در کتاب امثال و حکم استاد علیاکبر دهخدا اصطلاحی است تحت این عنوان «امان از دوغ لیلی ماستش کم بود آبش خیلی». متعاقبا ایشان در کتاب چرند و پرند خود شرح مبسوطی بر این مقوله داشتهاند و از پارادوکسهای غیرقابل هضم آن زمان یاد میکنند و در مطلع سخن چنین میگویند «خلاف عرض میکنم؟ شاید در مفتاح، شاید در تخلص، شاید در مطول و شاید در حدایق السحر، درست خاطرم نیست.
به گزارش ریسک نیوز به نقل از یک وقت میخواندیم «ارسال المثل و ارسال المثلین» بعد پشت سر این دو کلمه، صاحب کتاب مینوشت که ارسال المثل، استعمال نظم یا نثری است که به واسطه کمال فصاحت و بلاغت گوینده حکم مثل پیدا کرده و در السنه خواص و عوام افتاده است و استاد با این مقدمه شرح باور هرچه در کتاب مرقوم شده صحت دارد».
دوشنبه ماضی هنگامی که سخنان وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی جناب آقای دکتر طیبنیا را در حاشیه شورای گفتوگوی دولت و بخشخصوصی مبنی بر اینکه علت افزایش نرخ ارز، ایام کریسمس میباشد و اینکه وقتی نرخ ارز در ایام کریسمس چنین جهشی داشته در ایام نوروز چه اتفاقی خواهد افتاد «درخت گردکان به این بزرگی، درخت هندوانه اللهاکبر» و اینکه دانستم عنوان پایاننامه ایشان تورم ساختاری در ایران هست ناگهان با خودم گفتم:«امان از دوغ لیلی ماستش کم بود و آبش خیلی»؛ وقتی در جایی دیگر از سخنان این بزرگوار دیدم که ایشان معتقد به آرامش نسبی در بازار ارز و رسیدن به تعادل در بازار عرضه و تقاضا هستند و وقتی یاد بند «۳» نامه ایشان و سه وزیر محترم به ریاست محترم جمهور در ارتباط با دغدغه ایشان از افزایش مستمر نرخ ارز میافتم، کلماتی در ذهنم نمیگنجد جز اینکه «امان از دوغ لیلی ماستش کم بود و آبش خیلی».و وقتی در جایی دیگر از نامه فوقالذکر جدولی از صنایع مهم و تاثیرگذار در کاهش ۱۸۰ هزار میلیارد تومانی افت بازار سرمایه را دیده و هنگامی که در نخستین قدم سیاست انبساطی و تقویت بازار سرمایه اثری از تزریق نقدینگی در صنایع جدول فوقالاشاره مشاهده نمیکنیم و در عوض حمایت صنعت بیمار خودروسازی را در اولویتهای خروج از رکود و مطلعالبیت نسخه میبینم باز با تاسف به خودم میگویم: «امان از دوغ لیلی ماستش کم بود و آبش خیلی».وقتی یاد جلسه وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی در جلسه شورای اداری استان فارس میافتم که فرمودند «ما نگران تکرار اشتباهات گذشته هستیم بنابراین برنامهای تهیهشده که اشتباهات گذشته تکرار نشود» و اینکه الگوی تامین سرفصل یارانه را عینا الگوبرداری از روش دولت قبل دیده و خود وزیر محترم بهتر از هرکس دیگری میداند که علل افزایش نرخ ارز، کریسمس نیست، باز میگویم: «امان از دوغ لیلی ماستش کم بود و آبش خیلی».
و اما کلام آخر؛ جناب آقای دکتر طیبنیا، وزیر محترم امور اقتصادی و دارایی قبل از هر چیز دیگری این مطلب را بهیاد داشته باشید که شما نخست معلم هستید. دوم اقتصاددان و سوم وزیر و قطعا حضرتعالی نیز معتقد هستید که شان عنوانهای نخست و دوم شما اجل بر مقام وزارت است چراکه آن دو را شما کسب کردهاید و وزارت امری انتصابی میباشد. پس خواست جامعه اقتصادی ایران از شما معلم بزرگوار این است که ابتدا برای شعور اقتصادی ایران ارزش قائل شوید و بدیهیات اقتصادی را که شاید برای دانشجویان ترم سوم اقتصاد نیز قابل تجزیه و تحلیل باشند، به اشتباه بهعنوان کلام یک اقتصاددان مطرح نفرمایید.
و دوم اینکه شرافت حرفهای یک اقتصاددان را حفظ نموده و همانگونه که در نامه شجاعانه خود مشکلات اقتصادی کشور را بیان فرمودید- هرچند به قیمت از دست دادن وزارت- به واقع بیان فرموده که قطعا حضرتعالی نیز به «النجاه فیالصدق» اعتقاد دارید و نوعی رفتار کنید که بعد از دوران وزارت همچنان استاد محبوب و مرجع علمی قابل اتکا برای دانشجویان باقی بمانید و در پایان اینکه جناب آقای دکتر طیبنیا وقتی اسم حضرتعالی در اینترنت جستوجو میشود نخستین عبارتی که قبل از عنوان وزارت حضرتعالی ذکر میشود «آقای ضدتورم» است. به نوعی رفتار کنید که انشاءالله این عنوان به «آقای ضدتورم و رکود» تبدیل شود.
دیدگاه شما چیست؟