در ادامه دوازدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران، قاضی سیامک مدیرخراسانی از شهردار وقت باغستان خواست تا در جایگاه قرار گیرد و از او پرسید: شما اظهارات نماینده دادستان را شنیدید. طرح هادی باغستان چه زمانی تصویب شد و آیا شما در آن زمان شهردار بودید؟
به گزارش ریسک نیوز، به نقل از ایسنا «ش.خ» پس از حضور در جایگاه پاسخ داد: من از این موضوع اطلاع ندارم. قطعا باید در شهرداری مدارک این نامه وجود داشته باشد.
در این هنگام قاضی مدیرخراسانی از نماینده مدعیالعموم خواست تا نامه را به متهم نشان دهد.
«ش.خ» گفت: من این نامه را تکذیب میکنم.
قاضی مدیرخراسانی از «د.س» پرسید: آیا این نامه را شما گرفتید؟ از چه کسی گرفتید؟ این نامه صریحا از شهرداری آمده و به شما داده شده است؟
«د.س» پاسخ داد: من این نامه را از شهرداری گرفتم.
قاضی مدیرخراسانی اظهار کرد: آقای «ش.خ» این نامه را تکذیب میکند. این نامه مستند نظریه کارشناسی قرار گرفته و ملک با قیمت بالایی قیمتگذاری شده است. نحوه صدور این نامه محل تردید است. آقای «ش.خ»! آیا طرح هادی شهر باغستان بعد از بازنشستگی شما بوده است؟
متهم پاسخ داد: این طرح زمانی که من متصدی شهرداری بودم تصویب شد یعنی قبل از بازنشستگی من. این نامه یک سیکل اداری را طی کرده است. من در جریان آن نبودهام.
قاضی مدیرخراسانی با قرائت اظهارات متهم در جلسات تحقیق خاطرنشان کرد: شما اصل نامه را انکار میکنید؟
متهم پاسخ داد: این نامه همانطور که قبلا گفتم در سیستم شهرداری روند اداری را طی کرده و اگر در سیستم شهرداری روند اداری آن تایید شده و برگشته باشد و من جواب داده باشم، این را میپذیرم.
قاضی به متهم گفت: در هر صورت شما این نامه را امضا کردهاید.
متهم پاسخ داد: بله.
قاضی مدیرخراسانی مجددا از «ش.خ» پرسید: آیا شما امضای خود را در این نامه میپذیرید؟
متهم پاسخ داد: نه. امضا شبیه امضای من بوده است.
وی ادامه داد: در تاریخ 12/ 2/ 86 در شهرداری بودم و اوایل تیرماه 87 از شهرداری بازنشسته شدم. اظهاراتی که انسان پیرو شرایطی مینویسد مهم نیست. مهم اسنادی است که به دادگاه ارائه میشود و من در تاریخ 12 تیرماه 87 با موافقت شورای شهر استعفا دادم.
قاضی مدیرخراسانی گفت: پس در تاریخ 12/ 12/ 86 شما در شهرداری مسئولیت داشتهاید و فقط امضای نامه را نمیپذیرید؟
متهم پاسخ داد: بله. من این امضا را نمیپذیرم زیرا صدها نامه به شهرداری ورود پیدا میکند.
در این هنگام قاضی مدیرخراسانی از ذبیحزاده خواست تا یک بار دیگر متن نامه را که مربوط به طرح هادی باغستان بود، قرائت کند.
رییس شعبه 76 دادگاه کیفری استان تهران گفت: تاریخ این نامه مربوط به طرح هادی شهر سعیدآباد است که تصویب نشده بود و همچنان زمین مزروعی بوده است. چنین نامهای پاسخ دادنش بعید و عجیب است.
متهم گفت: این نامه به هیچوجه در روند بازپرسی من نبوده و به صورت فیالبداهه در اینجا مطرح شده است. باید سوابق این نامه در شهرداری بررسی شود.
در این هنگام مدیرخراسانی از «د.س» خواست که در جایگاه قرار گیرد و از او پرسید: دقیقا این نامه را چه زمانی شما از بانک ملی گرفتید و آن را به کدام بخش شهرداری دادید؟
«د.س» پاسخ داد: یادم نمیآید سیکل این نامه به چه صورت بوده است.
قاضی مدیرخراسانی در پاسخ به «د.س» گفت: نامه مهم است. زمین 9 میلیارد تومانی را خریدهاید و بر اساس این نامه، این زمین چند ده برابر قیمت پیدا کرده است. شما قطعا میدانید که این نامه به چه کیفیت اخذ شده است. اگر حقیقت را بگویید قطعا در رای دادگاه تاثیر دارد. جواب نامه نهایتا باید ظرف مدت یک ماه داده میشد. با توجه به نفوذی که شما داشتید هفت ماه طول میکشد که پاسخ این نامه بیاید.
متهم پاسخ داد: مطمئنا اشتباه شده است.
قاضی مدیرخراسانی باز خطاب به متهم گفت: نحوه اخذ نامه را توضیح دهید. بالاخره شما سند را به بانک دادهاید. امکان ندارد در مورد نامهای به این اهمیت، فقط کارمندتان در جریان بوده باشد و شما در آن نقشی نداشته باشید.
«د.س» پاسخ داد: این نامه را یادم نیست. تاریخ آن را نمیدانم و امکان ندارد جواب دادن به این نامه هفت ماه طول بکشد. یک جای این نامه یا تاریخ ورود و یا خروج آن اشتباه است. این نامه به دستور من، برای اخذ تسهیلات از بانک ملی بوده ولی از ابتدای آن تا آخرش من در جریان نبودم و من فقط برای امضا کردن در آن نقش داشتم و خاطرم نیست که در مردادماه تقاضای تسهیلات کرده باشم و هفت ماه بعد شهرداری جواب آن را بدهد.
قاضی مدیرخراسانی تاکید کرد: قطعا در مورد این نامه استعلام خواهیم گرفت.
در ادامه، «ش.خ» در جایگاه قرار گرفت و گفت: آقای «د.س» به هیچوجه یک بار هم به شهرداری مراجعه نکرده است. اگر این نامه یک سال قبل صادر شده باشد تاریخ ورود به شهرداری دارد. در چنین شرایطی ملاک، تاریخ ورود نامه به شهرداری است. اگر سوابق این نامه در شهرداری وجود داشته باشد، نامهای اداری بدون هیچ هدفی بوده است.
وی افزود: اظهارات نماینده دادستان در خصوص آقای «د.س» به گونهای بود که اتهام من، گرفتن رشوه بابت تغییر کاربری بیان شده بود که مبلغی را به حساب خانمم واریز کردهام ولی در حال حاضر موضوع به گونهای دیگر مطرح شده است. اگر سندی دال بر اینکه بنده در تغییر کاربری ملک آقای «د.س» نقش و اختیار داشتهام و از اختیار قانونی خود عدول کردهام به دادگاه ارائه شود، آن را میپذیرم.
این متهم ادامه داد: تغییر کاربری از وظایف شهرداری نیست. هیچ اسنادی حول این موضوع ارائه شده است. من آقای «د.س» را سال 86 دیدم به عنوان فردی که وارد منطقه شده است و از من تقاضایی نداشت و هیچ مساعدتی از من نخواست و من در تغییر کاربری طرح هادی نقشی نداشتم.
شهردار سابق باغستان با بیان اینکه عنوان اتهامی رشوه را قبول ندارم، گفت: متواری شدن معنا ندارد. چرا باید من متواری شوم؟ من پسرم در مالزی بود و بیماری روحی و روانی و ناگهان ریزش مو پیدا کرد. در ایران نتوانستیم آن را معالجه کنیم و چند ماهی به مالزی رفتم. شرایطی به وجود آمد تا ملک خودم را بفروشم، به دلیل شرایط خاصی که وجود داشت. نه مشکل مالی بلکه شرایط خاص دیگری بود که باعث شد من ملک خود را بفروشم و ملک دیگری را خریداری کنم. من در اولین جلسهای که دستگیر شدم صریحا اعلام کردم که این پول را از آقای «د.س» بابت مشاوره و اجرای پروژههای ایشان گرفتهام.
در این هنگام قاضی مدیرخراسانی خطاب به متهم در جهت اخذ آخرین دفاعیات گفت: در تاریخ 23/ 8/ 90 در جلسه بازپرسی از شما پرسیدند چه مبلغی از آقای «د.س» گرفتید که شما پاسخ دادید 500 میلیون تومان که 100 میلیون تومان بابت انتخابات و 400 میلیون تومان بابت امور مشاورهای بود که در پروژه با ایشان انجام دادم. در رابطه با این مطلب و اظهارات خودتان توضیح دهید.
«ش.خ» پاسخ داد: من در زمان انتخابات مسئول اجرایی بودم. تمام امور انتخابات در 20 سال پیش که من مسئولیت داشتم توسط کمکهای مردمی اداره میشد. از پول خودم در انتخابات هزینه کردم و غیر از 500 میلیون تومان هم نبوده است.
قاضی مدیرخراسانی گفت: رادیو و تلویزیون تبلیغات مجانی را برای انتخابات انجام میدهند. تبلیغات شما به چه معنا بوده است و 100 میلیون تومان به چه صورت هزینه شده است؟
متهم پاسخ داد: من این مبلغ را از خودم به شخصی دادم که آقای «ی.د» معرفی کرده بود زیرا ایشان شخصی را به من معرفی کرده بود تا پول را از من بگیرد و من این پول را به وی دادم و آن شخص را هم نمیشناسم. این فرد عینک آفتابی به صورت داشت و اصلا نتوانستم او را شناسایی کنم. در مواجهه حضوری که در بازپرسی صورت گرفت منتهی به آقای «الف» شد که هنوز هم تردید دارم که آن فرد آقای «الف» باشد.
قاضی مدیرخراسانی از «ی.د» پرسید که آیا این پول با هدایت شما داده شده است که متهم پاسخ داد: من این موضوع را تکذیب میکنم.
ادامه دارد…
دیدگاه شما چیست؟