راهبرد تحول دیجیتال؛ از ذهن تا عمل / حمیدرضا نورعلیزاده

همگی می‌دانیم، کسی با عینک، دانشمند نمی‌شود! کسی با ریش پروفسوری، استاد دانشگاه نمی‌شود! پس چگونه است که فکر می‌کنیم با محصولات دیجیتال (نرم یا سخت)، به تحول دیجیتال می‌رسیم؟!

تفاوت مدگرایی با تحول‌گرایی نیز در همین نکته نهفته است. تحول‌گرایان از منظر دیگری به دیجیتال نگاه می‌کنند و آن تحول در مدل ذهنی(1) است. در این راستا اجازه دهید به بخشی از مدل ذهنی مورد نیاز برای تحول دیجیتال، نگاهی بیندازیم.

  1. ‌کاری است. این ذهنیت، ما را ترغیب به تجربه می‌کند، تجربۀ موضوعات جدید. به جای درگیر بودن در ذهن، پنجره‌ای به بیرون از ما باز می‌کند و از ما می‌خواهد که ظرفیت تجربۀ خود را وسیع‌تر کنیم و از موضوعات جدید نهراسیم. در طراحی و توسعۀ محصولات یا مدل‌های کسب و کار جدید، به جای ماندن در ذهن، ترغیب به ساختن و تجربۀ مدل‌های کمینه(3) می‌شویم. از کمال‌گرایی منفی(4) فاصله می‌گیریم و به خود اجازه می‌دهیم تا از تجربیات(5) جدیدمان یاد بگیریم.
  2. مدل ذهنی دیگر که بی‌ارتباط با گشودگی نیست، مشتری‌مداری است. سال‌هاست که مشتری‌مداری در ادبیات مدیران شنیده می‌شود. مفهوم مهمی که به پذیرایی یا خوش‌برخوردی با مشتریان تقلیل پیدا کرده است. در مدل ذهنی مورد نیاز برای تحول دیجیتال، مشتری‌مداری(6) به معنی نگاه به مدل کسب و کار از زاویه دید مشتری است. این مفهوم که «نگاه از بیرون به درون» هم نامیده می‌شود، نقطۀ مقابل تولید انبوه است و بر این نکته تأکید دارد که برای طراحی مناسب لازم است از زاویه دید مشتری به خدمات نگریسته شود. مفاهیمی نظیر سفر مشتری(7) یا تجربۀ مشتری(8) به واسطۀ این مفهوم، وارد ادبیات تحول دیجیتال شده‌اند.
  3. ذهنیت مورد نیاز دیگر، اعتماد(9) است. اعتماد باعث مشارکت می‌شود. سال‌های سال است که مدیران ارشد برای انجام کارهای بزرگ، اختیارات(10) خود را تفویض می‌کنند. کسانی که اختیارات وسیع‌تری دارند منابع بیشتری در اختیار داشته و انتظار می‌رود اقدامات مهم‌تری در سازمان انجام دهند. این رویکرد به‌رغم مفید بودن، محدودیت هم دارد؛ به این معنی که اگر اختیار رسمی نداشته باشیم، کسی برای‌مان تره هم خرد نمی‌کند! مفهوم اعتماد در واقع مکمل اختیارات رسمی است. مثلاً برای طراحی و پیاده‌سازی یک مدل کسب و کار دیجیتال، نیازمند همکاری افراد زیادی در درون و بیرون سازمان است. این اشخاص هیچ کدام صاحب اختیار دیگری نیستند؛ اما موفقیت مدل کسب و کار جدید نیازمند همکاری همۀ آنهاست. اینجاست که مفهوم رهبری فراتر از مرز سازمان، به خوبی اجازه تبلور پیدا می‌کند. اینجاست که مفهوم اعتماد به کمک تحول دیجیتال می‌آید؛ البته واضح است که ایجاد اعتماد خود حدیث مفصلی دارد که از مجال این گفتار خارج است؛ اما آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که ایجاد و رشد اکوسیستم بیمه‌ای بدون توجه به مفهوم اعتماد، امری بی‌ثمر است.

خلاصه آنکه تدوین راهبرد مناسب برای تحول دیجیتال و ایجاد اکوسیستم بیمه‌ای با مشارکت بازیگران مختلف، نیازمند توجه به مدل ذهنی است. در نهایت توجه خوانندگان را به این نکته جلب می‌کنم که پیاده‌سازی مدل ذهنی نیازمند تمرین است. در واقع یادگیری اینها شناختی(11) است. همانند یادگیری شنا یا رانندگی اتومبیل. همان‌طور که هیچ‌کس پشت میز و صندلی، رانندگی و شنا یاد نمی‌گیرد، یادگیری این مفاهیم هم نیازمند تمرین است.

حمیدرضا نورعلی‌زاده / جانشین مدیر عامل بیمه سامان در پروژۀ تحول دیجیتال و رئیس کمیته راهبردی

 

پی‌نوشت‌ها

. Mind set

2. Openness

3. MVP

4. Perfectionism

5. Learning from… vs Learning for…

6. Customer-Centric

7. Customer Journey

8. Customer Experience

9. Trust

10. Authority

11. Cognitive

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

8  ×    =  32