ضرورت پیشبینی جهان پیشبینیناپذیر / محمود فراهانی
بزنگاه تاریخی برای صنعت بیمه؛
آیا صنعت بیمه در یک بزنگاه تاریخی قرار دارد؟ آیا این صنعت در نقطهای از زمان و مکان به سرمیبرد که میتواند شاهد یک پوستاندازی بنیادین در نگرشها و روشها باشد ؟آیا عاشقان خطر در آستانة یک تحول قرار دارند؟
در حال حاضر نخبگان صنعت بیمه در لایههای مختلف از لایة فروش گرفته تا بالاترین سطح مدیریت بیمهها، ضرورت تغییر را احساس کردهاند و در عین حال به واسطة برخی فاکتورها نوعی ابهام و بلاتکلیفی را تجربه میکنند. ابهام در اینباره در این بزنگاه تاریخی انتخاب بهینه در سطح مدل و راهبرد چیست و ریسکها این انتخاب آنها را به کجا خواهد برد؟ اما این ابهام، به عنوان بخشی از دغدغة احساس ضرورت تغییر از وضع موجود به وضع مطلوب است.
به تعبیر دیگر صنعت بیمه در اینکه وضع موجود باید تغییر کند تردید ندارد؛ اما اینکه وضع مطلوب دقیقاً دارای چه صورتبندی و چه جغرافیایی است برداشت روشنی ندارد.
فاکتورهایی که در تشدید این ابهام مؤثرند در یک دستهبندی کلی به چهار دسته قابل تقسیم هستند؛
1) عدم قطعیت در تصمیمگیری، 2) سرعت تغییرات فناوری، 3) بیثباتی اقتصادی و 4) تضاد سیاستها دربارة آیندة جهان
این چهار شاخص در نهایت پیشروان تغییر را با تردیدهایی مواجه و زمینه را برای گذار بهتر مهیا میکند.
عدم قطعیت در تصمیمگیری
فرایند بیثباتی در سطوح مختلف مدیریت در صنعت بیمه (اگرچه این چالش تنها مختص صنعت بیمه در ایران نیست) دامنة عدم قطعیت در تصمیمگیری را افزایش داده و زمینة احتیاط شدید در اتخاذ تصمیمهای کلیدی را فراهم کرده است. در یک مرور کوتاه، طی سالهای اخیر به طور متوسط در بازههای کمتر از یک سال، شاهد جابهجاییهای مدیران در تمام سطوح مدیریتی صنعت بودهایم. این اتفاق طبعاً امکان تصمیمسازی و تصمیمگیری را با ابهام مواجه میکند و تصمیمهای متخذه نیز اغلب از اثربخشی و کارایی لازم (در زمان درست و به صورت درست) برخوردار نیست. سایة این رکود در اتخاذ تصمیم و در نتیجه بیبرنامهگی در حالی بر دوش صنعت بیمه سنگینی میکند که به واسطة توسعة کانالهای تولید و انتشار محتوا این صنعت توانسته است از نظر بینش و دانش، رشد قابل ملاحظهای را تجربه کند و هم اکنون در مقطعی قرار دارد که به وضوح علاوه بر اینکه نتایج رکود تصمیمگیری را احساس میکند به راحتی ریشهها و پیامدها را تحلیل و درک کرده است. در چنین شرایطی، تغییر این وضع به اصلیترین مطالبة جامعة بیمهای تبدیل شده است؛ بنابراین طبعاً چندان دور نیست که این مطالبه در کنار دیگر مطالباتِ زمینماندة خانوادة صنعت بیمه، زمینة گذار از بیثباتی مدیریت به ثبات را گریزناپذیر کند. به نظر میرسد نسل جدید مدیران، بهتر از مدیران گذشته بتوانند این مطالبه را پاسخ گویند و زمینة گذار را سرعت بخشند.
سرعت فناوری
یکی از عوامل مهمی که صنعت بیمه را در یک بزنگاه تاریخی قرار داده است سرعت تغییر فناوری است. در عرصة فناوری عبارتی وجود دارد به نام V.U.C.A که اختصار چهار کلمۀ ناپایداری (Volatility)، عدم قطعیت (Uncertainty)، پیچیدگی (Complexity)، ابهام (Ambiguity) است. چنین جهانی در سایة سرعت توسعة فناوری اطلاعات به وجود آمده است. طبعاً سرعت تغییرات به گونهای خواهد بود که اگر شرکتهای بیمه نخواهند یا نتوانند خود را با سرعت تغییرات در جهان ووکا منطبق کنند از گردونة رقابت به راحتی حذف میشوند. تحول دیجیتال در واقع مقدمة درک ووکاست که سازمانها را قادر میسازد راهبردها و برنامهای انعطافپذیر و پویا را اتخاذ و اجرا کنند که همواره از چابکی لازم برای پذیرش تغییر برخوردار باشند. جامعة بیمهای به ویژه نسل جوان، تحول دیجیتال را درک کرده و تنها در نحوة پذیرش و ورود به آن با ابهام مواجه است. این ابهام همان بزنگاه تاریخی است که نشانگر احساس ضرورت تغییر در سطح صنعت بیمه است. اینکه راهبردی داشته باشیم در عین نداشتن راهبرد، رازِ بودن در کورس رقابت است.
بیثباتی اقتصادی
شاید وقت آن رسیده است که بنگاههای اقتصادی، خود را به بیثباتی اقتصادی نه در سطح کشور که در سطح جهان کمابیش عادت دهند. بیثباتی اقتصادی در جهان در دو وجه تشدید خواهد شد؛ یکی توسعة اقتصادی چین و دیگری رشد ابراکوسیستمهای اقتصادی مثل آمازون و گوگل، تسلا، علیبابا و ابرسوپراپهایی چون ویچت، اوبر و … و همچنین توسعة موج ارزهای دیجیتال که عملاً حاکمیت دولتها را بر کشورهایشان به چالش میکشند. همة این موارد برای بنگاههای اقتصادی از جمله شرکتهای بیمه زمینهساز بیثباتی خواهند بود.
ریشههای بیثباتی در ایران البته با جهان متفاوت است؛ اما با توسعة بازارهای نوظهور، تغییر سریع فناوری و تغییر ذائقة مشتریان، طبعاً شرکتهای بیمه باید همواره آمادة پذیرش ریسکهای غیر سیستماتیک باشند؛ اما فعلاً بیثباتی در اقتصاد ایران ریشههای متفاوتی دارد. این امر باعث شده تا شرکتهای بیمه قادر نباشند نگاهی بلندمدت به توسعه داشته باشند. اتفاقاتی مانند تورم، بیثباتی در بورس، نوسان نرخ ارز و … از جمله برونزای صنعت بیمه است که بر بیثباتی اقتصاد بیمه نیز دامن میزند.
اما این بیثباتی خود بر ضرورت خواست تغییر میافزاید. شرکتهای بیمه اکنون در نقطهای از بلوغ بنگاهداری قرار دارند که عبارتهایی چون حاکمیت شرکتی، شفافیت، رضایت مشتری و نوآوری … برایشان اهمیت محوری دارد؛ بنابراین انتظار چندان بالایی نیست که از حاکمیت انتظار داشته باشند زمینة ثبات اقتصادی را فراهم آورد.
در عین حال در الگوهای کوچکتر داخلی همان تهدیدات جهانی مانند ابراکوسیستمها مثل دیجیکالا، ابرسوپراپلیکیشنها مثل آپ و ارزرمزها در ایران نیز به نوعی عامل بیثباتی در روند شرکتهای بیمه خواهد شد؛ با اینکه ایران به عنوان یکی از نقاط استراتژیک و برگ برنده همواره مورد نظر چین و روسیه از نظر اقتصادی و سیاسی است.
بر همین اساس اکنون بزنگاه اقتصادی است که دربارة اتخاذ راهبردهای صحیح و منطبق با روند جاری مطالعه شود و هر شرکت تلاش کند برنامهای داشته باشد؛ اما همانطور که در ابتدا آمد ابهام نسبت به آینده اتخاذ تصمیم را سخت میکند؛ اما احساس ضرورت تغییرِ وضع موجود را پررنگتر از گذشته خواهد کرد.
تضاد سیاستها دربارة آینده جهان
شاید دیرزمانی غرب و آمریکا رهبری جهان را بر عهده داشتند؛ اما اکنون چین به عنوان یک مدعی قدرتمند با ساختار سیاسی متمرکز، خواستار رهبری جهان است و در حالی که اعتقادی به ساختار دموکراسی ندارد با اتخاذ راهبرد جذب کشورهای دارای نظامهای متمرکز و غیر دموکراتیک که اغلب این نظامها معترض به سیاستهای غرب هستند تلاش میکند تا دایرة نفوذ سیاسی خود را گسترش دهد. از سوی دیگر روسیه نیز خاطرات شوروی قدیم را در رهبری بلوک شرق در مخیله دارد و تلاش میکند تا سیاستهای توسعهطلبانة خود را در دستکم همسایگان منطقهای خود پابرجا نگاه دارد؛ بنابراین رویارویی اروپا و آمریکا از یک سو و چین و روسیه از سوی دیگر، آیندة سیاسی جهان و از جمله ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد. ایران به واسطة اهمیت ژئوپولتیک و ساختار نظام سیاسیاش برای چین و روسیه از اهمیت بالایی برخوردار است و طبعاً یکی از نقاطی که به صورت نیابتی تقابل بین شرق و غرب تشدید خواهد شد ایران است. چنین شرایطی روی شرکتهای بیمه هم سایه خواهد افکند و آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد کما اینکه تا کنون و طی چند دهة اخیر هم تحت تأثیر قرار داده است. انعکاس این وضعیت، ایجاد نوعی ابهام دربارة آینده است. شرکتهای بیمه از هم اکنون باید دربارة اینکه بازتابهای سیاست بینالمللی در جهان چه آثاری بر اقتصاد شرکتهای بیمه میگذارد فکر کنند. شاید هم فکر کرده باشند به هر حال یکی از ابهامهایی که موجب تقویت خواست تغییر شده هم مسئله است.
جمعبندی
در جمعبندی کلام اینکه صنعت بیمه باید مراکز تحقیقاتی خود را عمق ببخشد تا بتواند پیشبینی واقعیتری از جهان پیشبینیناپذیر ارائه دهد و به شرکتها کمک کنند تا با هزینة کمتر، سرعت منطقیتر، ریسک کمتر و درآمد بیشتر روی ریل توسعه و فعالیت حرکت کنند. شاید هیچ زمان دیگری به اهمیت مقطع کنونی نباشد. بزنگاهی که همه چیز از خواست تغییر خبر میدهد و مطالبات انباشتة فعالان بیمهای، نیاز به پاسخگویی دارد. طبعاً روی دیگر مسئله نتایج پاسخ ندادن به این مطالبات و بیتوجهی به روندهای جاری و آتی جهان است که میتواند به شدت برای صنعت بیمه برای 10 سال آینده پر هزینه باشد.