افشاگری «ج.الف» علیه شریک قدیمی‌اش

سیزدهمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه ایران/۳

در ادامه سیزدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس از بیمه ایران، «ج.الف» متهم اصلی این پرونده به افشاگری علیه «س» شریک قدیمی‌اش پرداخت که این اظهارات او واکنش «س» را در پی داشت.

به گزارش ریسک نیوز، به نقل از ایسنا «ج.الف» در ادامه دفاعیات خود گفت: من با آقای «ح» خانه خرید و فروش کرده‌ام و سند هم داریم و این جرم نیست. من از «ح» یا بانک وامی نگرفته‌ام. من به پول نیازی نداشتم. بزرگ‌ترین میدان خشکبار در خوی مال ماست. من نوجوانی 13 سال بوده‌ام و خشکبار صادر می‌کرده‌ام. من به غیر از فعالیت اقتصادی و زحمت شبانه‌روزی خود و خانواده‌ام چیزی نداشته‌ام و از بانک‌ها پول نگرفته‌ام. اگر می‌گویند وام گرفته‌ام می‌خواهند مرا به «ر» یا هر کسی که اسم آن را می‌آورند وصل کنند.

وی ادامه داد: در مورد آقای «م» هم 12 الی 13 میلیون بابت هزینه‌های دفتر خواهرم به او دادم. آقای «م» به من چک داد وآن چک الان موجود است. من نه از او کاری خواسته‌ام و نه وقتی او در بیمه بوده برای من کاری انجام داده است.

«ج.الف» گفت: من ادعاهای «س» را در مورد همه کسانی که اسم برد، کذب محض می‌دانم. او می‌گوید ما پیش آقای «س» رفتیم. این درست است ولی نمی‌گوید برای چه رفته‌ایم. کسانی به او این حرف‌ها را یاد داده‌اند و این حرف‌ها، حرف‌های آن ور آبی‌ها و نامحرمان نظام است.

این متهم افزود: در مورد زمین ولنجک آقای «س» می‌گوید به من پول داده است. صاحب این ملک آستان قدس رضوی است. این زمین 500 متر است. چه طور آقای «س» آن را 13 میلیون تومان قیمت‌گذاری می‌کند؟

وی ادامه داد: من با «س» پیش آقای «الف» رفتیم که دوست صمیمی آقای «س» در آستان قدس بود. بعد از آن در دفترخانه سند تنظیم کردیم. بعد از آن یک قاضی که خانه‌اش دیوار به دیوار ملک بود آمد و گفت نمی‌توانید اینجا ملک دو سه طبقه بسازید. در مورد ماکسیما هم باید بگویم من سال 80 ماکسیما نداشته‌ام.

«ج.الف» با بیان اینکه من و «س» فقط با هم فعالیت اقتصادی داشته‌ایم گفت: ما قبل از اینکه به شهرستان برویم اختلافی نداشته‌ایم. دو ماه قبل از آن با آقای «ع.د» و یک نفر دیگر آمد و می‌خواست زمینی را به مبلغ 120 میلیارد تومان بفروشد. «س» در دفتر به من گفت آرام صحبت کن و مشتری‌ها را نپران. آقایان گفتند اینجا را 120 میلیارد تومان می‌خریم و 20 میلیارد تومان آن را برمی‌گردانیم. من با «ع.د» به زبان آذری صحبت کردم و گفتم این به درد من نمی‌خورد. او گفت ما می‌خواهیم زمین را به دو شرکت تعاونی بفروشیم. آقای «س» وقتی من نبودم دفتر در میدان آرژانتین، خیابان الوند و با دو شرکت تعاونی که اسم آن را نمی‌آورم قرارداد امضا کرده است. از آنجا مشکلات شروع شد.

«ج.الف» گفت: آیا آقای «س» در بانک ملی وکالتی داده است؟ من و او به شهرداری منطقه یک رفتیم. او حدود سه میلیارد تومان برای زمین به شهرداری پول داده بود و با درخواست خودش همان مبلغ را گرفت.

متهم خطاب به رییس دادگاه گفت: من و آقای «س» چهار سال با هم زندگی کرده‌ایم و دفتر و خانه‌مان یکی بود ولی با هم اختلاف حساب داشتیم. یک شب ساعت 10 سراغ من آمد. وقتی من رفتم از پارکینگ ماشین را بردارم دیدم ماشین نیست. خواستم به پلیس زنگ بزنم که «س» گفت ناراحت نباش من ماشین را برده‌ام. به او گفتم اگر ماشین را می‌خواستی ببری به پلیس زنگ می‌زدی.این ماشین 40 الی 45 روز دست من بود.

«ج.الف» اظهار کرد:‌ آقای «س» به آقای «خ» 500 میلیون تومان پول داد و مدارکش را هم در کیف او پیدا کرده‌اند. من با «س» بیش از چند بار به شهرداری باغستان رفتیم. «س» به «خ» می‌گفت اگر من و تو با هم باشیم نصف این کشور مال من و توست. «س» از شهرداری وضعیت زمین را پرسید و شهردار هم نوشت که کاربری زمین، مسکونی است. ما با هم چند بار به شهرداری رفتیم تا پروانه بگیریم. شهرداری متری 50 هزار تومان از ما پول خواست و من گفتم چرا باید 50 هزار تومن پول بدهیم؟

این متهم در مورد مبلغ هفت میلیارد تومان ذکر شده در کیفرخواست گفت: من و «س» برای مشترکی به لواسان رفتیم. «س» گفت اینجا متری 100 هزار تومان است.

در این هنگام، «د.س» به اظهارات «ج.الف» واکنش نشان داد.

«ج.الف» گفت: چرا نباید این حرف‌ها را بگویم؟ من که دزدی نکرده‌ام که نگویم. من آمده‌ام از خودم دفاع کنم. اتهام کلاهبرداری به من زده‌ای. ریاست محترم! به آقای «ی» زنگ بزنید و موضوع را از او بپرسید.

«د.س» بار دیگر به این اظهارات «ج.الف» اعتراض کرد و قاضی مدیرخراسانی نیز گفت: آقای «س»! صحبت نکنید.

«ج.الف» ادامه داد:‌ چرا نگویم؟ هفت میلیارد تومان از این بابت بوده است و دو ملیارد تومان هم گفت به فلانی بدهیم. «س» ممنوع‌الخروج بود ولی یک شبه این ممنوعیت رفع شد. من آقای «ت» و آقای «الف» را از کجا می‌شناختم؟ من از طریق «س» با آنها آشنا شدم.

وی خطاب به مدیرخراسانی گفت: من و «س» یک اختلاف حساب با هم داریم. وکیل ایشان با وکیل من جلسه بگذارند تا هر کدام که بدهکاریم با هم حساب و کتاب کنیم. یا اینکه هر تصمیمی را دادگاه بگیرد قبول دارم. آقای «س» یک کاغذی به سازمان بازرسی کل کشور نوشته بود که به عنوان بازرگان از او حمایت کنند.

«ج.الف» در مورد بحث سیم‌کارت‌هایی نیز که از سوی «س» به او داده شده است، گفت: «د.س» سیم‌کارت‌های 0919 به من داده است که من حتی یک بار هم از آنها استفاده نکرده‌ام و از طریق آنها تماس نگرفته‌ام. من از این سیم‌کارت‌ها به چه کسی زنگ زده‌ام؟ من کلیه حرف‌های او را رد می‌کنم.

ادامه دارد…

لینک کوتاهلینک کپی شد!
اخبار مرتبط
ارسال نظر

15  −    =  6