فرصت سوزی در بازاریابی شرکت های بیمه /حاجی اشرفی

بدون احترام گذاردن به ایده ها و پیشنهادهای اجرایی افراد خلاق و بدون مقدمه سازی و پی ریزی پایه های انجام اصولی یک برنامه، هرگز هیچ کسی موفق نشده و نخواهد شد.

گاهی مطالبی که به طنز در شبکه های اجتماعی و رسانه ها مطرح می گردد، درعین ساده و کوتاه بودن بقدری پر مفهوم و تاثیر گذار است که به اندازه حجم یک کتابچه حاوی پیام است. دقت در آن حکایت از یک واقعیت شغلی و یا رفتار اجتماعی دارد. یکی از این مثال ها راجع به مرد روستایی هست که هرروز صبح که از جلوی یک مکان مقدس رد می شدو رو به امامزاده می کرد و درخواست دعا برای خودش که در یکی از قرعه کشی های بانک ها برنده شود تا با پول آن زندگی خودش را رونق دهد.این قضییه تکرار می شد تا اینکه یک شب به خواب او می آید و می گوید: میرزا تو اول برو یک حساب بانکی باز کن تا من دعا که کردم بتونی برنده شوی!

 

این لطیفه در عین سادگی تاکید بر این نکته دارد که بدون مقدمه و برنامه ریزی و تدوین هدف هیچ شخصی در حرفه خود به موفقیت نخواهد رسید .

 

در طی سال های فعالیتم، بخصوص در این چند ساله اخیردر زمان گفتگو با افراد و در حین مذاکرات شغلی دقت بسیار زیادی به کلمات و جملات افراد مقابل خود می نمایم و سعی بر شناخت افکار آنان و برنامه های کاری آنان از جملاتی که بیان می نمایند دارم. بارها شده در حین گفتگو با افراد، جمله و پیشنهاد اجرایی و عملیاتی را مطرح می نمایید و بلافاصله طرف مقابل می گوید: ما خودمان این را ازقبل می دانستیم و بفکر اجرای آن افتاده ایم! و یا اینکه ما خودمان این را بهتر می دانیم! بارها از چنین اشخاصی سوال نمودم که اگر می دانید و اگر قادر به اجرای این مورد پیشنهادی هستید چرا تاکنون آن را انجام نداده اید و چرا این کار و فعالیت در نزد شما و در شرکت شما به زمین مانده است و انجام نمی شود!؟

 

انتهای پاسخ این افراد سکوت است !!!!!همین !!!!

 

ما در مذاکرات مدیران و کارشناسان و مشاورین هموطن عادت کرده ایم که روند مذاکره را اینطور ببینیم که طرف مقابل بدون توجه به اینکه دقت نماید که شما چه می گویید و منظور غایی شما از گفتن این ایده و طرح چیست، فقط منتظر است جملات شما تمام شود و با گفتن من خود می دانم و یا ما خود قادر به انجام این کار هستیم. کل ایده و عملیات اجرایی پیشنهادی شما را رد نماید. چه اتفاقی بعد از آن می افتد؟ یا ایده و طرح شما بطور ناقص اجرا می شود و بدون نتیجه مناسب پس از مدتی متوقف می گردد و یا اینکه از همان بدو امر به کنار گذاشته می شود. به همین سادگی! بعد انتظار داریم با این نوع برخورد از موضع بالا و مبتنی بر«من خود می دانم» برنامه های کسب و کار فردی و سازمانی پیشرفت هم بکند!

 

بدون احترام گذاردن به ایده ها و پیشنهادهای اجرایی افراد خلاق و بدون مقدمه سازی و پی ریزی پایه های انجام اصولی یک برنامه، هرگز هیچ کسی موفق نشده و نخواهد شد و فرصت های تولید ثروت و اشتغال بواسطه همین طرز تفکر «ما خودمان بهتر می دانیم»، «ما خودمان اجرا خواهیم نمود»، فرصت های توسعه را می سوزانیم. مثل همان مثال مرد روستایی که بدون افتتاح حساب در خواست اجابت دعا می کرد! ما هم بدون یک برنامه ریزی و اجرای مقدمات یک طرح بازاریابی انتظار کسب موفقیت و نتیجه مطلوب را داریم!

 

نتیجه چه می شود؟ هیچ چیز!؟ بعد از مدتها با یک خستگی روحی و جسمی و صرف هزینه مالی و زمانی آن برنامه بازاریابی و فروش را ناقص به کناری می گذاریم و مجدد با همین روش و نگاه به پیرامون خود شروع به فعالیت بعدی می کنیم، بدون اینکه تغییری در نگرش خود برای حصول موفقیت ایجاد کنیم .همین!

 

تا زمانیکه به ایده ها، افکار و پیشنهادات سازنده دیگران و حقوق معنوی افراد در دنیای کسب و کار احترام نگذاریم و تا زمانیکه به جوانان و اشخاص خلاق اجازه ورود به عرصه و پیاده سازی طرح های خلاقانه را ندهیم؛ در همین وضعیت فعلی و چمبره سکون، بازار بیمه می ایستد و تکان نخواهد خورد. در این سال ها بواسطه ازدیاد دانشکده ها و مراکز آموزش عالی و در دسترس قرار گرفتن منابع خارجی، باب تکرار جملات و کپی کردن نوشته های نویسنده های غربی و تکرار و تکرار مبانی تئوری رونق گرفته و ابدا اثری از پیشنهاد طرح های بومی و الگو برداری و اجرای آن در شرایط ملی و لحاظ تغییرات با توجه به ویژگی های فرهنگی اجتماعی و اقتصادی دیده نمی شود. جالب اینکه ابدا به تجربه و راه رفته دیگران در عرصه فعالیت که بخشی از سرمایه و حافظه ملی محسوب می گردد، توجه نمی شود و همه می خواهند چرخ را خود اختراع کنند!

 

اگر مطالعه تطبیقی با آنچه در حوزه بازاریابی در داخل و خارج کشور در حوزه بازار بیمه نداشته باشیم و اگر برنامه ریزی دقیق در تولید و روش های عرضه خدمات بیمه نداشته باشیم، به مانند همین چند ساله نیروهای ارزشمند انسانی و مادی بازار بیمه بدون بهره وری مناسب هرز خواهد رفت و در واقع ما به جای فرصت سازی، فرصت سوزی در بازاریابی بیمه کرده ایم. نمایندگان و کارگزاران بیمه اگر بخواهند در این بازار موفق شوند باید از روزمرگی فاصله گرفته و فرصت های خلق بازار پایدار برای خود ایجاد نمایند. اولین گام، تشکیل بانک اطلاعات مشتریان است و تمرکز بر آن اطلاعات، معجزه بعد از آن در بازاریابی رخ خواهد داد.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

7  ×    =  70