به گزارش ریسک نیوز توصیههای راهبردی صندوقهای بینالمللی برای دولتها، تقویت شفافیت است که دارای ابعاد مختلفی است و بهروزرسانی به موقع آمار و دادهها یکی از شاخصهای اساسی محسوب میشود.
حال چرا در صنعت بیمه آمار سه ماهه که به صورت منظم منتشر میشد بیش از دو سال است که منتشر نمیشود؟ یافتن پاسخ این سؤال و همچنین سؤالات اساسی دیگر از جمله میزان تمیزسازی آمار و کیفیسازی دادهها در صنعت بیمه از دیگر موضوعات میزگرد پیشروست.
حبیب میرزایی معاونت توسعة بازار و شبکة فروش بیمة پاسارگاد که تجربة سالها فعالیت در معاونت نظارت بیمة مرکزی را دارد و در جریان ارتقاء سنهاب در زمان محمدابراهیم امین و عبدالناصر همتی نقش مهمی داشت و همچنین مهدی نوروزی مدیر عامل شرکت بیمة خاورمیانه و رئیس پیشین فاوا در بیمة مرکزی که نظارت هوشمند در زمان وی کلید خورد؛ میهمانان ما در میز سخن نشریه بیمه داری نوین هستند که با هم قسمت اول آن را میخوانیم:
* هدف اصلی این میزگرد توسعة زیرساخت فناوری به سمت کیفیسازی اطلاعات برای همة ذینفعان است. ابتدا مقدمهای دربارة بحث شفافیت با نگاه به دو مقولة مقررات و دوم فناوری ارائه خواهد شد؛ سپس سنهاب را به بحث میگذاریم و در انتها پیشنهادها مطرح میشوند. آقای میرزایی شما ابتدا از منظر قوانین و مقررات بحث شفافیت را پیش ببرید؟
میرزایی: انتشار درست، دقیق و به موقع آمار، رکنی بسیار مهم برای کسب و کار بیمه است. هر چه بیشتر فناوری اطلاعات در خدمت شرکتهای بیمه قرار میگیرد به شفافیت و عملکرد صنعت در مقابل ذینفعان صنعت کمک میکند. آمار بهموقع و دقیق در حقیقت مواد اولیه برای تجزیه و تحلیل و مطالعات بعدی و از مقولات زیرساختی و اساسی برای توسعة صنعت بیمه است. ابتدا لازم میدانم که از بیمهداری نوین تشکر کنم که به این موضوع مهم پرداخته و به نظر من میزگردی است که لازم است صاحبنظران بیشتری در آن مشارکت کنند. نکتة مهم اینکه باید دید چقدر توسعة فناوری اطلاعات به شفافیت اطلاعات به ما کمک میکند و چقدر توانستیم با استانداردسازی تولید و پردازش اطلاعات در این راستا حرکت کنیم.
* قبل از پاسخ به این سؤال و مسئله لطفاً نقطههای ایجاد آمار را که روی آن کار کردید باز کنید.
میرزایی: خط مقدم تولید داده از صدور بیمهنامه شروع میشود؛ وقتی یک بیمهنامه صادر میشود هر چه اطلاعات بیشتری از بیمهگذار و در ادامه جامعة بیمهگذاران وارد سیستم بیمهگری شرکت بیمه شود، شرکت بیمه امکان تجزیه و تحلیل دقیقتری دارد؛ چون دادههای بیشتری در اختیار وی قرار میگیرد و فرآیند بیمهگری تسهیل میشود. تصور کنید بیمهگذاری که میخواهد از شرکتی بیمة عمر بخرد؛ اگر بیمهگر بتواند موازین بیمهگری را در سیستم اطلاعاتی به صورت دقیق تعریف کند؛ مثلاً در بیمة عمر چنانچه وزن، قد و سن و دیگر مشخصات فردی ثبت شوند و اینکه وی چه نوع بیماریها و مسئلة پزشکی دارد یا در معرض آن است؛ اگر این اطلاعات به درستی جمعآوری شوند و به عنوان یک داده قابل اتکا در سامانههای بیمهگری شرکتهای بیمه تولید، تجمیع و ثبت شود این اطلاعات پالایش و دستهبندی میشوند و علاوه بر شرکت بیمه، قسمتهای محوری و عمده نیز به نهاد ناظر گزارش میشود. این اطلاعات در نهایت به سامانة سنهاب انتقال مییابد و قابل تجزیه و تحلیل میشود.
* این اطلاعات چقدر به شرکت بیمه در تصمیمگیریها کمک میکند؟
میرزایی: این دادهها به فرآیند بیمهگری شرکت کمک میکنند و مبنای تصمیمگیری برای ارزیابی ریسک و سپس قیمتگذاری ریسک هستند.
* آیا در عمل هم این اتفاق در شرکتهای بیمه میافتد؟
میرزایی: به دلیل عدم تولید اطلاعات کامل در لحظه آغاز فرایند صدور بیمهنامه عملاً این دادهها قابل اتکا نیستند. با توجه به رقابت شرکتهای بیمه، قیمتگذاری ریسکها خیلی مبانی فنی و ارزیابی واقعی مبنی بر ریز دادهها ندارد. بعضاً بیمهگران بدون اینکه بتوانند قیمت تمامشدة ریسک را به درستی به دست آورند نرخ بیمة خود را اعلام میکنند؛ البته ناگفته نماند ضریب خسارت، یکی از مهمترین مبانی برای تصمیمگیری در مورد نرخهای بیمه است که این شاخص جامع و مانع نیست.
* با این حساب ما در خط مقدم دریافت اطلاعات با چالش اساسی مواجه هستیم؛ اما علل این مسئله چیست؟
میرزایی: خط تولید داده همان لحظة صدور بیمهنامه است که در این قسمت شرکتهای بیمه یک نقطه ضعف دارند و آن اینکه به دلیل تسهیل صدور بیمهنامه پیشخوان سهلالوصول برای جمعآوری اطلاعات ایجاد نکردهاند. در نتیجه کمترین میزان اطلاعات جمعآوری میشود و اینجا یکی از چالشهای اصلی تولید آمار، رقم میخورد. در واقع پایة اطلاعاتی ضعیف در صنعت بیمه شکل میگیرد در نتیجه دادهها ناقص و حداقلی جمعآوری خواهد شد.
* آقای نوروزی، نظرتان را دربارة خط مقدم از دو منظر فروش بیمهنامه و دیگری فضا هنگام فروش در دفتر نماینده بگویید. لطفاً در این مورد به تجاربتان از زمانی که در فاوای بیمة مرکزی بودید نیز اشاره کنید.
نوروزی: در زمان ورود دیتا هنگام ثبت در سامانة شرکتهای بیمه دو قسمت وجود دارد؛ یک سری فرمهای پیشنهاد هستند که توسط شرکتها چاپ میشوند و نمایندگان یک سری سؤال از بیمهگذار میپرسند و اطلاعات را در آن فرمها و معمولاً به صورت دستی پر میکنند، بار اول در اینجا فرمها به طور کامل یا دقیق پر نمیشود. در بخش دوم معمولاً شرکتها برای اینکه میخواهند سریعتر به بخش صدور بیمهنامه برسند بخشی از این اطلاعات را که در فرم پیشنهاد وارد شده است به صورت حداقلی وارد سیستمهای اطلاعاتی میکنند. این بخش اطلاعات از این نظر اهمیت کلیدی دارد که میتوانند در قیمتگذاری بیمهنامه مؤثر باشند. بخش دیگری از اطلاعات که معمولاً در فرمهای پیشنهادات ثبت شده مربوط به بیماریها و اطلاعات پزشکی است که از افراد گرفته میشود. من صحبتم در اینجا بیشتر در حوزة بیمههای عمر است. اتفاقی که میافتد این است که اطلاعات دریافتی لزوماً وارد سیستم بیمهگری نمیشوند و این خود نقص اطلاعاتی را در سیستمها ایجاد میکند.
واقعیت این است در کشور ما سیستمهای بیمهگری بیشتر بر اساس نیازهای مقطعی و ضروری شکل گرفتهاند و لزوماً بر اساس یک مدل کامل از پیش فکرشده طراحی نشدهاند. در نتیجه از همان ابتدا تمام فیلدهای اطلاعاتی که در آینده به بیمهگر کمک میکند تا ریسک را به درستی پیشبینی و مدیریت کند، ناقص وارد سیستم میشوند.
* لطفاً مقداری جزئیتر به این بحث بپردازید و بر اساس دستهبندیهای بیمههای مختلف مثل شخص ثالث، آتشسوزی، عمر و … توضیحاتی ارائه کنید.
نوروزی: در بیمة شخص ثالث بخشی از اطلاعات شامل اطلاعات هویتی و سایر اطلاعات ثبتی از طریق اتصال به سیستم ثبت احوال و دیگر سیستمهای حاکمیتی گرفته میشود.
اطلاعات مربوط به اتومبیل را نیز از ناجا میگرفتیم که متأسفانه امروز این سرویس قطع است؛ ولی این اطلاعات در گزارشات مورد نیاز و حتی در محاسبات ریسک تأثیر داشتند.
طبیعتاً فیلدهای اطلاعاتی تعریفشده با هم تفاوت دارند. زمانی که به سامانة ناجا متصل بودیم دیتاها را فراخوانی و در سیستم اطلاعاتی بازنشانی میکردیم. امروز بخش عمدة این دیتاها توسط اپراتور ثبت میشوند. طبعیتاً زمانی که دیتا توسط اپراتور وارد سیستم میشود به دلیل اینکه سرعت مرحلة صدور به عنوان شاخص اولویتدار از سوی شرکتها مورد تأکید قرار میگیرد طبعاً این دیتاها دچار نقصان میشوند. در ابتدای آغاز به کار سنهاب با دیتاهای عجیب و غریبی روبهرو میشدیم که از سمت شرکتها به بیمة مرکزی ارسال میشوند. این اطلاعات باگهای بسیاری داشتند و اساساً قابل اتکا نبودند. یکی از دلایل مهم همین بود که اطلاعات توسط اپراتور ثبت میشوند.
حتی مواردی که اطلاعات به صورت سیستمی چک میشدند هم قابل اعتماد نبودند، فرض کنید برای کد پستی ده تا یک وارد میشد و سیستم آن را میپذیرفت اطلاعات ناقص به مرکز منتقل میشد و فرایند با نقص پیش میرفت یا دیتاهایی که دربارة کد ملی در سیستم سنهاب از شرکتها دریافت میشد عجیب و غریب بودند؛ وقتی دیتاهای دریافتی را پیمایش کردیم به وفور با کد ملی یا کد پستی تکراری مواجه شدیم. متمرکز کردن اطلاعات در سنهاب و سپس تمیز کردن آن باعث شد تا به مرور وضعیت بهتر شود. با توجه به اتصالاتی که با مراکز اطلاعاتی حاکمیتی مثل ثبت احوال برقرار شد، از باگهای اطلاعاتی سیستم به مرور کاسته شد؛ اما باز هم به صفر نرسید به ویژه با اتفاقاتی که بعداً افتاد؛ یعنی قطع اتصال با سامانة نیروی انتظامی یا بعضاً سامانة ثبت احوال چرا که طبیعتاً شرکتها نمیتوانستند عملیات جاری را مختل کنند؛ بنابراین نمایندگیها مجبور بودند اطلاعات را به صورت دستی وارد فرم و سپس سیستم کنند.
* بخش آتشسوزی و مهندسی چطور؟
نوروزی: به لحاظ فیلدهای اطلاعاتی این نوع بیمهنامهها خیلی ضعیفتر در سیستمهای بیمهگری طراحی و ثبت شدند. به دلیل اینکه محاسبات و مباحث ریسک این نوع محصولات بیمهای پیچیدگیهای خاص بیمهگری داشت در نتیجه ساختار اطلاعاتی چندان استانداردی طراحی نشد.
به ویژه در حوزههای مهندسی، مسئولیت، بیمههای کشتی، هواپیما، نفت و انرژی و … در سیستمهای بیمهگری آنطور که باید و شاید پیشبینیهای لازم در فیلدهای اطلاعاتی حداقل در مقطعی که من در بیمة مرکزی مسئولیت داشتم خیلی دقیق نبود. همانطور که بیان کردم شرکتها فقط به دنبال این بودند که فرآیند صدور را مکانیزه کنند؛ اما چندان دنبال استفاده از دیتا برای ارزیابی و مدیریت ریسک نبودند.
یکی از چالشهایی که از ابتدا در صنعت بیمه وجود داشت این بود که افراد فنی شاغل در بخشهای اتکایی، مهندسی و انرژی، دانش خود را در ذهنها و بعضاً در کشوهایشان نگه میداشتند و به سختی این دانش را به کارشناسان و افراد آیتی منتقل میکردند تا بتوانند سیستم را بر اساس آن طراحی کنند. به نظرم این نقصانی است که کماکان در صنعت با آن مواجه هستیم.
بخشهایی هستند که سعی میکنند کار را منوپول کنند و احساس میکنند که این دانش اگر تبدیل به سیستم شود شاید برای خودشان مخاطرات ایجاد کند.
* جناب میرزایی فرایند تمیز شدن اطلاعات در صنعت بیمه که از خط مقدم آغاز میشود از نظر شما با چه چالشهایی مواجه است؟
میرزایی: ما باید بپذیریم که سرعت ارائة خدمت در کسب و کار بیمه بسیار مهم است؛ اما باید ببینیم چطور میتوان اولاً صحت و سقم آمار را داشت و ثانیاً برای تأمین این خدمات مشتری را خیلی معطل نکرد. تصور میکنم؛ بحث بانک اطلاعاتی و تبادل اطلاعات بین سیستمهای اطلاعاتی موجود به صورت پایدار بسیار مهم است؛ مثالی که آقای نوروزی بیان کردند کمی بیشتر تشریح کنم؛ تصور کنید در بیمة شخص ثالث میخواهیم، بدانیم یک خودرو چه ویژگی و مشخصاتی دارد و دارنده و راننده و استفادهکنندگان از این خودرو هم چه اشخاصی هستند؛ اگر بین سامانة اطلاعاتی ثبت احوال و سامانة اطلاعاتی خودروهای نیروی انتظامی و سامانة سنهاب اتصال برقرار باشد و مبادلة اطلاعات صورت گیرد طبیعی است که بیمهنامه با دادن یک کد ملی و مشخصات خودرو بلافاصله با صحت و دقت در سیستم بیمهگری شرکت ثبت و بیمهنامه به سرعت صادر میشود.
در واقع اگر اتصال پایدار به سامانههای اطلاعاتی برای صنعت بیمه فراهم شود به بهبود کیفیت و تمیزی اطلاعات بسیار کمک میکند.
یکی دیگر از چالشها، فقدان زبان مشترک بین کسانی است که کسب و کار بیمه را میشناسند و کسانی که قرار است این کسب و کار را در قالب فناوری اطلاعات پیاده کنند. این چالشها بخش اعظمی از وقت و انرژی در شرکتهای بیمه را صرف خود میکند. ما در شرکتهای بیمه با پدیدة فاصلة بین نسلی مواجه هستیم؛ به این معنی که کسانی که کار فناوری اطلاعات میکنند از نسل جدید و جوان هستند؛ ولی کسانی که کار بیمهگری را انجام میدهند متعلق به نسل دیگری هستند؛ در نتیجه یک انقطاع نسلی تا حدودی به این موضوع دامن میزند.
این هم یکی از عواملی است که باعث میشود فرایند توسعة متوازن کیفی و کمی اطلاعات با سرعت و دقت لازم پیش نرود. به نظرم باید الزامات آماری پاکیزه و دقیق در چارچوب مقررات، تهیه و ابلاغ شود تا اولاً به یک زبان مشترک برسیم؛ مثلاً وقتی میگوییم «حق بیمة تولیدی» باید در کل صنعت بیمه یک تعریف مشخص وجود داشته باشد و با یک تعریف مشخص هم پیاده شود؛ وقتی میگوییم «خسارت معوق» باید تعریف آن مشترک باشد. در واقع این واژههای کلیدی هستند که آمارنامهها را تعریف میکنند؛ اگر یکسان باشند خیلی کمک میکند که این اتفاق در سطح نمایندگی فروش و بعد در سطح شعب و حلقة بعدی در سطح کلان شرکت و در نهایت در سطح صنعت بیمه امکان شفافیت در آمار و اطلاعات فراهم شود.
* به بحث خیلی مهمی اشاره کردید، حق بیمة وصولی و خسارت معوق، فاصلة بین حق بیمه وصولی و صادره چقدر میتواند مبنای مغایرتها و غیر تمیز بودن دادهها شود؟
میرزایی: ایجاد یک زبان مشترک بسیار به مفاهمه کمک میکند در مذاکرات خارجی از یادداشت تفاهم صحبت میشود؛ یعنی در مورد موضوعات متعدد روی مباحث مورد نظر به یک تفاهم یا به عبارت دیگر یه فهم دوطرفه رسیدیم. فکر میکنم در صنعت بیمه و در رأس آن بیمة مرکزی لازم است که استانداردها و کلیدواژههای آماری یک بار بازتعریف و مبنای مقرراتی داده شود، در بعضی از آییننامهها میبینیم که این مسئله رعایت نشده است.
* مثلاً بین حق بیمة وصولی و صادره چه تفاوتی هست؟
میرزایی: هر کس از این موضوع برداشتی دارد، ممکن است یک شرکتی بگوید هر زمان چک حق بیمهای گرفتم با اینکه چک یک ماه دیگر نقد میشود در نتیجه وصولشده تلقی میکند. در حالی که در شرکت دیگر تا حق بیمه به حساب شرکت واریز نشود وصولشده تلقی نمیشود. اینگونه تعاریف از شرکتی به شرکت دیگر حتی بعضی از اوقات از شعبهای به شعبه دیگر در یک شرکت برداشتهای مختلفی وجود دارد؛ البته بیمة مرکزی در ابتدای سالنامة آماری صنعت بیمه برخی از واژههای کلیدی را تعریف کرده است؛ ولی رعایت این تعاریف، مقرراتی و الزامآور نیست. باید برای کل صنعت بیمه حق بیمة دریافتی، حق بیمة تولیدی، حق بیمة وصولی، حق بیمة صادره دارای یک مفهوم مشخص و واحد باشد.
* در قوانین و مقررات بیمه در مورد این تعاریف اظهارنظر نشده است؟
میرزایی: این تعاریف در قانون و مقررات بیمه چندان روشن تعریف نشدهاند؛ یکی از دلایل این مغایرتهای آماری، فقدان نظامنامة آمار و اطلاعات در صنعت بیمه است که شاید یکی از مسئولیتهای اصلی بیمة مرکزی است که باید آن را تدوین کند و به شورای عالی بیمه بدهد تا صنعت بیمه به یک زبان مشترک دست پیدا کند.
* آقای نوروزی، چون هنوز در بحث خط مقدم هستیم تمیزسازی را بیشتر بررسی کنیم. بحث استاندارد کردن بحث خوبی است آیا در صنعت بیمه میشود تراکنشها را به کم ریسک و پر ریسک تقسیم کرد تا اگر کم ریسک هستند اطلاعات محدودتر وارد شود و اگر پر ریسک هستند اطلاعات حداکثری از مشتری بگیریم؟
نوروزی: باید ببینیم از یک سیستم اطلاعاتی چه خروجیای مدنظرمان است، یک زمانی ما از سیستم اطلاعاتی دنبال این هستیم در انتها خودش ریسک را محاسبه کند یک زمانی هم یک دیتای حداقلی وارد کنیم و فیلدهای اطلاعاتی داشته باشیم و صرفاً برای اینکه پرینت بیمهنامه بگیریم و در اختیار بیمهگذار بگذاریم. همانطور که اشاره شد فاصلة ایجادشده بین نیروهای فنی بیمهای با نیروهای جوانی که در آیتی آمدهاند و متبحر هستند و خیلی ادعای بزرگی دارند چالش ایجاد کرده است؛ به دلیل اینکه نیرویهای جوان آیتی نتوانستهاند با آن مغز متفکر بیمه ارتباط برقرار کنند در نتیجه به در و دیوار خوردهاند و نقش نماینده و کارگزار را پیدا کردند تا زمانی که خروجیهای ما به سمت پیدا کردن مباحث ریسک نرود سیستمهای اطلاعاتی صرفاً یک سری اطلاعات کلی را نگه میدارد.
در زمان آقای امین، بیمة مرکزی با توجه به اینکه رویکردش رفتن به سمت نظارت هوشمند بود از شرکتهای بیمه این مسئله را خواست و آقای میرزایی در زمان تصدی معاونت نظارت بیمة مرکزی زحمت بزرگی در بخش نظارت کشیدند. به یاد دارم که آییننامههای نظارت را جلویمان گذاشتیم و دانهدانه بندهای آییننامهها را همکاران آیتی و بیمه تشریح و به مدل تبدیل کردند که چطور به سیستم تبدیل کنند. از دل آن، فیلدهای اطلاعاتی درآمدند. کار بسیار جالبی در آن مقطع انجام شد و شاید همین مقوله باعث شد نظارت سیستماتیک شکل بگیرد. تنها راه ممکن که ما بتوانیم امکان مستندسازی اطلاعات را داشته باشیم قبل از اینکه دیتا را به شکل تمیز از شرکتهای بیمه بخواهیم اصلاح آییننامههای بیمة مرکزی بود؛ بنابراین آییننامهها را تکتک بررسی و فیلدهای اطلاعاتی مورد نیاز را طراحی کردیم؛ اما کماکان معتقدم که فاصلة بین دریافت و ثبت اطلاعات اولیة صدور و اطلاعات مربوط به محاسبات ریسک بیمه خیلی زیاد است.
* دو مسئله در اینجا مطرح است؛ یکی زیرساختها فراهم نیست و دیگری نماینده سواد لازم را ندارد؛ چون تا از او نخواهیم جواب مناسب نمیدهد، کدام عامل مؤثرتر است؟
نوروزی: مشکل اصلی، فناوری نیست مشکل یک مقدار عقبتر در بحث کسب و کار است. همانطور که بیان کردم و تکرار میکنم هنوز بیمه را به طور کامل مستند (داکیومنت) نکردیم که این مستندها تبدیل به سیستم شوند.
* همه قابل داکیومنت شدن هستند؟
نوروزی: به نظرم بله به شرط اینکه افرادی که دانش بیمهای دارند، بتوانند به خوبی این دانش را برای افراد آیتی ارائه دهند تا مستند شود و همکارن حوزة آیتی بتوانند داکیومنتها را به مدل تبدیل کنند.
اطلاعات کافی در اختیار بخش آیتی هست؟
نوروزی: بخشی بازمیگردد به پیچیدگیای که صنعت بیمه دارد. همین الان در سالنامة آماری نمیتوانید، بگویید که چند رشتة بیمهای دارید. برخی میگویند 13 رشته برخی 20 رشته و برخی 50 رشته یعنی طبق تعاریف فعلی بیمه هنوز به درستی مشخص نشده است چند رشتة بیمهای داریم؛ اما در هر حال اگر پیچیدگیها را به درستی به متخصص فناوری انتقال دهند این افراد این پیچیدگی را ساده میکنند. همان کاری که در اتکایی کردیم، در بخش اتکایی زمانی که میخواستیم سیستم بخش اتکایی بیمة مرکزی را بنویسیم بعضی جاها پیمانکار میگفت؛ چرا به من اطلاعات نمیدهید تا بر اساس آن سیستم را طراحی کنم؛ چرا این بیزینس را برای من تشریح نمیکنید، خیلی جاها آزمون و خطا رفتیم بالاخره چون اجبار کردیم کار پیش رفت و درست شد.
* یعنی اطلاعات نداشتید؟
نوروزی: ببینید بیزینس را یا نمیتوانستند خوب به ما انتقال دهند که سیستم کنیم یا جاهایی موضوعی بود که میخواستند مونوپل باشد و مایل نبودند اطلاعات داده شود. موضوع دیگر اینکه بعضاً خودشان هم اطلاعات کافی در آن حوزه نداشتند و صرفاً به یک سری رفرنسها مراجعه میکردند و بر اساس آن میگفتند که این عدد حاصل شده است؛ اما بخش آیتی تا جزئیات فرمول را نداشته باشد نمیتواند در سیستم تعریف کند.
* آقای میرزایی نظر شما چیست؟
میرزایی: به نظرم مشکل اصلیاش به معماری آن بازمیگردد. در واقع شاید ما سیستمهای اطلاعاتی درست کردهایم که به مثابه یک روستا در حال توسعه است، بدون نقشة جامع شهری که هر کس و هر چیز باید جای خودش باشد. چرا معماری نداریم به دلیل اینکه ما همزمان که سیستم را توسعه میدهیم باید به مشتری پاسخگو باشیم، دقیقاً فناوری اطلاعات در صنعت بیمه مثل یک بافت روستایی در حال توسعه است هیچ نقشة جامعی ندارد هر کس یک چیزی درست میکند از دور که نگاه میکنید ممکن است زیبایی ببینید؛ ولی مهندسیساز نیست.
فقدان نقشة جامع و طراحی سیستم چه در سطح شرکت و در سطح صنعت یکی از معضلات اصلی است.
* چقدر این توانایی را در بیمة مرکزی میبینید؟
میرزایی: ابتدا باید اجماع شکل بگیرد بعد تبدیل به مقررات شود. به نظر من بسیار کمک میکند. آقای نوروزی مثال درستی زدند. تا به امروز رشتههای بیمه را استاندارد نکردیم، ظرف یکی دو سال گذشته استانداردسازی رشتههای بیمه آغاز شد که وقتی میگوییم بیمة حوادث راننده، بیمة اتومبیل، بیمة بدنه حدود و ثغور آن مشخص شود. خوشبختانه استانداردسازی رشتههای بیمه تبدیل به مصوبه و ابلاغ شد. هر رشته هم فیلدهای اطلاعاتی و اقلام اطلاعاتی بسیار متعددی دارد که در مرحلة بعد نهاد ناظر باید وارد این بخش شود. مثل اینکه مشخص میکنیم در بیمهگری شخص ثالث باید چه اطلاعاتی با چه جزئیاتی جمعآوری و ثبت شود.
* به بحث اتکایی اشاره کردید؛ با خیلی از معاونان فنی شرکتها که صحبت میکنم معتقدند که اغلب مغایرتها و اختلافنظرها در بحث صورتحسابهای اتکایی پیش میآید. چطور این اختلاف نظر پیش میآید؟
میرزایی: بیمة مرکزی، سنهاب را از جایی آغاز کرد که متناسب با نیازش بود. نیازش این بود که صورتحسابهای اتکایی که به صورت دستی به بیمة مرکزی ارسال میشد حالا از طریق سیستم ارسال شود. برای عملیات اتکایی اجباری، بیمة مرکزی میخواست بداند که یک شرکت چقدر بیمه فروخته و چقدر خسارت پرداخت کرده و ما به ازای تعهدات بیمهگر و بیمهگر اتکایی یعنی بیمة مرکزی چقدر است. در آن قسمت آقای مهندس نوروزی در سنهاب اینطور وارد شدند که صورتحساب را به صورت کلی از شرکتهای بیمه دریافت میکردند؛ مثلاً یک شرکت سه ماهه چقدر بیمهنامه صادر کرد؟ چقدر حق بیمه دریافت و چقدر خسارت پرداخت کرده است؟ در فرآیند بعدی خواستند که اطلاعات بیمهنامهها با جزئیات به بیمة مرکزی ارسال شود؛ مثلاً تعداد بیمهنامه و میزان حق بیمه به تفکیک رشتة بیمه. در مرحلة بعد اطلاعات ریز بیمهنامه یعنی صدور و خسارت دریافت میشد؛ مثلاً یک مغایرت عمده این است که خسارتی برای بیمة مرکزی صورتحساب میشد که اطلاعات بیمهنامهاش قبلاً دریافت نشده بود؛ بنابراین با فرآیند آزمون و خطا کار پیش رفت؛ البته ماهیت کار هم طوری بود که اگر اجرا نمیشد خیلی از چالشها و خطاهایش مشخص نمیشد و روش آزمون و خطا عملاً اجتنابناپذیر بود؛ چون ابعاد کار روشن نبود باید یک مقدار کار جلو میرفت، با اینکه الزامات سازمانی هم تأثیر داشت؛ بعضاً رئیس کل خیلی تأکید داشت که سنهاب باید اجرایی شود، بعضاً پیگیریهای بیش از حد هم اجازه نمیداد که طراحیها تکمیل شوند؛ به عبارتی به شدت به اجرا فکر میکردند تا به طراحی.
* بله حق بیمة صادره و وصولی و این از همان موقع مبنای بهانهای برای عدم انتشار آمار شد.
میرزایی: این مغایرت دو مبنا داشت؛ یکی از اشکالاتی که وجود دارد به استاندارد و تعریفی که بیان کردم، بازمیگردد؛ وقتی مرجع تولید اطلاعات، واحد باشد، مغایرت معنا ندارد، مرکز آمار ایران میگوید؛ من تعداد شاغلان را اعلام میکنم، تعریفش از شاغل این است؛ کسی که در هفته چند ساعت را کار میکند. اما تعریف بانک مرکزی از شاغل این است که شاغل کسی است که واقعاً 5 روز در هفته کار کند؛ اگر در بیمة مرکزی یک کانال اطلاعاتی واحد برای تولید اطلاعات تعریف شده باشد قطعاً آمار واحدی منتشر میشود و مغایرت معنا ندارد. بیمة مرکزی در دورهای به دلیل انتشار اطلاعات ماهانه یا سه ماهه دو کانال اطلاعاتی تعریف کرد؛ یکی سنهاب و دیگری خوداظهاری شرکتهای بیمه، درگاهی گذاشته بود که شرکتهای بیمه حق بیمة تولید ماه را به صورت خوداظهاری ثبت میکردند؛ اما در سنهاب به دلیل یک سری تعدیلاتی که روی حق بیمه اعمال میشود حق بیمة وصولی به 700 واحد تبدیل میشد، بیمة مرکزی همة اینها را مقایسه میکرد و میگفت؛ هزار واحد را یا 700 واحد را مبنا قرار دهیم، اینها مغایرت ایجاد میکرد، وجود دو مرکز تولید اطلاعات حتی در یک شرکت بیمه هم مغایرت ایجاد میکند؛ اگر بخواهید آمار نیروی انسانی را برای اخذ بودجه محاسبه کنید یک عددی بیرون میآید برای دریافت پاداش نیز یک عدد دیگر، چون برای گرفتن بودجه آمار را حداکثری محاسبه میکنیم و برای پرداخت پاداش حداقل را در نظر میگیریم. جمعبندی اینکه به دلیل نبود مرجع واحد و زبان مشترک، مغایرت آماری ایجاد میشود.
* آقای نوروزی، از منظر شما موضع اتکایی چطور پیش رفت؟
نوروزی: همانطور که آقای میرزایی اشاره کرد ما در مقطعی خیلی تلاش کردیم که دیتایی از شرکتها دریافت و منتشر کنیم؛ وقتی آقای میرزایی در این موضوع پیشقدم شد بعضی شرکتها اعتراض کردند؛ ولی ما معتقد بودیم؛ دیتایی که از سیستم اطلاعاتی میگیریم و منتشر میکنیم دو حالت بیشتر ندارد یا دیتا درست است یا غلط است و شرکتها باید تلاش و این مشکل را حل کنند؛ اما متأسفانه نتوانستیم در بیمة مرکزی نهادینه کنیم که مرکز ورود اطلاعاتمان یک نقطه باشد و همچنان دیتا در بیمة مرکزی هم به صورت دستی و هم سیستمی دریافت میشود. من همچنان معتقدم که اگر بتوان مرجع انتشار را از سیستمهای اطلاعاتی دریافت کرد، مطمئناً شرکتها سریعتر تلاش خواهند کرد که مغایرتهایشان رفع شود.
* کد یکتا تسهیلکننده بود؟
نوروزی: کد یکتا خیلی مؤثر بود به ویژه بعد از آنکه درج کد در بیمهنامة ثالث الزامی شد؛ البته ما کد یکتا را از همان ابتدای سنهاب به لحاظ فنی و آیتی به تکتک بیمهنامهها اختصاص میدادیم؛ ولی در شخص ثالث اجبار شد که همان لحظه باید روی بیمهنامه درج شود. این کد قاعدتاً برای همة رشتهها قابلیت اجرا خواهد داشت. در بخش آمار که شما تأکید داشتید و مغایرتهایی که در بین بخشهای اتکایی و بخشهای آمار هست از این نقطه نشأت میگیرد که سنهاب را به دلیل نیاز واقعی که در آن مقطع در بیمة مرکزی وجود داشت از بخش اتکایی شروع کردیم. در دورة آقای امین ما به بخش نظارتی سنهاب ورود و آن را برجسته کردیم؛ همچنان اعتقاد شخصی من این است که دیتایی که متکی به بخش مالی باشد قابل اتکاست؛ یعنی همچنان اگر ما به این سمت برویم که دیتایی که نهایتاً سر از صورتهای مالی درمیآورد مبنای انتشار اطلاعات ما بشود، اطلاعات واقعیتر است.
ما خیلی تلاش کردیم که نظارت مالی را مبدأ ورود اطلاعات قرار دهیم و از صورتحساب به جزئیات اطلاعات برسیم. یک جاهایی مهندسی معکوس رفتیم؛ اتفاقا خیلی خوب پیش رفتیم و خیلی از باگها و مغایرتها مشخص شدند. معتقدم که کاری که ما کردیم خیلی قویتر از بورس بود. کاری که بورس میکند ساختار کلی اطلاعات صورت مالی را وارد سیستم میکند؛ در صورتی که ما آن را به ریز دیتا متکی کردیم، این کار جذابی بود که بیمة مرکزی ورود کرد. به نظرم این بخشها اگر بیشتر تقویت شوند به طوری که از دیتایی که قابل اتکاست به ریزدانگی دیتا برسیم خیلی از مسائل و مغایرتها رفع میشوند. این دیتا در کدال مینشیند، در سایتها منتشر میشود و همه چیز شفاف میشود و مغایرتها خودبهخود رفع میشوند. معتقدم؛ باید به این سمت برویم.
ادامه دارد: