قسمت اول و قسمت دوم  منتشر شد، قسمت سوم و پایانی از پی می آید :

* آیا میزان ریسک اقتصاد ایران قابل محاسبه است؟ در همة کشورها قطعاً صد درصد را پوشش نمی‌دهند؛ به صورت نرم 50 درصد را پوشش می‌دهند و ایران نیز 20 درصد را پوشش می‌دهد بنابراین ما 30 درصد از جهان عقب‌تر هستیم آیا چنین شاخصی قابل محاسبه و ارائه هست؟

خسروشاهی: اگر این موضوع را به عنوان یک پروژه تعریف کنید تا حدی می‌توان آن را اندازه گرفت. ولی کار بسیار دشوار و پر هزینه‌ای است. در واقع به لحاظ نظری امکان‌پذیر است؛ ولی کسی آن را انجام نمی‌دهد؛ چون بسیار پر هزینه است و فایده‌ای متناسبی هم ندارد.

در کمتر جایی در دنیا سیاست‌گذاران و حاکمیت دنبال این هستند که ضریب نفوذ صنعت بیمة خود را بالا ببرند ممکن است یک صنف چنین کاری بکند؛ مثلاً صنف بیمه در کشوری  اقداماتی انجام دهند تا سهم‌شان را از اقتصاد کشورشان افزایش دهند تا سود بیشتری کسب کنند؛ ولی حاکمیت‌ها دنبال چنین چیزهایی معمولا نیستند.

* یکی از شاخص‌های جوامع در حال توسعه، بیمه است و معمولاً دولت‌ها تلاش می‌کنند تا جامعه را توسعه دهند و کشوری مانند ایران بیمه را انتخاب کرده است و به نظرم زیانی هم ندارد. شاید به لحاظ به کارگیری دچار انحراف شده‌ایم.

خسروشاهی: مشکل ما این است که حاکمیت آن را قانون می‌کند و قانون نیز لازم‌الاجراست؛ در حالی که خط‌مشی‌ها را قانون نمی‌کنند؛ مثلاً برای رسیدن به ضریب نفوذ هفت درصد چه کاری باید انجام داد؟ برای رسیدن به هفت درصد به اقدام الف و ب و ج نیاز است که اقدام ب و ج نیاز به قانون دارند ما قانون را تصویب می‌کنیم و از آنها می‌خواهیم کار را انجام دهند تا به رقم مورد نظر برسند.

* حکومت‌ها و برنامه‌ریزان کلان بیشتر به نقطة آرمانی توجه دارند تا نقطة مطلوب و هفت درصد به عنوان نقطة آرمانی محسوب می‌شود؛ ولی نقطة مطلوب ما سه درصد است.

خسروشاهی: نه این‌طور نیست. هفت درصد را کمیسیون مجلس تصویب کرده است. وقتی حکومت، نماینده مجلس یا وزارت اقتصاد صرفاَ با توجه به حال و هوای دنیای امروز از ما می‌خواهند که ضریب نفوذ افزایش یابد کار اشتباهی است. ممکن است صنعت بیمه در داخل خود چنین چیزی را دنبال کند؛ اما وظیفة حکومت افزایش رشد اقتصادی و بهبود فضای کسب و کار است تا شغل و رفاه ایجاد شود. بیمه خودش هم مشکلات را رفع می‌کند و نیازی نیست برای او نسبتی تعریف کنیم. باید محیط کسب و کار مناسب فراهم شود تا رشد هشت درصدی اقتصاد سال به سال اتفاق بیفتد و درآمد مردم افزایش یابد و صتعت بیمه نیز به تبع آن رشد کند. فعالان اقتصادی راه و مسیر را پیدا می‌کنند نیازی نیست که برای آنها تعیین تکلیف کنیم.

اگر به‌عنوان قانون‌گذار دنبال توسعه صنعت بیمه هستیم وقتی صنعت بیمه قانونی پیشنهاد می‌کند و ادعا می‌کند با تصویب آن، صنعت بیمه رشد و بهبود می‌یابد آن را تصویب کنیم؛ اما ما با چنین رویکردی مواجه نیستیم و بلکه هدفی را بدون مطالعه و توجیه فنی و اقتصادی برای صنعت تعریف می‌کنیم و فردی را روی کار بیاوریم و او را زیر سؤال می‌بریم. این ساده‌ترین کار است. آیا چنین فردی مقصر اصلی افزایش نیافتن ضریب نفوذ بیمه است؟ قطعاً این‌طور نیست. نرخ ارز افزایش یافته قیمت مواد خوراکی 70 درصد رشد پیدا کرده و جی‌دی‌پی اسمی ۶۵ درصد رشد کرده اما نرخ بیمه به نسبت آنها افزایش نیافته و به این ترتیب ضریب نفوذ کاهش یافته است. در این وضعیت متولی صنعت بیمه چه کاری از دستش بر می‌آید.

به رغم همة این مباحث می‌توان بخشی از ایرادهای ضریب نفوذ را برطرف و با محاسبات تکمیلی آن را  به واقعیت نزدیک‌تر کرد. البته این کار را در دنیا انجام نمی‌دهند؛ چون دسترسی به برخی دیتاها برای بسیاری از شرکت‌ها دشوار است؛ ولی برای ما که در صنعت بیمه فعال هستیم در اختیار گرفتن این اطلاعات میسر است لذا امکان محاسبه نیز فراهم است.

طی سال‌های متوالی کالاهای متفاوتی تولید میشوند و ممکن است امسال حجم تولید برخی از آنها کم یا زیاد شده باشد؛ اما برای تلفیق این موارد و محاسبه زیاد یا کم شدن کل تولید باید چه کنیم؟ چون ممکن است واحد اندازه‌گیری کالاهایی متر و کالاهای دیگری کیلومتر و… باشد. روشی که برای این کار استفاده می‌کنند اندازه‌گیری آنها بر اساس ارزش پولی است؛ اما تأثیر قیمت را در آنها خنثی می‌کنند تا تغییرات مقدار تولید مجموع آنها را نشان دهد. به این ترتیب یک سال را به عنوان پایه در نظر می‌گیرند و ارزش کالاها طی سال‌های مختلف را بر اساس قیمت سال پایه و مقدار تولید سال مورد نظر اندازه می‌گیرند در این صورت رشد آنها تغییر تولید مجموع آنها را نشان می‌دهد. من این روش را در محاسبه ضریب نفوذ بیمه متعارف، بکار گرفتم تا آنرا اندکی به واقعیت نزدیک‌تر کنم؛ برای این منظور مثلا در رشته بیمه درمان کل حق بیمة تولیدی را در سال 95 استخراج کردم که به ازای هر بیمه‌شده مثلاً 100 هزار تومان شد. سپس در سال‌های 96 و 97 و… تعداد بیمه‌شده‌ هر سال را بر ۱۰۰ هزار تومان (متوسط حق بیمه سال ۱۳۹۵) ضرب کردم. در رشته‌های دیگر بیمه نیز همین کار انجام شد. بدین ترتیب حق بیمه تولیدی همه سال‌ها به قیمت‌های سال ۱۳۹۵ محاسبه و با تقسیم آن بر جی‌دی‌پی سال مربوط به قیمت‌های سال ۱۳۹۵، نسبتی استخراج شد که همان ضریب نفوذ بیمه حقیقی است. در واقع به جای اینکه حق بیمه‌های به قیمت روز را بر جی‌دی‌پی به قیمت روز تقسیم کنم حق بیمه به قیمت سال پایه را بر جی‌دی‌پی به قیمت سال پایه تقسیم کردم. در این صورت عددها به کل متفاوت از ارقام ضریب نفوذ بیمه که معمولا منتشر می‌شود خواهد بود.

* نتیجه چه بود؟

خسروشاهی: وقتی اثر قیمت‌ها خنثی می‌شود روند ضریب نفوذ با آنچه ما معمولا محاسبه می‌کنیم متفاوت می‌شود؛ مثلاً می‌دانیم که ضریب نفوذ بیمه به روش متعارف از 77/1 در سال ۱۴۰۰ به 72/1 در سال ۱۴۰۱ رسیده است در حالی که با این روش از ۲.۸۷ به ۳.۰۴ می‌رسد. چرا این‌طور می‌شود؛ چون قیمت‌ها در سال 1401 حدود ۶۰ درصد رشد کرده است در حالی که قیمت‌ها در صنعت بیمه بسیار کمتر از آن رشد نکرده است در نتیجه آن نسبت به نفع بیمه تغییر می‌کند.

* آقای ثبات نظرتان را بیان کنید.

ثبات: همچنان‌که به طور معمول افراد سطح پایین‌تر خود را با افراد سطح بالاتر مقایسه می‌کنند و مرتب حسرت رسیدن به آنها را می‌خورند گویی در سطح بین‌الملل نیز کشورهای عقب‌مانده‌تر دایم در حال مقایسه خود با کشورهای پیشرفته هستند در حالیکه صورت مسئلة بسیاری از کشورهای پیشرفته مقایسه با دیگر کشورها نیست. پیامد نامطلوب این مقایسه‌ها آن است که سراغ حرکت‌های جهشی می‌رویم؛ یعنی به جای اینکه پله‌پله خود را نزدیک کنیم قصد داریم چند پله را به یکباره طی کنیم. برای نمونه سال‌هاست نتوانسته‌ایم تکنولوژی موتور یک خودرو را پیشرفته‌تر کنیم اما سراغ ساخت موشک می‌رویم یا هنوز نمی‌توانیم یک سوزن خیاطی تولید کنیم اما سراغ ساخت رآکتور اتمی می‌رویم در واقع دنبال چیزهایی هستیم که بتوانیم با آنها شعار بدهیم بدون آنکه برایشان تحلیل هزینه فایده بکنیم. در واقع بسیاری از مردم نمی‌دانند که آیا صنعت موشک با هزینه‌ای که صرف آن می‌شود توجیه اقتصادی دارد. به نظرم باید خودمان را از شر مقایسه مداوم با دیگران خلاص کنیم.

نگاه من دربارة ضریب نفوذ این است که به جای اینکه سراغ حق بیمه برویم بهتر است سراغ مقایسه تعداد ریسک‌های موجود و تحت پوشش برویم. برای مثال، در بیمة بدنه، تعداد خودروهای فاقد بیمه‌نامة بدنه را نسبت به تعداد خودروهای بیمه‌شدها بسنجیم، در رشتة آتش‌سوزی، تعداد منازلی که بیمه آتش‌سوزی دارند را نسبت به مجموع واحدهای مسکونی کشور در نظر بگیریم؛ حتی در رشته‌ای مانند مسئولیت که بسیار پیچیده است وارد وضعیت آن در حرفه‌های مختلف بشویم؛ مثلاً در میان پزشکان چند درصد بیمه مسئولیت دریافت کرده‌اند، همینطور در بیمه درمان چه تعداد از جمعیت کشور ما چه به صورت گروهی و چه به صورت انفرادی از صنعت بیمه پوشش دارند و رشته‌های دیگر نیز به همین شکل. به نظرم این روش نتیجة ملموس‌تر و کاربردی‌تری خواهد داشت.

* برای این روش به یک برنامه‌ریزی کلان نیاز داریم. برای این منظور نیز به سیاست‌گذاری و استراتژی و… نیاز است.

ثبات: تصور کنید بیمه مرکزی و دولت برای افزایش ضریب نفوذ صنعت بیمه هدف‌گذاری کنند ولی به دلایلی شرکت‌های بیمه تصمیم بگیرند که در رشتة درمان فعالیت نکنند؛ چون رشتة درمان با پارامترهای برون‌زای دخیل در آن و ضرردهی زیاد توجیهی برای فروش در شرکت‌های بیمه ندارد؛ به این ترتیب اگر شرکت‌های بیمه در رشته درمان فعالیتی نکنند یک مرتبه سهم بیمه درمان در پرتفوی صنعت بیمه تنزل و در نتیجه مقدار حق بیمه کاهش می­یابد و در نهایت ضریب نفوذ پایین می‌آید. در واقع شما با وضعی روبه‌رو هستید که نمی‌توانید با اطمینان به هدف‌گذاری ضریب نفوذ برسید و مطمئن باشید که موسسات بیمه حتما در راستای آن هدف حرکت کنند مگر آنکه که یک مشکل مقرراتی وجود داشته یا یک آیین‌نامه‌ای مانع رشد حق بیمه شده باشد در این صورت بیمه مرکزی به میدان می‌آید تا مشکل را مرتفع کند.

* نظام برنامه‌ریزی کلان برای همین طراحی می‌شود در واقع دولت وظیفة تسهیل امور و مقررات‌زدایی و… را دارد و بنگاه‌ها نیز وظیفه دارند که فعالیت‌های خود را توسعه دهند و حق بیمة بیشتری دریافت کنند. به این ترتیب در نظام برنامه‌ریزی، نقش‌ها بر اساس جایگاه توزیع می‌شوند؛ ولی به نظر می‌رسد نقش‌ها سر جای خود نیستند؛ از جمله ایجاد فضای مناسب کسب‌وکار که وظیفة اول دولت است محقق نشده است و خود به خود قطعات دیگر پازل هم در جای خود قرار نگرفته‌اند. آقای خسروشاهی لطفاً صحبت‌های خود را جمع‌بندی کنید.

خسروشاهی: شاخص ضریب نفوذ بیمه موجود به لحاظ فنی ایراد اساسی دارد و واقعاً مقدار نفوذ بیمه در جامعه را اندازه‌گیری نمی‌کند؛ ولی چون محاسبة سطح واقعی نفوذ بیمه سخت و پیچیده است ناچارا از روش ساده و سرانگشتی موجود استفاده می‌کنیم. به نظر می‌رسد برای کشور خودمان می‌توانیم با تعدیل اثر تورم آن را دقیق‌تر اندازه‌گیری کنیم تا واقعیت را بهتر نشان دهد؛ هر چند مشکل را کامل حل نمی‌کند؛ مضافاً اینکه سهم صنعت بیمه از جی‌دی‌پی را هم اندازه‌گیری کنیم که در این صورت می‌تواند برآورد بهتری از واقعیت را نشان دهد.

نکتة دیگر اینکه وقتی قصد داریم برای ضریب نفوذ بیمه سیاست‌گذاری کنیم اشتباه است که آن را وارد قانون کنیم. بعید می‌دانم در کشوری ضریب نفوذ بیمه را قانون کنند. شما می‌توانید سیاست‌گذاری کنید؛ مثلاً بگویید که هدف ما این است و هر اقدامی لازم است انجام دهید تا این اتفاق رخ دهد. ممکن است برای انجام برخی از آن اقدامات نباز به تصویب قانون باشد.

نکتة دیگر اینکه ضریب نفوذ بیمه با تمام ایراداتش به شدت متأثر از درآمد سرانة کشورهاست؛ یعنی این مهم‌ترین متغیر تعیین‌کنندة اندازة ضریب نفوذ بیمه است. اگر آمار را هم مقایسه کنید متوجه می‌شوید که ضریب نفوذهای بالا برای درآمدهای سرانة بالا و ضریب نفوذهای پایین برای درآمدهای سرانة پایین است.

در نهایت اگر کسی بر تحقق ضریب نفوذ هفت درصد اصرار می‌کند باید بداند تا زمانی که درآمد سرانه بالا نرود ضریب نفوذ حداقل افزایش جهشی نخواهد داشت.

* آقای خسروشاهی صنعت بیمه و مقامات بالادستی که قصد دارند یک برنامة توسعه‌ای برای خود داشته باشند بهتر است از چه راهکارهایی برای شاخص قرار دادن و مقایسه کردن استفاده کنند؟

خسروشاهی: یکی از شاخص‌ها، ضریب نفوذ است؛ اگر صنعت بیمه علاقه داشته باشد فاصله خود از صنایع دیگر را کم کند. در واقع ضریب نفوذ شاخصی است که نشان می‌دهد شما موفق به کم کردن فاصله خود از دیگران شده‌اید یا نشده‌اید؛ ولی این هدف‌گذاری کافی نیست.

کل سهم بخش مالی ما از اقتصاد حدود پنج درصد است که ۹۳ درصد آن متعلق به بانک‌ها و مابقی متعلق به بیمه و بورس است. این شاخص در آمریکا بین بیمه و بانک کم و بیش مساوی تقسیم می‌شود. اگر ما قصد داریم سهم بیمه از اقتصاد شبیه به آمریکا شود صرفا نباید به درج آن در برنامه‌ها اکتفا کنیم بلکه باید ببینیم برای این منظور بایستی چه کارهایی انجام دهیم؛ آیا باید رضایت مردم را جلب کنیم، قیمت‌ها را اصلاح کنیم، رقابت را درست و خدمت‌رسانی را مطلوب کنیم؟ وقتی این الزامات مشخص شد باید نیازهای قانونی آن‌را رفع کنیم و قانون‌گذار هم باید بر همین اساس عملکرد صنعت را ارزیابی کند.

* ما به الزامات توسعه کمتر فکر می‌کنیم و بیشتر به هدف توجه داریم.

خسروشاهی: ما بیشتر برنامه می‌نویسیم مراسم برنامه برگزار می‌کنیم تا پنج سال دیگر که برنامة دیگری بنویسیم.

هیچ بندی در برنامة هفتم در لایحه دولت در مورد بیمه وجود نداشت؛ اما در کمیسیون تلفیق تعدادی از همان مواد موجود در برنامه ششم را اضافه کردند. آن‌ها ضریب نفوذ بیمه هفت درصد برنامه ششم را به سه و نیم و رشد 50 درصد سهم بیمه زندگی را به 25 درصد کاهش دادند که حداقل از جهت منطق اجرا، تصمیم درستی است.

ثبات: در پیش‌نویس برنامه هفتم نوشته است بیمه مرکزی موظف است برای افزایش ضریب نفوذ اقدام کند، گویی که بیمه مرکزی به عنوان نهاد ناظر و نماینده دولت، رئیس صنعت بیمه است و می‌تواند برای آن هدف‌گذاری و تصمیم‌گیری کند و به شرکت‌های بیمه دستور بدهد و اوست که باید ضریب نفوذ را افزایش دهد. نگاه من این است که ضریب نفوذ، کاربرد بین‌المللی دارد و ما به غلط شاخصی که سازمان‌های بین‌المللی برای مقایسه کشورها استفاده می‌کنند را به یک ابزار برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری درون کشور تبدیل کرده‌ایم در حالی که این شاخص دقت لازم را ندارد و اگر برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران دست از این شاخص بردارند و از شاخص‌های داخلی مثل شاخص نسبت تعداد ریسک بیمه‌شده به تعداد ریسک موجود به تفکیک رشته‌های بیمه استفاده کنند خیلی بهتر است؛ چون به ماهیت هر رشتة بیمه‌ای توجه می‌شود و می‌دانند که برای هر رشتة خاص با ماهیت کاملاً متمایز چه اقداماتی می‌توان انجام داد. از جهت دیگر اگر موانع رشد و توسعة آن رشته در مقررات و قوانین و ضوابط باشد بیمه مرکزی باید برای آن اقداماتی انجام دهد؛ اما اگر مشکل مقرراتی و ضابطه‌ای ندارد بیمه مرکزی هیچ اختیار و اجازه‌ای ندارد که به شرکت‌های بیمه دستور دهد و هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی کند وگرنه ممکن است مانند کاری که شرکت‌ها با شعب خود انجام می‌دهند از نتیجه کوشش بیمه مرکزی برای افزایش حق بیمه و ضریب نفوذ نیز دربیاید و در نهایت باعث خسارت بیشتر و سوخت ملی افزون‌تر بشود؛ و برآیند نهایت کاری که کرده‌ایم به ضرر منافع ملی باشد. درحالیکه در روش مقایسه تعداد ریسک‌های موجود و بیمه‌شده، با استفاده از آکچوئری، نرخ حق بیمه مناسب استخراج و ریسک مدیریت میشود و توصیه­ های لازم به بیمه‌گذار ارائه میشود و صنعت بیمه خواهد توانست تعداد و شدت حوادث در زمینه‌های مختلف را بکاهد و به منافع ملی کمک کند.

نکتة مهم دیگر اصل توزیع ریسک بیمه شده‌ در دنیاست؛ در واقع یک ضلع مهم مدیریت ریسک این است که صنعت بیمه مرجع توزیع ریسک داخلی در دنیا باشد اما امروز به دلیل تحریم‌ها هم از لحاظ توزیع ریسک و هم انتقال دانش از ةرفیت و تجربه کشورهای پیشرو محروم هستیم؛ وگرنه زمینة رشد و توسعة صنعت بیمه به صورت بسیار بهتری فراهم می‌شد.

خلاصه و نتیجه سخنم این است که ضریب نفوذ با این نحوة محاسبه و با این کلی‌نگری جز ابزار ساده مقایسه بین ­المللی کارکرد دیگری ندارد و نباید برایمان مهم باشد و حتی سراغش برویم. باید از این کلی‌نگری ناقص و بی‌فایده دست برداریم و به جایش سراغ تک‌تک رشته‌های بیمه برویم و مشکلات‌شان را استخراج کنیم و اگر نیاز به تدوین یا اصلاح ضوابط و مقررات دارند انجام دهیم. این را هم بدانیم که مهم‌ترین پارامتر موفق یا عدم موفقیت شرکت‌های بیمه، رفتار سهامدار عمده یا صاحب اصلی شرکت است و رفتار آن‌ها بر موفقیت آن شرکت یا عدم موفقیت آن تأثیر می‌گذارد، هر شرکتی که صاحب زیرک‌تر و عاقل‌تری دارد موفق‌تر است. همچنین، توجه داشته باشیم که کشور ما در مقایسه با کل دنیا بخش خصوصی واقعی ندارد که بتواند با قدرت اقتصادی خود، قدرت سیاسی را کنترل و محدود کند. اگر سرمایة شرکت‌های بیمه را ردیابی کنید می‌بینید که بیشتر آنها به منافع عمومی متصل هستند و برخی موسسین از باب استفاده از امتیاز و رانت و… وارد این حیطه شده‌اند و درکی دقیقی از عملیات بیمه‌ای ندارند.

خسروشاهی: در تأیید صحبت‌های آقای ثبات باید بگویم که وقتی اعلام می‌شود که ضریب نفوذ را افزایش دهید باید بگویم؛ اگر کسی قصد دارد چنین کاری کند باید وضعیت بیمه در رشته‌های مختلف را بسنجد و بگوید که در بیمه اتومبیل ضریب نفوذ را 50 درصد رشد می‌دهیم و در رشتة دیگری نمی‌توانیم رشد دهیم؛ اگر در این مسئله جدی باشند این موضوع مورد توجه قرار می‌گیرد؛ اما اگر بگوییم که از کل هشت درصد رشدی که در اقتصاد داریم 5/3 درصد از بهره‌وری استخراج می‌شود و به همة نهادها نامه بزنیم که باید 5/3 درصد از رشدتان سهم بهره‌وری است در حالیکه ممکن است صنعتی بهره‌وری بالایی داشته باشد و صنعتی دیگر بهره‌وری پایینی داشته باشد؛ بنابراین برنامه‌ریزی اصولی دارد؛ وقتی اعلام می‌شود که ضریب نفوذ از یک به هفت برسد لزوماً به این معنا نیست که همه رشته‌ها می‌توانند به هفت برسند.

اولین نفر امتیاز دهید

دیدگاه شما چیست؟