باید ها و نبایدهای ایجاد مرکز ملی مدیریت ریسک در یک میزگرد(قسمت دوم)

سامانی:ما در معرض ریسک بحران هستیم. ایران از نظر انواع و اقسام بحران هیچ کم و کسری ندارد. ۵۳ مورد بحران چه طبیعی و چه انسان‌ساخت در کشور اتفاق می‌افتد. رویکرد حاکم بر دنیا مدیریت بحران بود؛ اما چندین سال است که سازمان ملل اعلام کرده است که مدیریت بحران یک رویکرد قدیمی است و باید مدیریت ریسک بحران را سرلوحۀ کار قرار دهیم./مبرقعی:نقش مطالبه‌گری مرکز در آینده در این موارد بسیار می‌تواند حساس باشد؛ چون جدی بودن خطر را نمی‌توان به ذهن شخص تزریق کرد؛ اما تصویرسازی از اینکه خطر چقدر می‌تواند نزدیک باشد غیر ممکن نیست. / تقی لو:در معاونت نظارت بیمۀ مرکزی سیستم پیش‌هشداری مبتنی بر NAIC IRIS طراحی شد که سیگنال‌های قابل تحلیل و درستی را ارائه می­داد. حال اگر توسعۀ چنین سیستم‌هایی در دل مرکز مدیریت ریسک انجام شود قطعاً نتایج دقیق­تری را در پی خواهد داشت./محسنی:گرچه این مرکز فعالیت‌هایی مثل تدوین استانداردهای مدیریت ریسک داشته باشد که لزوماً برایش درآمد ایجاد نمی‌کند؛ اما باید از محل فعالیت‌های دیگر، جریان درآمدی برای این مؤسسه ایجاد شود و در جای دیگری که ممکن است بخش خصوصی علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری نداشته باشد، خرج کند.

به گزارش ریسک نیوز تاسیس مرکز مدیریت ریسک ذیل نظر بیمه مرکزی و با همکاری شرکت بیمه می تواند حرکتی مطلوب باشد به شرطی که جایگاه خود را در اکوسیستم اقتصاد کشور و منطقه به درستی دریابد. این مرکز سناریوهای مختلفی را در دستور فعالیت دارد اما مهمترین نکته ای را که هموار موسسان آن نظر دارند آن است که قرار نیست این مرکز ریسک های اقتصاد را بررسی کند بلکه با گسترش فرهنگ مدیریت ریسک در کشور زمینه لازم را برا شرکت هایی که به صورت تحصصی وارد عرصه مطالعه، سنجش و مدیریت ریسک  می شوند را فراهم کند. قطع به یقین مرکز مدیریت ریسک ماموریت اصلی خودر ار بر مدار توسعه فرهنگ آموزش و استفاده از ابزارهای مدیریت ریسک در اقتصاد بنا نهاده است و طبیعتا با استفاده از تجارب جهانی قائر خواهد بود تا بهترین ساختار تسکیلاتی و عملیاتی برای در راستای ایفای نقش موثر در حیطه اهداف و ماموریت های خودب ایجاد کند.

در قسمت اول میزگرد    محمود اسعد سامانی، مشاور رئیس کل در امور مدیریت ریسک، سید محمد ناصر مبرقعی، عضو هیئت مدیره بیمه ایران، مجید تقی‌لو، کارشناس صنعت بیمه و قاسم محسنی، عضو هیئت علمی دانشگاه به بررسی سه موضوع پرداخته اند 1- فلسفه وجودی و اهداف کلان ایجاد مرکز ملی ریسک

2- ساختار اجرایی، تشکیلاتی و دلایل انتخاب این ساختار

3- ترکیب ذی‌نفعان اصلی ، منافع مشترک و آینده مرکز مدیریت ریسک

قسمت دوم را با هم میخوانیم:

* آقای سامانی، برداشت من این است که این مؤسسه قصد دارد بر پیاده‌سازی اصول ارزیابی ریسک به صورت کلی نظارت کند به این شکل که به شرکت‌ها مجوز دهد تا ساختارهای بخشهای مدریت ریسک را در بنگاهها ایجاد یا تقویت و ارزیابی کنند. از این زاویه به مسئله بنگرید و چشم‌اندازی که دارید در یک جمع‌بندی بیان کنید.

سامانی: ما فراتر از این عمل خواهیم کرد. تلقی من این است که به لحاظ معرفتی سازمان‌ها، نهادها و صنایع و شرکت‌های تولیدی‌ کشور ما به خوبی ضرورت مدیریت ریسک را درک نکرده‌اند. مدیران معتقدند که ریسک یک تهدید است و مدیریت ریسک یعنی مدیریت تهدیدها در حالی که این تلقی متعلق به بیش از ۲۰ سال پیش است.

حتی در جلسه‌های سطح بالایی که حضور داشتیم و صحبت کردیم تلقی دوستان این بود که ریسک یعنی تهدید و مدیریت ریسک یعنی پیشگیری از تهدیدها و ایمن‌سازی در برابر تهدیدها، در صورتی که مدیریت ریسک این نیست؛ امروز مدیریت ریسک، مدیریت تهدید نیست و این موضوع در کشورهای دیگر درک شده و اهمیت و جایگاه خود را پیدا کرده است.

امروز مدیریت ریسک یعنی در کنار مدیریت تهدیدها تلاش کنید به دستاوردهایی که مورد انتظار شماست برسید و فراتر از آن از فرصت‌های خود نیز نهایت استفاده را ببرید. سؤال مهم این است که چه زمانی برای شرکت‌های تولیدی و سازمان‌هایی که حسی از ریسک ندارند این موضوعات را بیان و آنها را با این موضوعات آشنا کرده‌ایم؟

ما در معرض ریسک بحران هستیم. ایران از نظر انواع و اقسام بحران هیچ کم و کسری ندارد. ۵۳ مورد بحران چه طبیعی و چه انسان‌ساخت در کشور اتفاق می‌افتد. رویکرد حاکم بر دنیا مدیریت بحران بود؛ اما چندین سال است که سازمان ملل اعلام کرده است که مدیریت بحران یک رویکرد قدیمی است و باید مدیریت ریسک بحران را سرلوحۀ کار قرار دهیم؛ به همین دلیل مباحث مربوط به پیشگیری و آماده‌سازی و پاسخ و بازتوانی و هر چیزی که در گذشته در سیکل مدیریت بحران وجود داشت در چرخه مدیریت ریسک بحران نیز وجود دارد؛ ولی از خیلی قبل‌تر آماده‌سازی‌های لازم انجام می‌شود تا مدیریت ریسک بحران صورت بگیرد. یعنی نگاهی آینده‌نگر به مدیریت ریسک بحران.

سازمان ملل سندی برای مدیریت ریسک بحران موسوم به سند سندای تنظیم کرده است. مبنای کشورهای عضو سازمان ملل متحد تا سال 2030 در مبحث مدیریت ریسک بحران، سند سندای است. این سند از کشورهای عضو سازمان ملل می‌خواهد که چهار اولویت را در ارتباط با مدیریت ریسک بحران پیگیری و عملیاتی کنند. اولویت اول، فهم ریسک بحران است؛ اگر بخواهیم در کشورمان این را تطبیق دهیم باید اول ریسک و مدیریت ریسک را بفهمیم. تلقی فعلی ما از مدیریت ریسک، مدیریت تهدید است که رویکردی قدیمی و کنار گذارده شده است؛ بنابراین مرکز ملی مدیریت ریسک فعالیت در زمینه‌های آموزشی، مشاوره‌ای و صلاحیت حرفه‌ای خواهد داشت تا درک درستی از موضوع مهم مدیریت ریسک ایجاد و زمینه شکل گرفتن چارچوب حاکمیت ریسک را فراهم کند و به تقویت تاب‌آوری در سازمان‌های کشور کمک کند. اینها در زمره خلأهای اصلی و مهم سازمان‌های کشور محسوب می‌شوند.

 

* مثلاً یک شرکت تولیدی که در یک شهرستان مشغول به کار است باید ظرفیت ریسکش به حدی برسد تا به او آموزش دهید و این امر به سادگی امکان‌پذیر نیست.

سامانی: در همه جای دنیا بخش‌هایی که در ارتباط با مدیریت ریسک فعالیت می‌کنند در قالب انجمن و NGO هستند. در آمریکا و انگلستان ساز و کارهایی وجود دارد. در کشورهایی مانند مالزی و … نیز چنین مواردی وجود دارند. ما لیست آنها را تهیه کرده‌ایم. وظایف و حوزه‌های تمرکز فعالیت هر کدام را نیز مشخص کرده‌ایم. سازمان‌هایی که در این کشورها ایجاد شده‌اند اکثراً به بخش خصوصی تعلق دارند و محصولات و خدمات هیچ کدام از آنها نیز جنبة الزامی و اجباری ندارد. مدیریت ریسک شرایط برد ـ بردی را برای همه فراهم می‌کند و سازمان‌ها اگر تمایل داشته باشند از آن خدمات و محصولات استفاده می‌کند و اگر دوست نداشتند، مانع آنها نمی‌شویم. اصلاً جنبة الزام و اجباری در کار نخواهد بود. این سازمان (مرکز) قصد دارد حرف مهمی را مطرح کند. مدیریت ریسک دو هدف غایی دارد؛ اول، عملکرد سازمان را در همة زمینه‌ها و حوزه‌ها بهینه می‌کند. دوم، از اموال و دارایی‌ها چه مشهود و چه نامشهود محافظت می‌کند. حال سؤال این است که سهامداران یک شرکت یا سازمان چه انتظاری از شرکت خود دارند؟ قدر مسلم، انتظار دارند که عملکرد سازمان‌شان بهینه باشد و اموال و دارایی‌شان نیز حفظ شود؛ بنابراین صاحبان سازمان‌ها باید به دنبال مدیریت ریسک در قالب سیستماتیک باشند و این معرفت و شناخت باید در میان آنها ایجاد شود. ما از طریق حرکت‌های جزیره‌ای نمی‌توانیم به این جایگاه برسیم. مواردی که شما در زمینه اقدام سازمان‌های مختلف در زمینه مدیریت ریسک به آنها اشاره کردید همه مصادیق کارهای جزیره‌ای است. باید اکوسیستم و زیست‌بومی را فراهم کنیم تا مدیریت ریسک در شکل صحیح خود زمینه‌ای پیدا کند که در فرهنگ  و مدل کسب و کار سازمان‌ها نهادینه شود. این چشم‌انداز فعالیت مرکز است.

 

* آقای مبرقعی، با توجه به مباحث مهم مطرح شده در این گفت‌وگو لطفاً به طور خلاصه    نتیجهگیری و جمعبندی مورد نظر را بیان کنید؟

مبرقعی: با تشکر مجدد از متولیان این نشریه و طرح سؤالاتی که بستر پاسخگویی و حل دغدغه‌های اساسی موجود در این زمینه را فراهم کرده است باید خیلی صریح و واقع‌بینانه به این مقوله بپردازیم و خوشبختانه با مباحث کلیدی‌ای که در این نشست مطرح و مورد تحلیل قرار گرفت با تشریح ساختار و نظام پیشنهادی مرکز مدیریت ریسک کشور به کارکردها و نقش‌های مهم آن نیز پرداخته شده است.

بنابراین با توجه به مباحث و موضوعات متنوع تحلیلی در این نشست مطالبم را به طور اجمال           جمع‌بندی می‌کنم.

با عنایت به کارکردهایی که برای سازمان یا مرکز مدیریت ریسک کشور تعریف کرده‌ایم و نتایج و آثار ارزشمندی که به دنبال دارد به ویژه نیازهای مراکز تولیدی، صنعتی، خدماتی و … از مشاوره‌های تخصصی مدیریت ریسک، وجود چنین نهاد یا ساختاری در نظام اقتصادی کشور یک ضرورت مهم است و باید در شکل‌گیری این سیستم تسریع و اقدام اساسی صورت گیرد.

ساختارسازی و تنظیم چارچوب‌های قانونی، اجرایی و عملیاتی برای شکل‌گیری مرکز، بسیار حائز اهمیت است؛ بنابراین در ادامۀ مسیر باید در تدوین اساسنامه و برنامه‌ای که در چشم‌انداز داریم و در احصاء تکالیف این مرکز، حداقل‌ها را در نظر بگیریم؛ ولی در مورد اینکه تکالیف این مرکز در بهترین شکل ممکن و بالاترین کیفیت انجام شوند باید بالاترین انتظار را داشته باشیم؛ اگر در تدوین اساسنامه اهداف متعددی را در نظر بگیریم به نتیجة مورد نظر نمی‌رسیم.

در اینجا باید به خلأیی که این مرکز می‌تواند تا حد زیادی جبران کند اشاره کنم و آن اینکه مشکلاتی که در مباحث مدیریت ریسک و آثار ناشی از نادیده گرفتن مدیریت ریسک داریم این است که با مقرراتی مواجهیم که در حوزه‌های مختلف بدون ضمانت اجرایی وضع شده‌اند؛ مثلاً به قانون مسئولیت مدنی به عنوان یک Fundamental اشاره کردم یا قانون کار یا شرایط عمومی و ضوابط ملی ساختمان یا قوانین مربوط به نظام مهندسی و … در بسیاری از موارد اگر ۵۰ درصد از الزامات منطبق با مدیریت ریسک پیگیری و اجرا می‌شد با بسیاری از این حوادث مواجه نبودیم. یکی از نقش‌هایی که این مرکز می‌تواند ایفا کند و خیلی هم مؤثر خواهد بود، بعد از فرهنگ‌سازی و تکوین باور در همه ‌مطالبه‌گری است. این همه ضوابط موازی و متعدد و متکثری که بدون ضمانت اجرا وجود دارند. ضمانت اجراها فقط برای زمانی هستند که یک مؤسسه و نهادی بخواهد عوارضی را دریافت کند؛ ولی در جایی که چنین چیزی نباشد پیگیری نمی‌شود.

به نظر من نقش مطالبه‌گری مرکز در آینده در این موارد بسیار می‌تواند حساس باشد؛ چون جدی بودن خطر را نمی‌توان به ذهن شخص تزریق کرد؛ اما تصویرسازی از اینکه خطر چقدر می‌تواند نزدیک باشد غیر ممکن نیست. بیماری کرونا مصداق بارز این شرایط است من شخصاً باور دارم آگاهی و سواد بهداشتی مردم چندین پله رشد کرده است؛ چون خطر را به شکل ملموس حس کرده‌اند؛ اگر قبل از شیوع این ویروس نهادی این شرایط را به میزان ۵۰ درصد به تصویر می‌کشید فرهنگ بهداشت شکل می‌گرفت.

 

* البته تحقق این شرایط مستلزم آن است که مؤسسهای شبیه کوپرز باشید و عمق مطالعاتی‌تان روی دادهها زیاد باشد تا بتوانید پیش‌بینی‌های درستی انجام دهید.

مبرقعی: در این زمینه برداشت آحاد جامعه و مدیران از عملکرد این مرکز مهم است؛ اگر پیش‌داوری مردم و مسئولان دربارة یک نهاد نوپا منتهی به قضاوت شود که این مؤسسه و این مرکز به تولید نمی‌رسد همین اتفاق خواهد افتاد و نکته مهم دیگر اینکه توقعات را بالا نبریم؛ چون در این صورت کمیت افزایش و کیفیت اجرا کاهش می‌یابد.

هدف نهایی تأسیس و ایجاد سازمان یا مرکز مدیریت ریسک کشور در حوزة سازمان‌ها، کمک و مشاورة تخصصی به مراکز و سازمان‌های مختلف در راستای ارتقاء کارآمدی و بهینه‌سازی عملکردها و استمرار و ثبات درآمدهای آنهاست. به همین دلیل به دنبال تولید ایدهها، روشها و فرآیندها در مواجهه با ریسکهای متنوع و متعدد سازمانی هستیم و با ارائة مدلها و مشاورههای تخصصی به بهترین نحو و با کمترین ضریب انحراف از معیارها به اهداف مورد نظر نائل آیند.

اعتقاد دارم با توجه به آثار ارزشمند و کارآیی بالای مدیریت ریسک به ویژه در مدیریت سازمان‌های اقتصادی و تولیدی، نیازمند چرخش استراتژیک از باورها، اندیشه‌ها و راهبردهای مدیریت بحران به سمت مدیریت ریسک در کشور هستیم و مطمئناً در این مسیر نیازمند کار و تلاش مستمر برای تعمیم و گسترش این رویکرد در عرصه‌های مختلف کسب و کارها و حوزه‌های اقتصادی هستیم.

پیش نیاز اساسی این مهم، فرهنگ‌سازی و تقویت باورهای مدیران و مسئولان نهادها و سازمان‌های اقتصادی در حوزة معرفتی و شناختی از مقولة مدیریت ریسک است و یکی از وظایف مهم و تأسیس آن، برنامه‌ریزی و تدوین راهبردهایی علمی و آموزشی برای تقویت باور تأثیرگذاری استراتژی‌های مدیریت ریسک بر تسهیل فرآیندها و دستیابی به اهداف ترسیمی است.

بهره‌گیری از تکنیک‌ها و ابزارهای حرفه بیمه‌گری در تعامل با سازمان‌ها و مراکز تولیدی و اقتصادی که از مؤلفه‌ها و ساز و کارهای مدیریت ریسک استفاده کرده است از جمله اعمال تعرفه‌های ترجیحی و ارائة امتیازات و مشوق‌های لازم در نرخ‌ها به ویژه با فرآیندسازی و الگوهای استاندارد، کمک شایانی در ایجاد تفکرات جدید و فرهنگ‌سازی مدیریت ریسک خواهد کرد.

کلام آخر اینکه در مورد تولد این نهاد یا مرکز، صرفاً صحبت از پیشگیری از خسارت‌های مالی یا اعتباری نیست؛ بلکه هدف صیانت از جان انسانهایی است که با حساسسازی جامعه و مدیران در مقولة مدیریت ریسک به معنای علمی و نتیجهگرا که رسالت بنیادین این مرکز خواهد بود، بیشتر و بهتر زندگی خواهند کرد، برای کاهش حوادث به ویژه تصادفات و سوانح کار رویکردهای سیستمی و بنیادین و فرهنگی پویاتری فعال خواهد شد و بیگمان با این نگرش، این حرکت، گامی است در عرصهای که داعیه پیشگیری و ترمیم و حفظ سرمایههای ملی و آرامش را داراست؛ بنابراین از نظر من اگر در مسیر درست خود قرار گیرد حتماً مقدس خواهد بود و برای تحقق ایدهای مقدس تمامی دستاندرکاران مرتبط باید از این دریچه به اهمیت موضوع بنگرند و خشت اول را با جان و دل و صلابت و صبوری و نیت خدمت صادقانه برای مردم این مرز و بوم بگذارند.

 

* آقای محسنی شما راز موفقیت چنین مؤسسه‌ای را در چه می‌بینید؟

محسنی: به نظر من محصولات و خدمات این مرکز مشتری خواهند داشت؛ بنابراین مرکز مدیریت ریسک باید حتماً فعالیت‌هایی را تعریف کند که نیاز مشتریان خود را برطرف کند.

گرچه این مرکز فعالیت‌هایی مثل تدوین استانداردهای مدیریت ریسک داشته باشد که لزوماً برایش درآمد ایجاد نمی‌کند؛ اما باید از محل فعالیت‌های دیگر، جریان درآمدی برای این مؤسسه ایجاد شود و در جای دیگری که ممکن است بخش خصوصی علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری نداشته باشد، خرج کند. این مرکز همچون یک سازمان غیر انتفاعی خواهد بود؛ بنابراین راز موفقیت او این است که در هر دو حوزه کار کند و محصول بیرون دهد.

در مورد الزام هم که بحث شد، معتقدم؛ در مواردی باید الزام وجود داشته باشد؛ ولی نه از طریق این مرکز. مثلاً اگر می‌گوییم استاندارد مدیریت ریسک اعتباری باید در بانکی وجود داشته باشد، استاندارد را مرکز ملی مدیریت ریسک وضع خواهد کرد؛ ولی می‌تواند به بانک مرکزی توصیه کند که آن را برای بانک‌ها الزام‌آور کند؛ البته بانک مرکزی هم می‌تواند ملاحظه کند و این توصیه را رد کند؛ ولی مسئولیت آن با خود اوست که به احتمال زیاد این کار را نخواهد کرد. در حوزة بیمه نیز مرکز ملی مدیریت ریسک می‌تواند همین تعامل را با بیمة مرکزی داشته باشد؛ البته در مواردی که با جان افراد سر و کار داریم، ریسک‌هایی وجود دارد که عدم کنترل آنها توسط هر سازمانی ولو بخش خصوصی، جان عموم و سلامتی عموم و سلامتی مالی عموم را تهدید می‌کند، آن‌گاه باید استانداردهای لازم‌الاجرا وجود داشته باشد.

 

* چنین استانداردهایی وجود دارد؛ ولی جای بعضی موارد خالی است که شکل‌دهی آن بر عهدة شماست.

محسنی: این وظیفة ما نیست ما به عنوان هیئت مؤسس انتخاب شده‌ایم تا این مؤسسه را راه‌اندازی کنیم و به دست دیگران بسپاریم.

 

* در جمع‌بندی از این زاویه ببینید که در ایران وضع موجود به یک شکل است؛ ولی 10 سال دیگر به گونة دیگری خواهد بود. من در یک بازة 10 ساله به مسئله‌ام نگاه می‌کنم و که این سازمان چطور می‌تواند موفق باشد؟

تقی‌لو: اگر حلاوت و شیرینی تحلیل را در هر صنعتی که با آن درگیر هستیم به افراد دخیل نشان دهیم کمک شایانی می‌کند؛ مثلاً هر چقدر فرهنگ گزارشگری تحلیلی عمیق افزایش پیدا کند اهمیت نیاز به آن نیز مشهودتر خواهد بود. به نظرم یکی از قدم‌های دشوار تأسیس چنین مجموعه‌هایی این خواهد بود که باید به گونه‌ای عمل کنند که چند قدم از وضعیت موجود جلوتر باشند؛ مثلاً شناسایی سیگنال‌های هشداردهندۀ ورود یک شرکت بیمه به شرایط بحرانی باید توسط چنین مرکزی انجام شود. در همین راستا در معاونت نظارت بیمۀ مرکزی سیستم پیش‌هشداری مبتنی بر NAIC IRIS  طراحی شد که سیگنال‌های قابل تحلیل و درستی را ارائه می­داد. حال اگر توسعۀ چنین سیستم‌هایی در دل مرکز مدیریت ریسک انجام شود قطعاً نتایج دقیق­تری را در پی خواهد داشت. روش‌های این‌چنینی در دنیا بسیار وجود دارد و فقط نیازمند متولی متمرکز است تا بتوان در سریع‌ترین زمان ممکن نتایج ملموس و قابل قبولی را به دست آورد.

در نهایت با توجه به درک نیاز تأسیس چنین مرکزی از طرف همۀ صنایع، لازم است از بدو تأسیس، قوی عمل شود و با تعریف و اولویت‌بندی پروژه­های عملیاتی کارآمد بتوان از تعاریف مفهومی عبور کرد و به صورت عملیاتی گام اول را محکم برداشت و نیازهای صنعت را برآورده کرد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

  +  19  =  26