تشریح نظارت مالی در موسسات بیمه به روایت قایم مقام بیمه مرکزی
نظارت مالي بطور كلي سه عنصر مهم و اصلي دارد:
1- كنترل ذخاير بیمهای
2- کنترل توانگری
3- کنترل پرتفوی سرمایهگذاریها.
1)کنترل ذخایر بیمهای: به لحاظ نظری، ذخایر بیمهای یا فنی در شرکتهای بیمه از محل انباشت حق بیمه فنی تشکیل میگردد. موسسات بیمه حق بیمه ذخیره شده بدین ترتیب را یا سرمایهگذاری میکنند یا از محل آن خسارت پرداخت مینمایند. بنابراین بایستی ذخایر فنی برای تأمین مالی خسارتهای پیشبینیشده و مورد انتظار، کافی باشد. هدف از نظارت بر ذخایر بیمهای، کنترل و اطمینان از کفایت ذخایر فنی برای تأمین مالی خسارتهای مورد انتظار است. مهمترین معیار برای اطمینان از کفایت ذخایر بیمهای موسسه بیمه، تطبیق مانده ذخایر مذکور با برآورد ارزش فعلی تعهدات بیمهای موسسه(خسارتهای مورد انتظار) است. کنترل ذخایر بیمهای، نظارت از نوع "پس از وقوع" و تا حدی انفعالی(passive) است. لذا نظارتهای "قبل از وقوع" که ناظر بر فرآیند شکلگیری تعهدات بیمهای موسسه بیمه است نیز ضروری است. البته، با توجه به وضعیت خاص محیط اقتصاد کلان و فضای کسب و کار در ایران، ممکن و مؤثر بودن تام کنترل ذخایر بیمهای با رعایت معیار مطرحشده، با چالشها و دشواریهای متعددی روبروست لذا در صنعت بیمه ایران اهمیت نظارتهای "قبل از وقوع"، بیشتر از شرایط استاندارد است. بعنوان مثال، اگر کنترل ذخایر بیمهای بصورتیکه که ذکر شد انجام گیرد میتواند نرخشکنیها را تا حد زیادی محدود نماید اما موانع و دشواریهای نهادی موجود بر سر راه این امر، بکارگیری ابزارهای کمکی دیگر را ضروی میسازد.
2)توانگری: شرکتهای بیمه میتوانند نرخ فنی حق بیمه را بگونهای تعیین نمایند که با تقریب بسیار بالا "مبلغ مورد انتظار خسارت" را پوشش دهد. اما امکان برآورد حق بیمه برای پوشش "مبالغ غیرمنتظره خسارت" با تقریب قابل قبول میسر نیست و اگر بیمهگر بخواهد این نوع از خسارتها را با حق بیمه پوشش دهد بناچار باید حق بیمه را بر اساس بیشترین "مبلغ ممکن خسارت غیرمنتظره" تعیین کند که در اینصورت توجیه اقتصادی فعالیت وی از بین خواهد رفت. دانشمندان امر بیمه، برای حل این مشکل راهکار دیگری مطرح کردهاند. در این راهکار شرکت بیمه موظف میشود حداقل به میزان "مبالغ ممکن خسارت غیرمنتظره"، از محل منابع صاحبان موسسه بیمه، سرمایه داشته باشد. اما علاوه بر "خسارتهای غیرمنتظره"، مؤسسه بیمه ممکن است به دلایل دیگری چون اشتباه در تعیین حق بیمه، افت و خیز پیشبینینشده در قیمت دارائیها، عدم وصول غیرمنتظره مطالبات، عدم نقدشوندگی پیشبینینشده دارائیها، اختلالات غیرمنتظره در سیستمها و فرآیندهای داخلی موسسه بیمه و …، نیز در معرض ریسک و زیان بوده و نتواند به تعهدات خود در زمینه پرداخت خسارت عمل کند. برای حل این مشکل احتمالی هم متخصصان امر بیمه پیشنهاد میکنند موسسه بیمه، معادل حداکثر زیان احتمالی ناشی از موارد فوقالذکر سرمایه داشته باشد. توانگری به دنبال محاسبه ارزش پولی ریسکهای مذکور و ارزیابی کفایت سرمایه موسسه بیمه برای پوشش آن ریسکهاست. لازم به گفتن است وقتی توانگری موسسه بیمه به کمتر از میزان مجاز میرسد لزوماً به معنی ورشکستگی و بحرانی شدن وضعیت موسسه بیمه نیست بلکه به مفهوم عبور ریسک ایفای تعهدات توسط موسسه بیمه از سقف مجاز است.
یکی از معیارهای ساده برای کنترل توانگری یا کفایت سرمایه مؤسسات بیمه از منظر صدور بیمهنامه، "نسبت حق بیمه صادره به حقوق صاحبان سهام" و "نسبت حق بیمه نگهداری به حقوق صاحبان سهام" است که بر اساس نظر انجمن نهادهای نظارتی ایاالات متحده آمریکا، حداکثر مجاز برای نسبت اول 9 و نسبت دوم 3 است. شاخص دیگر برای محاسبه توانگری، نسبت "سرمایه موجود یا در دسترس موسسه" به "مقدار ریسک موسسه" است. به لحاظ نظری، حداقل مجاز این نسبت 100 درصد است. اما با توجه به اینکه ریسک موسسه بیمه و همچنین سرمایه موجود آن ممکن است به دلایل گوناگون کم و زیاد شود بنابراین به منظور ایجاد یک حاشیه امن برای توانگری، حداقل مجاز را بالاتر از 100 درصد تعریف میکنند تا در صورت بروز نوسانات احتمالی، توانگری به پایینتر از 100 درصد تنزل پیدا نکند.
مقدار این حاشیه امن بستگی به تجربه نوسانات در اطراف توانگری 100 درصد و همچنین دوره کنترل توانگری دارد. به هر میزان نوسانات کمتر و دوره کنترل توانگری کوتاهتر باشد حاشیه توانگری فوق میتواند کمتر باشد و بالعکس. فارغ از این ملاحظه، فاصله گرفتن توانگری از حد مجاز 100 درصد، مثل تیغه دو لبه است. اگر نسبت توانگری خیلی بالاتر از 100 باشد هر چند در نگاه اول، اطمینان بیشتری برای نهاد ناظر و بیمهگذار فراهم میکند اما مستعد آن است که شرکت بیمه را در عمل تبدیل به شرکت سرمایهگذاری کرده و امر بیمهگری را در آن به حاشیه براند و از این طریق ریسک موسسه را از منظر نهاد ناظر و بیمهگذار بالا ببرد.
در بحران مالی 2008 میلادی مشکلات مترتب بر این مسأله بخوبی قابل شناسایی است. امروزه تحت فشار رقابت، بسیاری از شرکتهای بیمه بزرگ دنیا تلاش دارند بجای اینکه از حق بیمه سود ببرند از سرمایهگذاری ذخایر بیمهای سود کسب نمایند. بعضاً دیده میشود که با استناد به همین پدیده، از تمرکز موسسه بیمه بر امر سرمایهگذاری دفاع میشود غافل از اینکه اشاره ایده مذکور به ارتقای کارآمدی سرمایهگذاری حق بیمههای دریافتی است نه تبدیل موسسه بیمه به شرکت سرمایهگذاری.
3)کنترل سرمایهگذاریها: منابع سرمایهگذاریهای موسسات بیمه بطور کلی از دو محل تأمین میگردد. یکی ذخایر بیمهای و دیگری سرمایه صاحبان موسسه است. با توجه به اینکه سرمایهگذاریهای موسسه بیمه، پشتوانه پرداخت خسارت اعم از موارد پیش بینی شده و موارد پیشبینی نشده است بنابراین بایستی پرتفوی سرمایهگذاریهای موسسه بیمه از جهت نقدشوندگی و ریسک تمرکز مورد کنترل و ارزیابی قرار گرفته و از تعادل، تناسب و توازن پرتفوی مذکور بر مبنای معیارهای مورد اشاره اطمینان حاصل گردد.