قسمت اتکایی برای خودش دبیرخانهی بزرگی داشت که هر ماه یک کمد بزرگ از نامهها و صورت حسابها پر میشد. حساب کردم در سال بالای 100 هزار برگ پرینت گرفته می شد. حساب کنید فقط هزینهی نگهداری پرینترها چقدر میشد و هزینه ی معالجه دست افرادی که باید آنرا امضا می کردند آنهم در سه نسخه!/ چالش اصلی ما با شرکتها این بود که برخی شرکتها در ثبت اسناد حسابداریشان بهروز عمل نمیکردند و تاخیر داشتند. رویه های حسابداری در مورد شناسایی حق بیمه سنوات آتی یکسان عمل نمی شد. تسعیر نرخ ارز به روشهای متفاوت انجام می گرفت و در حوزه ارقام مربوط به واگذاری قانونی با توجه به تاخیر صورت حسابها با ارقام سنهاب مغایر بود.
به گزارش ریسک نیوز به نقل از نشریه بیمه داری نوین وقتی پای صحبت بانی سنهاب نشستیم صحبت های محمد غفاری خیلی جذاب تر از آنی بود که پیش بینی می کردیم. نحوه زیست وی از یک سود و نحوه همکاری که از ابتدا با بیمه مرکزی داشت همگی بر جذابیت مصاحبه افزود.
غفاری متولد شهر قم و دانش آموخته رشته مهندسی برق مقطع ارشد است و به واسطه علاقه ای که به حوزه برنامه نویسی داشته از زمان دانشجویی در این مسیر گام برداشته موفقیت های خوبی هم در این خصوص کسب کرده است.
نحوه همکاری غفاری با بیمه مرکزی ساده تر اتفاق افتاد اگر چه بعد از حدود 12 سال پیچیده تمام شد.
از ابلاغ آیین نامه هایی مرتبط با توسعه فناوری اطلاعات و تجارت الکترونیک در سالهای اولیه دهه 80 سالها گذشته بود که بیمه مرکزی به فکر به روز رسانی زیرساخت های فناورانه خود افتاده بود. پای صحبت های محمد غفاری که می نشینیم بسیار خواهیم آموخت.
این گفتگو را در سه بخش منتشر می کنیم.
قسمت اول را خواندیم قسمت دوم از پی می آید:
تفاوت این کر را با دنیا مقایسه کردید؟
بعد از عملیاتی شدن کار تبلیغات زیادی شد و در بیمه مرکزی در خدمات الکترونیک دستگاه های اجرایی دولت اول شد. البته فقط بحث سنهاب نبود و واقعا تیم فناوری اطلاعات بیمه مرکزی از جان و دل کار می کردند و همان موقع دیتاسنتر بیمه مرکزی هم به بهره برداری رسید که کار بزرگی بود. شما وقتی کارتان را درست انجام دهید، مقاومت شکسته میشود. درست است که چالش پیش رویتان قرار میگیرد،اما وقتی چالش را درست حلوفصل کنید مقاومتها از بین میرود. نکتهی مهم دیگر، کوچک کردن مساله است. بعدها که در مورد کُرنویسی در بیمهگری جهان تحقیق کردم متوجه شدم اگر قرار بود واقعا کُر بیمه تهیه کنیم نباید کار را به صورت انجام می دادیم. آنها از سمت ریسک وارد میشوند و ما از سمت حقبیمه وارد می شویم و خیلی وقتها اطلاعات زیادی از ریسک نداریم. آنها طوری سرمایهگذاری می کنند که اگر ضریب خسارت 100% درصد بود هم سود کنند و هم خسارت را پرداخت کنند و ما اینجا فقط دنبال کاهش ضریب خسارت هستیم. درواقع سیستم بیمهگری در کشورهای پیشرفته چیز کاملاً متفاوتی است. حتی هنوز هم دید برخی از مسئولان بیمه مرکزی روی حقبیمه است در حالیکه در نظر نمی گیرند صنعت بیمه بر روی چه اقیانوسی از ریسک قرار گرفته است.
خلاصه بردروها الکترونیکی شد و سال 1392 حدود 95 درصد از اطلاعات بیمهی مرکزی مبتنی بر ریز اطلاعات شد. چون بیمهی ایران هنوز میگفت یکسری اطلاعات در شعب شهرستانهاست و در ستاد وجود ندارد. ما فضایی برای اینها پیشبینی کردیم که تحت مغایرت 5 درصد در بوردروها بیاوریم. یعنی طبق بوردروها ما 5 درصد ریز اطلاعات نداشتیم. بیمهی مرکزی هم 5 درصد انحراف دیتا را پذیرفت.
داده ها در این مرحله ETL می شد. که شامل استخراج، انتقال و بارگزاری داده ها بود در هر کدام از این مراحل داده ها پاک سازی می شد و لیست داده های دارای اشکال به شرکتهای بیمه جهت بررسی و رفع مشکل ارسال می گردید.
* درستیآزمایی را چطور انجام میدادید؟
با حداقل شرایط. مثلا با همین رابطهی بیمهنامه و الحاقیهی خسارت یا رابطهی شبکهی فروش. مثلا رعایت میکردیم که حداقل یک کد شبکهی فروش وجود داشته باشد، شبکهی فروش شناسنامهدار باشد و تاریخها معتبر باشد. تاریخهای نامعتبر را حذف میکردیم. خلاصه مغایرتهای حداقلی را برطرف میکردیم تا حداقل ریزش داده را داشته باشیم.
وقتی صورتحساب های اتکایی به سیستم حسابداری ارسال می شد، مجددا اصرار بر این بود که سه نسخه ی فیزیکی از اسناد چاپ و امضا شود و یکی را به حسابداری می رساندند و یکی را هم با پست به شرکت بیمه ارسال می شد در حالیکه هر دو نسخه ی الکترونیکی در همان لحظه هم برای حسابداری و شرکت بیمه رفته بود. بخش دبیرخانه بیمهی مرکزی غوغایی بود. مدام نامه از شرکتهای بیمه میآمد و برمیگشت. صورتحسابهای هر ماه باید بهصورت کاغذی بایستی ارسال می شد و هیچکدام زیر بار نمی رفتند که نسخه ی الکترونیک را قبول کنند می گفتند اسناد مالی بدون کاغذهای امضا شده بی ارزش است. سال اول 20 هزار صورت حساب صادر شد. قسمت اتکایی برای خودش دبیرخانهی بزرگی داشت که هر ماه یک کمد بزرگ از نامهها و صورت حسابها پر میشد. حساب کردم در سال بالای 100 هزار برگ پربنت گرفته می شد. حساب کنید فقط هزینهی نگهداری پرینترها چقدر میشد و هزینه ی معالجه دست افرادی که باید آنرا امضا می کردند آنهم در سه نسخه!.
بارها پرسیدیم این چه روالی است؟ شخصا رفتم پیش آقای میرآقازاده رئیس اداره حسابداری اتکایی بیمه مرکزی و موضوع را به ایشان گفتم. ایشان گفتند ما هم موافق این فرایند نیستیم چون ما هم مجبوریم آنها را در سیستم حسابداری بصورت دستی وارد کنیم ولی سالهاست که این روال شده و تغییر آن به سادگی امکان پذیر نیست. گفتم: «میخواهید روال اصلاح شود؟ دیگر اسناد را بهصورت دستی نگیرید و ما هم اسناد الکترونیکی بصورت اتوماتیک تبدیل به سند حسابداری می کنیم آنهم با فشردن یک دکمه!. گفت: «آیا این شدنی است؟» گفتم: «بله مطمئن هستم.» ایشان هم سفت و سخت ایستاد و گفت از این بهبعد دیگر دیتا وارد نمیکنیم. خانم نوحی ما را خواست. به همراه آقای مهندس کیان رفتیم خدمتشان. ایشان گفتند: «شما دارید کار ما را خراب میکنید. این اسناد مالی است و باید حتماً به صورت کاغذی باشد. حسابرس از ما اسناد و مدارک کاغذی میخواهد و همه صورتهای مالی زیر سوال می رود.» گفتیم: «ما چیزی را حذف نمیکنیم. همه اسناد و مدارک درون سیستم حسابداری هم بصورت الکترونیکی وجود خواهد داشت و هر وقت بخواهند می توانند پرینت بگیرند.» در این مقطع زمانی، تحریمها تازه شروع شده بود و شرکت سان دیگر به ایران سرویس نمیداد. یک نرمافزار حسابداری گمنام به قیمت یک صدم قیمت سان از شرکتی خریداری شد که به نظرم ده برابر سان کار میکرد و مدیر آن هم همکاری خوبی داشت و در هیچ کاری نه نمیآورد.
همه این کارها که شده بود باز همه منتظر کاغذ بودند. میگفتند تا کاغذ را نفرستادند تایید نکنید. صبر کنید تا کاغذ بیاید. تا مدتها افراد از پایین کاغذ میآورندند بالا، از بالا کاغذ میآوردند پایین!. آقای کریمی رییس کل بعضی وقتها از طبقات بازدید میکردند. یک روز ما در واحد حسابداری نشسته بودیم و مشغول کار بودیم، ایشان آمدند و این رفتوآمدها را که دیدند تعجب کردند و پرسیدند: «اینها چیست؟» گفتیم: «نسخههای کاغذی است.» گفتند: «مگر سیستم نداریم ما؟» گفتیم: «چرا ولی گفتهاند باید نسخههای کاغذی هم برسد.» گفت: «چه کسی گفته؟ همه را بریزید بیرون. اگر دیگر از اینجا کاغذ بیاید پول کاغذها از حقوقتان باید پرداخت کنید.» و این گونه بود که کاغذ حذف شد و کل فرایند اصلاح شد!. حتی دیگر برای شرکتهای بیمه هم کاغذ نرفت و از طریق سیستم اتوماسیون اداری چارگون ارسال می گردید.
نگاه ما در طراحی سیستم، عملیاتی بود یعنی همیشه فرایندهایی را حتی بدون آنکه در قرارداد ما ذکری از آن برده باشد انجام می دادیم که گرهی از فعالیتهای پیچیده باز کند. برای خیلی از آنها هیچ گاه پرداختی نشد ولی همین که خروجی کار دیده می شد خستگی کار از یاد می رفت.
برخورد دکتر کریمی با شما چگونه بود؟
آقای کریمی روز آخر خیلی از من تشکر کرد و خاطرهای به این مضمون برایم تعریف کردند. گفتند: در کودکی یادم میآید پدرم در ایام محرم نوحه میخواند و بعضی وقتها میداد من نوحه را بخوانم اما من چون بچه بودم کسانی که نوحه را گوش میدادند زیاد با من همراهی نمیکردند. آنوقت پدرم بلندگو را میگرفت و میگفت: «اگر جرات نوحه خوانی ندارید حداقل با این که نوحه میخواند همراهی کنید.» من هم به همکاران می گویم که اگر جرات انجام دادن کار را ندارید، حداقل با آن همراهی کنید.
کدام بخش از بیمه برای شما جذاب بود؟
بیمهی اتکایی یا reinsurance یکی از جاذبههای بیمه برای من بود. اتکایی بهشدت محاسبات پیچیدهای دارد و کار سختی است ولی در عینحال بسیار جالب است. یک بیمه گر اتکایی در سطح جهانی از شرکتهای بیمه ای که ممکن است خودشان هم از شرکتهای دیگر ریسک را قبول کرده باشند، قبولی اتکایی می پذیرد و قطعا می داند اگر هر حادثه ای در جهان اتفاق بیفتد ممکن است است از چندین مسیر خسارت بایستی پرداخت کند. حالا شما حساب کنید چقدر این فرایند می تواند پیچیده باشد و دادن نرخ و شرایط قبولی هم بالطبع کار مشکلی است. شرکتهای بزرگ اتکایی دنیا بدون یک نرم افزار اتکایی فوق العاده قطعا موفق نخواهند بود.
بحث اتکائی اختیاری کی مطرح شد؟
بحث اتکایی اختیاری در همان فاز طراحی کر مطرح شد و ما آن را هم از سیستم بردروی کاغذی خارج کردیم و مشابه اتکایی اجباری فرایند تا بخش حسابداری اتکایی به انجام رسید. اسم سنهاب را هم آقای دکتر کریمی پیشنهاد دادند که مخفف «سامانهی نظارت و هدایت الکترونیک بیمهی مرکزی» بود. اما واقعیت این است که در آن مقطع در نرم افزار سنهاب درد حوزهی نظارت، کار خاصی انجام نمی شد. این اسم از تابستان 1390که بهوجود آمد، تبلیغ زیادی روی آن شد و چون محصول قابللمسی داشت، این اسم در صنعت بیمه جا افتاد. شرکتهای بیمه به شدت با سنهاب درگیر شده بودند و بخشی از کار روزمرهی آنها شده بود، درواقع نام سنهاب بیشتر به خاطر عملیاتی شدنش بر سر زبانها افتاد. شروع سنهاب با بیمهی اتکایی بود که البته فقط اتوماسیون فرایند بود و بیشتر میتوان گفت به نوعی سیستم حسابداری اتکایی بود.
بعد از رفتن دکتر کریمی و امدن آقای امین فرایندها چگونه دنبال شد؟
بعد از رفتن ایشان، آقای امین از بیمهی البرز رییس کل بیمهی مرکزی شدند. کار ما تقریباً با بیمهی مرکزی تمام شده بود و قرارداد پشتیبانی رایگان یکساله هم به پایان رسیده بود. یک روز آقای مهندس نوروزی به من گفتند در جلسهای که با رییسکل جدید داشتند، ایشان گفتهاند این سنهاب چیزی نیست که بیمهی مرکزی میخواهد. ظاهرا گفته شده بود بابت بخش اتکاییِ، بیمهی مرکزی باید شرکتی تاسیس کند و آن شرکت این کارها را انجام دهد و قرار نیست بیمهی مرکزی تا ابد کار اتکایی انجام دهد که لازم شود برای آن نرمافزاری تهیه کند. حتی شنیدم که گفته شده بود نرمافزار را کنار بگذارید، چون کار ما در حوزهی نظارت است و اتکایی واحدی جداگانه است. ایشان حتی در جریان فیلدهای اطلاعاتی سامانه سنهاب نبودند. پاورپوینتی درست کردیم و برای ایشان نمایش دادیم. ایشان بعد از دیدن موجودیتها و فیلدها نظرشان عوض شد و گفتند: «اینها همان چیزهایی هستند که ما میخواهیم. هم حق بیمه و هم خسارت را در فیلدها دارید پس میتوانیم با اینها نظارتمان را انجام دهیم.» آقای میرزایی معاونت نظارت وقت بیمه مرکزی مامور شدند که سامانه سنهاب را به یک سیستم نظارتی تبدیل کنند. البته سنهاب چرخی بود که راه می رفت و نمی شد به این آسانی از کارش انداخت. خلاصه آقای میرزایی گفتند در اینخصوص جلساتی میگذاریم و شما را هم در آن شرکت میدهیم. با واحدهای نظارت مالی، بیمهی اتکایی، نظارت بر اموال، بیمههای اشخاص، شبکهی فروش ادارات مختلف جلسات گذاشتیم. راستش را بگویم تازه در این جلسات بود که با اصول بیمه و آیین نامه های آن آشنا شدم.
همیشه ایشان میگفتند: «عمر مدیریت کوتاه است و ممکن است من فردا نباشم.» هر روز جلسه می گذاشتند میگفتند: «من سیستم را جلسه بعد میخواهم.» البته ما بعضی وقتها فردای جلسه برایشان سیستم را دمو می کردیم. با نظارت بر شبکه فروش جلسه گذاشته شد و مقرر شد تمام شبکهی فروش صنعت بیمه در سنهاب ثبتنام کند و اطلاعات خود را وارد نمایند.
* یادتان هست آقای امین گفتند نمایندههای دوشغله را مشخص کنید؟ دو هزار نمایندهی دوشغله استخراج شد.
بله دقیقاً. وقتی اطلاعات شبکه ی فروش جمع آوری شد، اطلاعات به نهادهای زیرربط ارسال شد و مشخص شد که تعداد زیادی بر خلاف آیین نامه شغل دیگری دارند که بنا شد شرکتهای بیمه در فرصت مقرر مساله را رسیدگی نمایند.
* هیچگاه گزارش تخلف و مغایرتی وجود داشت که ریشهاش نه در درون سیستم، بلکه بهدلیل قصوری باشد که از سمت نماینده یا شرکت اتفاق افتاده باشد؟ منظورم چیزی است که جنس تخلف یا قصور داشته باشد.
صنعت بیمهی ما صنعتی به شدت سفارشی است. چیزی که اتفاق افتاده بیشتر اوقات ناشی از عدم وجود سیستم و برنامهریزی بود. مثلا بسیاری از شرکتهای بیمه وقتی میخواستند به فردی کد نمایندگی اعطا کنند قبل از آنکه فرد فرایند دریافت کد را طی کند در سیستم بیمه گری به آن کد تخصیص می دادند که ببینند اصلاً میتواند بازاریابی و فروش بیمه نامه داشته باشد؟ و این خلاف قوانین و مقررات بود. در حالیکه که باید پس از داشتن یک سری شرایط اول آزمون می داد. درواقع بعضی فرایندهای جاری برخلاف قانون بود. در سنهاب به واسطه همین صورتحسابهای اتکایی اجباری از طریق پیمایش کد های صدور بردروها به همین مغایرتها پی برده می شد. در پالایش اولیه بردروها متوجه شدیم که حدود 60 هزار کد صدور در سیستم وجود داشت در حالیکه نصفشان دارای هویت مستند نمایندگی بودند. در آن زمان آقای میرزایی معاونت نظارت وقت به شرکتهای بیمه فرصت داده شد که موارد را اصلاح کنند. بعضیهایشان لغو و بعضی دیگر با ارایه مهلت از مسیر درست رفع مغایرت شدند. درواقع پالایش شبکهی فروش انجام شد.
در حوزه نظارت مالی چه فرایندهائی طی شد؟
نظارت مالی داستانهای زیادی داشت. نظارت مالی چند قسمت مختلف دارد؛ نظارت بر حوزهیهای اتکایی، نظارت بر سرمایهگذاریها و نظارت بر ذخائر و توانگری مالی. البته در حال حاظر چارت سازمانی چیز دیگری شده است. اساس کار از صورتهای مالی شرکتهای بیمه شروع می شد. اطلاعات را از شرکتهای بیمه دریافت و آنالیز میکردند. فکر کنم الان آقای حقوردیلو در این قسمت هستند و قبلاً آقای جعفری بودند. اولین نکته اعتبار سنجی اطلاعات صورتهای مالی بود. با آنکه صورتهای مالی توسط حسابرس رسیدگی می شد اغلب دارای مغایرت با جمع اطلاعات ارسالی در بردروها بود و این با تطبیق یادداشتهای صورتهای مالی با اطلاعات سنهاب اتفاق افتاد. در حوزه سرمایه گذاریهای هم آیین نامه های مربوطه از طریق همان صورتهای مالی بررسی می شد و در حوزه نظارت بر بیمه های اتکایی بر اساس ظرفیت قبولی و واگذاری هر شرکت بیمه از اعداد و ارقامی که از صورتهای مالی استخراج می شد بیمه نامه های صادره تک به تک کنترل و موارد مغایر جهت ثبت واگذاری ها به سامانه قبولی و واگذاری سنهاب ارسال می گردید که خود دنیایی اطلاعات داشت.
* در اینجا چه چالشی با شرکتها داشتید؟
چالش اصلی ما با شرکتها این بود که برخی شرکتها در ثبت اسناد حسابداریشان بهروز عمل نمیکردند و تاخیر داشتند. رویه های حسابداری در مورد شناسایی حق بیمه سنوات آتی یکسان عمل نمی شد. تسعیر نرخ ارز به روشهای متفاوت انجام می گرفت و در حوزه ارقام مربوط به واگذاری قانونی با توجه به تاخیر صورت حسابها با ارقام سنهاب مغایر بود.
* یکی از تخلفاتی که شکل میگرفت رسوب مالی از سمت نمایندهها بود. درست است؟
به نظرم نظارت مالی یکی از حوزه های بسیار موفق نظارت در سامانه ی سنهاب بود.
* اما بحث مغایرتها هنوز وجود دارد و ما ظرف دو سه سال گذشته در مورد مغایرت اطلاعات سنهاب با شرکتهای بیمه گزارشهایی منتشر کردهایم. تجربهی شما در این خصوص چیست؟ مغایرت بیشتر از سمت بیمهی مرکزی است یا شرکتها بیمه؟
میدانید که صورتهای مالی شرکتهای بیمه در بخش سود و زیان حالت ماتریسی دارد. یعنی رشتههای بیمه در ستون و عملیات سود و زیان در سطر قرار میگیرد. از این طریق امکان تعیین سود و زیان هر رشته ی بیمه وجود دارد. اما عملا اطلاعات به چنین تفکیکی در شرکتهای بیمه ثبت و نگهداری نمی شد و اصولا معلوم نبود پولی که شرکت بیمه از رشته ثالث دریافت کرده در کدام بخش سرمایه گذاری شده. به همین خاطر اکثر موارد تسهیم به نسبت می شد. در مورد مغایرت تا زمانی که رویه های حسابداری یکسان نشود و مبنای تهیه صورتهای مالی اطلاعات سامانه سنهاب یعنی آن چیزی که از چک لیستهای نظارتی عبور کرده مبنا نشود، مغایرت وجود دارد. اگر شرکتهای بیمه در زمینه ثبت های مالی طبق دستور العمل های بیمه مرکزی بدون تاخیر اقدام کنند و همه اطلاعات صدور و پرداخت خسارت را به لحظه با حفظ الزامات بیمه مرکزی ارسال کنند هیچ مغایرتی نباید وجود داشته باشد. بیمه مرکزی اصولا غیر از بخش اتکایی اجباری و اختیاری هیچ اثری در صورتهای مالی شرکتهای بیمه ندارد که بخواهد منشا ایجاد مغایرت باشد.
* این فرایندها آنلاین بود یا آفلاین؟
اطلاعات در ابتدا بصورت آفلاین بود و در مقاطع روزانه واکشی (ETL) می شد. بعد از آن با راه اندازی سامانه کد یکتا در رشته ی ثالث و بعدها در سایر رشته ها آنلاین شد و دریافت کد یکتا اجباری شد.
* و کد یکتا آنجا بهوجود آمد؟
بله به هر عملیاتی که شرکت بیمه ارسال می کرد، کدی تخصیص می دادیم به عنوان کد پیشنهاد و بعد درصورتی که دادها فاقد مغایرت با آیین نامه ها و مغایرت می شد اجازه تخصیص آن به یک شماره بیمه نامه داده می شد. این فرایند چالش زیادی در شرکتهای بیمه ایجاد کرد و باعث تغییر و تحولات زیادی در سامانه های بیمه گری شرکتهای بیمه شد.
* اما نکتهای بود که چندین بار سیستم را زیرورو کرد.
نه سیستم زیرورو نمیشد. تمام مواردی که سامانه به آنها کد نمی داد ناشی از عدم اجرای آیین نامه و مقررات در سامانه های بیمه گری بود. مخصوصا در قانون جدید شخص ثالث و انتقال تخفیفات تا مدتها هیچ شرکتی تغییرات مورد نظر قانون را پیاده سازی نکرده بود و وقتی ما شاخص های آن را فعال کردیم بسیاری از اطلاعات به درب بسته می خورد.
ادامه دارد…..
دیدگاه شما چیست؟