مولفه های بیمه گریز، سد راه فرهنگ سازی بیمه // مسیرهای محدود کننده
فرهنگ سازی کتاب های درسی روی میزسخن فعالان بیمه ای؛
زندی:ظرفیت آموزش و پرورش برای توسعة فرهنگ بیمه فراهم است امروز مدارس، پذیرای این موضوع هستند و ورود به بخشهای مختلف آموزش و پرورش سخت نیست. انتظار میرود شرکتهای بیمه و شبکة فروش به کمک ما بیایند تا از این بسترها بهرهبرداری کنیم.// اسدنژاد:پورتفوی آموزش و پرورش به تنهایی میتواند سه الی چهار درصد سهم بازار شرکتهای بیمه را تغییر دهد تا به امروز شرکتهای بیمه به آموزش و پرورش نگاه عدد و رقمی داشتند تا نگاه سیستمی. //برکات:امروز برای توسعة فرهنگ بیمه وارد مقولهای به نام کتب درسی شدهایم؛ اما یک سر این فرهنگسازی معلمان هستند که مشکل معیشتی دارند. معلمان هنوز مجاب نشدهاند که بیمه خوب است؛ حال چطور میخواهید دانشآموزان را مجاب کنند؟
به گزارش ریسک نیوز عدم ارتقاء فرهنگ بیمه در لایههای درونی جامعه چالشی است که سالهاست مطرح میشود؛ اما اگر بخواهیم به دنبال راهکاری منسجم برای ارتقاء فرهنگ بیمه در جامعه باشیم بیشک باید از ابزارهایی متنوع بهره بگیریم. حال سؤال اینجاست که صنعت بیمه چه میزان توانسته از ابزارهای مختلف برای تحقق گسترش فرهنگ بیمه استفاده کند؟ آیا نفوذ در مدارس و گسترش فرهنگ بیمه فقط از طریق کتب درسی کافی است؟
مصطفی زندی، ممدیر روابط عمومی بیمة مرکزی میگوید؛ در حوزة فرهنگسازی باید در ابتدا نهادهای فرهنگساز سپس ابزار آنها را بشناسیم تا با بهترین و جذابترین شیوهها به اهداف، دسترسی پیدا کنیم؛ اما بهروز اسدنژاد، مدیر آموزش و پژوهش بیمة ایران معتقد است؛ ابتدا در شرکتهای بیمه باید اتفاقات مهمتر نظیر تفکر سیستمی و مدیریت علمی و مسئولیتهای اجتماعی متناسب با آن رخ دهد.
به گفتة وی واقعیت این است که ما باید از فضای رسمی به سمت فضای غیر رسمی حرکت کنیم.
برکات، از نمایندگان فعال بیمة ایران که تجارب متنوعی در تولید انیمیشنهای بیمهای دارد نیز میگوید؛ به نظرم نهادهای متولی باید بر تولید محصولاتی تمرکز کنند که منجر به بازاریابی و فروش مستقیم نماینده میشود.
میز سخن بیمه داری نوین را با هم میخوانیم:
* آقای زندی، لطفاً در مورد فعالیتهای فرهنگی آموزشی صنعت بیمه در حوزة متون درسی توضیحاتی ارائه کنید.
زندی: در حوزة فرهنگسازی صنعت بیمه باید بگویم که بیش از پنج سال است بخشهای فرهنگی کشور را که قادرند به ترویج فرهنگ بیمه کمک کنند هدفگذاری کردهایم؛ از جملة این بخشها صدا و سیما، وزارت آموزش و پرورش، وزارت ورزش و جوانان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند. برای آغاز فرهنگسازی ارتباطاتمان را با این مجموعهها آغاز کردیم تا بهترین مسیرها را برای ترویج فرهنگ بیمه بیابیم.
یکی از متولیان فرهنگی کشور، آموزش و پرورش است که بخشهای عمدهای در این راستا دارد؛ یکی از این بخشها کتب درسی است. صنعت بیمه متقاضی ورود مطالب بیمهای به کتب درسی بود تا دانشآموزان از این مطالب بهرهمند شوند؛ اما چالشی که در این بخش با آن مواجه بودیم تقاضای صاحبنظران عرصة آموزش و پرورش و اولیای دانشآموزان برای کاهش محتوای کتب درسی بود؛ به این ترتیب نمیتوانستیم مطالبی را به کتب درسی بیفزاییم؛ از طرف دیگر حدود 402 سازمان و نهاد و وزارتخانه از وزارت آموزش و پرورش درخواست داشتند که مطالبی پیرامون فعالیت آن سازمانها در کتب درسی گنجانده شود.
* لطفاً به چند نمونه از آن سازمانها و نهادها اشاره کنید.
زندی: حوزههای مختلفی از جمله امداد، اورژانس، محیط زیست، نگهداری حیوانات، سازمان آب، برق و … . اتفاقاً این 402 سازمان و نهاد، بیربط با این موضوع نیستند و خوب است که دانشآموزان در مورد تکتک آنها آموزش ببینند. آموزش و پرورش چند سال پیش برای رفع این چالش این سازمانها و نهادها را اولویتبندی کرد و به حدود 100 الی 102 اولویت رسید که یکی از آنها صنعت بیمه است.
به این ترتیب در بخشهای مختلفی از جمله کتب درسی با آموزش و پرورش وارد مذاکره شدیم. آنها توصیههایی داشتند؛ از جمله اینکه سراغ بخشهایی از آموزش و پرورش برویم که زودبازده هستند؛ مانند رشتههای فنی و حرفهای و هنرستانها چرا که این گروهها به سرعت جذب بازار کار میشوند. خوشبختانه مطالبی تهیه و در اختیار دانشآموزان هنرستانی قرار گرفت. برای کتابهای نظری هم در حال بحث و تبادل نظر هستیم که به آن بخش هم ورود کنیم تا دیگر دانشآموزان نیز با صنعت بیمه آشنا شوند. یکی از مهمترین اقدامات در این راستا این بود که گروهی باید دربارة محتوای کتب درسی نظر میدادند که هم شرایط سخت کتب درسی و هم محدودیتها را میدانستند از طرفی به لحاظ پیچیدگی صنعت بیمه باید مطالبی را بیان میکردند تا به هدف آگاهیبخشی برسیم؛ به همین منظور کمیتهای با نام «تهیة محتوای فرهنگی و مطالب درسی» تشکیل دادیم.
* لطفاً به اعضای کمیتة تهیة محتوای فرهنگی و مطالب درسی اشاره کنید؟
زندی: از پژوهشکده و معاونتهای مختلف خواستیم تا کارشناسان زبده و دست به قلم را معرفی کنند و به این ترتیب شش نفر معرفی شدند.
* از طرف آموزش و پرورش چه تعداد حضور داشتند؟
زندی: آموزش و پرورش برای هر کتاب درسی یک شورای تألیف دارد که مطالب مورد نظر را تأیید میکند. در ابتدا کتاب درسی مورد نظر بررسی میشود تا بدانیم مطالب بیمهای را در کدام بخش قرار دهیم؛ پس از بررسی و تهیة مطلب مورد نظر در شورای تألیف به تأیید میرسد.
* آگاهیبخشی دو بعد دارد؛ بعد اول، تئوری و بعد دوم، مهارتی است. چقدر بعد تئوری و چقدر بعد آموزشی را مد نظر قرار دادید؟
اسدنژاد: قبل از آنکه به این سؤال پاسخ دهم باید بگویم که نظام آموزش و پرورش در ایران مهارتمحور نیست و نمیتوان در تحلیلهای مربوط به آموزش Content و Culture را بدون Context در نظر گرفت.
ما با سیستمی مواجه هستیم که همه چیز در آن بر مبنای نمره و حافظه شکل گرفته و از مهارتهای زندگی مانند تفکر انتقادی، هوش هیجانی و … هم در آن غفلت شده است.
مستحضرید که به دلیل شیوع افسردگی در دنیا (بنا به دلایل مختلف) که شاید یکی از مهمترین دلایل و علتهای آن گسترش شبکههای اجتماعی و فردگرایی افراطیست، شعار سال 2018 یونیسف جملة «با هم حرف بزنید» انتخاب شد.
موضوعی نظیر فرهنگسازی، اکوسیستم خود را میطلبد؛ به تعبیر دیگر فرهنگسازی با اقتصاد و سیاست و اجتماع پیوند دارد. بر اساس سلسله مراتب نیازهای مازلو ردة اول نیازها فیزیولوژیک هستند و نیازهای ثانویه در ردههای بعدی قرار میگیرند. طبق آمارها اوضاع خط فقر روزبهروز بدتر میشود؛ به این ترتیب فرهنگسازی و تغییر فرهنگ در هر زمینهای از جمله صنعت بیمه سختتر میشود.
* تجربه نشان میدهد که انسانها مواقع خطر بسته به نوع مکانیزم، بیشتر به سمت پیشبینی میروند و بیمه نیز برای زمان خطر است.
اسدنژاد: در ایران مؤلفههایی وجود دارد که به بیمهگریزی کمک میکند؛ مفاهیمی مقدس که از آنها برداشتهای ناصواب داریم.
برای فرهنگسازی در صنعت بیمه کار سختی در پیش داریم؛ چون سوءتفاهمی در رابطه با بیمه داریم و بیمه خوب تبیین نشده و به تعابیر و معانی آن به درستی توجه نشده است.
دربارة ورود مطالبی از بیمه در کتب درسی باید بگویم که آن کمیته باید به ضرورتهای نظام آموزشی بپردازند؛ اما احتمالاً نتیجة آن بیشتر تئوریکال خواهد بود نه کاربردی.
* آقای برکات، به نظر شما حضور مطالب بیمهای در کتابهای درسی چقدر مؤثر بوده است آیا میتوانست بهتر از این باشد؟
برکات: حتماً اطلاع دارید که مجلس در برنامة ششم توسعه برای بیمة مرکزی وظایفی را مشخص کرد که یکی از آنها رسیدن ضریب نفوذ بیمههای بازرگانی به عدد هفت است این هدفگذاری در شرایطی صورت میگیرد که در حال حاضر ضریب نفوذ بیمه در اروپا پنج و در ایران کمی بیش از 2 است.
مطمئناً برای رسیدن به این ضریب نفوذ، باید سرمایهگذاری ویژهای در فرهنگسازی بیمه در جامعه و به ویژه برای کودکان صورت گیرد. من از سال 1385 به صورت تخصصی در زمینة آموزش و فرهنگسازی فعالیت دارم و به نظرم فرهنگسازی بیمه در بخش کودک از 2 منظر قابل بررسی است.
اول اینکه نگاه ما در فرهنگسازی کودکان باید بلندمدت باشد، به هر حال کودکان امروز، آیندهسازان فردای این جامعه هستند و با سرمایهگذاری و آموزش صحیح در میانمدت و درازمدت، فرهنگ درست را به متن جامعه میآورند.
دوم اینکه میتوان از تجارب مثبتی که فرهنگسازی کودکان در حوزههای دیگر داشتند بهره ببریم؛ مثلاً نیروی انتظامی طرح همیار پلیس را در کشور اجرا کرد و نتایج و آثار مثبت این طرح کاملاً محسوس بود. ما در حوزة بیمه هم میتوانیم چنین رویههایی داشته باشیم، گاهی به دلیل مشکلاتی که وجود دارد، نمیتوانیم با افراد ارتباط برقرار و اقدام به اطلاعرسانی بیمهای کنیم؛ ولی میتوانیم این اطلاعرسانی را از طریق کودکان در خانواده انجام دهیم.
مطمئناً تا به امروز تلاشهای بسیار ارزشمندی برای فرهنگسازی بیمه انجام شده است که درج مطالب بیمهای در کتابهای درسی، بخشی از این فعالیتهاست؛ ولی برای رسیدن به شرایط مطلوب، راه زیادی در پیش داریم.
* به نظرتان کدام روش انیمیشن یا داستان و … موفقتر است؟
برکات: به نظر من، انیمیشن و بازیهای رایانهای اثربخشی بیشتری دارند.
* به نظر شما آیا سرمایهگذاری روی سنین پایین خوب طراحی شده است؟ آیا میتوان طراحیهای بهتری داشت؟
برکات: اگر ما برای فرهنگسازی کودکان، فقط به ارائة مطلب در کتابهای درسی اکتفا کنیم در واقع خود را محدود و کارمان را سخت کردهایم.
دستگاههای دولتی به دلایل مختلف از جمله بروکراسیهای اداری، سرعت عمل و اقدام بسیار پایینی دارند. در حال حاضر حدود 200 هزار نفر فعال در صنعت بیمه داریم که شامل نمایندگان، کارگزاران، کارشناسان و مشاوران فروش هستند، مطمئناً هر فعال صنعت بیمه، یک سفیر بیمهای در جامعه است و ما باید با برنامهریزی و در اختیار قرار دادن ابزار مناسب، از این پتانسیل ارزشمند بهره بگیریم و این در حالی است که گاهی اوقات، فعالان صنعت بیمه یک طرح مناسب برای چاپ استند ندارند؛ اگر شرکتهای بیمهای و متولیان این صنعت با برنامهریزی و تولید محتوا برای کودکان از این پتانسیل ارزشمند، برای اطلاعرسانی و فرهنگسازی استفاده کنند، بیشک اتفاقات بسیار خوبی خواهد افتاد.
* ورود به مدارس دو شکل دارد؛ یکی از طریق کتب درسی و دیگری فعالیتهای غیر درسی مثل اجرای نمایش و … . اگر بخواهیم در بلندمدت نتیجه بگیریم باید از کتابهای درسی استفاده کنیم و اگر بخواهیم در کوتاهمدت به نتیجه برسیم باید به سمت فعالیتهای غیر درسی برویم.
برکات: من زیاد موافق این استراتژی نیستم، مطمئناً هر رسانهای اثرگذاری خود را دارد، به نظر من بهرهگیری از یک بازی رایانهای مناسب یا یک مجموعة انیمیشنی، اثرگذاری بالایی دارد و حتی منجر به فرهنگسازی بلندمدت نیز میشود.
* آقای زندی، لطفاً به بحث آگاهیبخشی که دو بخش تئوری و مهارتی دارد، بپردازید.
زندی: در حوزة فرهنگسازی باید در ابتدا نهادهای فرهنگساز سپس ابزار آنها را بشناسیم تا با بهترین و جذابترین شیوهها به اهداف، دسترسی پیدا کنیم؛ وقتی این مقوله را حفظ کنیم طبیعتاً به هدفمان نزدیک میشویم.
در حوزة آموزش و پرورش چند بخش داریم؛ اولین بخش، کتب درسی و دومین بخش مجلات رشد هستند که آیتمی جذاب برای دانشآموزان محسوب و هر ماه چاپ میشوند. سومین بخش کتابهای کمک درسی هستند. آموزش و پرورش، نام کتابهای تأییدشدة غیر درسی را در کتابنامة رشد منتشر میکند و مدارس موظفاند از آن نوع کتابها استفاده یا برای مطالعه به دانشآموزان توصیه کنند. چهارمین بخش، حضور در مدارس است. این ابزار را باید برای فرهنگسازی در آموزش و پرورش در نظر گرفت.
در بخش کتب درسی که توضیحاتی در مورد آن ارائه کردم باید سراغ مباحث تئوری برویم تا بتوانیم به صورت تئوری بیانی را برای دانشآموزان داشته باشیم تا آنها بتوانند نسبت به بیمه آگاهی پیدا کنند.
در مورد مباحث مهارتی باید سراغ ردة سنی نوجوانان و دبیرستانیها برویم؛ مثلاً هنرستانهای فنی و حرفهای یکی از نقاطی است که در آن علاوه بر مباحث تئوری باید به مباحث مهارتی نیز توجه داشت.
کتب درسی و مجلات رشد پیوستاری برای موضوعات مختلف دارند. یکی از توصیههایی که برای کتابهای مختلف میشد این بود که مثلاً در بخشی از کتاب که پیرامون موضوعی خاص بحث میکند و توضیحات بیشتری به لحاظ حجم و محتوا ندارد، همانجا اشاره شود که توضیحات بیشتر در سایت رشد موجود است تا دانشآموزان برای دریافت اطلاعات بیشتر به آن مراجعه کنند و ما نیز کلیپهای مختلف را در آنجا قرار دهیم؛ مثلاً برای دانشآموزان فنی و حرفهای به دلیل اینکه دروس فنی و کارگاهی دارند باید کلیپهایی پیوست کتب درسی آنها تولید شود تا آگاهی بیشتری در مورد کاری که در کارگاه انجام میدهند به دست بیاورند.
* با توجه به روابط زیادی که با آموزش و پرورش دارید بازخوردی از تأثیر ورود مطالب بیمهای به کتب درسی یا مجلات رشد دریافت کردهاید؟
زندی: فرهنگ از خرده فرهنگها تشکیل میشود. من عضو شورای تألیف وزارت آموزش و پرورش نیز هستم. اعضای شورای تألیف در جلسة تألیفِ یکی از کتابها از من سؤال کردند که چرا اصرار دارید مطالب بیمهای در همة کتابهای درسی قرار داده شوند؟ معتقدم؛ مطالب بیمهای صرفاً بحث بیمهای نیستند؛ مثلاً کتاب علوم اجتماعی چهارم دبستان، درسی به نام «محلة ما» شامل تصاویری از سوپر مارکت، نانوایی، بانک، تعمیرگاه و … دارد. من از آنها خواستم که در کنار تابلوی بانک، تابلوی بیمه نیز قرار داده شود. قصدم این نیست که دانشآموزان مفهوم بیمه را متوجه شوند؛ بلکه آنها باید صرفاً با کلمة بیمه آشنا و در سالهای آینده با مطالب بیمهای آشنا شوند.
از من سؤال کردند که چرا میخواهید در تمام کتابهای درسی حضور داشته باشید؟ پاسخ من این است که اگر میخواهید فرهنگ بیمه در کشورمان گسترش یابد لازم است که بیمه در تمام کتب درسی و تمام بخشهای آموزش و پرورش حضور داشته باشد.
* چرا باید فرهنگ بیمه گسترش یابد؟
زندی: برای آنکه بیمه به ویژه برای جامعة امروز ضرورت است. ما در همة حوزهها ورود کردیم و مطالب بیمهای نیز مطالب یکسانی نیستند؛ به طور کلی معتقدم در هر پایة تحصیلی به واسطة مجلة رشد، کتاب کمک درسی یا کتاب درسی باید بیمه برای دانشآموز بیان و تکرار شود تا وارد عرصة جامعه شود.
بخش دیگر آموزش و پرورش حضور در مدارس است. به نکتة جالبی در اینباره اشاره کنم و آن اینکه برخی مدیران مدارس در مورد بیمة حوادثِ دانشآموزی آگاهی ندارند.
* بیمة مرکزی محتوا را به مدارس برده است و در نهایت این شرکتهای بیمه هستند که باید با اقدامات خوب خود از این شرایط استفادة بهینه کنند. آیا شرکتهای بیمه به این موضوع اندیشیدهاند که چطور میخواهند وارد این بازار شوند؟
اسدنژاد: دربارة فرهنگ، دو رویکرد رسمی و غیر رسمی وجود دارد. مواردی که آقای زندی بیان کردند معطوف به دولت و نهادهای فرهنگساز و رسمی کشور هستند؛ مثلاً میتوان دربارة فرهنگ نماز هم صحبت کرد که نهادهایی در مورد آن در حوزههای رسمی شکل گرفتهاند و قصد دارند فرهنگ را از بالا به پایین تزریق کنند. نگاه ما به آموزش و پرورش به عنوان یک نهاد رسمی فرهنگی و فرهنگساز در بیمه بیشتر نگاه فنی و پورتفویی است تا یک نگاه فرهنگی که از خلال آن بتوان دریافتها و برداشتهایی برای جامعه در بلندمدت داشت؛ چون نگاه کوتاهمدت در جامعه حاکم بود بیشتر اعداد و ارقام پیش روی ما رژه میرفت تا اینکه از بسترهای ایجاد شده توسط بیمة مرکزی استفاده شود.
آموزش و پرورش در طول سال دانشآموزان را به تورهای ارزشی میبرد و شرکتهای بیمه نیز هزینة بسیاری برای تبلیغات در حوزة مسئولیتهای اجتماعی میپردازند؛ اما چرا شهرک بیمه درست نمیکنند تا دانشآموزان را با انجام بازیهای مختلف و مرتبط با مفاهیم بیمه آشنا و آنها را از حالت تئوری به عملی تبدیل کنند؟ در حال حاضر کارشناسان معتقدند؛ حتی برای آموزش مباحث پیچیده به مدیران باید از بازیهای آموزشی (Gamification) استفاده کرد.
پورتفوی آموزش و پرورش به تنهایی میتواند سه الی چهار درصد سهم بازار شرکتهای بیمه را تغییر دهد تا به امروز شرکتهای بیمه به آموزش و پرورش نگاه عدد و رقمی داشتند تا نگاه سیستمی.
* چرا شرکتهای بیمه متوجه اقدامات بیمة مرکزی نشدند؟
اسدنژاد: از عللی که شرکتهای بیمه از اقدامات بیمة مرکزی اطلاع ندارند به تعاملات درونصنعتی مربوط میشود. شاید شرکتهای بیمه از اقداماتی که دوستان در آموزش و پرورش انجام دادهاند مطلع نیستند.
* شرکتهای بیمه کم و بیش از اخبار، اطلاع دارند. مدیران روابط عمومی هر ماه جلساتی برگزار میکنند و از اقدامات بیمة مرکزی اطلاع دارند. شاید سهم بازار برای آنها اهمیت دارد؟
اسدنژاد: این موضوع طبیعی است و قابل ملامت نیست.
* چرا شرکتهای بیمه به این درک نرسیدهاند که میتوانند با همافزایی، کیک صنعت بیمه را بزرگتر کنند؟
اسدنژاد: عدم همافزایی سبب شده تا آنها احساس کنند حوزههای دیگر نباید وارد صنعت بیمه شوند و حوزههای دیگر را رقبای خود میدانند.
* از علل دیگر بیاطلاعی شرکتهای بیمه از اقدامات بیمة مرکزی میتواند قوی نبودن تشکلهای صنفی باشد؟
اسدنژاد: اتفاقاً قصد داشتم در بخش فرهنگ غیر رسمی به این مسئله بپردازم. انجمنها و تشکلهای حرفهای و مدنی و غیر دولتی نقش قابل ملاحظهای در فرهنگسازی بیمهای و آشنا کردن تودهها با این مقولات دارند متأسفانه در صنعت بیمة کشور فاقد سازمانهای مردمنهاد NGO مؤثر هستیم و چند تشکل حرفهای موجود نیز دارای صدای بلندی در این زمینه نیستند.
* هر سندیکا میتواند یک کمیتة فرهنگی داشته باشد. چرا سندیکای صنعت بیمه کمیتة فرهنگی ندارد؟
اسدنژاد: با فرض شکلگیری کمیتة فرهنگی در سندیکا که البته میتواند اقدام در خور توجهی باشد، به اعتقاد من نمیتوان انتظار داشت که اتفاق خارقالعادهای در زمینة فرهنگسازی بیمهای رخ دهد چرا که ابتدائاً در خود شرکتهای بیمه باید اتفاقات مهمتر نظیر تفکر سیستمی و مدیریت علمی و مسئولیتهای اجتماعی متناسب با آن رخ دهد. از طرف دیگر شعاع عمل کمیتة فرهنگی سندیکا قطعاً بیشتر از بیمة مرکزی و آموزش و پرورش نیست. معتقدم که به جای تقویت نهادهای رسمی فرهنگساز به فرهنگسازان غیر رسمی که با لایههای پایین جامعه و جریانات واقعی فرهنگی کشور ارتباط دارند، بپردازیم.
* اقدامات مختلفی میتوان برای توسعة فرهنگ بیمه انجام داد که یکی از مسیرها آموزش و پرورش است یکی دیگر از مسیرها تأسیس شهرکی است که شما به آن اشاره کردید.
اسدنژاد: درست است. یک شهرک میتواند با همیاری شرکتهای بیمه ایجاد شود؛ چون نفع آن در درازمدت به همة شرکتهای بیمه بازمیگردد.
* آقای اسدنژاد، به نظرتان چطور میتوان این محیط را تغییر داد و شرایطی فراهم کرد که بیمهگذاران راستگو باشند؟ در چنین شرایطی که یک صنف، تحت مشکلات مالی قرار دارد چطور میتوان انتظار داشت کودکان، راستگو پرورش یابند؟
اسدنژاد: بر اساس سلسله مراتب نیازهای مازلو پس از نیازهای فیزیولوژی، نیاز به امنیت قرار دارد که بیمه نیز بخشی از امنیت است؛ اگر من گرفتار معیشت خود باشم دیگر به امنیت فکر نمیکنم. جنس بیمه آینده است؛ اگر میخواهیم به آینده بیندیشیم باید ساختارهای اقتصادیمان را سامان دهیم.
* آیا هر جامعه به آسیبشناسی خاص خود نیاز ندارد؟
اسدنژاد: برای هر کاری، بازارشناسی نیاز است. انتظار من از یک کودک این نیست که به جزئیات بیمه آگاه باشد همین که توجه او را به بیمه جلب کنم کفایت میکند. من برای بازاریابیِ توجه باید بازارشناسی کنم و بدانم چه کارهایی توجه کودکان را به خود جلب میکند؟ بنابراین باید کودکانی را به صورت تصادفی از اقصی نقاط ایران با سطوح درآمدی مختلف انتخاب و با آنها صحبت کنم تا بدانم چه عواملی توجه این مخاطبان را جلب میکند؛ سپس بر اساس آن عمل کنم.
* نمایندة شرکتهای بیمه برای توسعة فرهنگ بیمه چه اقداماتی انجام دادهاند؟ آیا از اقدامات بیمة مرکزی اطلاع دارند؟
برکات: در مورد همافزایی شرکتهای بیمه برای گسترش این بازار باید بگویم که چراهایی از این دست در کشور ما بسیار است. شاید بارها شنیده باشید که جادهای به دلیل طراحی اشتباه آمار کشتة بالایی دارد به طوری که اگر جاده درست شود جان عدة زیادی از مرگ نجات و از طرفی خسارت پرداختی شرکتهای بیمه نیز کاهش مییابد؛ به تعبیر دیگر اگر شرکتهای بیمهای برای اصلاح این جاده سرمایهگذاری کنند در مدت زمان مشخص، سرمایه بازمیگردد؛ ولی در عمل چنین اتفاقی نمیافتد.
امروز برای توسعة فرهنگ بیمه وارد مقولهای به نام کتب درسی شدهایم؛ اما یک سر این فرهنگسازی معلمان هستند که مشکل معیشتی دارند. هنوز معلمان مجاب نشدهاند که بیمه خوب است؛ حال چطور میخواهید دانشآموزان را مجاب کنند؟ رابط صنعت بیمه با دانشآموزان معلمان هستند.
پس اینطور نتیجه میگیرم که علاوه بر بهرهگیری از ظرفیت کتابهای درسی باید به دنبال روشهای مؤثر دیگری هم باشیم و همانطور که اشاره شد، یکی از این ظرفیتهای ارزشمند، بهرهگیری از توان و ظرفیت فعالان این صنعت است.
در حالت کلی، نمایندگان بیمه نگاه اقتصادی به این صنعت دارند و فرهنگسازی بیمه را جزو وظایف شرکتهای بیمهای و در رأس آنها بیمة مرکزی میدانند و در عمل کمتر نمایندهای حاضر است برای فرهنگسازی بیمه اقدام به چاپ کتاب یا تولید انیمیشن کند. به نظرم نهادهای متولی باید بر تولید محصولاتی تمرکز کنند که منجر به بازاریابی و فروش مستقیم نماینده میشود؛ سپس میتوان از فعالان صنعت بیمه انتظار داشت که این محصولات را نشر دهند.
* آقای اسدنژاد نیز به مطالعات بازار اشاره کردند که دقیقاً همین نکته است و آن اینکه چه کنیم تا 200 هزار فعال صنعت بیمه درگیر کار شوند.
برکات: برای این موضوع راهکارهایی وجود دارد، در گذشته بیمة مرکزی، جشنوارة رسانهای برگزار و افرادی را شناسایی کرده است که صاحب ایده و فکر هستند، پیشنهاد من این است که بیمة مرکزی از این افراد به عنوان مشاور بهره بگیرد و از ظرفیتهای فکری و اجرایی آنها استفاده کند.
* آقای زندی، لطفاً به بحث حضور در مدارس بپردازید.
زندی: دوستان به ابزارهایی اشاره کردند که باید بگویم به تعداد زیادی در حوزة فرهنگسازی در اختیار داریم. از همة این ابزارها هم میتوان استفاده کرد. بیمة مرکزی اعلام کرده است که از همة این ابزارها استفاده خواهد کرد و از همة آنها حمایت میکند.
بیمة مرکزی در دو مرحله در سه منطقة برخوردار، نیمه برخوردار و غیر برخوردار در مدارس حضور پیدا کرد. از جمله اقدامات بیمة مرکزی میتوان به تألیف 42 عنوان کتاب بیمهای برای کودکان و نوجوانان و دستهبندی آنها از نظر ردة سنی اشاره کرد به طوری که مورد تأیید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت و به عنوان کتابهای کمک درسی در لیست کتابنامة رشد آموزش و پرورش هم استفاده شد.
از دیگر اقدامات بیمة مرکزی میتوان به توزیع رایگان کتب در مدارس و سخنرانی کارشناسان بیمهای برای کودکان و اجرای نمایش بیمهای اشاره کرد که در نهایت از دانشآموزان خواستیم برداشتشان را از اقدامات مختلف بیمة مرکزی در قالب انشا، نقاشی و کاردستی بفرستند که در مرحلة اول از 12 هزار و 800 دانشآموز حدود دو هزار و 800 اثر جمعآوری کردیم و به 480 دانشآموز جایزه دادیم. علاوه بر اینها به اولیای دانشآموزان کتابهایی از جمله «ب مثل بیمه و ج مثل جدول» دادیم و از آنها خواستیم برای دریافت جایزه رمز کتاب را به سامانة بیمة مرکزی بفرستند.
در حوزة فرهنگسازی باید از همة ابزارها و امکانات استفاده شود؛ وقتی من وارد مدرسه میشوم باید مدیر، معلم و دانشآموزان را با ابزارهای مختلف آگاهی دهم. حال این سؤال مطرح میشود که چقدر فرهنگ بیمه گسترش پیدا کرده است؟ باید بگویم گسترش فرهنگ بیمه یاری و کمک شرکتهای بیمه را میطلبد.
ما شرکتهای بیمه را تقسیمبندی کردیم به طوری که هر شرکت بیمه یک استان را پوشش دهد تا در مدارس حضور داشته باشند. علاوه بر این صنعت بیمه پتانسیل بسیار بالایی دارد. ما در کشور حدود 60 هزار نمایشگاه بیمه و به تعبیری 60 هزار سفیر بیمهای داریم و باید از این امکانات و شرایط بهره بگیریم.
سال گذشته در مراسم بیمه و توسعه به شرکتهای بیمه توصیه کردم که در طول ماه آذر هر هفته یک پیام بیمهای جذاب را به تمام نمایندگیهای شرکت بیمه اعلام کنیم تا در یک مقطع زمانی مشخص این شعار را در نمایندگیها نمایش دهند؛ اگر اینطور رفتار کنیم تأثیرگذار خواهیم بود؛ اما اگر صرفاً منتظر باشیم که بیمة مرکزی فرهنگ ایجاد کند انتظار بالایی داریم.
* در این شرایط نقش انجمنها پررنگ میشود.
زندی: سؤال من این است که آیا از ظرفیت بخشهای فرهنگیمان مانند آموزش و پرورش، صدا و سیما، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت ورزش و جوانان و وزارت علوم استفاده کردهایم؟
* مسئله این است که ما ظرفیتهایی در اختیار داریم؛ ولی چرا نمیتوانیم خوب از آنها استفاده کنیم؟
زندی: در صدا و سیما سراغ فیلم و سریال، کلیپهای آموزشی، تیزر و مستندها رفتیم و اقدامات خوبی در این حوزه انجام دادیم و میتوانیم آنها را در اختیار متقاضیان قرار دهیم. کتابهایی که در حوزة بیمه منتشر شدهاند رایگان هستند و نمایندگیها میتوانند آنها را در اختیار داشته باشند؛ حتی با لوگوی خود، آنها را چاپ کنند.
در حوزة وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دو مقوله را پیگیری میکنیم؛ یکی بحث آموزش خبرنگاران است که هفتمین دورة آن برگزار خواهد شد. شرکتهای بیمه از 200 خبرنگار آموزشدیده چقدر بهرهبرداری کردند؟ وظیفة نهاد ناظر این است که در حوزة فرهنگسازی این بسترها را فراهم کند و بهرهبرداری آن با دیگران است.
جشنوارة بیمه و رسانه برگزار شد و بسیاری از افراد معرفی و جایزه دریافت کردند.
در پایان باید بگویم که ظرفیت آموزش و پرورش برای توسعة فرهنگ بیمه فراهم است امروز مدارس، پذیرای این موضوع هستند و ورود به بخشهای مختلف آموزش و پرورش سخت نیست. انتظار میرود شرکتهای بیمه و شبکة فروش به کمک ما بیایند تا از این بسترها بهرهبرداری کنیم.
* آقای اسدنژاد، لطفاً به حضورهای غیر از کتاب درسی اشاره کنید.
اسدنژاد: فرهنگسازی صرفاً از طریق کتاب صورت نمیگیرد. امروز یکی از روشهای بازاریابی، بازاریابی محتواست. آنچه آقای زندی در مورد تولید محتوا اشاره کردند باید تسری یابد. یکی از مشکلاتی که در صنعت بیمه با آن مواجه هستیم کمبود محتواست. یک متن پیدا نمیکنید که دربارة بیمة زندگی، بیمة مسئولیت یا بیمة آتشسوزی نظر واحدی داشته باشد؛ البته قطعاً زحمات بسیاری کشیده شده است؛ اما استانداردسازی نشده است.
نکتة دوم اینکه ما نباید از فضای دیجیتال غافل شویم. امروز هر شهروند ایرانی روزی چهار ساعت از زندگی خود را در فضای مجازی سپری میکند. استراتژی ما برای تأثیرگذاری در فضای مجازی چیست؟ سفیران فرهنگی بیمه چه کسانی هستند؟
اخیراً پژوهشکدة بیمه چند محتوا در اینستاگرام تولید کرد؛ اما بیمة مرکزی به جز سخنان رئیس کل چیزی منتشر نمیکند.
* آیا فقط بیمة مرکزی باید محتواسازی کند؟
اسدنژاد: نه این باید در دستور کار همة شرکتهای بیمه باشد. میتوان یک جستوجوی بازاری کرد که امروز نمایندگان بیمه تا چه اندازه از اینستاگرام مطلعاند؟ در حالی که 50 درصد مشتریان در فضای مجازی حضور دارند.
چقدر از اینفلوئنسرهایی که دنبالکنندههای بسیاری دارند خواستهایم تا در صفحات خود برای بیمه تبلیغاتی انجام دهند؟ واقعیت این است که ما باید از فضای رسمی به سمت فضای غیر رسمی حرکت کنیم؛ مثلاً فرزند من از اول راهنمایی تا دیپلم زبان انگلیسی آموزش میبیند؛ ولی هیچ چیز یاد نمیگیرد؛ اما در مؤسسات خصوصی زبان آموزش میبیند و پس از مدتی به راحتی به زبان انگلیسی صحبت میکند این فضا غیر رسمی است؛ بنابراین به نظر میرسد که فضاهای رسمی خیلی مؤثر نیستند. متأسفانه فرهنگسازی رسمی در حال حاضر چندان کارایی ندارد؛ ما باید فرهنگسازیمان را شخصیسازی کنیم امروز در شرایط موجود حرف از بالا و حرف از مسئول و حرف رسمی پاسخ نمیدهد باید مکانیزمهای غیر رسمی، آدمهای غیر رسمی، نهادهای غیر رسمی، انجیاوها و … پیدا و روی آنها تمرکز کنیم قطعاً خیلی از آنها میتوانند رایگان این کار را انجام دهند.
* آقای برکات، لطفاً صحبتهای خود را جمعبندی کنید.
برکات: من حضور در فضاهای مجازی و بهرهگیری از ابزارهای نوین فرهنگی را کم هزینهتر و کارآمدتر از فضای صدا و سیما و آموزش و پرورش میدانم؛ مثلاً من در گذشته مشاور آموزشی سازمانی بودم و یک مجموعه انیمیشن دربارة رعایت نکات ایمنی به سفارش این سازمان ساخته شد؛ پس از تولید با صدا و سیما مذاکره کردیم و از آنها خواستیم که آنها را پخش کنند و حتی حاضر به حذف لوگوی سازمان سفارشدهنده شدیم؛ اما بخش بازرگانی صدا و سیما اعلام کردند که با وجود تعرفة تخفیفِ 90 درصدی باید چند صد میلیون تومان بابت پخش پرداخت کنید. این مسیرها بسیار پر هزینه است و به نظرم در شرایط فعلی گزینههای بهتری در دسترس صنعت بیمه است.
زندی: در این میزگرد دربارة تبلیغات صحبت میکنیم یا دربارة فرهنگسازی یا خرده فرهنگها؟ فرهنگسازی ابزارهای مشخصی دارد؛ مثلاً صدا و سیما یکی از ابزارهای فرهنگسازی است. آیا آمار و ارقام نشان میدهد که صدا و سیما تأثیری ندارد؟ ما نباید از تأثیر ابزارها غافل شویم.
در بخش کلان فرهنگسازی یک سری ابزار و در بخش خرد نیز یک سری ابزار داریم. در بحث خردهفرهنگها میتوانیم از فضای مجازی و اپلیکیشنها و بازیها و موارد دیگر استفاده کنیم؛ بازی برای بچهها سرگرمی ایجاد میکند؛ ولی بیمه باید برای یک انسان به یک نگرش و تفکر تبدیل شود. گاهی زلزلهای اتفاق میافتد و عدهای آسیب میبینند در سالگرد آن نیز زلزلة دیگری رخ میدهد و عدهای آسیب میبینند؛ ولی هنوز خود را بیمه نکردهاند؛ چون آن تفکر و نگرش وجود ندارد؛ وقتی آن نگرش نباشد شما میتوانید برای جذب بازار و کسب پورتفوی اقداماتی انجام دهید و سهمی را در مقاطعی دریافت کنید؛ اما فرهنگ مقولة بسیار وسیعی است و زمان طولانیای طلب میکند.
اقداماتی که در حوزة آموزش و پرورش در حال انجام است شاید 15 سال دیگر پاسخ دهد؛ مثلاً کشور توسعهیافتهای همچون آلمان برای ترویج فرهنگِ کار و تلاش از سنین کودکی و مدارس آغاز میکند ما نیز باید به این سمت حرکت و از همة ابزارهایمان استفاده کنیم. معتقدم؛ برای فرهنگسازی همة ابزارها میتوانند تأثیرگذار باشند؛ چون انسانها متفاوت هستند و ما باید از همة آنها استفاده کنیم.
این نگرش و تفکر شرکتهای بیمه و شبکة فروش غلط است که برای انجام هر کار خوب و بزرگی باید بیمة مرکزی دخیل باشد. بیمة مرکزی طبق قوانین نمیتواند در برخی اقدامات ورود کند؛ مثلاً در بحث تبلیغات نمیتواند ورود کند و در صورت ورود به این حوزه مورد اعتراض واقع میشود.
در فضای مجازی گروهی به نام کارگزاران و نمایندهها راهاندازی کردهایم و پیامهای آموزشی ارائه میدهیم. هدفمان این است که تا پایان سال در سه استان به صورت آزمایشی سمینارهای آموزشی برای صرفاً شبکة فروش برگزار کنیم؛ چون معتقدیم، شبکة فروش باید بهروز باشد و بر اساس ابزارهای نوین حرکت کند. شاید عدهای مخالف باشند و بگویند که بیمة مرکزی با شبکة فروش چه کار دارد و چرا در این موضوع ورود کرده است هدف ما این است که صرفاً نحوة فروش را با استفاده از شیوهها و تکنیکهای جدید آموزش دهیم؛ اگر میخواهیم کیک صنعت بیمه بزرگ شود همة صنعت بیمه باید کمک کنند این امر با یک شرکت و یک بیمة مرکزی و یک نفر و یک نهاد امکانپذیر نیست.
برکات: همة رسانهها اثرگذاری خود را دارند؛ به تعبیر دیگر صدا و سیما جایگاه خود را دارد؛ اما باید دید که اثرگذاری امروز این سازمان با 10 سال قبل او چه تفاوتی دارد.
من نماینده هستم و جنس نیاز را میشناسم و معتقدم؛ اگر مطابق نیاز نماینده محصول بسازیم او کمک میکند والا میگوید که فرهنگسازی به من ربطی ندارد.
معتقدم؛ یک آشپز خوب، آشپزی است که با کمترین امکانات بهترین غذا را بپزد؛ اگر بودجهای در اختیار داریم صدا و سیما خوب است؛ ولی امروز بسیاری از مخاطبان ما در شبکههای اجتماعی هستند، من شخصاً به عنوان یک نماینده یک تیم دیجیتال مارکتینگ ایجاد کردم و از فضای تبلیغاتی این رسانهها، استفاده میکنم.
اسدنژاد: شرکتهای بیمه بعضاً تبلیغات گستردهای به صدا و سیما میدهند؛ اما باید بررسی شود که آن شرکت بیمه در چه مرحلهای از بلوغ است و آیا باید از ابزاری همچون صدا و سیما استفاده کند یا شرکتهای بیمهای که تازه شروع به کار کردهاند بهتر است از چه ابزار و کانالی برای تبلیغات استفاده کنند؟ باید روی این مباحث مطالعاتی داشته باشیم و اینگیجمنت دیتا استخراج شود تا بتوانیم بگوییم که مثلاً صدا و سیما طبق مطالعهای که شد هنوز بالاترین اثر را دارد.
معتقدم؛ تحقیقات بازار در صنعت بیمه بسیار ضعیف است و بیمة مرکزی نیز برای پیادهسازی هر سیاستی به تحقیقات بازاریابی نیاز دارد تا اولویتها را بشناسد.