سختی های آزادی // از بیم تبدیل به توسعه دیگر تا خیالی آسوده // آسیا ، البرز و دانا تکلیف امید را روشن کنند

نمایندگان ناظر و مجری در میز سخن شرکت‌های بیمة مناطق آزاد(قسمت اول)

اکرامی: شرکت‌های مناطق ازاد دو الی سه سال آینده ممکن است به بیمۀ توسعة دیگری بدل شوند و بیمۀ مرکزی باید برای این مسئله فکری کند.// کاوه:من اصلاً نگرانی آقای اکرامی را به هیچ وجه قبول ندارم اتفاقاً‌ بیشتر نگران شرکت‌های بیمة سرزمین اصلی هستم که به سرنوشت بیمة توسعه دچار نشوند.//پیکارجو:من به عنوان یک شرکت سرزمین اصلی با این دیدگاه به مناطق آزاد امدم که نباید با شرکت‌های این مناطق رقابت کنم بلکه راهبرد ما در تشریک مساعی است.//مصدق: بیمة آسیا ، البرز و دانا در مورد شرکت بیمة امید باید تصمیم بگیرند یا سهام خود را واگذار کنند.// یزدان دوست:تعارضات و چالش‌های سهامداری آنچنان که در شرکت‌های سرزمین اصلی هست در شرکت‌های مناطق آزاد وجود ندارد.

به گزارش ریسک نیوز، شرکت‌های بیمة مناطق آزاد به عنوان بخشی از خانوادة صنعت بیمه دارای مختصات ویژه‌ای هستند که مقررات و آیین‌نامه‌ها و ضوابط باید متناسب با فضای کسب و کار این شرکت‌ها تهیه یا اصلاح شوند. میزگرد پیش رو با هدف بررسی وضعیت شرکت‌های بیمة فعال در مناطق آزاد برگزار شد. حاضران در این میزگرد اعتقاد دارند که مزیت‌های موجود در این مناطق از جمله بومی بودن باعث شده است شرکت‌های این حوزه وضع نسبتاً مطلوبی را تجربه کنند؛ اما با توجه به تغییر اکوسیستم نیاز است که همسو با تغییرات و فضای رقابتی، دست به اقدامات و اصلاحاتی به فراخور ساختار خود بزنند.

رحیم مصدق، معاون طرح و برنامة بیمة مرکزی؛ علی‌اکبر اکرامی، مدیرعامل شرکت بیمة امید؛ حمیدرضا کاوه، مدیرعامل شرکت بیمة ایران‌معین، علیرضا یزدان‌دوست، مدیرعامل شرکت بیمة آسماری و کامبیز پیکارجو، مدیرعامل شرکت بیمة آرمان حاضران در میزگرد «بیمه در مناطق آزاد» هستند.

قسمت اول میزگرد پیش روی بیمه داری نوین را با هم می خوانیم:

 

 

آقای مصدق، لطفاً در ابتدا ورودی به بحث داشته باشید که نگاه ناظر و نحوة نظارت بر شرکت‌های منطقة آزاد چگونه است؟

مصدق: برای توضیح در این‌باره کمی به عقب بازمی‌گردم. قبل از پیروزی انقلاب، ‌13 شرکت بیمة غیر دولتی و یک شرکت دولتی در کشور فعال بودند و بیمة مرکزی نیز بر این شرکت‌ها نظارت می‌کرد. بعد از پیروزی انقلاب و تغییراتی که در ساختار کشور اتفاق افتاد بحث ملی شدن شرکت‌های بیمه در چهارم تیرماه 1358 مطرح و همة شرکت‌های بیمة غیر دولتی، ملی اعلام شدند. پس از تصویب قانون اساسی، اصل 44، اقتصاد کشور را به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم ‌کرد و بیمه نیز به همراه سایر صنایع مهم مثل بانکداری، کشتیرانی، هواپیمایی و … زیر مجموعة بخش دولتی قرار گرفت.

تا سال 1367 شرکت‌های ملی‌شده بلاتکلیف بودند و هیئت مدیرة مشترک داشتند. از سال 1367 قانون نحوة ادارة شرکت‌های بیمه تصویب شد بیمة ایران که از قبل فعالیت داشت و شرکت‌های بیمة آسیا و البرز نیز قرار شد که ادامة فعالیت دهند و از ادغام بقیة شرکت‌های خصوصی، شرکت بیمة دانا تأسیس شد. به یاد دارم اوایل که وارد بیمة مرکزی شدم همه به این جمع‌بندی رسیده بودند که ساختار بیمه به نحوی است که نمی‌شود در قالب دولتی و به صورت انحصاری خدمات ارائه کرد تا اینکه بالاخره بحث‌های اولیه مربوط به امکان ورود بخش خصوصی به صنعت بیمه و ایجاد شرکت‌های بیمة خصوصی جدی‌ شد؛ وقتی بحث قانون تأسیس مناطق آزاد تصویب شد بیمة مرکزی از هر روزنه‌ای به دنبال این بود که امکان ورود بخش خصوصی به صنعت بیمه را فراهم کند. آن زمان پیشنهادی در دولت و مجلس مطرح شد که اگر در سرزمین اصلی نمی‌شود حداقل در مناطق آزاد تجاری صنعتی شرکت‌های بیمۀ غیر دولتی تأسیس شوند در ابتدا مجلس آن را تصویب کرد؛ ولی بعد با مخالفت شورای نگهبان و مغایرت با اصل 44 مواجه شد و به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و با پیگیری‌ها و تلاش دکتر همتی تصویب و ماده‌ای به قانون نحوۀ تشکیل مناطق آزاد تحت عنوان مادۀ 28 اضافه شد که این از جمله قوانین خوبی است که به نظرم صنعت بیمه توانسته از مراجع قانون‌گذار بگیرد؛ چون می‌دانیم که کمتر پیش می‌آید مجلس تمام اختیارات قانون‌گذاری را به دولت بدهد؛ ولی در مادۀ 28 یک عبارت کلی داریم با عنوان «تشکیل و فعالیت مؤسسات بیمه در مناطق آزاد مجاز و صرفاً تابع مقرراتی است که به تصویب هیئت وزیران می‌رسد» یعنی به جای اینکه مجلس وارد قانون‌گذاری شود اختیارات را به هیئت وزیران می‌دهد. این گام مهمی بود که توانستیم بعد از یک الی دو سال آن را به تصویب برسانیم.

* وقتی مجوز تأسیس این شرکت‌ها در مناطق آزاد صادر شد چه امتیازاتی داشت؟

مصدق: در سرزمین اصلی، نظام تعرفه‌ای وجود داشت و شرکت‌های بیمه باید تعرفه‌هایی را که شورای عالی بیمه در رشته‌های مختلف تصویب کرده بود رعایت می‌کردند. در حالی که شرکت‌های مناطق آزاد چنین محدودیتی نداشتند و خودشان باید تعرفه‌شان را بر اساس مبانی فنی تهیه و اجرا می‌کردند. نکتۀ دوم اینکه امکان ورود بخش خصوصی داخلی و خارجی فراهم بود. سال 80 و سال‌های بعد امکان سهامداری اشخاص خارجی را نداشتیم؛ حتی سهامداری اشخاص داخلی هم ممنوع بود؛ اما در شرکت‌های مناطق آزاد امکان تأسیس شرکت با سهامداری اشخاص غیر ایرانی و خارجی نیز فراهم شد.

مزیت دیگری که شرکت‌های مناطق آزاد داشتند عدم وجود محدودیت در نصاب سهامداری بود. در شرکت‌های سرزمین اصلی هر شخص (حقیقی) نمی‌تواند بیش از 20 درصد سهام را داشته باشد در حالی که در شرکت‌های مناطق آزاد چنین محدودیتی وجود ندارد و یک فرد می‌تواند 99/0 درصد سهام یک شرکت را داشته باشد و خودش مدیریت و اداره کند. بحث دیگر معافیت مالیاتی بود که مطرح شد. در مراحل تصویب این آیین‌نامه بحثی مطرح شد و آن اینکه اجازه دهیم شرکت‌های مناطق آزاد در آن دسته از رشته‌ها و موضوعات بیمه‌ای که شرکت‌های بیمۀ سرزمین اصلی فعالیت نمی‌کنند مجاز باشند که در سرزمین اصلی هم فعالیت داشته باشند. قرار شد بیمۀ مرکزی فهرست این رشته‌ها را اعلام کند. رشته‌های درمان و اعتبار انفرادی و برخی بیمه‌های مربوط به دام و طیور و کشاورزی و زنبور عسل از این دست هستند.

از دیگر امتیازات شرکت‌های بیمه در مناطق آزاد سرمایۀ بسیار پایین بود. تأسیس یک شرکت بیمه با سرمایۀ 5/1 میلیارد تومان که 50 درصد آن پرداخت شده باشد با 750 میلیون تومان، آن زمان عدد، عدد پایینی بود؛ ولی هدف این بود که اجازه دهیم این شرکت‌ها تأسیس شوند یا تأسیس یک شرکت بیمة اتکایی با 5/8 میلیارد تومان سرمایه از امتیازات محسوب می‌شد.

قرار بود این روند باب ورود بخش خصوصی به صنعت بیمه باشد و فعالیت این شرکت‌ها همزمان با توسعۀ مناطق آزاد ارتقا یابد منتها مسئله‌ای اتفاق افتاد و آن اینکه یک سال بعد یعنی در ششم شهریور 1380 قانون مربوط به تأسیس مؤسسات بیمۀ غیر دولتی به تصویب مجلس رسید. یکی از اولین بحث‌ها این بود که وقتی می‌توان در سرزمین اصلی شرکت بیمه‌ای با اختیارات تام و با سرمایۀ 14 میلیارد تومان تأسیس کرد طبعاً تأسیس شرکت بیمه در مناطق آزاد از جذابیت می‌افتاد. به تدریج موضوعاتی از جمله اینکه در سرزمین اصلی عدم التزام به نظام تعرفه‌ای مطرح و به نوعی این نظام برداشته شد. بعد از آن در استفاده از معافیت مالیاتی، دوستان با سازمان امور مالیاتی به مشکلاتی برخورد کردند بحث آنها این بود که اگر یک شرکت بیمه در سرزمین اصلی بیمۀ درمان انفرادی می‌فروشد و می‌تواند از معافیت مالیاتی هم استفاده کند برای شرکت‌های فعال در مناطق آزاد محل سؤال بود. تقریباً بقیۀ امتیازاتی که برای فعالیت مؤسسات بیمه در مناطق آزاد آن موقع وجود داشت کم‌رنگ شد. اساساً نظام اقتصادی ما از ایجاد مناطق آزاد، اهدافی داشت که در مقایسه با مناطق آزاد چین و هنگ‌کنگ تدوین شده بود؛ اما آن اهداف چندان تحقق نیافت و به پیروی از این فرایند در صنعت بیمه نیز اهداف چندان محقق نشد. اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که بعضاً شرکت‌های فعال در مناطق آزاد با بحران هویت مواجه هستند. در شرایط فعلی برای اینکه این شرکت‌ها فلسفۀ وجودی داشته باشند باید با هم‌فکری یکدیگر به راه‌حل‌هایی برسیم.

 

* به مرور زمان چه تغییرات دیگری در روند فعالیت شرکت‌های بیمة منطقه آزاد رخ داد؟

مصدق: دو موضوع دیگر اتفاق افتاد؛ یکی اینکه وقتی در ابتدا شرکت‌های بیمه تأسیس شدند سه منطقۀ آزاد داشتیم؛ ولی امروز هشت منطقه داریم.

دوم اینکه مناطق ویژۀ اقتصادی در حد گسترده ایجاد شدند؛ یعنی محدودیت فعالیت از لحاظ جغرافیایی کوچک نشد؛ ولی باید ببینیم که چرا این شرکت‌ها نتوانستند با شرکت‌های سرزمین اصلی رقابت کنند؟ دلایل مختلفی دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.

 

* آقای اکرامی، با توجه به صحبت‌های آقای مصدق، بفرمایید چقدر در توسعۀ کسب و کارتان به لحاظ بحث ریسک بنگاه‌داری دچار چالش هستید؟

اکرامی: همان‌طور که آقای مصدق بیان کردند مقررات تأسیس شرکت‌های بیمه در مناطق آزاد به تصویب هیئت وزیران رسید؛ یعنی اگر بخواهد این مقررات تغییر کند باید در صلاحیت هیئت وزیران اتفاق بیفتد؛ اما در حال حاضر چالشی که برای شرکت‌های بیمه‌ای ایجاد شده است عدم توجه بیمة مرکزی به مقررات بالادستی است در حالی که هرگونه تغییر در مقررات فعالیت شرکت‌های بیمة فعال در مناطق آزاد باید به تصویب هیئت وزیران برسد؛ بنابراین بیمة مرکزی ابتدا باید نظرات خود را به هیئت وزیران ارسال کند و نباید رأساً این مقررات را تغییر دهد؛ وقتی این شرکت‌ها تأسیس شدند متناسب با توانایی و حوزۀ فعالیت و فلسفۀ وجودی‌شان آیین‌نامۀ جدا از آیین‌نامۀ شرکت‌های فعال در سرزمین اصلی برای آنها تدوین شد. تسری آیین‌نامه جذب نمایندگان (75) به شرکت‌های مناطق آزاد به این معنی است که شرکت‌های مناطق آزاد باید برای جذب نمایندگی، متقاضیان خود را برای امتحان به بیمة مرکزی معرفی کنند در حالی که متقاضی قوی و خوب اصلاً تمایل به فعالیت در مناطق آزاد با توجه به محدوده و وسعت کم فعالیت، نخواهد داشت؛ مثلاً منطقة ویژة نوشهر یا امیرآباد بندرگاه‌های کوچکی هستند و به جز صادرات و واردات هیچ فعالیت اقتصادی، بازرگانی و تجاری ندارند، حال اگر یک شرکت بیمة مناطق آزاد بخواهد در نوشهر یا امیرآباد یا هر منطقة ویژة دیگری نمایندگی بگیرد آیا می‌تواند داخل یک محوطة محصور که هیچ فعالیت خاصی ندارد بیمه‌نامه صادر کند؟

 هم اکنون هفت منطقۀ آزاد و 67 منطقۀ ویژه در کشور وجود دارد؛ اما برخی مناطق ویژه، ماهیت اقتصادی به معنای واقعی ندارند؛ بلکه محوطه‌ای را چپر کرده‌اند که درون آن امکان انجام هیچ‌گونه فعالیت اقتصادی حتی در حد مغازه‌ نیست؛ همچنین هیچ خانواده‌ای در آن سکونت ندارد. در نتیجه امکان فعالیت بیمه‌ای نیز فراهم نیست. به بیمۀ مرکزی اعلام کرده‌ایم این مجوز صادر شود که در نقطه‌ای نزدیک منطقۀ ویژه بتوانیم نمایندگی بیمه تأسیس کنیم؛ اما فعلاً این امکان فراهم نشده است.

بحث دوم اینکه اگر بیمۀ مرکزی قصد دارد آیین‌نامه‌های شرکت‌های فعال در مناطق آزاد را با کمک هیئت وزیران اصلاح کند، انتظار ما این است که قبل از تهیة مفاد تغییرات، خواسته‌های ما شنیده شود.

من از آقای مصدق می‌خواهم به ما کمک کنند و آیین‌نامه‌ها را بازگردانند؛ یعنی آیین‌نامه را به همان آیین‌نامۀ 48 بازگردانند.

 ما اعلام می‌کنیم ریسک‌های زیادی داریم؛ اگرچه امروز وضعیت خوبی داریم؛ ولی این شرکت‌ها دو الی سه سال آینده ممکن است به بیمۀ توسعة دیگری بدل شوند و بیمۀ مرکزی باید برای این مسئله فکری کند.

 

* آقای کاوه آیا شرکت‌های بیمه در مناطق آزاد همان‌گونه که آقای اکرامی می‌گویند با مشکلات آتی روبه‌رو هستند؟

کاوه: امروز چیزی داریم به نام بحران هویت برای شرکت های بیمه‌ها مناطق آزاد اما من معتقدم دست کم شرکت ایران معین با چنین بحرانی مواجه نیست. حدود 10 صفحه از کتاب مدیریت ریسک که به قلم اینجانب نوشته شده، دربارۀ بحران هویت است؛ این جنس بحران از ریسک‌های سازمانی و ملی محسوب می‌شود اما ما در بیمه ایران معین هیچ شاخصی مربوط به بحران هویت نداریم. ما حتی مشکل رقابت هم نداریم چرا که بازار خوبی وجود دارد و چون بازارها کوچک هستند معمولاً افراد بومی و محلی ما را خوب می‌شناسند و به اصطلاح کاسب محل هستیم لذا ما را به شرکت‌های سرزمین اصلی ترجیح می‌دهند.

 

* شاید به این دلیل که شما ذیل بیمة ایران هستید راحت قبول‌تان می‌کنند.

کاوه: بیمة امید هم ذیل آسیا و البرز و داناست. اساساً این کلمة ذیل بیمة ایران را قبول ندارم. ما یک شرکتی هستیم که سهامدارمان می‌توانست بانک ملت باشد حالا بیمة ایران است. در اقتصاد بحث سهامداری مقولة جدایی است.

من اصلاً نگرانی آقای اکرامی را که بیان کردند که بیمة توسعه می‌شویم به هیچ وجه قبول ندارم اتفاقاً‌ بیشتر نگران شرکت‌های بیمة سرزمین اصلی هستم که به سرنوشت بیمة توسعه دچار نشوند.

 

* شما ریسک بنگاه‌داری ندارید؟

کاوه: هر جایی ریسک بنگاه‌داری دارد. مگر می‌شود ریسک بنگاه‌داری نداشته باشیم اما باید ریسک بنگاه‌داری را با شاخص‌های مختلف بررسی کنیم. اولاً در هرم سلسله مراتب ریسک‌ها باید ببینیم که یک ریسک تا چه حد قابل مهار کردن است و تا چه میزان بحرانی است. یا اینکه یک ریسک اگر همین الان حل نشودآیا الان  آسیب می‌بینیم یا اینکه فرصت داریم؟ لذا الان اگر بگوییم که در بنگاه داری ریسکی داریم که حیات و ممات یک شرکت بیمة مناطق آزادی را در گرو خود قرار داده است من چنین ریسکی را نمی‌بینم.

 

* حتی با این وضعیت اقتصاد کلان کشور.

کاوه: اینکه اقتصاد کلان کشور گرفتار است ، منطقة آزاد چابهار فعالیت اقتصادی ندارد و ما مجبور هستیم ثالث و درمان بفروشیم و منزل مسکونی بیمه کنیم تا یک روزی اقتصاد فعال شود بله این چالش هست اما توجه کنیم این چالش برای همه شرکتهای بیمه هست و چه بسا برای شرکتهای بیمه مستقیم چالش بزرگ تری است.

* حتی تحریم‌ها نیز بر شما تأثیر نگذاشته است؟

کاوه: مگر می‌شود بگوییم تحریم‌ها بی‌اثر است اتفاقاً هر کسی می‌گوید تحریم‌ها بی‌اثر است مطالعه‌اش ضعیف است.

کارمندی را استخدام کردیم که چهرة بومی داشت از رئیس شعبه سؤال کردم که همکار جدیدمان چطور است؟ گفت خیلی خوب است من فکر کردم گیرایی‌اش خوب است یا سرعت عملش خوب است یا دلسوزی‌اش خوب است و … گفتم توضیح دهید که چه نکتة خوبی در او هست. او گفت که هر کسی می‌آید اینجا می‌داند که این بومی محل است و می‌ماند و اطمینان می‌کند. ما در آن جزیره همچون آن کارمند بومی هستیم. در واقع برگ برندة ما در رقابت با همکاران‌مان که مثلاً امسال در چابهار شعبه زده اند همین بومی بودن ماست. تا مردم بومی چابهار باور کنند که شعبة جدید می‌تواند کار شرکت‌های قدیمی را انجام دهد طول می‌کشد. از طرفی رؤسای سازمان‌های مناطق آزاد ما را از خودشان می‌دانند اینکه ما را از خودشان می‌دانند خیلی به نفع ماست و برای ما امتیاز بیشتری ایجاد می کند.

 

* جناب یزدان دوست ، آقای مصدق به کلیات اشاره کردند و آقای اکرامی به ریسک‌ها اشاره کردند و آقای کاوه بیان کردند که ریسک‌ها وجود دارد ولی خیلی بحرانی نشده است. من با اعضای هیئت مدیره یا کسانی که در حوزة شرکت‌های مناطق آزاد صحبت کردم ناله‌ها را می‌شنوم به هر حال شرکت‌های بیمة مستقیم آزادانه به مناطق آزاد می‌آیند و وقتی یک شرکت بیمة مستقیم وارد منطقة آزاد می‌شود نمی‌توان کتمان کرد که با توجه به شهرت و برندی که دارد برند منطق آزاد را تحت تأثیر قرار ندهد آیا شما فکر می‌کنید که این قوانین باید تغییر کند و زمان پوست‌اندازی هست؟

یزدان‌دوست: همة دوستان که دور میز هستند سابقة حضور و تجربه در شرکت‌های سرزمین اصلی را داشته‌اند و می‌دانند تفاوت‌هایی میان سرزمین اصلی و مناطق آزاد وجود دارد. من هم‌نظر با آقای کاوه هستم. شرکت‌های منطقة آزاد اوضاع بدی ندارند اگر از جنبة مالی و اقتصادی نگاه کنیم شاید از تعدادی از شرکت‌های سرزمین اصلی هم بازار سرمایة بهتر و هم شرایط مالی مناسب‌تری داشته باشند یعنی هم به لحاظ ذخایر و هم به لحاظ نقدینگی از وضعیت بهتری برخوردار هستند.

* شاید به قول دوستان ریسک‌ها بحرانی نشده است ولی آیا قانع بودن به این وضعیت درست است؟

اکرامی : کل پرتفوی کیش 30 میلیارد تومان است این پرتفو در گذشته بین سه الی چهار شرکت تقسیم می‌شد و الان به ده شرکت تبدیل شده‌اند و سال بعد 15 شرکت و سال بعد از آن 20 شرکت می‌شوند طبیعی است که سهم ایران‌معین، آسماری، امید و حافظ کم می‌شود و این ریسک است.

یزدان‌ دوست: در شرکتهای بیمه منطقه آزاد هم ریسک‌های عملیاتی و هم ریسک‌های دیگر که درگیر اقتصاد کلان است وجود دارد ؛ ولی با توجه به تجربه های خودم در بسیاری از شرکت‌های سرزمین اصلی، به نظرم مشکلات و تعارضات و چالش‌های سهامداری آنچنان که در شرکت‌های سرزمین اصلی هست در شرکت‌های مناطق آزاد وجود ندارد. شرکت‌های سرزمین اصلی  با مشکلات عدیده‌تری در خیلی از حوزه‌ها مواجه هستند. سهامداران در شرکت‌های سرزمین اصلی انتظار دارند بعد از یک مدت بتوانند از پولی که گذاشتند نه تنها از آن پول بلکه چندین برابر آن را ظرف دو سال برداشت کنند بدون اینکه سهم خود را بفروشند در حالی که عموماً شرکت‌های مناطق آزادی سهامداران‌شان چنین انتظاری ندارند. من یکدست بودن را در سهامداران شرکت‌های منطقه آزاد خیلی بیشتر می‌بینم و شاید یکی از دلایل آن چیزی است که آقای مصدق اشاره کردند مبنی بر اینکه برای شرکت های مناطق آزاد محدودیت‌های سهامداری 10 درصدی یا 20 درصدی وجود ندارد . در نتیجه یکپارچگی و یک دست بودن در شرکت‌های منطقه آزاد نسبت به سرزمین اصلی خیلی بیشتر حس می‌شود.

 

* نظرتان در مورد صحبت آقای اکرامی و مخاطرات استفاده از سهم بازار چیست؟

یزدان‌پرست: من این را رقابت یک طرفه می‌بینم. شرکت‌های سرزمین اصلی که به منطقه می‌آیند با دست بازتری در آنجا حضور پیدا می‌کنند. یک مجموعة در کیش با سرمایه 100 میلیارد تومانی به ما درخواست داد که مجموعه را بیمه کنیم. من با امید صحبت کردم این پرتفو را کنسرسیوم کنیم و چند نفری آن را انجام دهیم. پیش بینی ما این بود که این مجموعه حدود 100 میلیون حق بیمه داشته باشد اما یک شرکت از سرزمین اصلی تقریباً با 40 میلیون بیمه آن مجموعه را صادر کرد!

علت آن است که ما الان محدودیت‌هایی داریم؛ اما شرکت‌های سرزمین اصلی با توجه به سرمایه‌شان ریتنشن بالاتری دارند و برای خیلی از موضوعات از دریافت نرخ و شرایط از بیمة مرکزی معاف هستند در حالی که شرکت‌های منطقة آزاد با خیلی از این موضوعات دست و پنجه نرم می‌کنند؛ بنابراین سهم نگهداری باعث شده است که شرکت‌های سرزمین اصلی روی کیس‌های بزرگ بیشتر تمرکز کنند. ولی درباره کیس کوچک با آقای کاوه موافق هستم. اتفاقاً در مورد کیس‌های کوچک بیمه گذار از نمایندگی می‌پرسد که شرکت ثبت کجاست و آیا در منطقه حضور دارید و حساب‌های‌تان در منطقه هست؟ از انجا که ما آنجا حضور داریم اتفاقاً خیلی راحت‌تر به ما اعتماد می‌کنند.

 

* پرتفوی مناطق آزاد، پرتفوی بزرگی نیست. مثلاً در مناطق آزاد چقدر انتظار پرتفوهای عمرانی دارید؟ چقدر انتظار پرتفوی آتش‌سوزی صنعتی دارید؟ چقدر انتظار پرتفوی باربری دارید؟

یزدان دوست: این اعداد آنقدر بزرگ نیست حتی در سالنامة آماری بیمة مرکزی برای کیش یا قشم پرتفویی ثبت نشده و در عملکرد هرمزگان یا سیستان و بلوچستان یکپارچه دیده می‌شود. لذا وقتی این پرتفوها شرحه شرحه می‌شود یقیناً یکی از مخاطرات خواهد بود.

 

* صنعت بیمه به بیمه نامه های درمان و ثالث چسبندگی پیدا کرده است آیا این خطر در مناطق آزاد نیز وجود دارد؟

یزدان‌دوست: در چابهار غیر از ثالث و درمان بیمه نامه دیگری وجود ندارد. در منطقة ارس خیلی از فعالیت‌های اقتصادی به سمت تمام شدن یا خفتگی حرکت می‌کنند آنجا نیز این مشکلات وجود دارد.

 

* بنابراین ریسک‌هایی که برشمرده می‌شود واقعاً وجود دارد؟

یزدان‌دوست: ریسک‌ها وجود دارند این ریسک‌ها در داخل کشور هم وجود دارد.

* گسترة سرزمین اصلی خیلی پهناورتر است و پیرو قاعده اعداد بزرگ، شرکت های بیمه قدرت عمل بیشتری در پوشش ریسک دارند؛ اما در مناطق آزاد چنین شرایطی وجود ندارد

یزدان‌دوست: طبیعتاً شرکت‌های مناطق آزاد ریسک‌هایی دارند همان‌طور که شرکت‌های سرزمین اصلی هم دارند.

 

* چند درصد از عملیات بیمه ای شما در داخل مناطق آزاد انجام می شود و چند درصد خارج مناطق آزاد؟ و اساسا نسبت پرتفو چگونه است؟

یزدان‌دوست: ما در 11 رشته می‌توانیم فعالیت کنیم که اگر منصف باشیم از این 11 رشته یک یا دو رشتة آن در سرزمین اصلی عملیاتی و قابل عرضه است.

ترکیب شرکت بیمه آسماری به دلیل سهامداری‌اش به سمت درمان کشیده شده است ولی ایران معین به سمت دیگری و امید به سمت دیگری است. ما در بسیاری از مراکز رشد پرتفوی بالای 100 الی 150 درصد داشتیم.

 

* پرتفوی شما در چه حوزه‌ای است؟

کاوه: ایران معین سهم ثالث را  از 63 درصد به 57 کاهش داده است.

 

* آقای اکرامی لطفاً شما هم به پرتفوی خود اشاره کنید؟

اکرامی: دوستان اینقدر مدینة فاضله گفتند که من تعجب می‌کنم. آن‌طور که آقای کاوه و آقای یزدان‌دوست بیان کردند به نظرم باید شرکت‌های سرزمین اصلی ببندند و به مناطق آزاد بیایند.

* آقای پیکارجو شما هم لطفاً کلیاتی را از منظر یک بیمة سرزمین اصلی بگویید؟

پیکارجو: در مسیر فرمایشات آقای مصدق وارد بحث می‌شوم؛ فلسفة تأسیس برمی‌گردد به انگیزه و شرایط آن زمان. اما امروز زمان و اکوسیستم فعالیت بیمه تغییر کرده است با یک بررسی متوجه می‌شویم که در آن زمان الزامات و شرایط قانونی و مقرراتی وجود داشت و هزینة فرصت به گونه‌ای بود که مزیت‌های رقابتی برای افرادی که می‌خواستند شرکت‌های غیر دولتی داشته باشند مهیا بود. سرلوحة مناطق آزاد نیز کیش بود. در آن زمان چند شرکت تأسیس شدند ولی از بدشانسی آنها دیری نپایید که قانون تاسیس و فعالیت شرکت‌های غیر دولتی مصوب شد بعد از آن نیز بلافاصله برداشتن تعرفه‌ها و سیل عظیمی از اخذ مجوز شرکت‌های بیمه پیش آمد. این عوامل باعث شد ترکیب کیک فعالیت بیمة مناطق آزاد با سرزمین اصلی بر هم بخورد.

 همان‌طور که دوستان بیان کردند افراد  بومی مناطق آزاد که داری فرهنگ سنتی خودشان هستند بیشتر به کاسب محل اعتماد می کنند. این باورپذیری‌ای که نسبت به شرکت های مناطق آزاد ایجاد شد هنوز هم هست ولی باید قبول کنیم که اکوسیستم بیمه در حال تغییر است. مخصوصاً نوآوری و ابزارهای نوین سبب این تغییر شده است به گونه‌ای که افراد می‌توانند کسب و کاری در کیش داشته باشند  اما زندگی در تهران یا سرزمین اصلی را برگزینند. ممکن است در کیش فعالیت می‌کنند ولی سازمان تجاری‌شان در تهران متمرکز است. اگر این باور بیمه‌ای را به یک شرکت سرزمین اصلی داشته باشند فقط کافی است شرکت سرزمین اصلی در کیش یا در منطقة آزاد هم شعبه داشته باشد کما اینکه در موردهای بزرگ مثل کشتیرانی و هتل‌ها این فرایند را می‌بینیم.

شرکت‌هایی که در منطقة آزاد هستند بر اساس فلسفة وجودی و یک سری مزیت‌های رقابتی در آنجا شکل گرفتند ولی من فکر می‌کنم بزرگ‌ترین تهدیدی که فعالیت این شرکت‌ها را تحت‌الشعاع قرار خواهد داد تغییر اکوسیستم صنعت بیمه است. به ویژه دیجیتال شدن فروش و تغییر مانیفست افراد و بازرگانان و صاحبان دارایی که در مناطق آزاد فعالیت می‌کنند، از طرفی سیکل‌های تجاری‌ای که در کشور ما در حال رخ دادن هستند و  همچنین وجود تحریم‌ها باعث می‌شود که بازار بیمه در مناطق آزاد کوچک و عرصة رقابت تنگ‌تر شود. با رکود ممکن است ریسک‌های تجاری بالاتر برود؛ البته از یک شرکت به شرکت دیگر بر اساس توانایی‌هایش ممکن است متفاوت باشد. از طرف دیگر علاقة شرکت‌های سرزمین اصلی به استفاده از مزیت‌هایی که در مناطق آزاد با هدف جذب پرتفوی وجود دارد می‌تواند بسیار مؤثر باشد مثلاً‌ یک شرکت سرزمین اصلی به این فکر می‌کند که بتواند برای هر شعبة خود یک ترازنامة صورت‌حساب سود و زیان مجزا نگه دارد و هر شعبه را بر اساس توانایی سود و زیان پتانسیل درآمدی خود بزرگ یا کوچک کند؛ یعنی در قالب شعبه یک مونوپل درست می‌کند. مسلماً شرکت سرزمین اصلی شعبه‌ای در منطقة آزاد می‌زند و از بومی‌ها استفاده می‌کند و از تبلیغ آنها استفاده و همان شرایط را که برای شرکت های بیمه مناطق اصلی صادق است ایجاد می‌کند.

* شما هم با همین دیدگاه وارد مناطق آزاد شدید؟

پیکارجو: بله. من یک مطالعة کامل شش ماهه دارم و یک بیزینس کاملی را تهیه کرده ام و امروز می‌دانم با چه راهبردی به این حوزه ورود می‌کنم و باید با چه رشته‌ای شروع کنم که عرصة رقابت ایجاد نکند. من به عنوان یک شرکت سرزمین اصلی با این دیدگاه آمدم که اگر می‌خواهم در مناطق آزاد فعالیت کنم نباید با شرکت‌های این مناطق رقابت کنم. چون این رقابت باعث کاهش حق بیمه می شود و ما از این قضیه ضرر کنیم. بلکه راهبرد ما در تشریک مساعی است. ما می‌توانیم از یکدیگرسینرژی بگیریم.

اتفاقاً معتقدم درست است که شرکت های بیمه مناطق آزاد کوچک هستند و می‌توانند خوب فعالیت کنند و بومی بودن ممکن است یک مزیت رقابتی برای آنها تلقی شود اما به خاطر بیزینس سایکل‌هایی که در مناطق آزاد اتفاق می‌افتد و جذابیت‌هایی که این مناطق برای شرکت‌های سرزمین اصلی دارند.

مزیت رقابتی به صورت توتالی را  از بین می‌برد مگر اینکه شرکت‌های مناطق آزاد به سمت تخصصی شدن حرکت کنند. مثلاً آسماری در حوزة بیمة اشخاص به صورت یک شرکت تخصصی عمل می‌کند.

کاوه: شرکت‌های سرزمین اصلی به عنوان تفرجگاه به کیش می‌آیند ولی قابلیت رقابت با ما را ندارند!

 

اکرامی: وقتی شرکتی در منطقه شعبه می‌زند می‌خواهد پرتفو بگیرد به عنوان نمونه بیمة سرمد یا پارسیان شعبه‌ای در کیش تاسیس کرده و اگر حتی یک میلیارد پرتفوی شرکت های مناطق آزاد را جذب کرده باشند موجب کاهش پرتفوی شرکت های بیمه مناطق آزاد میشوند.

* آقای پیکارجو بحث جالبی در مورد تغییر اکوسیستم صنعت بیمه را مطرح کردند آیا واقعاً فکر می‌کنید که  اکوسیستم مناطق آزاد تغییر کرده است و امروز زمان تغییر در   قانون است ؟

مصدق: در ابتدا به نکته‌ای که آقای اکرامی در مورد اینکه بیمة مرکزی اجازه ندارد آیین‌نامه‌ها را تصویب کند اشاره کنم. در اینجا باید یک بار دیگر مقررات را مرور کنیم. ضوابط مربوط به تأسیس و فعالیت مؤسسات بیمه در مناطق آزاد را دولت تصویب کرده است. در جاهایی اختیار تصویب جزئیات را به شورای عالی بیمه واگذار کرده است مثل ضوابط اعطای نمایندگی به اشخاص حقیقی (بر اساس آیین‌نامه‌ای خواهد بود که به تصویب شورای عالی بیمه می‌رسد) بند دیگری هم دارد و آن اینکه اگر در جلسة شورای عالی بیمه موضوعات یا مطالبی که مطرح می‌شود قرار است مرتبط با مؤسسات بیمة مناطق آزاد باشد باید در آن موضوعات دبیر یا نمایندة دبیر سازمان مناطق آزاد حضور داشته باشد ما نیز دقیقاً چنین کاری کردیم یعنی هر آیین‌نامه و مقرراتی را به نوعی خواستیم تسری بدهیم قبل از آن مکاتبه کردیم با دبیرخانة سازمان مناطق آزاد و گفتیم چنین موضوعی وجود دارد دوستان نیز با ما جلسات کارشناسی برگزار کرده‌اند و اخیراً دو الی سه ماه پیش که تعدادی آیین‌نامه را تسری دادیم بعضی از آیین‌نامه‌ها که صددرصد قابل تسری است و برخی آیین‌نامه‌ها را با یک سری ملاحظات تسری دادیم. اگر در این مملکت قرار است بیمة آتش‌سوزی فروخته شود شرایط عمومی را برای چه می‌نویسند؟ برای اینکه روابط و حقوق متقابل بیمه‌گر و بیمه‌گذار روشن شود. آیا من باید بگویم که شرکت بیمة مناطق آزاد شرایط عمومی خاص خود را داشته باشد؟ چه اشکالی دارد اینها با فرم یکسانی باشد و وقتی بیمه‌نامه صادر می‌شود مردم با دوگانگی مواجه نشوند. اتفاقاً دو مثال خوب بیان کردند و آن اینکه آیا ما نمی‌خواهیم در شرکت‌های مناطق آزاد اصول حاکمیت شرکتی برقرار شود؟ آیا نمی‌خواهیم شفافیت برقرار شود؟ آیا نمی‌خواهیم رعایت حقوق ذی‌نفعان برقرار شود؟ اینها چه ربطی به منطقة آزاد بودن یا سرزمین اصلی بودن دارد؟ اصول حاکمیت شرکتی باید در هر شرکتی که می‌خواهد حرفه‌ای کار کند رعایت شود. حتی به نفع خود شرکت است. آیا ما نمی‌خواهیم کسانی که در شرکت‌های بیمة مناطق آزاد هستند افرادی حرفه‌ای باشند؟ برای یکی از این شرکت‌ها افرادی را معرفی می‌کردند که از نظر ما شرایط حرفه‌ای نداشتند. اگر من اجازه دهم در یک شرکت منطقة آزاد افراد غیر حرفه‌ای وارد شوند اولین لطمه را به همان شرکت خواهد زد و بعد به رقبایش در اینجا.

بنابراین آنچه تسری دادیم شرایط این شرکت‌ها را هم در نظر گرفته‌ایم. دو الی سه سال پیش برخی شرکت‌های بیمة مناطق آزاد بدون محابا نماینده گرفتند که هیچ صلاحیت علمی‌ای نداشتند . در نتیجه ابلاغ کردیم که اگر شرکت‌های مناطق آزاد خواستند نماینده بگیرند باید نماینده‌های‌شان در آزمون تخصصی شرکت کنند.

دو نکته را لازم است تاکید کنم: نکتة اول اینکه تصمیماتی که بیمه مرکزی میگیرد   حتماً با مشورت و کسب نظر شرکت‌ها و سازمان مناطق آزاد است آنها در جلسة شورای علمی حضور پیدا می‌کنند و دیدگاه‌های‌شان را بیان می‌کنند.

نکتة دوم اینکه مواردی را تسری می‌دهیم که از لحاظ حرفه‌ای ضرورت دارد. اصلاً ارتباطی به سرزمین اصلی بودن یا نبودن ندارد.

نکته دیگری که باید بگویم این است که شرکتی که صددرصد خصوصی است راحت بر اساس مبانی حرفه‌ای تصمیم می‌گیرد و کار خود را پیش می‌برد و اتفاقاً راضی هم هست یا شرکتی که یک سهامدار عمده دارد مدیرعامل شرکت به راحتی می‌تواند با آن شرکت هماهنگ شود و کار را پیش ببرد. مشکل در جایی است که سهامداران آن رقبای خود شرکت هستند؛ مثلاً سهامداران بیمة امید، بیمة آسیا و البرز و دانا هستند و این مستلزم رقابت با شرکت است.

بیمة آسیا کنار ساختمان بیمة امید شعبه می‌زند و فعالیت می‌کند. به نظرم خود شرکت بیمة امید و مسئولان شرکت باید با سهامداران خود صحبت کنند مبنی بر اینکه این شرکت ما فلسفة وجودی دارد یا ندارد اگر شما می‌خواهید این بحث را مطرح کنید سهام‌تان را منتقل کنید. یک زمانی بیمة معلم سهامدار این شرکت بود من هفت الی هشت سال پیش جلسه‌ای را برگزار کردم و گفتم این شرکت فلسفة وجودی ندارد مدیرعامل هم موافقت کرد و گفت که شما درست می‌گویید چرا ما باید سهامدار شرکتی   باشیم که در کار مجبور به رقابت باشیم. بنابراین سهام خود را فروخت.

لذا بیمة آسیا ، البرز و دانا در مورد شرکت بیمة امید باید تصمیم بگیرند یا سهام خود را واگذار کنند

* بنابراین نقش سهامداری مهم است.

مصدق: درست است. سهامداران در آنجا رقیب شرکت هستند. در واقع بسیاری از چالش ها به این اختصاص ندارد که در منطقة آزاد یا در منطقة سرزمین اصلی فعال است. حتی اگر در سرزمین اصلی هم یک شرکتی داشته باشیم که سهامداران آن چند رقیب آن باشند به مشکل برمی‌خورند. آقای ایثاری و دوستانی که آمدند شرکت آسماری را درست کردند از همان ابتدا ایده‌شان این بود که یک شرکت جمع و جوری خواهیم داشت و از مزیت‌ها و امکاناتی که قانون در اختیار آنها قرار داده بود استفاده کردند، اگر می‌خواستند در سرزمین اصلی شرکت بیمه راه اندازی کنند باید 250 میلیارد تومان سرمایه  می‌آورند اما اکنون 10 میلیارد تومان شرکت ایجاد کردند و سرمایة آن را افزایش دادند.

بحث دیگری که دوستان مطرح کردند در مورد رقابت‌ها است، این مسئله نیز ناشی از سرزمین اصلی بودن یا منطقة آزاد بودن شرکت نیست بلکه ناشی از توانایی و توانگری مالی آن شرکت است. سرمایة ایران‌معین، 250 میلیارد تومان است و ظرفیت نگهداری ریسک بالاتری دارد . طبیعی است شرکتی که سرمایه‌اش 12 میلیارد تومان است آن توانمندی برای جذب پرتفوی را ندارد.

ایده انتقال این شرکتها به سرزمین اصلی امکان پذیر است؟

اگر اعلام کنیم که شرکت‌ها فعالیت‌شان را متوقف کنند و به سرزمین اصلی بیایند من فکر می‌کنم حداقل سهامداران شرکت آسماری چنین تمایلی ندارند؛ چون می‌دانند اگر به سرزمین اصلی بیایند باید 150 میلیارد تومان افزایش سرمایه بدهند و مباحث بسیاری در این رابطه وجود دارد.

شرکت‌های سرزمین اصلی باید اتکایی اجباری 25 درصد در غیر زندگی و 50 درصد در زندگی می‌دادند ولی شرکت‌های بیمه 10 درصد می‌دادند و اختیاری هم بود.

بنابراین من معتقدم بخشی از مشکلاتی که شرکت‌های بیمه در منطقه دارند به ساختار آن شرکت بازمی گردد. در مورد اکوسیستمی که آقای دکتر پیکارجو نیز به آن اشاره کردند باید بگویم که شرایط تغییر کرده است و باید ببینیم چه گزینه‌هایی برای این شرایط داریم. آیا می‌خواهیم فقط با منع ورود بقیة رقبا کاری برای ما ایجاد شود. مثلاً من بگویم که شرکت‌های بیمة سرزمین اصلی حق ندارید به منطقة آزاد بیایید چون بیمة ایران‌معین، حافظ، آسماری و … در آنجا فعالیت انحصاری دارند. اگر خواستیم چنین کاری انجام دهیم شما از دید منافع مصرف‌کنندگان بیمه نیز به آن نگاه کنید. آیا ایجاد چنین محدودیتی از دید کسانی که می‌خواهند خدمات بیمه‌ای بگیرند محدودکننده نیست؟

ادامه دارد….

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

  ×  1  =  9