توانگری مالی و دیگر هیچ؟! / آزاده محسنی
شرکتهای بیمه هر ساله در انتظار تایید سطح توانگری خود، از سوی نهاد نظارتی هستند تا با تمسک بدان ، بیمهگزاران بیشتری را جذب کنند این را میشود در بسیاری مواقع از تبلیغات بیمهگران در رسانهها یا بیلبوردهای تبلیغاتیشان با عنوانهایی چون سطح یک توانگری مالی ، بالاترین سطح توانگری مالی برای چندین سال پیاپی یا جملات تبلیغاتی مانند کسب رتبه یک توانگری مالی مشاهده کرد.
اما تمرکز هفت ساله صنعت بیمه بر آییننامه توانگری یا همان آییننامه 69 تا چه اندازه بر واقعیات بازار و فضای کسبوکار بیمهای منطبق است؟ و اساسا در سایه فقدان چه ابزارهایی، تکیه بر توانگری، با وجود انتقاداتی که بر آن وارد بوده، تا این اندازه برای بیمهگران پررنگ شده است؟
اگرچه به زعم بسیاری، تدوین و پیادهسازی آییننامه توانگری حرکت رو به رشدی در صنعت بیمه محسوب میشود اما آیا به صرف محاسبه توانگری شرکتهای بیمه حتی در صورت بازنگری و برطرف کردن نواقص میتواند شاخص کافی و لازم برای انتخاب بیمهگزاران باشد؟
درحالیکه گفته میشود بسیاری ریسکها در تدوین آییننامه 69 دیده نشده و فاکتورهای زیادی مانند توانمندیهای مدیریتی، ارزیابی ریسک و… در محاسبه توانگری مالی چندان دخیل نیست؛ اما همچنان میبینیم که مدیران عامل شرکتهای بیمه با هر سایز و ابعادی به «یک» بودن توانگری خود مفتخر میشوند یا با پایین آمدن سطح توانگری موقعیتهای زیادی را در جذب پرتفوی از دست میدهند؛ اما آیا این همه ماجراست؟!
مرور تجارب جهانی و مقایسه با وضعیت فعلی بازار بیمه کشور این سیگنال را میدهد که جای خالی شاخصهای ارزیابی چون رتبهبندی در کنار ابزارهایی مانند اعتبارسنجی مشتریان، تمرکز بر شاخص محدود توانگری را افزایش داده درحالیکه تکیه بر این شاخص به فرض بازنگری آییننامه توانگری و ضرایب آن مصداقی است بر اندر خم یک کوچه ماندن!
بحران مالی سال 2008 در آمریکا و اروپا سبب شد، کشورهای توسعهیافته در چگونگی ردهبندی بانکها، بیمهها و بنگاههای اقتصادی توسط شرکتهای رتبهبندی تجدید نظر کرده و تغییرات زیادی را ایجاد کنند این درحالی است که در ایران به شدت فقدان این موسسات احساس میشود، اعمال تحریمها نیز خود مزید بر علت شده چراکه طرفهای ایرانی به دلیل وجود محدودیتها نمیتوانند با موسسات ردهبندی معتبر تعامل برقرار کنند و البته جای خالی موسسات رتبهبندی مستقل داخلی نیز احساس میشود.
شاید زمان آن رسیده که صنعت بیمه سیگنال بازارهای مالی و ناتوانی موسساتی چون بانکها در ایفای تعهداتشان را که در تظاهرات و تحصن زیاندیدگان رخ نموده ، جدیتر بگیرد. وجود (Sovereign Ratings) بهمنظور حضور شرکتهای ما در بازارهای جهانی و تامين مالي و افزایش سرمایه ضروری است. اما هياتمديره يك شركت ميتواند براي ارزيابي وضعيت دروني شركت، به صورت مستقل نسبت به كسب رتبه از موسسات رتبهبندي اقدام کند. مدیران هر شرکت موظفند تا با هر ابزار ممکن وضعیت شرکت خود را بسنجند و جایگاه آن را بهبود بخشند.
در رتبهبندی به فاکتورهای مختلفی مانند نحوه بازپرداخت تعهدات، مدت زمان تاخیر، انعطاف ترازنامه، حاکمیت شرکتی، سوددهی، مدیریت ریسک، توانمندیهای مدیریتی، ادعاهایی که علیه شرکت صورت میگیرد، جنس محصولات بیمهای ارائه شده، ارزیابی بیمهگزاران و بیمهنامهها و به طور کلی مجموعهای از شاخصهای مالی، غیرمالی و مدیریتی تمرکز میشود و توانگری مالی نیز جزئی از این کل بزرگ است.
البته لازم به ذکر است که در موسسات رتبهبندی جهانی مانند اساندپی، ایامبست و فیچ از متدولوژیهای مختلفی برای رتبهبندی بهره میگیرند و هر کدام بر شاخصهای خاصی تمرکز دارند مثلا اساندپی بیشتر بر بازپرداختها توجه میکند درحالیکه ایامبست بیشتر بر وضعیت مالی و مدیریتی؛ اما مهم این است که توجه بر شاخص توانگری در دل رتبهبندی قرار میگیرد این درحالی است که در صنعت بیمه ایران شاخص توانگری تبدیل به اصل ماجرا و چهبسا تبلیغات نهچندان واقعی شرکتهای بیمه شده است.
به نظر میرسد در شرایط فعلی اهمال در ردهبندی شرکتهای بیمه چندان به مصلحت نیست در روزگاری که حتی کشورها نیز توسط موسسات رتبهبندی، رده اعتباری اخذ میکنند، تمرکز بازارهای مالی بر رتبهبندی ضروری به نظر میرسد.
اگرچه که چگونگی ایجاد موسسات ردهبندی مستقل در کشور خود حدیث مفصلی است که در جای خود بدانها پرداخته میشود؛ اما در قدم اول اراده برای تغییر مسیر لازم است . بر کسی پوشیده نیست که تحریمهای موجود دست بیمهگران ایرانی را برای استفاده از موسسات رتبهبندی بینالمللی کوتاه کرده؛ اما ناگزیر باید شرایط برای ایجاد موسسات رتبهبندی داخلی فراهم شود البته بورس اوراق بهادار زمینههایی را برای تشکیل شرکتهای رتبهبندی داخلی فراهم کرده است اما در عین حال الزاماتی گذاشته که حتما باید شریک خارجی داشته باشند.
آنچه که مسلم است تمرکز صنعت بیمه ایران بر فاکتور توانگری مالی که اغلب نیز بدون کاوش و تحلیل اعداد استخراجشده صورت میگیرد، دیگر جایز نیست.
البته شرکت بیمه باید بداند که اخذ این رتبه به چه اهدافی است؛ آیا میخواهد توان رقابتی خود را بالا ببرد؟ آیا قصد دارد سرمایهگذار خارجی جدید جذب کند؟ هدف از رتبهبندی ارتقای جایگاه شرکت در بازار شناختهشده و در بازارهای خارجی است؟ و…
در این راستا، رتبهبندی لازم است اما باید توجه داشت بعد از رتبهبندی چه مسیر اصلاحی در سیستم مالکیت، سرمایه و تخصیص منابع به وجود میآید؟
از سویی رتبهبندی نباید همانند یک تصویر لحظهای از وضعیت شرکت باشد بلکه باید یک فرآیند ادامهدار و روند پیوسته باشد.
به هر روی وقت آن رسیده که صنعت بیمه دست بهکار شود و در اینجا نقش انجمنهای صنفی مانند سندیکای بیمهگران در تغییر مسیر حرکت صنعت بیمه و کمک به ایجاد موسسات رتبهبندی مستقل ملموس خواهد بود.
لازم به ذکر است که در کنار رتبهبندی شرکتهای بیمه، اعتبارسنجی مشتریان بیمهای نیز در اصلاح مسیر اثرگذار است.
آزاده محسنی / خبرنگار اقتصادی / بیمه داری نوین