کشاورز در بیمه دی تلاش کرد تا پروژه جبران را که به نوعی فرایند عبور از بحران بود به سرانجام برساند و پس از آن، مدل منحنی دوم را با اتکا بر سبک جدیدی از توسعه و سودآوری پیاده سازی کند، حال باید دید در سپهر پر چالش بیمه ایران چه خواهد کرد؟
به گزارش ریسک نیوز بیمه ایران که طی ده سال اخیر بیشترین تغییر و تحولات مدیریتی را تجربه کرده و مسیری پر فراز و نشیب را پیش رو داشته؛ امروز هشتم فروردین ماه 1403 جدیدترین مدیر عامل خود را شناخت.
در بهار 1403 با حکم رسمی سید احسان خاندوزی وزیر اقتصاد، محمد رضا کشاورز جایگزین حسن شریفی شد تا دوره جدیدی از راهبری در بیمه ایران رقم خورد.
حضور حسن شریفی در زمستان 1400 به دلیل سوابق محدود مدیریتی وی ، با اما و اگرهای بسیاری روبرو بود و انتقادات زیادی را روانه وزارتخانه کرد تا جائی که با گذر زمان شواهدی در نحوه اداره بیمه ایران هویدا شد که نشان می داد،بزرگترین شرکت بیمه ایران دچار مخاطراتی است که حاصل تصمیم گیری های غیر فنی و غیر کارشناسی است.
خاندوزی در حکم انتصاب شریفی بر اولویت های استقرار کامل سیستم جامع بیمه گری، اتخاذ سازوکار مناسب برای وصول مطالبات، بهینه سازی پرتفوی سرمایهگذاریهای شرکت به منظور افزایش بازدهی سرمایهگذاریها و استفاده هر چه بهتر از ذخایر شرکت و مولدسازی دارایی ها و پیاده سازی بیمه گری دیجیتال در راستای توسعه اقتصاد هوشمند تأکید کرد.
همچنین ساماندهی شعب و نمایندگی ها و دفاتر خارج از کشور، تدوین و پیگیری برنامه خروج از زیان دهی شرکت، افزایش تنوع خدمات بیمه ای در راستای ارائه خدمات بهینه، آسان و سریع به آحاد جامعه و متناسب نمودن ترکیب پرتفوی و پیاده سازی سیستم مدیریت ریسک و استفاده از منابع بیمه به سمت تأمین مالی اقتصاد و بازار سرمایه از دیگر اولویت های برنامه مورد تأکید وزیر اقتصاد بود.
اما به نظر می رسد،فقدان برنامه مسنجم برای کاهش زیان انباشته بیمه ایران، ضعف مدیریت وصول مطالبات،عدم تعیین تکلیف شعب و نمایندگی های خازج از کشور، داستان پر فراز و نشیب پروژه گلستان و واگذاری سهم بیمه ایران معین و … سبب شد تا خاندوزی به سمت انتصاب نیروی های تخصصی و فنی میل کند.
چرا کشاورز؟
شاید بتوان گفت طی ده سال اخیر در بیمه ایران،به دلیل ساختار دولتی،انتصابات سیاسی حاکم بوده، همین امر سبب شده تا اجرای برنامه های راهبردی در بیمه ایران به سرانجام نرسد.
یکی از انتقادات موجود در انتصاب شریفی،بی تجربگی و ضعف دانش بود که در نهایت وزارت اقتصاد را به تغییر وادار کرد.
البته ذکر این نکته ضروری است که شاکله دولتی بیمه ایران در همه ادوار سبب شده تا اغلب تخصص گرائی به حاشیه رود و بیمه ایران محلی برای پیشبرد اهداف دولتی ها باشد.
اما برخی اتفاقات اخیر در بیمه ایران زنگ خطری را برای سیاست گذاران به صدا در آورد که فرصت آزمون و خطایی باقی نمانده است.
زیان انباشته بزرگترین شرکت بیمه دولتی، انتصابات سیاسی در شعب و مراکز استانها، کاهش پرتفوی بیمه ایران، عدم تعیین تکلیف وصول مطالبات، اتفاقات نه چندان خوشایند در پروژه گلستان و … هشداری بود که وزارت اقتصاد را به سمت انتصاب مدیری فنی سوق داد.
کشاورز که از کارکنان و مدیران سابق بیمه ایران است ، پس از بختیاری به بیمه دی آمد تا ساماندهی یکی از شرکتهای پر چالش بیمه ای را در دستور کار قرار دهد،ری برندیگ بیمه دی که با پروژه جبران از زمان بختیاری آغاز شده بود با کشاورز ادامه پیدا کرد تا جائی که کشاورز توانست برنامه های توسعه ای این شرکت را کلید زند برنامه هایی چون افزایش پرتفوی غیر جبران (پرتفوی بنیاد شهید)،وصول مطالبات بنیاد شهید و حرکت در مسیر تحول دیجیتال و …
کشاورز مدل منحنی دوم را در بیمه دی با نقشه راه جدید اجرائی کرد ؛در واقع وی با منحنی دوم تلاش کرد تا سبک جدیدی از توسعه و سوداوری را در بیمه دی کلید بزند که بستر آن تنوع محصولات جدید و تحول دیجیتال بود.
از طرفی کشاورز در بیمه دی با شرایط سختی روبرو بود چرا که قسمت اعظم پرتفوی این شرکت به بیمه درمان بنیاد شهید اختصاص داشت در این راستا بیشترین انرژی وی برای وصول مطالبات این پرتفوی هزینه می شد.
اینکه در کنار داشتن سهامداری چون بنیاد شهید بتوان برنامه های توسعه ای دیگری را پیاده سازی کرد از نقاط قوت وی برشمرده می شود.
کشاورز پس از راهبری شرکت پر چالش و پر نوسان بیمه دی ترجیح داد روزهای آرامی را سپری کند و به همین دلیل مدیریت شرکت بیمه اتکائی ایرانیان را در اختیار گرفت.
کسب تجربه در کنار پیش کسوتانی چون محمد آسوده ، میهن یار و پوستین چی از نقاط قوت حضور کشاورز در بیمه اتکائی ایرانیان بود ضمن اینکه تجارب شرکت بیمه اتکائی نیز به کارنامه کشاورز افزوده شد.
اما به نظر می رسد،کشاورز مصداق جمله معروفی است که می گوید ما زنده به آنیم که آرام نگیریم!
شیفت یکباره کشاورز از دنیای آرام بیمه اتکائی ایرانیان به فضای عجیب و پر چالش بیمه ایران می تواند دلیلی بر این مدعا باشد.
به هر روی به نظر می رسد،وزارت اقتصاد در انتخاب محمد رضا کشاورز چند نکته را مد نظر قرار داده است اولا توجه به تخصص و تجربه مدیریت و راهبری چرا که این ضعف در شریفی بسیار مشهود بود، دوم استفاده از مدیری که تجربه تعامل با نهادهای بالادستی را دارد ( تعامل با بنیاد شهید با تمام فراز و نشب هایش در کارنامه کشاورز به چشم می خورد) سوم انتخاب مدیری که در میان صنعت بیمه و بیمه ایرانی ها مقبول است.
کشاورز خزان بیمه ایران را بهاری می کند؟
بر کسی پوشیده نیست که مدیریت بیمه ایران کار ساده ای نیست، بیمه ایران ملغمه ای است از انواع و اقسام نگرش های سیاسی و بیمه ای مختلف که مدیریت اینها آسان به نظر نمی رسد.
کشاورز در بیمه دی تلاش کرد تا پروژه جبران را که به نوعی فرایند عبور از بحران بود به سرانجام برساند و مدل منحنی دوم را با اتکا بر سبک جدیدی از توسعه و سودآوری پیاده سازی کند، حال باید دید در سپهر پر چالش بیمه ایران چه خواهد کرد؟
بی شک راه سختی در مقابل وی قرار دارد؛ مقاومت در برابر زد و بندهای سیاسی، جلوگیری از انتصابات غیر فنی، پاسخگوئی به خواسته های غیر فنی نهادهای بالادستی، راضی نگاهداشتن خیل عظیم بیمه ایرانی ها با سلایق مختلف، چانی زنی با دولتی ها ، کاهش زیان انباشته بیمه ایران، تعیین تکلیف شعب پر حاشیه خارج کشور، تبدیل بیمه ایران به عنوان لیدری قوی، تعیین تکلیف پروژه گلستان و ….
دیدگاه شما چیست؟