آیا اوراق بهادار بیمه ای طرفدار دارد ؟ / بهادار سازی اوراق بیمه جذابیتی برای بازار ایجاد می کند؟
بیمه داری نوین برای اولین بار در یک میزگرد اوراق بهادار سازی بیمه ای بررسی کرد؛(بخش دوم)
خامسیان: در جمعبندی باید بگویم که امروز اوراق بهادار بیمهای بومی شده است؛ اما از نظر ساختاری همخوانی ندارد مثلاً اتکایی پر بازده نیست؛ اگر پر بازده بود قیمت نسبی سهام شرکتهای اتکایی بالا بود؛ بنابراین ما در جایی حضور داریم که طرفداری ندارد و اوراق آن نیز طرفدار ندارد./ میرطاهر:وقتی اوراق در بورس منتشر میشوند ضمانت سود ندارند؛ بلکه فقط بحث اصل مطرح است؛ باید روی ریسکها به گونهای مدل اکسلِ اتکایی مازاد خسارت طراحی کنید که هم بشود نرخ را متعادل کرد و هم حوزة خسارت به گونهای باشد که اگر با خسارت مواجه شد فقط سود آن از بین برود و اصل آن از بین نرود./ عباسیانفر: آیا این ابزار میتواند جای مونیخری فعالیت کند؟ به تعبیر دیگر این ابزار به نوعی آلترناتیو یک بیمهگر اتکایی بینالمللی باشد؟ به نظرم در مورد این موضوع باید بحث کنیم که موافقان و مخالفان بسیاری دارد.

به گزارش ریسک نیوز به نقل از بیمه داری نوین دارایی های بیمه ای با توجه به شرایط اقتصادی ایران چقدر امکان اوراق بهادارسازی دارند؟ نگاه و راهبرد نهاد ناظر بیمه ای چیست؟ آیا اوراق بهادارسازی به عنوان گام کلیدی کاراسازی دارایی های بیمه ای در ایجاد نقدینگی محسوب میشود؟ طبعا در مورد اینکه اقتصاد ایران این امکان را دارد که دارایی های بیمه ای را بهادارسازی کند یا خیر همیشه با اختلاف نظرهای زیادی مواجه بوده است.
در میزگرد «اوراق بیمه ای، فرصت ها و چالش ها » اعضای حاضر افتراق نظرهای زیادی دارند. برخی معتقدند که دارایی های بیمه ای اگر هم بهادارسازی شوند خریداری نخواهند داشت و اساسا جذابیتی برای بازار ایجاد نمی کنند؛ به تعبیری پاییزی که برای این اوراق خیلی زود فرا می رسد و باعث خزان شان می شود؛ اما برخی دیگر اعتقاد دارند که اوراق بیمه ای می توانند فرصت های خوبی برای بیمه باشند.
حسن رضا عباسیان فر، مدير كل دفتر برنامه ريزي و امور فنی بیمه مرکزی؛ فرزان خامسیان، مدیر گروه پژوهشی مطالعات کلان پژوهشكده بيمه؛ سید محمدجواد میرطاهر، مدیرعامل هلدینگ سرمایه گذاری صبا تأمین و حمیدرضا بیداری، مدیر تیم تحلیل کارگزاری آگاه در این میزگرد به بیان دیدگاه های خود پرداختند.
نقطه نظرات مشترک مطرح شده نشان می دهد که دست کم میتوان گام هایی برای شروع با هدف ایجاد شناخت در بازار ثانویه و بیمه برداشت.
بخش اول این میزگرد را خواندیم بخش دوم از پی می آید:
* با توجه به اینکه شرایط اقلیم کشور ما متفاوت از آمریکا نیست و ایران هم زلزلهخیز است. شکلگیری صندوق 15 سال طول کشید؛ ولی بالاخره شکل گرفت و احتمالاً در سالهای بعد تقویت میشود؛ بنابراین خوب است که از حالا تمرین کنیم.
عباسیانفر: ریسکهای بیمهای ما تجاری اداره نمیشوند، این اصلیترین مسئله است. صندوق مثال خوبی است. صندوق قصد ندارد کار بیمهگری کند؛ بلکه قصد دارد کمیتة امدادی کار کند اگر به قانون آن توجه کنید متوجه میشوید که اصلاً قصد ندارد حق بیمه را بر اساس ریسک تعیین کند؛ بنابراین آن صندوق هیچ زمان مشتری این بازار نخواهد شد؛ چون یک صندوق حمایتی است که از فقرا میگیرد و به زیاندیدهها میدهد؛ البته ممکن است زیاندیدهها فقیر باشند یا ثروتمند باشد در واقع یک حق بیمة واحد از فقیرها و پولدارها دریافت میکند در حالی که باید از یک ساختمان روستایی حق بیمة کمتری دریافت کند.
* بالاخره هر سال یک پولی جمع میشود؟
عباسیانفر: ولی این پول، تجارتی نیست؛ بلکه حمایتی است و همه را یکسان میبیند؛ بنابراین هیچ بیمهگر اتکایی غیر از بیمة مرکزی از این صندوق بیمه نمیپذیرد و قانونگذار نیز به این امر توجه دارد و بیمهگر اتکایی آن یعنی بیمة مرکزی باید به آن بیمه اتکایی ارائه دهد و هیچ شرکت بیمهای به آن بیمه اتکایی نمیدهد؛ چون تجاری اداره نمیشود و حق بیمهای که تعیین میشود ارتباطی به ریسک ندارد؛ بنابراین آنچه شما بیان میکنید از دید من منتفی است.
به نظرم هر قدر این صندوق بزرگ شود باز هم بیزینس مدیریت ریسکهای فاجعهآمیز به صورت تجاری اداره نمیشود. در آمریکا حتی بیمه درمان هم تجاری اداره میشود؛ یعنی بیمههای درمان خصوصی مثل بیمهگران پایه عمل میکنند و سهم قالب را در اقتصاد آمریکا دارند؛ ولی در اقتصاد ما تأمین اجتماعی حضور دارد و بیمههای بازرگانیمان نیز تجارتی نیستند و ضریب خسارت درمان در طول n سال گذشته زیر 90 نبوده و همیشه بالای صد بوده است؛ بنابراین سه عامل یکی ساخت اقتصادی آن و دیگری ساخت ریسکهای متداول درون اقتصاد و دیگری ساخت بنگاهداری آن جزو چالشهای ما محسوب میشود؛ ما ساختار اقتصادی آن را قطعاً نداریم. سرمایة آن بسیار گران و نایاب است، نکتهای که شما بیان کردید کاملاً درست است ایران در معرض ریسک زلزله قرار دارد؛ ولی در صنعت بیمه ایران حق بیمهای از ریسک زلزله تولید نمیشود. این سه موضوع نشان میدهد که این در بیمههای غیر زندگی آلترناتیو و ترنسفر است و ریسک نیست.
* در اینجا دو نکته مطرح میشود؛ یکی اینکه روی کاغذ ضریب نفوذ دارید که گاهی از صد هم عبور میکند؛ ولی با این حال شرکتهای بیمه همچنان برایشان جذاب است که هم درمان و هم بیمه شخص ثالث را دنبال کنند؛ بنابراین نکتهای وجود دارد که این دو رشته برای آنها همچنان جذاب است و میتوان روی آن دو همچنان مانور داد و به شکل دیگری عمل کرد.
عباسیانفر: اگر حق بیمة تولیدیمان 15 هزار میلیارد باشد زیر یک درصد آن از این جنس ریسک است. به جای اینکه بنگاه بیمه ظرفیت نگهداری خود را افزایش دهد از این ابزار استفاده کند؛ مثلاً من قصد دارم ریسکی را بگیرم؛ ولی میدانم در ریتنشن من نیست؛ بنابراین برای آن سه حالت در نظر میگیرم؛ یکی اینکه ریتنشن خود را بالا میبرم که این روند از لحاظ حقوقی و مالی و توجیهی برای هیئت مدیره پروسة طولانی و سختی است یا سراغ بیمهگر اتکایی میروم و برای آن اتکایی میخرم یا برای آن ابزار مدیریت ریسک میخرم.
جنس ریسکهایی که در پرتفوی شرکت بیمه وجود دارند عدد کوچکی است؛ مثلاً کل پرتفوی آتشسوزی 5 درصد است که اگر یک درصد آن فاجعه امیز باشد عمدتاً آتشسوزی مسکونی یا کارگاههای کوچک است بعد از همة اینها محدودیتهایمان برای رفتن سراغ این ابزار جایگزین چیست؟ ما زمانی سراغ این ابزار میرویم که یا اقتصادی باشد یا اگر اقتصادی نیست به ابزار قوی دسترسی داریم.
یکی از دلایلی که ما سراغ آن رفتیم این بود که اقتصادی نبود؛ ولی چون با اعمال تحریمها بیمهگران خارجی از بازار بیمة ایران خارج شدند و بیمهگر اتکایی داخلی قوی به جز بیمه مرکزی نداریم. آیا این ابزار میتواند جای مونیخری فعالیت کند؟ به تعبیر دیگر این ابزار به نوعی آلترناتیو یک بیمهگر اتکایی بینالمللی باشد؟ به نظرم در مورد این موضوع باید بحث کنیم که موافقان و مخالفان بسیاری دارد.
* آقای بیداری به نظرتان چه چالشهایی در این رابطه وجود دارد؟ قطعاً از نظر شما ظرفیتهایی وجود دارد برای اینکه بتوانیم؛ حتی به صورت محدود از اوراق بهادار بهره ببریم.
بیداری: اجازه دهید در مورد ظرفیتها صحبت کنم؛ اولاً در مورد موضوع ضمانت در ایران باید بگویم که بعید میدانم بانکها وارد چنین مسئلهای شوند و قصد داشته باشد چنین ریسکهایی را متقبل شوند. چرا در ایران ضمانت داریم؟ چون در بحث انتشار اوراق، مؤسسات اعتباری ـ رتبهبندی معتبری نداریم تا بخواهند در حد یک نهاد به عنوان ضامن عمل کنند؛ به همین دلیل بعید میدانم بانکها ضمانت ریسکها را بردارند؛ چون بالاخره ریسک باید یک جایی منتقل شود.
* تصور کنید بانک طی مطالعهای متوجه میشود ضمانت آن به صرفه است و این ضمانت را قبول کند؛ لطفاً از دو منظر به موضوع توجه داشته باشید هم حقوقی و هم اقتصادی.
عباسیانفر: این موضوع را برای بیمه مرکزی حل کردیم. بورس قبول کرده است که تحویل ندهیم ولی این موضوع مسئلة کلیدی ما نبود؛ اما برای بیمة مرکزی به دلیل دولتی بودن مسئلة مهمی محسوب میشد؛ اما این موضوع به صدور نرسید.
بیداری: در مورد اینکه در حال حاضر، از میان اوراق بیمهای، کدام یک اولویت انتشار دارد، باید به این موضوع توجه کنیم که شرایط سرمایهگذاری در کشور ما خاص است. به ویژه در بازار سرمایه ایران، اگر مردم سرمایهگذاری میکنند، حداقل انتظار دارند اصل سرمایهشان تضمین شود؛ بنابراین اوراقی را که ممکن است اصل سرمایهشان را هم به خطر بیندازد تاکنون تجربه نکردهاند و این موضوع با چالشهایی همراه است.
علاوه بر موضوع بالا، اوراق اتکایی را به دو دلیل عملاً نمیتوانیم در حال حاضر داشته باشیم؛ چون در دنیا، Hedge fundها (صندوقهای پوشش ریسک) آنها را خریداری میکنند که به دلیل تنوع سرمایهگذاری در ابزارهای مختلف، ریسک خود را مدیریت میکنند و در ایران اصلاً Hedge fund نداریم و تنوع ابزارها بسیار کم است. علاوه بر این، این اوراق به کمک ابزارهای سوآپ اصل سودشان تضمین میشود و در ایران در این مورد هم عملاً بازار جدیای وجود ندارد؛ بنابراین بحث اتکایی از نظر من خیلی جذاب نیست.
در رابطه با اوراق مبتنی بر ذخایر بیمهای؛ امروز شرکتهای بیمهای یک مسئلة جدی دارند و آن اینکه نمیتوانند ذخایرشان را همه جا سرمایهگذاری کنند و سود خوبی کسب کنند. شاید بتوان در این مورد فکری کرد؛ میتوان روی ذخایر، اوراق منتشر کرد. بعد از اینکه پول به دست شرکتهای بیمهای آمد و آنها توانایی این را داشتند که در هر بازاری بخواهند سرمایهگذاری کنند، حداقل سود را برای این اوراق تضمین کنند؛ البته باید مطمئن باشند که میتوانند بازدهی خوبی کسب کنند. در واقع این موضوع تبدیل به ریسک کسب و کاری میشود و هر شرکتی که بخواهد و فکر میکند که میتواند حداقل سود برای اوراق را تضمین کند، سراغ آن خواهد رفت. یک شرکت ممکن است این اطمینان را داشته باشد که اگر پول خود را بتواند در هر بازاری سرمایهگذاری کند، 50 درصد بازدهی کسب خواهد کرد. حال اگر حداقل سود تضمینشده (مثلاً 20 درصد) را برای این اوراق پرداخت کند، 30 درصد برای خودش میماند که برای آن به صرفه است.
* آقای میرطاهر لطفاً نظرتان را بیان کنید.
میرطاهر: معتقدم این مسئله باید درست اجرا شود؛ اگر به درستی اجرا شود واقعاً قابلیت پیادهسازی دارد؛ این اوراق در تمام دنیا تجاری است و در ایران نیز باید نگاه تجاری به آن داشت. مهمترین مشکلی که در ایران در رابطه با اوراق بهادار وجود دارد متولی آن است. هیچ کجای دنیا نهاد ناظر بیمهکنندة اوراق نمیشود؛ این هم در دورة جدید در حال اصلاح است و آقای وزیر هم نسبت به آن تأکید دارند که حوزة نظارت باید از تجارت تفکیک شود.
* چطورتجاریسازی کنیم؟
میرطاهر: بیمه مرکزی اساساً نباید اتکایی داشته باشد.
* آیا دستورالعملهای آن را باید بیمه مرکزی صادر کند؟
میرطاهر: وقتی اشتباه اجرایی شود قطعاً اجرایی نمیشود.
* اشتباهات دورة قبل در اجرا چه نکاتی بودند؟
میرطاهر: این مسئله دو نکته دارد؛ یکی اینکه این حوزه یک حوزة نو در صنعت بیمه ایران است و باید آن را به صورت کلی در نظر گرفت و بدانیم به طور کلی چند ابزار جدید ساختهایم. من قبول دارم که اقتصاد ایران با کشورهای دیگر متفاوت است؛ ولی بازار سرمایه در همین شرایط اقتصادی پشت سر هم ابزارهای جدید تولید میکند. سالی نیست که بازار سرمایه چند ابزار جدید تولید نکرده باشد. بازار سرمایه را با صنعت بیمه مقایسه کنید؛ صنعت بیمه در حوزة بیمهای طی این مدت چه ابزارهایی ایجاد کرده است؟ البته ابزارهای مهندسی ـ مالی مشترک بین صنعت بورس و بیمه بحث جداگانهای دارند؛ بنابراین قبول داریم که ساختار اقتصادی ما تفاوت دارد و بحث بنگاهداری و ریسکهایمان متفاوت است؛ اما میتوان اوراق را متناسب با ایران بومیسازی و منتشر کرد کما اینکه بازار سرمایه این کار را انجام میدهد؛ چرا صنعت بیمه نمیتواند این کار را انجام دهد؟
* تلاش شد که این کار صورت بگیرد؛ ولی روی آن دستورالعمل اختلاف ایجاد شد.
میرطاهر: بله موضوع بعدی بحث اجرایی کردن و دستورالعمل است. همة این موارد در کل دنیا تجاری دیده میشوند؛ یکی از بزرگترین مشکلاتی که در ایران داریم این است که نرخ سود برای اوراق، ثابت است؛ یعنی صکوک اجاره 20 درصد و مرابحه 20 درصد و مشارکت 20 درصد و بیمه هم 20 درصد است. من قبول دارم این مسئله مشکل است. شما باید نرخهای بهرة متفاوتی داشته باشید. اوراق بیمه اوراق ریسکیای محسوب میشود و نرخ بالا در آن طبیعی است. سازمان بورس باید متفاوت بودن نرخ را بپذیرد در همه جای دنیا نیز این نرخ متفاوت است.
نکتة دیگر اینکه برای بحث اجرایی آن چه کسی باید پیشقدم شود؟ بیمه مرکزی پیش قدم شد و آن زمان با دوستان بیمه مرکزی صحبت کردیم و استدلال آنها این بود که بالاخره نهادی باید آن را راهاندازی کند تا جا بیفتد؛ اما به نظر من باید اجازه میدادند شرکتهای بیمه پیشقدم شوند؛ البته امروز شرکتهای بیمه پیشقدم شدهاند؛ مثلاً تأمین سرمایة زیرمجموعة ما این موضوع را پیگیری میکند تا این مسئله با شرکتهای بیمه پیش برود.
به نظر بنده شأن نظارت و اتکایی نباید در یک جا جمع باشد در واقع بیمه مرکزی نمیتواند هم رقیب شرکتهای بیمه باشد و هم خود ناظر باشد و هم اوراق منتشر کند.
* حال باید چه اقداماتی برای بهبود انجام داد؟
میرطاهر: با همة این اوصاف این به آن معنا نیست که نمیتوان این اوراق را منتشر کرد؛ مثلاً نرخ بهرة یکی از آنها مشکل دارد آن را مرتفع میکنیم. در مورد اینکه چه کسی ناشر باشد باید بگویم که اوراق را باید تجاری در نظر گرفت؛ وقتی آن را تجاری نمیبینید با مشکل مواجه میشوید یا وقتی میگوییم تواتر کم و شدت زیاد است؛ یعنی اینکه طی صد سال اخیر در تهران چند بار زلزله آمده است نه در کل ایران فقط تهران، بنابراین CAT Bond را روی ریسک زلزلة تهران منتشر میکنید نه روی ایران یا دقیقاً روی یک پتروشیمی خاص مثل پتروشیمی بوعلی منتشر میکنید و فقط آنجا را ریسکسنجی میکنید نه کل ایران را.
بحث دیگر اینکه بیمههای زندگی برای انتقال ریسک نیستند. اوراق بیمههای زندگی برای تأمین مالی هستند و برای حوزة انتقال ریسک نیستند. حوزة آن تفکیک میشود.
موضوع بعدی، ضمانت است. وقتی اوراق در بورس منتشر میشوند ضمانت سود ندارند؛ بلکه فقط بحث اصل مطرح است؛ باید روی ریسکها به گونهای مدل اکسلِ اتکایی مازاد خسارت طراحی کنید که هم بشود نرخ را متعادل کرد و هم حوزة خسارت به گونهای باشد که اگر با خسارت مواجه شد فقط سود آن از بین برود و اصل آن از بین نرود؛ بنابراین نظر من این است که کار در مجموع نشد، ندارد.
* آقای خامسیان لطفاً صحبتهای خود را بیان کنید.
خامسیان: من به همراه آقای میرطاهر و آقای عباسیانفر در این پروژه حضور داشتیم. آقای میرطاهر چون پایاننامة دکترای ایشان همین مسئله بود ایشان در قسمت پژوهشی در کنار تیم پژوهشی حضور داشتند. که پژوهشکده این موضوع را راهاندازی و برای ایران بومیسازی کرد.
قسمت دوم بحث اجرایی شدن آن بود که مسئلة بسیار دشواری محسوب میشد و آقای عباسیانفر در این قسمت همراه ما حضور داشتند و با برگزاری جلسات متعدد این موضوع تصویب شد. مشکلی که در آن زمان با آقای دکتر محمدی داشتیم این بود که سازمان با این مسئله که بابت اوراق تضمین نگیرد کنار نمیآمد؛ البته آقای دکتر محمدی در این زمینه استاد هستند؛ ولی معتقد بودند که بازار ظرفیت ندارد و باید تضمین وجود داشته باشد. ما تأکید کردیم که اگر تضمین باشد اصل قضیه زیر سؤال میرود؛ ولی بالاخره با تضمین تا هیئت مدیره رفت و تصویب شد.
اوراق یک مشکل قانون بیمهای هم داشت که هم مدیر کل حقوقی بیمة مرکزی به آن اشاره کرده بودند و هم مدیر کل حقوقی سازمان اشاره کرده بودند که وقتی ما قانون تأسیس داریم و اتکایی هم حتماً باید از طریق قانون تأسیس عرضه شود، شما نمیتوانید از طریق SPV یا صندوق پیش بروید. این مشکلات پیش آمد و این مسئله جلو نرفت. در نهایت به بودجة 99 رفت؛ ولی باز هم تصویب نشد؛ چون زمانی که آقای زاکانی در مجلس در مرکز پژوهشها حضور داشتند جلسات توجیهی برگزار شد اما به نتیجهای نرسیدیم و این موضوع تصویب نشد. امروز اگر مشکل قانونی آن مرتفع شود چالش دیگری نداریم.
آقای میرطاهر به نکتهای در مورد ورود بیمة مرکزی به این مسئله اشاره کردند؛ اما باید بگویم که در آن زمان قرار بود بیمه مرکزی این مسئله را برعهده بگیرد؛ ولی شرکتهای دیگر نیز مشارکت داشته باشند. مشکل بورس این بود که ما در آن SPRV یعنی جایی که ریسکهای بیمهای را چک کند، نداریم. حسابرسی که فقط میتواند ترازنامه چک کند از ریسک بیمهای اطلاعی ندارد به این ترتیب چون SPRV نداشتیم مجبور شدیم امین خاصی برای شرکتها و اوراق بیمهای طراحی کنیم؛ چون چنین سازمانی وجود نداشت و قرار بود بیمه مرکزی در آینده چنین سازمانی تشکیل دهد قرار شد نهاد نظارت بیمه مرکزی فعلاً این مسئولیت را برعهده بگیرد و امین شود.
عباسیانفر: چون SPRV مشکل را حل نمیکرد دست به دامن امین شدند در حالی که باید یک SPRV تعریف میشد؛ اما آنها زیر بار آن نرفتند.
خامسیان: چون تجربه ریسکی و جدیدی بود قرار شد اولین اوراق برای بیمه مرکزی باشد؛ اما اوراق بعدی اگر خوب بود بقیة شرکتها جلو بیایند؛ ولی متأسفانه تضمین را هم به زور وارد این مسئله کردند.
نکتة آخر اینکه ممکن است نرخ بهره در آمریکا حداکثر 2 الی 3 درصد باشد؛ ولی نرخ سود اتکایی 4 الی 7 درصد باشد و در ایران کاملاً برعکس است اتکایی 15 الی 20 درصد سود دارد؛ ولی نرخ بهره 20 الی 22 درصد به همین دلیل اوراق ممکن است در اینجا خیلی به صرفه نباشد. اوراق بهادار بیمهای فقط اوراق اتکایی نیست. ما بیش از پنج هزار هزار میلیارد نقدینگی داریم. بانکها از این نقدینگی به سود خود استفاده میکنند و سازمان بورس نیز به همین شکل و خیلی از شرکتها و هولدینگها و تأمین سرمایهها و تأمین مالیها، ولی سهم صنعت بیمه از نقدینگی بسیار پایین است اتفاقاً بسیاری از اوراق بهادار بیمهای به ویژة اوراق بهادار عمر میتوانند این نقدینگی را به سمت صنعت بیمه بکشانند.
عباسیانفر: به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه نتوانستیم سازمان بورس را در مورد SPRV قانع کنیم که این SPRV با SPV موجود در مقرراتشان متفاوت است.
* آقای عباسیانفر لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
عباسیانفر: در حال حاضر بیمة مرکزی یک برنامة عملیاتی برای سال 1401 دارد که یکی از مباحثاش حل مشکلات حقوقی است.
امسال قصد داریم تکلیف این ابزار به ویژه بخش اتکایی آن را مشخص کنیم. این ابزار به همراه قانون تأسیس باید در قالب یک لایحه مطرح شوند. در ابتدا باید مبانی قانونی آن را مبتنی بر تأسیس SPV و نه چیز دیگری حل کنیم.
به نظر میرسد؛ اگر این مسئله حل شود حداقل ساختار حقوقی آن را ایجاد کردهایم. در حال حاضر ظرفیت حقوقی آن را درست طراحی نکردهایم نه اینکه نمیدانستیم، میدانستیم؛ ولی حرفمان را گوش نکردند.
* آقای بیداری صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
بیداری: با توجه به اتفاقاتی که در بودجه 1401 افتاده است، امسال میتواند سال خوبی برای حرکت به سمت اوراق بیمهای است.
مالیات بر سود سپردهحقوقیها باعث میشود بانکها چیزی حدود 100 همت به تأمین سرمایههای زیرمجموعهشان منتقل کنند؛ البته هنوز ساز و کار آن مشخص نیست؛ اگر محاسبه صورت بگیرد و حجم سپردهحقوقیها در بانکها به تأمین سرمایه منتقل شود، حداقل 100 همت پول وارد بازار اوراق میشود؛ اگر فرض کنیم که بخشی از آن سمت اوراقهای شرکتی بیاید امسال میتواند سال خوبی باشد؛ چون پول بزرگی سمت بازار اوراق میآید و بحث اوراقی که روی ذخایر منتشر میشود، میتواند جذاب باشد؛ البته این موضوع نیاز به هماهنگی میان بیمه مرکزی و بازار سرمایه دارد.
* اتفاقاً یکی از سؤالات من بحث دانش حوزة بیمه در این مورد است؛ چون دانش لازم را ندارند تصور میکنند به درد نمیخورد چه راهکاری برای این مسئله دارید؟
میرطاهر: تصور میکنم کمتر از 10 نفر در ایران در این حوزه فعالیت کردهاند. دوستانی که در این حوزه فعالیت میکنند ممکن است نهادی باشند؛ مثل پژوهشکدة بیمه یا دانشگاهی باشند مثل دانشجویان. به نظر من دانشگاهها باید بیشتر در این حوزه فعالیت کنند و بخش عملیاتی و اجرایی آن در حوزههای نهادی مثل پژوهشکدة بیمه انجام شود؛ متأسفانه امروز در حوزة دانشگاهی کم هستند افرادی که در این حوزهها کار کرده باشند؛ البته این حوزه بسیار سخت است؛ چون هم باید بیمه و هم بورس بدانید به همین دلیل دشوار است. فعالیت در این حوزه زحمت زیادی میطلبد؛ شما در این حوزه کار و میزگرد برگزار میکنید؛ اگر این میزگرد منتشر شود دانشجویان جدیدی روی این حوزهها فعالیت میکنند و فرصت مغتنمی است و عمق پیدا میکند.
* اگر کلاس برگزار شود بهتر است.
میرطاهر: وظیفة پژوهشکده این است که کلاسهایی را برگزار کند. تنها کاری که ما انجام دادیم این بود که کمیسیون مالی سندیکا میزگرد تخصصیای برگزار کرد و ما دو الی سه ساعت در آنجا تدریس کردیم. تدریس این موضوع به دوره نیاز دارد که قرار بود در بیمه ایران تدریس داشته باشیم؛ اما متأسفانه شرکتهای بیمه حس میکنند این حوزه خیلی نیازشان نیست و آنقدر درگیر حوزههای دیگر هستند که دیگر به این حوزه توجهی ندارند؛ ولی حتماً نیاز است که هم در پژوهشکدة بیمه و هم شرکتهای بیمه بحث حوزههای آکادمیک و پژوهشی مطرح و تدریس شود تا فرهنگ آن، جا بیفتد.
قرار بود با مجموعة «سمت» کتابی در این حوزه با مرحوم موسویان منتشر کنیم تا فرهنگسازی صورت بگیرد. در حوزة اجرایی هم نیاز است که حتماً کارگروه مشترک بازار سرمایه و صنعت بیمه تشکیل شود و اقداماتی در این راستا انجام شده است؛ مثلاً بیان کردند که SPVR یا SPRV نهاد واسطی که در حوزة صکوک داریم ذیل دارایی مرکزی تعریف شده است. در دنیا این نهاد واسط مجوز اتکایی هم دریافت میکند؛ اما اگر یکی از نهادهای واسط مجوز اتکایی بخواهد آیا بیمه مرکزی مجوز میدهد؟ آیا بورس حاضر است مجوز اتکایی دریافت کند؟ نه. برای همین برای عملیاتی کردن آن حتماً باید کارگروه مشترک وجود داشته باشد. ما پیشنهاد شورای ثبات را ارائه کردهایم؛ مثلاً اگر شورای ثبات تشکیل شود اینها کارگروههای ذیل شورای ثبات میشوند؛ اگر هم نشود همین کارگروه مشترک صنعت بیمه و بازار سرمایه میتواند برای اجرایی کردن آن کمک کند. در بحث اجرایی هم میتوان در مورد تضمین، نهاد واسط و امین بحث کرد.
از نظر دانشی افراد کمی داریم که بتوانند دو حوزه را مدیریت کنند. به همین دلیل گفتمان مشترک شکل نمیگیرد. امیدوارم در دورة جدید بیمة مرکزی و پژوهشکدة بیمه این موضوع شکل بگیرد.
خامسیان: در جمعبندی باید بگویم که امروز اوراق بهادار بیمهای بومی شده است؛ اما از نظر ساختاری همخوانی ندارد مثلاً اتکایی پر بازده نیست؛ اگر پر بازده بود قیمت نسبی سهام شرکتهای اتکایی بالا بود؛ بنابراین ما در جایی حضور داریم که طرفداری ندارد و اوراق آن نیز طرفدار ندارد. طبیعتاً همة کسانی که به عنوان سرمایهگذار وارد بورس میشوند، میدانند که اگر اوراق، پر بازده و کم ریسک بود قطعاً شرکت بیمه خود آن را برمیداشت و مابقی را به دیگران میداد؛ اما لایههای بالای اتکایی میتواند پیشنهاد خوب برای عرضه در قالب اوراق باشد و به همراه اوراق تضمین طرفدار نیز دارد.
این موضوع چالش علمی ندارد در واقع در مورد یک چیز خاص و بزرگی صحبت نمیکنیم که خیلی سخت باشد. یک ابزار است که هنوز هم تئوریکال نشده است؛ البته بومیسازی شده است و اقتصادی است که لایههای بالا را بگیرد.
اوراق در مورد صندوق حوادث طبیعی قابل اجراست دولت قرار است پشتیبان آن صندوق باشد؛ اگر دولت پشتیبان آن باشد و کار تمام شود به یک اتکایی نیاز دارد اتکایی روی لایههای بالاتر قرار میگیرد.
* آقای عباسیانفر بیان کردند که این قضیه منتفی است.
خامسیان: همه بیمه اتکایی اجباری دارند؛ اگر امروز به همه اوراق اتکایی بدهیم آن 25 درصد را دریافت میکند و ما به ازای آن وارد بورس میشود.
* از آن طریق یک ظرفیت وجود دارد.
خامسیان: بله درست است. اگر صندوق نبود یک نهاد سرمایه گذاری میتواند این اوراق را راهاندازی کند و بیمة متصل به آن را در بازار بفروشد. تنها چیزی که قابل تصور است اینکه اوراق اتکایی حوادث طبیعی (همان صندوقی که قرار است تشکیل شود) است و اتکایی لایه های بالای خسارت همراه با اوراق تضمین؛ بعد از آن بیمههای عمر است؛ چون بیمههای عمر در ایران خیلی جذاب نیستند آنچه خوب است اینکه ما بتوانیم 10 الی 20 برابر ذخایر حق بیمه را دریافت کنیم و این منابع را سرمایهگذاری کنیم و نرخ سودی برابر نرخ سود بانکی به همراه سرمایة فوت به سرمایهگذاران بیمه زندگی ارائه دهیم که با اوراق بیمههای زندگی این امر محقق میشود.