اثرات تعارض منافع در خروجی های پژوهشکده بیمه / چرا دیالوگ پژوهش محور در صنعت بیمه نداریم؟
در گفتگوئی بی پرده با کردبچه، رئیس پژوهشکده بیمه مطرح شد؛
ما برنامهای منسجم جهت پیادهسازی یک مدل اموزشی در صنعت بیمه تدوین کردیم و در دوره رئیس کل پیشین ارائه شد که مورد توجه هم قرار گرفت. اتفاقا مهندس بهزاد پور رئیس کل فعلی بیمه مرکزی هم مدیر این تیم بودند و با مدیریت ایشان مدلی طراحی کردیم که صنعت یک نهاد آموزشی توانمند داشته باشد. اگر این برنامه اجرائی شود تحول قابل توجهی در حوزه اموزش در صنعت بیمه رخ خواهد داد./ممکن است من به عنوان یک متخصص اقتصاد به دولت، اتخاذ یک سیاست را توصیه کنم اما ایا هر تجویز و توصیه اقتصاددان را مقام سیاستگذار اجرا میکند؟ معلوم است که نمیکند در دنیا هم این طور نیست.این امر از وجود تعارض منافع یعنی تضاد بین منافع شخصی سیاستمدار با منافع عمومی، شروع میشود تا فشارهای اجتماعی، محدودیتهای سیاسی و مالی و غیره که بههرحال سیاستگذاران تحت تاثیر همه این عوامل نهایتا تصمیم میگیرند.

به گزارش ریسک نیوز در اکوسیستم صنعت بیمه ، پژوهشکده بیمه به عنوان بازوی پژوهشی صنعت از اهمیت بسزائی برخوردار است. ارتباط منسجم این نهاد با بیمه مرکزی، تشکلهای صنفی و شرکتهای بیمه می تواند به خروجی های موثری در صنعت منتهی شود.
در صورتی که این نهاد پروهشی در مدار صحیح خود حرکت کند می توان انتظار داشت که آیین نامه های مصوب شورای عالی بیمه نتایج مطلوبی را در بازار بیمه رقم می زنند.
اما آیا در طول این سالها پروهشکده بیمه نقش موثری را ایفاء کرده است؟
برای یافتن پاسح این سوال و به مناسبت سالروز تاسیس این نهاد پژوهشی گفتگوی بی پرده و مبسوطی با دکتر حمید کردبچه رئیس پژوهشکده بیمه به انجام رساندیم که از پی می آید:
پژوهشکده بیمه بازوی پژوهشی صنعت بیمه محسوب میشود؛ اما چرا چالشهای شرکتهای بیمه کمتر برای بحث و پژوهش به شما ارجاع داده میشود؟ آیا این مشکل از سوی صنعت بیمه و بیمهگران است یا پژوهشکده بیمه است؟
بخشی از پاسخ این سؤال در اختیار ماست و بخشی از آن نزد شرکتهای بیمه است. اما در مورد بخش مرتبط با پژوهشکده بیمه، میتوان دلایل مختلفی را طرح کرد؛ مثلاً طراحی و سازمان پژوهشکده بیمه برای پرداختن به مسائل شرکتها تجربه و تجهیز کمتری داشته است. اساساً ممکن است فرایندها و توان آن در این راستا تعریف و تجهیز نشده باشند، یا محصولات آن کمتر نظر صنعت را تامین کرده باشد یا اولویت خود پژوهشکده این نبوده است. البته در سالهای گذشته سعی شده این موارد واکاوی شود و با تاسیس دفتر ارتباط با صنعت بیمه، سازمان، فرایندها و تجهیز مناسب برای این منظور فراهم شود که البته محصولات خوبی هم داشتیم اما هنوز در ابتدای میسر هستیم.
همچنین ممکن است بخشی از آن به ضعف پژوهشکده مرتبط باشد که شاید از مراجعات به ما پاسخ مناسب برای حل مشکلات را دریافت نمیکنند. در بسیاری از مواقع نگاه صنعت بیمه و بیمه مرکزی به پژوهشکده بیمه که بعضا حتی در جلسات رسمی هم بیان میشود این است که ما آکادمیک و دانشگاهی کار میکنیم. کاربرد عبارت آکادمیک در این جا بار معنایی مثبتی ندارد؛ یعنی کار ما عملگرا و کاربردی نیست و بطور جدی مشکلاتشان را مرتفع نمیکند. اگر شرکت بیمهای از روی روابطی که با پژوهشکده بیمه دارد یا ملاحظات کاری پروژهای را در اختیار پژوهشکده بیمه قرار دهد و نتیجه مطلوب را نگیرد، حتما برای بار دوم به پژوهشکده بیمه مراجعه نمیکند.
دلایل دیگری هم وجود دارند که به صنعت بازمیگردد؛ مثلا در صنعت بیمه پژوهش و تحقیقات اساس تصمیمگیری در امور مختلف نیست. البته این ایراد فقط مختص صنعت بیمه نیست؛ بلکه در صنایع محتلف و سطوح بالای سیاستگذاری کشور نیز مطرح است؛ یعنی پژوهش، علم، دانش یا نیاز به دانش و پژوهش در ذهن ما مدیران نهادینه و باور نشده است و اصلا جایگاه محکمی ندارد. البته به این معنی نیست که مدیران تحصیلکرده نیستند یا با دانش مربوط آشنا نیستند؛ نه، ممکن است مراتب بالای دانشگاهی هم داشته باشند؛ ولی وقتی مدیر شرکتی میشوند مسئله را به گونه دیگری می بینند و حل میکنند.
به نظرم دلیل دیگر این است که اساسا در صنعت توجه به پژوهش تشویق نمیشود. بارها در مذاکرات با نهادهای مختلف صنعت، ضرورت هدایت همه شرکتها به سوی توجه به پژوهش و وجود واحد R&D در سازمان را مطرح کردهایم. کدام شرکت بیمه واحد R&D کارآ دارد؟ آیا شرکتهای بزرگ بیمهای ما با سهم بازاری قابل توجه، واحد R&D فعال دارند که روی مدلها، فرایندها، محصولات جدید یا حل مشکلاتی مانند ضریب خسارت بالا یا رضایت پایین مشتریان کار کنند؟ محصولات آنها چه بوده؟
نکته دیگر اینکه به نظر میرسد در صنعت تردید وجود دارد که پژوهش میتواند حداقل به اندازه تبلیغات بر عملکرد شرکتها موثر باشد. ممکن است در یک شرکت بیمه برای یک عکس یا برنامه تبلیغاتی جهت برندسازی، میلیاردها تومان پول پرداخت شود؛ ولی اگر پژوهشکده بیمه اعلام کند که من حاضرم روی برندسازی و رضایت مشتری شما کار کنم به طوری که یک اتفاق اصولی برای برند شما روی دهد و همان تبلیغات شما موثرتر باشد، با فرض این که ادعای پژوهشکده درست ارزیابی شود، بازهم تصور میکنید چقدر حاضرید برای آن پول بپردازید؟ من مطمئن نیستم شرکت بیمه حاضر باشد برای چنین محصولی پول مناسبی خرج کند.
* منظورتان این است دلیل اینکه گفتمان و دیالوگ پژوهشی لازم بین صنعت بیمه و شرکتهای بیمه شکل نگرفته است قسمی از آن به نهاد ناظر بازمیگردد که پژوهش را از شرکتهای بیمه نمیخواهد؛ مثلاً برخی شرکتهای بیمه مشکلات مالی و زیان انباشته و خسارتهای معوق دارند و ذخیرهگیری کم گرفتهاند و بیمه مرکزی برای آنها برنامه ترمیم مالی مشخص میکند ولی در این برنامه میتواند قید کند که از پژوهشکده بیمه بخواهید تا علت این وضعیت را بررسی کند تا شما راهکار پژوهشی ارائه دهید.
کاملا درست است. حتی نیاز نیست قید کنند که از پژوهشکده بیمه بخواهید؛ بلکه بگوید که گزارشهای پیوست ارائه دهید؛ چون اصولا گزارشگری در صنعت بیمه جایگاه ضعیفی دارد. در تمام صنایع دنیا انواع گزارشها حتی گزارشهای زیست محیطی تهیه میکنند.
* بخشی هم شرکتهای بیمه هستند که بیان کردید سهم پایین آموزش و ضعف R&D و … دارند.
بله مشکلات بسیار دیگری هم وجود دارد؛ این که شرکتها با دهها مشکل مختلف دست و پنجه نرم میکنند که باید به سرعت مرتفع شوند و شرایطی بر کشور و بازار کسب و کار بیمه حاکم است که فرصت فکر کردن و پرداختن به مسائلی مانند آموزش و پژوهش را نمیدهد. معمولا در این شرایط پژوهش و مسائل بنیادیتر در اولویت آخر قرار میگیرند.
نکته دیگر، بیثباتی مدیریت است. مدیری که دو سال مدیر یک شرکت است هیچ وقت دست به کارهای پژوهشی نمیزند که اساسا یک فرایند بلندمدت محسوب میشود. آن هم در صنعت بیمه که ریسک غفلت و اشتباه بسیار زیاد است. میبینید، عناصر و ابعاد بسیاری وجود دارند، که وضعیت فعلی را ایجاد کرده. البته، این وضعیت فقط مختص صنعت بیمه نیست، در صنعت بانکی، خودرو و غیره هم کم و بیش همین وضعیت را داریم.
البته پژوهشکده بیمه طی چهار الی پنج سال اخیر تلاش رو به تزایدی داشته تا مشکلات مربوط به پژوهشکده بیمه را در برقراری ارتباط با صنعت و پاسخگویی مناسب حل کند. امروز گزارشهایی از کسانی که منتقد پژوهشکده بیمه در این موضوع بودند، داریم مبنی بر اینکه وضعیت بهتر شده و در مسیر حرکت پژوهشکده برای ارائه محصولات کاربردیتر رو به اصلاح است.
* دیالوگ پژوهشمحور بین پژوهشکده بیمه و شرکتهای بیمه شکل نگرفته است یک نمونه عینی مثلاً اخیراً آییننامه ۱۰۲ کارمزد تصویب شد و دردسرهای ویژه خود را داشت و با عکسالعمل تند شبکه فروش مواجه شد که در برخی نقاط حق داشتند و در برخی نقاط هم به دلیل ضعف دانش شبکه فروش مسائلی رخ داد. این نقطه چالشیای است که چرا بیمه مرکزی قبل از اینکه آییننامهای را تصویب کند از پژوهشکده بیمه به عنوان بال پژوهشی صنعت بیمه کمک نخواست؟
از کجا میدانید که نخواسته است؟
* پس کمک خواسته است؛ اما چرا این اتفاقات رخ داد؟
این اتفاقات می توانند دلایل مختلفی داشته باشند. به عنوان یک کارشناس میگویم؛ این مشکل فقط مشکل صنعت بیمه نیست؛ بلکه مشکل کل کشور است؛ حتی مشکلی رایج در کل دنیاست با شدتهای متفاوت است.
به عنوان مثال، ممکن است من به عنوان یک متخصص اقتصاد به دولت، اتخاذ یک سیاست را توصیه کنم اما ایا هر تجویز و توصیه اقتصاددان را مقام سیاستگذار اجرا میکند؟ معلوم است که نمیکند در دنیا هم این طور نیست. چرا سیاستگذار به توصیه اقتصاددان عمل نمیکند؟ نظریه «اقتصاد سیاسی نوین» که رابطه بین سیاست و اقتصاد را تبیین میکند، پاسخ این سوال را میدهد. این نظریه دلایل مختلفی برای این پدیده ارائه میکند، این دلایل از وجود تعارض منافع یعنی تضاد بین منافع شخصی سیاستمدار با منافع عمومی، شروع میشود تا فشارهای اجتماعی، محدودیتهای سیاسی و مالی و غیره که بههرحال سیاستگذاران تحت تاثیر همه این عوامل نهایتا تصمیم میگیرند.
* مثلاً میتوان گفت بین اقتصاددان و سیاستگذار هماهنگی نیست.
بله همینطور است. جنبه منفی آن وجود تعارض منافع است که البته دنیا روی آن بسیار کار کرده تا سیاستگذار نتواند دچار تعارض منافع شود. ما در این زمینه از دنیا بسیار عقب هستیم. اما این ناهماهنگی لزوما یا فقط به دلیل عامل منفی تعارض منافع نیست. بخش مثبت آن توجه به محدودیتها و شرایطی است که سیاستمدار با آنها مواجه است و برای مدیریت آنها تصمیمی میگیرند که لزوما با تصمیم بهینه مورد نظر اقتصاددان یکسان نیست؛ مثلا من به عنوان اقتصاددان به دولت میگویم تصمیم درست این است که نرخ رشد نقدینگی چنین باشد و دولت میپذیرد و قصد اجرای آن را دارد؛ اما با فشار طبقه معلمان و اساتید و روحانیون و کارگران مواجه میشود و مجبور است کنش و واکنش درستی داشته باشد. از طرف دیگر دولت به محدودیت های دیگر مانند نیازهای مالی و شرایط حاصل از تحریم و غیره هم توجه میکند، مدیریت این واکنشها بحث بسیار پیچیدهای در دنیاست. به همین دلیل وظیفه سیاستمداران در تصمیمگیری بسیار دشوار است. همین موضوع در رابطه با بیمه مرکزی نیز صادق است.
* این موضوع در رابطه با آییننامه 102 چگونه است؟
در مورد این آییننامه پژوهشکده کار و نظر خود را به بیمه مرکزی ارسال کرده است؛ وقتی این نظرات به بیمه مرکزی میروند، با مجموعه ملاحظات دیگر درهم آمیخته میشوند، شورای عالی بیمه بررسی میکند و در نهایت آییننامه تصویب میشود؛ بله ممکن است مصوبه ایراد داشته باشد اما این هم ممکن است که آییننامه درست باشد؛ ولی اعتراضها درست نباشد.
* پس چرا بیمه مرکزی آیین نامه را ملغی اعلام کرد؟
به نظرم به دلیل فشارهایی که بیان کردم؛ چون بیمه مرکزی مجبور به مدیریت این واکنشهاست. وگرنه شیرازه کار از دستش در میرود؛ البته این مسئله فقط مختص ایران نیست؛ بلکه در کشورهایی مانند آمریکا یا آلمان و … که سیاستگذاریهای بسیار دقیقی دارند تصمیماتی گرفته میشوند که لزوما با مقادیر بهینه مورد نظر اقتصاددان یا جامعهشناسان، کاملا انطباق و همخوانی ندارد.
من به شخصه این آییننامه را در مجموع به ضرر شبکه فروش نمیدانم؛ ولی شاید چون آنهایی که ممکن است به هر دلیل منتقد این آییننامه بودند صدای رساتری داشتند، چنین تصمیمی گرفته شد.
* همین مسئله در مورد آییننامه 92.2 و کارگزاری آنلاین هم مطرح است. این آییننامه چون ارتباط مستقیمی با استارتاپها و تحول دیجیتال دارد جزو آییننامههایی است که همیشه محل مناقشه است و من خبرنگار همیشه فکر میکنم؛ اگر در این مورد کار تخصصی صورت گرفته چرا باید این همه مورد اعتراض واقع شود؛ از طرفی میدانم شبکه فروش در مقابل هر نوع تغییر و تحولی مقاومت میکنند؛ البته همه شبکه فروش به این شکل عمل نمیکنند؛ بلکه گروهی هستند که مخالفت میکنند.
ببینید من یکی از افراد صنعت بیمه هستم که راحتتر میتوانم نظرم را در این موضوع بیان کنم و عموما هم بیان کردهام. شاید رئیس کل یا معاون طرح و توسعه نتوانند با ملاحظات نظارتی و سیاستی نظرشان را به همین صراحت بیان کنند؛ ولی من به عنوان یک معلم دانشگاه که الان در خدمت صنعت بیمه هستم و در صنعت مسئولیت علمی دارم، به عنوان نظر بیطرفانه علمی میتوانم صراحتا بیان کنم که برای صنعت بیمه به جز آینده دیجیتالی هیچ آیندهی مطلوبی متصور نیستم. منظورم 5 الی 10 سال آینده است نه 50 سال آینده.
پژوهشکده بارها و بارها در هیئت عامل و شورای عالی بیمه به این موضوع پرداخته و بارها اهمیت حرکت سریع به این سمت را در اشکال مختلف کتبا به مقام تنظیمگر گوشزد نموده، و الان هم اعلام میکنم معتقدم اختیار این آینده که حتما اتفاق میافتد در اختیار ما نیست و اگر به صرف اعتراضها به سمت آن نرویم ما را دچار چالشهای بزرگی میکند و قطعا اول دود آن به چشم همین شبکه نمایندگی وارد میشود که برای آن آماده نشده. چشم فروبستن بر چنین تحولی باعث عدم تحقق آن نمیشود؛ البته واقفم بخشی از کار ما باید این باشد که با کسانی که اعتراض دارند گفتگو کنیم، دغدغههای آنها را بشناسیم و به رفع آنها کمک کنیم. حتی به گروههایی که با این ابزار و دانش آشنا نیستند، آموزش دهیم، آنها را توانمند کنیم و حتی به تجهیز آنها کمک کنیم. که به نظر می رسد چنین نکردهایم.
بحث کادر علمی نخبه در پژوهشکده نیز یکی از موارد مورد انتقاد است. نمیخواهم بگویم ضعف نیروهای نخبه یا فقدان آن در پژوهشکده وجود دارد. ولی نمیتوانیم بگوییم شرایط خیلی خوب است.
این سوال مهمی است. پژوهشکده در جذب نیروی انسانی با مشکلات حادی مواجه است. مهمترین مشکل ما جذب هیئت علمی است. ۳۰ نفر ظرفیت داریم که هنوز نتوانستهایم آن را تکمیل کنیم. چون در فراخوان با مراکز و دانشگاههای معتبرتر که هیات علمی آنها آموزشی جذب میکنند رقابت میکنیم. اما پژوهشکده که هیات علمی پژوهشی جذب میکند و دانشجو ندارد، خوب برای خیلی از افراد جذاب نیست. البته افرادی هم هستند که سوابق یا علایق بیمهای دارند و یا علاقهمند به پژوهشهای کاربردی هستند که به سمت پژوهشکده میآیند، و ما سریع آنها را جذب میکنیم و کردیم. که اتفاقا بسیاری از آنها واقعا در پژوهش به خصوص پژوهشهای کاربردی بسیار توانمند هستند اما بههرحال محدودیت ما در جذب، زیاد است و چون نمیخواهیم نیروی ضعیف جذب کنیم، با احتیاط به توسعه نیروی انسانی میپردازیم.
البته روی الگوی دیگری از مدیریت منابع انسانی برای عبور از این محدویت فکر و کار کردیم. یعنی استفاده از توانمندی دانشگاه و صنعت در پژوهشکده و پیوند زدن آنها به پژوهشکده در اشکال مختلف استاد وابسته، پژوهشگر همکار عضو میز تخصصی و امثال آن. به عبارت دیگر، به این توجه کردیم اگر نمیتوانیم فلان استاد توانمند را از فلان دانشگاه معتبر یا بهمان پژوهشکده جذب کنیم، از همکاری یا توان او که میتوانیم در شکل قرارداد پژوهشی و نیمه وقت استفاده کنیم. بر این اساس افراد جوان و بهروزی که در دانشگاه هیات علمی یا دانشجوی دکتری هستند را دعوت کردیم، در پژوهشکده مستقر شدند. یک روز یا دو روز میآیند و در کنار همکاران ما در امور مختلف مشارکت دارند. حتی در شرایط کرونایی آمدنشان را الزام نکردهایم. شما گزارشهای ما را ببینید اسامی محققین از این نوع چند برابر اسامی پژوهشگران بیست و چند نفری پژوهشکده هستند. حالا ممکن است در یک جاهایی هم در این حجم کار خطایی رخ دهد که طبیعی است. ولی رویکرد پژوهشکده در مدیریت منابع انسانی توجه به استفاده از همه ظرفیتهای داخلی و خارجی است.
انتقاد دیگر این است که آموزش در پژوهشکده بیمه به پژوهش میچربد. مثلا بیمه مرکزی بحث آزمونهای شبکه نمایندگی را به پژوهشکده بیمه تفویض کرد که نمیدانم کار درستی بود یا نه. نظر شما چیست؟ پژوهشکده بیمه باید کار پژوهشی انجام دهد یا آموزشی و برگزاری ازمون؟ این همه مراکز آموزشی داریم که میتواند آوت سورس کنند و آنها انجام دهند.
این هم نکته مهمی است. این برداشت درست است. ولی این را اصلاح کردیم. شاید این انتقاد برای دو سال پیش وارد بوده است. اما اکنون حتی یک کلاس آموزشی نداریم. بله قبلا تمام فضای پژوهشکده با آموزش تصرف شده بود و دانش پذیران همواره در همه فضا پراکنده بودند. اما امروز همه دورههای آموزشی به موسسات خصوصی که برای این موضوع مجوز گرفته بودند و پژوهشکده جای آنها را گرفته بود، منتقل شده.
در مورد آزمون نیز صنعت بیمه از قدیم این کار را به پژوهشکده واگذار کرده چون آییننامه مصوب است و باید برای اعطای نمایندگی، احراز صلاحیت شبکه فروش بررسی شود. پژوهشکده فقط آزمون را برگزار میکند و ما حتی برگزاری این ازمونها را به طور کامل به دانشگاهها سپردهایم. در حال حاضر آزمونها در دانشگاههای پیام نور برگزار میشود اما همین را هم نمیخواهیم و برنامهای که پژوهشکده دارد این است که همین را هم واگذار کند.
البته لازم است اشاره کنم این به معنای مهم نبودن آموزش نیست، آموزش نیاز عمده امروز صنعت است که متاسفانه تا اندازه زیادی مغفول مانده است. علیرغم این که امروز بیست و سه موسسه آموزشی داریم اما همچنان حلقههای مفقوده دانشی در صنعت، اموزش است. امروزه بحث مهم تحول دیجیتال مطرح است و برای این تحول آموزشهای تخصصی و حرفهای مهمی در گستره صنعت لازم داریم، اما در حال حاضر چه کسی در صنعت آموزشهای لازم در این حوزه مانند کلانداده و هوش مصنوعی را برای بیمه ارائه میکند؟
ما برنامهای منسجم جهت پیادهسازی یک مدل اموزشی در صنعت بیمه تدوین کردیم و در دوره رئیس کل پیشین ارائه شد که مورد توجه هم قرار گرفت. اتفاقا رئیس کل فعلی بیمه مرکزی هم مدیر این تیم بودند و با مدیریت ایشان مدلی طراحی کردیم که صنعت یک نهاد آموزشی توانمند داشته باشد. اگر این برنامه اجرائی شود تحول قابل توجهی در حوزه اموزش در صنعت بیمه رخ خواهد داد.
در اینجا از فرصت استفاده میکنم و از رسانههای توانمند صنعت بیمه مانند ریسکنیوز دعوت میکنم که با توجه به محصولات پژوهشیما و پرداختن به آنها، ارزیابی و نقد آنها، زمینه توجه بیشتر صنعت به این محصولات دانشی و ارتقای توانمندی صنعت از طریق ترویج آنها و ارتقای توانمندی پژوهشکده از طریق نقد آنها به توسعه دانش در صنعت بیمه کمک کنند
اتفاقا ما دریک پرونده مفصل در نشریه بیمهداری نوین که در ریسک نیوز نیز منعکس شد سامانه ساب پژوهشکده را که یک محصول محسوب میشود در یک میزگرد به صورت مفصل و همچنین گزارشهای تحلیلی و ترجمههای انطباقی بررسی کردیم که اتفاقا در میزگرد انتقادات بسیاری هم به این سامانه وارد امد. البته قطعا این راهبرد ادامه پیدا میکند.
بسیار هم خوب است و ما استقبال میکنیم. اما در کل معتقدم مطالب سایت پژوهشکده برای رسانهها گنجی از محتوا است. میخواهم خواهش کنم با این رویکرد که واقعا میتواند به ارتقای دانش و آموزش صنعت کمک جدی باشد نگاهی ویژه داشته باشید.
ارتباطات دانشگاهی را برای پژوهشکدههای مالی و بیمه و بانکی چطور تعریف میکنید؟ یک سری انتقادات به شما میشود که با دانشگاههای خاص ارتباط دارید. مثلا الزهرا که عضو هیئت علمی آن هستید یا همایشها آنجا برگزار میشود. احتمالا خیلی از کارشناسان هم از آن جا برای شما فعالیت میکنند. نمیدانم شاید اگر من هم عضو هیئت علمی دانشگاهی بودم این کار را میکردم.
شما اگر امروز مدیر روابط عمومی یک سازمانی بشوید و قرار باشد کارهای مهمی را آن جا انجام دهید، چه باید بکنید. ابتدا با اطلاعات و سرمایه خودتان توجه میکنید، اینکه در صنعت بیمه با چه کسی کار کردهاید. چه کسی توانمند است و چه ظرفیتی دارد. خوب طبیعی است که از افراد توانمندی که میشناسد دعوت به همکاری میکنید. البته بدون تردید اگر افراد بر اساس رابطه رفاقت و نه توانمندی دعوت شوند فساد است؛ بنابراین در اینجا بحث سرمایه اجتماعی و اعتبار کاری مطرح میشود. البته تعارض منافع هم ممکن است باشد. ممکن است اینجا کردبچه بخواهد منافع خود را حداکثر کند، خوب باید بررسی کرد و نهادهای نظارتی باید مراقبت کنند تا ایشان دچار تعارض منافع و خطا نشود و اگر شد برخورد کنند. اگرچه ساختار تصویب پروژهها در پژوهشکده به گونهای است که انجام این کار نه این که ممکن نیست بلکه بسیار سخت است و برای فرد پرهزینه است. این ارتباط، دلایل مثبت دیگری هم میتواند داشته باشد. اینکه فرد در آن جا سرمایه اجتماعی با ارزشی دارد که میتواند از آن بهره گیرد.
مثلا برای بخش علمی همایش بیمه و توسعه که تعداد محدود بودند استفاده از سالنهای برج میلاد بسیار پرهزینه بود. ما مکانهای دیگر را هم بررسی کردیم، جمعبندی این شد که این سالن مدرن است. تجهیزات به روز دارد و نزدیک پژوهشکده است، و بسیار ارزانتر بود، خوب انتخاب شد البته نه با تصمیم رئیس پژوهشکده بلکه با تصمیم شورای سیاستگذاری همایش که در آن مدیران ارشد صنعت حضور دارند.
نکته دیگر ما دهها پروژه مختلف با مراکز مختلف علمی کشور داشتهایم که اصلا به انها اشاره نمیشود. فقط اشاره میشود که با دانشگاه الزهرا فلان طرح را کار کردید. نکته دیگر مبلغ این پروژهها است که چقدر بوده، مثلا مبلغ یک پروژه با یکی از این نهادهای علمی کشور به تنهایی بیشتر از مجموع مبلغ چند پروژهای بوده که در این چند سال با دانشگاه الزهرا داشتیم که بخشی از آنها نیز به قبل از مدیریت من باز میگردد .
از این دهها نفری که امروز از دانشگاهها با پژوهشکده همکاری میکنند، چهار پنج نفر از دانشگاه الزهرا هستند و بقیه از دانشگاههای دیگر هستند. اما برخی، آنها را نمیبینند یا نمیخواهند ببینند، و در این جوی که داریم و استعداد بالایی برای پذیرش این نوع اخبار وجود دارد، خوب چنین سخنانی خریدار دارد. اگر چه بارها گفتهام که به عنوان کارشناس اقتصادی، یکی از مهمترین مشکلات کشور را تعارض منافع و رانت و فساد میبینم، وجود چنین حساسیتهایی خوب است اما کار خبرنگار کشف و انعکاس واقعیت است. چون اگر غیر از این باشد، افراد از هر حرکتی و تحولی پرهیز میکنند و نتیجه آن برای نهادها و صنعت بیمه خوب نیست. این کار بزرگی است که رسانههای توانمند صنعت بیمه میتوانند پیشگام آن حتی در کشور باشند، یعنی بررسی، ارزیابی و پایش و راستی آزمایی اخبار و شایعات بر اساس انطباق با واقعیات و شواهد. این کاری که امروز در دنیا رسانهها برای توسعه اخلاق رسانه ای شروع کردهاند.
با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی چقدر ارتباط گرفتید؟ مثلا زلزلهشناسی و ریسک و پتروشیمیها و الان نگاه کردم شما تغییری در ساختمان دادهاید. آیا تلاش کردهاید به آن سمت ببرید که تجهیز شود و آزمایشگاههای مختلف مرتبط با بیمه و پوشش ریسک ایجاد شود؟
بله یکی از اقدامات ما آزمایشگاه ریسک است که آقای دکتر بحیرایی از دانشگاه سمنان که تجربیات خوبی در آزمایشگاه ریسک خارج از کشور دارند در کنار همکاران پژوهشکده آن را مدیریت میکنند. سه فاز داشته و فاز اولش آماده و بارگذاری شده و الان در سایت پژوهشکده در دسترس است. این آزمایشگاه ریسک ۵ حوزه ریسک را پوشش میدهد و ریسک انطباق نیز به عنوان یک ماژول به آن متصل میشود.
سامانههای دیگری داریم که دسترسی محققین را به آمار صنعت برقرار و تسهیل میکند. در حقیقت یک مشکل صنعت بیمه که باعث عدم استقبال دانشجویان و محققین از موضوعات تحقیقات بیمهای شده است، عدم دسترسی به داده است. این در حالی است که در دنیا صنعت بیمه را به عنوان صنعت داده محور میشناسند. در این راستا روی دو سامانه دادهای مهم کار کردیم که یکی ساب است که بیش از یک سال است در دسترس عموم قرار دارد و شما هم به آن اشاره فرمودید.
سامانه دیکر سامانه هوشمند است که دادههای بهروز را در اختیار میدهد. دو فاز اول آن که دادههای بیمهگران و بیمهگذاران بوده انجام شده و با ثبتنام از طریق پژوهشکده و بیمه مرکزی قابل دسترس است. فاز سوم هم در حوزه دادهکاوی است که ابزارهای دادهکاوی را روی همان دادهها اجرا میکند که هنوز آماده نشده.
چه فرقی با سنهاب دارد؟ دادهها را تحلیل میکند؟
داده های سنهاب قابل دسترس برای عموم نیستند. سنهاب مانند یک مخزن است که همه دادهها را در آن میریزند. در واقع در این سامانه یک نظام محاسباتی بر اساس تعاریف متغیرهای مختلف، روی سنهاب سوار کردهایم که میتواند با دادههای خام بیمهنامهها و بر اساس تعاریف متغیرهایی مانند حقبیمه رشتهها یا شرکتهای متفاوت را بهروز محاسبه و در اختیار قرار دهد.
به مرور امکان داده کاوی را فراهم میکند؟
اصلا برای دادهکاوی فراهم شده است. دارای ماژول دادهکاوی است که همان جا کار دادهکاوی انجام شود. فعلا این برای کارشناسان پژوهشکده و بیمه مرکزی، و متقاضیان بر اساس درخواست و ثبتنام قابل دسترس است.
در خصوص آزمایشگاه زلزله بیشتر توضیح دهید.
سامانه چهارمی داریم که بارگزاری شده و قابل استفاده است که این امکان را فراهم میکند که محاسبات نرخ بیمه زلزله در گستره کشور بر اساس پهنهبندی زلزله و پهنهبندی خسارت مبتنی بر ارزش اقتصادی ساختمانهای در معرض خطر انجام شود.
ارتباط گرفتهاید با زلزله شناسان؟
بله دقیقا. این سامانه را به صورت مشترک با پژوهشگاه زلزله شناسی طراحی کردیم. مجری آن از این پژوهشگاه هستند و هنوز هم همکاری دارند تا بتوانیم این کار را با پوشش خطرات طوفان، سیل و احتمالا در آینده سایر خطرات تکمیل کنیم.
از اینکه به صورت شفاف پاسخ سوالات را دادید سپاسگزارم در نهایت اگر جمعبندی دارید بفرمایید.
تشکر میکنم از توجه ریسکنیوز به مسائل پژوهش و پژوهشکده بیمه. امیدوارم این رسانه و رسانههای دیگر با توجه بیشتر به محصولات پژوهشکده، ترویج انها، نقد انها و بهرهبرداری از انها برای تحلیلها و گزارشهای خود، هم زمینهساز گسترش پژوهش در صنعت باشند و هم با نقد علمی و دقیق زمینهساز تقویت این پژوهشها باشند.