قدرت خبرنگار بر حق پاسخ خواستن استوار است / آزاده محسنی

گذری بر تجارب یک خبرنگار از فعالیت در صنعت بیمه؛

ریسک نیوز/ آزاده محسنی: تصمیم دارم در این نوشتار بیشتر از تجربه خود در زیست بوم حرفه خبرنگاری بگویم؛ آنچه خوانده ام، دیده ام و آنچه آموخته ام.

درسی که میلان کوندرا به من داد

میلان کوندرا نویسنده مشهور و شناخته شده اهل چک در کتاب معروف خود، جاودانگی، در جایی بر حرفه روزنامه نگاری تمرکز می کند و با اشاره به سلسله گفتگوهای اوریانا فالاچی روزنامه نگار، نویسنده و مصاحبه گر شهیر ایتالیایی، مصاحبه های وی را فراتر از گفتگوهای ساده می داند و می گوید: این گفتگو ها نبرد بودند و این نبردها نشانه زمانه ما بود.

میلان کوندرا دوران اوریانا فالاچی را از حیث حرفه روزنامه نگاری متفاوت می خواند چرا که معتقد است، روزنامه نگاران دریافته بودند که مطرح کردن سوال صرفا یک کار حرفه ای و عملی برای گزارشگر نیست که محجوبانه با کتابچه و مدادی در دست به جمع آوری اطلاعات بپردازد.

به اعتقاد کوندرا، روزنامه نگار فقط کسی نیست که سوال می کند بلکه کسی است که دارای حق مقدسی برای پرسیدن است.

کوندرا با استناد به تغییر شگرفی که فالاچی در خبرنگاری ایجاد کرد، نکته کلیدی را ثبت می کند: قدرت روزنامه نگار بر حق پرسیدن استوار نیست بلکه بر حق پاسخ خواستن استوار است.

مرور این قسمت از کتاب جاودانگی میلان کوندرا برای من به عنوان خبرنگار و روزنامه نگاری که بیش از ده سال است در حوزه تخصصی صنعت بیمه فعالیت می کنم، این رهاورد را دارد که خبرنگارم پس می پرسم و برای پرسشم پاسخی شفاف و واضح می خواهم.

خبرنگار بنابر اصول حرفه ای روزنامه نگاری کارش پرسش گری است تا جائی که به شفافیت منتهی شود؛ اما آیا فضای صنعت بیمه ایران برای پرسش گری بدون واهمه مهیا است؟

بدون شک صنعت بیمه نیز جزئی از کل است و گذری بر وضعیت مطبوعات در ایران نشان می دهد، ایران در قعر جدول آزادی مطبوعات قرار دارد.

اما تجربه زیسته من به عنوان خبرنگار حکایت از آن دارد که در راه پرسشگری مسیری متفاوت را پیمودم.

زمانی بود که برای پرسش گری از برخی مدیران با در بسته و شکایت قضائی و تهدید روبرو شدم و حتی تا پای بازداشت هم رفتم، زمانی هم بوده که پرسش گری من و سایر همکاران رسانه ای با برخورد منطقی روبرو شده و مدیران را وادار به تغییر در مسیر شفافیت کرده است.

اما بدون شک برنده میدان آن مدیرانی بودند که نقد و پرسش گری رسانه را چراغ راه آینده خود قرار دادند و به سمت اصلاح و بازآفرینی رفتند.

تکلیف مدیرانی هم که نقد رسانه ها را بر نتابیدند مشخص است، ما همچنان هستیم و آنها رفته اند!

خبرنگار پرسش گر یک سیستم پیش هشدار است

زیست بوم صنعت بیمه ذینفعان مختلفی دارد؛ اما مهمترین ذینفع این زیست بوم بیمه گذار است چرا که بیمه قرار است آرامش و اطمینان خاطر را برای جامعه به ارمغان آورد و هدف غایی خبرنگار نیز بنابر تعهد و مسئولیت حرفه ای باید در مسیر آگاهی بیمه گذاران باشد اگرچه که شرکتهای بیمه، تشکل های صنفی، نهاد ناظر، شبکه فروش، استارت آپ ها و کسب و کارهای نوین و مراکز آموزشی و …  نیز اجزاء دیگر این اکو سیستم هستند که در پهنه فعالیت یک خبرنگار تخصصی هر کدام جایگاه خود را دارند.

زمانی که مدیری در راهبری یک شرکت مطلوب عمل نمی کند، آیین نامه های مصوب را رعایت نمی کند، خدمت رسانی بهینه ای ندارد، صورتهای مالی اش آغشته به ریسک است، خودبخود خطر مدیریتی را افزایش می دهد، برند و شهرت شرکت متبوع خود را دچار خدشه می کند و در نهایت این بیمه گذار است که متضرر می شود، نمونه اش را در ماجرای ناتمام بیمه توسعه دیدیم و شنیدیم که چگونه یک شرکت بیمه به دلیل نارکارآمدی مدیران و نهاد های ناظر فعالیتش متوقف شد.

بنابر آنچه گذشت، رسانه های تخصصی و خبرنگاران پرسش گر می توانند در کاهش ریسک های مدیریتی در صنعت بیمه اثر گذار باشند و نقش سیستم پیش هشدار را ایفا کنند.

اما سوال اینجاست که چرا یک مدیر باید از گزارش پیش هشدار یک خبرنگار ناراحت شود؟ اگر مبنای گزارش انصاف و شفافیت باشد، این گزارش نه تنها به زیان مدیر نیست که می تواند برای تداوم فعالیت وی راهگشا باشد.

بدون شک گزارش های رسانه ای وقتی به مدیران ارشد صنعت بیمه آلارم می دهد که آگاه باشید و راهکار مطلوب اتخاذ کنید، می تواند به مرور به یک بازوی نظارتی تبدیل شود.

مدیران صنعت بیمه دنبال آرامش نباشند

از آنجا که در این نوشتار تلاش کردم از تجربه های خود بگویم به یاد جمله دوستی افتادم که عنوان داشت: رسانه ها نباید آرامش صنعت بیمه را بهم بزنند.

سوال اینجاست که در اینجا منظور، آرامش مدیران است یا آرامش بیمه گذاران؟

بدون شک مخابره اخبار و گزارش های انتقادی مبتنی بر اصول حرفه ای روزنامه نگاری نه تنها بر هم زننده آرامش بیمه گذار نیست که در نهایت آرامش خاطر را به آحاد جامعه تزریق می کند چرا که وجود رسانه های پرسش گر و نقاد می تواند به رشد صنعت بیمه، کاهش فساد، کم شدن تقلب و تخلف و قانون مداری کمک کند.

مصداق بارز این امر توقف فعالیتهای بیمه توسعه به دلیل عدم ایفا تعهدات است و معتقدم اگر رسانه ها کار خود را به درستی انجام می دادند و با تهیه گزارش های نقادانه و پرسش گری، مدیران بیمه توسعه و نهاد ناظر را وادار به پاسخ گوئی می کردند شاید الان شرایط دیگری برای این شرکت بیمه رقم می خورد.

شرکت بیمه ای که به دلیل ناکارآمدی مدیران، آیین نامه های مصوب شورای عالی بیمه را رعایت نکرد، با سرمایه گذاری های نامناسب، باعث افزایش ریسک نقدینگی در شرکت شد و نهایتا کار به جائی رسید که بیمه گذاران را به چهارراه جهان کودک کشانید تا به دنبال حقوق از دست رفته شان باشند.

در این راستا وظیفه حرفه ای خبرنگار، ایجاد آرامش در جامعه است نه مدیرانی که به دلیل منافع شخصی، برند صنعت بیمه را به خطر می اندازند.

حتی مدیرانی که عملکرد مطلوبی دارند نیز نباید از تیررس نقد خبرنگاران در حاشیه امن باشند چرا که بنگاهداری هر لحظه می تواند انها را در خطر ریسک جدیدی قرار دهد که شاید خود بر آن اشراف نداشته باشند اما این ریسک می تواند از دید یک خبرنگار پنهان نماند.

دشواری زیست اخلاقی

فضای حرفه ای حاکم بر صنایع مالی در عملکرد رسانه های تخصصی بی تاثیر نیست. در صنایعی که اخلاق در آنها رنگ می بازد نمی توان انتظار حضور حرفه ای رسانه را داشت چرا که بدون شک زد و بندهای مدیریتی ، فساد مالی، تقلب و تخلف، ناپایداری مدیریتی و … بر زیست بوم این صنایع که یکی از اجزاء آن رسانه است، اثر می گذارد.

نگارنده در سال 98 دو گزارش مبسوط در خصوص مغفول ماندن منشور اخلاق حرفه ای صنعت بیمه که سالها پیش در سندیکا تدوین شد، به رشته تحریر درآورد که همچنان ضرورت پرداختن بدان احساس می شود.

جستجو در فضای گوگل در خصوص منشور اخلاق حرفه ای در صنعت بیمه هم در نوع خود جالب است چرا که نتایج این جستجو نشان می دهد اغلب شرکتهای بیمه دارای منشور اخلاقی هستند، اما چقدر به این منشور پایبند هستند؟ پاسخ این سوال چندان سخت نیست، کافی است به شرایط موجود نگاهی بیندازیم.

رستم فلاح پژوهشگر و مدرس اخلاق حرفه ای در کتاب خشت اول می نویسد: اخلاقی بودن در کسب و کار دشوار است چرا که باید از منافع خود بگذریم و گذشتن از منافع خود کاری داوطلبانه، دشوار و ماجراجویانه است اما جذاب و افتخار آمیز است.

وی ادامه می دهد: اما صرف نظر از منافع خود هم لزوما اخلاقی نیست و دشواری زیست اخلاقی این است که در واقع اخلاق، جمع میان منافع خود و دیگری است.

این پژوهشگر در ادامه پرسش مهمی مطرح می کند: چگونه می توانیم به خودمان خدمت کنیم و به موفقیت برسیم بدون انکه به منافع دیگری آسیب بزنیم؟

به نظر شما در صنعت بیمه سنجه های اخلاقی تا چه اندازه موفق عمل کرده اند و آیا اعضا این زیست بوم اعم از نهاد ناظر، شرکتهای بیمه، شبکه فروش، شرکتهای فناور، ارزیابان خسارت، تشکل های صنفی، پژوهشی و رسانه ها  توانسته اند به صورت نسبی میان منافع خود و دیگری تناسب برقرار کنند؟

اگرچه قصد ندارم، نیمه خالی لیوان را ببینم اما برخی اخبار در صنعت بیمه از تضاد منافع و تزلزل زیست اخلاقی خبر می دهند.

در این راستا به نظر می رسد، توجه به منشور اخلاقی در صنعت بیمه و همچنین پایبندی شرکتهای بیمه به سنجه های اخلاقی ضرورت دارد.

البته ذکر این نکته نیز ضروری است که متاسفانه در صنایعی مانند بیمه که دولتها نقش پررنگی در آن بازی می کنند به دلیل وجود رانتهای دولتی نمی توان انتظار تامین منافع کلیه ذینفعان در مسیر اتکاء به تعهدات اخلاق حرفه ای را داشت چرا که اساسا این صنایع از زد و بندهای دولتی، دخالتهای مدیریتی، مدیران سفارشی ناکارآمد، رانتهای اطلاعاتی، عدم شفافیت، فساد مالی و … در امان نیستند؛ اما به هر روی تلاش برای داشتن اخلاق حرفه ای از دست روی دست گذاشتن بهتر است.

آنچه که در این نوشتار آوردم حاصل گذار 12 ساله من بر فضای رسانه ای صنعت بیمه بود، آنجا که خبرنگاران پرسشگر حضور داشته اند در نهایت به توسعه و آرامش رسیده، پس ما می پرسیم و پاسخ شفاف می خواهیم.

آزاده محسنیروز خبرنگارصنعت بیمهمیلان کوندرا
نظرات (0)
افزودن نظر