ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی برکند … / آزاده محسنی
با جستاری در اشعار شعرای ایرانی این بیت معروف حافظ «ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی برکند / چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور» شاید بیش از هر نظم دیگری با احوال این ایام قرابت داشته باشد.
در حالی که ایران بسترگاه بلایای طبیعی است و هر از گاهی لرزش زمین، رانش خاک و خروش آب، این اقلیم گسترده را دگرگون میکند؛ اما کشتیبانان همچنان بر این باورند که «چون تو را نوح است ز طوفان غم مخور».
اما حوادث پیدرپی در دو سال اخیر از زلزلة کرمانشاه گرفته تا سیل وسیع فروردین ماه بر این واقعیت صحه گذاشت که مفهوم بیمه نه تنها برای عامة مردم که در اذهان دولتمردان نیز کارکرد غریبی است تا جایی که بر اساس گزارش وزیر کشور، سیل بین ۳۰ تا ۳۵ هزار میلیارد تومان خسارت وارد کرد؛ اما عمق فاجعه زمانی بروز میکند که مستندات آماری نشان میدهد قسمت اعظم این خسارات تحت پوشش بیمه نیست و همین امر دولت را برای برداشت از صندوق توسعة ملی دست به دامان رهبری کرد که البته اخذ این مجوز هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد و در نهایت معلوم نیست دولت به کدام قسمت از بودجة عمومی کشور برای جبران این خسارات عظیم دستاندازی خواهد کرد. در حالی که تجارب جهانی بارها نشان داده است به دلیل پوششهای وسیع و متنوع بیمهای با وقوع رخدادهای طبیعی بیمهگران به میدان آمدهاند و بخش عظیمی از خسارات را جبران کردهاند.
اما این همة ماجرا نیست چرا که در کمال تعجب اتکا به امدادهای غیبی و کشتیبانی نوح در میان بیمهگران مشهود است تا جایی که وقوع سیل اخیر حداقل تا ماهها اغلب شرکتهای بیمه را در بهت فرو خواهد برد .
این در حالی است که بیمه بر احتمالات و ریسکهایی غیر قابل پیشبینی متکی است. ضمن اینکه طبق قوانین بیمهای احتساب ذخایر برای حوادث فاجعهآمیز در قوانین گنجانده شده در نتیجه بیمهگران کمتر باید غافلگیر شوند. به ویژه در کشوری مانند ایران که تجربه ثابت کرده است هر دو سال یک بار باید منتظر وقوع حادثه بود.
برخی تجارب زلزلة کرمانشاه و سیل اخیر بر باور بعضی بیمهگران به کشتیبانی نوح صحه گذاشت تا جایی که خوش خیال از انعقاد قراردادهای خاص پا به سال 98 گذاشتند غافل از اینکه حتی کشتی نوح هم به گل خواهد نشست و اگر نبود انعقاد قرارداد مازاد خسارت شرکتهای بیمه در اواخر سال 97 بدون شک طی مسیر برایشان دشوارتر میشد.
شاید بتوان گفت بزرگترین تجربة سیل اخیر برای صنعت بیمه آن بود که انعقاد قراردادهای بزرگ با نهادهای دولتی و عمومی اگر همراه با شکستن نرخ فنی باشد آن هم بدون اتخاذ پوششهای اتکائیِ کافی قطعاً بحران زا خواهد بود.
مسلماً برای مدیران عامل شرکتهای بیمه کسب سهم بازار به قدری نمود دارد که به سختی بعضاً میتوانند اصول حرفهای بیمهگری از جمله اتخاذ حق بیمة فنی و منطقی و مدیریت ریسک را در دستور کار قرار دهند شاید این سیل درسی باشد برای بیمهگران که چشم و گوش بسته دل به بستن قراردادهای بزرگ نبندند.
از سویی فقدان مدیریت ریسکِ بهینه در سطوح نهادهای دولتی و بخش خصوصی عملاً کشور ایران را در مقابل بحرانهای طبیعی بیسلاح کرد در حالی که دولت از یک سو و بخش خصوصی از سوی دیگر میتوانستند با مدیریت ریسکهای مختلف آثار زیانبار حوادث طبیعی را کاهش دهند؛ اما بیتوجهی به این مقوله سبب شد سالانه مبالغ هنگفتی صرف جبران خساراتی شود که تا اندازهای قابل کنترل است.
شاید بهتر باشد صنعتِ بیمة ایران و در رأس آن بیمة مرکزی و پژوهشکدة بیمه سیل اخیر را به عنوان یک موردِ مطالعاتی مورد بررسی قرار دهند و با استخراج همة شاخصها و فاکتورهای موجود، عملکرد صنعت بیمه در حوزههای مختلف از جمله پوششهای بیمهای، عملکرد شبکة فروش، نرخدهی، پوششهای اتکائی، مدیریت ریسک، تعامل با نهادهای مربوطه و … را مورد ارزیابی قرار دهند؛ اگر این موردِ مطالعاتی واقعگرایانه باشد مشخص خواهد کرد که نقاط ضعف و قوت صنعت بیمه کجاست و چه راهکارهایی برای عملکرد بهتر میتوان در موارد مشابه اتخاذ کرد.
به عنوان راهکار دیگر به نظر میرسد؛ صنعت بیمه برای پیادهسازی مدیریت ریسکِ بهینه باید تعاملاتش با نهادهای مختلف را افزایش دهد و چه بسا میتواند به عنوان پیشرو در اجرای مدیریت ریسک و کنترل خطرهای احتمالی نقش ایفا کند.