مدیریت ریسک در صنعت بیمه، راهبردها و ساختارها

فاکتورهای مدیریت ریسک بررسی شد

بیمه ها باید در ابتدا میزان تحمل ریسک خود (تولرانس) را مشخص کنند مثلاً میزان ریسکی که با توجه به اهداف اقتصادی و منابع موجود، قادر وآماده به مقابله با آن هستند را تعیین کنند.

به گزارش ریسک نیوز،یک شرکت بیمه  برای مدیریت ریسک هایی که در نتیجه فعالیت هایش به وجود می آید چه فاکتورهایی را باید لحاظ کن:

استراتژی ،

یک شرکت بیمه باید استراتژی روشنی برای مدیریت ریسک هایی که در نتیجه فعالیت هایش به وجود می آید داشته باشد. بیمه ها باید در ابتدا میزان تحمل ریسک خود (تولرانس) را مشخص کنند مثلاً میزان ریسکی که با توجه به اهداف اقتصادی و منابع موجود، قادر وآماده به مقابله با آن هستند را تعیین کنند. در راستای داشتن یک استراتژی برای مدیریت ریسک، شرکت های بیمه باید به موارد زیر توجه داشته باشند:

 شرایط برجسته و غالب بر بازار و اقتصاد و میزان تأثیر آنها بر روی ریسک های جاری در فعالیت هایشان.
توانایی موجود برای دستیابی به اعداف اقتصادی در بخش های به خصوص بازار و قابلیت خود در شناسایی، نظارت و کنترل ریسک های این بخش ها.
 نوع ریسک های روی کاغذ و تراکم ریسک حاصله که می تواند منجر به عدم ثبات در میزان بازده باشد.

شرکت های بیمه هر چند وقت یکبار باید با توجه به عملکرد مالی خود و توسعه بازار، استراتژی مدیریت ریسک خود را مورد بازبینی قرار بدهند.

ساختار:

شرکت های بیمه باید ساختار مدیریت ریسکی را اتخاذ کنند که متناسب با حجم و شرایط فعالیت هایشان باشد. ساختار سازمانی مدیریت ریسک باید مدیریت بهینه نقص ها و فرآیند کنترل و اجرای مدیریت ریسک را تسهیل کند.

خط مشی و فرآیند انجام کارها:

سیاست های کاری در قبال ریسک ها باید شرایط و راهبردهایی را برای شناسایی،پذیرش،نظارت و مدیریت ریسک ها تعریف کند.این سیاست ها باید به خوبی تعریف شده و با استراتژی ریسک شرکت بیمه سازگار بوده و مناسب و ماهیت و پیچیدگی حوزه کاری آن باشد.

پروسه مدیریت ریسک:

مدیریت ریسکی کارآمد است که به خوبی به ریسک های مرتبط با وضایف اصلی مربوط به بیمه پاسخ دهد که این وظایف عبارتند از: توسعه خدمات، قیمت گذاری، دادن ضمانت، رسیدگی به مطالبات و ادعای غرامت ها و مدیریت تقسیم ریسک که باید شامل موارد زیر باشد:

 سنجش و شناسایی ریسک:

یک شرکت بیمه باید شیوه مناسبی برای دریافت اطلاعات مربوطه به منظور شناسایی و اندازه گیری میزان در معرض ریسک بودن در وضایف اصلی خود را داشته باشد. وقتی ریسکی قابل اندازه گیری نیست، مثلاً برخی ریسک های عملیاتی، بیمه ها باید بررسی ای کیفی که مناسب با ریسک مورد نظر بوده و دارای جزئیات مکفی هست انجام دهند تا برای مدیریت ریسک به کار بیاید.

 ارزیابی ریسک

ریسک های برآورد شده باید با محدوده ریسک شرکت بیمه مقایسه شود تا برای اولویت های رسیدگی به هر یک از ریسک ها و انجام واکنش های مناسب تصمیم گیری کرد.

کاهش و کنترل ریسک

بیمه ها باید اقدامات لازم برای کاهش و کنترل ریسک های شناسایی شده را به عمل بیاورند. این کار مستلزم وضع حدود و استانداردهای مناسب است که بر پایه مستندات باشد و حدود مورد نظر را به کارکنان مربوطه که تجربه و توانایی مورد نیاز را دارند ابلاغ کرد.

 بازبینی و نظارت بر ریسک

باید سیستم نظارتی کارآمدی برای پیگیری شاخص های ریسک وجود داشته باشد تا اطمینان حاصل شود که حدود و استانداردهای ریسک، به شکل مطلوب رعایت می شود و هرگونه انحراف از آن به موقع ثبت می شود.همچنین بیمه ها باید اقداماتی را تدارک ببینند تا انحراف ها به هدف پیش گیری از وقوع مجدد آنها مورد بررسی قرار بگیرند.

مدیریت ریسک هدفمند باید تست فشار و تحلیل سناریو را هم در خود داشته باشد تا تأثیر ناسازگاری مصالح و عوامل بر روی شهرت، نقدینگی و مجموع قدرت مالی بیمه ها را بررسی کند.همچنین بررسی میزان کارآیی برنامه های تقسیم ریسک و دیگر ساز و کارهای انتقال ریسک هم نقش بسزایی ایفا می کنند.

منبع:

دریافت فایل

 

 

 

 

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

  −  2  =  1