نوشتار حاضر نیز با وام‌گرفتن از این نظریه در پی تشریح تصمیم بانک‌مرکزی، درخصوص تعیین‌تکلیف بانک‌های ناتراز است.  رئیس‌‌‌‌‌‌کل بانک‌مرکزی در دیدار دوره‌‌‌‌‌‌ای خود با مدیران‌عامل بانک‌ها گفت: «اجرای دقیق و موثر سیاست پولی به‌منظور کنترل نقدینگی با وجود بانک‌های ناتراز دیگر امکان‌پذیر نیست» و تا شهریورماه فرصت اصلاح به آنها داد. اهمیت این موضوع بدان جهت است که چون سیستم بانکی درهم‌‌‌‌‌‌تنیدگی‌‌‌‌‌‌های زیادی با سایر بخش‌های اقتصادی دارد، مملو از عدم‌تقارن اطلاعات در تمامی سطوح است لذا ورشکستگی بانک‌ها در اقتصاد امری بسیار محتمل است.

بر همین اساس سیاستگذاران پولی تلاش می‌کنند تا در مقاطعی که یک بانک از مرزهای سلامت بانکی عبور می‌کند با اعمال اقداماتی همچون بازپرداخت بدهی‌‌‌‌‌‌ها، کاهش هزینه‌های سربار و مذاکره مجدد بدهی‌‌‌‌‌‌های جاری، در فرآیند توقف (Bank Insolvency) آن بانک را به‌سرعت به مسیر سلامت بازگردانند. اگر در این‌خصوص نتیجه‌‌‌‌‌‌ای حاصل نشود، فرآیندی تحت‌عنوان حل‌‌‌‌‌‌و‌فصل (Resolution) در بانک موردنظر عملیاتی می‌شود و سعی برآن است تا مرحله شکست بانکی رخ ندهد (Bank Failure) و در صورتی‌که پدیده ورشکستگی (Bankruptcy) لاجرم مسجل شود، سیاستگذار پولی به سه روش می‌تواند بانک موردنظر را نجات دهد.

راهکارهای نجات بانک ورشکسته

در ادبیات اقتصادی سه راهکار برای نجات بانک ورشکسته توسط سیاستگذار پولی وجود دارد که عبارتند از: ادغام (Merging)، نجات از بیرون (Bail out) و نجات از درون (Bail in)، اما نکته اساسی این است که انتخاب هریک از روش‌های نجات توسط بانک‌مرکزی، باید بر اساس دو رویکرد کلی صورت گیرد، یکی اصول بنیادین علم اقتصاد یعنی مخاطرات اخلاقی (Moral Hazard) و تخصیص بهینه منابع (Optimization of resources allocation) و دیگری اصول بنیادین مثلث آهنین (Iron Triangle) که متاثر از سه محدودیت هزینه، کیفیت و زمان است.

تشریح روش‌های نجات بر اساس اصول بنیادین علم اقتصاد

روش ادغام: این روش از طریق انتقال بانک ورشکسته به بانک سالم صورت می‌گیرد و چون با کاهش ارزش دارایی‌های بانک سالم همراه است، باعث بی‌‌‌‌‌‌عدالتی در حق سهامداران این بانک می‌شود، علاوه‌بر آن انگیزه اصلاح را نیزکم می‌کند که خارج از اصول متعارف اقتصاد یعنی مخاطرات اخلاقی است، آمریکا در سال‌۲۰۰۸ از این روش استفاده کرد که مهم‌ترین آن ادغام Merrill Lynch در Bank of America بود.

روش نجات از بیرون: این روش عمدتا از طریق خلق نقدینگی توسط نهاد ناظر صورت می‌گیرد، یعنی زیان از طریق منابع عمومی پرداخت می‌شود که با اصل تخصیص بهینه منابع در علم اقتصاد متناقض است و پیامد انکارناپذیر آن انتقال تورم به تعادل‌‌‌‌‌‌های بالاتر و بعضا کنترل ناپذیر است. ژاپن در دهه‌۱۹۹۰ برای جلوگیری از ورشکستگی بانک‌ها از این روش استفاده کرد که موفقیت‌آمیز نبود.

روش نجات از درون: در این روش ابتدا ارزش‌گذاری دارایی‌ها و بدهی‌‌‌‌‌‌ها انجام می‌شود تا میزان زیان مشخص شود که بانک در شرایط توقف است یا در معرض توقف، سپس مشتریان با سپرده‎های خرد به صندوق ضمانت سپرده‌‌‌‌‌‌ها ارجاع می‌شوند و بعد از آن از طریق ایجاد یک دگردیسی در ترازنامه بانک ورشکسته، زیان موردنظر به سایر طبقات سرایت می‌کند و از این طریق زیان بین بستانکاران بانک ورشکسته توزیع می‌شود که کاملا منطبق بر اصول علم اقتصاد است، این روش در سال‌۲۰۱۳ برای اولین‌بار در یونان اجرا شد که کاملا موفقیت آمیز بود.

انتخاب روش‌های نجات بر اساس الگوی ماندل و مثلث‌آهنین

بر اساس الگوی ماندل هریک از راهکارهای نجات، بانک‌مرکزی را در‌برابر یک معمای سه ضلعی قرار می‌دهد؛ که باید لاجرم یک هدف را فدای دو هدف دیگر کند، اینکه بانک‌مرکزی کدام هدف را قربانی کند وابسته به شاخص‌های CAMELS (ثبات مالی)، کارآیی نرخ بهره (ثبات پولی) و نحوه تامین مالی (توسعه مالی) در اقتصاد است که بر این اساس به تشریح هریک از روش‌ها می‌‌‌‌‌‌پردازیم:

 

روش ادغام: بر اساس الگوی ماندل، سیاستگذار در این روش به دلیل شوک واردشده به ساختار ترازنامه بانک سالم و افزایش ریسک سرایت، باید ثبات مالی را فدای ثبات پولی و توسعه مالی کند، بر اساس مدل مثلث آهنین، این روش با سرعت بالا و هزینه کم اما باکیفیت نامطلوب انجام می‌شود.

روش نجات از بیرون: بر اساس الگوی ماندل، سیاستگذار در این روش به دلیل شوک به ترازنامه بانک‌مرکزی و پمپاژ پول پر قدرت، ثبات پولی را باید فدای ثبات مالی و توسعه مالی کند، بر اساس مدل مثلث آهنین، این روش با سرعت بالا و کیفیت خوب اما با هزینه بالا انجام می‌شود.

روش نجات از درون: بر اساس الگوی ماندل، سیاستگذار در این روش به دلیل اصلاح ساختار ترازنامه بانک ورشکسته و حذف نقدینگی از اقتصاد باید هدف توسعه مالی را فدای ثبات پولی و ثبات مالی کند، بر اساس مدل مثلث آهنین، این روش باکیفیت بالا و هزینه کم اما زمان زیاد انجام می‌شود.

انتخاب راهکار بهینه در اقتصاد ایران

کارآیی ادغام: به دلیل حجم بالای زیان انباشته و شرایط بسیار نامناسب کفایت سرمایه بانک‌ها، کارآمدی روش ادغام در ایران بسیار مورد تردید است؛ چراکه معمولا این روش هنگامی مفید است که بانک در عملیاتش از صرفه مقیاس برخوردار نباشد یا توانمندی مدیریتی بهینه نداشته باشد.

کارآیی نجات از بیرون: به دلیل کنترل نرخ سود سپرده‌‌‌‌‌‌ها و تسهیلات و قاعده سلطه مالی و نیز محدوده‌های حساب جاری و حساب سرمایه در اقتصاد ایران نرخ بهره کارآیی لازم را ندارد، لذا کارآیی این روش با توجه به وضعیت ناپایدار مالی دولت و نرخ بهره حقیقی منفی با چالش بسیار جدی مواجه است.

کارآیی نجات از درون: مزیت اساسی این راهکار این است که کاملا منطبق با اصول بنیادین علم اقتصاد و مثلث آهنین است اما با توجه به اینکه ساختار ترازنامه بانک‌ها در ایران در سمت بدهی از تنوع طبقاتی برخوردار نیست لازم است ابتدا به متنوع‌سازی طبقات مختلف بدهی‌‌‌‌‌‌های ترازنامه پرداخته شود این تنوع طبقات در بانک‌های پیشرفته ۷ طبقه است، یکی از این طبقات که با توجه به شرایط بانک‌ها، در ایران بسیار کارآمد است، اوراقی بنام Contingent Convertible است، این اوراق ضمن همگن‌‌‌‌‌‌سازی اقلام سمت چپ و راست ترازنامه بانک‌ها آنها را از ورشکستگی نجات می‌دهد و به نقل از Bank of International Settlements کارآمدترین ابزار برای روش نجات از درون است، به‌طوری‌که در ابتدا به دارندگان اوراق به‌طور منظم کوپن پرداخت می‌شود مشروط به اینکه شاخص‌های سلامت بانک صادرکننده در حد بهینه باشد؛ در غیر‌اینصورت تبدیل به سهام می‌شوند و در فرآیند تحمیل زیان مقدم بر سایر طبقات بدهی‌‌‌‌‌‌ها هستند و به‌عنوان سپر ضربه‌‌‌‌‌‌گیر برای سپرده عمل می‌کنند و مانع از تحمیل زیان بیشتر به بانک می‌شوند، لذا به سیاستگذاران پولی پیشنهاد‌می‌شود، برای نجات اصولی بانک‌ها از ورشکستگی ابتدا سازوکارهای فنی لازم برای انتشار این اوراق توسط بانک‌ها را فراهم گرداند و سپس راهکار نجات از درون را انتخاب کند.