نیاز مبرم شرکتهای بیمه به تدوین سند اشتهای ریسک / گرفتاری بیمه های زندگی در ایران
پایداری بیمه گران در مواجهه با ریسک های سال 99 / قسمت دوم
عبده تبریزی :در حوزة بیمههای زندگی به نظرم گرفتاری بیمههای زندگی و آنچه مانع رشد آن در ایران است مسئله تورم است. بیمههای زندگی در جو فعلی بیمعناست اصلاً نمیتوان به سرمایهگذاری گفت که امسال این مقدار از شما حق بیمه دریافت میکنم و 10 سال بعد این مقدار به شما میپردازم. / خسروشاهی: ما شش ماه به شش ماه یا سه ماه به سه ماه نصابهای آییننامه سرمایهگذاری را کنترل میکنیم؛ بنابراین گاهی ممکن است شرکتی تصمیم بگیرد که در ماه اول صددرصد منابعاش را در بورس سرمایهگذاری کند و ماه دوم همه را اوراق بدهی بخرد و ماه سوم سپرده کند و در اواخر ماه نصابها را با آییننامه تطبیق دهد. روشن است که چنین کاری شرکت را با ریسک بالایی مواجه میکند./ضرابیه:یکی از زیرساختهای متفاوت این است که برای شرکتهایی که توانستهاند از لحاظ توانگری که اصول را رعایت کرده اند و نگاه میکنند که برای پوشش آن ریسکها چقدر سرمایه در اختیار دارند، به آنها این فرصت را بدهیم که برخی مصوبات مانند آییننامة ۹۷ برای این شرکتها جنبة توسعهای داشته باشد./ رستگار:سند اشتهای ریسک یک سند استراتژيک سازمان برای حکمرانی خوب مدیریت ریسک سازمان است؛ یعنی اگر سند اشتهای ریسک در شرکت بیمه و سازمان نداشته باشیم، نمیدانیم پرتفوی ما در چه حد باید ریسک داشته باشد یا نمیدانیم فرآیند ریسکهای عملیاتی و ریسک آیتی و ریسک سایبری و فرآیندی و خطای انسانی و ریسک اعتباری و ریسک بازار و ریسک نقدینگی و … را چقدر کنترل میکنیم؟
به گزارش ریسک نیوز ، صنعت بیمه اساسا محتاط است . این احتیاط را می توان در ترکیب سبد سرمایه گذاری های آن دید. در سال گذشته صنعت بیمه حدود ۶۵ درصد منابعش را در سپرده، حدود 5/14 درصد را در سهام و ۵ درصد را در شرکتهای غیر بورسی و مابقی را در بخشهای دیگر سرمایهگذاری کرده است. این در حالی است که طبق مقررات می تواند سهم منابع در سپرده گذاری را تا مرز 30 درصد کاهش دهد و باقی را در بازارهای دیگر سرمایه گذاری کند. این نگاه احتیاط آمیز از سوی صنعتی که کل ساختار وجودیش را بر ریسک بنا نهاده در شرایط موجود نشانگر درک منطقی مدیران شرکهای بیمه درباره ذی نفعان خود بخصوص بیمه گذاران دارند. در میزگرد پیش رو دکتر حسین عبده تبریزی، صاحبنظر اقتصادی، پرویز خسرو شاهی، قائم مقام بیمه مرکزی، احمدرضا ضرابیه، مدیرعامل بیمه سامان و محمد رستگار، عضو هیئت علمی دانشگاه سه محور بررسی شده است: 1- مقوله ریسک سرمایهگذاری در سال 99 و افق 1400
2- ساختار ارزیابی، سنجس و مدیریت ریسک در سبد سرمایهگذاری ها صنعت بیمه
3- ظرفیت سنجی پذیرش ریسک متناسب با قد و قواره شرکت های بیمه و صنعت بیمه
قسمت اول متن میزگرد بیمه داری نوین منتشر شد، قسمت دوم را با هم می خوانیم:
* آقای خسروشاهی، به افزایش ظرفیتهایی که میتواند برای شرکتهای بیمه فرصت باشد تأکید بیشتری کنید.
خسروشاهی: شرکتهای بیمه، شرکتهای سرمایهگذاری به معنای خاص کلمه نیستند؛ بلکه آنها ریسک قبول میکنند و در کنار آن، چون منابع جمعآوری میشود سرمایهگذاری هم میکنند و اتفاقاً نرخ بازدهی حاصل از سرمایهگذاری شرکتهای بیمه بیشتر از عملیات بیمهگری آنها است؛ ولی مأموریت آنها سرمایهگذاری نیست؛ بلکه قبول ریسک است در نتیجه نمیتوانند منابعشان را درگیر سرمایهگذاریهایی کنند که نقدشوندگی کافی ندارند و صرفاً با نگاه سرمایهگذاری و کسب سود به آن مینگرند. 70 درصد دارایی شرکتهای بیمه در آمریکا سرمایهگذاریها در اوراق مختلف و سهام است و این غیر عادی نیست؛ چون شرکتهای بیمه ریسک قبول میکنند و باید همیشه آمادگی آن را داشته باشند که خسارت پرداخت کنند. اینطور نیست که شرکتهای بیمه در پروژههای عمرانی سرمایهگذاری کنند یا مؤسسات تجاری راهاندازی کنند؛ بلکه از کسانی که میخواهند مجتمع تجاری یا اتوبان یا کارخانه بسازند اوراق میخرند و به این ترتیب بدون اینکه فعالیت بیمهگری آنها که یک بال آن پرداخت خسارت است مختل شود به صورت غیر مستقیم در سرمایهگذاریهای متنوع داخل و خارج کشور خویش مشارکت میکنند؛ بنابراین شرکتهای بیمه به صورت مستقیم کار اقتصادی نمیکنند؛ بلکه در واقع با خرید اوراق بدهی، در پروژههای اقتصادی گوناگون ورود میکنند.
* بسیاری از شرکتهای بیمه معتقدند که اگر در فلان بزرگراه سرمایهگذاری کنند؛ مثلاً تعداد تصادفات کاهش مییابد و سود مستقیمی کسب نمیکنند؛ ولی خسارت کمتری میپردازند. دکتر عبدهتبریزی بیان کردند که در آییننامة 97 شرکتهای بیمه باید احتیاط بیشتری کنند یا نهاد ناظر باید این آییننامه را برای شرایط فعلی که بورس رشد بیشتری دارد، بازتعریف کند، نظرتان در اینباره چیست.
خسروشاهی: گاهی یک شرکت بیمه قبول ریسک میکند؛ ولی در عین حال مدیریت ریسک هم میکند؛ وقتی شرکت بیمه ریسکی را قبول میکند قبل از آن اقدم به ارزیابی آن ریسک میکند و به این ترتیب از بیمهشدة پرریسک حق بیمة بیشتری میگیرد و برای بیمهشدة کم ریسک حق بیمة کمتری تعیین میکند. یکی از گزینههای مهم مدیریت ریسک، کنترل و مدیریت احتمال وقوع حادثه بیمهای است؛ مثلاً یک شرکت بیمه برای اینکه احتمال وقوع حوادث رانندگی تحت پوشش خود را کاهش دهد ممکن است 10 نقطة حادثهخیز را شناسایی و به این جمعبندی برسد که اگر در رفع حادثهخیزی این 10 نقطه هزینه کند، میتواند خسارت مورد انتظار را برای بیمههای تحت پوشش خود کاهش دهد. این نوع هزینه کردن از سوی شرکت بیمه سرمایهگذاری به مفهوم خاص آن نیست؛ بلکه نوعی مدیریت ریسک است که شرکتهای بیمه آن را انجام میدهند.
نکتة دوم اینکه چون شرکتهای بیمه ریسک قبول میکنند باید منابعی که به دست میآورند به صورت مطمئنی سرمایهگذاری کنند. بخشهای مالی به ویژه بیمهها و بانکها باید خیلی محتاط باشند. یک شرکت بیمه نمیتواند مانند یک فرد عادی یا بنگاه اقتصادی عادی به صورت انتحاری سرمایهگذاری کند. بیمهها اصولاً باید از نظر ریسکپذیری خنثی باشند و نباید در فعالیت بیمهگری خود رویکرد ریسکپذیر یا ریسکگریز در پیش بگیرند. آییننامة سرمایهگذاری که بیمة مرکزی به عنوان نهاد ناظر آن را تعریف میکند نیز با همین هدف تدوین شده است؛ چون ممکن است یک شرکت بیمه تصمیم بگیرد تمام منابعاش را به بورس ببرد و سهام بخرد و شرکت دیگر تصمیم بگیرد تمام منابع خود را در پروژههای عمرانی سرمایهگذاری کند؛ به همین دلیل نهاد ناظر، نصاب میگذارد و میگوید برای اینکه سرمایهگذاریهای شرکت بیمه نقدشوندگی کافی داشته و ریسک، تمرکز کمتری داشته باشد باید مثلاً حداقل ۲۰ درصد آن سپردهگذاری شود یا اینکه نباید بیشتر از ۴۰ درصد آن به خرید سهام اختصاص یابد.
نکتهای که در بحث آقای دکتر عبده تبریزی بود از جهاتی، درست است اینکه ما شش ماه به شش ماه یا سه ماه به سه ماه نصابهای آییننامه سرمایهگذاری را کنترل میکنیم؛ بنابراین گاهی ممکن است شرکتی تصمیم بگیرد که در ماه اول صددرصد منابعاش را در بورس سرمایهگذاری کند و ماه دوم همه را اوراق بدهی بخرد و ماه سوم سپرده کند و در اواخر ماه نصابها را با آییننامه تطبیق دهد. روشن است که چنین کاری شرکت را با ریسک بالایی مواجه میکند.
* چرا شرکتهای بیمه خود کمتر احساس ریسک میکنند آیا حتماً باید نهاد ناظر حضور داشته باشد؟
خسروشاهی: شرکتهای بیمه عموماً این احساس مسئولیت را دارند و میدانند که توجه به ملاحظاتی که بیان شد بسیار مهم است؛ اما مواردی هم هست که به این اصول توجه کافی نمیشود. شاهد آنکه شرکتهای بیمه به اصول یادشده توجه دارند این است که قبل از اجرایی شدن آییننامة جدیدِ سرمایهگذاری صنعت بیمه، کف الزامی برای سپردهگذاری شرکتهای بیمه ۳۰ درصد منابع بود؛ یعنی آنها میتوانستند 70 درصد منابع سرمایهگذاری خود را به اموری غیر از سپردهگذاری که یک گزینه سرمایهگذاری تقریباً با ریسک صفر است اختصاص دهند؛ ولی شرکتهای بیمه بدون اینکه اجباری باشد نزدیک۶۰ درصد منابع قابل سرمایهگذاری را خود سپردهگذاری میکردند که این نشان از توجه شرکتهای بیمه به امر مدیریت ریسک دارد.
* چرا شرکتهای بیمه توان ریسکپذیری کمی دارند؟
خسروشاهی: حداقلهای آییننامة سرمایهگذاری برای رعایت کفایت نقدشوندگی و ریسک تمرکز است؛ ولی شرکتهای بیمه بر اساس اینکه مالکان و اعضای هیئت مدیر آن چقدر ریسکپذیر یا ریسکگریزند در دامنة نصابهای آییننامه سرمایهگذاری قدرت مانور دارند؛ ولی بیمهها در تمام دنیا بسیار محافظهکار و محتاط هستند و در شرایط متعارف حتماً به مدیریت ریسک توجه دارند. بر اساس تجربیات جهانی شرکتهای بیمه بر خلاف بانکها به سختی ورشکست میشوند؛ چون شرکتهای بیمه قبول ریسک میکنند و اگر خود شرکتهای بیمه ریسک غیر عادی کنند نهاد بیمهگری بر هم میریزد.
نکتهای که باید اشاره کنم این است که بسیاری معتقدند؛ سرمایهگذاری در بورس ریسک زیادی دارد؛ ولی معنایش این نیست که نباید در بورس سرمایهگذاری کرد؛ چون ریسک زیاد بازده بالا هم با خود به همراه دارد.
ضرابیه: آییننامة شمارة ۹۰ مصوب شورایعالی بیمه افراد و مدیران کلیدی یک شرکت بیمه را تأیید صلاحیت میکند و این چرخة خوبی است که در دوران گذشته پیاده و نتیجة خوبی از آن حاصل شده است. ما اطمینان خاطر داریم که با توجه به استقرار آییننامة ۹۰، مدیریت شرکتهای بیمه دست یک سری افراد باصلاحیت است، بخشی از مصوبات شورای عالی بیمه از جمله آییننامة شمارة ۹۷ برای شرکتهای بیمهای که از سطح توانگری خوبی در دوران پیوسته برخوردار بودهاند جنبة توصیهای دهیم. یک شرکت بیمه خود احتیاط میکند. فضای باز وجود دارد که شرکتهای بیمه منابع بیشتری را خارج و در بازار بورس سرمایهگذاری کنند؛ ولی بسیاری از شرکتهای بیمه این کار را نکردهاند؛ چون احتیاط میکنند.
نگرانی شرکتهای بیمهای که بیش از سایر ذینفعان از سلامت فعالیت شرکت نگرانی دارند معتبر است؛ گاهی سطح توانگری یک شرکت بیمه به مدت پنج سال یک و ضریب توانگریاش بیش از ۱۲۰ است؛ بنابراین میتوان چنین استدلال کرد که اگر بخواهیم در فضای سرمایهگذاری، فرصتهای بیشتری در اختیار صنعت قرار دهیم و صنعت بیمه را مطرح کنیم باید اهداف بلندی را برای خود تعیین کنیم؛ مثلاً به ضریب نفوذ ۷۰ درصد و رشد صنعت بیمه بالاتر از GDP یا اینکه منابع صنعت بیمه بهتر و بیشتر در بازارها سرمایهگذاری شود فکر میکنیم و اگر این اهداف بلند را برای خود تعیین میکنیم باید زیرساختهای متفاوتی برای آن طرحریزی کنیم؛ اگر با همین فرمان پیش برویم امکان ندارد به آن اهداف بلند برسیم. یکی از زیرساختهای متفاوت این است که برای شرکتهایی که توانستهاند از لحاظ توانگری که اصول را رعایت کرده اند و نگاه میکنند که برای پوشش آن ریسکها چقدر سرمایه در اختیار دارند، به آنها این فرصت را بدهیم که برخی مصوبات مانند آییننامة ۹۷ برای این شرکتها جنبة توسعهای داشته باشد.
* آقای رستگار، لطفاً همچنان به سند اشتهای ریسک بپردازید.
رستگار: در ابتدا باید به موضوع حاکمیت شرکتی و استقرار آن در سازمان اشاره کنم. بر اساس مستندات حاکمیت شرکتی، کمیتههایی ذیل هیئت مدیره سازمان تعریف میشوند؛ البته کمیتههای متنوعی وجود دارند؛ ولی مهمترین آنها کمیتة ریسک، کمیتة تطبیق و کمیتة حسابرسی است. کمیتههای متنوعی ذیل هیئت مدیره تعریف میشوند که ابزار نظارتی و تصمیمگیری و مشورتی هیئت مدیره برای حکمرانی درست در سازمان هستند تا حکمرانی درست را پیش ببرند؛ بنابراین تشکیل کمیتة ریسک یک مسئله است.
ادارة ریسک باید درون سازمان و ذیل مدیرعامل ایجاد شود؛ بنابراین چیزی به نام کمیتة ریسک ذیل هیئت مدیره داریم و چیز دیگری به نام ادارة ریسک داریم که درون سازمان است. ادارة ریسک در درون شرکتهای بیمه، مطالعة انواع و اقسام ریسکها را بر عهده دارد؛ به تعبیر دیگر باید ریسکفاکتورها را شناسایی کند و اکسپوژر شرکت بیمه را نسبت به هر کدام از ریسکفاکتورها مشخص کند و ضرر مورد انتظار را با مدلسازی اندازهگیری کند؛ یعنی مدلهایی داشته باشد و توسعة مدل بدهد و ابزارهای مختلف اندازهگیری ریسک مانند VaR, CVar, CFVar, EVaR, GlueVaR, SlideVaR (خانوادة بزرگی از measureهایی هستند که باید سنجة منسجم برای اندازهگیری ریسک باشند) داشته باشد. این کارها وظیفة ادارة ریسک است.
سند اشتهای ریسک یک سند استراتژيک سازمان برای حکمرانی خوب مدیریت ریسک سازمان است؛ یعنی اگر سند اشتهای ریسک در شرکت بیمه و سازمان نداشته باشیم، نمیدانیم پرتفوی ما در چه حد باید ریسک داشته باشد یا نمیدانیم فرآیند ریسکهای عملیاتی و ریسک آیتی و ریسک سایبری و فرآیندی و خطای انسانی و ریسک اعتباری و ریسک بازار و ریسک نقدینگی و … را چقدر کنترل میکنیم؟ بنابراین سند اشتهای ریسک جامع یک دستورالعمل کامل است که اجزای مختلف ریسک را مشخص میکند. مسئلهای که در درون سند اشتهای ریسک به آن پرداخته میشود فرهنگ ریسک در سازمان است. اینکه چطور فرهنگ ریسک را در سازمان گسترش دهیم و در نهایت وظایف ارکان مختلف سازمان و بخشهای مختلف آن را نسبت به مدیریت ریسک مشخص میکند. اصطلاحاً میگوییم؛ صاحب ریسک یا Risk owner مشخص میشود. صاحب ریسک کدام بخش یا واحد سازمان است و در مقابل ریسک بازار و ریسک فرآیند و … چه فردی باید پاسخگو باشد؟ این یک چارچوب کلی است.
* به نظر شما شرکت های بیمه چگونه می توانند درک درستی از مدیریت ریسک داشته باشند احساس می کنم که در عین حال سرکوب ریسک هم صورت میگیرد .
رستگار: وقتی رویکردمان در مقابل ریسک، حرفهای عامیانه باشد، نمیتوانیم حرف دقیقی دربارة ریسک بزنیم. راهکار آن مدلسازی و اندازهگیری با سنجههای مشخصی است که بدانیم هر سنجه چه پیامی را میرساند و در نهایت بحث «تجزیه و تحلیل سناریو» و «تست استرس» است. اینها ماهیت کلی مدیریت ریسک مدرن هستند. این دو عامل متعلق به 10 سال اخیرند؛ از سال ۱۹9۰ به بعد به دلیل حوادثی که اتفاق افتاد مسئله مدیریت ریسک در بازارهای مالی جدی شد؛ اساساً به همین دلیل باید توسعۀ مدیریت ریسک داشته باشیم؛ هم به لحاظ حاکمیت شرکتی و هم ایجاد ادارات و بخشهای مختلف و هم به لحاظ یک سند اشتهای ریسک جامع علمی و با کیفیت که مشخص کند ما در هر بخش چقدر میخواهیم ریسک بپذیریم و تحملمان در مقابل ریسکهای مختلف چقدر است؟ همانطور که میدانید هر کدام از اینها باید نسبت کفایت سرمایه را رعایت کنند و ما به ازای ریسکی که میپذیرید باید مقداری سرمایه داشته باشید تا اگر با آن ریسک مواجه شدید بتوانید با آن مقابله کنید.
در مورد اوراق بهادارسازی و اساساً روشهای نوین باید بگویم که در کشورمان یک حلقة مفقوده داریم و آن هم یکپارچهسازی صنعت مالی است. سه صنعت بانکداری و بیمه و بازار سرمایه را داریم؛ ولی اینها به خوبی یکپارچه نشدهاند. در دنیا این اتفاق به وسیلة ایجاد نهادها و بازارها و ابزارهای مناسب افتاده است؛ مثلاً در صنعت بیمه چیزی به نام اوراق بهادار مرتبط با بیمه داریم (کت باند یا مورتالیتی باند یا سوآپهای صنعت بیمه و …). یکی از کارکردهای این ابزار این است که بخشی از ریسک صنعت بیمه (یادآوری میکنم صنعت بیمه همة ریسکهای جامعه را درون خود جمع میکند) را به بازار سرمایه منتقل میکنند؛ مثلاً بخشی از ریسکی که مربوط به قراردادهای بیمة عمر است توسط مورتالیتی باند به بازار سرمایه منتقل میشود؛ چون قرارداد بیمة عمر برای حالتی که بر اثر یک اتفاق ناگهانی مثل شیوع بیماری وبا یا کرونا تعداد زیادی از افراد جامعه فوت کنند، طراحی نشده است؛ بنابراین به وسیلة این ابزارها ریسکهای شدید و سناریوهای حاد را به بازار سرمایه منتقل میکنند و افرادی که در بازار سرمایه آمادة ریسکپذیری هستند روی این اوراق سرمایهگذاری میکنند.
خانوادة اوراق بهادارسازی، خانواده بزرگی هستند و ما باید به طور خاص، اوراق بهادارسازی حوزة بیمه را خیلی خوب مطالعه کنیم تا بدانیم با توجه به شرایط کشور کدام اوراق مناسب کشورمان است.
* کت سواپها چگونهاند؟
رستگار: سواپ اساساً یک قرارداد مشتقه است که دو چیز را با هم مبادله میکند؛ مثلاً سواپ نرخ بهره، نرخ ثابت را با نرخ شناور جابهجا میکند. سواپ نفت، روی مابهالتفاوت قیمت انواع و اقسام نفتهایی که در دنیا با استانداردهای مختلف وجود دارند، قرارداد وضع میکند. در حوزة بیمه نیز میتوانید سواپی را که در حوزة بیمه تعریف میشود به وسیلة بهرهای که از یک سری عقود بیمة مثلاً بیمه عمر میبرید با بهرهای که از عقود دیگر میبرید سواپ کنید. این سوآپها خانوادة بزرگی از ابزارهای نوین هستند.
به نکتهای دربارة اوراق بهادارسازی اشاره کنم. برای ایجاد یکپارچهسازی میان صنعت بیمه، بانک و بازار سرمایه در کشورمان باید ابزار و نهاد و بازار ایجاد کنیم. یکی از ابزارهایی که میخواهم به آن اشاره کنم ABSها هستند (Asset Backed Securities) اگر دارایی فریزشده در سازمانی وجود دارد به پشتوانۀ آن داراییهای منجمد، اوراق منتشر میشوند و دارایی منجمد خود را به دارایی مولد تبدیل میکند.
در کشورمان تنها ابزار ABS که منتشر شده است نوعی MBS (Mortgage Backed Securities) است که در دو مرحله تحت عنوان اوراق رهنی منتشر شده است. مرحلة اول ۳۰۰ میلیارد تومان و مرحلة دوم آن که 2 الی 3 هفتة پیش برگزار شد بخشی از تسهیلات بانک مسکن در قالب هزار میلیارد تومان اوراق منتشر شد. این ابزار باید وارد صنعت بیمه شوند تا آنها را خوب بشناسیم و به خوبی از آنها استفاده کنیم.
نکتة آخر اینکه رویکرد دنیا به Smart contracts و بلاکچین است. این مسئله در صنعت بیمه نیز مسئلۀ جدی است.
در مورد پرتفوی سرمایهگذاری به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه درست است که بیمهها شرکتهای کمریسک هستند؛ ولی خوب است در حوزة خودشان به مباحثی چون روش سرمایهگذاری نوین (Alternative Investment, private Equity, Venture Captal) توجه کنند و در حوزة مربوط به صنعت بیمه به مقدار کم (یک درصد پرتفوی یا کمتر از آن) سرمایهگذاری کنند؛ چون از این طریق میتوانند انتظار بازدههای مناسب داشته باشند.
* آقای عبدهتبریزی در مورد افزایش ظرفیتهای سرمایهگذاری شرکتهای بیمه توضیحاتی ارائه دهید.
با توجه به اینکه عضو هیئت مؤسس بیمة باران بودید و از نزدیک با مسائل و مصائب شرکتهای حوزة بیمه زندگی اشراف و آگاهی دارید. لطفاً در این بحث بیشتر به این موضوع بپردازید. با توجه به اینکه در برنامة ششم توسعه بیمههای زندگی باید تا ۵۰ درصد افزایش پیدا کنند.
عبدهتبریزی: همة دوستان در این جمع با مباحث مالی آشنا هستند. برخلاف گذشته که دوستان در حوزة بیمه کمتر با مباحث روز مالی آشنا بودند.
بیمه زیرمجموعة فاینانس و تمام مسئلهاش بازده و ریسک است. نکاتی که دوستان بیان کردند از جمله استفاده از ابزارهای مشتقه و تبدیل به اوراق بهادار کردن بیمهنامهها و طراحی سبدهای جدیدی از بیمهنام به یک دانش بینرشتهای از اقتصاد و مالی و آمار و ریاضی و فناوری اطلاعات نیاز دارد.
انتظاری که ما از نظام مدیریت ریسک داریم این است که زیانهای مشکوک به رخداد حوادث را پیشبینی و سناریوها را شناسایی کند و در مورد منابع ریسک توصیههایی ارائه دهد. از این نظر تصور میکنم دوستان در مورد نظام مدیریت ریسکی صحبت کردند که نسبتاً برای من جدید بود و میتوان گفت دوستان به بحثهای کاملاً نویی اشاره کردند.
در حوزة بیمههای زندگی به نظرم گرفتاری بیمههای زندگی و آنچه مانع رشد آن در ایران است مسئله تورم است. بیمههای زندگی در جو فعلی بیمعناست اصلاً نمیتوان به سرمایهگذاری گفت که امسال این مقدار از شما حق بیمه دریافت میکنم و 10 سال بعد این مقدار به شما میپردازم. در اینجا به یک تغییر اساسی نیاز داریم؛ به تعبیر دیگر چگونه بیمهنامههای عمر را طراحی کنیم تا سرمایههای بیمهای واقعی را به مردم بازگردانیم؟ با قبول ریسک معقولی از طرف بیمه.
به نظرم این نوع بیمهنامهها به یک طراحی متفاوت نیاز دارند و بیمهنامههای جدیدی به بازار خواهد آمد که با واقعیت زندگی اقتصادی ایران همخوانی دارد و به این واقعیت پاسخ میدهد. به نظرم در این حوزه یک تغییر اساسی خواهیم داشت. نسلی از جوانان خواهند آمد همانطور که امروز در این جلسه شاهد آن هستیم. اینها با مفاهیم مالی صحبت خواهند کرد؛ البته بیمهها همیشه با مفاهیم بیمهسنجی آشنا بودهاند؛ ولی به نظرم نسل جدید متفاوت از نسل گذشته هستند.
معتقدم؛ در حوزة بیمة عمر یک تغییر اساسی خواهیم داشت که میتواند به شدت، حجم بیمههای عمر را افزایش دهد. تغییر اساسی این است که سرمایة بیمه و ذخایر ریاضی با نرخ تورم حاکم واقعیت داشته باشد. از این نظر نوع طراحی، متفاوت خواهد بود به یک معنی گسترة دورة بازنشستگی را باید در دورههای زمانی کوتاهتری قرار داد. در این حوزه آنچه خیلی مهم است گزارشگری است. به نظرم نظام گزارشگری بیمه به ویژه بیمههای زندگی که هر یک یا دو سال به بیمهگذارانشان گزارش میدهند از مد خواهد افتاد. برای یک لحظه تصور کنید که اگر در صنعت بازنشستگی که بسیار شبیه بیمه است چنین وضعیتی را داشتیم که ماهانه مدیر هر صندوق مجبور بود گزارش ارائه کند که مثلاً در حال حاضر چقدر ارزش دارم دیگر امروز با چند دهه نسل عظیمی از مدیران غیر حرفهای در صندوقهای بازنشستگی مواجه نبودیم؛ بلکه با افرادی مواجه بودیم که میتوانستند ارزش خلق کنند و پاسخگوی مردم باشند و مردم نیز از اینکه حق بازنشستگی را دریافت میکنند راضی خواهند بود.
به نظرم تغییر مشابهی در صندوقهای بازنشستگی ایجاد خواهد شد و تغییری هم در بیمههای عمر که با صندوقهای بازنشستگی از یک جنس هستند هم در شیوة مدیریت و هم در زمینههایی که برای آنها طرح نوشته میشود و هم در شیوههای گزارشگری ایجاد خواهد شد. امیدوارم این تحولات بتوانند کمک کنند که صنعت بیمه حداقل در حوزة زندگی تغییر اساسی کند. عمدتاً تغییرات را در سه حوزه میبینیم؛ یک) حوزة طراحی بیمهنامههایی که با واقعیت اقتصادی ایران همخوان باشد. دو) گزارشگری ریسکها و بازدهها با فاصلة زمانی کوتاهتر و سه) دوستان به تفصیل به آن پرداختند مسئلة مدیریت وجوهی که از مردم دریافت میکنیم و مدیریت سبدی که از سرمایهگذاریهایمان ایجاد میشود.
* آقای ضرابیه آیا شرکتهای بیمه میتوانند ظرفیت سرمایهگذاری خود را با ابزارهای موجود افزایش دهند.
ضرابیه: وقتی تخصیص داراییهای شرکتهای بیمه را با یکدیگر مقایسه میکنیم به ویژه در خارج از کشور، این موضوع را باید مد نظر قرار دهیم که وقتی یک مجموعة بزرگ بیمهای بخش زیادی از منابع خود را به اوراق مشارکت تخصیص میدهد شرکتهای مورد مطالعه عموماً شرکتهایی هستند که در بازارهای بینالمللی به صورت فعال، فعالیت میکنند؛ یعنی محدودة عملیات بیمهگری و محدوده و حوزة بازارهای سرمایة آنها به یک کشور محدود نیست و در کشورهای مختلف هم کار بیمهای و هم سرمایهگذاری انجام میدهند. بازده سرمایهگذاری و ریسک در هر کدام از کشورها متفاوت است و مدیران سرمایهگذاری به این صورت سرمایهگذاری میکنند که بخشی از سرمایه را در کشوری که ریسک آن کمتر است بازده آن کمتر است و بخشی را در کشوری سرمایهگذاری میکنند که ریسک بیشتر و بازده بیشتری دارد.
در این راستا با توجه به وضعیت موجود کشور و افزایش نرخ دلار نسبت به ریال به ویژه در یک سال گذشته صنایعی که سالهای سال از بحث سهم صادرات کشورمان دور بوده و مهجور ماندهاند مجدداً به آن بازگشتهاند و صادرات شرکتهای زیادی در حوزههای مختلف از جمله صنعت و کشاورزی و مواد غذایی رونق پیدا کرده است؛ چون قبل از این یک دلار چهار هزار و 200 تومان بود؛ ولی امروز پس از صادرات، میزان بیشتری ریال، عایدشان میشود و این میتواند به آنها کمک کند طرحهای توسعة داخلی خود را بهتر مدیریت و به این ترتیب پیشرفت کنند.
در صنعت بیمه نیز باید به این موضوع توجه خاصی داشته باشیم؛ اگر شرکتی بتواند عملیات بیمهگری را در یکی از کشورهای همسایه ایجاد کند منابع حاصل از درآمد حق بیمه در آن کشور را میتواند در آن کشور سرمایهگذاری کند و به این ترتیب به داراییهای سرمایهگذاری خود تنوع ببخشد. ممکن است در آن کشور هم اوراق مشارکت بانکی و سپرده بانکی بخرد؛ ولی ریسک آن کشور با سایر کشورها وضعیت یکسانی ندارد و باعث کاهش ریسک شرکت بیمه میشود.
در مورد محصولات بیمهای، باید به این نکته توجه کنیم که بسیاری از بیمههای زندگیای که در کشور فروخته میشوند بیمهنامههای کوتاه مدت نیستند؛ بلکه محصولاتی از جنس عمر و تشکیل سرمایه هستند که بازده قطعی را با بازده تضمینی متفاوت میبینند؛ به تعبیر دیگر یک شرکت بیمه به بیمهگذارانش میگوید؛ اگر از من بیمة عمر بخرید به شما سود میدهم؛ ولی این سود سود حداقلی است. این موضوع، موضوع جدیدی با عنوان سود مشارکت منافع بیمهگذاران است که اگر شرکت بیمه بیش از 18 درصد بازده داشت ۸۵ درصد آن متعلق به بیمهگذاران است و در قالب حساب سود مشارکت به شرکت بیمه پرداخته میشود و این به طور مشخص باعث افزایش ذخایر ریاضی شرکتهای بیمه میشود. ذخایر ریاضی شرکتهای بیمه برای بیمهگذار، «دارایی» و برای بیمهگر، «بدهی» است که در ترازنامه مینشیند و با نرخ «تضمین به اضافة قطعی»، افزایش سالانه پیدا میکند. محصولات بیمهای که در ایران فروخته میشوند عموماً خود را با نرخ تورم تنظیم میکنند.
به نکتة دیگری اشاره کنم و آن اینکه در بازارهای منطقهای، فرصتهای زیادی برای سرمایهگذاری وجود دارد؛ مثلاً صنعت بیمة ترکیه شبیه صنعت بیمة کشور ماست. بیمههای زندگی این کشور هم هموزن بیمههای زندگی کشور ماست. بخش عمدهای از بیمههای زندگیای که در کشور ترکیه فروخته میشوند در قالب بانک ـ اینشورنس یا بانک ـ بیمه است؛ یعنی بانکها متولی اصلی عرضة بیمة زندگی در ترکیه هستند. تصور کنید فردی از یک بانک، وام مسکن یا اتومبیل بگیرد یا کارت اعتباری بگیرد. بانک میگوید؛ از من تسهیلات دریافت میکنید و حتماً باید خود را بیمة عمر مانده بدهکار کنید که مطمئن شوم؛ اگر برای شما اتفاق افتاد بانک میتواند تضمین کند به این دلیل که بازار بدهی بانکی در آنجا رونق دارد. برخی بانکها خیلی فعال هستند و وام مسکن و اتومبیل و اعتباری ارائه میدهند؛ به همین دلیل آن بخش از بیمهاش فعال است و رشد میکند. ما در ایران به روش پیشرفتهای بیمهنامة عمر میفروشیم؛ ما با شبکة فروش آموزشدیدة متخصص، بیمهنامة عمر را به عنوان یک ابزار صرفاً سرمایهگذاری به مصرفکننده یا بیمهگذار میفروشیم؛ ولی اینجا محصول را به صورت اختیاری میفروشیم به همین دلیل میتوانیم با بهرهگیری از داشتههای خوبی که در کشور داریم در سایر بازارها فعالیت مؤثر بیمهای داشته باشیم.
نکتة دیگر اینکه صنعت بیمة ایران بلوغ پیدا کرده است. بیمة مرکزی، آییننامة اکچوئر رسمی دارد و در سال 98 سپس در سال 99 به صورت مشخص همة شرکتهای بیمه الزام پیدا کردند که در مجامع عمومی شرکتهایشان علاوه بر انتخاب حسابرس و بازرس مستقل توسط سهامدار و مجمع، اکچوئر مستقل هم انتخاب کنند این روند در صورتجلسة سال جاری شرکتهای بیمه وجود دارد و اجرا شد و اکچوئران رسمی آموزش میبینند و مورد تأیید بیمة مرکزی قرار میگیرند و با شرکتهای بیمه قرارداد میبندند و روی صورتهای مالی شرکتهای بیمه بحث شفافیت گزارشدهی مطرح میشود.
علاوه بر گزارش حسابرس و بازرسی مستقل که باید بدانند در یک سال مالی که گزارش حسابرسی شرکتهای بیمه استاندارد IFRS ، اکچوئر مستقل هم با نگاه بلندمدت میآید و ریسک شرکت را ارزیابی میکند و روی کفایت ذخایر شرکتهای بیمه اظهارنظر میکند و این یک اتفاق میمون و خیلی خوب در کشورمان است. برداشت من این است که هیچ نهادی مجهزتر و قویتر از بیمة مرکزی برای نظارت بر بیمههای زندگی و مستمری و صندوقهای بازنشستگی وجود ندارد و ما این ساز و کار را به خوبی در کشورمان توانستهایم ایجاد کنیم.
* آقای خسروشاهی، چطور میتوان از فناوری اطلاعات در سرمایهگذاری مناسب و تعریف مدلهای قویتر و مؤثرتر استفاده کرد؟
خسروشاهی: این بحث بسیار مفصل است؛ چون امروزه همة چیز بر پایه فناوری اطلاعات پیش میرود و سرمایهگذاری نیز از این قاعده مستثنی نیست. امروز به کمک فناوری اطلاعات سهام خرید و فروش میکنند. اینترنتی کردن فروش سهام در دهه 90 میلادی موجب ایجاد بحران مالی شد. این بحران پس از مدتی مرتفع شد؛ ولی سرعت و دقت و حجم معاملات سهام را افزایش داد؛ یعنی هزینة سرمایهگذاری را پایین آورد و بازدهی آن را افزایش داد. تعداد بسیار بیشتری از مردم به بازار سهام وارد شدند. این مثالی از نفوذ فناوری اطلاعات در حوزة سرمایهگذاری در گذشته است. به هر حال افزایش نفوذ فناوری اطلاعات در امر سرمایهگذاری سبب افزایش کارایی سرمایهگذاری از ابعاد مختلف هم برای عرضهکنندة منابع سرمایهگذاری و هم برای متقاضیان آن میشود و در نهایت سبب افزایش سرمایهگذاری و رشد و توسعه اقتصادی میشود.
* آیا بیمة مرکزی میتواند در حوزة ارزیابی ریسک، سامانهای ایجاد کند و به صورت آنلاین شرکتهای بیمه را رصد کند؟
خسروشاهی: امروزه آیتی از لحظهای که به فردی بیمهنامه فروخته میشود تا زمانی که به فردی خسارت پرداخت میشود لازم است. فناوری اطلاعات کسب و کار بیمه را به طور کلی تحت تأثیر خود قرار داده است و متحول خواهد کرد. بحث دادههای کلان و بیگ دیتا و بلاکچین همه در بستر فناوری اطلاعات معنی پیدا کردهاند؛ چون بدون آن این حجم از اطلاعات را نمیتوان جمعآوری و پردازش کرد و از آن استنتاج کرد و ایده گرفت.
شرکتهای بیمه برای مدیریت ریسک از ابزارهای گوناگون مبتنی بر فناوری اطلاعات استفاده میکنند. امروزه با ابزار فناوری اطلاعات، امکان نظارت بر ریسکی که شرکت بیمه آن را قبول کرده توجیه اقتصادی پیدا کرده است؛ بنابراین تضمین رانندگی ایمن با ابزار بیمه سهلالوصولتر شده است. شرکت بیمه میتواند کارخانههای تحت پوشش خود را با ابزار فناوری اطلاعات تحت نظارت بگیرد و آموزشهای لازم را برای رعایت نکات ایمنی به بیمهگذار بدهد یا رعایت مفاد قرارداد بیمه توسط بیمهگذار را کنترل کند. در پرداخت خسارت نیز به همین شکل است. همة اینها با فناوری اطلاعات محقق میشوند و در نهایت رفاه بیمهگذاران و بهبود کیفیت زندگی را در پی دارد.
در ارتباط با سؤال شما باید بگویم که ما امروز کفایت ذخایر، توانگری و پرتفوی سرمایهگذاری شرکتهای بیمه را کنترل میکنیم؛ همچنین در حال طراحی مدلی هستیم تا همة ریسکهای مترتب بر فعالیت شرکتهای بیمه را محاسبه، پایش و مدیریت کنیم و نوعی نظارت مبتنی بر ریسک پیاده کنیم تا نظام نظارتی ما را از نظارت بر پایة ضابطه (rule-base) به سمت نظارت بر پایه اصل (principle-base) سوق دهد. انجام مؤثر هر کدام از کنترلهای مذکور بدون استفاده از ابزار فناوری اطلاعات عملی نیست؛ اما با توسعة سامانه سنهاب و شرکت سنحاب و جمعآوری آنلاین دادههای بیمهای که به مدد فناوری اطلاعات انجام میشود امکان طراحی سامانههای مورد نیاز برای انجام کنترلهای فوقالذکر به صورت آنلاین و کارآمد فراهم خواهد شد.
در مورد بیمههای زندگی نیز باید به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه برای توسعة بیمههای زندگی که بر سرمایهگذاری در اقتصاد و بازدهی و توسعة بیمه تأثیر زیادی دارد دو رویکرد میتوان متصور بود؛ یک رویکرد این است که محصولات بیمة زندگی آنقدر جذاب شود که همه بیمهگذاران بالقوه متقضای آن شوند. رویکرد دوم آن است که آنقدر بیمة زندگی تبلیغ شود که بیمهگذاران بالقوه اقدام به خرید آن کنند. به نظر میرسد در صنعت بیمة ایران رویکرد دوم بیشتر مورد توجه است. مشاهدات میدانی نیز همین را تأیید میکند؛ اما تجربیات داخلی و خارجی نشان میدهد که رویکرد اول بر رویکرد دوم هم از جهت هزینهبری و هم از جهت اثربخشی برتری دارد. مثال تازة برتری رویکرد اول بر رویکرد دوم ورود میلیونی مردم به بازار سرمایه طی چند ماه اخیر است که بدون هرگونه تبلیغ و فرهنگسازی اتفاق افتاد؛ بنابراین در صنعت بیمه نیز در کنار رویکرد توجه به توسعة شبکة فروش که از جنس رویکرد دوم است و در جای خود بسیار هم مهم و ضروری است به جذابیت اقتصادی محصولات بیمه زندگی هم باید توجه کنیم. امید است در اصلاح آییننامة بیمههای زندگی، این موضوع به جد مورد توجه قرار گیرد.
* آقای رستگار با نگاه به تحول دیجیتال به بحث و مدل اشاره کنید.
رستگار: تحول دیجیتال بر تمام ابعاد زندگی بشر تأثیر گذاشته است؛ به ویژه در حوزة مالی. صنعت مالی سه صنعت دارد؛ یکی صنعت بازار سرمایه است که یک بُعد آن آنلاین تریدینگ است؛ یعنی لازم نیست به کارگزاری بروید. بُعد دوم آن بحث نوآوری Algo Trading است که در کشورهای پیشرفته بیش از ۸۰ درصد معاملات به صورت الگوریتمی صورت میگیرد که این نیز بحث تحول دیجیتال است. در حوزة بانکداری، بانکداری متمرکز(Core Banking) اطلاعات در پایگاه متمرکز است. در حوزة بانکداری دیجیتال، اساساً بانکهایی در دنیا متولد شدهاند که شعبه ندارند. در حوزة دیجیتال بنکینگ بحث
E-Banking و الکترونیک کردن آن مطرح نیست. دیجیتال بنکینگ مفهومی است که به جای اینکه شعبه داشته باشید فقط ستاد دارید و از باز کردن سپرده تا انعقاد قرارداد تا پرداخت و حتی اخذ وثیقه و اعطای تسهیلات در بستر الکترونیک صورت میگیرد و شعبهای ندارید. هر چند در حوزة تحول دیجیتال (Digital Tranformation) شرکتی به نام آمازون داشتیم که به هیچ عنوان شرکت یا شعبهای نداشت و همه چیز را از بستر وب پیش میبرد و به جایی رسید که باید شعبی را فعال کند. در دیجیتال بنکینگ این اتفاق افتاده است. در بیمه هم باید به سمت دیجیتال اینشورنس برویم. در این حوزه چند اتفاق در حال رخ دادن است. همانطور که بلاکچین در حال تغییر صنعت بانکداری است و در آینده اساساً وجود بانک به این مفهوم از بین میرود و اصطلاحاً Peer to Peer lending اتفاق میافتد؛ یعنی در بستر بلاکچین سرمایهدار مستقیماً به شما پول قرض میدهم و وقتی سیستم بانکداری به این شکل وجود نداشته باشد بهای تمامشدة پول پایین میآید. در واقع هم شما با نرخ پایینتری تسهیلات میگیرید و هم با سود بیشتری به شما قرض میدهند.
مدیریت ریسک بدون دیتا امکانپذیر نیست. جمعآوری دیتا نیاز به توسعة فناوری اطلاعات و دیجیتال در صنعت بیمة ایران دارد؛ اگر همه چیز به صورت دیجیتال ثبت شود و همة اطلاعات را داشته باشیم مدیریت ریسک اتفاق میافتد. در بستر بلاکچین هم به دلیل شفافیتی که وجود دارد مدیریت ریسک بهتر امکانپذیر خواهد بود.
* آقای ضرابیه به ظرفیتهای فناوری در محاسبة ریسک اشاره کنید.
ضرابیه: قبل از آن میخواستم موضوعی را که مرتبط با سرمایهگذاری است مطرح کنم. همانطور که میدانید کمیتة صیانت در بیمة مرکزی این ضابطه را به درستی برای شرکتهای بیمه تعیین کرده است که درآمد حق بیمه و سرمایة نگهداری شرکتهای بیمه نباید از سه برابر حقوق صاحبان سهام تجاوز کند. این نکتة مهمی است که در سالهای آینده علاوه بر جذاب کردن بازار اتکایی کشور، سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بیمة اتکایی گزینة خوبی برای سرمایهگذاران باشد و این فضا را ایجاد کرده است که شرکتهای بیمه باید به صورت مستمر با افزایش عملیاتشان، سرمایة خود را افزایش دهند. با توجه به موضوع سهم حق تقدم و تسهیلاتی که برای این موضوع مطرح شد، فرصت برای شرکتهای بیمه وجود دارد که بتوانند از این مزیت استفاده کنند تا سرمایة خود را در راستای تکالیفی که برایشان تعیین شده است، افزایش دهند.
به برداشت من تحول دیجیتال یک الزام برای بقای شرکتهای بیمه است؛ اگر نتوانیم در تحول دیجیتال، منطبق با نیازهای ذینفعانمان که یکی از آنها بیمهگذاران هستند عمل کنیم در بازه کوتاهی بقاءشان زیر سؤال میرود.
ما در کدام بخشها سرمایهگذاری کنیم؟ مثلاً در آیتی سرمایهگذاری کنیم یا در استارتآپها سرمایهگذاری کنیم و … به نظرم حوزهای که شرکتهای بیمه باید وارد آن شوند این است که باید اکوسیستم نوآوری را در صنعت بیمه ترویج کنند. شرکتهای بیمه باید بتوانند بسترهای توسعه و خلاقیت را ایجاد کنند؛ یعنی شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر و صندوقهای نوآوری ایجاد کنند و شتابدهنده ایجاد کنند و بستری ایجاد کنند که شرکتهای استارتاپ در آن بستر فعالیت و رشد کنند و شکوفا و بالغ شوند. بستر این موضوع را شرکتهای بیمه تأمین میکنند. این چیزی است که باید شرکتهای بیمه در آن سرمایهگذاری کنند.
موضوع دیگر اینکه با توجه به پیچیدگیهایی که محیط مقرراتی برای مدیریت اجرایی بیمه ایجاد کرده این است که این موضوع ذات صنعت بیمه در همه جای دنیاست مقررات متفاوت و ویژهای از هر جای دنیاست؛ مثلاً IFRS17 هنوز در دنیا پیادهسازی نشده است یا سالونسی دنیا اخیراً راهاندازی شده است. مقررات صنعت بیمه که از صنعت بیمه حفاظت و صیانت میکند از جمله آییننامة شمارة 69 توانگری مالی، حاکمیت شرکتی 93، زندگی 68 و همینطور استاندارد حسابداری فضا را از اینکه انسان بتواند ریسکهای شرکت بیمه را ارزیابی و پیشگیری کند و پیش اخطار بدهد کاسته است اینها در توان یک انسان یا تیم نیست ما به نرمافزار نیاز داریم. نرمافزاری که اطلاعات را بهروز دریافت کند و ریسکهای محیط را بهروز ببیند و بتواند به ما ابراز تصمیمگیری دهد و سناریوهای مختلف را تست کند. این یکی از الزامات و روشهای معمول مدیریت شرکتهای بیمه است و باید به سمت آن حرکت کنیم.
خسروشاهی: یک بحث صنعت بیمه است که فرآیندهای کاری و عملیات بیمهگری است و بحث دیگر اینکه چون زندگی از وضعیت موجود خود به زندگی دیجیتالی تبدیل میشود، محصولات بیمهای هم با انقلابی روبهروست. ممکن است سال آینده بیمة اتومبیل که در ایران 40 درصد است دیگر به این معنی وجود نداشته باشد یا رشتههای دیگر حالت دیگری پیدا کنند. در نتیجه اگر صنعت بیمه خود را با شیوههای موجود هم از بعد دانش فنی بیمهای و هم از بعد ابزارهای مورد استفادة صنعت بیمه تغییر ندهد ممکن است نابود شود.