مستقل بودن یا نبودن/ بازتعریف مفهوم استقلال ناظر بیمه ای
استقلال بیمه مرکزی روی میز بررسی (بخش دوم)
غلامی: اگر امروز پاي درددل مدیران بانك مرکزي بنشینید متوجه ميشوید چقدر استقلال آن گرفته شده است. نباید آرماني بنگریم؛ بلکه باید باتوجه به قانون، ارزیابی صورت بگیرد/ کریمخان زند: نظارت بیمه مرکزي باید در این راستا باشد که آیا يک شرکت بیمه، خدمت خوبی به بیمه گذاران و یا مشتریان ارائه ميدهد یا نه؟/ مشعلچی: نقطه ضعف صنعت بیمه سهم کم آن در اقتصاد ملی یا تأمین مالی است؛ اما این کم بودن ناشي از کم کاري نیست، مؤلفه هاي دیگر اقتصاد اجازة رشد آنرا نميدهد رشد صنعت بیمه با عوامل مختلفي در ارتباط است؛ وقتي این عوامل مهیا نیست از بیمه چه انتظاري دارید؟/نوحی: ضعفي كه وجود دارد اینکه آن مقامات بالادستی در زمان تقریر مقررات، صنعت بیمه را نادیده گرفته اند؛ صنعت بيمه مظلوم است؛ هیچگاه آمار درست و دقیقی در اختیار این صنعت قرار نگرفته است./ هادی: اگر بیمه مرکزی وارد تبلیغات و اطلاعرسانی درخصوص بیمه های زندگی شود عملا در مسیر توسعه فرهنگ بیمه گام برداشته و این کار موجب همه گیری اطلاعات بیمه زندگی میشود و ارتباط به شرکت بیمه خاصی ندارد.

به گزارش ریسک نیوز، به نقل از بیمه داری نوین، تفاوت ماهوی وجود دارد بین استقلال بانک مرکزی و بیمه مرکزی اگر چه هر دو رگولاتور هستند و ذاتا باید مستقل باشند و اساسا فلسفه وجودیشان ایجاد میکند که مستقل باشند اما تقاوتهای بنیادینی هست در نحوه رفتار و کنش در بازار پول اقتصاد بین این دو ناظر.
بخش اول در میزسخن که با حضور سید مجید مشعلچی قائم مقام و سخنگوی بیمه مرکزی، حسین کریم خان زند مدیر عامل شرکت بیمه نوین ، غلامی عضو هیات مدیره بیمه اتکائی ایرانیان ، مینا صدیق نوحی مدیر عامل شرکت بیمه اتکائی سامان و علیرضا هادی مدیر عامل شرکت بیمه زندگی باران برگزار شد را با عنوان ” پیچ سخت / آیا استقلال بیمه مرکزی طی سالهای اخیر کمرنگ تر شد؟ ” با هم خواندیم که در ادامه با ما همراه باشید.
مشعلچی: دغدغههایی که آقای هادی بیان کردند؛ دقیقاً مبنای تغییر آییننامه 90 قرار گرفته است.
* درواقع دخالت بیمه مرکزی را حداقلی کردهاید؟
مشعلچی: طبق این آییننامه دیگر بیمه مرکزی تأیید صلاحیت نمیکند؛ بلکه این شرکتها هستند که باید انتخاب کنند؛ ازطرفی افرادی که قرار است بهعنوان مدیر انتخاب شوند باید در مراکز آموزشی، پژوهشی و … دوره ببینند. این تغییرات، تدریجی صورت میگیرند؛ اما همین آییننامه 90 مخالفانی دارد؛ یعنی بهرغم اینکه معتقدیم آییننامه 90 باید اصلاح شود باز به اصلاحات انتقاداتی وجود دارد. در آییننامه جدید مؤسسات آموزشی به افراد گواهینامه ارائه میکنند و آن افراد بر اساس آن گواهی تأیید صلاحیت می شوند؛ ازجمله اصلاحات تغییر سن مدیریتها از پنج سال به هشت سال و 10 سال است .ما همة موضوعاتی را که در مجموعهها دغدغه هستند و از محیط میشنویم به سمت اصلاح بردهایم تا دغدغهها مرتفع شوند.
نکتة دیگر اینکه افراد بهصورت مصاحبهمحور انتخاب نمیشوند؛ بلکه بر اساس شاخص انتخاب میشوند؛ مثلاً آیا فلان دوره را گذراندهاید؟ و … این مورد را هم در آییننامه آوردهایم که بخش طرح و توسعه بيمه مركزي موظف است معيارهاي گزينش افراد را كه جايگزين مصاحبه شده به هیئت عامل پیشنهاد دهد.
غلامی: سؤال اين است كه آيا بيمه مركزي بهدرستي از استقلال قانونی خود استفاده ميكند يا نه؟ عیوب زیادی در صنعت بیمه وجود دارد آیا همة شرکتهای بیمه عملکرد خوبی دارند؟ نه آنها هم مسئله دارند؛ ولی موضوع این سؤال شرکتهای بیمه نیستند.
من معتقدم بايد شاخص داشته باشيم، وگرنه همهچیز سلیقهای ميشود؛ من یک نظر دارم، دیگران نظر دیگری دارند. شرکتهای بیمه یک انتظار دارند و بيمه مركزي يك انتظار دیگر دارد. بايد يك مبنا و شاخص وجود داشته باشد تا بتوان بهدرستی ارزيابي كرد. اين شاخص، قانون است. قانون بيمه مركزي به همراه آييننامههاي مصوب شورايعالي بيمه. ؛ اگر بهصورت مصداقی و موردی بیمه مرکزی را با این دو مبنا بسنجيم، ميتوانيم به پاسخ این سؤال که در کدام بخش از استقلال خود بهرة كافي برده و در کدام بخش ضعیف عمل کرده است، دست یابیم.
شاهبیت قانون بيمه مركزي مادة اول آن است و بقيه اختيارات شوراست؛ ازطرفی اختيارات قانوني بيمه مركزي درجشده در قانون آن، متعلق به رئيس كل است. بهصراحت در قانون آمده است که رئيس كل ميتواند به معاونان و قائممقام خود تفويض اختیار كند.
در ارتباط با بیمه مرکزی و وزارت اقتصاد نیز باید بگویم که وزارت اقتصاد بهعنوان وزارتخانه، نقش قانونی در بیمه مرکزی ندارد و لااقل در قانون تاسیس وظایفی برای آن پیشبینی نشده، ؛ بلکه وزير اقتصاد قانوناً عضو مجمع و رئيس مجمع بيمه مركزي میباشد؛ حتي برای انتخاب معاونان و قائممقام ارائة پيشنهاد بر عهدة رئيس كل است؛ البته مجمع بيمه مركزي اين اختيار را دارد که آن شخص را بپذيرد يا نپذیرد.
اگر قانون را معيار قرار دهيم، بيمه مركزي در بخشهایی مستقل عمل كرده و در بخشهایی از استقلال خود عدول كرده است. زماني كه این قانون تصویب شد بسیاری از نهادهای امروزی وجود نداشت ازجمله نهاد حراست. این نهاد در احراز و یا ردصلاحیت دخالت ميكند؛ اما در قانون بيمه مركزي چنین چیزی ذکر نشده است؛ ولي قوانين ديگري خارج از بيمه مركزي دراینرابطه وجود دارد البته این مسئله مختص صنعت بیمه نیست بلکه در سایر سازمانها نیز وجود دارد؛ تا اینجا اشکال و عیبی وجود ندارد؛ اما نکته اینجاست که آن نهاد باید وظايفاش را در دورة زمانی مشخصی انجام دهد؛ مثلا دیده شده است یک مدیر چهار ماه است معرفي شده؛ اما هنوز تأییدیة آن نيامده است. آیا این انتقاد درست است يا غلط؟ به نظر میرسد باید تكليف را در یک زمان منطقی وقابلقبول روشن كنند؛. اين ايرادات وجود دارد و بيمه مركزي بايد از استقلال قانوني خود صیانت كند. البته از این موارد باز هم وجود دارد که استقلال بیمه مرکزی را را بعضا موثر میکند.
من طی دو الی سه ماه گذشته بسیاری از پژوهشهاي پژوهشكدة بیمه را مطالعه کردم و به اين نتيجه رسيدم که آنها كارهاي تحقیقاتی خوبی انجام دادهاند. یکی از رئيس كلها به پژوهشكده پر و بال داد، اتاق فكر گذاشت و از متخصصان و غيره دعوت کرد. اميدوارم در زمان آقاي دكتر هم اين اتفاقات خوب، احياء شوند.
بیمه مرکزی برای قانون حاكميت شركتي از پژوهشكده خواست كه بهعنوان كارفرما كارهاي پژوهشي انجام دهد. پژوهشکده برای این کار چندين بازار را بهدقت بررسي كرده است؛ يكي از بازارهايي كه مسئله قانون بيمه و مقررات حاكميتي آن بهشدت سختگیرانه است کشور هندوستان است. اگر بيمه مركزي، حاکمیت شرکتی هند را در صنعت بيمه ایران پيادهسازي کند، مديران عامل شركتها انتقاد میکنند و قادر به تحمل آن نیستند. يكي از موارد آن درخصوص احراز صلاحیت مدیران است، نظیر آييننامه 90 بیمه مرکزی عمل نکرده بلکه شاخص تعیین کرده است؛ که سهامداران موظف هستند که در آن قالب مدیران خود را معرفی کنند و ناظر وقتي قصد دارد مديرعاملي را تأييد كند یک ضمانتنامة چند صفحهای از آن مدیرمعرفیشده دریافت میکند مبنی بر اینکه او همة مقررات را رعايت ميكند و اگر نكند جرم تلقي ميشود. در كشورهاي توسعهيافته جرم تلقي ميشود، در آمريكا جرم تلقي ميشود، در انگليس جرم تلقي ميشود كه اگر تخطي كرد، هم زندان و هم جريمههاي نقدي دارد؛ البته در اینجا هم سازمان بورس برای اعضای هیئتمديره جرایمی را تعیین کرده است!
40 الی 50 سال است كه بيمه مركزي با بانك مركزي مقايسه ميشود. اين چه مقايسهاي است؟ بيمه مركزي در صنعت بيمه بايد ارزيابي شود، بانك مركزي در اقتصاد ملي مملكت بايد ارزيابي شود. اگر امروز پاي درددل مديران بانك مركزي بنشينيد متوجه ميشويد كه چقدر استقلال آن گرفته شده است. نباید آرماني بنگریم؛ بلکه بايد باتوجهبه قانون، ارزيابي صورت بگیرد. بسیاری در فرهنگ ایران همهچیز را صفر و یک ميبينند درحالیکه طیف خاکستری هم وجود دارد ولی متاسفانه اغلب عادت نداريم طيف خاكستري را ببينيم.
بیمه مرکزی طی چند سال گذشته آییننامههای بسیاری تدوین کرده و اقدامات مثبتي انجام داده است؛ ولی آييننامهها يك طرف و اجرا هم يك طرف. به نظر من ما مشكل قانوني نداريم یا مشكل آييننامهاي كم داريم؛ ولی در اجرا مشکل داریم؛ مثلاً آييننامة 90 تصويب شد، شرايطي تعیین شد، بعد چند تكمله به آن خورد. درواقع بیمه مرکزی شاخصهايي كه گذاشته بود نقض یا به قول خودشان اصلاح کرد؛ البته باید به این نکته نیز اشاره کنم که اين عيب مختص بيمه مركزي نيست؛ بلکه همه جاي مملكت چنین وضعیتی دارد.
دربارة مسائل پولي نیز باید انتظاراتمان را تعديل كنيم. حق بیمه کل صنعت بيمه 115 هزار ميليارد تومان است و داراييهاي شركتهاي بيمه حدود 250 الی 260 هزار ميليارد تومان است که در مقابل توليد ناخالص داخلي ایران رقم ناچیزی است؛ اگر سهم صنعت بيمه 2 درصد باشد، چقدر میتواند بر مسائل پولي و اقتصادي كل مملكت تأثیر بگذارد؟ نقش آن سر جاي خود بسيار ارزنده است، بالاخره بیمه پيستون كمكي اقتصاد مملكت است؛ ولي اگر انتظاراتمان را منطقي كنيم خروجيهاي بهتري دریافت خواهیم کرد. بيمه مركزي طی چند سال اخیر آييننامههاي خوبي نوشته و خود را ارتقاء داده است.
نکتة آخر اینکه طبق آمار بیمه مرکزی ضريب خسارت 10 سال گذشته در تمام رشتهها به جز دو رشته ثالث و درمان کمتر از 50 درصد است. تصور کنید من بهعنوان مدير يك سازمان تجاري تصمیم بگیرم بيمه خریداری کنم؛ اما وقتي به آمار توجه میکنم، ميبينم ضریب خسارت این میزان است درحالیکه وقتی پاي صحبت مديران صنعت بيمه مينشينم، گِله میکنند که تعرفه برداشته شده، رقابت افزایش یافته، نرخها كاهش یافته یا بيمه باربري به سه یا حتا دو دهم در هزار رسيده است؛ اگر يك شركت بيمه به فرض درست بودن آمار ارائهشده با اين ضريب خسارتها سود نميبرد، بايد هزينههاي خود را كنترل كند.
* آقای مشعلچی، بیمه مرکزی چه زماني ميتواند نقش پررنگتري در عرصة سياستگذاري و تصميمگيريهاي كلان كشوري داشته باشد؟
مشعلچی: کاملاً درست است. اين نقطه ضعف در صنعت بيمه وجود دارد؛ اما در پی رفع این ضعف هستیم؛ مثلاً از رئيس كميسيون اقتصادي مجلس خواستیم در شورايعالي حضور یابد و به او گزارش ارائه میدهیم يا پيشنهاد ایجاد كميسيون تخصصي بيمه در مجلس را ارائه و با حدود 10 الی 15 نفر از نمايندگان مجلس رايزني كرديم. درخواست دادیم تا ميزی مختص رئیس کل بیمه مرکزی در جلسات هیئتدولت در نظر گرفته شود همانند میز رئيس كل بانك مركزي.
در صنعت بيمه با وجود پيشكسوتان عزيز اقدامات بسیار بزرگي انجام دادهایم؛ ولي سروصدا نکردیم؛ اگر این اتفاقات و خدمات معيوب شوند همگان متوجه ویژگیهای مثبت صنعت بیمه میشوند؛ مثلاً در حوزة درمان يا در حوزة اجتماعي حدود 35 الی 36 هزار ميليارد هزينه پرداخت کردهایم. 19 ميليون بيمهشدة تكميل درمان با ضريب خسارت بالا داریم. امروز حدود 50 ميليون نفر در کل کشور از خدمات بيمه بهرهمند ميشوند. تمام خانهها در اقصي نقاط كشور بدون اینکه فرد بداند بيمه شدهاند. ما كارمان را انجام ميدهيم و حاشيه نداريم، آدمهاي متبحري در بيمههايمان بهعنوان مدير عامل، اعضاي هیئتمديره در حال فعالیت هستند و اين كار نیز مرتب و منظم صورت ميگيرد، هيچ كس نميفهمد كه بيمه چقدر بر زندگی افراد تأثير ميگذارد.
دوستان به بیمه شخص ثالث و مشکلات آن اشاره کردند؛ ولی بااینحال در این بخش نیز هیچ مشکلی وجود ندارد؛ گاهي ما خودمان هستیم که صنعتمان را دستكم ميگيريم. بيشترين رسانه در حوزة اقتصادي مختص بيمه است. درواقع امروز حدود 180 الی 200 سايت خبري داريم كه دربارة بيمه مینویسند.
* چه تعداد از آنها بهصورت تخصصی درخصوص صنعت بیمه مینویسند؟
مشعلچی: حدود 70 رسانه. نقشآفريني کم صنعت بيمه در اقتصاد ملي، چيزي است كه من نیز به آن اعتقاد دارم كه بايد نقش بیشتری در این زمینه ايفا كند. نقش آن بسیار كم است؛ ولي باید بدانیم که نقش آن تبعي از اقتصاد ملي است. گاهی تصمیم میگیریم که ضريب نفوذ را به شش برسانیم؛ ولی ضريب نفوذ پنج یا شش در رشد اقتصادي هشت درصد امکانپذیر است؟ در رشد اقتصادي برايند صفر نميتوان ضريب نفوذ را پنج یا شش کرد. برای افزایش يك درصد باید حجم بازار بيمه را سه برابر کرد.
امروز از صنعت بيمه توقعاتی دارند كه در اين وضعیت اقتصاد ملي محلي از اعراب ندارد؛ اما با وجود اين ما قبول داریم که اهداف بزرگ با قدمهاي كوچك نیز محقق میشود. ولي نقش بيمه امروز در اقتصاد ملي بسيار ناچيز است و بايد به افزایش آن کمک کرد.
* بحثی مطرح کنم که به مقتدر بودن و استقلال بيمه مركزي نیز مرتبط است و آن اینکه بسیاری از قوانين بالادستي كه در مقررهها نگاشته ميشود، وظايفي بر صنعت بيمه تحميل میکنند كه عملاً بعد از آن، بيمهگرها به منتقد تبديل ميشوند؛ درحاليكه در زمان تقرير آن قانون هيچ نظرخواهیای از بيمهگران نمیشود یا حداقل بيمهها نقش تأثيرگذاري در ارتباط با نهادهاي بالادستي ندارند. اخیراً رئیس اورژانس اعلام کرد که حدود پنج سال است که یک آمبولانس جدید خریداری نشده است؛ اما سؤالی که در اینجا مطرح میشود اینکه پولي كه صنعت بيمه از حق بيمه شخص ثالث به خزانه واریز میکند صرف چه مواردی میشود. سؤال دیگر اینکه بيمه مركزي چقدر در تصمیمگیری نهادهاي بالادستي تأثیرگذار است. درواقع چه در دفاع از حقوق خود و چه اینکه آنها را وادار كند آنچه مقدور است انجام دهند نه اینکه در قانون برنامه ششم بندي تصویب شود كه ضریب نفوذ صنعت بيمه باید به هفت درصد برسد؟
مشعلچی: هيچ كدام از اهداف قانون برنامه ششم محقق نشدهاند؛ مثلاً رشد اقتصادي هشت درصد كجاست؟ شما ضريب نفوذ را ميبينيد؛ ولي مؤلفههايي كه در برنامة پنجم و ششم آمده نميبينيد. بیمه یک چرخدنده در میان 100 چرخدندة ديگر است و برای بزرگ شدن آن نیاز است تا چرخهای دیگر نیز به همان نسبت بزرگ شوند. من هم منتقد این قانون هستم و میدانم دوستان بسیاری در مجلس با آقای دکتر لاریجانی در همین مورد صحبت کردند؛ ولی پذیرفته نشد. تعدادی در همين صنعت مدافع این قانون و معتقدند؛ تحقق ضریب نفوذ هفت درصد امكانپذير است؛ ولی ما نیز منتقد این وضعیت هستیم.
نقطه ضعف صنعت بیمه سهم کم آن در اقتصاد ملی یا تأمین مالی است؛ اما اين كم بودن ناشي از كمكاري نيست، بخشي از آن ناشي از كمكاري است؛ ولي مؤلفههاي ديگر اقتصاد اجازة اين رشد را نميدهد رشد صنعت بیمه با عوامل مختلفي در ارتباط است؛ وقتي اين عوامل مهیا نیست از بيمه چه انتظاري داريد؟ سهم صنعت بیمه سهم قابل دفاعي نيست؛ ولی براي رشد اين سهم، شاخصهاي متعددي دخيلاند؛ ولی ما روی آن كار ميكنيم؛ يعني امروز يكي از شاخصهايي كه در مجموعة بيمه مركزي كار ميكنيم نقش و جايگاه صنعت بيمه در اقتصاد ملي و موضوع تأمين مالي شايستة صنعت بيمه براي كارهاي اقتصادي كلان كشور است.
من در بيمه مركزي چهار اصل را اساس كار قرار دادهام؛ يكي مردمي شدن و دوم تسهيلگري و مقرراتزدايي و سوم چابكسازي و واسپاري كارها به ارگانها و چهارم تحول فناورپايه. برای اين چهار اصل در بيمه مركزي قريب به 23 الی 24 برنامة كلان در سند تحول دولت مردمي يعني در سندي كه تمام این برنامهها پايش ميشوند ارائه دادیم. بيشترين برنامه در بین نهادهای دولتی مربوط به بيمه مركزي است. از بین 23 الی 24 برنامه 12 برنامه كاملاً آیتیمحور هستند و مابقی هم الزامات و ابزارهاي اساسياش آیتی است و من با تمام وجود دنبال اين برنامهها هستم که حتماً محقق شوند.
* آیا منتشر هم ميشوند؟
مشعلچی: بله حتماً منتشر میشوند؛ اگر اين 24 پروژه در مدت زمان معقولي به نتيجه برسند، تحول بزرگي اتفاق ميافتد. من به آينده بسیار اميدوارم.
نکتة آخر اینکه قصد داریم روي رشتههاي تخصصي بيمه كار ويژهای انجام دهیم. ما بهراحتی به شركتهاي جنرال مجوز ميدهيم؛ البته اشاره شد که تعداد زیاد شرکتهای بیمه رقابت را افزایش میدهند؛ ولي ما چون پايههاي نظارتي درستي نداريم، شرکتها دچار چالش میشوند. اما به شرکتهای تخصصی بهراحتی مجوز میدهیم امروز قرار است به شرکتی مجوز بدهیم؛ اما بايد صفر تا صد آن شركت ديجيتال باشد. از این شرکت خواستهایم تمام بخشها و مراحل فعالیتش دیجیتال باشد ازجمله تبليغات، بازاريابي، اطلاعرساني، صدور، پرداخت خسارت، ارزيابي خسارت و … درصورتیکه نتواند بخشی را دیجیتال کند نباید انجام دهد و از چرخة فعالیتش خارج کند. اين یک تحول است.
شركتهاي ديگر را به سمت توسعة زيرساختهاي آیتی سوق ميدهيم يا موضوع تخصصي زندگي، تخصصي تكافل و … را به مجموعههايي تخصصي و فوقتخصصي سوق ميدهيم تا بدانیم نتیجه چه خواهد بود دراینصورت میتوان نتيجهگيري کرد. باتوجهبه اين برنامهها و سند تحول بيمه كه در شورايعالي هم درمورد آن بحث شد؛ اگر اینها عملياتي شوند آيندة صنعت بیمه را روشن ميبينم.
* باتوجهبه نقشهای گوناگونی که به موضوع فناوری اختصاص دادید به نظرتان لازم نيست كه معاونت فناوري در سطح هیئت عامل شكل بگيرد؟
مشعلچی: تغيير ساختار در سيستمهاي دولتي بسیار دشوار است. اضافه کردن یک پست به سیستم از تغییر قانون دشوارتر است؛ اما دوستان از مسیر دیگری حرکت کردهاند و شركتهاي آیتی در كنار خود تأسيس كردهاند. اين امر بديها و مزيتهايي دارد.
* آقای كريمخانزند به نظر شما صنعت بیمه چگونه میتواند در عرصة سياستگذاري و تصميمگيري ارتقاء یابد؟
کریمخانزند: آقاي غلامي بیان کردند که افراد همهچیز را صفر و یک میبینند؛ ولی اینطور نیست من بهعنوان يك ايراني كه اندک تخصص بیمه دارم و نسبت به این صنعت اهمیت قائلم، به مسائل نگاه ميكنم. اخیراً برگة بيمهنامة شخص ثالث حذف شد؛ اما هفته پيش ساعت 11 شب یکی از مقامات با من تماس گرفت که آقا همسر من دچار مشکل شده است کاری کنید درواقع پليس به این سيستم دسترسی ندارد يا سنهاب بيمه مركزي قطع است.
نكته دوم اینکه باید به اصل 44 اعتقاد داشته باشيم. نكته سوم اینکه آيا مردم ايران فقط هشت مركز استان هستند؟ يا همه مردم ايران در سراسر کشور و تمام نقاط آن بايد از امكانات برابر برخوردار باشند؟
* نقطه مطلوب شما اين است كه همة مردم ايران از خدمات مطلوب برخوردار شوند؟
کریمخانزند: بله. همة مردم امكانات رایانهای در اختیار ندارند. در تهران کسانی را میشناسم كه سن بالایی ندارند؛ ولي حتی نمیتوانند پشت دستگاه ATM بروند یا با تلفن همراهشان ايميل چك كنند. واقعبين باشیم. وظیفة بيمه مركزي تعمیم و گسترش فرهنگ و خدمات بیمه ای است. اگر من تصميمگيرنده بودم قطعاً به شرکتهایی که برای شهرهای درجه 2 و 3 برنامه داشتند امتياز ویژهای قائل میشدم. اگر بگویید که فرهنگ استفاده از فناوری در همة نقاط ایران وجود ندارد من ثابت ميكنم كه وجود دارد؛ مگر در سال 99-98 پنج ميليون كد بورسي به 55 ميليون کد بورسی افزایش نیافت؟ بسیاری از افراد در مناطق روستایی کار میکردند و گاهی بهوسیله تلفن همراه خود سهامشان را چک میکردند. بنابراین زمینه فرهنگی استفاده از بیمه وجود دارد ولی شرکتهای بیمه حضور ندارند و این دسترسی پایین است.
بيمه مرکزی زمانی میتواند تأثیرگذار باشد که هنگام پرداخت خسارت شرکتهای بیمه به مردم حضور داشته باشد و نظارت کند. همة ما میدانیم که بسیاری از شركتهای بيمه خسارت مردم را بهموقع و درست پرداخت نمیکنند. خسارت آتشسوزي یا دیه که در زمان مناسب پرداخت نمیشود. نظارت بيمه مركزي باید در این راستا باشد که آیا يك شركت بيمه، خدمت خوبی به بیمهگذاران و یا مشتریان ارائه ميدهد يا نه.
* این عدمحضور چقدر به نظارت بيمه مركزي و چقدر به اجراي شركتهاي بيمه بازمیگردد؟
کریمخانزند: اگر تعداد شرکتهای بیمه افزایش یابد كيك صنعت بیمه كوچكتر نمیشود، همین مسئله کار نظارت را پیچیدهتر میکند. از وقتي شرکتهای بیمه مختلف ازجمله خاورميانه، باران و … وارد بازار شدهاند شركتهايی که در رشتة عمر فعالیت میکنند به فكر افتادهاند. بیمه خاورميانه ابتكاراتي به خرج داد یا شرکت بیمه باران همینطور، اما درستی و غلطی آن را بیمه مرکزی تشخیص میدهد یا برخی شرکتهای بیمه در دوران شیوع بیماری کرونا پوششهايي ارائه کردند که با زیان 200 ميلياردی مواجه شد؛ بنابراین كارشناسيها بايد با دقت بالایی انجام شوند.
* آيا ریشة عدمحضور شرکتهای بیمه در سراسر كشور در سطح استراتژي است يا در سطح برنامه و اجرا؟
کریمخانزند: در سطح برنامه و اجراست. اگر بيمه مركزي استراتژي ارائة امتياز به شركتها را در پیش بگیرد، قطعاً شرکتها برای حضور در شهرهای مختلف تشویق میشوند؛ مثلاً از یک شرکت بیمه بخواهد که طی يك برنامة پنج ساله تلاش کند در 30 شهر مختلف ایران حضور داشته باشد. این نگاه علاوه بر برخورداری از برنامه توسعه محور، در سطح اجرای اهداف درنظرگرفتهشده برای صنعت بیمه نیز مؤثر خواهد بود.
* آيا با تحول ديجيتال اين امكان فراهم ميشود يا كافي نيست؟
کریمخانزند: این کار با تحول دیجیتال، زمانبر خواهد بود. میتوانیم در این زمینه مطالعهای انجام دهیم و آن اینکه چند درصد فروش بیمهنامه در كشورهای پيشرفته دنيا كه سالهاي سال است از اينترنت پرسرعت برخوردارند و از دوران دبستان در این زمینه آموزش ديدهاند بهصورت اينترنتي صادر میشود؟
نکتة دیگر اینکه آیا به ضریب نفوذ هفت درصد ميرسيم؟ درمورد صحبتهای آقای غلامي در این زمینه به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه حدود 40 درصد صنعت بیمه به رشتة شخص ثالث، 30 درصد به رشته درمان، پنج الی شش درصد بیمه بدنه و مسئوليت را هم كم كنيم، حدود 20 درصد رشتههاي بیمهای سودده هستند. زماني شركتهاي بيمه توسعه مییابند كه سودده باشند. شركتهاي بيمه در مقایسه با سایر شرکتها در دیگر صنایع ازنظر اقتصادي اصلاً سودده نيستند؛ اگر سهامدار اين پول را سپرده بانكي ميكرد، پول بیشتری نصیب او میشد.
* اگر اینطور است که شما میگویید چرا اينقدر تقاضا برای ایجاد شرکت بیمه وجود دارد؟
کریمخانزند: واقعیت این است که جریان نقدینگی و پول واقعی در گردش در صنعت بیمه وجود دارد. بسته بودن بازارهای بینالملل در ورود به این صنعت هم در کوتاهمدت همچنان برای شرکتهای بیمه فرصت جذب پرتفوی را فراهم میکند. ازسوی دیگر بنگاهداری، امتیازات ویژه و نانوشتهای دارد که قابل کتمان نیست.
* اما 90 درصد متقاضيان ایجاد شرکت، بيمهاي هستند.
کریمخانزند: مگر همه ماهنامهها سودآور هستند؟ ولي عشق كار شما اين است كه يك ماهنامة خوب منتشر کنید. ممكن است مجله آشپزي خيلي بيشتر از مجله تخصصي شما سودآور باشد. ميخواهم، بگويم این امر شدني است؛ ولي باید خودمان را باور داشته باشيم.
من از چهار رئيس كل قبلي هم هميشه خواستهام که آمار درستی از شركتهاي بيمه به مردم ارائه دهند. صنعت بیمه در سال يك ميليارد فقره خسارت درمان پرداخت ميكند؛ ولي چون شركتهاي بیمه همة پروندهها را يكي ميكنند بيمه مركزي آمار دقيقی ندارد. هميشه درباره پرتفوی صحبت میشود؛ ولی هیچوقت درباره میزان خدمات و چگونگی ارائة آن صحبت نمیشود. بيمه مركزي باید يك واحد جداگانه برای ارزیابی رضایت بیمهگذاران داشته باشد. روابط عمومي بیمه مرکزی بايد رضايتمندي بیمهگذاران را ارزیابی کند.
درارتباطبا بيمه شخص ثالث باید بگویم که وقتي حق بیمه آن افزایش یافت من عضو شوراي بيمه بودم كه به رئيس كل بیان کردم که اگر حق بیمه را از اين بيشتر كنيد، مردم بیمهنامه نمیخرند و امروز اگر به آمارها رجوع کنید، میبینید که تعداد بیمهشدة شخص ثالث کاهش یافته است؛ چون از نظر بازار هر كالايي يك جذابيت قيمتی دارد و وقتی بيش از آن باشد، مردم دیگر آن را نمیخرند.
* ريشة این ضعف را در سياستگذاري ميدانيد؟
کریمخانزند: نه. ولی اگر ميخواهيد شرکتهای بیمه توسعه یابند باید سودآور باشند؛ اگر ميخواهيد صنعت بیمه توسعه یابد، بايد استقلال داشته باشد. متأسفانه بعد از اصلاح و تصویب قانون شخص ثالث تعداد کشتهها در جادهها بيشتر شده است. ازطرفی در جلسات مشترک آمار وزارت بهداشت، درمان و آموزشی پزشکی دربارة 10 درصد پرداختی صنعت بیمه با پزشكي قانونی و نيروي انتظامي همخوانی ندارد؛ به نظرتان اگر 10 درصد در اختیار بیمه مرکزی باقی میماند و از همین نهاد میخواستند آمبولانس خریداری کند بهتر نبود؟ یا وزارت راه يا نيروي انتظامي در جادهها نقاط حادثهساز را اعلام کنند تا صنعت بیمه از پيمانكاران بخواهد که آن نقاط را بهسازی کنند.
درواقع با تمام این اوصاف قانون شخص ثالث پياده نشده است. قانون بالادستي ایجاد ميكنند و صنعت بيمه هم مجبور است به واحد مربوطه که در قانون قید شده پول بدهد؛ ولي آمار و اطلاعاتي در اختیار بیمه مرکزی قرار نمیگیرد؛ بنابراين اين قانون بهطور درست پيادهسازي نشده و بيمه مركزي هم نميتواند آن استقلال را داشته باشد.
نوحي: درارتباطبا بحث سياستگذاري به نظرم بيمه مركزي هميشه تلاش كرده است تا ارتباطات خوب و سازندهای با مقامات بالاتر ازجمله مجلس و نهادهای دیگر داشته باشد این ارتباطات همیشه برقرار بوده است؛ ولي ضعفي كه وجود دارد اینکه آن مقامات بالادستی در زمان تقریر مقررات، صنعت بیمه را نادیده گرفتهاند؛ درواقع صنعت بيمه مظلوم است؛ هیچگاه آمار درست و دقیقی در اختیار این صنعت قرار نگرفته است. نهادهای مختلف، صنعت بيمه را جدي نميگيرند، درحاليكه صنعت بيمه نقش بسیار بزرگي در اقتصاد كشور دارد. در نقاطی که مقامات بالادستي یا نظام به صنعت بيمه اهميت داده یا از این نهاد كمك خواسته، صنعت بيمه به بهترين وجه و در كمال آرامش مشكلات مملكت را حل کرده است.
* علت مظلوم ماندن صنعت بیمه چیست؟
نوحی: صنعت بيمه در كل اقتصاد كشور سهم کوچکی دارد درواقع پرتفوی صنعت بیمه در کل اقتصاد کشور مبلغ چنداني به شمار نميآيد؛ به همين دليل نقشی که صنعت بيمه در ساختار اقتصاد بازي ميكند ناديده گرفته ميشود؛ مثلاً کل تولید فلان شركت بزرگ به اندازة کل درآمد صنعت بيمه است.
* آيا اين دلیل كافي است؟
نوحی: چون با عملكرد صنعت بيمه مواجه نشدهاند؛ ولي ما شاهد بودیم زماني كه تحريمها آغاز شد، چطور صنعت بيمه يكدست و با تعامل شركتهای بیمه و بيمه مركزي مشکلات را رفع کردند.
* آیا این مسائل را دور هم بازگو کردید و هیچگاه آنها را رسانهای نکردید؟
نوحی: دقیقاً درست است. صنعت بيمه مثل يك موتور كار ميكند و هيچوقت صداي بيروني ندارد كه بگويد من اين كار را انجام دادم یا فلان کار را انجام دادم.
* چرا رئيس اورژانس باید بهراحتی بگويد که ما پنج سال است كه آمبولانس نخريدهايم و از هيچ نقطهای از صنعت بیمه صدا درنيايد؟ یعنی بیمه مرکزی یا سندیکا هیچ اعتراضی نکند.
نوحی: صنعت بيمه كلاً ساكت است و آرام کار خود را میکند.
* آیا این امر به نقش منفعلانه صنعت بيمه بازنميگردد؟
نوحی: به نظرم تا حدودي میتوان این امر را به نقش منفعلانه این صنعت مرتبط دانست؛ چون بیمه يك تجارت و يك عمل بازرگاني است؛ بنابراین بیمهگران مانند يك تاجر تصور ميكنند فعاليت اقتصادي انجام میدهند و سعی میکنند با دنياي بيرون ارتباط زیادی نداشته باشند. به نظرم اینجا نقش بيمه مركزي پررنگتر ميشود كه اطلاعرسانی کند. امیدوارم با حضور آقاي مشعلچي اطلاعرساني صورت بگیرد و نقش صنعت بيمه پررنگتر از قبل باشد.
* آنچه صنعت بيمه بهویژه بيمه مركزي تلاشی برای آن نکرده موقعيت نظارتي صنعت بيمه است؛ مثلاً ساختمان پرریسکی ساخته ميشود و صنعت بيمه آن را بیمه نکند یا اعلام شود اگر در این نقطه ساختمانی ساخته شود آن را بيمه نميكنم؛ همة اینها موقعيتهاي نظارتي بهصورت غیرمستقیم هستند. عدمحضور صنعت بيمه در قالب ناظر در این حوزهها یکی از ضعفهای آن به شمار میآید.
نوحی: بله درست است. روابط عمومي شركتهاي بيمه از بُعد تبليغاتي كه انجام ميدهند باید پررنگتر باشد.
مشعلچی: تعاملات با مجلس، دولت، رسانهها، اطلاعرساني و سخنگویی را انجام میدهیم. ذهنيت بيرونی اين است كه در صنعت بیمه پول بسیار زیادی وجود دارد و هركس بايد مقداری از آن را برای خود بردارد. وزارت بهداشت، نیروی انتظامی، بهزيستي و … . ما شجاعت حضور در مجلس را نداریم، به این دلیل که اگر به آنها بگوییم حق صنعت بیمه این میزان و خسارت آن این میزان است آنها نتیجهگیری میکنند صنعت بیمه سالي 50 هزار ميليارد سود ميكند؛ ولي هزينههاي ديگر را نادیده میگیرند و اصلاً متوجه هم نميشوند. دولت معمولاً در حالت خشکسالی بودجه و پول عموماً دنبال نهادهایی است که فشار این بار را از روی دوش دولت کم کند؛ بنابراین رفتوآمدها و اطلاعرسانی و برجسته شدنها دردسرساز است. گاهی بعد از اطلاعرسانیها لایحهای صادر میشود که مثلاً ۲۰ درصد از این پرتفوی را به بهزيستي اختصاص دهید. راهکار ما چیست؟ اینکه بايد در بخشهاي مختلف حضور یابیم و مشكلات صنعت را بشکافیم و به همه بفهمانیم که اين اعداد و ارقام چه هستند و همگان بدانند که ما در حوزه بيمهگري زيان ميدهيم. ما در حوزة بيمهگري بهصورت پكيج در صنعت بيمه سودده نیستیم؛ بنابراین باید نهادهای مختلف را توجيه كنيم كه صنعت بیمه سودده نیست؛ وقتي در مجلس حضور مییابیم یا اطلاعرسانی میکنیم فقط در جهت اطلاعرساني از عملكرد و خدمات و كارهاي اجتماعيای است که انجام میدهیم.
صنعت بیمه كوچكترين باري روی دوش دولت ندارد؛ بلکه بسیاری از بارهاي دولت را بدون هيچ سروصدایی يا تبليغات آنچناني برمیدارد؛ بنابراين صنعت بیمه صنعت بسیار مهمی است و بسياري از مشكلات مردم را بهراحتي و بدون كوچكترين دغدغهای حل ميكند، 50 ميليون نفر را سرويس ميدهيم، قريب به شش الی هفت ميليون نفر ازجمله ارزیابان خسارت، شبكه فروش و خانوادههايشان و … از اين صنعت ارتزاق ميكنند. آیا صنعت بانكی کشور چنین ارتزاقی ايجاد ميكند؟ ازنظر دانشبنياني سه سال با حضور كساني مانند آقاي دكتر كريمخانزند نفر اول نوآوري در دولت شدیم.
صنعت بیمه صنعت بزرگي است؛ ولي نقاط ضعف هم دارد. همانطور که خانم دکتر نوحی بیان کردند در اطلاعرساني ضعف داریم که امروز بهشدت روی آن متمركز شدهايم؛ يعني ساختار و ارتباط را تقويت ميكنيم، مدلها و استراتژيها را ميچينيم و امیدوارم بتوانيم كاری کنیم و کار را جلو ببريم.
هادی: من معتقدم؛ ضريب نفوذ صنعت بيمه نسبت به كشورهاي مشابه پايين نيست. ما سازمانهاي متعددي داريم كه کار بیمه را انجام میدهند ولی در آمار قرار نمیگیرند که بسیار معتقدم این موضوع میبایست بهطور جدی مورد توجه و اصلاح قرارگیرد، موضوع فقط اصلاح آمار نیست بلکه در این عملیات اصول بیمهگری رعایت نمیشود و اغلب بار هزینهای زیادی به دولت و سازمانها تحمیل میکند.
ضریب نفوذ صنعت بیمه به درآمد سرانه وابسته است. بهاینترتیب نسبت به درآمد سرانه وضع خوبی داریم؛ ازطرف ديگر حق بيمه رشتههای بیمه (آتشسوزي، مسئوليت و باربري و…) در فضاي رقابتي و به نفع بیمهگذاران كاهش مییابد؛ به تعبیر دیگر نمیتوان گفت چون ضریب نفوذ رشد نکرده، كارخانهها و یا صنایع بيمه نميشوند؛ بلکه نرخهای حقبیمه کاهش یافته و این اتفاق بدی نیست.
* درواقع عوامل برونزا را بسیار تأثیرگذار میدانید.
هادی: ما به استقلال علاقه داریم و از بیمه مرکزی میخواهیم مستقل باشد ولی به نظرم باید تعریف از استقلال را مشخص کرد چون هر کسی از نگاه و تمایل خودش استقلال را تعریف میکند و انتظار دارد. بهعنوان نمونه از بیمه مرکزی انتظار میرود که در مقابل کاهش حقبیمهها (یا به قول معروف نرخ شکنی) واکنش نشان دهد؛ ولی سوال این است که اگر شرکت بیمهای با بررسیهای خود به این نتیجه رسید که ریسکی را میتواند با حق بیمه کمتر بپذیرد، آیا باید دراینرابطه دخالت کرد؟ این دخالت در امور یک شرکت به حساب نمیآید؟ یا اگر سهامداران یک شرکت بخواهند فردی را بهعنوان مدیر ارشد و یا میانی انتخاب کنند، آیا باید در این موضوع دخالت کرد؟ اگر اصول حاکمیت شرکتی را پذیرفته باشیم، این موارد را باید به خود شرکت واگذار کرد و دخالت در امور داخلی آنها، استقلال به حساب نمیآید.
در قانون جایگاه و رسالت بیمهمرکزی تعریف شده و بیشتر آنچه را که مطرح میشود بایستی از نهاد مستقل و غیرحاکمیتی خواست. انجمن حرفهای بیمه، سندیکای بیمهگران، انجمن حسابرسان داخلی بیمه و سایر نهادهایی که بایستی تاسیس شوند و باید از بیمه مرکزی انتظار داشت برای تاسیس آنها حمایتهای مالی و معنوی خود را داشته باشد و بهعنوان یک برنامه مشخص اجرایی تا پیاده شدن آن را پیگیری کند. تجربه نشان داده که این نهادها مستقل خواهند بود و ادامه حیاتشان وابسته به اعتمادسازی و کسب اعتبار است و به این دلیل مستقل عمل میکنند. خوشبختانه صنعت از بابت افراد حرفهای و باتجربه در شرایط نامطلوبی نیست، کارشناسان و مدیرانی که بازنشسته میشوند و با انبوهی از دانش و تجربه آماده کار در سازمانهای مردم نهاد هستند و با حمایت بیمه مرکزی این سازمانها میتوانند بازوی قوی و مهمی برای کمک به شرکتهای بیمه و بیمه مرکزی باشند.
* بههرحال نباید در میان جامعه نااطمینانی ایجاد کرد.
هادی: من از مطالعات پژوهشكده استفادة بسیاری کردم و در تمام جلسات تكافل نیز حضور دارم. یکی از مطالعات پژوهشکده بررسی علت عدمتوسعة بیمه زندگی در كشورهاي آسياي جنوب شرقي بهرغم نياز مردم بود؛ نهاد حاكميتی بیمه در این کشورها براي آمادهسازي ذهن مردم و معرفي این بیمه وارد حوزة تبلیغ و اطلاعرسانی شده بود. این کار منافاتی با استقلال بیمه مرکزی ندارد، یعنی اگر بیمه مرکزی وارد تبلیغات و اطلاعرسانی درخصوص بیمههای زندگی شود عملا در مسیر توسعه فرهنگ بیمه گام برداشته و این کار موجب همهگیری اطلاعات بیمه زندگی میشود و ارتباط به شرکت بیمه خاصی ندارد، اتفاقا چون بیمه مرکزی مستقل و نهاد حاکمیتی است تاثیر بیشتری بر مخاطب خواهد داشت و اطلاعرسانیاش از حالت بازرگانی به یک فعالیت برای منافع عمومی تبدیل میشود؛ ما تنوع نسبتا خوبی در بیمه زندگی داریم ولی به دلیل عدممعرفی آن به عموم جامعه، افراد از مزایا و منافع آن بیبهرهاند.