دلنوشته ای برای بیمه گران؛ ما هستیم// هادی دستباز

شما می دانید که این نسل تربیت شده زمان جنگ دارای این افتخار است که ۴ کتاب تالیف شده این گروه جزء بهترین کتب فیر( Fair ) شناخته شد و جایزه اول را گرفت؛ اما آیا شما دل نگران این هستید که ما هنوز هستیم؟ روزی هم که برویم ناممان و یادمان در خاطره هزاران دوست و دانشجو که دانش تخصصی و تجربی خود را با آن ها تقسیم کردیم از یاد نخواهد رفت .

جناب آقای آرش رسولی عزیز، نوشتار و به عبارت دیگر دل نوشته بسیار زیبای شما را در ریسک نیوز خواندم. بسیار زیبا و فکورانه نوشته شده بود که انسان را به ژرفنای اندیشه ای نه چندان خوشایند می کشانید که چرا نو گرایان تحول خواه مستمر و پیوسته تمایل به کوبیدن نسلی از مدیران صنعت بیمه دارند که در مکتب اساتید مسلم این صنعت هم دانش آموخته اند و هم راه و روش مدیریت را  فرا گرفته اند.

این مدیران را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

-مدیرانی که حسب ارتباطات سیاسی و خانوادگی از پنجره وارد صنعت بیمه شده اند و بر آنند که با آزمون و خطا دانش پیچیده بیمه گری را فرا گیرند؛ اما نمی دانند که اگر کتب بیمه ای مربوط به رشته های مختلف بیمه را کنار هم بگذارند تشکیل یک مجموعه چند هزار صفحه ای را می‌دهد آن هم در جایی که پرفسور براوان پدر و نویسنده بهترین کتاب بیمه باربری سه جلد کتاب در حدود سه هزار صفحه دارد.برداشت این گروه از بیمه همان شخص ثالث است و بس و نتیجه عملکرد آنها هم روشن.

-نسل تربیت شده در دوران انقلاب که متجاوز از دو دهه در بد ترین شرایط صنعت بیمه را اداره کردند،اقداماتی در جهت ارایه طرح های نوین بیمه ای در  این دوران سخت انجام دادند، صنعت بیمه را از گرداب های زمان جنگ به سلامت به سر منزل مقصود رساندند و صنعت وامدار این بزرگان است و آن میراث امروز در دستان شما نو گرایان قرار گرفته است.

اجازه دهید مقایسه ای کنم. نمونه نسل قبل را در بیمه پاسارگاد ( جناب آقای ضمیری ) مشاهده می کنید. کدام یک از نوگرایان مدعی و تحول خواه، توانسته اند حتی در ضمیر و اندیشه خود تصور چنین توسعه مدیریتی موفقی را داشته باشند؟ کار با ادعا و منم گفتن پیش نمی رود. دانش همین پدر خوانده ها (بزعم شما ) بود که سال ها سرپرستی کمیته های فنی اکو و فیر را بر عهده داشتند و از آن چنان نفوذ کلامی در این مجموعه ها بر خوردار بودند که دبیر کل فیر را عوض کردند.

دانش همین نسل بود که انستیوی بیمه گران لندن اجازه بر گزاری امتحانات چارتر را تحت نظارت بیمه مرکزی  به ایران و اگذار کرد و بعد از بازنشسته شدن این نسل آن را لغو و دوبی را مرکز بر گذاری آزمون قرار داد . شما که احترام پیش کسوتان خودرا ندارید و خود را علامه دهر می پندارید چرا اقدامی برای بر گرداندن آن نکردید؟ به نظر می رسد بهانه تحریم ها فرصت خوبی بوده تا کم کاری های برخی، پشت ان پنهان شود!

شما می دانید که این نسل تربیت شده زمان جنگ دارای این افتخار است که ۴ کتاب تالیف شده این گروه جزء بهترین کتب فیر(  Fair ) شناخته شد و جایزه اول را گرفت؛ اما آیا شما دل نگران این هستید که ما هنوز هستیم؟ روزی هم که برویم ناممان و یادمان در خاطره هزاران دوست و دانشجو که دانش تخصصی و تجربی خود را با آن ها تقسیم کردیم از یاد نخواهد رفت .

در زمانی که این مدیران کار بلد با شهرت بین المللی به دنبال خصوصی سازی صنعت بیمه بودند و هزاران انگ و وصله را تحمل کردند تا امروز شما صاحب شرکتی باشید که بتوانید در بازار بیمه کشور نسل قدیم را به مبارزه بطلبید، کجا بودید؟

گروه دوم مدیران قدیمی صنعت بیمه هستنند که تعداد معدودی از آنها هنوز در این شرایط کار می کنند و مورد عزت و احترام کارشناسان داخل و خارج از کشور هستنند .

شما داعیان دانش کجا بودید که این نسل در کنار اساتید مسلم خود آقایان دکتر جباری ، همایون مشایخی، دکتر صالحی، روان شادان دکتر فرجادی، هوشنگی ، ایزد پناه مدارس بیمه را راه اندازی کردند، اکو تاسیس شد، دوره های اکچویری راه افتاد و هزاران دانشجو در مکتب این اساتید و شا گردانشان تربیت شدند و امروز مدیران رده میانی شرکت های بیمه را تشکیل می‌دهند.

  البته شجاعت شما که نگران بودن این پدر خوانده‌ ها (به قول خودتان) در صنعت بیمه هستید جای تحسین دارد. چند جلد کتاب بیمه ای از  شما برای آموزش نسل جوان نوشته و یا ترجمه شده است؟ چند نفر دانشجو و متخصص برای این صنعت تربیت کردید؟

شما هم روزی مانند این پیش کسوتان برف پیری بر سرتان خواهد نشست ، اما شک دارم که در کوله بارتان دانشی ذخیره کرده باشید که بر دوش تجربه های دوران گذشته خود حمل کنید و آن را با نسل جوان شریک شوید. می دانید چرا؟ چون آن اساتید نازنین که ما را آموزش دادند دیگر وجود ندارند. می دانید چرا؟ چون به ما آموختند  
مسولیتی که می پذیری باید دانش آن را داشته باشید ، به ما آموختند که در دانش و تخصص ، تعهد معنا و مفهومی ندارد و بدون داشتن تخصصی،  پذیرفتن شغل و کار تخصصی حرام است.

پیش کسوتان شما وارد یک سازمان شدند، آموختند ، تجربه کردند، اداره کردند و در همان سازمان بازنشست شدند.
و امروز صنعت بیمه آنها را به خاطر خدمات ارزنده شان جزء چهره های ماندگار می داند . هم ما میرویم و هم شما ، دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد ، باشد که آیندگان به قضاوت بنشینند که چه افرادی به این صنعت خدمت کردند و چه کسانی شعار دادند.

هادی دستباز

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

4  +  2  =