پلاک سیزدهی ها به انتقادات پاسخ دادند
پای صحبت دست اندرکاران سریال پلاک13(بخش اول)
معیریان: ما به عنوان عاملان اجرایی و تولیدی یک مجموعه نمیتوانیم خوشبین باشیم و اعتماد کنیم به اینکه وقتی ساخت یک مجموعه با تعداد قسمتهای بالا را آغاز میکنیم در ادامة راه خوب ادامه پیدا کند و خوب تمام شود چون پروسة ساخت سریال در رسانة ملی به شدت تابع شرایط روز و لحظه است؛ همین امر باعث میشود تا سازندگان و متولیان اجرایی یک پروژه با شک و تردید و تا حدی بدبینی به پروژههای پیشنهادی بنگرند.
به گزارش ریسک نیوز، به نقل از نشریه بیمه داری نوین، گروهی در کوچه پاییز، ساختمان آذر، پلاک 13 در حال تهیه یک سریال 90 قسمتی هستند و هدفشان توسعة فرهنگ بیمه است. در این ساختمان قدیمی موروثی از طرف عمه آذر داستانهایی اتفاق میافتد تا بعد از اینکه به قاب تلویزیون راه یافت بتواند مخاطبان را جذب کند و در عین حال به صورت غیر مستقیم و نامحسوس به او یادآوری کند بیمه خوب است و میتواند به جامعه امنیت هدیه دهد. اتفاقاً کوچة پاییز در منطقة مرادآباد در غرب تهران قراردارد و وقتی عمه آذر میخواست خانهاش را آنجا بسازد عمداً پلاک 13 را انتخاب کرد تا بتواند خدای قصهای باشد که سالها بعد در سال 1400 روایت خواهد شد و ملت را دست کم در حد یک تلنگر دعوت می کند به خرید بستههایی از جنس آرامش. اهالی خانه اما دلتنگاند، می گویند؛ دلمان تنگ شده که فامیلهای بیمهای از سر مهر به دیدنمان بیایند و به لبخندی میهمانمان کنند. روایت دلتنگی این گروه را با هم میخوانیم؛ سپس میتوانیم قضاوت دقیقتری نسبت به اینکه آیا عمه آذر باید خانهاش را در کوچه پاییز و پلاک 13 میساخت یا خیر داشته باشیم. آقایان آرش معیریان، کارگردان؛ سلیم ثنائی، تهیه کننده؛ محمدحسن رعیت پور، نویسنده؛ حسین باقریان، مدیرتولید و مصطفی زندی، مدیرکل روابط عمومی بیمه مرکزی گوشههایی از ساختمان آذر برای ما روایت کردند که با هم میخوانیم؛
*سریال پلاک 13 دقیقاً کجاست؟
معیریان: ما به عنوان عاملان اجرایی و تولیدی یک مجموعه نمیتوانیم خوشبین باشیم و اعتماد کنیم به اینکه وقتی ساخت یک مجموعه با تعداد قسمتهای بالا را آغاز میکنیم در ادامة راه خوب ادامه پیدا کند و خوب تمام شود چون پروسة ساخت سریال در رسانة ملی به شدت تابع شرایط روز و لحظه است؛ همین امر باعث میشود تا سازندگان و متولیان اجرایی یک پروژه با شک و تردید و تا حدی بدبینی به پروژههای پیشنهادی بنگرند.
به یاد دارم اولین بار که با آقای دکتر ثنایی مکالمه میکردم در حال ساخت سریالی در همدان بودم. مکالمة ما 20 دقیقه طول کشید و در این مکالمه دربارة کار پیشنهادی ایشان صحبت کردیم. آن زمان همچنان عینک بدبینی را داشتم که این پروژه هم مانند پروژههای دیگر توافق اولیهای صورت میگیرد؛ اما تا بخواهد شروع شود و متن و فیلمنامهای شکل بگیرد زمان زیادی طول میکشد.
طی آن مکالمه در مورد متن فیلمنامه با ایشان صحبت کردم آقای ثنایی اشاره کردند که در حال نگارش آن هستند. مکالمة ما همانجا به پایان رسید و 20 روز بعد که به تهران آمدم و از سوی ایشان دعوت شدم و دیداری با هم داشتیم. این ملاقات با حس و موج خوب همراه بود ایشان حدود هفت الی هشت قسمت فیلمنامه را ارسال کردند و آن را مطالعه کردم و متوجه شدم این فیلمنامه بیعیب و نقص است و آنقدر جذاب هست که نتوانم متن را زمین بگذارم؛ به ویژه اینکه با نوعِ خاصی از طنز همراه است که در کنار آن تلویحاً به شکل کاملاً هوشمندانه بحث بیمه و اطلاعرسانی در مورد نکات بیمهای را دارد.
در ادامة راه بدبینی دوم در من آغاز شد اینکه متن خوب است؛ ولی شرایط ساخت و نقدینگی و عملیاتی شدن چگونه است؟ بعد از مدت کوتاهی طی جلساتی که با آقای ثنایی و بیمه مرکزی و آقای زندی داشتم متوجه شدم که بوی سلامت و صداقت از این ماجرا میآید. خدا را شاکرم که آنقدر خواستهها و آرزوهایم توسط باری تعالی برآورده شده است که محتاج و لنگ نان شب نبوده و نیستم که بخواهم بگویم به صرف جنبههای مالی این اتفاق میافتد؛ وقتی کاری موج خوب داشته باشد و اتفاق خوب در دل آن شکل گرفته باشد به خوبی هم پیش میرود به ویژه اینکه به لحاظ جذب مخاطب عام این متن قابلیتهایی دارد؛ چون وقتی متنی روی کاغذ شما را میخنداند یا میگریاند قطعاً در اجرا ارتباط خوب و بدون اشکالی با مخاطب خود خواهد داشت و این متن نیز از این ویژگیها برخوردار بود.
نکتة مهمتر اینکه متأسفانه وقتی یک پروژه به شکل اسپانسرینگ آغاز به کار میکند اسپانسرهای پروژه دائم دوست دارند گلدرشت و پررنگ تمام نکات مدنظرشان مطرح شود؛ در حالی که آنها از اینکه هر چه برای تماشاگران باهوش عصر حاضر، کالا و جنس و نکتهای را به صورت کاملاً عینی و ظاهری تبلیغ کنید او پس میزند، بیخبر هستند؛ اما در این متن با ظرافت و تیزهوشی نکات بیمهای تنیده شده بود که هر کسی حتی کسی که نسبت به بیمه و حضور اسپانسر گارد دارد؛ اما چون صادقانه با اثر روبهرو میشود آن را میپذیرد و جنبههای ثانوی این اثر خود به خود تزریق میشود؛ چون این اثر در بطن ماجراست و علنی نیست و همین امر باعث شد تا انگیزة همکاری در این پروژه را پیدا کنم و وقتی عملیات کاری به شکل جدی آغاز شد دوستان عزیزی همچون آقای باقریان به عنوان مدیر تولید ورود کردند و تیم نویسندگان هم در کوتاهترین زمان ممکن با نوع هدایتگریای که از جانب سازمان بیمه مرکزی اتفاق افتاد کار را اجرایی و عملیاتی کردند.
*در بین صحبتهایتان اشاره کردید که در فیلمنامه مباحث بیمهای با ظرافت انتخاب شده است من نمیدانم به عنوان یک هنرمند چقدر از مباحث بیمهای اطلاعات دارید؛ ولی این متن چقدر برای شما گیرایی داشت؟ انتقادی که در حال حاضر از قسمتهایی پخششدة این سریال وجود دارد این است که مباحث بیمهای آنقدر در این فیلم اثرگذار نیست که به مخاطب القا کند که این سریال قرار است در مورد بیمه اطلاعات بدهد علاوه بر این ما میدانیم قرار نیست همه چیز به صورت فاحش در مورد یک مسئله مطرح شود ظرافت باید رعایت شود.
معیریان: این انتقاد از جانب چه کسانی است؟
*نشریة «بیمهداری نوین» یک نشریة تخصصی حوزه بیمه است این انتقاد هم از جانب شرکتهایی که در این کار سرمایهگذاری کردهاند و هم کمابیش با کسانی که این سریال را دیدهاند صحبت میکردم مطرح میشود.
معیریان: من هم میتوانم به همین تعداد نقل قولها و فکتهایی بیاورم که نظری مخالف نظر این دوستان دارند.
*خیلی خوب است؛ بنابراین چند مورد از این فکتها را ارائه کنید من خدمت آقای زندی هم بیان کردم هدف ما در این پرونده این است که شفافسازی کنیم و گوشههای تاریکی که وجود دارد برای اهالی صنعت بیمه روشن کنیم.
معیریان: 30 قسمت از این سریال پخش شده است؛ اگر بخواهیم سطحینگری کنیم و قضاوت خرواری و کیلویی داشته باشیم و تعداد دفعات استفاده از کلمة بیمه را بسنجیم دوستان نویسنده میتوانند، بگویند که چه تعداد دفعات در کلام و بیان بازیگران از کلمه بیمة استفاده شده است.
فراموش نکنید که مثال معروف تبلیغ شرکت کوکاکولا در تاریخ تبلیغاتسازی ماندگار شد و آن اینکه شرکت کوکاکولا فیلمی ساخت و هزینة کل فیلم را پرداخت کرد تا محصول خود را تبلیغ کند در طول این فیلم فقط دو تک فریم از کوکاکولا آمد که حتی چشم هم قدرت دیدن آن را نداشت؛ ولی به ناخودآگاه و بیاختیار لوگوی کوکاکولا در ذهن بیننده حک شد.
کار ما فیلمسازی است و فیلمسازی ارتباط تنگاتنگی با تبلیغات تصویری و بصری و سمعی دارد. تصور کنید یک راننده قصد دارد شما را از یک نقطه به نقطة دیگر صحیح و سلامت برساند و این وظیفة راننده است تا با اشراف و مهارت به آییننامة راهنمایی و رانندگی و با اطلاعاتش نسبت به مسیر تردد شهری شما را در کوتاهترین زمان ممکن و با بهترین و راحتترین شکل ممکن فراهم کند و شما موظف هستید پس از رسیدن به مقصد ارزیابی کنید هیچ وقت وسط راه ارزیابی صورت نمیگیرد.
در فیلم سینمایی سفارشی باید تا تیتراژ پایانی صبر کرد و بعد ارزیابی شود؛ اما در سریال 80 قسمتی باید حداقل 75 قسمت آن پیش برود تا بتوان یک ارزیابی درست داشت قضاوتهای زودهنگام ما را در مسیر اشتباه قرار میدهد.
*مقصدی که اهالی بیمه برای شما تعیین کردند چقدر احساس کردید این مقصد آن چیزی است که شما میتوانید در جستوجویش باشید و به آن برسید اصلاً صنعت بیمه برای شما کجا و کدام نقطه را مشخص کرد؟
معیریان: متأسفانه وقتی سرمایهگذار یک سازمان یا ارگان یا بخش دولتی باشد؛ چون این مجموعهها دارای تشکلهای مختلف و مدیران و مسئولان متفاوتی هستند کار به ویژه برای تهیهکننده به شدت دشوار میشود؛ به تعبیر دیگر تهیهکننده باید کفش آهنی بپوشد و به تعداد بخشهایی که در آن سازمان حضور دارند مراجعه داشته باشد و نظر آنها را جلب کند؛ ولی وقتی سرمایهگذار یک فرد یا بخش خصوصی باشد تهیهکننده و عوامل فیلم با یک فرد سر و کار دارند و نظرات مشخص است. نکتة دوم اینکه وقتی سرمایهگذار یک فرد باشد به راحتی میتوان آن فرد را به مدت مشخص مثلاً سه روز در اختیار داشت تا سازنده بداند دقیقاً چه چیزی میخواهد؛ اما سرمایهگذارانی که یک سازمان یا بخش دولتی هستند اتحاد نظر وجود ندارد. مشکل سینما و تلویزیون ما همین است؛ شما به عنوان متولی یک پروژه یا به تجربه و مهارت و تخصص خود اعتماد دارید و چشم خود را میبندید و بر مبنای استنباط، یافتهها، داشتهها و دانستههای خود یک پروژه را راه میاندازید و آن را به سرانجام میرسانید؛ ولی اینکه بخواهید نظر همة بخشها و مردم را جلب کنید گیج میشوید.
*یکی از برداشتهای شخصی من این است که سفارشات، کمی باعث شده تا مسیر سریال دچار لرزش شود.
معیریان: بله شکی در آن نیست. اصلاً ما معترف به این امر هستیم. من و گروه به عنوان سازندة این فیلم منتقدیم به اینکه فشارها نمیگذارند مهندسی و ریلگذاری خود را به سرانجام برسانیم.
*راهکار پیشنهادی ارائه کردید؟ کارگروه خاصی مشخص کردهاید؟
معیریان: باید هیئتی متشکل از نمایندگان بیمههای مختلف شکل بگیرد و این هیئت با یک فرد صحبت کنند و ما با آن فرد طرف باشیم تا تعدد نظر وجود نداشته باشد. پروژهای داشتم که موضوع آن حساس بود؛ بنابراین از همان روز اول درخواست کردم که یک مشاور به صورت 24 ساعته کنار من حضور داشته باشد؛ چون من دربارة مباحث امنیتی، اطلاعاتی و ردیابی هیچ اطلاعاتی ندارم و همین امر اتفاق افتاد و این کار به لحاظ تخصصی بسیار درست بود و همین موضوع باعث شد تا این فیلم به عنوان فیلم آموزشی در آن نهاد خاص در کلاسها تدریس شود.
*یکی از انتقاداتی که به شما وارد میشود این است که شما سابقة سینمایی خیلی خوبی دارید؛ ولی سابقة سریالسازیتان حداقل همتراز با کفة سینماییسازیتان قرار نمیگیرد.
معیریان: وقتی نام من را در گوگل جستوجو کنید تعداد سریالهایی که از سال 73 مونتاژ کردهام و میزان موفقیت آنها را مشاهده میکنید حدود هفت الی هشت سریال در حوزههای مختلف مونتاژ کردهام که یکی از آنها طنز بوده است؛ اگر منتقدان فکر میکنند تعداد 20 فیلم سینمایی و 10 تله فیلم و حدود 110 فیلم و سریال مونتاژ و حدود 175 آنونس برای فیلمهای سینمایی و سریالها کارنامة کمجانی برای ساخت یک سریال در حوزة بیمه است کاملاً به شما حق میدهم که این انتخاب، انتخاب اشتباهی است.
*تفاوت سریالسازی طنز و با سریالهای دیگر چیست؟
معیریان: روز اول بیان کردم که از سریالسازی، به ویژه طنز در صدا و سیما خاطرة خوشی ندارم این ناخوشایندی در یک پروژة دیگری بعد از یک ماه در من ایجاد شد و در این سریال بعد از سه ماه. معتقدم؛ اگر کار را به گروه تولید و تهیه بسپارند و از همانها کار را بخواهند کار درست انجام میشوند و به سرانجام هم میرسد؛ ولی اگر مرتب مقابل دست و پای کسی که قصد انجام کاری را دارد تبصره و قانون و آییننامه و سلیقه گذاشته شود آن کار به سرانجام نمیرسد. متأسفانه با این چشماندازی که میبینم و اگر این پروژه با این روند ادامه یابد بسیار خطرناک است.
*نکته همین است؛ بنابراین باید از همین امروز به فکر این موضوع باشیم.
معیریان: من از 50 سالگی عبور کردهام و دیگر مطرح شدن نامم مهم نیست کاری که حال من را خوب کند انجام میدهم. سریال «پلاک 13» حال خوب به من میدهد صبح با انرژی خوب، گروه خوب، متولی و تهیهکننده و مدیریت خوب مواجه میشوم. هر لحظه حس کنم حال من خوب نیست از آقای دکتر صلاحی خواهش میکنم که من را کنار بگذارند. من عطش و شوقِ جاه و جلال و اسم و رسم و … ندارم. من 25 سال است هیئت علمی دانشگاه هستم و تدریس کردهام؛ بسیاری از مدیرانی که در رسانه هستند و برخی فیلمسازان جایزهبگیر ما دانشجویان من بودند. گاهی یک زمانی کسانی دنبال کار میروند و یک کسانی هم این مرحله را گذراندهاند و دنبال آنها میآیند.
*به راهکاری میتوان اندیشید که تدوام کار به خطر نیفتد؟
معیریان: این روند یک راه و رسم و اصولی دارد اول اینکه کس یا کسانی را انتخاب میکنید تا کاری را برایتان انجام دهند و با چشم باز انتخاب و به آنها اعتماد میکنید؛ اگر اعتماد نکردید اشتباه کردهاید و اگر آنها را انتخاب کردهاید، پس بگذارید کارشان را انجام دهند.
*این بخشی از مسئله است. برای اینکه این کار با کمترین خطر به پایان برسد باید چه کرد.
معیریان: من به عنوان کارگردان این سریال در جایگاهی نیستم که بتوانم به این سؤالات پاسخ دهم.
*آیا به عنوان یک منتقد به کارتان نگاه کردهاید؟
معیریان: من اصلاً مخاطب سؤالات شما نیستم. صنعت بیمه فیلمنامهای در اختیار من قرار داده است و از من میخواهد آن را بسازم؛ اما روی آنچه در اختیار من قرار دادهاند مسئله دارند من باید چه کنم. من به لحاظ کاری یک پیمانکار فرهنگی هستم. متنی به من داده میشود و من آن را میخوانم من متخصص بیمه نیستم؛ بلکه متخصص جذب و جلب توجه مخاطب عام هستم. اگر شما بگویید که این کار مخاطب ندارد و شکستخورده است و تماشاچی آن را پس زده است آن را میپذیرم؛ ولی شما میگویید چرا خواستههای بیمه تأمین نشده است؟ من اگر متخصص بیمه بودم فیلمسازی نمیکردم. به مثالی اشاره کنم فیلمنامهای در اختیار من قرار گرفت و آن را خواندم و متوجه شدم بسیار فوقالعاده است این متن توسط مدیر شبکه و مدیر گروه تأیید شده و نویسنده نیز بارها آن را بازنویسی کرده بود؛ بنابراین ساخت آن را آغاز کردیم و در کوتاهترین زمان این متن بسیار دشوار را در شش قسمت مونتاژشده تولید کردیم و کار بسیار فوقالعادهای بود؛ وقتی این فیلم به سازمان صدا و سیما رفت مسئولان خوانش فیلمنامه تازه وارد کار شدند در حالی که باید قبل از کارگردان متن فیلمنامه را میخواندند و ایرادات آن را مرتفع میکردند.
*با این اوصاف معتقدید روند پروژه برای شما خوب است؛ چون یک فیلمنامة شسته و رفتهای در اختیار شماست و شما وظیفهتان را به خوبی انجام میدهید؟
معیریان: سابقه نداشته سریالی با این شرایط و کیفیت و سرعت و با این ترکیب عوامل پشت صحنه و مقابل صحنه روزی 20 دقیقه فیلمبرداری کنند. این فیلم با سیستم سه دوربینه فیلمبرداری میشود و برای آن به فرد متخصص نیاز است؛ چون فیلم به طور همزمان با سه دوربین فیلمبرداری میشود این کار به سه برابر زمان و انرژی کاری نورپردازی نیاز دارد و سه برابر انرژی صدابرداری نیاز دارد و سه برابر برای بچههای پشت صحنه که هندلینگ مجموعه را برعهده دارند طاقتفرساتر است.
*آمار بینندگان چه نشان میدهد؟
معیریان: این سریال بالاترین آمار بینندگان را دارد و از شبکهای پخش میشود که سختگیرترین و پر مخاطبترین و متخصصترین شبکة تلویزیون محسوب میشود. جالب اینجاست که متولیان شبکه نهایت رضایتمندی و تشویق و انرژیبخشی را به ما دارند؛ ولی متولیان این فیلم که دوستان در سازمان بیمه مرکزی هستند؛ حتی یک بار هم تشویق نکردند یا از گروه دعوت به عمل نیاوردند. ما سه ماه کار کردیم و اگر حمایت، حضور و دلسوزی آقای دکتر زندی نبود، نمیتوانستیم جلو برویم؛ اما امروز میبینیم موضوع چیز دیگری است که من از آن بیخبرم.
این سریال از شبکهای پخش میشود که پر مخاطبترین و سختگیرترین است و بیشترین ممیزیها را دارد و تفکر هوشمندانة خاص هم دارد. از آنجا که همة پروژهها میگزند و گزیده میشوند و برایشان سخت گرفته میشود عبور کردهایم؛ ولی از سوی متولیان و سرمایهگذارانمان بیمهری و بیتوجهی میبینیم و آماج سیل انتقادات قرار میگیریم. این سریال با وجود حجم بسیار زیاد حضور بیمه، توسط مخاطب پذیرفته شده است و آنها این سریال را پس نزدهاند و شوقمندانه منتظر قسمت بعدی آن هستند ما کارمان را درست انجام دادهایم و برنده هم هستیم؛ اما متر و معیار برخی افراد موارد دیگری است که از نظر آنها بازنده هستیم.
*تصور کنید قسمت 75 سریال به پایان رسیده است؛ اگر به عقب بازگردید چه خواهید کرد؟
معیریان: اگر بخواهم پس از پخش 75 قسمت از سریال ارزیابیام را بیان کنم، میگویم که دم گروه سازنده و تولیدکننده گرم، ولی اگر همین گروه روزی روزگاری طرف مشورت قرار بگیرند و از من در مورد آینده نظرخواهی کنند به آنها میگویم که وارد این وادی نشوید خودمان پولی بگذاریم و فیلم بسازیم برای کسی فیلم نسازیم؛ چون بدهکار میشویم.
*جناب ثنایی شما تهیهکنندة سریال هستید از ابتدا تا کنون را مختصراً شرح دهید؛ همچنین در این نقطه از سریال حال شما چطور است؟
ثنایی: تنها کسی که از ثانیه اول در این پروژه در کنار آقای دکتر زندی حضور داشت من بودم. سال 99 تصمیم گرفتیم یک سریال نمایشی برای صنعت بیمه بسازیم. طی یک الی دو سال قبل از آن توانسته بودیم یک برنامة تخصصی در مورد صنعت بیمه وارد صدا و سیما بکنیم چیزی که سالها صنعت بیمه و دوستان در این صنعت دنبال آن بودند که با همت دوستان و تلاش گروه تیم سازنده توانستیم چنین کنیم و برای اولین بار در تاریخ صدا و سیما یک برنامة مشارکتی بدون حق پخش ساختیم؛ یعنی ریالی بابت آن پول پرداخت نکردیم و تبلیغ هم کردیم؛ البته این برنامه در زمینة بیمه شخص ثالث بود. پس از جلب اعتماد شبکه و سازمان صدا و سیما در مورد اینکه ما تولیدکنندهای هستیم که به فکر مردم هستیم و صرفاً به فکر منافع رساندن به سازمان خاص یا جای خاصی نیستیم و هدفمان این است که خدمتی به مردم ارائه کنیم.
من 10 سال است که در دانشگاه فعالیت دارم و هدف اصلیام فرهنگسازی است.
طی مباحثی که در صنعت بیمه داشتیم به این نتیجه رسیدیم که یک سریال نمایشی تهیه کنیم به گونه ای که به همة موضوعات بیمه بپردازد؛ بنابراین یک سال و یک ماه و ده روز طول کشید تا موافقت شبکه مزبور و سازمان صدا و سیما را دریافت کنیم و جلسات متعدد تخصصی با صنعت بیمه برگزار کردیم تا طی این سریال بیمه را در ضمیر ناخودآگاه افراد فرهنگسازی کنیم.
یکی از شرکتهای بیمه مثل همه شرکتهای دیگر تبلیغ بازرگانی گرفته است و حدود هفت الی هشت برابر بودجة این سریال پول تبلیغ میدهد تا این حد که بین اخبار نام او به اندازة یک ثانیه روی صفحه قید شود؛ اما ما شبکة مزبور را راضی کردیم که یک برنامة مشارکتی 90 قسمتی ساخته شود و به مدت شش ماه روی آنتن جمهوری اسلامی ایران هفتهای سه بار پخش شود و هزینهای هم برای آن پرداخت نکردیم تا بیمه را تبلیغ کنیم؛ اما نه به گونهای که اگزجره شود و مردم آن را پس بزنند و از طرفی حالت تبلیغات داشته باشد بلکه قصد داریم فرهنگسازی کنیم؛ اگر مردم بدانند بیمه شخص ثالث داشته باشند، میتوانند مالشان و جانشان را حفظ کنند.
بعد از حدود یک سال توانستیم سازمان صدا و سیما را برای این کار راضی کنیم. اردیبهشت سال گذشته و پس از مذاکرات نهایی با شبکه و صنعت بیمه با تیم نویسندگان صحبت کردم و از آنها خواستم که در طول 90 قسمت این سریال، محتویات بیمهای را در قالب داستان بیان کنند. کاراکترها را بر اساس آنچه در کارگروههای تخصصی بیمه مطرح شده بود دانه به دانه کنار هم قرار دادیم.
*آیا از گروه مشاورة خاصی برخوردار بودید؟
ثنایی: با گروههای مختلفی صحبت میکردیم.
*نبود یک گروه مشاوره را میتوان در قالب یک چالش برای سریال در نظر گرفت.
ثنایی: ببينيد ما کاراکترها و شخصیتهایی را در داستان تعریف کردیم، مثل دو وکیل که در ساختمان حضور دارند تا بتوانیم پروندههاي تصادفات را به آنها ارجاع دهیم؛ همچنين يك كاراكتر به نام «رعنا» داريم که فارغالتحصیل رشتة بیمه است و بعنوان داناي كل افراد را به استفاده و خريد انواع بيمه ها رهنمود ميكند. براي تك تك كاراكترها فكر شده است.
حتی دو کارگر یکی کوتاه و یکی بلند در ساختمان قرار دادهایم که دقیقاً برای بحث درمان طراحی شدهاند در واقع در قسمتی از سریال، این کارگر از بالا پرتاب میشود و به بیمارستان مراجعه میکند و پروسة بیمه درمان برای او اتفاق میافتد برای تکتک این آیتمها فکر شده است یک روز یا دو روز نه بلکه از اردیبهشتماه تا به امروز اتاق فکرمان فقط کاراکترپردازی و شخصیتپردازی کرده است تا کسی که وارد میشود به چه دلیل وارد میشود و در چه زمینهای میتواند کمک میکند و در چه زمینهای میتواند مفهوم بیمهای ارائه دهد.
طرحی که در ابتدا به سازمان صدا و سیما ارائه کردیم این بود که یک ساختمان با چند شغل داشته باشیم که جایگاه اصلی آن شرکت بیمه بود؛ اما بعلت تبليغات مستقيم با آن مخالفت شد.
*خیلی خوب است چون یکی از انتقادها همین است که ما شاهد یک فضای بیمهای نیستیم.
ثنایی: هر المان تبلیغاتی در سریال، چندصد ميليون هزینه دارد؛ اما ما اصلاً بازرگانیساز نیستیم؛ بلکه فرهنگساز هستیم ما اصلاً تبلیغات نداریم؛ اگر میخواستیم تبلیغ کنیم مانند شرکتهای دیگر به صورت مستقیم تبلیغ میکردیم در قسمتی که برای شب یلدا ساخته بودیم بازیگر از مقابل یک شیرینیفروشی عبور میکند؛ اما صدا و سیما چون نام شیرینیفروشی مشخص است اعلام کرد که از این ثانیه تا این ثانیه تبلیغات شیرینیفروشی را کردهاید و باید هزینة آن را بپردازید.
*در واقع طرح خروجی شما بر محوریت فرهنگ است؛ ولی برخی انتظار تبلیغ بیمه را دارند.
ثنایی: بله صد درصد همینطور است هدف ما فرهنگسازی است و برای بیمه فرهنگسازی میکنیم مردم از چه زمانی میتوانند محصولی را خریداری کنند؟ زمانی که لزوم آن را حس کنند؛ فرهنگ، با تداوم و استمرار جا میافتد؛ وقتی به صورت مرتب مسئلة بیمه مطرح شود مردم به سمت آن سوق مییابند. سالهای سال است افراد در زمینههای مختلف در کشورمان پای میزهای مختلف مینشینند و درس فرهنگی میدهند؛ ولی کدام یک از آنها تأثیرگذار بوده است؟ فرهنگ باید درست القا شود هر چقدر پلیس بگوید؛ مردم بین خطوط حرکت کنید تا زمانی که فرهنگ آن جا نیفتد مردم بین خطوط حرکت نمیکنند.
*بسیاری منتقد این موضوع هستند که شما تجربة کمی در تهیهکنندگی به ویژه سریال و سریالهای طنز دارید پاسختان به این انتقاد چیست؟
ثنایی: طبیعتاً تهیهکنندگی سیکلی دارد؛ صدا و سیما به راحتی به کسی کد تهیهکنندگی نمیدهد. من پنج الی شش سال است با شبکه سه همکاری دارم و از برنامههای آیتمی 5 دقیقهای تا یک برنامة 60 دقیقهای پیش رفتم و ویژة برنامة عید تهیهکنندگی کردهام و تهیهکنندة برنامة روتین شبانه و بعد از آن سریال و مجری طرح سریال بودم؛ به این ترتیب سیکلهای گوناگونی را طی کردم تا به سریال رسیدم.
*آیا به این نقطه رسیدهاید که قرار نیست شما همه را راضی کنید.
ثنایی: یکی از صاحبان این مجموعه تلویزیون و دیگری صنعت بیمه است. تلویزیون صد درصد از ساخت این سریال راضی است ما 11 سال است که سریال 90 شبی نداشتیم و همة آنها در قسمت 20 متوقف شدهاند. ما با حمایت مردم پیش میرویم و رتبة یک را بین همة سریالها کسب کردهایم مرتب از ما تقدیر میشود هر روز با من تماس میگیرند و خسته نباشید، میگویند و میپرسند چطور میتوانید سریال را امروز تولید کنید و فردا پخش کنید؟ چطور عوامل این سریال 16 ساعت کار میکنند و سریال از استاندارد تلویزیون بالاتر ساخته میشود؟
از صاحبان دیگر این مجموعه صنعت بیمه است. صنعت بیمه نیز دو بعد دارد؛ یک گروه کاملاً حامی هستند همیشه بیان کردهام من با تمام کسانی که در صنعت بیمه برخورد داشتهام انسانهای فرهیخته و دانشگاهی هستند و میدانند فرهنگ چیست.گروه دیگر صفر و یک هستند؛ یعنی منتقدند؛ البته انتقاد حق است هیچ نقدی ناحق نیست؛ اما من به عنوان تولیدکننده، تهیهکننده و سازنده چطور باید پاسخ همه را بدهم؛ چون بیمه مرکزی یک روابط عمومی دارد؛ هیئت عامل دارد، بخشهای مختلف دارد، کارشناسان مختلف دارد، سندیکا نیز بعد دیگر است و صندوق نیز بعد دیگر است 33 شرکت بیمه هم حضور دارند.
*آقای زندی شما هم توضیحات لازم را بدهید اینکه چطور سریالسازی را انتخاب کردید و پلاک 13 چگونه متولد شد؟
زندی: از شما و تهیهکننده و کارگردان و مدیر تولید و نویسندگان محترم سریال تشکر میکنم. در مورد اینکه چرا به سریال رسیدیم دوستان اشاراتی داشتند. طی بررسیهایم در حوزة فرهنگسازی و تبلیغات در حوزة صنعت به این سؤالات رسیدم که صنعت بیمه در این حوزهها کجا قرار دارد؟ و دیگر اینکه در این رابطهها چطور باید حرکت کنیم؟
در صنعت بیمه در حوزة تبلیغات و فرهنگسازی از سلائق گوناگون بهره نگرفتهایم یا وارد بخشهای مختلف نشدیم که به نظرم باید روی اینها بررسیهایی صورت میگرفت و از ابزارهای مختلف بهره گرفته میشد.
*قطعاً میدانید که در برنامهای به نام «دوربرگردان» تولید و نوساناتی را طی کردیم تا برنامه به پایان رسید. چه شد که تصمیم گرفتیم برنامهسازی در این رابطه ادامه یابد؟
زندی: حدود هفت سال پیش به شبکة سه مراجعه کردیم و از آنها خواستیم که در حوزة فرهنگسازی اقداماتی انجام دهیم به آنها اعلام کردیم که قصد نداریم تبلیغ کنیم یا از رئیس سازمان بخواهیم تا عملکرد سازمان را بیان کند بلکه قصد داریم وارد بطن جامعه شویم و این کار با تیزر چند ثانیهای امکانپذیر نیست حوزة فرهنگسازی به زمان زیادی نیاز دارد؛ بنابراین از صدا و سیما درخواست کردیم زمان در اختیار ما قرار دهند. صدا و سیما مسبوق به سابقه بود و دلایل خاص خود را داشتند؛ مثلاً اینکه افرادی همچون شما از سازمانهای مختلف چنین مطالبی را بیان میکنند؛ ولی به محض اجازه دادن در مسیر گزارش عملکرد وارد میشوند؛ بنابراین ما قول دادیم که وارد این وادی نخواهیم شد به این ترتیب «دوربرگردان» 53 قسمت 60 دقیقهای تولید و پخش شد و در انتها طی نامهای از شبکه تقدیر و تشکر کردم و درخواست کردم که حضوری از آنها تشکر کنم.
گروه اجتماعی شبکه سوم در جلسه حضوری به چند نکته اشاره کردند؛ یکی اینکه اعتقاد پیدا کردیم که شما به دنبال تبلیغ و ارائة گزارش عملکرد نیستید و به قولهای خود عمل کردید از طرفی برنامة شما بیش از 12 درصد مخاطب داشت و استانداردهای شبکه هم رعایت شده بود و میتوان گفت یک رضایت نسبی از این برنامه وجود داشت. به همین دلیل پیشنهاد دادند که سریالسازی کنیم. طبیعتاً صحبت از بودجه شد. من بودجه را اعلام کردم و اینکه در نهایت تا چه اندازه میتوانیم بودجه را افزایش دهیم. پیشنهاد سریال سیتکامی را به چند جهت به ما ارائه کردند؛ یکی اینکه بیمه سوژههای بسیار فراوانی دارد و خیلی خوب میتوان با سوژههای مختلف بازی و سریال خوبی تولید کرد. به این ترتیب پس از پیشنهاد آنها تمام مسائل را بررسی و در صنعت بیمه مطرح شد و در تصویب شد که سریال ساخته شود؛ اما چرا سریال؟ چرا برنامه نه؟ چون در حوزة فرهنگ و فرهنگسازی عموماً چیزی فرهنگ میشود که مسئلة انسان باشد؛ اگر مسئله نباشد به فرهنگ تبدیل نمیشود. در حوزة سریالسازی باید مباحث بیمهای و رشتههای موجود در آن و خدمات آن را در ابتدا به عنوان یک مسئله یا مشکل یا موضوعی که نبود آن ایجاد مشکل کرده است بیان کنیم و مخاطب راهحل آن را که بیمه است ناخودآگاه پیدا کند و این در ضمیر ناخودآگاه مخاطب قرار گیرد بنابراین در حوزة سریالسازی چنین اهدافی را دنبال میکنیم.
ما به دنبال مخاطب خاص صنعت بیمه نیستیم یا به دنبال خنداندن مردم هم نیستیم ما به دنبال تبلیغ بیمه هم نیستیم؛ بلکه به دنبال فرهنگسازی هستیم. ما قصد داریم در این قالب پیش برویم و فرهنگ بیمه را توسعه دهیم و تأثیرات آن را در ضمیر ناخودآگاه مخاطبینمان داشته باشیم؛ ولی نه مخاطب خاص.
*در مسیر اجرا این مسئله حل شد؛ اما چه شد که با آقای دکتر ثنایی مسئله را حل کردید تا ایشان با آقای معیریان صحبت کنند؟
زندی: قبل از اینکه با شبکه سه جلسه بگذارم با رئیس کل بیمه مرکزی صحبت کردم و گفتم که برنامة «دوربرگردان» در حال اتمام است و آیا قصد دارید این برنامه را ادامه دهید؟ آمار و اطلاعاتی از من خواستند و گفتند که در قالب دیگری این مسیر را ادامه دهید بعد از تأییدها تصمیم گرفتیم سریال را بسازیم. شبکه سه تیم دوربرگردان را تیم سالم و خوبی میدانست و از ما خواست یک نفر را به عنوان تهیهکننده معرفی کنیم و خودشان هم یک نفر را معرفی کردند؛ طی جلسهای شبکه سه به ما اعلام کردند که تجربة خوبی تا به امروز از دو تهیهکننده نداشتند؛ یعنی برنامههایی که دو تهیهکننده یا دو کارگردان داشته با مشکل مواجه شده است. همانطور که میدانید تهیهکننده یک هماهنگکننده است که باید تجربهای در بخشهای خاص و شرایط حداقلی را داشته باشد تا صدا و سیما او را تأیید کند تا این کار را انجام دهد. به هر جهت ما و شبکه به این نتیجه رسیدیم که این برنامه یک تهیهکننده داشته باشد و ما آقای ثنایی را انتخاب کردیم و شبکة سه هم یک مجری معرفی کرد.
*آقای رعیتپور شما به عنوان رأس هرم گروه فیلمنامهنویس لطفاً بگویید که چطور داستان شکل گرفت. برخی میگویند این فیلمنامه کشویی است قبلاً نوشته شده و سرمایهگذار پیدا شده و شما المانهایی از بیمه را در آن قرار دادهاید؟
رعیتپور: از همان ابتدا داستان این سریال با هدف بیمه طراحی شد. این فیلمنامه چهار نویسنده دارد؛ آقای امیر ابیلی، ناظر کیفی و سرپرست گروه نویسندهها، من و حامد آبکنار و مسعود و آقای امیر ابیلی هستة اولیه بودیم که این سریال را طراحی و با آقای ثنایی صحبت کردیم تا با یکدیگر همکاری کنیم در نهایت دوستان دیگر هم اضافه شدند و طراح تکمیلی با حضور دوستان دیگر اتفاق افتاد. طراحی ابتدایی یک طراحی 2 الی 3 صفحهای بود. در ابتدا قرار بود یک سیتکام بنویسیم که به بیمه بپردازیم. در این داستان به مراجعاتی نیاز داریم؛ مثل وکیل و یک محور یا خدای قصه نیاز داریم. رعنا را خدای قصه تعیین کردیم؛ البته یک سری انتقادات به رعنا میشود که حضور کمرنگی دارد در حالی که رعنا خدای قصه است. کسی که در داستان نریشن میگوید خدای قصه و دانای کل قصه محسوب میشود و چیزهایی میداند و از زاویهای نگاه میکند که بقیه به آن نمینگرند. سریال داییجان ناپلئون ساختة آقای تقوایی بهترین سریال از نظر همة منتقدان است.
در این سریال سعید خدای قصه است. سعید مقابل اسدالله میرزا یا آقای کشاورز قطعاً دیده نمیشود سعید در مقابل آنها کجای قصه قرار دارد در حالی که سعید خدای قصه است. رعنا هم در این داستان خدای قصه است. من نمیگویم منتقدان بد هستند منتقدان بد نیستند. گروه نویسندگان این فیلم به انتقاد از مابقی سریالها شهره هستند در رأس همة ما امیر ابیلی قرار دارد که منتقد بسیار تندی است. قبل از اینکه کار به انتقاد از بیرون بکشد گروه نویسندگان سر تکتک قسمتها جنگ و دعوای اساسی با یکدیگر دارند؛ چون ما چهار آدم هستیم که کار دیگران را نقد میکنیم و تا زمانی که به یک نتیجة مشترک برسیم باید از فیلتر خودمان عبور کند. منطق دور میز نشستن چیست؟ تا زمانی که منطق درنیاید دور یک میز نمینشینیم؛ اگر از اهالی سینما سؤال کنید همه میدانند که ما چهار نفر همیشه نگاه انتقادی به سریالها داریم.
حداقل احترامی که میتوان به یک متخصص گذاشت این است که به او اعتماد کنیم و بدانیم که کاراکتری که خلق کرده با دلیل خلق شده است.
کاراکترهایی که در این قصه خلق شدهاند با دلیل خلق شدهاند از روز اولی که سریال را طراحی کردیم برای تکتک آنها کارکردی قرار دادیم الزاماً قرار نبود همة اینها کارکرد بیمهای داشته باشند شما بهتر از من میدانید که اگر بخواهیم گل درشت صحبت کنیم مخاطبمان را از دست میدهیم؛ یعنی این بودجه صد درصد دور ریخته میشود.
*یعنی در طراحی کاراکترها در ارتباط با موضوع بیمه فکر کردهاید؟
رعیتپور: ما باید مخاطبی داشته باشیم که مفهوم بیمه را به او معرفی کنیم. برای داشتن مخاطب نیاز داریم که قصة درستی تهیه شود. طی 10 قسمت اول قصه باید 12 شخصیت اصلی را جا میانداختیم. خیلی بچهگانه است که اسپانسر در این نقطه بپرسد که الان جایگاه من در این داستان کجاست؟ اسپانسر باید صبر کند تا قصه جا بیفتد بیننده اعتماد کند و با شخصیتها آشنا شود بعد در این مورد صحبت کنیم. از آقای معیریان پرسیدید که 30 قسمت از سریال گذشته و هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ اما باید بگویم که فیلمساز در فیلم سینمایی در دقیقه 80 نتیجهگیری میکند؛ اگر سینمایی نگاه کنیم الان زمان نتیجهگیری از این سریال نیست؛ چون کمتر از نصف آن پیش رفته است؛ باید به داستان فرصت دهیم تا گره در آن بیفتد و قهرمان بیاید و گره را باز کند.
*بنابراین ترجیح شما این بود که در 30 قسمت ابتدایی آرامآرام وارد حیطة بیمه شوید و بیمه را به مخاطب معرفی کنید؟
زندی: ما اتفاقاً گلدرشت وارد شدیم. و فقط 10 قسمت بیمهای ساختیم. روند ما بر این بود که خیلی نرم پیش برویم؛ ولی آنقدر فشار به ما وارد شد که مجبور شدیم 10 قسمت اختصاصی بیمه و 24 الی 25 قسمت محتوای بیمهای بیاوریم.
*یعنی تحت فشارها مجبور شدید تا قسمتهایی را به تعبیر خودتان گلدرشت قصه بنویسید؟
رعیتپور: تعبیر من تحت فشار بودن نیست؛ بلکه پذیرفتهایم قراردادی را در قالب اسپانسری بیمه بسازیم، در واقع ما یک سفارشدهنده داریم. اینکه بگوییم به زور این کار را انجام میدهیم اینطور نیست. ما به احترام اسپانسرمان و به دلیل ارزشی که برای اسپانسر قائل بودیم و به دلیل ارزش این مفهوم، پذیرفتیم این کار را انجام دهیم. اسپانسر تندروی میکند و بعضی قسمتها که با تندروی اسپانسر مواجه شدیم این کار صورت گرفته است و ما با بازخورد منفی مواجه شدیم. شاید بینندة تلویزیون خیلی متوجه نشود؛ ولی همصنفان ما متوجه میشوند و میگویند؛ در فلان قسمت یا در فلان دیالوگ خیلی پررنگ بود.
خوششانسی ما این است که تا به امروز بینندة تلویزیونی به این موضوع پی نبرده است؛ ولی اگر این روند ادامه یابد و اسپانسر دنبال دیالوگهای خارقالعاده باشد احتمال از دست دادن مخاطب برای ما وجود دارد کما اینکه سریالهایی با این وضعیت مواجه شدهاند؛ مثل سریال امنیتی، گاندو که چند دیالوگ آن در فضای مجازی مورد تمسخر قرار گرفته است. این سریال، سریال بسیار خوبی است و زحمت بسیاری برای آن کشیده شده است؛ ولی در نقطهای که اسپانسر خواسته دیالوگی بیان شود کاملاً مشخص است و این امر بسیار کلیشهای است و سریال را خراب میکند.
ادامه دارد…