ضرورت ایجاد دپارتمان کدینگ واحد در بیمه مرکزی با حضور خبرگان /شواهد حاصل از تجمیع اطلاعات شرکتهای بیمه وحشتناک است
میزگردی درخصوص ضرورت پایه ریزی کدینگ واحد در صنعت بیمه(قسمت دوم)
نعمتی:ما در صنعت بیمه به دادههایی از بیرون صنعت نیاز داریم و متولی آن موظف است نیازهای ما را به لحاظ اکوسیستم کشوری در نظر بگیرد و در مقابل ما هم در صنعت بیمه موظفیم همین نقش را در قبال آنها ایفا کنیم./نقیبی:با تجربهای که در ایجاد کدینگ واحد در واحدهای عملیاتی شعب و نمایندگان و رشتههای بیمه مختلف در یک شرکت انجام و نتیجه داده، ایجاد چنین کدینگی قطعاً امکانپذیر و ضروریترین موضوع در سیستمهای عملیاتی صنعت بیمه است./قلاتی:قلاتی: فکر میکنم ذیل بیمه مرکزی باید یک دپارتمان یا یک شرکت شکل بگیرد و موضوع را به عنوان یک کار بسیار مهم به افراد کاملاً خبره سپرد./فتاحیانی:داخل شرکتهای بیمه کدینگ واحد وجود دارد و اگر شاخص قرار دهیم بسیاری از شرکتها نمرة قبولی دریافت میکنند.
به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین، این روزها از کدینگ واحد به عنوان حلقه گمشده تحقق یکپارچگی درونصنعتی بیمه یاد می شود. یکی از مهمترین پیشنیازها جهت ایجاد یکپارچگی ایجاد «کدینگ واحد» یا زبانی مشترک بین موجودیتهایی است که در تعامل با یکدیگر به ارزش میپردازند. بیمه مرکزی به واسطة تنوع وظایف خود در زمینة قانونگذاری، نظارت و ایفای نقش بیمهگر اتکایی نیازمند این است که در اتصال با شرکتهای بیمه قرار داشته باشد .
بیمه داری نوین برای اولین بار در صنعت بیمه ، میزسخنی با محوریت راهکارهای ایجاد کدینگ واحد را برگزار کرد با حضور قاسم نعمتی مدیر کل فاوا بیمه مرکزی، شاهین فتاحیانی، دبیر محترم کارگروه فناوری اطلاعات سندیکای بیمه گران، یوسف قلاتی، رئیس هیات مدیره فناوران اطلاعات خبره و نقیبی پیشکسوت حوزه فناوری بیمه
قسمت اول این میز سخن را با عنوان نرم افزارهای بیمه ای با هم حرف نمی زنند/ درختوارهای از داده ها می خواهیم را با هم خواندیم.
قسمت دوم از پی می آید:
* در محور اول الفبای کدینگ واحد را مرور کوتاهی خواهیم کرد و در محور دوم به عارضهشناسی عدم وجود کدینگ واحد میپردازیم و در محور سوم نیز به وضع مطلوب اشاره میکنیم.
قلاتی: دوستان به درستی وضع موجود را ترسیم کردند. در تکمیل فرمایش دوستان باید بگویم؛ عارضهای که در صنعت بیمه با آن مواجهیم این است که کدینگ واحد نداریم؛ اما عارضة بدتر اینکه هنوز احساس نیاز هم نمیکنیم.
* چرا این احساس نیاز ایجاد نشده است؟
قلاتی: صنعت بیمه باید بر اساس دیتا اداره شود؛ اما متأسفانه بخش اعظم فعالیت شرکتهای بیمه در صنعت بیمه ایران به رشتههایی همچون بیمة شخص ثالث و بیمة درمان اختصاص پیدا کرده است و گذران امورشان بر اساس این دو رشته است به همین دلیل هنوز در تصمیمگیریها دادهمحور نیستند. همین امر باعث شده تا آنطور که باید و شاید مقولة دیتا در ذهن مدیران ارشد صنعت بیمه پررنگ نشده است و هنوز این موضوع که وجود دیتای یکپارچه چه اهمیتی دارد کم رنگ باقی ماده است.
حلاوت استفاده از دیتا و آمارهای یکپارچه در صنعت بیمه درک نشده است؛ اینکه چرا هنوز درک نکردهایم به عدم وجود کدینگ یکسان بازمیگردد؛ چون آمار و اطلاعات نداریم تا بتوانیم تحلیلهایی انجام و به جامعه ارائه دهیم؛ چون کدینگ یکسان در صنعت بیمه نداریم طبیعتاً نمیتوانیم دیتای یکپارچهای جمعآوری کنیم و در ارائه تحلیل ناموفق هستیم؛ بنابراین چون مدیران شرکتهای بیمه حلاوت و شیرینی کدینگ یکسان را برای ارائة تحلیلهای درست نچشیدهاند؛ بنابراین ضرورت آن را احساس نمیکنند.
زمان آن گذشته است که شرکتهای بیمه به صورت جداگانه و مجزا فعالیت کنند و موفق باشند. صنعت بیمه یک اکوسیستم وسیع است و شرکتهای بیمه نه تنها با یکدیگر بلکه باید با سازمانهای بیرون از صنعت بیمه نیز ارتباط یکپارچه داشته باشند تا مدعی باشیم که بیمه گری را به نحو مطلوب انجام میدهیم. اکنون برای داشتن ارتباط یکپارچه بین شرکتهای بیمه با سازمانهای بیرون از صنعت بیمه به یک زبان و گفتمان مشترک نیاز است؛ چون این زبان و گفتمان مشترک را نداریم؛ نتوانستهایم به یکپارچگی درونصنعتی و برونصنعتی دست پیدا کنیم.
* به نظر شما کدام ضروریتر است؟
قلاتی: طبیعتاً تا زمانی که زبان مشترک درونصنعتی را نداشته باشیم برونصنعتی امکانپذیر نیست. چالشی که امروز با آن مواجهیم اینکه متأسفانه صنعت بیمه با یک زبان واحد با بیرون صنعت بیمه نمیتواند صحبت کند.
* دلیل آن چیست؟
قلاتی: چون هر شرکت بیمه یک زبان لوکال دارد و این کدینگ با بقیه ارتباط یکسان پیدا نکرده است. بحث کدینگ یکسان، امری است سهل و ممتنع؛ سهل از این نظر که اگر ارادة آن وجود داشته باشد کار سادهای است و ممنتع از این نظر که چون ارادهای برای آن وجود ندارد ایجاد آن کار سختی شده است.
به شرکتهای بیمه به کرات پیشنهاد دادهایم؛ ولی شرکتهای بیمه در به اشتراکگذاری دیتا با یکدیگر اکراه دارند. هنوز آن اطمینان در ذهن شرکتهای بیمه شکل نگرفته است که میتوانیم دیتای غیر محرمانه خود را به اشتراک بگذاریم؛ چون به این قضیه اعتقاد پیدا نکردهاند؛ البته هنوز تغریفی برای دادههای محرمانه و غیر محرمانه در صنعت بیمه نداریم.
* چقدر شما مقصر بودهاید چقدر آنها مقصر بودهاند؟
قلاتی: در شرکتهای طرف قرارداد فناوران اینطور نیست که اصلاً هیچ اشتراک دیتایی وجود نداشته باشد. به جرأت میتوان گفت که 80 درصد دیتاها در شرکتهای بیمه طرف قرارداد فناوران مشترک است؛ اما کجا افتراق وجود دارد؟ وقتی دیتابیسی را که قبلاً با شرکتهای بیمه مشترک بود در اختیار شرکتهای بیمه قرار دادیم آنها خواستند که مدیریت بر عهدة خود آنها باشد؛ چون مدیریت واحدی روی این قضیه ایجاد نشده است هر شرکت بیمهای فرماندهی آن را بر عهده گرفته است به این ترتیب ۸۰ درصد اشتراک و 20 الی ۲۵ درصد افتراق ایجاد شده است؛ اگر بخواهیم این کار را آغاز کنیم ما به عنوان شرکت فناوران کار دشواری نداریم؛ چون اشتراک مناسبی در شرکتهای فناورانی وجود دارد.
* کار سخت و دشوار در کدام بخش بیشتر وجود دارد؟
قلاتی: سختی کار ایجاد زبان مشترک با شرکتهای غیر فناورانی است. ساختار در شرکتهای فناورانی یکسان است؛ اما در شرکتهای غیر فناورانی باید با دوستان بنشینیم و بدانیم آنها چه نوع دیتایی دارند تا بتوانیم اشتراک ایجاد کنیم.
به علت نداشتن کدینگ یکسان متأسفانه امروز نمیتوانیم با خارج از صنعت بیمه زبان واحد داشته باشیم. در پنجره واحد صدور آنلاین معرفینامة فناوران که در اختیار مراکز درمانی است به ازای هر شرکت بیمه لیست خدمات و بیماریهای مجزا مشاهده می شود. این یک عیب برای صنعت بیمه است که نتوانستهایم به مراکز درمانی کدینگ واحدی نشان دهیم.
عیب دیگری که وجود دارد اینکه متأسفانه نتوانستهایم در داخل صنعت بیمه یک فعالیت مشترک انجام دهیم. آیا نمیتوان یک سامانه یا ساختاری مانند شتاب ایجاد کرد که شرکتهای بیمه خسارتهای یکدیگر را پرداخت کنند؟ میتوان این سامانه را ایجاد کرد؛ ولی زیرساخت آن فراهم نیست. یکی از زیرساختها نیز کدینگ مشترک است.
در حوزة تحلیل دیتا بسیار ضعیف هستیم؛ هنوز نتوانستهایم نسبتِ خسارت یک خودروی خاص یا یک بیماری خاص یا فعالیت شغلی خاص در مورد رشتة آتشسوزی را در صنعت بیمه آنالیز کنیم؛ چون هر شرکت بیمه آن را با یک کد جداگانه میشناسند.
استارتاپها در ارتباط با شرکتهای بیمه مشکل جدی دارند؛ چون استارتاپها ناچار هستند جداول نگاشت (مپینگ) جداگانه به ازای هر شرکت بیمه ایجاد کنند. در حوزۀ API نیز با همین مشکل مواجهیم؛ البته طی صحبتی که با آقایان نعمتی و فتاحیانی داشتیم امیدواریم این مشکل به زودی برطرف شود؛ چون مقرر شده است از طریق سوئیچ بیمه مرکزی یک کدینگ واحد در مورد خودروها به استارتاپها ارائه کنیم؛ ولی در حال حاضر این عارضه وجود دارد.
نقیبی: مشکل اصلی در این امر نبود یک استاندارد مشخص در شرکتهای بیمه است نه تنها مدل دیتاهایی که برای این اطلاعات شکل میگیرند یکسان نیستند؛ مثلاً در اطلاعات پایه کدینگ بیمهگذاران اشخاص ممکن است در یک شرکت بیمه نوع فعالیت بیمهگذاران درج شده باشد و در شرکت دیگر درج نشده باشد؛ بنابراین امکان تهیه امار بر اساس فعالیت بیمه گزار نخواهد بود بنابراین نبود استاندارد مشخص در اطلاعات پایه کارایی دیتاهای پایه را در مجموع صنعت بیمه دچار چالش کرده است.
مشکلات عدیدة دیگری هم در خارج صنعت بیمه وجود دارد؛ مثلاً برای اشخاص حقوقی شناسه ملی تعریف شده و بانکها دارای شناسه ملی هستند؛ ولی شعبات بانک که معمولاً مشتری یا ذینفع عملیات صنعت بیمه هستند کد حقوقی یا شناسه ملی برایشان تعریف نشده و چنین کدی وجود خارجی ندارد.
فتاحیانی: متولیان شناسة ملی متقاعد شدند که شناسة ملی جداگانه و ارتباط پدر فرزندی هم بدهند و از یک سال گذشته این کار را آغاز کردهاند.
نقیبی: در حال حاضر کد کردن اشخاص حقوقی در صنعت بیمه فارغ از مشکلات استانداردسازی معضل است. کد ملیِ تکراری برای کدینگ یک سیستم عارضه است. ما مجبور شدیم به مشتری حقوقی از این نوع کد جانبی تخصیص دهیم؛ وبرای شناسایی پدر فرزندی شرکت اصلی و فرعی تعریف و از این طریق اینها را به یکدیگر متصل کردیم که موجب تکراری شدن کد شناسه ملی در اشخاص حقوقی شده است.
بسیاری از بیمهگذاران حقوقی نیز کد ملی ندارند و در ثبت آنها و فروش بیمهنامه به آنها با مشکلات بسیاری مواجه هستیم. در سیستم سنهاب برای کد یکتا دادن به این نوع بیمهنامهها موانعی ایجاد شده است که خود مانع فروش است.
اگر بخواهیم جمعبندی کنیم در عین حال که شرکتها کدینگ مختص خود را دارند از نظر نحوة ایجاد کدینگ و استراکچر آن با یکدیگر متفاوت هستند و نبود استاندارد مناسب در شکلگیری کدینگ واحد، گردش اطلاعات در صنعت بیمه دچار اختلال است؛ مثلاً قصد دارید برای یک مشتری بیمهنامه صادر کنید و نیاز دارید که بدانید این مشتری در شرکتهای بیمة دیگر چه بیمهنامههایی دارد و نسبت خسارت او چقدر است کسب همة این اطلاعات مستلزم وجود کدینگ واحد است؛ چراکه کدینگ واحد بستر و نیاز اساسی گردش اطلاعات در صنعت است و در نبود آن، نمیتوانید به یک ارزیابی درست از یک مشتری در سطح صنعت بیمه برسید.
برای انجام اکچوئری نیز هر کارشناسی میتواند در سطح شرکت خود تحلیل انجام دهد؛ ولی اگر بخواهد در سطح صنعت یک موضوع را مورد تحلیل قرار داده و بر اساس آن نرخدهی کند به دلیل نبود ادبیات و قواعد یکسان بین شرکتها چنین چیزی مقدور نیست. اکچوئر نیاز دارد که یک سری اطلاعات عملیات بیمهگری شرکتهای مختلف با رعایت امانتداری، امنیت و محرمانگی اطلاعات بتواند یک سری اطلاعات فنی در اختیارش قرار بگیرد تا یک اکچوئر بتواند مطالعات لازم را انجام دهد و قیمتگذاری کند که به دلیل نبود این زیرساخت در صنعت بیمه این نیاز قابل پاسخدهی نیست. یکی از اساسیترین نیاز برای گردش اطلاعات بین شرکتهای بیمه اطلاعات بیمههای کنسرسیومی است که به دلیل نبود زبان مشترک این امکان فراهم نیست.
بد نیست اشارهای به یکی از نیازهای اساسی گردش اطلاعات در صنعت اشاره کنم اگر کدینگ واحد در صنعت شکل بگیرد و زبان مشترک بین سیستمهای مکانیزه شرکتها ایجاد شده و گردش اطلاعات تسهیل شود تبادل اطلاعات و صورت حساب اتکایی ـ اختیاری فیمابین شرکت واگذارنده و پذیرنده به راحتی و به صورت برخط فراهم میشود که یکی از نیازهای اساسی مدیریتهای اتکایی است.
قلاتی: اجازه دهید به یک عارضة مهم دیگر هم اشاره کنم؛ متأسفانه بعضاً شرکتهای بیمه اطلاعات پایهای خود را به عنوان ابزار رقابتی در نظر میگیرند و علاقهای ندارند اطلاعات پایة خود را که با صرف انرژی جمعآوری کردهاند با بقیة شرکتهای بیمه به اشتراک بگذارند؛ در حالی که امروز چنین ابزار رقابتیای کارساز نیست و لازم است از یک اطلاعات پایه با کدینگ یکسان استفاده کنیم.
* آقای نعمتی به نظرتان برای تبیین یک مدل مفهومی باید از کجا آغاز کنیم؟
نعمتی: سؤال مهمی است و پاسخ به آن کمی دشوار است. موضوع کدینگ از دل مدلسازی دادهها بیرون میآید؛ به تعبیر دیگر وقتی میخواهید یک سیستم دستی مثلاً سیستم حسابداری را طراحی کنید مدام در مسیر رفت و برگشت بین ابتدا و انتهای کار هستید؛ یعنی به طور مداوم باید در نظر داشته باشیم که در پایان از سیستم چه انتظاری داریم و باید چه خروجیهایی از سیستم قابل دریافت باشد و سیستم باید قادر به پاسخگویی به چه سؤالات و نیازهایی باشد تا از الان سیستم را به گونهای معماری کنیم که در انتها نتایج مورد نظر قابل حصول باشد؛ بنابراین شناسایی اقلام اطلاعاتی پایه و کدینگ آنها از جمله موارد نیازمند توجه ویژه است.
اگر به این موضوع عمیقتر نگاه کنیم متوجه ابعاد استراتژیک بودن آن هم میشویم؛ مثلاً اگر اهداف شرکت بیمه (لحاظ شده در استراتژی) منحصر به داخل شرکت باشد تمام تمرکز روی نیازمندیهای درونی شرکت خواهد بود و از ارتباطات برون شرکتی صرف نظر خواهد شد؛ بنابراین اصلاً به همخوانی کدینگاش با بیرون از صنعت اهمیتی نمیدهد؛ ولی اگر وسعت استراتژي، همکاری با دیگران قرار گیرد، بدیهی است که باید به نحو دیگر عمل شود. کشور ما همواره در شرایط تحریم نخواهد بود و در آن زمان برای همکاری با کسب و کارهای جهانی، نیاز به همکلامی سیستماتیک با سایر کسب و کارهای جهانی خواهیم داشت و اگر هم اکنون به این موضوع فکر نکنیم، فرصت را از دست میدهیم و در پساتحریم با چالش بزرگ روبهرو خواهیم شد.
بنابراین پیشنهاد من برای نقطة شروع این است که چشمانداز خودمان را تعامل با کسب و کارهای بینالمللی اتخاذ کنیم و متناسب با آن از استانداردهای مختلف بینالمللی به ویژه استانداردهای کدینگ جهانی استفاده کنیم و تا دیرتر نشده، سیستمها، اطلاعات و کسب و کار بیمه را با الگوهای رایج و غالب استاندارد جهانی همسان کنیم.
* به نظر شما برای رسیدن به آن باید کارگروهی در بیمه مرکزی شکل بگیرد؟
نعمتی: قطعاً نیاز است. به نظرم قبل از دیتامدل، استراتژی اهمیت بسیاری دارد.
* استراتژی بخشی از دانش است.
نعمتی: اگر استراتژی را بخشی از دانش در نظر بگیریم بله کاملاً درست است باید در ابتدا شکل بگیرد و در این امر حضور فقط بیمه مرکزی نمیتواند مفید باشد؛ بلکه باید با مشارکت همة شرکتهای بیمه کارگروهی تشکیل و با لحاظ نیازمندیهای همگان کدینگ مورد نظر تولید شود.
* این مسئله چقدر اهمیت دارد؟
نعمتی: به نظرم ارزش و جایگاه آن آنقدر بالاست که میتوان برای آن یک نهاد در صنعت بیمه تحت عنوان استانداردسازی ایجاد کرد. بهتر است این نهاد خارج از بیمه مرکزی بوده ولی مستقل یا زیر نظر بیمه مرکزی و با همکاری شرکتهای بیمه باشد. اهمیت داده و استاندارد بودن آن در صنعت بیمه در حدی است که اگر بگوییم صنعت بیمه، صنعت مدیریت داده است، بیراه گفته نشده است.
فتاحیانی: همانطور که آقای نعمتی بیان کردند این سؤال پیچیده و پاسخ به آن دشوار است و مدل مفهومی نیز برای کاهش پیچیدگیهاست؛ یعنی قبل از اینکه به یک مدل برسیم باید به یک معماری درست برسیم. معتقدم؛ باید گوشهچشمی به داشتههایمان داشته باشیم و قدر آن را بدانیم و علامت سؤالی بگذاریم که آیا همة زندگی، همین کدینگ واحد است؟ چون همة این صحبتها در مورد دادههای ساختاری است. شاید تا چند سال قبل اهمیت تولید دادههای ساختاری و مصارف آن بیشتر از دادههای غیر ساختاری بود؛ ولی امروز کاملاً بالعکس شده است و ۸۰ درصد دیتایی که در بیزینسها در مورد آن تصمیم میگیرند دادههای ساختاری است.
به این ترتیب با تمام تفاسیر و مشکلاتی که بیان کردیم داراییهای بسیار خوبی داریم؛ مثلاً حداقل در ساختار یکپارچگی داریم یا یک اشتراک ۸۰ درصدی در دیتا داریم. صنعت بیمه با فیلترهای سنهاب در بخش عمدهای یک کدینگ دارند گاهی ممکن است این کدینگ اختلافاتی با یکدیگر داشته باشد.
به مزیتهای کدینگ واحد اشاره کردیم؛ اما باید به مشکلات و ضررهای آن نیز اشاره کنیم؛ اگر همة شرکتهای بیمه بخواهند با یک کدینگ واحد فعالیت کنند به یک نهاد عریض و طویلی نیاز داریم که همیشه گوش به فرمان باشد و در صدم ثانیه پاسخگوی همه باشد در غیر این صورت کدینگ واحد به خوبی تشکیل نمیشود.
* بستگی دارد که چقدر کدینگ را گسترش دهیم.
فتاحیانی: البته میتوانیم تکنیکهایی به کار ببریم و از تکنولوژی استفاده و آن نهاد عریض و طویل را به یک سامانه و فرآیند تبدیل کنیم؛ ولی استراتژیست و تصمیمگیر این نهاد اهمیت بسیاری دارد؛ بنابراین مپینگ، نگاشت و مزیت رقابت و انعطافپذیری آن اهمیت بسیاری دارد و کانکتد بودن بیزینسها یکی از اصول تحول دیجیتال است و تحول دیجیتال نیز انتخاب نیست؛ بلکه اجبار است یعنی پدیدهای است همچون کرونا که رخ داده و باید قوانینی مثل ماسک زدن را رعایت کرد تحول دیجیتال نیز به همین شکل است که بر مبنای مشتری میچرخد و مدلهای کسب و کاری شما باید به گونهای باشد که بتوانید بر مبنای فناوری مدل کسب و کار خود را تغییر دهید و یکی از اصلهای آن کانکت بودن است. یکی چنین احساس نیازی دارد و از لایة کسب و کار و استراتژی ادامه میدهد و یکی احساس نیاز نمیکند و ادامه نمیدهد.
اگر بخواهیم مکانیزمِ خشک و شلاقی و خاصی بابت کدینگ یکتا طراحی کنیم شاید مزیت رقابتی و جذابیت را از بین ببریم؛ بنابراین این مکانیزم باید انعطاف خاصی داشته باشد و شرکتهای بیمهای که آن را میخواهند بتوانند از آن استفاده کنند و شرکتهای بیمهای که آن را نمیخواهند باید عواقبل آن را نیز قبول داشته باشند.
* نهاد ناظر برای یکپارچگیسازی باید وجود جدی داشته باشد.
فتاحیانی: نهاد ناظر میتواند این استاندارد را داشته باشد. فریمورکها از جایی آغاز میکنند و از جایی به بعد شما را رها میکنند و به پیادهسازی نهایی نمیرسند. آنها خط و ربط و مسیر را نشان میدهند و یک سری الزامات دارند و یک سری اختیارات. وقتی کار آغاز میشود عدهای باید آن را پیادهسازی کنند و اینجاست که بحث انعطاف و رقابت مطرح میشود و در ابتدا باید مدل مفهومی آن نهاد مورد نظر شکل بگیرد؛ حتی کمیته یا سندیکا متولی آن باشند. وضع موجودی که در مورد آن بحث کردیم جزئیاتی دارد که این شناخت باید کامل شود و نیازمندیها هم کنار آن قرار بگیرند؛ چون وضع موجود را مشاهده کردیم؛ ولی وضع مطلوب را ندیدیم. در مرحلة بعد باید نگاشت نهادی انجام شود؛ به تعبیر دیگر متولیها مشخص شوند.
در مرحلة بعد مدیریت نهاد باید مشخص شود آیا تکنولوژی به این نهاد کمک میکند؟ باید چیز زندهای وجود داشته باشد؛ امروز در دنیا یکی از چارچوبهای مدیریتی که همة شرکتها حتی داخلی نه بین صنعتی درگیر آن هستند مستر دیتا منیجمنت یا دیتا گاورننس است یکی از اقدمات این دو یکی کردن کدها و یکسان کردنِ همگن کردنهاست که استراتژیها و تکنیکهای خاص خود را دارد؛ اینکه چه کسی متولی و پاسخگو باشد و … همة اینها باید به عنوان نیازمندی وضع مطلوب در نظر گرفته شوند.
در مرحلة بعد برای اجرا باید اقداماتی انجام دهیم تا مثلاً سنهاب یا نهاد مورد نظر کارها را انجام دهند.
در مورد طراحی مفهومی باید اشارة کوچکی داشته باشم و آن اینکه آنچه صنعت بیمه متولی اصلی آن است اینکه دیانای دیتای صنعت بیمه را درست تشخیص دهد. امروز خطرات، کد ندارند یا خطر و پوشش جدا از یکدیگر هستند. ممکن است با آگاهی برای یک خطر چندین پوشش مختلف تعریف شود. پوششها بیمهنامه نیستند؛ بلکه در رابطه با آن خطر و حادثه، خطکش هستند؛ اگر همة اینها اتفاق بیفتند و طراحی بیمهنامهها چه در صدور و چه در خسارت و چه در الحاقیه و چه در فرایندهای دیگر بر مبنای زبان مشترک باشند بسیار خوب خواهد بود. به نظرم مسئولیت اصلی سازمان ناظر این است که این استانداردها را ایجاد کنند و بقیة کارها را میتوان به صنف و بقیة واگذار کرد. همة اینها میتوانند ضرورتها و الزامات فریمورک باشند در این صورت است که متوجه میشویم؛ دیتایمان چقدر به نوآوری صنعت بیمه کمک میکند.
* مدل مفهومی میگوید که ما چه گامهایی را برداریم که کدینگ واحد به بهترین شکل ممکن و در کوتاهترین زمان اجرا شود.
قلاتی: برای پاسخ به سؤال شما به صحبت قبلی خود بازمیگردم و آن اینکه باید احساس نیاز را به وجود بیاوریم.
من اولین گام را به وجود آوردن احساس نیاز در این حوزه میبینم. برای به وجود آوردن احساس نیاز در این حوزه باید دورنمایی به دوستان ارائه کنیم که اگر کدینگ یکسان ایجاد شد دورنما چیست و چه دستاوردهایی خواهیم داشت. برخی از دوستان تصورشان این است که فقط کدها یکسان میشوند و بعد از آن فقط دردسرهای بهروز نگهداری این اطلاعات پایه یکسان در ذهنها پر رنگ میشود.
قدم بعدی این است که عدهای از خبرگان صنعت بیمه هم از حوزة بیمه و هم حوزة آیتی دور یکدیگر جمع شوند و در مورد هر کدام از رشتههای بیمهای نیازسنجی کنند که کدام یک از اطلاعات پایة ما به این نیاز دارد که در مورد آن کدینگ یکسان ایجاد کنیم. امروز بالغ بر دو الی سه هزار قلم دیتایی در صنعت بیمه داریم که همة آنها اطلاعات پایه هستند؛ اگر بخواهیم سنگ بزرگ برداریم و بگوییم باید برای کل 2 الی 3 هزار قلم دیتایی کدینگ یکسان ایجاد شود قطعاً به آن نخواهیم رسید؛ بنابراین مهمترین قدم، نیازسنجی است؛ مثلاً کدینگ خودروها فعلاً ضرورت اول است و … .
* مبنا را میتوان استانداردهای جهانی گذاشت و از هنگام اجرا اولویتبندی کرد.
قلاتی: درست است باید اولویتبندی کرد. اینکه بگوییم دو هزار قلم دیتایی داریم و همه را کدینگ یکسان ایجاد کنیم کسی به آن علاقهمند نخواهد بود.
* نقطة مطلوب کجاست؟
قلاتی: در این مورد نه بیمه مرکزی به تنهایی میتواند تشخیص دهد و نه یک شرکت بیمه و نه یک متخصص حوزة آتی. اگر این ضرورت در دیدگاه مدیران ارشد شکل بگیرد در مورد هر کدام از رشتههای بیمهای میتوان یک کارگروه متشکل از خبرگان آیتی و کسب و کاری آن رشته شکل داد.
* دستهبندیها باید مشخص شوند یا باید به زندگی و غیر زندگی تقسیم کنیم یا اشخاص و غیر اشخاص و …؟
قلاتی: اولویت در صنعت بیمه با رشتههای خودرو و درمان است. بیشترین حجم پرتفوی صنعت بیمه را این دو تأمین میکنند و در قدمهای بعد میتوان به سراغ سایر رشتههای بیمهای رفت.
* آقای نعمتی به نظر شما این دستهبندی درست است یا باید کل رشتهها را در نظر داشت؟
نعمتی: به نظرم باید کل رشتهها را در نظر بگیریم؛ ولی برای شروع میتوانیم از یک نقطه آغاز کنیم؛ اما در نهایت باید کل رشتهها را در نظر گرفت.
قلاتی: بحث من هم شروع کار است؛ ولی در نهایت اینکه این موضوع چطور باید انجام شود این است که بیمه مرکزی به تنهایی نه میتواند این کار را انجام دهد و نه وظیفة اوست؛ ولی شرط لازم و به تعبیری رکن اساسی برای برای این قضیه است.
* چه چیزی پیشنهاد میکنید؟
قلاتی: فکر میکنم ذیل بیمه مرکزی باید یک دپارتمان یا یک شرکت شکل بگیرد و موضوع را به عنوان یک کار بسیار مهم به افراد کاملاً خبره سپرد. کسانی که در این شرکت فعالیت میکنند باید خبرة کسب و کاری باشند و از نظر آیتی نیز بتوانند با توجه به نیازی که اعلام میشود ابزار مناسب را فراهم کنند.
* در اینجا دو بحث مطرح میشود؛ یکی نقطة اجرا و دیگری زمان اجراست حال تا نقطة اجرا باید چه اقداماتی انجام داد؟
قلاتی: برای راهاندازی این شرکت باید نمایندگان بیمه مرکزی و نمایندگان سندیکا در حوزة کسب و کار و متصدیان آیتی صنعت بیمه حضور داشته باشند. به نظرم شاکلة این نهاد باید از این جمع تشکیل شود تا در مورد هر کدام از اولویتهایی که تعیین میشوند و دربارة ساختار صحبت کنند. ما نمیتوانیم آنقدر ایدهآلگرایانه پیش برویم که اصل موضوع فدای بحثهای دیگر شود. برای این موضوع باید طراحی درستی انجام داد و مثلاً به شرکتهای بیمه این امکان را داد که در زمانهای فورس یک کد موقت برای رفع نیاز فوری خود استفاده کنند؛ ولی بعد از آن حتماً ساز و کاری وجود داشته باشد که کد موقت به کد دائم تبدیل شود.
مشکل صنعت بیمه فقط عدم وجود کدینگ واحد نیست؛ در بسیاری اوقات عدم واحد بودن فرایندها نیز آسیبهای جدی بسیاری میرساند؛ البته منظورم این نیست که شرکتهای بیمه را محدود به فرایندهای یکسان و استاتیک کنیم؛ ولی شرکتهای بیمه در نقاطی که باید رفتارهای واحدی داشته باشند کاملاً متفاوت از یکدیگر عمل میکنند؛ چون قوانین تأثیرپذیر هستند؛ مثلاً قانون شخص ثالث در مورد تخفیف عدم خسارت آنقدر تفسیرپذیر است که هر کدام از شرکتهای بیمه به شکل دلخواه خود اجرا میکنند و رویة یکسانی در صنعت بیمه در مورد این موضوع وجود ندارد. قوانین آنقدر تفسیرپذیر هستند که رویههای یکسان هم شکل نمیگیرند و همین امر بعضاً باعث آسیب به نماینده و بیمهگذار و … میشود.
نقیبی: من هم معتقدم که یک متولی تحت هر عنوانی باید برای مدیریت کدینگ واحد صنعت بیمه شکل بگیرد؛ اما در مورد اینکه چطور شکل بگیرد نظر خاصی ندارم؛ ولی مطمئنم؛ اگر ذینفعان این قضیه از جمله شرکتهای بیمه و بیمه مرکزی و متولیان سیستمهای صنعت بیمه در این مجموعه حضور داشته باشند قطعاً نتیجة مطلوبی خواهیم گرفت.
* چه ساختاری داشته باشد و چه کسانی با چه استراتژی و برنامههایی شروعکننده باشند؟
نقیبی: همانطوری که قبلاً عرض کردم هر صنعتی حسب نیاز خود کدینگهای خود را تعریف و ایجاد میکند؛ پس صنعت بیمه اول باید نیازسنجی کند و حسب نیاز خود کدینگ مورد نیاز را دستهبندی و باز حسب نیاز استراکچر هر یک از جداول را تعریف و استاندارد کرده و امکان توسعة آن را هم برای هر شرکتی به صورت اختیاری لحاظ کند.
من با معنیدار کردن کدها مخالف هستم معتقدم کدها باید مستقل از اطلاعات داخل جدول اطلاعات پایه باشد.
به عنوان مثال اگر در کدینگ بیمهگذار نوع فعالیت را وارد کد کنیم با تغییر نوع فعالیت ناگزیر به تغییر کد یا ایجاد کد جدید هستیم که موجب اختلال در سیستم کدینگ است در حالی که با مستقل بودن کد از خصوصیات ان این مشکل را بر طرف کرده و هر خصوصیتی را میتوان در استراکچر آن اضافه یا کم کرد و خللی در موجودیت کد ایجاد نمیشود.
ما در صنعت بیمه دارای چندین گروه کدینگ هستیم.
– کدینگ مشترک عمومی مثل کد شهرها، استانها، بانکها و … که برخی از طریق سازمانهای مربوطه کدگذاری شده و برخی باید در داخل صنعت کدگذاری شود که اگر این کدینگها یک بار شکل بگیرند تغییرات عمدهای نخواهند داشت.
– کدینگ رشتهها زیر رشتهها و خطرات و پوششها و … حسب نظرات و نیازهای آماری و … صنعت بیمه
– کدینگ شمارة بیمهنامه و الحاقیه و … که هم اکنون برای یونیک شدن آن در سطح شرکتها دارای استراکچر خاصی متشکل از کد رشته و کد واحد صدور و سریال است.
– کدینگ اطلاعات پایه اختصاصی هر رشته حسب نیاز صنعت
– کدینگ اختصاصی نمایندهها و کارگزارها و شعب هر شرکت با استفاده از کد اختصاصی بیمه مرکزی به هر کدام از آنها
– کدینگ اطلاعات اساسی و اصلی با متولی خارج از صنعت بیمه مثل اشخاص حقیقی و حقوقی و مراکز خدمات درمانی و بیماریها و داروها و خدمات مراکز درمانی
– اختیاری بودن ایجاد کدینگ اختصاصی داخلی برای مواردی از اطلاعات در هر شرکت که فعلاً نیاز به تبادل بین صنعت نداشته باشد.
بدیهی است؛ پس از شناسایی و تعریف معماری کدینگ اطلاعات پایة صنعت، لازم است سامانه بهروزآوری و به اشتراکگذاری و نگهداری آن ایجاد و در اختیار متولی امر کدینگ برای اجرایی کردن سامانه قرار گیرد.
این سامانه باید بتواند با هماهنگی سازمانهای متولی کدینگ خارج از صنعت بیمه در ارتباط بوده و اطلاعات مربوطه را به روز نگهداری کند.
سیستم عملیاتی کدینگ واحد باید علاوه بر اینکه پاسخگوی صنعت بیمه باشد باید به راحتی بتواند نیاز سازمانهای خارج صنعت و شرکتهای استارتاپ و اینشورتک را نیز فراهم کند.
نعمتی: اجازه دهید در مورد مؤسسة استانداردسازی آمریکا (ANSI) به نکاتی اشاره کنم این مؤسسه خصوصی غیر انتفاعی است که بر روند ایجاد استانداردهای جامع اختیاری برای محصولات، خدمات، روندها، سیستمها و کارمندان آمریکا نظارت میکند. این مؤسسه همچنین استانداردهای آمریکا را با استانداردهای جهانی تطبیق میدهد تا بتوان از آنها به صورت جهانی نیز استفاده کرد؛ مثلاً استاندارد دوربینهای عکاسی تضمین میکند که فیلم مورد نیاز برای آنها در هر جایی از دنیا در دسترس باشد. این یک نمونه از جهانی فکر کردن و عمل کردن است و اتفاقاً ساختار عریض و طویلی است که شکل گرفته تا اهداف گنجانده شده در استراتژی را جامه عمل بپوشاند.
قلاتی: فقط بحث کد مطرح نیست؛ بلکه رویهها هم مطرح هستند.
نعمتی: شما کدینگ را استاندارد میکنید که رویهها همدامنه شوند؛ مانند همان نکتهای که در مورد ریلهای هم استاندارد گفته شد؛ وقتی قصد دارید مسافران را با قطاری از نقطهای به نقطة دیگر منتقل کنید باید استاندارد ریلگذاریتان در طول مسیر بین دو نقطه همخوان و یکسان باشد.
نعمتی: موضوع استاندارد اهمیت جهانی دارد به قدری که مؤسسهای همچون (ANSI) تشکیل شده است این مؤسسه به مؤسسات استاندارد سایر کشورها لایسنس میدهد تا الگوها و روشهای این مؤسسه را برای استانداردسازی در نظر بگیرند تا در کل دنیا یکپارچهسازی محقق شود.
ما در صنعت بیمه به دادههایی از بیرون صنعت نیاز داریم و متولی آن موظف است نیازهای ما را به لحاظ اکوسیستم کشوری در نظر بگیرد و در مقابل ما هم در صنعت بیمه موظفیم همین نقش را در قبال آنها ایفا کنیم. یعنی ممکن است ما دیتاهایی تولید کنیم که داخل صنعت برایمان کاربردی نداشته باشند؛ ولی باید ویژگیای داشته باشند (از استانداردی معین تبعیت کند) تا نیاز فرایندهای دیگری را که در خارج از صنعت بیمه، به این اطلاعات نیاز دارد، پوشش داده شود؛ مثلاً برخی سازمانها در قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز یا قانون پروندة سلامت ایرانیان دیتاهایی از یکدیگر نیاز دارند که باید استاندارد معینی داشته باشند که متأسفانه به دلیل عدم وجود این استاندارد در کسب و کارهای همکار، کماکان اجرای این قوانین با مشکلات عدیده روبهروست یا برای قانون شخص ثالث و مادة ۴۱ آنکه به سامانة جامع تصادفات مربوط است سازمانهای بسیاری باید با یکدیگر همکاری کنند در حالی که از سال ۹۵ که این قانون تصویب شده دائماً بین اورژانس، ناجا، راهداری، پزشکی قانونی، بیمه مرکزی و قوة قضائیه جلسه برگزار می شود؛ ولی به دلیل نا همخوانی استانداردها و رویهها، هنوز این تکلیف قانونی اجرایی نشده است.
* کدینگ واحد در صنعت بیمه نیز همخوانی ندارد.
نعمتی: این موضوع نیز ما را دچار مشکل میکند؛ ولی در استانداردسازی باید فکری به حال آن کنیم.
قلاتی: در صورت وجود کدینگ یکسان در صنعت بیمه بین صنعت بیمه و صنایع دیگر یک مپینگ ایجاد خواهد شد نه ۳۵ مپینگ.
نقیبی: در اولین روزهایی که مشغول تهیه سیستمهای عملیاتی بیمه باربری وارداتی بودیم ذینفع بیمهنامه را که عموماً یکی از شعب بانکها بود (بدون بیمه اعتبار تخصیص داده نمیشود) تصمیم گرفتیم کدینگ شعب بانکها را ایجاد و مورد استفاده قرار بدهیم؛ بنابراین دیتای تمام بانکها و شعبات را از شرکت خدمات انفورماتیک دریافت کرده و به عنوان اطلاعات پایه بانکها و شعب بانکها مورد استفاده قرار دادیم به این ترتیب دوستان اگر میخواستند بانک ذینفع انتخاب کنند به راحتی میتوانستند ولی حسب مورد و اعلام واحدهای صدور متوجه شدیم که برخی شعب جدید در سیستم نیست؛ اگر حسب اعلام واحدها کدینگ را ایجاد میکردیم اعتماد به دیتاروز بهروز از دست میرفت؛ بنابراین درصدد دریافت اطلاعات بهروز از بانکها شدیم که متأسفانه موفق نشدیم و ناچار به بهروزآوری آن با اظهار واحد صدور انجام شد و کمکم اعتبار اطلاعات از دست رفت تا اینکه به همین دلیل کدینگ را رها کردیم؛ بنابراین مراودات اطلاعاتی با درون صنعت، یک داستان و با بیرون صنعت داستان دیگری دارد.
فتاحیانی: ۱۰ سال پیش کد ملی به تازگی رونق پیدا کرده بود و اتباع خارجه آن زمان کد ملی نداشتند، یکی از شعب ما برای آنها کد ملی ایجاد و برای آنها بیمهنامه صادر کرده بود؛ اما از وزارت کشور ما را خواستند که شما چه کاری کردهاید؟ بیمهنامه را به وزارت کشور برده بودند و گفته بودند این کد ملی ماست شناسنامة ما را بدهید ما تبعة ایران شدهایم. میخواهم بگویم متولی اهمیت بسیاری دارد. در کد ملی مشخص است و ما درکش میکنیم؛ ولی برای چیزهای دیگر ممکن است درکش نکنیم؛ ولی به همین اندازه مهم است که متولی خود کدگذاری و نگهداری کند.