رقابت بیمه ایران با شرکتهای خصوصی در نرخ شکنی / با احتیاط می گویم صنعت بیمه پاک است
گفتگو با آیت کریمی، پیشکسوت صنعت بیمه(بخش دوم)
امروز بیمه ایران رقیب شرکتهای خصوصی است و تا دلتان بخواهد نرخشکنی میکند. آقای همتی قصد داشت بازار رقابتیِ صحیحی ایجاد کند تا شرکتهای بیمه با یکدیگر رقابت فنی داشته باشند و شرکتهای بیمه با توجه به سرمایه و ذخایرشان ریسک نگهداری کنند./ما زمانی میگفتیم که صنعت بیمه پاکترین صنعت است؛ ولی امروز با احتیاط این حرف را میزنیم.
به گزارش ریسک نیوز، نشریه بیمه داری نوین در شماره 30 و در سال 1401 گفتگوئی با آیت کریمی پیش کسوت بیمه انجام داده است.
از لابلای وقایع جنگ نفتکشها تا تلاش برای بازنگری قانون بیمه ، خصوصی سازی و آزاد سازی تعرفه ها، می توان رد پای آیت کریمی را جستجو کرد. این تنوع فعالیت شاید در کارنامه کاری کمتر بیمه گری به چشم می خورد. بیمه گری که خود را به فعالیت بیمه ای محدود نکرده و تالیف دهها کتاب و بیش از 400 مقاله را در کارنامه کاری خود ثبت کرده و شاید بی جهت نیست که می توان نام پدر تالیف در صنعت بیمه را بر وی نهاد. در گفتگوئی مبسوط با وی وقایع صنعت بیمه در دوران جنگ ، خصوصی سازی و ازاد سازی تعرفه ها را مرور کردیم . و البته انچه در گفتگو با وی رخ می نماید تلاش هایش برای بازنگری و تغییر قانون بیمه است که در نهایت مسکوت ماند. مرور این خاطرات می تواند درسی باشد، برای افرادی که تازه در راه صنعت بیمه قدم نهاده اند.
قسمت اول را خواندیم قسمت دوم از پی می آید:
* زمانی که آقای دکتر همتی خصوصیسازی را کلید زدند شما نیز همراه ایشان بودید.
بله درست است.
* اخیراً آقای همتی ویدئویی منتشر کردند مبنی بر اینکه من خصوصیسازی را کلید زدم؛ ولی اصلاً آنچه مدنظرم بود، نشد.
در طرحی که برای خصوصیسازی صنعت بیمه ارائه شد شرکت بیمه ایران میتوانست به عنوان شرکت دولتی باقی بماند؛ اما در رشتههایی فعالیت کند که مورد نیاز دولت است و رقیب بخش خصوصی نباشد؛ از طرفی دولت یک سری بیمهها نیاز دارد که بخش خصوصی نمیتواند در آن حوزهها فعالیت داشته باشد مثل بیمههای کشاورزی، زلزله، طوفان و … و بعضی از ریسکها را نیز بخش خصوصی نمیتواند بیمه کند و اگر بخواهد بیمه کند به اطلاعاتی نیاز دارد که دولت نمیتواند آنها را در اختیار بخش خصوصی قرار دهد در واقع اطلاعات محرمانه هستند؛ مثل بخش ابزار نظامی. به این ترتیب قانع شدند که بیمه ایران صددرصد دولتی بماند. بعد از اینکه من بازنشسته شدم آنها گزارشی ارائه کردند که این نظر، نظر شما بود که به تصویب رسید.
آقای همتی معتقدند بودند که باید 35 درصد دولتی بماند و 65 درصد خصوصی شود در واقع خصوصی غالب باشد تا بتواند قوانین خصوصی را اعمال کند. در واقع منظور آقای همتی از اینکه بیان میکنند آنچه مدنظرشان بود نشد همین است که بیمة ایران به عنوان یک بیمهگر صاحبنام با ذخایر عظیم ارزی و ریالی و توان نگهداری بالاست و شرکتهای بیمة خصوصی نمیتوانند رقیب او باشند.
* اما امروز شرطی که بیان کردید مبنی بر اینکه بیمه ایران دولتی بماند به شرطی که در مواردی فعالیت کند که در رقابت با بخش خصوصی قرار نگیرد هم اتفاق نیفتاده است.
دقیقاً منظور آقای همتی نیز همین است. امروز بیمه ایران رقیب شرکتهای خصوصی است و تا دلتان بخواهد نرخشکنی میکند. آقای همتی قصد داشت بازار رقابتیِ صحیحی ایجاد کند تا شرکتهای بیمه با یکدیگر رقابت فنی داشته باشند و شرکتهای بیمه با توجه به سرمایه و ذخایرشان ریسک نگهداری کنند.
* نکتهای که مطرح میشود این است که تحقق خصوصیسازی مطلوب بود؛ اما همگام با خصوصیسازی و به دنبال آن افزایش تعداد شرکتهای بیمه نظارت غنی نشد نظر شما چیست؟
دلیل آن این است که بیمة مرکزی با توجه به تحولات بازار پیش نرفته است. بیمه مرکزی کارشناسان برجستهای دارد؛ ولی کارشناسان پایینتر از مدیران ارشد خیلی کم در آن هستند.
* اما امروز ساز و کارهای بیمه مرکزی افزایش یافته است؛ مثل سنهاب، حسابرسان مستقل بیمهای و … .
اینها ضروری بودند؛ ولی کافی نبودند؛ مثلاً در پژوهشکدة بیمه برای توانگری مالی آییننامهای نوشتهاند؛ در صورتی که هیچ بیمهگری آن را قبول ندارد؛ وقتی یک شرکت بیمه از 1 به 2 بیاید کلی به آن شرکت آسیب وارد میشود.
* اثبات این مسئله دشوار است.
سه کارشناس بیمه که در بالاترین سطح قرار دارند، نمیتوانند 400 میلیارد وارد یک شرکت بیمه کنند. برای شرکت بیمه آسماری، آقایان ایثاری، علوی، دستباز، غلامی، نکویی و من جمع شدیم و یک شرکت بیمه یک میلیارد و نیم که امروز 90 میلیارد شده تأسیس کردیم.
* هنر شما در تأمین منابع است نه آوردن منابع، شما باید افرادی را مجاب کنید تا پول بدهند و شما مدیریت کنید. در واقع اگر او بتواند هزینه به ریسک کند و از بازار منابع جمع کند بسیار خوب است شما به قیمت سهام آن کاری نداشته باشید؛ بگویید من تأمین منابع میکنم و افرادی را میآورم که پول دادهاند و من هم مدیریت میکنم و بخشی را هم از بازار دریافت میکنم این رانت نیست.
به شرطی که تیم برجستة کارشناسی فنی، مالی و سرمایهگذاری داشته باشید.
* بالاخره افرادی هم هستند که پولشان درست است.
من هم جسارت نمیکنم و افرادی در صنعت بیمه هستند که هم کارشان درست است هم پولشان درست است و خدمت ارائه میکنند؛ چون بیمه خدمت مورد نیاز اشخاص و دهکهای پایین جامعه است.
اما سؤال من این است که ما چقدر توانستهایم برای دهکهای پایین جامعه بیمه طراحی و عرضه کنیم؟ به قول آقای دستباز 10 هزار روپیه در هندوستان برای خانوادة دهک یک و دو و سه یک سرمایه محسوب میشود. به هر حال نه صفر و نه صد بین صفر تا صد، 99 عدد دیگر هم هست اتفاقاً صنعت بیمه کمآسیبپذیرترین صنعت است؛ ولی این موضوع دلیل نمیشود ضعفهای این صنعت را نبینیم؛ مثلاً قرار بود هر شرکت برای خود یک تعرفه ایجاد و به بیمه مرکزی عرضه کند؛ اما کدام یک از شرکتهای بیمه توانستهاند تعرفة مورد نیاز شرکت خود را تهیه کنند و به بیمه مرکزی ارائه دهند که من با این نرخها در بازار رقابتی کار میکنم. ما چقدر تلاش کردیم تا این بازار را رقابتی کنیم؟
* آیا بیمه مرکزی باید این بازار را رقابتی کند؟
نمیتوان همة مشکلات را ناشی از بیمه مرکزی دانست. او تلاش خود را میکند.
* به همین دلیل میگویم ما انتظارات زیادی از بیمه مرکزی داریم بدون اینکه به همین تناسب از شرکتهای بیمه انتظار داشته باشیم. اتفاقاً محور چهارم این گفتوگو مربوط به تشکلهای صنفی است خوب است در این زمینه بحث کنیم.
مهمترین نقطه همین موضوع است. بیمه مرکزی در حد خود اقدامات خوبی انجام داده است. ما انتظار زیادی داریم که بیمه مرکزی با 300 الی 400 کارشناس بار سنگینی را برعهده بگیرد. زمانی که در بیمه مرکزی فعالیت میکردم 200 الی 300 پرسنل داشت شاید امروز این تعداد دو برابر شده باشد؛ ولی اگر تعداد شرکتهای بیمه و تعداد شعب آنها و سطح آموزش فنی کارشناسان را در نظر بگیرید متوجه میشوید که خیلی عقبتر است.
ما کلی دانشکدة بیمه ایجاد کردهایم؛ اما در بازار لندن که قطب بیمهای دنیاست چند دانشکدة بیمه وجود دارد؟ بیمه آموزشی نیست؛ بیمه تجربی است. زمانی که برای گذراندن دورة مقدماتی آموزشی به سوئیس رفته بودم من را به فرودگاه بردند و بخشهای مختلف را نشان میدادند بعد از آن به داخل هواپیما رفتیم تا با بخشهای مختلف آن آشنا شویم؛ بنابراین آموزش لازم است؛ ولی کافی نیست.
* صنعت بیمه البته علاوه بر نقاط منفی نقاط مثبت هم دارد.
به نظر من هم صنعت بیمه کمحاشیهترین صنعت است؛ اما به این توجه کنید که ما زمانی میگفتیم که صنعت بیمه پاکترین صنعت است؛ ولی امروز با احتیاط این حرف را میزنیم؛ اما بیمه مرکزی کماکان یکی از پاکترین سازمانهاست و میتوان پشت آن قسم خورد؛ ولی صنعت ما جوان است و به اندازة بخش خصوصی رشد نمیکند؛ نیروی انسانی صنعت بیمه باید به اندازهای که شرکتهای بیمه رشد کردهاند رشد کند و آموزش ببیند.
من یک کارشناس هستم و در حد توانم نوشتم و صدها مقاله و کتاب و تدریس دارم. من منحصربه فرد نبودم این فضا برای من فراهم شد تا دورههایی را بگذرانم و از طریق تدریس و کتاب و … تجربیاتم را به بدنة کارشناسی تزریق کنم؛ ولی این فرصت برای بقیه فراهم نشد. زمانی که برای دوره به کشورهای دیگر میرفتم ارز خوبی در اختیارم قرار میگرفت. امیدوارم صنعت بیمه این فرصت را در اختیار کارشناسان دیگر نیز قرار دهد.
* چرا شما با این همه تألیف، مصاحبه، تدوین مقاله و … به بخش آموزشی صنعت بیمه ورود نکردید و یک مؤسسه ایجاد نکردید؟
دکتر حجاریان این کار را کرد و کسانی هم در فکر آن بودند و حتی انجمن حرفهای را هم شکل دادند ولی معتقدم باید در ابتدا ضرورت آن شکل بگیرد؛ ولی این بازار هیچگاه ضرورت آن را نشان نمیدهد. دوم اینکه باید این مطالب بومیسازی شوند.
در دورانی که در آزمونهای لویدز و چارتر شرکت میکردیم این مؤسسات یک دسته کتاب در اختیار ما قرار میدادند و متقاضیان این کتابها را نداشتند و از روی این کتابها کپی میکردند؛ اما آنها از این موضوع باخبر شدند؛ چون یکی از منابع درآمدی آنها فروش این کتابهاست؛ بنابراین از ما آزمون گرفتند و گفتند هر کس میخواهد شرکت کند باید به دبی یا ترکیه بیاید.
* کتاب «کلیات بیمه» شما سالهاست در بخشهای مختلف تدریس میشود و کسانی هم که در آزمون نمایندگی شرکت میکنند باید این کتاب را مطالعه کنند. مقداری از تألیفات خود بگویید.
کلیات بیمه چهار جلد پرسش و پاسخ دارد که دو جلد آن را بیمه مرکزی چاپ کرده است؛ چون این کتاب را به سفارش بیمه مرکزی تألیف کردم و وقتی کتاب را تألیف کردم رئیس کل از من خواست که هزار سؤال هم طرح کنم؛ هزار سؤال امروز به چهار کتاب تبدیل شده است.
علاوه بر این من کتابی به نام «بیمههای اعتباری» دارم؛ بنابراین کتاب کلیات بیمه چهار ضمیمه دارد که با «بیمههای اعتباری» پنج جلد میشود.
این کتابها مرجع آزمون نمایندگان، کارگزاران و … هستند؛ اما امروز الزامی نیست که برای آزمون نمایندگان، کارگزاران و غیره از کلیات بیمه استفاده کنند معمولاً از پرسش و پاسخ استفاده میکنند یا از پرسش و پاسخ سؤالاتی استخراج میکنند.
من در ابتدا یا انتهای کتاب نوشتهام که اگر پیشنهادی دارید ارائه کنید؛ البته پیشنهاداتی هم ارائه شد و من آنها را اصلاح کردم.
* شما هشت سال مدیرمسئول فصلنامة بیمه مرکزی بودید.
بله. من هشت سال مدیرمسئول فصلنامة بیمه مرکزی بودم که سردبیر آن آقای دکتر علیآبادی بود.
* آقای ایثاری این فصلنامه را راهاندازی کردند؟
فصلنامه بیمه مرکزی در واحد آقای ایثاری تأسیس شد. آقای ایثاری در حقیقت بزرگ این فصلنامه بودند. من مدیرمسئول و آقای دکتر علیآبادی سردبیر بودند و آقایان مهندس آوانسیان و نادر مظلومی و ایثاری شورای نویسندگان را تشکیل میدادند. یک نفر باید به وزارت ارشاد به عنوان مدیرمسئول معرفی میشد که من را به عنوان مدیرمسئول فصلنامه معرفی کردند؛ گاهی ما مجبور بودیم چند مقاله بنویسیم یا ترجمه کنیم به نامهای دیگر و چاپ کنیم تا فصلنامه منتشر شود. همکاران و کارشناسان در بیمه مرکزی و شرکتهای دیگر کمکم تشویق شدند تا مقالههایی برای فصلنامه بنویسند یا ترجمه کنند. گاهی آقای ایثاری مجبور میشد مقالات دیگران را که ترجمه کردهاند دوباره ترجمه کنند و به نام آن شخص منتشر کنیم. ما هشت سال توانستیم این فصلنامه را منتشر کنیم.
هنوز که هنوز است کارشناسان به عنوان مرجع از این هشت سال فصلنامه استفاده میکنند و ای کاش ادامه مییافت.
* این هشت سال در دورة کدام رئیس کلها اتفاق افتاد؟
دورة آقای گرانمایه و دکتر همتی. بیشتر کتابهای من در زمان فعالیت آقای همتی منتشر شدند و جای بسیار تقدیر و تشکر دارد که این فرصت را ایشان فراهم کرد تا کتابهایی که تهیه کردیم منتشر و توزیع شود. ایشان در تلویزیون حضور داشتند و ما توانستیم از سروش هم برای انتشار آنها کمک بگیریم. ایشان دانشگاهی بودند و از این موضوع استقبال و حمایت میکردند.
* همانطور که میدانید ذات صنعت بیمه بر اساس ارزیابی ریسک ایجاد شده است و کار بیمهگری بدون ارزیابی ریسک بیمعناست؛ وقتی آزادسازی تعرفهها صورت گرفت انتقادات بسیاری وارد شد؛ حتی شما از طریق تلویزیون انتقادات خود را وارد و مقالات بسیاری نیز در این زمینه منتشر کردید، سؤال من این است که آیا در بازار فعلی، ارزیابی ریسک واقعی صورت میگیرد یا بیمهگران بدون توجه به این مقوله و صرفاً برای کسب سهم بازار بیشتر فعالیت میکنند؟ به عبارتی پس از آزادسازی تعرفهها رقابت بر سر سهم بازار شد نه بر اساس نرخ فنی و ارزیابی ریسک واقعی.
زمانی که قرار بر این شد تا تعرفهها برداشته شود پیشنهادی ارائه کردم که بعدها پژوهشکدة بیمه آن را عملیاتی کرد و آن اینکه یک تعرفة مشورتی به بازار ارائه دهیم که ارائه کردند. این پیشنهاد الگوگرفته از بازار آلمان بود. آلمانیها بازار مشورتی دارند. آن زمان معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی بودم. در آن زمان لازم بود یک تعرفة مشورتی ارائه دهیم تا کارشناسان، تعرفههای نامعقول در رشتههای مختلف ارائه ندهند که بعدها ارائه دادند! مثلاً انبارهای درجة یک که تأسیسات ایمنی دارند و اصول چینش کالا در آنها رعایت میشود نرخ یک در هزار دارند و باید کارشناسان را هدایت کنیم تا روی نرخ مصوب یا تعرفة مشورتی مانور دهند در مورد منازل مسکونی و سالنهای تولیدی و ماشینآلات و … این مورد اتفاق افتاد.
به این ترتیب پژوهشکدة بیمه تعرفة مشورتی را وارد بازار کرد و مورد استفاده قرار گرفت؛ ولی آییننامهای که بیمة مرکزی ارائه کرد که هر شرکت بیمهای برای تعیین نرخ، ریسکهایی که بیمه میکند باید جدول نرخ و تعرفه داشته باشد و این تعرفه را به تأیید بیمة مرکزی برساند نظارت بیمه مرکزی واقعاً لازم است که تعرفة شرکتهای بیمه را داشته باشد؛ ولی متأسفانه شرکتهای بیمه آن را با دقت تهیه نمیکنند؛ فقط یک چیزی را کپی میکنند. از طرفی بازار نیز بالا و پایین دارد. کشورهایی که به سمت خصوصیسازی رفتهاند با چنین مشکلاتی مواجه شدند صنعت بیمه ایران نیز باید مشکلات و گرفتاریها و کم و کاستیهای صنعت را در فضای آزاد اقتصادی تجربه کند و به تدریج اصلاحات لازم در صنعت بیمه انجام شود تا ما وارد بازار آزاد حرفهای شویم.
* بنابراین معتقدید که ما در دوران گذار قرار داریم و در این دوران گذار قطعاً آزمون و خطا وجود دارد.
بله درست است. ما در دوران تحریم حضور داریم و نمیتوانیم از تجربیات جهانی به صورت مؤثر و جامع بهرهمند شویم. به صورت جسته و گریخته اطلاعاتی وجود دارد؛ ولی کاربردی نیست. ما نمیتوانیم از تجربههای جهانی در ریسکهای کتستروف مثل سیل و زلزله و طوفان و … که بخشهایی از کشورمان را تحت تأثیر قرار میدهد و آسیب و خسارت وارد میکند، بهره ببریم.
* اخیراً ایجاد صندوق حوادث طبیعی تصویب شده است به نظرتان چقدر کارایی دارد؟
اگر درست مدیریت شود و دولت نیز به آن بها بدهد و منابع مالی اولیه آن را تزریق کند خوب پیش میرود در غیر این صورت نمیتوان به آن خوشبین بود. صندوقی همانند این صندوق برای حوزة کشاورزی داریم و من بارها در جلسات مختلف بیان کردم که این صندوق به صندوق بیمة پرداخت خسارت تبدیل شده است. فردی چهار وجب باغ برای تفریح خود دارد؛ وقتی سیل میآید و باغ او آسیب میبیند از این صندوق هزینة آن را دریافت میکند. ما ریسکهای محصولات کشاورزی را به صورت بیمهگری بیمه کنیم؛ به تعبیر دیگر بخشی از حق بیمه محصولات کشاورزی را خود کشاورز متقبل شود و دولت در پرداخت حق بیمه به کشاورزان کمک کند نه فقط پرداخت خسارت داشته باشد.
* صندوق بیمة حوادث طبیعی چه؟
صندوق بیمة حوادث طبیعی نیز باید با مکانیزم بیمهای اداره شود.
* برای مدیریت جدید بیمه مرکزی چه راهکارها و پیشنهاداتی به عنوان پیشکسوت دارید؟
ایشان بهترین گزینه بودند؛ چون در بیمه مرکزی فعالیت دارند و کارشناسان و همکاران بیمه مرکزی نیز ایشان را میشناسند و نظر مثبت به ایشان دارند. همین عوامل باعث میشود تا به ایشان کمک کنند تا در ساختار جدید بیمه مرکزی شاهد شکوفایی بیشتر صنعت بیمه از طرف بیمه مرکزی که وظایف آن ایجاب میکند، باشیم.