دومینوی تمرکز ریسک در صنعت بیمه و اقتصاد / محمود فراهانی

حادثه ماهشهر درس‌های زیادی برای اقتصاد و از همه مهم‌تر صنعت بیمه دارد.نگارنده آرزو دارد که کمترین خسارت ممکن به پتروشیمی ابن سینای ماهشهر به عنوان یک سرمایه ملی وارد آمده باشد اما اعداد خسارت چندان به ارزوهای ما کاری ندارند و در واقعیت اغلب متفاوت است. در ماهشهر حادثه می توانست کل مجموعه را در خود فرو بلعد .بیایید فرض را بر همین عدد بگذاریم. در این صورت چه اتفاقی می افتاد.

1-  بنیان و فلسفه وجودی صنعت بیمه در جوامع امروزی مبتنی بر توزیع ریسک است.بدین معنا که بیمه گذار برای این که ریسک کمتری را متحمل شود از ظرفیت های بیمه استفاده می کند و بدین گونه بخشی از ریسک خود را به بیرون از خود منتقل می کند. این در حالی است که صنعت بیمه ما با تمرکز ریسک  در داخل عملا ناقض تعریف بنیادین بیمه رفتار کرده و با متمرکز کردن ریسک های بزرگ در خود عملا ریسک خود را از آستانه تحمل بالاتر برده است.اگر صنعت بیمه به همین تعریف بنیادین توجه کند قطع به یقین رسک های بزرگ حوزه بیمه اتکایی را به خارج از خود هدایت خوهد کرد.

فرض کنیم 500میلیون یورو در حادثه اخیر خسارت وارد شده باشد. نتیجه چنین وضعیتی چه خواهد شد: اگر نرخ هر یورو را حدود 4هزار تومان در نظر بگیریم حدود 2هزار میلیارد تومان خسارت این رویداد خواهد بود. با توجه به اینکه برای پرداخت خسارت نیاز به دارایی هایی با نقدشوندگی بالاست و در نهایت باید به صورت یورویی پرداخت شود تهیه چنین نقدینگی در کوتاه مدت بازار ارز را دچار تلاطم می کند.

از سوی دیگر وقتی به ترکیب حق بیمه تولیدی شرکت های بیمه نگاه می کنیم از حدود 60 درصدی که به انواع بیمه های خودرویی اختصاص دارد نزدیک 50 درصد بیمه شخص ثالث است. همچنین حدود 10 درصد هم بیمه عمر است. یعنی تنها 30درصد ترکیب بیمه های تولید شده به میزان 22هزار میلیارد تومان به بخشهای غیر از اتومبیل و عمر اختصاص دارد.طبعا چنین ترکیبی صنعت بیمه ما را به شدت شکننده و دارای ریسک بالا می کند. اثر این شکنندگی بر بازارهای سهام به صورت کاهش قیمت سهام شرکت های بیمه و شرکت زیان دیده منعکس خواهد شد.

در بازار قیمت محصولات آن حوزه (در این رویداد محصولات پتروشیمی) بالا رفته و بازار این محصول را دچار نوسان می کند. طبعا در مسیر زنجیره تامین و توزیع این محصول نیز اثر دومینویی خواهد داشت. حال فرض کنیم دو تا سه خسارت بدین شکل بر صنایع ما عارض شود طبیعی است پیش بینی اثرات چنین پدیده ای بر اقتصاد و از جمله صنعت بیمه و صنایع خسارت دیده چندان دور از ذهن نیست. همه اینها تنها ناشی از وجود نگاه تمرکز ریسک در صنعت بیمه داخلی است. در حالی که این صنعت باید به شکل مسئولانه ای ریسک های این چنین را از درون خود به بیرون توزیع کند.

2-  حال وضعیت صحیح یعنی حرکت بر مسیر توزیع ریسک را بررسی کنیم. یک شرکت بیمه اتکایی بین المللی معتبر شرکت های بزرگ ما را بیمه کرده باشد. چون ارز لازم برای جبران خسارت از خارج ازکشور می آید و نگرانی درباره سرعت پرداخت خسارت نیست اثرات منفی رویدادهایی همچون حادثه ماهشهر بر بازار و اقتصاد صنایع مختلف به شدت کاهش یافته و دوره بازسازی سازمان خسارت دیده نیز به کوتاه ترین زمان ممکن تبدیل خواهد شد.به تعبیر دیگر وجود یک نگاه منطقی و غیر منفعت طلبانه به مقوله بیمه باعث می شود آرامشی ارزشمند به اقتصاد داخلی هدیه شود.

3-  انتخاب با ماست. هم می توانیم به تجربه های بین المللی اعتماد کنیم هم می توانیم چرخ را از نو بسازیم و در آخر به فلسفه واقعی ایجاد صنعت بیمه که مبتنی بر توزیع ریسک است پی ببریم. تجربه بین المللی می گوید ریسک های بزرگ را از اقتصاد داخلی به بیرون توزیع کنید. این مسئله تنها مختص به کشور ما نیست. در تمام کشورها چنین نگاهی وجود دارد. به تعبیر دیگر در ریسک‌های کوچکی چون شخص ثالث جامعه دارندگان خودرو با دادن حق بیمه‌های پایین تامین خسارت حوادث احتمالی برای هر یک از اهالی خود را قابل تحمل می کنند در ریسک های بزرگ کشورهای جهان با ایجاد بیمه های بین المللی پرداخت چنین خسارت هایی را سهل الوصول می کنند. در واقع یک تعاون جهانی برای پوشش ریسک های احتمالی برای صنایع بزرگ کشورها ایجاد شده است. به نظر می رسد صنعت بیمه داخلی ما باید به این نگاه توجه داشته باشد و اگر مایل است از منافع  این نگاه بهره مند شود می تواند به خرید سهام شرکت های بیمه بین المللی مبادرت کنند. این شرکتها به دلیل اینکه در بورس های بین المللی قرار دارند همیشه سهام آزادی برای خرید وجود دارد که شرکت های داخلی آن را خریداری و از منافع پوشش ریسک های بزرگ به صورت منطقی بهرمند شوند.

4-  در اقتصادهای سالم به دلیل رقابتی بودن دو مقوله را را می بینیم: اول اینکه سود نهایی هر یک از صنایع چندان تفاوتی با هم نمی کند. اگر هم در سالهایی تفاوت کند بازار عرضه و تقاضای  سرمایه بین صنایع به سمتی می رود که در نهایت  تعادل سود بین بازارها به وجود می آید. چنین روندی باعث می شود که در اقتصادهای سالم سود نامعقول به کسی ندهند.  این پدیده در اقتصادهای ناسالم به شکل دیگری بروز می کند. در هر نقطه از اقتصاد که پول مفتی در قالب رانت یا هر شکل دیگری جابجا میشود در جایی دیگری از اقتصاد حفره ای به تناسب آن پول مفت جابجا شده ایجاد می شود که در کوتاه مدت اثر مخرب خود را بر کل اقتصاد گذاشته و باعث تضعیف شود. بر همین اساس بازیگرانی که مایلند در بلند مدت در بازار حضور داشته باشند چاره ای ندارند که مانع توزیع پولهای مفت بین خود یا افراد سود جویی که نگاهی کوتاه مدت به بازار دارند شوند. با این حال باز هم انتخاب با ماست که به پولهای مفت چشم بدوزیم و آینده صنعت و اقتصادمان را فدا کنیم یا اینکه به سمت اقتصاد سالم همراه رفتاهای سالم و منطقی باسود های معقول حرکت کنیم.

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

  ×  7  =  49