نرخ شکنی مانع دستیابی به حجم پوشش ریسک حوادث طبیعی // منحنی محاسبة تابع خسارت سیلاب چگونه به کار بیمه گران می آید؟
یک میزگرد آموزشی برای بیمه گران در خصوص سیل(قسمت اول)
شهریار : کل پرتفوی شرکتهای بیمه 45 هزار میلیارد تومان در سال 1397 است؛ وقتی حق بیمة صنعت پایین است و متوسط نسبت توانگری مالی شرکتهای بیمه در حدود 115 درصد است؛ یعنی ظرفیت پذیرش صنعت بسیار پایین است؛ بنابراین صنعت، قابلیت پذیرش ریسکهای بزرگ را ندارد.// جمالی:سالها در ایران خشکسالی بود؛ اما سال گذشته سیلاب شدیدی آمد و بسیاری از رکوردهای تاریخی سیلاب در نقاط مختلف کشور از جمله شدت و حجم و مدت زمان بارش و دبی را شکست. همة اینها نشاندهندة این است که پدیدهای در حال رخ دادن است که در زمینة سیلاب شرایط را بدتر میکند. // رئیسی: وقتی از زیرساخت و بیمه صحبت میکنیم از ارزش اقتصادی به سبب اثرات اقتصادی آن هم باید صحبت کنیم که بسیاری اوقات از نظر من این خسارت یک خسارت مالی است که پرداخت میشود نه خسارت اقتصادی. بیمه تفاوت این دو را برنمیدارد. تفاوت خسارت اقتصادی و مالی را دولتها بايد بپردازند
به گزارش ریسک نیوز، سیل دیگر یک اتفاق با فاصله های چند ده ساله نیست. فاجعه ای است که می تواند هر سال بیش از یک بار به دیوار شهر و روستا بکوبد و هر چه هست را خراب کند و با خود ببرد. نمونه اش شال 98 که ابتدای سال حدود 24 استان درگیر سیل شد و پس از آن سیل سیستان و بلوچستان . چاره ای نیست که برای ان فکر جدی شود. به باور کارشناسان دیگر نمی شود به صورت خطرات تبعی ذیل بیمه نامه آتش سوزی گنجاند. باید فکری برای طراحی و ارائۀ یک بیمهنامۀ مستقل برای بیمههای حوادث فاجعهآمیز شود.
میزگرد زیر با مشارکت بهنام شهریار مدیر کارگروه ریسک سندیکای بیمه گران و مشاور مدیر عامل بیمه آرمان ،سعید جمالی پژوهشگر حوزه سیل ومحمد ابراهیم رییسی پژوهشگر حوزه انرژی برگزار شد که در پیش رو می آید:
* آقای جمالی، لطفاً یک نگاه آماری به وضعیت سیل و خسارتهای ناشی از آن داشته باشید.
جمالی: سیلاب را باید بر اساس سال آبی بررسی کرد. سال آبی، چیزی شبیه سال مالی است. بررسی بیلان آب، در طول سال آبی و مقایسة آن با سالهای گذشته اهمیت ویژهای دارد.
سال آبی در ایران از ابتدای مهر آغاز میشود و تا انتهای شهریور سال شمسی بعد از آن ادامه مییابد؛ بنابراین اطلاعات و مباحث ما در مورد سال آبی 98-97 خواهد بود. سال آبی 98-97 تقریباً در کل کشور از منظر بارشها، سالی استثنایی و میزان بارشها در سطح کشور بسیار زیاد بود. متوسط بارش در سطح کشور حدود 220 تا 240 میلیمتر است. میزان بارش در سال آبی گذشته بیش از 340 میلیمتر و به تعبیری مقدار قابل توجهی از متوسط سالانه بیشتر بود.
* درست است که میزان بارش سالانه 330 میلیمتر است؛ اما اگر بخواهیم به صورت ماهانه آن را بیان کنیم چه میزان است؟
جمالی: در سال آبی گذشته علاوه بر اینکه سال بسیار پر آبی بود، قسمت قابل توجهی از بارندگیها نیز در بازهای کوتاه رخ داد. این امر به بزرگی سیلابها در مناطق مختلف کشور افزود. سیلابهای مدنظر و مورد بحث ما از منظر زمانی به دو بازه تقسیم میشوند؛ قسمت عمدة سیلابهای هفتة آخر اسفند در دو استان گرگان و گلستان بود و دو سیلاب بزرگ دیگر از سوم تا هشتم فروردین و از نهم تا چهاردهم فروردین در بخشهای غربی و جنوب غربی کشور رخ دادند.
اجازه دهید از سیل تعریفی ارائه دهم؛ سیل، بالا آمدن آب در رودخانهها، ناشی از بارش شدید است؛ دبی برابر با حجم آب در مدت زمان مشخص است؛ اگر دبی، ناگهان بر اثر بارش، چند برابر شود سیل رخ میدهد. بر اساس اینکه رودخانه در داخل یا خارج از شهر باشد پیامدهای متفاوتی از سیلاب بروز میکند؛ در واقع جنس خسارت در سیلاب شهری متفاوت با خسارت سیلابی که در دشتها و مزارع یا سازههای خارج از شهرها مثل اتوبانها و بزرگراههای بین جادهای خواهد بود.
اطلاعاتی که در ادامه ارائه میشود بیشتر معطوف به سیلابهای منطقۀ غرب و جنوب غربی کشور است.
سه رودخانة پر آب کشور که همگی در جنوب غربی کشور قرار گرفتهاند به ترتیب کارون، دز و کرخه هستند. حجم رواناب آب در سال آبی 98-97 این سه رودخانه به ترتیب 19، 5/14 و 14 میلیارد متر مکعب برآورد میشود. این حجمهای آورد در مقایسه با متوسط بلندمدت، بسیار بزرگ است؛ مثلاً آورد سال آبی گذشته در حوضة کرخه تقریباً دو برابر میانگین بلندمدت در این حوضه است.
در سیلابهای فروردین 98 در بازة زمانی 3 تا 15 فروردین نزدیک به 5/7 میلیارد متر مکعب آب در این سه رود اصلی کشور جاری شد.
* در چند سال اخیر این سیل جزو سیلهای تاریخی محسوب میشود؟
جمالی: این یکی از مباحثی است که هیئت ویژة سیلاب ریاست جمهوری هم پیگیر آن است؛ گزارش قطعی ارائه نشده است؛ اما به طور مثال دور بازگشت حوضة آبریز کشکان که یکی از زیر حوضههای اصلی کرخه است 500 تا 1000 سال برآورد میشود. به طور کلی این حجم سیلاب که تنها 12 روز رخ داد، بسیار بزرگ است و جزو سیلابهای تاریخی کشور محسوب میشود.
* بنابراین معتقدید که این سیل در 500 سال اخیر بیسابقه بود؟
جمالی: از نظر رواناب در حوضة کشکان بیسابقه بود؛ ولی دور بازگشت در برخی حوضهها همچون سرشاخههای کارون 25 ساله است یا دور بازگشتِ سرشاخة سیمره صد ساله برآورد شده است؛ بنابراین دور بازگشت هر منطقه با منطقة دیگر متفاوت است. به غیر از قابل توجه بودن حجم سیلاب، گستردگی محل وقوع نیز اثرگذار است. در سیلابهای فروردین 98 همزمان سه حوضة آبریز مهم کشور درگیر سیلاب شدند که این اتفاق، کمسابقه است. گستردگی و وقوع دو سیلاب پیاپی در فاصلة زمانی تنها دو الی سه روز از ویژگیهای دیگر این سیلابها به شمار میآید.
* آقای شهریار، از منظر بیمهای به آمار و ارقام اشاره کنید؟
شهریار: آمار و ارقام چیزی است که در جراید اعلام میشود و بیمة مرکزی به طور رسمی در سالنامة آماری یا روشهای دیگر به صورت رسمی اعلام نکرد که خسارت پرداختی چقدر است. از طرفی بخشی از این خسارتها هنوز پرداخت نشدهاند. تقریباً حدود 350 تا 380 میلیارد تومان برای خسارت ناشی از سیل در بیمهنامههایی موجود برآورد شده بود که در مقایسه با 30 تا 35 هزار میلیارد تومان برآورد کل خسارات توسط دولت بسیار ناچیز است. این در حالی است که طبق گزارش مؤسسة سیگما، در سال 2018 از 131 میلیارد دلار خسارت ناشی از حوادث طبیعی به علت آب و هوا، حدود 50 میلیارد دلار یعنی 38 درصد تحت پوشش بیمه بود و توسط بیمهگران پرداخت شد.
* این رقم خسارتی است که بر پوشش بیمهای وارد شده است؛ چون بسیاری از آنها بیمه نبودند؟
شهریار: درست است. بسیاری از منازل مسکونی، پوشش بیمهای آتشسوزی ندارند. تعداد بیمهنامة صادرة رشتة بیمة آتشسوزی در سال 1397 حدود 4/3 میلیون فقره بود که بخشی از این تعداد، بیمهنامههای مربوط به بیمههای آتشسوزی صنعتی و غیرصنعتی است. با این حال تعداد منازل مسکونی در سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران در سال 1395، 7/22 میلیون واحد بود. به عبارت بهتر میتوان گفت حدوداً 10 الی 13 درصد از منازل مسکونی کل کشور تحت پوشش بیمه آتشسوزی هستند.
بیمهنامههایی هم که پوشش ریسک سیل و زلزله را دارند؛ این ریسکها به صورت خطرات تبعی در قراردادشان ثبت شده است. آمار دقیقی در صنعت بیمه نداریم که نشان دهد حجم پوشش بیمة آتشسوزی برای خطرات طبیعی چه تعداد و چه مبلغ است.
* تصور کنید که همة بیمهنامهها زلزله را پوشش میدهند؛ مثلاً هزار خانه در کشور داریم که پنج خانه از آنها بیمة آتشسوزی دارند که شامل زلزله و سیل است. چنین آماری وجود دارد؟
شهریار: خیر چنین آماری وجود ندارد. حق بیمة آنها مشخص است؛ ولی مقدار در معرض ریسک (Exposure) آن، که همان سرمایة تحت پوشش بیمه است، مشخص نیست و اینکه چند درصد از ارزش املاک یا منازل مسکونی یا سازهها تحت پوشش بیمه هستند دقیقاً مشخص نیست. نه اینکه مشخص نیست؛ بلکه آمار آن منتشر نشده است؛ چون آماری که شرکتهای بیمه به بیمة مرکزی میدهند و بیمة مرکزی بر اساس آن سالنامة آماری را تشکیل میدهد بر اساس مبالغ حق بیمه و خسارت است.
* در سال 97 چه تعداد بیمهنامة آتشسوزی فروخته شد؟
شهریار: برخی قراردادها گروهی هستند؛ مثلاً کمیتة امداد حدود دو میلیون و 100 هزار واحد مسکونی را بیمه کرد؛ بنابراین قراردادها و تعداد بیمهنامهها مشخص هستند؛ ولی تعداد بیمهنامه گویای میزان ارزش مقدار در معرض ریسک (Exposure) بیمهنامهها نیست؛ یعنی از میزان حق بیمه با توجه به اینکه نرخشکنی نیز صورت میگیرد، نمیتوان به سطح و حجم پوشش ریسک حوادث طبیعی رسید.
* چند درصد از خسارتها پرداخت شده است؟
شهریار: این نوع اطلاعات، در حوزة بیمة مرکزی است و من اطلاعات دقیقی در این زمینه ندارم.
* رئیس کل بیمة مرکزی در نشستهای خبری اعلام میکنند که چقدر خسارت سیل پرداخت شده است؟
شهریار: طبق آخرین اعلام بیمة مرکزی در رسانهها 350 تا 370 میلیارد تومان خسارت برآورد شده است که میزان دقیق پرداختشدة آن هنوز به طور رسمی اعلام نشده است.
* آمارهای دقیقتر دیگری دارید؟
شهریار: اینکه تاکنون در مورد خسارت سیل ابتدای 1398 خسارت برآورد یا پرداختشده مهم است؛ اما آمارهایی وجود دارد که توسط نهادهای رسمی مانند مرکز آمار ایران منتشر میشوند که شرکتهای بیمه به آنها توجهی نمیکنند یا شاید اطلاع ندارند؛ متأسفانه یکی از نقایص اغلب شرکتهای بیمه این است که بدون تحلیل ریسک این نوع ریسکها را میپذیرند، به ویژه ریسکهایی که گروهی هستند و به صورت مناقصهای برگزار میشوند.
* لطفاً به آمارها اشاره کنید.
شهریار: به طور مثال بانک جهانی حدود 109 زلزله از سال 1900 تا 2018 و 81 سیل بزرگ را برای ایران ثبت کرده است. نمودارهای ذیل بیشترین تأثیرپذیری مردم ایران را از حادثة سیل نشان میدهد؛ یعنی کاملاً برعکس آنچه همه تصور میکنند که تحت تأثیر زلزله هستیم. به لحاظ فراوانی رخداد حادثه در ایران، در دورة فوق، پس از زلزله، سیل در رتبة دوم قرار دارد.
همچنین طبق گزارش مرکز آمار ایران و به نقل از جمعیت هلال احمر ایران، در سال 1396، 552 حادثه در حوزۀ سیل در کشور رخ داد که توسط این نهاد امدادرسانی شد.
شهریار: از سال 1985 تا 2018 تعداد نفراتی که تحت تأثیر سیل قرار گرفتهاند و مال و جانشان را از دست دادهاند، در مقایسه با سایر حوادث طبیعی بسیار زیاد است و نشان میدهد که ایران پتانسیل بسیار بالایی در حوزة بیمههای سیل دارد؛ اما ضریب نفوذ آن در ایران کمتر از 1/0 درصد است.
یکی از معضلات، در ایران این است که فکری برای طراحی و ارائۀ بیمهنامۀ مستقل برای بیمههای حوادث فاجعهآمیز نشده است و این پوشش به صورت خطرات تبعی در بیمهنامۀ آتشسوزی ارائه میشود. در حالی که عمده خسارات رشتۀ بیمۀ آتشسوزی بالاخص در منازل مسکونی به دو خطر سیل و زلزله بازمیگردد.
* آقای جمالی، اگر آماری در این زمینه دارید ارائه کنید و به موارد پیشگیرانه نیز بپردازید.
جمالی: در ابتدا به تفاوت نوع سیلابها اشاره کنم؛ سیلابِ پاییندستِ سد کرخه از نوع آبگرفتگی بود؛ به تعبیر دیگر کمکم ارتفاع آب بالا آمد و فرصتی ایجاد شد تا با اعلان هشدار، مردم بتوانند خانههایشان را ترک کردند؛ ولی دشتها و مناطق گستردة کشاورزی زیر آب رفتند. در این نوع سیلاب، خسارات جانی کم است؛ از طرفی به دلیل وجود سدهای مخزنی بزرگ و ذخیرة بخشی از حجم سیلاب و رهاسازی با شدت خیلی کمتر نسبت به ورودی، رخداد سیلاب با تأخیر و بزرگی کمتر در پایین دست رخ میدهد؛ به تعبیری فرصت طلایی ایجاد میشود تا مردم فرار و جانشان را حفظ کنند. این نوع سیلاب با سیلابِ کشکان که اصطلاحاً به آن «سیلاب ناگهانی» میگویند بسیار متفاوت است. در این حوضه هیچ سازة کنترلی تأثیرگذاری وجود نداشت و به تبع آن خسارت به زیرساختها بسیار بالا بود. در سیلابهایی که آهسته آب بالا میآید و آبگرفتگی ایجاد میشود زمین کشاورزی ممکن است یک ماه زیر آب باشد؛ اما پس از یک ماه به دلیل تبخیر آب دوباره زمین کشاورزی در اختیار کشاورز قرار میگیرد در این نوع سیلاب خسارتها از نوع آبگرفتگی است و زیرساختها کمتر خسارت میبینند.
برای مواجهه با سیلابها دو راهکار داریم؛ راهکار سازهای و غیر سازهای. اشتباهی مفهومی در ایران در این زمینه داریم و آن اینکه تصور میکنیم این دو راهکار در تقابل با یکدیگر هستند. در صورتی که اصلاً تقابلی وجود ندارد. اینها گامهایی هستند که باید در کنار یکدیگر دیده شوند. راهکارهای سازهای همة فعالیتهای سازهای هستند که انجام میشوند؛ مثل ساخت سد و بند و دیوارههای حفاظتی رودخانهها. راهکارهای غیر سازهای زمانی قابلیت اجرا مییابند که سازهتان را ساخته باشید تا بتوانید از مزایای آنها بهرهمند شوید؛ مانند برنامهریزی و مدیریت مخزن برای کنترل سیلاب، سامانة هشدار سیل، بیمة سیل بر اساس پهنههای آسیبپذیر و از این قبیل کارها.
ما باید توانایی محاسبة خسارت را داشته باشیم نه خسارت صرف آن کالا یا تجهیزات را. همة کوششهای ما برای این است که میان خسارت مالی با دبی سیلاب، رابطهای برقرار کنیم. دبیِ سیلاب، عدم قطعیت دارد و ما آن را پیشبینی میکنیم. دبی سیلاب با عدم قطعیت و احتمال وقوع، همراه است. ما باید دبی را به ریال تبدیل کنیم. در این میانه دستورالعملها و راهکارهایی وجود دارد که معروفترین منحنیهای آن منحنیهای محاسبة تابع خسارت سیلاب است. گاهی از یک سری سازهها مثل سدها بهرهبرداری میکنیم و در این زمان پیشبینی سیلابها اهمیت مییابند؛ مثلاً با اطمینان از وقوع سیلاب، بخشی از مخزن سد را خالی نگه میداریم تا حجم سیلاب به مخزن وارد شود تا بتوانیم سیلاب را کنترل کنیم یا حداقل، سیلاب پاییندست را تسکین دهیم.
اما گاهی قصد داریم سرمایهگذاری انجام دهیم یا برای توسعة یک منطقه بیمه را وارد کنیم پیشبینیها در بیمه اهمیت کمتری دارد؛ بلکه با مفهومی به نام دور بازگشت سر و کار داریم.
اشتباه دیگر اینکه از اول سال آبی از ما سؤال میکنند که امسال چه اتفاقی میافتد؟ آیا بیمه کنیم یا بیمه نکنیم؟ اما پاسخ ما این است که همیشه باید بیمه کرد. در خشکترین سالهای ممکن هم امکان وقوع سیلاب وجود دارد. سال 96-95 سال پر آبی در کشور نبود؛ اما سیلاب بسیار بزرگی در دز اتفاق افتاد و خسارت قابل توجهی به مناطق پاییندست سد دز نزدیک دزفول وارد آمد.
* من با آقای نوراللهی یکی از مدیرعاملانی که امسال به شدت درگیر سیل بود صحبت میکردم، ایشان معتقدند که برای ارزیابی ریسک سیل باید دادههای 50 سال اخیر را داشت تا امکان ارزیابی درست وجود داشته باشد. آیا چنین چیزی امکانپذیر و اصلاً نیاز است؟
جمالی: حتماً نیاز است؛ اما داده باید به درد بخور باشد. صرف دادة دبی یا میزان بارش کمکی به بیمهگران نمیکند؛ چون شرایطِ هر منطقه با منطقة دیگر بسیار متفاوت است؛ مثلاً وقتی در منطقهای مانند یزد بارندگی بیشتر از 30 میلیمتر میشود سازمان هواشناسی به شدت هشدار میدهد؛ اما 30 میلیمتر، بارندگی روزانهای است که در گیلان اتفاق میافتد و هیچ خطری ندارد. معتقدم؛ باید یک زبان مشترک میان هواشناسی، هیدرولوژی و بیمه ایجاد کنیم تا دیتاها پخته و در اختیار بیمه قرار گیرند.
* بنابراین باید ریسک را کاهش دهیم تا بیمه کردن اقتصادی شود.
جمالی: یکی از روشهای بررسی بزرگای سیلابها توجه به دورههای بازگشت سیلاب هر منطقه است. در قانون، حریم 25 سالة رودخانه متعلق به دولت و در اختیار وزارت نیروست؛ به تعبیر دیگر اگر در رودخانهای سیلاب 25 ساله اتفاق بیفتد بستری را اشغال خواهد کرد در این بستر اجازة فعالیتهای تجاری و مسکونی داده نمیشود و هر اقدامی باید زیر نظر وزارت نیرو انجام شود. اتفاقاً این بستر به دلیل نزدیکی به آب رودخانه و انباشت رسوبهای مغذی کیفیت خاک خوبی دارد و مستقیماً هم به آب دسترسی دارد؛ بنابراین مردم به این بستر هجوم میآورند؛ در حالی که بیشترین خسارات مربوط به این منطقه است.
بسیاری از خساراتی که در منطقة کشکان رخ داد به دلیل ورود به حریم 25 سالة رودخانه بود؛ ولی اینکه تصور کنیم با آزادسازی حریم 25 ساله خسارتی نمیبینیم اینطور نیست. معتقدم؛ از این پس بیمه باید جلو بیاید؛ چون هنوز ریسک خسارت وجود دارد. در کشورهای پیشرفته بیمه در مناطق مجاور رودخانه مشابه بیمة شخص ثالث یا هر بیمة اجباری دیگر اجباری است. با این ابزار چالش ریسک بالای خسارت در مناطق با خطرپذیری بالای سیلاب کنترل میشود؛ زیرا با بالا بردن ارزش بیمه در مناطقی که نزدیک بستر رودخانهها هستند فعالیتهای اقتصادی مقرون به صرفه نخواهد بود و قیمت تمامشدة کالایی که آنجا تولید میشود از جمله محصولات کشاورزی یا صنعتی افزایش مییابد. این امر موجب دور شدن جوامع از ناحیهها با ریسک بالای سیلاب میشود؛ البته نباید تصور شود صرف بیمه میتواند کل ریسک را پوشش دهد. در برخی مناطق مجبوریم با بهرهگیری از سایر روشها مانند اقدامات سازهای از آسیبپذیری ناشی از سیلاب را کاهش دهیم؛ ولی به هر حال وجود بیمه میتواند به طور چشمگیر تأثیرگذار باشد.
* به نوعی با بیمه هزینهها را کاهش میدهند.
جمالی: درست است؛ اما این بیمه با فاکتورهای دیگر همراه میشود؛ مثلاً هشدار سیل یا سدهای تأخیری. روشی که از آن استفاده میکنیم گراف معروفی است که از آن برای کنترل سیلاب استفاده میکنند. منحنی شکل احتمال وقوع در برابر دبی سیلاب است؛ یعنی همان اطلاعات بلندمدت رودخانه که به آن اشاره شد؛ احتمال وقوع سیلابها استخراج و این منحنی ترسیم میشود.
روی منحنی بر اساس احتمالهای وقوع، دبیها مشخص میشوند. منحنی بعدی شامل دبی و ارتفاع آب در رودخانه در مناطق حساس مثل شهری، روستایی، سازهها و … است. در واقع مشخص میکنیم؛ اگر دبی چقدر باشد ارتفاع آب در رودخانه چقدر خواهد بود؟ منحنی بعدی ارتفاع آب و خسارت را مشخص میکند؛ اگر رودخانه در کوهستان باشد، شیب خیلی زیاد است آب فرصت بالا آمدن پیدا نمیکند. سرعت افزایش مییابد؛ ولی وقتی همین رودخانه وارد منطقة دشت میشود شیب کاهش مییابد و سرعت پایین میآید و رودخانه عریض میشود و یک مقدار جزئی هم که ارتفاع آب بالا بیاید دشت زیر آب میرود؛ اگر عکسهای خوزستان را دیده باشید تا افق آب میبینید؛ چون پستی و بلندی ندارد.
به طور کلی آنچه اهمیت دارد دورة بازگشت است؛ وقتی توانستید رابطة میان ارتفاع و خسارت را استخراج کنید بیمه تصمیم میگیرد چقدر هزینه کند. یک طرف خسارت و یک طرف احتمال قرار دارد. حال شما هر راهکاری که ارائه دهید و این منحنی را کوچکتر کنید همة اینها تغییر میکنند و کاهش ریسک خسارت استخراج میشود و به این ترتیب بیمه میتواند تصمیم بگیرد هر کدام از راهکارهای سازهای یا غیر سازهای چقدر باعث کاهش خسارتها و کاهش ریسک خسارتها میشوند؛ اما متأسفانه این امر در کشور ما انجام نمیشود.
(برگرفته شده از Water Resources Systems Planning and Management An Introduction to Methods, (Models and Applications
* ولی برخی مناطق مثل پل دختر وضعیت میانهای دارند.
جمالی: درست است. سرعت آب به دلیل شیب، افزایش مییابد و امکان تخریب زیرساختها مانند پلها و تأسیسات شهری افزایش مییابد.
نکتة دیگر اینکه وقتی بیمه تصمیم میگیرد وارد یک منطقه شود جهات مختلف را مدنظر قرار میدهد؛ مثلاً اگر سامانة هشدار سیل در منطقه قرار دهد به نفع اوست یا در تأسیس سدهای تأخیری مشارکت کند یا در منطقه آگاهیبخشی کند به نفع اوست.
* بنابراین بحث مدیریت ریسک و ورود پیش از حادثه مطرح میشود که بیمهها در این زمینه ضعف دارند.
شهریار: در این میزگرد باید مباحثی مطرح شود که اشتراک ایجاد کند و فضای بیمه بازتر شود. این موضوع که وقوع سیل با چه شدتی چه آسیبی میزند به من تواتر نمیدهد. هنوز دادههای من ناقص است؛ یعنی فراوانیای از وقوع سیل به من نمیدهد. در مراکز آماری، هیچ پایگاه دادة آماری که نشان دهد هر چند سال یک بار سیل اتفاق میافتد، ندیدم. قطعاً دوستان بیمهای هم ندیدهاند؛ چون 17 سال است که کار من ریسک است و جالب اینکه در مورد زلزله پایگاه علوم دادههای زمین از سال 1900 به صورت ریز با میزان شدت و نوع امواج (درونی یا سطحی) به صورت ثانیه به ثانیه و دقیقه به دقیقه دیتا دارد. در مرکز تحقیقات مسکن در 44 سال گذشته بزرگترین زلزلهها لیست و شدت و میزان خسارتها تعیین شدهاند؛ اما در مورد سیل، آماری وجود ندارد.
یکی از شروط بیمهپذیری علاوه بر اینکه نباید سوداگری باشد این است که ریسک باید خالص و قابلیت بیمه شدن داشته باشد. با وجود دادة کافی برای محاسبة ریسک است که ما میتوانیم ریسک را از عدم اطمینان تفکیک کنیم. من به عنوان یک بیمهگر در مورد سیل، عدم اطمینان دارم. من از این منحنی استفاده میکنم؛ اما نمیدانم هر چند سال یک بار اتفاق میافتد و با چنین تابعی آسیب میزند.
* نظرتان در مورد اینکه اطلاعات 50 سالة سیل در کشور لازم است، چیست؟
شهریار: این امر لازم است؛ اما سؤال من از مدیر عامل محترمی شرکت بیمهای که بیان میکند؛ دادهای از 50 سال گذشته نداریم این است که پس چرا بیمهنامه را صادر کردید؟!
بیمهگران اتکایی برای این موضوع راهحل خوبی ارائه دادهاند. بیمهگر اتکایی با بیمهگر به صورت مستقیم وارد معامله میشود. ممکن است شرکت بیمة شما تازهتأسیس باشد و پرتفویی نداشته باشید یا اصلاً در دورهای که شرکت در آن فعالیت داشته است خسارت خاصی ایجاد نشده باشد. اصلاً درون آن دورة زمانی یعنی دورة زمانی فعالیت شرکت بیمه، خسارت سیل، زلزله و طوفان قابل توجهی اتفاق نیفتاده است. بیمهگران اتکایی و بیمهگران مستقیم حرفهای در این مواقع به جای نرخگذاری تجربی (Experience Rating) از شیوة نرخگذاری بر مبنای مقادیر در معرض ریسک (Exposure Rating) استفاده میکنند؛ جدول فراوانی تجربی که بر اساس سرمایة بیمهنامهها و به تفکیک مناطق (Zones) توسط بیمهگر مستقیم تهیه و در اختیار بیمهگر اتکایی قبل از انعقاد قرارداد ارائه میشود و به آن اصطلاحاً Risk Profile میگویند، دقیقاً مربوط به همین نوع نرخگذاری است. این منطقهبندی و زونبندی ممکن است بر اساس تفکیک استانی، پهنهبندی خطر زلزله یا سیل باشد؛ سپس بیمهگر مستقیم یا بیمهگر اتکایی با تلفیق احتمال رخداد زلزله یا سیل که بر مبنای دور بازگشت حادثۀ مذکور محاسبه میشود نرخ حق بیمۀ پایه را به دست میدهد.
* آیا همة موارد بیانشده در نامهای که بیمة مرکزی پس از سیل اخیر به شرکتهای بیمه ارسال کرد مبنی بر اینکه تا این درصد برای تعیین ریسک باید تأیید بیمة مرکزی را دریافت کنند، دخیل است؟
شهریار: تقریباً بله اما یکی از دلایل این موضوع بحث تفکیک ریسک است. برای تفکیک ریسک، ریسکها باید مستقل از یکدیگر باشند و به عبارتی نباید همبستگی داشته باشد؛ مثلاً اگر ساختمانی خراب شد ساختمان کنار آن را هم خراب نکند؛ وقتی ریسک، سیستمی باشد همبستگی از شرایط عادی خارج میشود؛ بنابراین یکی از دلایلی که بیمة مرکزی اعلام میکند که باید از من نرخ دریافت کنید این است که آیا شما به صورت سیستمی به این موضوع مینگرید؟
چه کسی پیشبینی میکرد که 23 استان درگیر سیل شوند. همیشه سیل دو الی سه استان را درگیر میکرد؛ اما سیل اخیر حدود 75 درصد کشور را درگیر کرد.
بنابراین باید پراکندگیها در نظر گرفته شوند؛ اما متأسفانه پراکندگیها بر اساس حوزة سیاسی (استانی) یا حوزة استحفاظی تفکیک میشوند نه بر اساس حوزة آبریز یا پهنهبندی گسلها. به عنوان مثال تفکیک ریسک بر اساس حوزة آبریز یا گسل مشخص میکند که مثلاً این بیمهنامه در حوزة آبریز جازموریان یا حوزة آبریز خلیج فارس است، این در حالی است که شرکتهای بیمه ریسکها را از منظر تقسیمات استانی از یکدیگر تفکیک میکنند؛ مثلاً خوزستان را یک ریسک و خرمآباد را ریسک دیگری میدانند در حالی که اینها مربوط به یک حوزة آبریز هستند و در ریسک سیل (به عنوان یک ریسک سیتمس و فاجعهآمیز) همبستگی بالایی دارند؛ یعنی اگر در لرستان سیل بیاید احتمال دارد همانجا قطع شود یا سرریز شده و سد کرخه را سرریز کند یا بشکند و وارد شهر خوزستان شود.
این موضوع سبب شد تا بیمة مرکزی چنین تصمیمی بگیرد؛ البته این موضوع دلیل بر این نیست که بیمة مرکزی به تفکیکها واقف نیست؛ زیرا از شروط تنظیم قراردادهای اتکایی مازاد زیان فاجعهآمیز (CATXL) در نظر گرفتن حوزة آبریز و چگونگی ریزش بارندگیهاست؛ منتهی در چند سال اخیر به دلیل خشکسالیها مغفول مانده است؛ حتی بیمة مرکزی هم نسبت به این موضوع حساس نبود؛ بنابراین وقتی نهادی درخواست بیمهنامة آتشسوزی میکرد به عنوان بیمهگر چون تصور میکردیم استانها از یکدیگر جدا هستند برای هر استان بیمهنامة جداگانه صادر میکردیم؛ مثلاً برای 5 یا 6 حوزه آبریز 1200 قرارداد در سیستم صدور شرکت بیمه ثبت میکردیم که با یکدیگر همبسته بودند و همانطور که گفته شد همبستگی هم در ریسکهای سیستمی بسیار بالاست؛ مثلاً وقتی بیمهنامة آتشسوزی صادر میکنید؛ اگر بخواهید همبستگی بخش آتشسوزی را بسنجید از ابزار ضریب همبستگی استفاده میکنید یا میتوانید آنها را مستقل در نظر بگیرید؛ مثلاً خسارت آتشسوزی در بندر عباس چه ارتباطی به خوزستان دارد؟ اما نکتهای در اینجا وجود دارد و آن اینکه وقتی ریسک، سیستمی میشود، اصلاً ابزاری به نام ضریب همبستگی و استقلال ریسکها معنی ندارد؛ یعنی استقلال داشتن به احتمال زیاد از بین میرود. در حقیقت، فرض ضریب همبستگی صفر و پایین در زمان رخداد ریسکهای فاجعهآمیز و سیستمی کارایی خود را از دست میدهد و اکچوئرها به سمت ابزاری به نام کاپیولا (Copula) میروند و وابستگی بین ریسکها (Dependencies) را میسنجند. همین موضوع در مورد ریسکهای حاصل از بحران اقتصادی که نوعی دیگر از ریسکهای سیستمی هستند، صادق است. در شرایط بروز ریسک سیستمی ناشی از بحران اقتصادی (مانند رکود تورمی)، رفتار گلهای از سوی فعالان خرد بازارهای مالی رخ میدهد و خریداران برای کسب سود بیشتر یا حفظ قدرت خرید پساندازهای خود به یک باره همگی با هم به سمت بازارهای مالی نظیر بازار ارز، طلا، سهام، املاک و … هجوم میبرند. در این مواقع نیز فرض استقلال ریسک بازارها مثلاً استقلال ریسک ارزی از سهام، املاک، ارز و … از بین میرود؛ بنابراین اگر توزیع احتمال بازده هر بازار را در نظر بگیریم باید در شرایط بحران و ریسک سیستمی همبستگی و وابستگی را در دم توزیعهای احتمال ریسکها جستوجو کنیم که کاملاً با همبستگی در شرایط عادی متفاوت است. بیمة مرکزی به همین دلیل اعلام کرد که اگر میخواهید پوشش سیل و زلزله را به صورت گسترده به مشتریان ارائه دهید باید این نهاد آن را تأیید کند تا مشخص شود مناطق جغرافیایی تحت ریسکهای سیل و زلزله که تحت پوشش بیمه هستند با یکدیگر وابستگی دارند یا ندارند یا مستقلاند. بیمة مرکزی تعریف تفکیک ریسک را جدا از گذشته ارائه کرد و دیگر همچون گذشته تفکیک ریسک را به صورت استانی قبول نمیکند.
* چالشهای دیگر را چه میبینید؟
شهریار: نکتة دیگر ظرفیت پذیرش شرکتهای بیمه است که پایین است. کل پرتفوی شرکتهای بیمه 45 هزار میلیارد تومان در سال 1397 است؛ وقتی حق بیمة صنعت پایین است و متوسط نسبت توانگری مالی شرکتهای بیمه در حدود 115 درصد است؛ یعنی ظرفیت پذیرش صنعت بسیار پایین است؛ بنابراین صنعت، قابلیت پذیرش ریسکهای بزرگ را ندارد.
در سالهای اخیر اقدام قابل تأمل و توجهی در زمینة افزایش ظرفیت پذیرش به رغم اینکه پژوهشکده طرحهای بسیار خوبی در دورة مدیریت قبلی، ارائه دادهاند، انجام نشده است.
بحث صندوق حوادث طبیعی نیز 15 سال است مطرح است. بسیاری از کشورهای دنیا، صندوق حوادث طبیعی دارند و دولت به عنوان متولی و شرکتهای بیمه به عنوان پشتوانة کمکی صندوق عمل میکنند و در حقیقت، دولت از آنها در پذیرش ریسک حوادث فاجعهآمیز حمایت میکند.
مبحث دیگر انتشار اوراق قرضة ریسک حوادث فاجعهآمیز یا Cat Bonds است که پژوهشکدة بیمه در مورد آن در مدیریت قبلی پژوهشهای خوب و جامعی انجام داد و با بورس هم وارد مذاکره شد و بیمة مرکزی نیز پیگیر آن شد. این اوراق که هم پر سود و هم بسیار کاربردی هستند، میتوانند ظرفیت پذیرش شرکتهای بیمة اتکایی و مستقیم را افزایش دهند؛ مثلاً در سال 2010، سرمایة همة شرکتهای بیمة اتکایی در ایالات متحده تقریباً 200 میلیارد دلار بود در حالی که ظرفیت پذیرش ایجادشده توسط اوراق قرضة حوادث فاجعهآمیز در این کشور در همان سال، بیش از 20 هزار میلیارد دلار بود؛ بنابراین این اوراق قرضه قدرت بسیاری در جذب منابع برای پوشش ریسکهای بزرگ را دارند.
بنابراین سه موضوع اصلی وجود دارد؛ یکی نبود دادة مناسب که ابزار مناسبی برای من باشد، دیگری اکسپوژر ریتینگ است که باید بررسی شود و دیگری افزایش ظرفیت پذیرش شرکتهاست.