سدشکن
میزسخنی با حضور زنان موفق صنعت بیمه (قسمت اول)
بیش از 80 سال فعالیت بیمهگری در ایران از حضور مردان و زنانی حکایت میکند که در کشاکش وقایع مختلف از انقلاب و جنگ و تحریم اقتصادی تلاش کردند تا این کشتی به گل ننشیند. اما شاید تاکنون رسانهها و افکار عمومی کمتر به نقش زنان در توسعه صنعت بیمه پرداختهاند. در میزسخن پیشرو ضمن اینکه تلاش کردیم تا از تجارب حضور زنان موثر در صنعت بیمه ایران بگوئیم، محورهای قابل تاملی را مورد بررسی قرار دادیم که تاکنون بدان کمتر اشاره شده است….
به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین / آزاده محسنی: بیش از 80 سال فعالیت بیمهگری در ایران از حضور مردان و زنانی حکایت میکند که در کشاکش وقایع مختلف از انقلاب و جنگ و تحریم اقتصادی تلاش کردند تا این کشتی به گل ننشیند. اما شاید تاکنون رسانهها و افکار عمومی کمتر به نقش زنان در توسعه صنعت بیمه پرداختهاند. در میزسخن پیشرو ضمن اینکه تلاش کردیم تا از تجارب حضور زنان موثر در صنعت بیمه ایران بگوئیم، محورهای قابل تاملی را مورد بررسی قرار دادیم که تاکنون بدان کمتر اشاره شده است، از جمله سدهای مقابل زنان برای توسعه کاری چیست؟ شکاف جنسیتی در صنعت بیمه ایران تا چه اندازه مانع پیشرفت زنان شده؟ آیا اساسا داشتن نگاه جنسیتی در پستهای کلیدی مدیریتی مطلوب است و یا اینکه راهکار بهینه در نظر گرفتن توانمندی افراد فازغ از جنسیت آنهاست؟ در این میزسخن با مینا صدیق نوحی؛ مدیرعامل شرکت بیمه اتکائی سامان و ناهید عباسی؛ مدیر پیشین اتکائی بیمه ایران همراه شدیم تا به عنوان پیشکسوت از تجارب و سدهای پیشروی خود بگویند، همچنین پای صحبتهای شیما آراء؛ معاون فنی بیمههای زندگی سامان و سارا حقیقیوند؛ مدیر پروژههای بینالملل بیمه سامان به عنوان نسل جدیدتر زنان صنعت بیمه نشستیم.
در قسمت اول این میز سخن معرفی زنان موفق صنعت بیمه را با هم می خوانیم :
* خانم صدیقنوحی، لطفاً در مورد خودتان بگویید.
صدیقنوحی: در ابتدا باید از شما تشکر کنم که به موضوع زنان در صنعت بیمه میپردازید به نظرم اولین بار است که این اتفاق میافتد و میزگردی در مورد زنان صنعت بیمه برگزار میشود.
در سال 1356 وارد مدرسة عالی بیمه تهران در خیابان ایرانشهر شدم؛ ولی دریافت مدرک تحصیلیام حدود هفت سال طول کشید؛ چون دانشگاهها در سال 1358 به دلیل انقلاب فرهنگی تعطیل شدند. پس از انقلاب فرهنگی نیز مدرسة عالی بیمه تهران تعطیل شد؛ چون بیمه پس از انقلاب، خیلی به رسمیت شناخته نمیشد و در مورد شرعی یا غیر شرعی بودن آن تردید وجود داشت؛ بنابراین رشتة بیمه از دانشگاهها حذف شد و رشتة ما به جای رشته بیمه بازرگانی تحت عنوان رشتة اقتصاد با گرایش بیمه گشایش یافت و مدرسة عالی بازرگانی که امروز به دانشگاه علامه طباطبایی تغییر نام داده است پس از سه سال بازگشایی شد و ما به عنوان دانشجویان جدید در رشتة اقتصاد وارد دانشگاه شدیم.
* لطفاً تعدادی از همدورهایهای خود را معرفی کنید.
صدیقنوحی: از جمله همدورهایهایم که در صنعت بیمه حضور دارند، میتوانم به خانم نوشین تقیختایی و خانم شریعتمداری و خانم ریاض رفعت و خانم فرحناز واحدی اشاره کنم. خانم پوروشسب هم از جمله همدورهایهایم هستند که در بیمه ایران استخدام شدند. بسیاری از همکلاسیهایم خارج از صنعت بیمه فعالیت میکنند که بسیار هم موفقاند.
در اوایل سال 1363 پس از هفت سال، دوران دانشجوییام به پایان رسید و در آخرین روزهای سال 1364 در بیمه مرکزی استخدام رسمی شدم؛ البته مراحل استخدام حدوداً ۲ سال طول کشید. بلافاصله در حوزة اتکایی بیمه مرکزی و در بخش قبولی از خارج که ریسکهای خارج از کشور را میپذیرد به عنوان کارشناس بیمه مشغول به کار شدم. زمانی که وارد بیمه مرکزی شدم خیلی با این صنعت آشنایی نداشتم و مثل بقیه مردم تصور میکردم بیمه مرکزی همان بیمه ایران است. جایگاه بیمه مرکزی در جامعه شناختهشده نبود؛ حتی برای ما که رشتة تحصیلیمان بیمه بود؛ چون تصور میکردیم اینجا بخشی از بیمه ایران است؛ ولی وقتی وارد شدم و قانون تأسیس بیمه مرکزی را مطالعه کردم متوجه جایگاه حاکمیتی بسیار مهم آن شدم. در ابتدا وارد بخش بیمههای قبولی از خارج شدم و با ریسکهایی که در کل دنیا و کشورهای مختلف صادر میشد و قراردادهای مختلف آشنایی پیدا کردم.
از اساتید بزرگی همچون آیتکریمی به عنوان مدیر و آقای ضیائی به عنوان معاون مدیر بسیار آموختم و خود را مدیون آنها میدانم. در ابتدای کارم در بیمه مرکزی وارد دنیای کاملاً متفاوتی شدم؛ چون اصطلاحات و صحبتها کاملاً متفاوت بود و من شروع به یادگیری کردم. خوشحالم که اساتیدی در بیمه مرکزی حضور داشتند که کار را به من آموختند و با قراردادهای اتکایی و بازارهای مختلف دنیا آشنا کردند.
به دلیل علاقهای که داشتم شروع به نوشتن مقالات و ترجمه کردم به آقای کریمی در ترجمة کتاب بیمه اتکایی که متعلق به سوئیسری بود کمک کردم و موارد بسیاری آموختم. کمکم متوجه شدم که دنیای بیمه اصلاً چیزی نیست که در دانشگاه آن را خواندهام؛ بلکه یک حرفة بینالمللی و گسترده است.
به این ترتیب در بخش قبولی از خارج در بیمه مرکزی حدود 10 سال از سال 1364 تا 1374 کار کردم. بعد از تغییر چارت سازمانی بیمه مرکزی به دو قسمت باربری و غیر باربری که هر دو بخش واگذاری و قبولی از خارج را در بر میگرفت به رئیس قبولی غیر باربری منصوب شدم و حدود شش الی هفت ماه در این سمت فعالیت و مدرک حرفهای بیمه خود را از مؤسسه بیمهگران چارترلندن دریافت کردم و بیمه مرکزی تشخیص داد که من میتوانم در شغل خود همچنان پیشرفت کنم.
* شما دورههای بینالمللی هم گذراندهاید.
صدیقنوحی: بله. مدرک حرفهای ACII را به صورت مکاتبهای و از طریق بیمه مرکزی که آن زمان مرکز برگزاری امتحانات چارتر لندن بود دریافت کردم و توانستم ۱۰ درس را به صورت مطالعه فردی یا ریدینگ بگذرانم. خواندن این درسها پنج سال طول کشید تا بتوانم مدرکم را دریافت کنم؛ یعنی سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) مدرکم را دریافت کردم و یک دوره بیمه هوابیما هم به صورت حضوری در لندن گذراندم بیمه مرکزی تشخیص داد که پتانسیل پیشرفت را دارم؛ بنابراین معاون مدیر اتکایی باربری کشتی و هواپیما شدم. حدود سه الی چهار سال معاون مدیر بودم تا مدیر وقت جناب آقای ضیائی بازنشسته شدند و من را به عنوان مدیر اتکایی باربری کشتی و هواپیما انتخاب کردند؛ پس از مدتی و در سال 1386 معاون اتکایی وقت بیمه مرکزی، یعنی جناب آقای میهن یار بازنشسته شدند و من به عنوان جایگزین ایشان انتخاب شدم؛ بنابراین برای مدت کوتاهی همزمان هم مدیریت باربری کشتی و هواپیما و هم مسئولیت معاونت اتکایی بیمه مرکزی را بر عهده داشتم.
پس از حدود 2 سال رییس کل وقت بیمه مرکزی جناب اقای فرشباف توانست مصوبة هیئت وزیران را دریافت کند؛ چون بر اساس قانون تأسیس بیمه مرکزی معاونان بیمه مرکزی به پیشنهاد وزیر اقتصاد و تصویب هیئت وزیران انتخاب میشوند. به هر حال مصوبة هیئت وزیران پس از دو سال و طی تلاشهایی دریافت شد و من به عنوان معاون اتکایی و عضو هیئت عامل بیمه مرکزی منصوب شدم و از سال ۱۳۸۸ تا 1395 عضو هیئت عامل و تا هنگام بازنشستگی در همین سمت بودم.
* پستی که شما در آن قرار دارید بالاترین و کلیدیترین پستی است که یک خانم در صنعت بیمه برعهده دارد؛ درست است؟
صدیقنوحی: بله حداقل در بخش دولتی اینطور است. سال 95 بازنشسته شدم و بعد از آن نیز مدتی قائم مقام بیمه آرمان بودم و پس از آن حدود دو سال مدیرعامل شرکت بیمه متقابل کیش بودم و امروز هم به عنوان کارشناس در حال فعالیتم.
* خانم عباسی، لطفاً در مورد خودتان بگویید.
عباسی: من متولد سال 1335 هستم و در سال 1353 وارد مدرسة عالی بیمة تهران شدم و در سال 1356 از این مدرسه فارغالتحصیل و در روز تأسیس بیمه ایران یعنی 15 آبان 1356 به استخدام بیمه ایران درآمدم. در سال 1378 پس از 22 سال فاصله از تحصیل در مرکز مدیریت دولتی پذیرفته شدم و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی را اخذ نمودم.
* چطور شد که این رشته را انتخاب کردید؟
عباسی: خیلی اتفاقی این رشته را انتخاب کردم؛ چون بسیاری از کسانی که تمایل داشتند در رشتة بیمه تحصیل کنند از شاخة علوم انسانی آمده بودند؛ ولی من رشته ریاضی خوانده بودم و هدف اولم مهندسی بود. علاقة شدیدی به مهندسی داشتم؛ ولی قبول نشدم در آن زمان دانشگاه آزاد و مدارس عالی همزمان با دانشگاه سراسری امتحان برگزار نمیکردند؛ بلکه به صورت جداگانه و بعد از دانشگاه سراسری امتحان میگرفتند. به طور اتفاقی و به توصیة یکی از دوستان پدرم که در بانک بیمه ایران مشغول به کار بود و اعتقاد داشت که بیمه دارای اینده خوبی است با اینکه در تعدادی از مدارس عالی قبول شده بودم به مدرسه عالی بیمه تهران رفتم.
در سالهای گدشته اکثر اساتید مدرسة عالی بیمه تهران، مدیران شرکت بیمه ایران بودند؛ حتی آقای دکتر امیرهوشنگ کاتوزیان، مدیرعامل بیمة ایران، استاد حقوق در مدرسة عالی بیمه تهران بود یا آقایان دکتر جباری، دکتر رفیعیان و دکتر ایزدپناه و دکتر صالحی، ملکنیا، شفقی که دارای پستهای بالایی در شرکت بیمة ایران و بیمه مرکزی بودند، در مدرسة عالی بیمه تهران نیز تدریس میکردند.
پس از فارغالتحصیلی، مدیرعامل شرکت بیمة ایران در روز 15 آبان که روز تأسیس شرکت سهامی بیمة ایران است به مدرسة عالی بیمه تهران اعلام کرد که 20 نفر از میان فارغالتحصیلان مقطع شهریور 1356 که معدل بالا دارند انتخاب کند و به دفتر ایشان بفرستد که من نیز جزو آن 20 نفر بودم. به این ترتیب ما 20 نفر به کارگزینی شرکت بیمه ایران مراجعه کردیم و با توجه به علائقمان به بخشهای متفاوت شرکت ارجاع داده شدیم. استخدام ما بسیار ساده انجام شد.
* تعدادی از همدورهایهایتان را معرفی کنید.
عباسی: بسیاری از آنها بازنشسته شدهاند؛ مثلاً خانمها ال طه، خانشقاقی، سعیدی، صادقزاده، محمودی، دادفر پوروسشب، خانم ملکی و … بسیاری از آنها بعد از بیمه ایران وارد بخش خصوصی نشدند؛ البته تعداد محدودی از خانمهای همدوره من مدت کوتاهی فعالیت داشتند.
* شما در چه بخشی مشغول به کار شدید؟
عباسي: من در طول تحصیلم همیشه به زبان انگلیسی علاقة خاصی داشتم. اساتید زبان در مدرسة عالی بیمه تهران همزمان در دانشکده بیمه اکو هم آموزش میدادند و بسیاری از آنها توصیه میکردند که به بیمه اکو بروم؛ ولی من مخالفت کردم و همانجا ماندم. به این ترتیب من هم با توجه به علاقهام به زبان انگلیسی به ادارة نمایندگی خارج از کشور بیمه ایران ارجاع داده شدم. بیمه ایران در آن زمان در کلیة کشورهای حوزة خلیج فارس نمایندگی داشت و کلیه امور انجام شده توسط آنها در مرکز (تهران) کنترل و نظارت میشد.
به این ترتیب به دفتر آقای خزانه در ادارة نمایندگی خارج از کشور بیمه ایران رفتم؛ اما ایشان چون تقاضای یک نیروی مرد برای امور نمایندگیها یا اعزام به منطقه داشتند در برخورد اول استقبال خوبی به عمل نیاوردند؛ چون انتظار داشتند یک نیروی مرد به ان اداره فرستاده شود، لیکن پس از اینکه مدت کوتاهی عملکرد مرا تحت نظر گرفت به شدت مورد حمایت و پشتیبانی ایشان قرار گرفتم؛ البته برخورد ناخوشایند ایشان در شروع کارم سبب ایجاد انگیزه فراوان در من شد که همیشه سعی کنم بهترین نیرو باشم.
در همان هفته اول شروع به کار متوجه شدم در مورد یک خسارت یا یک بیمهشده تعدادی حوالههای مشترک وجود دارد همة آنها را یادداشت و گزارشی تهیه کردم و به همکاری که مسئول آموزش من بود، اطلاع دادم به این ترتیب آنها متوجه شدند که در یکی از نمایندگیها موارد زیادی تقلب در خسارات وجود دارد که همین امر باعث شد که به دقت کارم پی ببرند و معمولاً امور حساستری را به من محول کنند.
به این ترتیب من در آنجا ماندگار شدم؛ اما کاری که در این بخش انجام میدادیم اجرایی نبود؛ بلکه حالت نظارتی داشت. من یک سال و نیم در این اداره ماندم تا اینکه انقلاب شد و به دلیل موقعیت خانوادگی و اعزام همسرم برای خدمت سربازی به غرب کشور منهم به شعبة کرمانشاه رفتم.
شعبة کرمانشاه کاملاً از تجربه و علاقه کاری من فاصله داشت؛ بنابراین وقتی به آنجا رفتم به رئیس شعبه گفتم که بهترین راه این است که من را به عنوان نیروی کمکی درهمة رشته بگمارند؛ مثلاً یک ماه اتومبیل باشم، یک ماه آتشسوزی باشم و … ایشان موافقت کرد و هر قسمتی که کار زیاد داشت به مسئول آن بخش میگفت که من به عنوان کمک در آن بخش انجام وظیفه کنم. فعالیت درشعبة کرمانشاه تجربه خیلی خوبی برای من بود و در مدت کوتاهی توانستم در رشتههای مختلف بیمهای تجربه کسب کنم.
هنگامی که در سال 1358 به تهران بازگشتم به بخش هواپیما و کشتی رفتم. رشتة هواپیما و کشتی یک رشتة کاملاً خاص و ویژه و کاملاً با روحیات من سازگار بود. روزی که به بخش هواپیما و کشتی معرفی شدم دریافتم که قرار است رئیس مربوط به آن واحد برای گذراندن دورهای 40 روزه به لندن سفر کند و این امر در بدو ورودم سبب بروز استرس در من شده بود؛ بنابراین با سرعت بسیار سعی کردم تمام زونکنها را مطالعه کردم تا اگر بیمهگذاری تماس گرفت بدانم باید به کدام زونکن مراجعه کنم. من هر روز کار خود را انجام میدادم و در تقویم روزانه رئیسم نیز گزارش روز مورد نظر را یادداشت میکردم. پس از 40 روز که رئیسم از سفر بازگشت، مرا مورد تشویق قرارداد و تصمیم گرفت به پاس فعالیت دوراز انتظاری که در بدو ورود به کار نشان داده بودم، پستی را برایم درخواست کند؛ البته با توجه به مقررات دست و پاگیری که در آییننامههای موجود در آن زمان وجود داشت به علت سابقه کم در شرکت با اعطای پست به ن موافقت نشد؛ ولی این موضوع نیز نتوانست در پشتکار و علاقه من به کار خلل ایجاد کند.
* چون شما یک خانم بودید با پست گرفتن شما مخالفت کردند؟
عباسی: نه به هیچ وجه، به این دلیل که سابقة کاری کمی داشتم؛ چون مراحل پست گرفتن به این شکل بود که اول باید مسئول بعد کارشناس ارشد بعد معاون بعد رئیس شوید و چون در اولین مرحله معاونت را برای من پیشنهاد داده بودند در شورای کارگزینی وقت موافقت نشد؛ اما در نهایت با پست مسئول اداره موافقت کردند؛ بنابراین من مسئول بخش هواپیما و کشتی شدم.
پس از مدتی با وقوع انقلاب بسیاری از مدیران قبلی با شرایط جدید سازگاری نداشتند خود را بازخرید کردند؛ به ویژه در مقطعی که آقای دکتر اعرابی به شرکت سهامی بیمه ایران آمد برنامة تعدیل نیرو را در دستور کار قرار داشت و با ارائة 10 سال ارفاق بسیاری از همکاران با 20 سال خدمت بازنشست شدند و تعدادی هم به علت عدم تطبیق با شرایط جدید خرید خدمت شدند. رئیس واحد هواپیما و کشتی نیز با 20 سال خدمت بازخرید شدند به این ترتیب ادارة هواپیما و کشتی با این همه ناوگان دریایی و هوایی و با یک کارمند با پست مسئول، بدون مدیر باقی ماند و تصمیم بر این شد تا بخش هواپیما و کشتی در بخش باربری ادغام شود؛ به این ترتیب ادارة کل باربری، هواپیما و کشتی شکل گرفت.
مدیر بخش باربری آقای رفیعی بودند که امروز هم مشاور بیمة نوین و مدتی هم مدیرعامل بیمه میهن بودند. آقای رفیعی زحمات فراوانی برای من کشیدند و بخشی از روحیه کاری من را شکل دادند و همان تجارب در فعالیت بعدی مورد بهرهبرداری قرار گرفت؛ البته پس از مدتی با آقای غلامی که سالها قائم مقام بیمه کارآفرین و همچنین مدتی مدیرعامل بیمه نوین بودند نیز همکاری داشتم و تجارب مفیدی نیز در همکاری با ایشان کسب کردم.
پس از اینکه به واحد باربری، هواپیما و کشتی رفتم و بتدریج مراحل ترقی را گذراندم و در انتها به تصدی پست رئیس کل بیمههای هواپیما و کشتی و زیان همگانی، نایل شدم؛ البته در مقطعی این واحد کاملاً تخصصی از بیمههای باربری تفکیک شد و اداره زیان همگانی نیز به این واحد ضمیمه شد.
در آن زمان بالاترین پستی که در بیمه ایران به خانمها اعطاء میشد رئیس کل بود من هم به عنوان رئیس کل کشتی، هواپیما و زیان همگانی منصوب شدم. با توجه به اینکه به بخش مالی این سه رشته اهمیت زیادی میدادم نزد مدیرعامل وقت رفتم و درخواست کردم که حتماً حسابداری نیز به همین اداره کل ضمیمه شود. من اطلاعات تخصصی مالی نداشتم؛ اما با به کار گماردن یک مسئول مالی خوب میتوانستم تا حدودی به این امور نیز اشراف کافی داشته باشم.
* تا چه زمانی در بیمه ایران ماندید؟
عباسي: من پس از فعالیت 27 ساله در شرکت سهامی بیمه ایران بدرخواست خودم بازنشسته شدم. دوره فعالیت من بیست سال در اداره کل هواپیما و کشتی و زیان همگانی و هفت سال آخر را نیز در بیمههای اتکایی سپری شد. در دوره هفت ساله اتکایی ابتدا رئیس کل بخش قبولی اتکایی بودم و پس از مدتی به مدیریت بیمههای اتکایی منصوب شدم و یک کادر 20 نفره را مدیریت کردم و در پایان آذرماه سال 1383 در این سمت بازنشسته شدم. در طول دوره فعالیت در بیمه ایران با توجه به ماهیت اموری که تصدی آنها را بر عهده داشتم در دورهها یا همایشهای متعددی در کشورهای اروپایی، آسیایی و کشورهای منطقه خلیج فارس در رابطه با رشتههای هواپیما، انرژی و بیمههای اتکایی شرکت کردم که موجب آشنایی با مسئولان شرکتهای مزبور در این رشتهها بود و سبب ارتقاء دانش بینالمللی و تبادل اطلاعات شد.
* در حال حاضر با یک سری شرکتهای بیمه خصوصی همکاری دارید؟
عباسي: بله. بعد از بازنشستگی به توصیه مدیرعامل وقت بیمه ایران، به شرکت اتکایی امین رفتم و شش ماه آنجا بودم و به کارمندان جوان آموزش میدادم و تلاش کردم که شرکت مزبور را به سایر کشورها معرفی کنم تا بتوانیم از آنها پذیرش ریسک داشته باشیم. بعد از شش ماه مدیرعامل یکی از شرکتهای بیمه خصوصی از من خواستند واحد بیمه اتکایی این شرکت را راهاندازی کنم. تقریباً چهار سال در شرکت بیمه ملت به عنوان مدیر بیمههای اتکایی بودم و بعد از چهار سال به شرکت بیمه میهن رفتم و مجدداً در این شرکت نیز واحد اتکایی را تأسیس کردم. بعد از اینکه سه سال در این شرکت نیز گذراندم به شرکت بیمه نوین رفتم و ابتدا به عضویت شورای فنی منصوب شدم؛ چون قصد داشتم به طور نیمه وقت فعالیت داشته باشم، پس از سه ماه فعالیت در سمت عضویت شورای فنی تصدی معاونت فنی شرکت به اینجانب پیشنهاد شد که مورد پذیرش قرارگرفت و به مدت سه سال و نیم ادامه داشت. لیکن پس از تغییر مدیریت عالی در شرکت اینجانب به عنوان مدرس و مشاور کماکان به همکاری با آنها ادامه دادم.
از طرف دیگر شرکت ASIAN RE که یکی از بیمههای اتکایی آسیایی بوده و دفتر مرکزی آن در کشورتایلند ـ شهر بانکوک قراردارد، قصد داشت یک دفتر ارتباطی در تهران ایجاد کند تا ارتباط و تعامل با کلیه شرکتهای بیمهای داشته باشد و از من خواستند که با آنها همکاری کنم؛ بنابراین از سال 2017 تاکنون دفتر ارتباطی آنها را دارم. هر چند از سال 2019 فعالیت به علت تحریم متوقف شده است لیکن کماکان قرارداد من با شرکت ASIAN RE برقرار است تا پس از رفع تحریم مجدداً فعالیت آغاز شود.
از بهمن ماه سال 1399 نیز از جانب شرکت بیمه آرمان دعوت شدم که در امور اتکایی به عنوان مشاور مشغول شوم و هم اکنون در روزهای زوج هفته در شرکت بیمه آرمان به امر مشاوره مشغول هستم.
* خانم آراء، لطفاً از خودتان بگویید.
آراء: در ابتدا از مجله وزین و حرفهای بیمه داری نوین، بابت پرداختن به موضوع بانوان در صنعت بیمه کمال تشکر را دارم.
من متولد سال 1358 هستم. تمامی مقاطع تحصیلات عالیه را به دلیل علاقه در رشتة ریاضی محض گذراندهام و کاملاً اتفاقی وارد صنعت بیمه شدم. به دلیل علاقه وافر به تدریس، همیشه احساس میکردم که باید تمام وقت در دانشگاه تدریس کنم و به شغل دیگری فکر نمیکردم.
در انتهای سال 83 به بیمه سامان که تازهتأسیس شده بود معرفی شدم و از دقیقاً ابتدای سال 84 به عنوان کارشناس وارد بیمه سامان شدم و باعث افتخارم هست که جزو ده نفر ابتدایی همکاران بیمه سامان هستم.
افتخار میکنم که در کنار بزرگان صنعت بیمه همچون جناب آقای ضیایی کار کردم و از ایشان بسیار آموختم؛ وقتی وارد صنعت بیمه شدم با خود میگفتم که حتماً روزی به طور کامل به دانشگاه بازمیگردم؛ اما بیمه برایم بسیار جذاب بود و بسیار به آن علاقهمند شدم؛ البته ماهیت بیمه با دانش ریاضی و آمار عجین است و اینکه میتوانم کاربرد ریاضیات و آمار را در محاسبه نرخ و ریسک و تمام ابعاد بیمه ببینم به علاقه من دوچندان اضافه شد. من به عنوان کارشناس به صنعت بیمه وارد شدم و هیچ سابقهای در این حوزه نداشتم. ابتدا در ادارة تهیة و تحلیل نرمافزار مشغول به کار شدم. در آن زمان قرار بود یک نرمافزار بیمهای را مختص بیمه سامان طراحی و راهاندازی کنیم. هدفم این بود که تمام رشتههای بیمهای را مطالعه و فرمول محاسباتی آنها را استخراج و به شرکت پیمانکار منتقل کنم. این مسئله باعث شد تا با محاسبات بیمه آشنا شوم که بسیار برایم جذاب و آموختنی بود.
در سال 85 اقدام به طراحی و عرضه بیمه عمر و تشکیل سرمایه کردیم؛ بنابراین این موضوع منتج به آشنایی من با ادبیات بیمههای عمر شد. از آن به بعد بیمههای عمر تبدیل به حوزه مورد علاقه من در بین رشتههای بیمهای شد.
در سالهای بعد پیشرفت کردم و به سمت معاون مدیر منصوب شدم. در آن سالها با حمایت و پشتیبانی جناب آقای ضرابیه از مشاوره یک شرکت متعبر اکچوئری پاکستانی در حوزههای بیمههای زندگی استفاده کردیم که بسیار در تعالی دانش من و همکاران اکچوئری شرکت مؤثر بود.
در سال 91 شرکت بیمه سامان به عنوان اولین شرکت بیمه اقدام به تشکیل مدیریت اکچوئری کرد و من افتخار مدیریت این واحد را از سال 91 داشتم.
به واسطة علاقهام به بیمههای اشخاص، مدتی سرپرست مدیریت بیمههای درمان را بر عهده داشتم و بعد از آن مدیر بیمههای زندگی شدم.
با توجه به سهم پرتفوی بیمههای زندگی در شرکت و اهمیت این رشته و در راستای توسعه آن، تصمیم بر این شد که معاونتهای فنی تفکیک و نظر به سابقة کاریای که در این حوزه داشتم در ابتدای سال 98، به معاونت بیمههای زندگی منصوب شدم.
در طول دوران کاری برای اخذ مجوز در مصاحبههای متعددی در زمینههای اکچوئر داخلی، اکچوئر رسمی و مدیریت بیمههای عمر و … در بیمه مرکزی شرکت کردم و در سال 97 در دومین دورهای که بیمه مرکزی آزمون اکچوئر مستقل برگزار کرد پذیرفته شدم و موفق شدم مجوز اکچوئری بیمههای زندگی را دریافت کنم. در حال حاضر علاوه بر کارهایی که در شرکت بیمه سامان انجام میدهم به عنوان اکچوئر مستقل نیز فعالیت میکنم. علاوه بر فعالیت تمام وقت در صنعت بیمه به صورت پارتتایم نیز به مدت 15 سال در دانشگاه تدریس کردم که چند سالی است به دلیل حجم کاری از دانشگاه فاصله گرفتم.
همچنین مدتی که با شرکت مونیخری همکاری میکردیم در دو دورة آنها شرکت کردم.
* این دورهها حضوری بودند؟
آراء: بله.
* لطفاً به تجربیاتتان در مورد این دورهها اشاره کنید.
آراء: سال 96 بعد از دریافت مجوز اتکایی بیمههای زندگی با شرکت مونیخری، دورهای با نام «دورة بیمههای زندگی» طی دو هفته در کشور آلمان و در محل شرکت مونیخری برگزار شد و به عنوان اولین ایرانی در این دورهها شرکت کردم. در این دوره حدود 80 نفر از 50 کشور شرکت کرده بودند و از تدریس مدرسان حرفهای مونیخری و علم روز حوزه بیمه بهره بردم و در یکی از جلسات با مدیرعامل مونیخری دیداری داشتیم. در این دوره با محصولات، خدمات و تکنولوژیهای جدید مورد استفاده بزرگترین شرکت اتکایی دنیا آشنا شدیم. باید بگویم که محاسبه حاشیه توانگری در مونیخری یک مدل داخلی دارد که ما هم بعدها مدل داخلی محاسبه توانگری برای شرکت بیمه سامان طراحی و اجرا کردیم. دو محصول امراض خاص با پوشش 30 بیماری و محصول مراقبتهای بلندمدت در آن زمان به نسبت جدید بودند که در این دوره ارائه شدند؛ همچنین یک سری تکنیکهای جدید بازاریابی و فروش نیز معرفی شد. این دوره تجربة بسیار خوبی بودند که توانستیم با همصنفان خود در تمام دنیا آشنا شویم و با آنها ارتباط برقرار کنیم.
* آیا با آنها ارتباط دارید؟
آراء: بله کم و بیش.
* با چه کشورهایی بیشتر ارتباط دارید؟
آراء: اتریش، آلمان، هند، پاکستان، ژاپن و سنگاپور البته به صورت مجازی.
* اگر این ارتباطات حفظ شوند برای انتقال تجارب بسیار خوب است.
آراء: همة آنها علاقهمند به برقراری ارتباط بودند. برای آنها جالب بود که ما از ایران آمدهایم و از نرخ تضمین بسیار بالا در بیمههای عمر تعجب میکردند.
بعد از آن هم فرصت ارتباط با شرکت مسقیم ارگو فراهم شد که آن هم تجربه بسیار ارزشمندی بود.
سال 97 نیز مجدداً در دورة دیگری در مونیخ شرکت کردم که به صورت خصوصی برگزار شد و سال بعد از آن یعنی سال 98 نیز در دورهای در دانشگاه لوزان شرکت کردم که در مورد ابزارهای داده کاوی بود و دپارتمان اکچوئری دانشگاه لوزان آن را برگزار میکرد. این دوره هم دورة بسیار مفیدی بود و در مورد نرخگذاری بیمههای تلمتیکس و همچنین استفاده از text mining و picture mining در بیمه مطالب و روشهای بهروز ارائه شد.
سه دورهای که در آنها شرکت کردم به ما کمک کرد تا با کشورهای دیگر وصنعت بیمه در آنها آشنا شویم. دورههای تخصصی اکچوئری که همة آنها اکچوئر بودند برای من دورة بسیار مفیدی بود. بسیار خرسندم که بیمه سامان امکان شرکت در این فضا را برای من فراهم کرد.
* خانم حقیقیوند لطفاً از خودتان بگویید.
من متولد سال 1357 هستم. دانشآموختة رشته مدیریت بیمه از مؤسسه آموزش عالی بیمه اکو، کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی از سازمان مدیریت صنعتی و دکتری مدیریت کسب و کار از دانشگاه بوردوی فرانسه. در کنار تحصیلات آکادمیک دورههای حرفهای بیمهای هم گذراندهام. مهمترین آنها دورههای مؤسسه چارتر بیمه لندن و دورههای اتکایی مونیخری است. تقریباً یک درس دیگر از دروس چارتر را میگذراندم موفق به دریافت ACII میشدم که متاسفانه با اعمال تحریمهای ثانویه این مهم ممکن نشد. به هر حال دورههای ارزشمندی مانند «تنظیم قراردادهای بیمه»، «حقوق بیمه»، «مدیریت شرکتهای بیمه»، «مدیریت ریسک» و … را با امتحاناتی که در بخش کنسولی سفارت انگلستان میدادم، گذراندم.
در سال 83 برای اولین بار به استخدام یک شرکت بیمه درآمدم. به عنوان کارشناس اتکایی و بینالملل بیمه دانا. هنوز ذوق زائدالوصفی را که با دیدن اولین قرارداد اتکایی واقعی تجربه کردم به یاد دارم. دلم میخواست با همه جزئیات آن را بخوانم تا آنچه در دانشگاه آموخته بودم با آنچه در دل کسب و کار اتفاق میافتد تطبیق دهم. آن ذوق همواره با من ماند و اگر در یک جمله بخواهم روش کارم را توضیح دهم این است: «کار اجرایی به پشتوانه مطالعات آکادمیک». این رویکرد با ادامه تحصیل من در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری باز هم تقویت شد. چون دقیقاً رشته مدیریت کسب و کار از دانشجویش همچنین مدیری میسازد.
بعدتر به اتاق بازرگانی ایران رفتم و 8 سال در آنجا کار کردم. این تجربه بسیار جالبی برای من بود. من با کار تشکلی، ساختار تشکلها و مهارتهایی مانند اجماعسازی، شبکهسازی، لابیگری برای ایجاد تغییر در قوانین و مقررات، مفاهیمی مانند محیط کسب و کار، رقابت، بخش خصوصی و همکاری با نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی، وزارت اقتصاد، مراکز پژوهشی و … و تعامل با رسانهها آشنا شدم. به قدری به کارم در اتاق بازرگانی علاقهمند بودم که برای آشنایی بیشتر با شیوههای تأثیرگذاری بر مقررات و بهبود محیط کسب و کار دورهای را در زمینه لابیگری و روابط عمومی با انجمن سلطنتی روابط عمومی لندن گذراندم. تجربه جالبی بود. آنجا هم با مفهوم evidence based lobbying آشنا شدم، باز هم مطالعه پشتوانه کار اجرایی، این بار در حوزه تعاملات بخش خصوصی و نهاد مقرراتگذار. در جلساتی که به نمایندگی از اتاق بازرگانی در مجلس و سایر نهادها داشتم همواره این ابزار، ابزار مؤثری برای چانهزنی بود.
از سال 1390 به عنوان نماینده اتاق بازرگانی ایران در کمیسیون تخصصی شورایعالی بیمه منصوب شدم که این افتخار تاکنون استمرار داشته است. این یک نقطه تلاقی بود برای تحصیلات بیمهای من و تجربه کاری من. اولین آییننامههای در دست بررسی را به خوبی به یاد دارم، توانگری مالی و حمایت از حقوق بیمهگذاران، بیمهشدگان و صاحبان حقوق آنها. من تلاش زیادی میکردم که عضو مؤثری در کمیسیون باشم و بار مسئولیت سنگینی بر دوش خودم احساس میکردم، چون با مفاهیمی نظیر بار مقررات؛ بهبود فضای کسب و کار، رقابت و امثال اینها آشنا بودم. هر بار برای ارائه هر پیشنهادی در خصوص پیشنویس مقررات، مطالعه مفصلی در خصوص مقررات مشابه در سایر کشورها داشتم. این روزها هم همان وظیفه را احساس میکنم.
من این شانس را داشتم که تجربههای کاری متفاوتی داشته باشم. این شاید به شخص عمق یک کارشناس یا مدیر فنی را ندهد، اما دید بسیطی به وی میدهد. تجارب کاری من در بیمه در حوزه فعالیتهای بینالمللی بوده است. در حوزه بینالملل با شرکتهایی نظیر مونیخری و جنرالی به عنوان مشاور کار کرده ام و مدیر توسعه بازار یک شرکت رتبه بندی اروپایی بودهام. در تعامل با مؤسسات ایرانی نیز مشاور بینالملل بیمه رازی، مشاور بینالملل و تشکلهای سندیکای بیمهگران ایران بودهام و در حال حاضر هم حدوداً سه سال است که مدیر پروژههای بینالملل بیمه سامان هستم، شرکتی که یک بال اصلی استراتژی آن بینالمللی شدن و بال دیگرش دیجیتال شدن است.
در سندیکای بیمهگران هم بعد از برجام اقدامات ارزندهای انجام دادیم. از جمله سمینارهای آموزشی که با مونیخری و فیر فاکس و … برگزار کردیم. در اولین همایش بیمه و توسعه بعد از برجام دیدارهای B2B مفصلی بین شرکتهای بیمه ایرانی و خارجی و پانل تخصصی همکاریهای بینالملل را برگزار کردیم. در آن دوره با مذاکرات موفقی که داشتیم، شرکتهای بیمه خارجی و همینطور انجمنهای بیمهای بزرگی نظیر اتحادیه بیمه کشورهای عرب (GAIF)، سندیکای بیمهگران را به عنوان مرجع مهمی در ارتباط با صنعت بیمه کشور پذیرفته بودند و در حال نهایی کردن توافقاتی برای عضویت در برخی نهادهای بینالمللی بیمهای و همکاریهای دو جانبه و دسترسی به پایگاه دانش اختصاصی برخی شرکتهای بزرگ بیمهای نظیر مونیخری بودیم.
در بیمه رازی هم با تصمیم و هدایت مدیرعامل وقت آقای دکتر مظلومی طی یک پروسه ارزیابی جامع و سخت برای اولین بار رتبه اعتباری بینالمللی برای یک شرکت بیمه ایرانی، از یک مؤسسه رتبهبندی بینالمللی گرفتیم.
ادامه دارد……