در حال حاضر آنچه میگذرد متناسب با پاسخ به نیازهای ایجاد یک بنگاه ارائهکننده خدمات مالی تکافلی نیست. شاید در کشورهایی مثل مالزی نهادی که مجوز بیمه میدهد بتواند مجوز تکافل صادر كند اما قانون تاسیس بیمه مرکزی فعلي، چنین اجازهای به این نهاد نداده است. اینکه ایجاد و توسعه صنعت تکافل دغدغه تعدادی از افراد دانشگاهی و دولتی است دغدغه قابل احترامی است اما آیا این میتواند منجر به تاسیس بنگاه خدمات تکافلی شود؟ قطعا خیر.
به گزارش ریسک نیوز محمود فراهانی مدیر مسئول نشریه بیمه داری نوین در شماره چهل و یکم این نشریه نوشت:
موضوع همایش امسال بیمه و توسعه، تکافل بود. موضوعی که اساسا بیمه نیست و سوال دقیقا همین است چرا موضوعی که اصولا بیمهای نیست باید در مهمترین روز صنعت بیمه به موضوع اصل آن روز تبدیل شود.
سوال ابتدایی این است آیا تکافل رقیب بیمه است؟ اینکه کسبوکاری ریسک را پوشش دهد الزاما بیمه نیست اما میتواند رقیب بیمه باشد. در عرصه بازارهای مختلف کسبوکارهای رقیب کم نیستند و علاقهمندان هر رشته در پی کسبوکار خود هستند و تنظیمگران کسبوکارها متناسب با شرایط به ایفای نقش میپردازند.
در بازار پول کم نیستند صنوفی که رقیب هم هستند مثلا نهادهای مختلفی که به اشکال مختلف جذب سرمایه انجام میدهند؛ یکی میشود بانک، يكي خريد بيمهنامه عمر با سپردهگذاري در بانك و ديگري میشود صندوقهای با درآمد ثابت و… و از آنجا که بازار پول به همه این صنوف نیاز دارد طبعا در حالیکه رقیب هم هستند اما به زیست خود در اکوسیستم بازار ادامه میدهند.
نکته اساسی زیست این صنوف و کسبوکارها وجود تقاضا در بازار است. به تعبیر دیگر عدم وجود یک صنف در یک بازار به وجود تقاضا وابسته است. حال در بازار پول ما برای صنفی به نام تکافل تقاضا هست؟ در اینباره در حد فرض میتوان ادعاهایی را مطرح کرد اما واقعیت در کف بازار مشخص خواهد شد. برای این کار نه شرکتهای بیمه که مجوز بیمهگری دارند، بلکه افرادی که تصور میکنند با مطالعاتشان نشان میدهد در بازار پول و ریسک در ایران میتوانند یک بنگاه تکافل تاسیس کرده و به فعالیت ادامه دهند باید وارد میدان شوند و از موسسهای که نباید بیمه مرکزی باشد مجوز دریافت کنند و تواناییهای خود را در کف بازار مورد آزمون قرار دهند.
سوال این است که آیا بیمه مرکزی میتواند مجوز دهد؟ دستکم در قانونی که اکنون وجود دارد این نهاد تنظیمگر تنها میتواند به متقاضایان بیمهگری مجوز صادر کند. بر این اساس در گام دوم کسانی که طرح توجیهی برای تاسیس یک موسسه یا شرکت تکافل را تدوین میکنند برای کسب مجوز باید به نهادی مراجعه کنند که دستکم الان وجود ندارد و قانونگذار باید مشخص کند که چنین طرحهایی را چه نهادی مطالعه کند و مجوز دهد. شاید قانونگذار در اصلاح قانون بیمه مرکزی ادارهای را مامور کند تا به امور تکافل رسیدگی کند اما تا زمانیکه بیمه مرکزی طبق قانون تنها میتواند به طرحهای بیمهای رسیدگی کرده و به آنها مجوز دهد یا ندهد، امکان پرداخت به طرحهای غیربیمهای مانند تکافل را ندارد.
البته شاید در بورس به واسطه ساختار انعطافپذیر آن، امکان صدور مجوز برای چنین شاخه مالی وجود داشته باشد کما اینکه به بسیاری از کسبوکارهای مالی چنین مجوزهایی را صادر کرده است اما در کل نباید فراموش کنیم که قانونگذار باید در نهایت تصمیم بگیرد و مصوب کند مجوز تاسیس شرکت یا موسسه تکافل توسط چه نهادی صادر شود.
مسئله اصلی چیست؟
اما مسئله اصلی مجوز نیست. چون کافی است با یک طرح اصلاحی چند فوریتی نهاد صادر کننده مشخص شود(اگر چه باید به این سوالات در قانون و آییننامههای مربوطه پاسخ دهد که سرمایه مورد نیاز چقدر باید باشد و مقولههای اهلیت و ساختار سازمانی و نیروی انسانی باید چگونه باشد، نحوه تاسیس و فعالیت چطور باشد. همه اینها بخشی از سوالات است که به یک علاقهمند به تاسیس شرکت تکافل باید پاسخ داده شود و قانونگذار هم به این موارد ورود کرده باشد). اما مسئله اساسی وجود تقاضا در بازار برای تکافل است. نگارنده هیچگونه ادعایی ندارد که تقاضا برای این محصول مالی هست یا نیست یا چه میزان است بلکه علاقهمندان به فعالیت در حوزه تکافل باید به عنوان یک بنگاهدار که دغدغه حفظ سرمایه و کسب سود دارند، با انجام مطالعات بازار به صورت نسبتی، میزان تقاضای بالقوه بازار را محاسبه کرده و همچنین به ریسکهای بنگاهداری تکافل در میدان رقابت درون صنفی و بین صنفی توجه کنند.
در این مطالعه مرور چه شاخصهایی مهم است. این که طول و عرض و ارتفاع بازار بالفعل و بالقوه چقدر است. شاخص دوم سرمایه مورد نیاز است آیا متقاضی تاسیس، سرمایه لازم که قانونگذار اعلام کرده را در اختیار دارد؟ مثلا اگر برای کسب مجوز نیاز به 200 میلیارد تومان آورده نقدی توسط سهامداران باشد آیا بازار فعلی و آتی تکافل برای چنین محصولی تقاضای آماده دارد؟ ترکیب نیروی انسانی کارآمد چطور، آیا افراد لازم برای مدیریت و اداره بنگاه وجود دارند و…
اكنون چگونه است
در حال حاضر آنچه میگذرد متناسب با پاسخ به نیازهای ایجاد یک بنگاه ارائهکننده خدمات مالی تکافلی نیست. شاید در کشورهایی مثل مالزی نهادی که مجوز بیمه میدهد بتواند مجوز تکافل صادر كند اما قانون تاسیس بیمه مرکزی فعلي، چنین اجازهای به این نهاد نداده است. اینکه ایجاد و توسعه صنعت تکافل دغدغه تعدادی از افراد دانشگاهی و دولتی است دغدغه قابل احترامی است اما آیا این میتواند منجر به تاسیس بنگاه خدمات تکافلی شود؟ قطعا خیر. برای اینکار فراهم کردن مقدمات ضروری است اینکه در صورت وجود متقاضی فعالیت در این بازار، مجوزهای لازم چطور صادر شود. به نظر میرسد این افراد دغدغهمند باید در مسیری که تا کنون پیمودهاند تجدید نظر کنند و مسیری را انتخاب کنند که بتوانند قانون لازم را برای چنین فعالیتی تدوین و زمینه تصویب آن را فراهم کنند. اما قبل از ابداع قانون، بازار پول موجود را مطالعه کنند و ببینند که چه میزان تقاضای بالفعل و باالقوه برای تاسیس بنگاههای تکافلی وجود دارد. اینکه صرفا دغدغه داشته باشیم کافی نیست بلکه باید مسیر را نیز درست پيش رفت.
دیدگاه شما چیست؟