پاسخ به انتقادات هادی دستباز، پیشکسوت صنعت بیمه به یادداشت «بیمه زندگی متصل به سهام» / سید محمد جواد میرطاهر
«بیمه زندگی متصل به سهام» یک مورد مهم در طیف وسیعی از محصولات است و می تواند به عنوان ابزاری مهم برای عمق بخشیدن همزمان به بازار سرمایه و صنعت بیمه در ایران مورد استفاده قرار بگیرد. با عملی شدن این ابزار جدید، صنعت بیمه می تواند از پتانسیل های بازار سرمایه در راستای تامین مالی و پوشش ریسک های خود استفاده کند و همزمان عمق بازار سرمایه نیز بیشتر شود.
چندی پیش یادداشتی تحلیلی با عنوان «بیمه زندگی متصل به سهام؛ بهترین ابزار برای عمق بخشیدن به بازار سرمایه» به قلم نگارنده (سید محمد جواد میرطاهر) در رسانه ریسک نیوز منتشر شد که بازتاب های متفاوتی در بین کارشناسان صنعت بیمه و بورس داشت.
در این یادداشت با اشاره به اینکه باید از ابزارهای مدرن برای عمق بخشیدن همزمان به بازار سرمایه و بیمه ایران بهره برده شود، تاکید شد: «یکی از این ابزارها بیمه زندگی متصل به سهام است که توسعه متقابل بازار سهام و صنعت بیمه را در پی دارد و می تواند از یک سو به صنعت بیمه کشور کمک کند تا از ظرفیت های بازار سرمایه برای تامین مالی و پوشش ریسک های خود بهره ببرد و از سوی دیگر با جذب بیشتر نقدینگی سرگردان اقتصاد ایران، تورم را کنترل کند و فشار مالی بر اقشار مختلف جامعه را کاهش دهد.»
پیشکسوت محترم صنعت بیمه، جناب آقای هادی دستباز پس از مطالعه یادداشت اینجانب، نقدهایی در قالب یادداشت وارد کرده اند که در ادامه متن به آنها پاسخ می دهم؛ نخست باید تاکید کنم که در کنار ریسک های موجود در بیمه های متصل به سهام می توان مزایایی همچون انعطاف پذیری، پس انداز مبتنی بر هدف، نقدشوندگی بالاتر و مزایای مالیاتی را برای آن برشمرد که اتفاقا منطق سرمایهگذاری در این نوع بیمه نامه را تامین میکند.
از طرفی حق بیمهگر است که بتواند در شرایط تورمی و نامشخص اقتصادی، سرمایه خود را حفظ کند و بازده متناسبی را به دست بیاورد. بررسی ها نشان می دهد بسیاری از کشورهای نوظهور و در حال توسعه از جمله هند به بازار سرمایه روی خوش نشان داده اند و برخورداری از این شیوه سرمایهگذاری فقط مختص کشورهای پیشرفته نیست. نکته مهمی که در خصوص «بیمه زندگی متصل به سهام» وجود دارد، استفاده از گزینههای متعدد سرمایهگذاری است که با طراحی صندوقهای مختلف با درجه ریسک پذیری متفاوت و نوآوری در ارائه آنها، درصد بالایی از تردیدها را برطرف کرده است.
از جمله این نوآوری ها می توان به جابجایی بین سبدهای مختلف طی زمان با توجه به تصمیم مشتری، چارچوب تنظیمی و قانونی قوی و استفاده از تحلیل گران خبره در طراحی و شیوه سرمایهگذاری اشاره کرد. به عبارت دیگر یکی از مهم ترین دلایل توسعه محصولات بیمه زندگی متصل به سهام در جوامع مختلف، رشد سریع و مستمر بیمه و توسعه صندوقهای سرمایهگذاری است. براساس این شیوه از بیمه، هر مشتری درباره میزان دارایی مورد استفاده برای پوشش ریسک و میزان سرمایهگذاری تصمیم میگیرد.
همچنین برای کسانی که نمیخواهند در سرمایهگذاری داراییهایشان ریسک کنند و از بازده پایین تری رضایت دارند، محصولات بیمه عمر سنتی برای آنها در دسترس است. ضمن اینکه این محصولات، قابلیت تنظیم براساس نیازهای مشتریان را دارد.
بخش دوم مربوط به جایگاه بازار سرمایه در اقتصاد دنیاست؛ جناب دستباز در نقد خود نوشته اند: «متوجه نشدم شما به فکر گسترش و توسعه بیمه عمر هستید و یا عمق دادن به بازار سرمایه و رونق بخشی بیشتر آن و جمع آوری نقدینگی مردم در قالب خرید بیمه عمر و اتصال آن به بازار سرمایه؟» در پاسخ باید به این نکته اشاره کنم که تامین مالی در بازار سرمایه یک شیوه سرمایهگذاری معتبر و مفید در اقتصاد دنیاست و به مراتب منافع بیشتری از سایر بخشها برای اقتصاد دارد. از طرفی در حال حاضر بازار سرمایه آن قدر شناخته شده است که ما زحمتی برای تبلیغ آن نداشته باشیم؛ هدف از مطرح کردن «بیمه زندگی متصل به سهام» صرفا ایجاد منافع بیشتر برای بیمهگر و افزایش گزینههای تصمیم گیری پیش روی مردم است که به طور قطع، منافع دوسویه؛ هم برای اقتصاد کشور و هم برای مجریان این طرح خواهد داشت.. ضمن اینکه بحث مورد نظر از همکاری هر دو بخش بیمه و بورس تشکیل شده است و اگر هدف تبلیغ بازار بورس بود، راههای راحت تر و سریع تری وجود داشت. منافع حاصل از راه اندازی این ابزار مالی هم برای بازار سرمایه و هم برای صنعت بیمه مفید خواهد بود.
مورد بعدی درباره شرایط این روزهای بازار سرمایه است؛ آقای هادی دستباز با نگاه تردیدآمیز نسبت به این بازار سخن گفته و تلویحا از ریزش آن صحبت نوشته اند؛ در اینجا باید به این نکته توجه داشته باشیم که محاسبه ارزش واقعی این بازار با گذشت زمان و بسته به پارامترهای مختلف، متفاوت است و نمی شود استنباط قطعی از شرایط فعلی و پیشبینی آینده داشت؛ بنابراین نمیتوان با قطعیت از ریزش بازار صحبت کرد.
به علاوه اینکه ریزش و اصلاح، جز جدانشدنی بازار سرمایه است و نباید انتظار رشد شارپی از آن داشت. به هرحال در هر زمان علاوه بر خریدار، فروشندگانی هم در بازار وجود دارند و ممکن است در زمانی قدرت فروشندگان از خریداران بیشتر باشد. از سوی دیگر حتی در شرایط ریزش نیز میتوان از بازار منفعت کسب کرد و ریسک را کاهش داد چون سرمایهگذاری در سهام به تعدادی از شرکتها در صنایع و مناطق مختلف اختصاص پیدا می کند که ریسک را کاهش میدهد و احتمال کمی وجود دارد که همه این شرکتها در فعالیتهای تجاری خود همزمان مشکل داشته باشند؛ ضمن اینکه همواره در سبد سرمایهگذاری شرکتها، سهام شرکتهای بنیادی و باارزش وجود دارد تا با نوسانهای خطرناک بازار، دچار کاهش و ریزش شدید نشود.
در زیر نمودار بازدهی بازارها از ابتدای سال 1387 تا تیرماه 1399، آمده است:
همانطور که در نمودار مشاهده میشود شاخص بورس در 12 سال گذشته 190 برابر شده است! در حالی که ارزش یک متر مربع منزل مسکونی در تهران تنها 13.8 برابر شده با این حال از تورم جلوتر بوده است در حالیکه سود بانکی تا اینجای کار از تورم جا مانده است.
آقای دستباز در انتهای نقد خود به مقایسه تورم و بازار سرمایه ایران با سوئیس پرداخته اند و تلویحا شرایط را برای عملی شدن طرح «بیمه زندگی متصل به سهام» فراهم ندانسته اند؛ در پاسخ باید تاکید کنم «درست است که کشور ما سوئیس نیست اما مدیریت سرمایه گذاری مردم، تنها به این کشور تعلق ندارد.» ضمن اینکه با دعوت از اندیشمندان و متخصصان مهندسی مالی و بیمه میتوان متناسب با شرایط ایران، ابزارهای جدید طراحی و بومی سازی کرد و به صرف اینکه به عنوان مثال تورم سوئیس از ایران کمتر است، نمیتوان اصل این ابزار را زیر سوال برده و کنار گذاشت.
خلاصه تمام آنچه گفته شد اینکه «بیمه زندگی متصل به سهام» یک مورد مهم در طیف وسیعی از محصولات است و می تواند به عنوان ابزاری مهم برای عمق بخشیدن همزمان به بازار سرمایه و صنعت بیمه در ایران مورد استفاده قرار بگیرد. با عملی شدن این ابزار جدید، صنعت بیمه می تواند از پتانسیل های بازار سرمایه در راستای تامین مالی و پوشش ریسک های خود استفاده کند و همزمان عمق بازار سرمایه نیز بیشتر شود.