دوست نداشتم،فقط عنوان رئیس کل را یدک بکشم/راضی بودن صنعت بیمه به وضع موجود مرا رنج می داد

در پاسخ به این سؤال‌تان که آیا وقتی وارد این صنعت شدم مورد انتظارم بود؟ باید بگویم که متأسفانه نه./ وقتی بحث برون‌سپاری نظارت مطرح شد با مخالفت‌ها و مقاومت‌های زیادی روبه‌رو شدیم؛ برخی از شرکت‌های بیمه تصور می‌کردند که با این کار نظارتی روی آنها صورت نمی‌گیرد و آزاد هستند تا هر کاری دوست دارند انجام دهند./انتظاری که در رابطه با انجمن حرفه‌ای داشتیم که بتواند قدرتمند عمل کند اتفاق نیفتاد./بیمه اتکایی را در راستای برون‌سپاری اتکایی بیمه مرکزی تقویت کردم. در یک پروسه برنامه‌ریزی‌شده اجازه صدور بیمه اتکایی به شرکت‌های بیمه را دادم و هر بیمه اتکایی که صادر می‌شد بخشی از بیمه اتکای بیمه مرکزی را کاهش می‌دادم.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه بیمه داری نوین مرور تجربه ها همیشه در بهبود زمان حال ما موثرند و گفت وگو با غلامرضا سلیمانی رییس کل سابق بیمه مرکزی نیز از این امر مستثنی نیست. طی حدود نزدیک سه سالی که مسئولیت بیمه مرکزی را بر عهده داشت بیشتر مرد ایجاد بود تا مرد تغییر و بهبود.

در گفت وگو با سلیمانی از مسائل زیادی سخن به میان رفته است؛ اینکه در نحوه حضور در عرصه فناوری و تاسیس شرکت سامانه نگار حامی بیمه چه نگرش هایی بر بیمه مرکزی حاکم بود. در خصوص شبکه فروش چه نظراتی جاری است و… .

متن گفت وگو با غلامرضاسلیمانی را با هم می خوانیم.

 

* آقای دکتر سلیمانی وقتی وارد صنعت بیمه شدید تصوراتان با مشاهدات‌تان چقدر تفاوت داشت؟ در عین حال نقبی به گذشته بزنید و به خاطرات‌تان قبل از ورود به صنعت بیمه اشاره کنید.

سلیمانی: قبل از ورود به صنعت بیمه سابقة فعالیت در این صنعت را داشتم؛ در واقع حدود پنج سال در سازمان تأمین اجتماعی فعالیت داشتم و 2 سال عضو هیئت مدیره بیمه ملت و 2 سال هم عضو هیئت مدیره بیمه دی بودم. یکی از دلایل پذیرش این مسئولیت را هم آشنایی با این صنعت می‌دانم؛ چون معتقدم؛ وقتی انسان مسئولیتی را می‌پذیرد؛ اگر صرفاً به دلیل پست و مقام باشد باید از نظر وجدانی مورد سرزنش قرار گیرد؛ ولی اگر می‌تواند کاری انجام دهد و در آن زمینه تجربه و تحصیلات دارد اگر مسئولیت را قبول نکند محل اشکال است.

وقتی پیشنهاد مسئولیت بیمه مرکزی به من داده شد مدتی آن را بررسی کردم و اولین نگرانیم این بود که آیا می‌توانم این مسئولیت را به سرانجام برسانم؟ آیا شایستگی لازم را دارم یا خیر؟ به عبارتی همیشه سعی می‌کنم انتقاد از خود را در خود زنده نگه دارم و همیشه این سؤال را از خود می‌پرسم که آیا این مسئولیت در توانم هست یا خیر؟ با توجه به اینکه مسئولیت‌های دیگری هم داشتم دنبال پست‌های دیگری نبودم. مضاف بر این، پست مسئولیت بیمه مرکزی، رده‌ای بالاتر از پست‌های قبلی‌ام نداشت که تأثیر‌گذار باشد.

وقتی وارد صنعت بیمه شدم تا حدی به مسائل و مبانی بحث آشنا بودم؛ اما در پاسخ به این سؤال‌تان که آیا وقتی وارد این صنعت شدم مورد انتظارم بود؟ باید بگویم که متأسفانه نه، تصور می‌کردم این صنعت، رشد خوبی در سطح صنعت کشور دارد و جزو سرآمدان صنعت کشور محسوب می‌شود؛ از طرفی تصور می‌کردم پرتفوی بیمه‌ای خیلی بالاتر از این است؛ همچنین فکر می‌کردم بخش‌های مختلف بیمه‌ای گسترش و توسعة بیشتری دارد که شاهد این تصورات نبودم به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که وظیفة سنگین‌تری بر عهده دارم و باید اقدامات بیشتری انجام دهم. با بررسی‌هایی که انجام دادم متوجه شدم سود شرکت‌های بیمه‌ای خیلی زیاد نیست؛ وقتی سود زیاد نباشد انگیزة توسعه هم ایجاد نمی‌شود؛ به همین دلیل اولین مسئله این بود که چرا سرمایة این صنعت کم است؛ اما پاسخی که از اصحاب صنعت می‌شنیدم این بود که اگر این سرمایه را در جای دیگری مانند بانک، بورس، بازار طلا، بازار مسکن و سایر بازارها سرمایه‌گذاری کنیم بازدهی بالاتری خواهد داشت؛ به همین دلیل به این نتیجه رسیدم برای افزایش سرمایه صنعت بیمه باید سود شرکت‌های بیمه را افزایش دهم.

یکی از روش‌های اصلاح وضعیت صنعت بیمه این بود که بتوانم بخش‌های زیان‌ده یا بخش‌هایی که ضریب خسارت‌شان بالاست کاهش دهم. متأسفانه ضریب خسارت بیمه شخص ثالث بالا بود و به‌رغم اینکه از من به عنوان مسئول صنعت بیمه انتظار می‌رفت که اجازه ندهم مبلغ حق بیمه شخص ثالث افزایش یابد؛ چون در ظاهر برای جامعه این‌طور خوشایندتر بود؛ اما صنعتی که قادر است جامعه را آرام کند و به آنها اطمینان‌بخشی کند با این وضعیت رو به نابودی می‌رفت؛ به همین دلیل طی چند سالی که در صنعت بیمه حضور داشتم نرخ حق بیمة شخص ثالث را افزایش دادم و سعی کردم این نرخ نسبت به افزایش دیه و تورم متناسب باشد.

* لطفاً با واقعیت‌های ملموسی که در بخش اجرا و فروش و بخش نظارت مواجه شدید تفکیک قائل شوید.

به این ترتیب صنعت بیمه کوچک بود؛ از طرف دیگر نظارت بر صنعت بیمه بسیار سنتی بود؛ در واقع تک‌تک مدیران را احضار می‌کردند، جلسات زیادی برگزار می‌شد، موارد جزئی، بزرگ جلوه داده می‌شد، به موضوعات کلان رسیدگی نمی‌شد و بیشتر به موضوعات کوچک و بی‌اهمیت پرداخته می‌شد؛ البته باید به این موضوعات هم پرداخت؛ ولی اصل موضوع نظارت سیستماتیک و پیشرفته است در واقع بیمه مرکزی باید بر شرکت‌های بیمه نظارت داشته باشد و هم برای توسعه آنها سیاست‌گذاری کند.

یکی از اشکالات سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها این است که بیشتر به رگلاتوری، قانون‌گذاری و نظارت‌های پیوسته توجه دارند و کمتر به سیاست‌های توسعه‌ای توجه می‌کنند؛ وقتی سیاست‌های توسعه‌ای داشته باشید مطمئناً نظارت هم توسعه می‌یابد. در واقع نمی‌توان با نظارت‌های سنتی، انتظار سیاست‌های توسعه‌ای برای صنعت بیمه داشت؛ این دو در یک نقطه با یکدیگر تلاقی دارند؛ به همین دلیل تلاش کردیم نظارت را برون‌سپاری کنیم، به انجمن‌های حرفه‌ای و سندیکاها بها و ارزش قائل شدیم و سعی کردیم دانشگاه‌ها و بخش‌های حرفه‌ای را وارد صنعت بیمه کنیم؛ مثلاً بیمه مرکزی روزهای پنج‌شنبه و جمعه از صبح تا شب درگیر آزمون بود بنابراین به آن ورود کردم؛ چون اصلاً دلیلی نداشت که این آزمون‌ها توسط بیمه مرکزی برگزار شود این آزمون باید توسط گروه دیگری در خارج از مجموعه انجام می‌شد.

به این ترتیب نظارت را در بیمه مرکزی از حالت سنتی به سمت پیشرفته بردیم؛ توسعه‌یافتگی و نظارت یعنی اینکه تحلیل‌های مالی داشته باشید. من مدتی در حوزة حسابرسی فعالیت کرده‌ام و می‌دانم گاهی موضوع خاصی را بررسی می‌کنیم و گاهی هم تحلیل کلان انجام می‌دهیم. شرکت‌های بزرگ جهانی مانند دیلویت و KPMG و NS & young علاوه بر بررسی و تحلیل یک موضوع خاص، تحلیل کلان اقتصادی دارند؛ در واقع پیشرفت جهانی، تورم جهانی، رکود در سال‌های آینده، رشد و توسعه اقتصادی و تولید ناخالص ملی را مورد بررسی قرار می‌دهند و بررسی این موارد باعث می‌شود تا صنعت در اقتصاد اثرگذار باشد؛ به عبارت دیگر ضعفی که در زمان حضورم در بیمه مرکزی شاهد آن بودم، عدم تأثیرگذاری در اقتصاد ملی جمهوری اسلامی بود.

* اقدامات کلیدی بسیاری در دوران ریاست شما انجام شد؛ اما این اقدامات چقدر به بار نشستند؛ مثلاً برون‌سپاری نظارت چقدر موفق بود؟

شکستن یک روال در یک کشور یا سازمان یا وزارتخانه به سادگی امکان‌پذیر نیست؛ بلکه دو طرفه است؛ اول نظارت‌پذیری شرکت‌ها و دوم نظارت بر این شرکت‌ها اهمیت دارد؛ وقتی بحث برون‌سپاری نظارت مطرح شد با مخالفت‌ها و مقاومت‌های زیادی روبه‌رو شدیم؛ برخی از شرکت‌های بیمه تصور می‌کردند که با این کار نظارتی روی آنها صورت نمی‌گیرد و آزاد هستند تا هر کاری دوست دارند انجام دهند و این یکی از چالش‌ها بود که با آن مواجه شدیم؛ اما راضی و خوشحال هستم که توانستم هم‌فکرانی داشته باشم و با استدلال، بحث و گفت‌وگو این مسئله را جا بیندازم که برون‌سپارتی نظارت به نفع صنعت بیمه است.

* برون‌سپاری نظارت چند بخش مهم داشت؛ یکی بحث اکچوئران مستقل بود که بسیاری معتقد بودند که درست است که ساختار ایجاد شده ولی ساختار از پویایی لازم برخوردار نیست یا کانون حسابرسان نیز به همین شکل.

در دوران فعالیتم به حدود 12 اکچوئر رسمی مجوز دادیم و گزارش اکچوئری، پیوست صورت‌های مالی و در مجمع خوانده می‌شد و این یک حرکت مثبت بود. انجمن حسابرسان داخلی را ایجاد و برای آنها دوره‌های آموزشی برگزار کردیم؛ چون حسابرسی صنعت بیمه بسیار پیچیده است همة این موارد در جهت نظارت بر صنعت بیمه صورت گرفت؛ اما طبیعی است که هر کار جدیدی باید دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را طی کند.

* یکی از چالش‌ها ضعف فناوری بود که کار را دشوار می‌کرد. سندیکا در دوران فعالیت شما توسعه یافت و نسبت به گذشته فعال‌تر شد شاید یکی از دلایل آن انتخاب دبیر کل سندیکا بود؛ اما انجمن حرفه‌ای خیلی پیشرفت نکرد.

من هر شش ماه یک بار در جلسات انجمن حرفه‌ای شرکت می‌کردم و آنها نیز به بیمه مرکزی می‌آمدند اما کاملاً درست می‌گویید انتظاری که در رابطه با انجمن حرفه‌ای داشتیم که بتواند قدرتمند عمل کند اتفاق نیفتاد؛ به نظرم بخشی از این مسئله به این موضوع بازمی‌گردد که انجمن باید فراگیرتر عمل می‌کرد در واقع نیروهای جوان‌تری را جذب می‌کرد. یک انجمن هر چه فراگیرتر باشد پایداری و رشد بیشتری دارد؛ اما انجمن حرفه‌ای، فراگیری یا درهای باز رو به جوانان نداشت؛ چون جوانان بسیار فعالی در صنعت بیمه داریم که باید غیر از اینکه در صنعت بیمه فعال باشند باید در انجمن‌ها هم فعال باشند.

* به نظرتان این ضعف در مؤسسان انجمن حرفه‌ای وجود داشت؟

این ایده بسیار خوب بود زحمت بسیاری هم برای آن کشیدند؛ ولی هر زمان که فضا را برای تفکر جدید باز کنید، انتقاد‌پذیر باشید، نوآوری داشته باشید و از افراد جوان استقبال کنید در نوع فعالیت‌تان مؤثر خواهد بود.

* آقای سلیمانی گذشته را مرور و به فرصت‌های ایجادشده نیز اشاره کردید؛ اگر به نظرتان موردی باقی مانده به آن بپردازید تا سراغ سؤالات دیگر برویم.

در راستای سیاست توسعه و بزرگ‌تر شدن صنعت بیمه دو کار با اهمیت نسبت به سایر کارهای عادی و جاری صنعت بیمه انجام دادم؛ اول، بحث پیوند صنعت بیمه با بازار سرمایه بود و خوشحالم وقتی از صنعت بیمه خارج شدم کل صنعت بیمه بیش از صد هزار میلیارد تومان در بازار سرمایه سرمایه‌گذاری کرد در حالی که قبل از ورودم به این صنعت این رقم کمتر از ده هزار میلیارد تومان بود.

دوم، بحث توسعة فضای بسته صنعت بیمه بود. قبل از ورودم به این صنعت تعداد خاصی از شرکت‌های بیمه‌ای مجوز داشتند؛ اما این فضا را باز کردم تا شرکت‌های جدیدتر ورود کنند و این ورود در بخش‌های بیمه اتکایی، بیمه زندگی و… با مقاومت‌ها و مخالفت‌های زیادی روبه‌رو شد.

* در حال حاضر هنوز انتقادهایی به دورة فعالیت حضور شما وجود دارد و منتقدین بر این باورند که بسیاری از شرکت‌های بیمه‌ای باید با هم ادغام شوند نه اینکه یک شرکت جدید تأسیس شود پاسخ شما به این نقدها چیست؟

اشکالی ندارد ادغام شوند؛ ولی ما در مقام ناظر و مسئول توسعة صنعت بیمه موظف نیستیم آنها را ادغام کنیم. این شرکت‌ها می‌توانند در یک بستر رقابتی با یکدیگر ادغام شوند در یک اقتصاد پویا و بازار آزاد شرکت‌ها با یکدیگر ادغام می‌شوند و این اتفاق حتماً رخ خواهد داد و ما باید قبول کنیم که شرکت‌های ناکارآمد باید از صنعت خداحافظی کنند و شرکت‌های بزرگ باقی بمانند و بزرگ‌تر شوند. من شرکت‌های بیمه را تشویق می‌کردم که به سمت ظرفیت‌های خالی صنعت بیمه حرکت کنند؛ به همین دلیل بیمه اتکایی را در راستای برون‌سپاری اتکایی بیمه مرکزی تقویت کردم. در یک پروسه برنامه‌ریزی‌شده اجازه صدور بیمه اتکایی به شرکت‌های بیمه را دادم و هر بیمه اتکایی که صادر می‌شد بخشی از بیمه اتکای بیمه مرکزی را کاهش می‌دادم.

در بخش بیمه زندگی، ظرفیت بالقوه‌ای در سطح جامعه وجود دارد؛ به همین دلیل از شرکت‌های بیمه خواستم در این حوزه ورود کنند و این بیمه را در کنار بیمه تأمین اجتماعی اجباری اختیاری کردیم؛ البته این الگو در جهان تعریف شده است و بر اساس مطالعه انجام می‌شود.

* بعضی این انتقاد را دارند که چرا رویکرد تخصصی و ارائة مجوز به شرکت‌های تخصصی فقط یک شرکت جنرال صادر شد در حالی که راهبرد و برنامه این نبود؟

اگر امروز به گذشته بازگردم باز همین کار را انجام می‌دهم اینکه سیستم را در چارچوب توسعة کسب و کار اقتصادی محدود و مسدود کنیم غلط است؛ مثلاً یک زمانی برای تأسیس داروخانه باید مجوز می‌گرفتیم و مبلغ سنگینی هم پرداخت می‌کردیم یا برای تأسیس شرکت سرمایه‌گذاری با چالش‌های بسیاری روبه‌رو بودیم؛ اما امروز صدها شرکت سرمایه‌گذاری تأسیس شده‌اند. معتقدم نباید سیستم را بسته نگه داریم.

* بله این روند قطعاً رانت و فرصت ایجاد می‌کند. بحث دیگر که از دورة شما باقی مانده سوئیچ بیمه مرکزی است که داستان‌های زیادی ایجاد کرده و امروز کار به شورای رقابت رسیده است و استارتاپ‌ها ناراضی هستند و معتقدند؛ بیمه مرکزی در امور دخالت می‌کند و در لایه کسب و کاری استارتاپ‌ها ورود کرده است. این مسئله به کشمکش بی‌سرانجامی در صنعت بیمه انجامیده پاسخ‌تان چیست؟

در راستای سیاست‌های توسعه‌ای و نظارتی اولین اقدام‌مان ایجاد مرکز انفورماتیک قوی بود؛ البته بیمه مرکزی، مرکز آی‌تی داشت؛ اما متأسفانه این سامانه به بخش خصوصی واگذار شده بود؛ اما من سورس آن را به بیمه مرکزی منتقل کردم شبیه به آنچه در بانک مرکزی وجود دارد و این کار اقدام خوبی بود. استارتاپ‌ها یک تحول در صنعت بیمه و قابل قبول بودند و باید توسعه می‌یافتند؛ معنای اجازه دادن و توسعه دادن عدم نظارت نیست. ما بیان کردیم که همة شرکت‌های استارتاپی می‌توانند فعالیت کنند؛ اما روی آنها باید نظارت صورت گیرد همان‌طور که بر شرکت‌های بیمه‌ای و شرکت‌های کارگزاری سنتی نظارت می‌کنیم.

* آقای نعمتی، معاونت پیشین بخش فاوای بیمه مرکزی، در مورد استارتاپ‌ها بحث رسوب منابع را مطرح و اعلام کردند که قصد داریم با این سوئیچ رسوب منابع در استارتاپ‌ها را کنترل کنیم؛ اما استارتاپ‌ها مدعی هستند که ما رسوب منابع داریم یا نماینده‌های حقیقی شرکت‌های بزرگ که بدهی میلیاردی به شرکت‌های بیمه دارند؛ وقتی دنبال سرنخ می‌گردند به شما می‌رسند و می‌گویند در دوره آقای دکتر سلیمانی این سوئیچ کلید زده شد؛ شاید آن‌طور که شما می‌خواستید پیش نرفته است.

سوئیچ کلاف سردرگم این قضیه نیست. امروز تمام سامانه‌ها و اپلیکیشن‌های موجود در سطح ملی و بین‌المللی مانند تلگرام و واتساپ در اختیار صاحبان آنهاست. این موضوع طبیعی است؛ اگر آیفون داشته باشید اطلاعات شما از بین برود با یک ایمیل تمام اطلاعات شما برگردانده می‌شود پس جایی وجود دارد که به راحتی می‌تواند اطلاعات را بازگرداند؛ بنابراین مشکل سوئیچ نیست.

* آیا بیمه مرکزی تصور می‌کند که صاحب داده است که باید همه آنها را جمع‌آوری کند یا نه؟

عملاً در کشور جایی در بخش بیمه وجود دارد که این اطلاعات را جمع می‌کند که می‌تواند در جای دیگری هم باشد؛ ولی باید باشد.

* بیمه مرکزی این مسئولیت را پذیرفته است؟

عملاً کل اطلاعات بیمه‌ای تمام شرکت‌ها و افراد در هر نوع بیمه‌ای در بیمه مرکزی وجود دارد.

* یکی از نقدهایی که به بیمه مرکزی وارد است اینکه رگولیشن در کل جهان مدرن شده است و سطح و رفتار رگولاتور با آنچه امروز از بیمه مرکزی می‌بینیم تغییر کرده است؛ به همین دلیل پرداختن به مدل‌هایی مانند سوئیچ می‌تواند ناقض اهداف نوآورانه باشد.

به نظرم مشکل، سوئیچ نیست؛ نوع و جنس نظارتی که بر استارتاپ‌ها صورت می‌گیرد باید با نظارت بر شرکت‌های بیمه‌ای و کارگزاری‌های سنتی متفاوت باشد؛ وقتی این دو نظارت را بر یک بستر قرار می‌دهیم اشکال ایجاد می‌شود.

* اتصال صنعت بیمه با اقتصاد کلان جامعه یک مسئلة کلیدی محسوب می‌شود و این وظیفة پژوهشکدة بیمه است که همیشه ضعیف عمل کرده است؛ در واقع پژوهشکده وظیفة تحلیل را بر عهدة دارد. چرا پژوهشکدة صنعت بیمه ضعف دارد و خوراک لازم را ارائه نمی‌کند تا این دو به یکدیگر متصل شوند؟

وقتی وارد صنعت بیمه شدم به این مسئله پی بردم که بخش پژوهش، طرح و توسعه و R&D در مجموعة صنعت بیمه بسیار ضعیف است. خوشبختانه نهاد لازم وجود داشت؛ اما این نهاد باید از نظر بودجه و نیروی انسانی تقویت می‌شد. هم لازم بود بیمه مرکزی در راستای پژوهش‌های پژوهشکده حرکت کند و هم پژوهشکده نیازهای صنعت بیمه را برآورد کند نه فقط مطالعات دانشگاهی و کتابخانه‌ای بلکه باید مطالعات میدانی هم انجام می‌داد؛ بنابراین اولین کار این بود که بودجه را اضافه کنیم و خوشحالم از این قضیه و اعتقاد دارم که باید به بخش پژوهشی بودجه خوبی اختصاص داد. دومین کارم این بود که نیروی انسانی خوبی به صورت مستقیم در قالب هئیت علمی و کارشناس و هم به صورت غیر مستقیم و ارتباط با دانشگاه‌ها در این نهاد قرار بگیرد؛ در اینجا باید از آقای دکتر کردبچه یادی کنم که در این راستا زحمات بسیاری کشیدند و با تک‌تک دانشگاه‌ها از جمله دانشگاه علامه، اکو و … ارتباط برقرار کرد و به آنها طرح ارائه و برای آنها پروژه تعریف کرد و با تک‌تک شرکت‌های بیمه‌ای ارتباط برقرار کرد و هستة پژوهش را در داخل تک‌تک شرکت‌های بیمه‌ای ایجاد کرد. یک زمانی این‌طور تصور می‌شد که پژوهشکده فقط باید به شرکت‌های بیمه خدمات و سرویس ارائه دهد؛ ولی متوجه شدیم که اتفاقاً باید به تمام شرکت‌های بیمه‌ای سرویس ارائه دهد.

* اکوسیستم پژوهش تا چه عدد و شاخصی شکل گرفت؟

پاسخ عددی بسیار دشوار است؛ اما در این راستا 50 درصد موفق شدیم و جای کار بسیاری دارد.

* آقای دکتر سلیمانی چه اتفاقی افتاد که این پست را ترک کردید و به نظرتان بعد از شما چه اقداماتی باید روی این ریل ادامه پیدا می‌کرد که نکرد؟

با تغییر دولت احساس کردم که اهداف و سیاست‌های مورد نظرم را نمی‌توانم پیاده کنم و فقط عنوان رئیس کل را یدک می‌کشم؛ اما در واقعیت کاری از دستم ساخته نبود؛ به نظرم انسان باید در جایی فعالیت داشته باشد که بتواند برنامه‌های خود را پیاده کند؛ در دورانی که ریاست کلی را بر عهده داشتم اگر یک روز کاری در جهت توسعه صنعت بیمه انجام نمی‌دادم احساس بدی داشتم.

* کدام ایده‌ها و برنامه‌های‌تان ادامه پیدا نکردند؟

من دنبال این بودم که ابزارهای نوین تکنولوژی در صنعت بیمه نهادینه شود؛ اول، دنبال این بودم که صنعت بیمه را کاملاً دیجیتالی کنم؛ البته رشد تکنولوژی صنعت بیمه افزایش یافت و از دیجیتالی عبور کرد و امروز به حوزة هوش مصنوعی و متاورس ورود کرده‌ایم؛ البته در آن زمان حضور هوش مصنوعی به این شکل مطرح نبود. دوم، صنعت بیمه را به عنوان یکی از اضلاع تأثیرگذار در اقتصاد ملی معرفی کنم؛ ولی هنوز کوچک است؛ حتی زمانی که این پست را ترک کردم این رشد را نداشت.

* در صنعت بیمه رگ‌تک و نوآوری‌ها در حوزة تأمین مالی توسعه پیدا نکرده‌اند؛ به نظرتان چرا این دو مورد در صنعت بیمه ضعیف هستند؟

اگر انتقاد از خود داشته باشیم باید بگویم که دوستان در صنعت بیمه به وضعیت فعلی راضی هستند و به تغییرات علاقه‌مند نیستند و این از مواردی بود که بسیار من را رنج می‌داد؛ چون حوزه‌ای که ظرفیت بالقوه برای توسعه دارد صنعت بیمه است؛ چون صنعت بیمه انسان‌محور است.

* به نظرتان ریشة علاقه‌مند نبودن در چیست؟

به نظرم بسته بودن است. یکی از دلایلی که من دنبال توسعه، ایجاد و ورود شرکت‌های جدید بودم همین مسئله بود.

* آیا موفق شدید که این درها را باز کنید.

به نظرم شرکت‌های جدید برای بقای خود حتماً نوآوری خواهند داشت.

* آثار حرکات شما تا چند سال دیگر خود را بروز می‌دهد؟

بعد از پنج سال محسنات آن را مشاهده خواهیم کرد؛ چون برنامة این کارها پنج‌ساله تصویب شده‌اند.

* نگاه‌تان به آینده و ارزیابی‌تان از آینده چیست؟ از آقای فرشباف هم پرسیدم که پیشنهادتان به آقای بهزادپور و صنعت بیمه چیست؟

صنعت بیمه انسان‌محور و دانش‌محور است و افراد خوش‌فکر، نوآور، آینده‌نگر و همسو می‌توانند باعث رشد صنعت بیمه شوند. هر مدیری که بتواند همراه با نوآوری یک گروه هم‌فکر و همسو داشته باشد یا قدرت مدیریت همسو کردن داشته باشد، بسیار بر رشد صنعت بیمه مؤثر خواهد بود.

* لوکوموتیو اصلی صنعت بیمه شبکه فروش است از زاویه دید شما باز تعریف و عقبه و آیندة شبکة فروش چیست؟

دو پیشنهاد دارم؛ اول اینکه ابزارهای نوین تکنولوژی و سامانه‌های نرم‌افزاری را در صنعت بیمه رشد دهیم. دوم اینکه در بحث فروش توسعة مویرگی داشته باشیم؛ یعنی اگر بخواهیم فعالیت‌مان را در سطح نمایندگی و شرکت‌ها نگه داریم خوب است؛ ولی کافی نیست؛ وقتی از شبکه مویرگی صحبت می‌کنیم؛ یعنی هر فردی بتواند مبلغ بیمه‌ای باشد و در جوامع، صنعت غیر بیمه‌ای، اقتصاد، فرهنگ، مدارس و … بتواند شبکه مویرگی بیمه‌ای را توسعه دهد در این صورت فروش توسعه می‌یابد.

* تحول دیجیتال، گریزناپذیر است اینکه پاسخ مناسب برای نگرانی داشته باشید اهمیت بسیاری دارد.

تحول دیجیتال، ورود هوش مصنوعی و متاورس گریزناپذیر هستند؛ در واقع همة صنایع جهان از جمله صنعت بیمه به جای مقاومت باید از این مسئله استقبال کنند؛ اگر نظارت بر استارتاپ‌ها و تکنولوژی‌های نوین را تغییر دهیم و اصلاح کنیم با توجه به اینکه نظارت بر هر صنعتی باید با توجه به ویژگی آن صنعت انجام شود، باعث رشد صنعت بیمه در بخش تکنولوژی‌های بیمه می‌شود و هم منافع عموم جامعه در مقابل نظارت مورد حمایت قرار می‌گیرد.

* شرکت‌های بیمه در دورة فعلی با چه خطری مواجه‌اند؟

بزرگ‌ترین خطری که شرکت‌های بیمه را تهدید می‌کند نرخ‌شکنی است. نرخ‌شکنی سود شرکت‌های بیمه را کاهش می‌دهد و وقتی سود کاهش یابد سرمایه‌گذار از این صنعت خارج می‌شود و به بخش‌های سودآور ورود می‌کند؛ بنابراین باید کاری کنیم که صنعت بیمه همچنان سودآور باشد.

* در پایان جمله آخر را بیان کنید.

صنعت بیمه، صنعتی است که همچنان جای رشد دارد و نسبت به سایر صنایع کشور ظرفیت بالقوه دارد؛ به همین دلیل به دوستانم توصیه می‌کنم که از صنعت بیمه خارج نشوند؛ چون جای رشد و توسعه بسیاری دارد.

اولین نفر امتیاز دهید

دیدگاه شما چیست؟